Skip to main content

«باستان‌گرایی» نه فقط نمی

«باستان‌گرایی» نه فقط نمی
Anonymous

«باستان‌گرایی» نه فقط نمی‌تواند سبب پیشرفت و ترقی هیچ ملتی شود بلکه باعث زوال آن نیز می‌تواند بشود. ملتی که در پسکرانه‌‌ی ذهنی و حافظه‌ی تاریخی‌اش رسوباتی مانند اینکه ما مردمان خیلی بزرگی بودیم و امپراطوریهای آنچنان بزرگی را ایجاد نمودیم و به جهان‌گشایی‌های آنچنانی مبادرت ورزیدیم حک شده باشد قادر به وفق دادن خود با ضروریات جهان مدرن و پیدا نمودن جایگاه خود در آن نخواهد بود بلکه همواره در گذشته زندگی نموده و با باقی ماندن در گذشته‌ی موهوم قادر به گشودن راه آینده‌ی خودش نخواهد شد. «باستان‌گرایی» باتلاقی است که هر ملتی باید از افتادن در آن پرهیز نماید البته این به مفهوم نفی و از بین بردن ارزشهای دنیای باستان نیست بلکه مقتضیات زمانی و مکانی جهان باستان با دنیای کنونی متفاوت است و برای ایجاد حاکمیتی مدرن منطبق با ارزشهای دنیای جدید باید از کپی نمودن ساختار جهان باستان در دنیای کنونی پرهیز نمود.

یکی از خطرات بسیار بزرگی که جامعه‌ی فارس ایران را تهدید می‌نماید برای گذار از «استبداد ولایت فقیه»، تلاش بر ترویج و آویزان شدن از «باستان‌گرایی آریایی» در جامعه می‌نماید که دقیقاً مثل «درآمدن از چاله و افتادن در چاه» می‌باشد. از تاریخ فقط باید «تجربه» آموخت تاریخ نمی‌تواند الگوی ما در جهان کنونی برای ایجاد «حاکمیت مدرن» باشد به همین خاطر است که اندیشمندان کشورهای غربی بر خلاف کشورهای عقب مانده مانند ایران با تغییر دادن نگرش خود به تاریخ، آن را صرفاً بعنوان منبعی برای بازتعریف و مدرنیزه نمودن نقشه‌ی راه آینده‌ی خود مورد استفاده قرار می‌دهند و تا زمانی که جامعه‌ی ایران در باتلاق باستان‌گرایی عظمت‌طلبانه گرفتار شده و اقدام به زدودن رسوبات «خودشیفتگی واپس‌گرایانه» از پسکرانه‌ی ذهنی خود نشده است قادر به ایجاد «حاکمیتی مدرن» که بر مبنای ارزش‌های دموکراتیک باشد نیز نخواهد بود.