Skip to main content

در قرن اخیر، از انقلاب

در قرن اخیر، از انقلاب
آ. ائلیار

در قرن اخیر، از انقلاب مشروطیت تا کنون، در آذربایجان و جمهوری آذربایجان ، دو خط راست کلاسیک و چپ کلاسیک ، در حل مسئله ملی جریان داشته است.

الف - خط راست:

خط راست با تأثیر پذیری از « ترکیسم و پان ترکیسم ترکیه ، و احزاب راست و اسلامی آن کشور» ، جریانهای « ترکیسم و شاخه هایش، از جمله بوزقود گرایی، تورانیزم،آذربایجانیزم( اتحاد دو آذربایجان)، ترکیه گرایی، گولانیزم و اردوغان گرایی» را در جامعه ی آذربایجان پدید آورده اند. قبلا در مقالاتم نوشته ام گرچه ما حزبی تحت نام «حزب پان ترک » نداریم ولی ایده های « ترکیسم و پان ترکیسم و شاخه هایش» را داریم.اینها اندیشه های بومی آذربایجان نیستند بل « وارداتی» اند. و عمدتا از ترکیه و از راه شمال به جامعه ی ما وارد شده اند.

1-ازطریق جریان محمد امین رسول زاده و ائلچی بئی و دیگران ، که باترکیه در ارتباط فکری بودند
2-از طریق ترکیستها خودی که تحت تأثیر شمال و ترکیه بودند.


مانند: علی تبریزی ، محمد حسین صدیق، حمید نطقی، سلام الله جاوید، ذهتابی و هیئت ... ترکیستهای مجله ی وارلیق. که نتیجه اش چهرگانی و صالح الدیریم و امثال اینهاست.
3- از طریق دانشجویان آذربایجانی و پناهندگان سیاسی در ترکیه و جمهوری آذربایجان.

جریان «ایده لوژیک ترکیسم و شاخه هایش» از این سه طریق وارد محیط بومی ما شده است. اندیشه ی ترکیسم از دید من و بنا بنوشته ی تاریخدان آذربایجانی رحیم رئیس نیا نیز « یک اندیشه ی بومی نبوده است و وارداتی و بی ریشه» است. ( مقاله ی پان ترکیسم از رئیس نیا) . ما چه در زمان شاه اسماعیل و چه در زمان پیشه وری ، همینطور در جنبش فدایی و حالا ( فدرال دموکراتها و چپ دموکرات آذربایجان) ، « با عثمانیزم قدیم و جدید ( ترکیسم یا پان ترکیسم ) مشکل داشته ایم.

درست است که پان ترکیسم قدیم و جدید با شکست امپراطوری عثمانی و با کمال پاشا و احزاب راست بعدی( بوزقورد گرا و غیره) و اردوغان و اسلامیزم اش ، شکست خورده است و عملا نشان داده که « بیراهه ی فاجعه آمیزی ست». ولی متأسفانه این شکست ها به عنوان « راه پیروزی» برای حل مسئله ملی آذربایجان تبلیغ شده و میشود. تشکلهای ما عمدتا تحت تأثیر «ناسیونالیسم و ترکیسم » قرار دارند. و اینها ایده لوژی بخشی از فعالان ما شده است.

آسیب شناسی: ایده لوژی تبلیغ شده ی ترک گرایی و شکست خورده ی تاریخی ، راه حل تئورک ما نیست.
این ایده لوژی در داخل طرفداران خود تضادهای عظیم و بسیاری آفریده و مانع پیشرفت مبارزه در آذربایجان است.
این کشمکشها و تضادها غیر قابل حل است. تنها راه رهایی از آنها نقد و رد این جریان فکری ست. و انتخاب تئوری آلترناتیو جدید است.
متأسفانه تا کنون از سوی طرفداران این جریان راست هیچ نقد اساسی بر آن نشده است.
تنها از خارج این جریان، در برخی نوشته آن را نقد کرده اند.

آلترناتیو این راه فاجعه آمیز « دموکراتیسم، سوسیال دموکراتیک نوین، چپ دموکراتیک» میتواند باشد.
بستگی به این دارد که هر کس در نتیجه ی پژوهش خود به چه نتیجه ای برسد. اما این سه راه با تمام تفاوتها امکان همبستگی و کار جبهه ای و ائتلاف و اتحاد را دارند.

جریانهای راست ، امکان کار جبهه باهم ندارند و همدیگر را نفی کرده و خواهند کرد.
اینها تنها از طریق تنظیم برنامه ی خود با برنامه و اصول جبهه ی مشترک و رعایت آنها،
میتوانند از چنگ ایده لوژی غیر کارآمد خود خلاص شوند.
راه دیگر آن است که برای رهایی ، خود را عمیقا نقد کنند. ولی اینکار عمدتا نمی تواند تحقق یابد چون« منافع عده ای بستگی به تبلیغ ایده لوژی ترکیسم دارد». تنها جریان فکری مطرح نیست بل « مقام و منافع » نیز نقش بازی میکنند.

ب- خط چپ کلاسیک
ادامه در کامنت دیگر.