Skip to main content

در مورد آسیب شناسی جنبش

در مورد آسیب شناسی جنبش
آ. ائلیار

در مورد آسیب شناسی جنبش آذربایجان کاربری در گذشته زیر مقاله من چنین نوشته است:

فرستاده شده توسط اسماعیل در ش., 07/09/2016 - 01:51
نظر:
تشکیل جبهه متحد می تواند ایده خوب و ظرف یا قالب مناسبی برای فعالین سیاسی آذربایجان میباشد. اما فعلا و در این دوره شرایط و زمینه تشکیل آن آماده نیست. به چند دلیل زیر:
1 - در آذربایجان مبارزه زنده، روزمره و جدی جریان ندارد.
2- جنبش های سیاسی و اجتماعی فاقد رهبر و روشنفکر هستند.
3 - اندک فعال سیاسی موجود هم تشکیلات گریز هستند.
4- بخشی از این فعالین منفعل هستند و تحت تاثیر افت خیز جنبش هستند.
5 - فعالین سیاسی آذربایجان شدیدا منفعت طلب، قدرت پرست ، فرد گرا ، محفل گرا و دیکتاتور هستند و قدرت تحمل نزدیکترین رفقا و هم نظران خود را هم ندارند.
6 - انگیزه مبارزاتی، فداکاری، گذشت، جسارت، از جان گذشتگی و روحیه رزمندگی در فعالین سیاسی تورک بسیار ضعیف است.
در این شرایط با این آدمها نمی توان جبهه تشکیل داد یا بطور متشکل کار کرد. شاید در آینده اوضاع نغییر کند و زمینه تشکیل جبهه مساعد بشود. پایان نظر
-------
در آسیب شناسی جنبش آذربایجان، نکات متعددی در نوشته هایم مورد بحث قرار گرفته است . چکیده ی آنها ، میتواند چنین مطرح شود:

1- در جنبش آذربایجان « "فرهنگ" لازم برای کار موفقیت آمیز ضعیف است».
فرهنک موجود ایده لوژی ترکیسم است. در کل صاحبان ایده لوژیها نمی توانند با هم کارکنند. یعنی مبارزه ی رهایی بخش صورت نمیگیرد. چون افراد سر همدیگر کلاه میگذارند.این ایده لوژی « شدیدا منفعت طلبی، قدرت پرستی ، فرد گرا یی، محفل گرایی و دیکتاتوری ، عدم قدرت تحمل نزدیکترین رفقا و هم نظران را فراهم میکند.

2- آلترناتیو: برای مبارزه ی رفع تبعیض ، عدم ایده لوژیگرایی و یک «جهان شناسی دگرگونی پذیر و انسانی و دموکراتیک» لارم است. اینجا فرهنگ فعال تغییر مییابد و ضعف پیشین رفع میشود.

3- شخص می تواند ترک باشد ولی ترکیست( ترکچو) نباشد. شخص میتواند آذربایجان دوست باشد ولی آذربایجانیست( آذربایجان چی) نباشد. فرد میتواند از هر تئوری و ایده ای « ایده لوژی» بسازد یا نسازد. حتی از حقوق بشر هم میتوان ایده لوژی درست کرد.
که همه این ایده لوژی سازیها نادرست اند. ایده لوژیها دارای هسته ی تغییر ناپذیر اند و به آیه تبدیل شده اند و از این رو نیز نادرست اند. بدین مفهوم( حقیقت این است و جر این نیست. و تنها من هستم که صاحب حقیقت ام. شما باطل و خطا و خائن هستید.) این نتیجه ی ایده لوژی گرایی و ایده لوژی سازی ست.

4- ضعف فرهنگ و ایده لوژی گرایی، جهان شناسی را فلج میکند . و مانع کار جمعی گروهی، حزبی، جبهه یی میشود.
هر جا ایده لوژیگرایی نیست و یک «جهان شناسی دگرگونی پذیر و انسانی و دموکراتیک» وجود دارد، آنجا خصایل مثبت برای مبارزه و کار جمعی گل میکند. فرهنگ فعال تغییر مییابد و ضعف پیشین رفع میشود.

افراد انگیزه مبارزاتی، فداکاری، گذشت، جسارت، از جان گذشتگی و روحیه رزمندگی قوی کسب میکنند.
و «جهان شناسی» فرد به « خط سیاسی» محدود نمی شود . فلسفه و اخلاق و علوم دقیقه و سیاست و ادبیات را نیز در بر میگیرد. و موجب شناخت دقیق تر انسان و جهان میشود. بر اساس این فرهنگ فعالان به هم نزدیک شده و پیوند بادوامی ایجاد میکنند. دوستی و عشقهای پاک پایه ی مبارزه ی رهایی بخش را میسازند. برای همرزم شدن لازم است فعالان همدیگر را دوست داشته باشند. امنیت و حیثیت و احترام و اعتماد یکدیگر را خفظ کنند. و فداکاری و جسارت نشان دهند. با چنین شرایطی کارهای جمعی میتواند بدون مشکلات اساسی پیش رود.
---
چکیده :
مشکل اینهاست :
1- فرهنگ ضعیف 2- نبود فرهنگ آلترناتیو 3- ایده لوژی گرایی
با اشاره به این مشکلات راه حل پیشنهادی در بالا قید شد.