Skip to main content

اگر باقی مردم ایران که نه،

اگر باقی مردم ایران که نه،
Anonymous

اگر باقی مردم ایران که نه، 100 نفر بین مردم ایران با فرهنگ و منش شما وجود داشتند، ایران خیلی وقت بود که تجزیه شده بود. این بار نوشته ای به سکوت کشاندن، پیشتر هم نوشته بودی ایجاد افسردگی روحی قلمی. من دیگر حرفی با شما ندارم چون اعترافی که می خواستم از شما گرفتم. ولی کسی که عالمانه و عامدانه دست شما را باز می گذارد تا چنین برخوردها و منشی را پیش بگیرید و با ایراد توهین و تحقیر صدای مخالف را خفه کنید خود مستقیما در نقش تخریب گرانه و ضد دموکراتیک شما شریک است. نظایر این اشخاص را که به حق اسمی جز شیاد برازنده شان نیست را در هر رژیم دیکتاتوری داریم. کسانی که لباسهای شیک و تمیز می پوشند و ظاهر مؤدب و متین دارند اما در باطن مدافع دسته جات چماقدار و گروههای فشار هستند.

این شخص به اصطلاح مسئول البته از همان دقیقه ای که کار را بر عهده گرفت شمشیر را از رو بست و تکلیفش را هم مشخص کرد. ایشان نیز چون شما در خیال خام خود دارد به ایران خدمت می کند؛ غافل از اینکه نام کارش چیزی جز خیانت نیست. این خدمت نیست که گروهی را آزاد بگذاریم که زمان اظهار نظر دیگران با های و هوی و انواع توهین و ایجاد فشار روانی مانع ابراز عقیده شان شوند. با گیر دادن به قیافه و کلاه و لباس دیگران یا با تحقیرهای نژادی. «گرگزاده مغول تبار» یعنی چی؟ دقیقا چه معنایی دارد؟ هیچ! فقط یک نوع ناسزاست که تنها می تواند از مغز یک راسیست آن هم راسیست سطح پایین که وظیفه خود را ایفای نقش امثال سعید امامی و شعبون جعفری تعریف کرده تراوش شود. شخصی وظیفه خود را بر هم زدن مجلس بحث، ایجاد فشار روانی و به هم ریختن کافه تعریف می کند، به چه دلیل مانعش نمی شوید؟ من جدا از مسئولین سایت و شخص کیانوش توکلی تقاضا دارم رسیدگی کند چون بی طرف نبودن و جانبداری مسئول کامنتها مدتهاست که برای شخص من محرز شده. به چه دلیل بیش از نصف کامنت من نقطه چین می شود در حالی که هیچ توهینی در آن نیست و اگر هم باشد زننده تر از آن اصطلاحات و کلماتی نیست که همین همکاران همفکر جناب مسئول کامنتها از قبیل اقبالی به کار می بندند. یک نگاهی به کامنتهای اخیر ایشان بیندازید و متوجه خواهید شد که همان واژه ای که در کامنتهای من بارها سانسور شده، در کامنت ایشان آزادانه خودنمایی می کند. چرا؟ دلیل دیگری برای این عملتان جز حرف زور دارید؟
شخصی بدون اینکه کوچکترین شناختی نسبت به من داشته باشد، برای من تبار قشقایی هم می تراشد. البته نه اینکه قشقایی بودن ایراد داشته باشد، بلکه موضوع این است که من اصلا قشقایی نیستم و باز این شخص قشقایی بودن را به عنوان چماق و توهین استعمال می کند. من تجزیه طلب یا استقلال طلب نیستم و هرگز هم نبوده ام ولی تبدیل به یکی از آنها می شوم. چون که گویا اگر انگ تجزیه طلبی به کسی چسبانده شود، جناب مسئول کامنت مجاز خواهد بود تا دست توهین کنندگان به ایشان را بدون دغدغه وجدان کاملا باز بگذارد. من جز یک نام استعمال نمی کنم ولی ادعا می شود که با 9 نام (دقت کنید به دقت طرف مقابل - 9 نام و نه مثلا 10 نام!) کامنت می گذارم. من اسکیمو نیستم ولی اسکیمو هم می شوم و کذا و کذا. چرا؟ چون طرف مقابل اصلا قصد بحث ندارد. بلکه همچنان که خودش اعتراف می کند قصد بر هم زدن بحث را دارد و آن کس که دست او را برای این عمل ضد اخلاقی عامدانه باز گذاشته خود مستقیما شریک جرم و بر هم زننده جو گفتگوی سالم است ولو اینکه ماسک مسئول انتظامات را بر چهره بزند. نشان به آن نشان که این شخص توهین گر به پشت گرمی همین آقای مسئول ادعا می کند که همه ی ایرانیان در مقابله با تجزیه طلبان متحدند. باز تاکید می کنم که نظایر این مسئولین انتظامات در همه رژیمهای دیکتاتوری وجود دارند و نتیجه عملکرد مخربشان پیش چشم است.
کی بالاخره می خواهید این موضوع ساده و ابتدایی را حالی شوید که آزادی بیان بدون مسئولیت معنا ندارد. سر و سامان دادن به وضعیت کامنتها هرگز کار سختی نبود اگر اراده اش را داشتید. کافی بود تا کد کاربری را اجباری کنید. همین مساله را یک بار برای همیشه حل می کرد. هر کس در ایران که اینترنت سانسور است، برای دسترسی به فیسبوک و توییتر و غیره و ذالک نیاز به کد کاربری دارد. ولی این موضوع چیزی از اقبال مردم به این رسانه ها نمی کاهد. بر عکس چون یک نظم واقعی (نه هردنبیل و دلبخواهی به نفع یک گروه فکری) ایجاد می کند، باعث اقبال مردم می شود. چرا فکر می کنید در هر قضیه ی امتحان شده باید خود مجددا چرخ را اختراع کنید؟