Skip to main content

کاربری با کامنتی سئولاتی طرح

کاربری با کامنتی سئولاتی طرح
آ. ائلیار

کاربری با کامنتی سئولاتی طرح کرده که ضرورت دارد ریشه ی موضوع را در« تضاد فرهنگ اندیشه و فرهنگ پلیسی» روشن کنیم:

فرستاده شده توسط مارمولک تقوی در پ., 04/27/2017 - 19:08
نظر:
آقای علی سلیمانی، شما چرا می خواهید اسم اصلی مردم را بدانید به چه درد شما می خورد ؟ نکند گرو کشی در کار است، شما چرا می خواهید اسم اصلی کاربران را بدانید؟ چه برنامه ائی در سر دارید؟؟ و با اسم اصلی آنها کدام یک از گرههای ناگشوده ات را می خواهی باز کنی ؟ می توانید دقیقا توضیح دهید که چرا دانستن اسم اصلی کاربران ایقدر برای شما اهمیت دارد؟ نکند کاسه ائی زیر نیم کاسه ائی هست؟؟؟؟؟ منبع کامنتهای ایران گلوبال.
-----
فرهنگ اندیشه، فرهنگ روشنگری ست. با اندیشه ها سروکار دارد و تاریکی های موضوعات را با متد منطق و استدلال میکوشد روشن کند. کاری ندارد به اینکه گوینده ی اندیشه « چه اسم و مقام و منزلتی دارد، در شناسنامه اش چه آمده است، و مانند اینها»
یعنی موضوع اش « زندگی خصوصی» فرد و افراد نیست بل برای فرهنگ اندیشه تنها « افکار» مهم و مطرح است. کارش آنالیز اندیشه هاست. چرا که در فرهنگ اندیشه، آدمی همان اندیشه است و دیگر هیچ.
هیچ به این مفهوم است که : « زندگی و مشخصات خصوصی» در عرصه ی « منطق و استدلال و صحت و سقم قضایای فکری» مطرح نیست و هیچ است.
برای مثال : « چهار علاوه ی چهار مساوی هشت است» .
در فرهنگ اندیشه کاری نداریم به اینکه گوینده ی جمله کیست، چه نامی دارد، در شناسنامه اش چه قید شده، خودش چکار میکند ، کودک است یا جوان، مرد است یا زن ؛ و دهها و صدها سئوال دیگر. اینها مربوط به « صحت و سقم » فکر ارائه شده نیست.

اما متضاد فرهنگ اندیشه ، فرهنگ پلیسی ست. در فرهنگ پلیسی به اندیشه توجه نمیشود یا عملا فکر به هیچ گرفته میشود.
آنچه برای فرهنگ پلیسی مهم است « همان شناسنامه ی فرد و افراد و زندگی خصوصی» آنهاست.
فرهنگ پلیسی فرهنگ بازجویی و شکنجه است. اگر جسما هم امکانش را نداشته باشند ، حداقل روحا میتوانند اعمال شکنجه کنند.
در جوامع، پلیس صاحب این فرهنگ است. و هرگاه میخواهد شناسنامه ی کسی را ببیند نخست خود را به عنوان پلیس معرفی میکند و مدارک خود را نشان میدهد. آنگاه از فرد تقاضای شناسنامه میکند.

اینکه پلیس کشوری بخواهد شناسنامه ی فردی را ببیند عملی « استاندارد و قانونی» ست.
اما اینکه « غیر پلیس بخواهد چنین کاری بکند» غیرقانونی و جرم است.

از آنجایی که در میان بخشی از آدمها، همه چیز « وارونه و کله معلق» است، در این محیط:
- غیر پلیس میخواهد بازور شناسنامه فرد را ببیند.
- برای بیان « فکر» از شخص شناسنامه میخواهد
- کنجکاوی در زندگی خصوصی افراد پیشه میکند. اگر دانست آنرا بدون اجازه منتشر میکند.
- پلیس و دادستان و دولت نیست، اما با گشاده دستی به اشخاص « اتهام خیانت یا خائن به ملت و وطن» میزند. و پیش خود هم
او را به « فلان و بهمان مجازات محکوم» میکند. و اگر توانست به اصطلاح مجازات انتخابی خود را نیز عملی میکند.

« تضاد فرهنگ اندیشه و فرهنگ پلیسی»، تضاد آزادی و استبداد است.
هرکس میتواند جایگاه خود را در این میان برگزیند.