Skip to main content

سازاخ گرامی ، در پاسخ سئوال

سازاخ گرامی ، در پاسخ سئوال
آ. ائلیار

سازاخ گرامی ، در پاسخ سئوال مهم شما«آیا برخورد ها اتفاقی است ؟»
میتوانم کوتاه بگویم: « بله» . اتفاقی و غیر عمدی ست. منظور « بیشتر برخورد ها»،نه تنها در من ، بل در « اکثریت دوستان».
منهای«مقام و مال دوستان». خانلیق ، چوره ک آغاجی قورانلار.
----
اما باز نمودن مسئله کمی کوتاه نیست. مجبورم به برخی مسایل اشاره کنم:
- با توجه به انتخابات و تغییرات سیاسی در جهان و ایران. ترکیه ، که می بینید. و با توچه به رویدادها در فضای سیاسی و خود آذربایجان؛ مثلاً :موضوع انتخابات در آذربایجان، سفر حج فعالان، برخی اختلافات، حرکات کردها، حرکات ناسیونالیسم فارس،
فضای سیاسی سایت های آذربایجانی و فارسی زبان؛ فعالان یا برای مثال فعال آذربایجانی تحت تأثیر موارد مورد اشاره و مانند اینها قرار میگیرد. اتوماتیک ، واکنش تولید میشود. فعال از خود می پرسد « چه واکنش درستی میتواند نشان دهد؟»

به زبان سیاسی بر اساس چه سیاست درستی میتواند واکنش یا موضع گیری کند؟
از آنجایی که در جنبش آذربایجان « مرکز تفکر و سیاست گذاری جمعی جبهه یی» ( به قول بعضی ها اتاق فکر) ، و جود ندارد تا فکر خود را با فکر جبهه نیز بسنجد، اجبارا به صورت « فرد یا گروه» میماند. و واکنش یا موضع خود را در سایتها اعلام میکند ، به قول شما « برخورد اتفاقی»
انجام میدهد. و فکر میکند که برخوردش درست است. این برخورد موضعی، اتفاقی، فردی و گروهی، غیرعمدی، بدین معنی که « بدون توجه یا بی خبر از استراتژی و تاکتیک جنبش» ، در فضای سیاسی بازتاب می یابد و مشاهده میکنیم.
-----
برپایه ی توضیح بالا « مسایل سرنوشت ساز جنبش» مورد توجه قرار نمیگیرد یا کمتر به آنها توجه میشود. یا برداشتها از مسایل سرنوشت ساز متفاوت و متناقض میشوند. چیزی را که یکی مهم میداند دیگری فرعی یا نالازم و حتی مخرب حساب میکند.
تشکل جمعی بزرگ ، مرکز سیاسی سیاست گذاری، این اشکالات را رفع میکنند. شما برخورد های تاکتیکی-استراتژیک جبهه ها یا سازمانهای بزرگ را در نظر آورید، در محیط خودشان کمتر با این مسایل روبرو میشوند.
از این روست که گفته ام « جبهه، مرکز آن اتاق سیاست گذاری تاکتیکی -استراتژیک ؛ ضرورت دارد. در حکم نان برای گرسنه است.
----
در اوضاع احوال حاضر هر فرد و گروه، ساز خود را مینوازد. و به کسی هم نتوان گفت چی درست است و چی خطا.
هر کس کار خود را اعلا میداند.
البته بودن سازهای مختلف زیباست ، ولی اینجا یک چیزی از قلم افتاده است.
یک ساز بزرگ، که این ارکستر را کامل کند. نه؟
----
گروهی فکر میکند باید به حج برود علاج آذربایجان آنجاست. گروه دیگر میگوید فلان مقاله را که نوشتی خائن هستی.
فرد یا گروه دیگر میگوید نه او آزاد اندیش است و نباید جلو نظرش گرفته شود.
کس دیگری به همه ی این مسایل از زاویه دیگر نگاه میکند. به « اختناق و حج و انتخابات و فراکسیون و غیره» از زاویه ی
سیاست « جناح راست و چپ» می نگرد.
----
بله قصه ی ما چنین بود و چنین است و چنین نیز خواهد بود.
« بله» . اتفاقی و غیر عمدی ست. منظور « بیشتر برخورد ها» ، نه تنها در من ، بل در « اکثریت دوستان».
- شما لطف کنید بگویید به نظرتان مسایل سرنوشت ساز آذربایجان چیستند؟