Skip to main content

من یکی از خوانندگان ایران

من یکی از خوانندگان ایران
Anonymous

من یکی از خوانندگان ایران گلوبال هستم که از چند سال پیش به این سایت مراجعه می کنم و البته به دلایلی که ذیلا خواهم گفت، پیشترها این کار را با شور و شوق و به دفعات بیشتری انجام می دادم. دلیل نوشتن این کامنت پای مطلب آقای کرمی، نه نقد آرای ایشان که تلاش برای پاسخ به سؤالاتی است که چندی پیش آقای توکلی با کاربران در مورد کیفیت سایت در میان گذاشته بودند.

من غیر مستقیم و با بررسی تنها چند سطر از مطلب جناب کرمی، تلاش خواهم کرد که به سؤالات ایشان پاسخی در سطح درک خود داده باشم. البته از طرح سؤالات توسط آقای توکلی مدت نسبتا زیادی می گذرد ولی بنده انگیزه ای برای نوشتن جواب به ایشان در خود احساس نمی کردم؛ در حقیقت این کار را بی فایده و عبث می یافتم. همچنان که گفتم، دلایلش را ذیلا تشریح خواهم کرد.
فرض کنید که من یک فعال سیاسی هستم و با عقاید جناب کرمی هم هیچ آشنایی ندارم. به صورت اتفاقی مطلب حاضر از ایشان را دیده ام و علاقه مند به مطالعه آن شده ام. لذا مطالعه را از خلاصه مقاله (همان متنی که با فونت بولد نوشته شده) شروع میکنم. از در هم آمیختن دوغ و دوشاب توسط ایشان و یکی دانستن یا حداقل هم دست دانستن حسن شریعتمداری با استقلال طلبان آذربایجان و مسائل بسیار عمده دیگر هم بگذریم (چون همچنان که گفتم مسأله نقد آرای ایشان نیست) و صرفاً روی همین چند سطر تمرکز کنیم:
"زمانی است که جمهوری اسلامی به رهبری علی خامنه ای تُرک تبار از هر سو مورد تحریم های مردمان و کشورهای دمکراتیک قرار گرفته و در جهان منزوی شده است، حکومت بشار اسد متحد و دستِ دراز ، علی خامنه ای در حال فروپاشی است، زمانی است که جنبش دمکراتیک مردم کُرد به رهبری عبدالله اوجالان در ترکیه، حکومت این کشور را در چهار دیواری محاصره کرده است و اکنون آقای حسن شریعتمداری ها و نخبگان تُرک آذری، با حکومت آذربایجان شمالی و حکومت ترکیه با اتحاد و هبستگیِ تُرک تباری و همه جانبهءِ خود از شکستن تحریمها از سوی کشور ترکیه با روان کردن کاروان فرستادن کامیونهای طلا به ایران گرفته تا انواع و روشهای گوناگون دیگر به کمک و نجات علی خا منه ای بر خاسته اند."
مشخص می شود که نویسنده محترم عقیده دارد حکومت ترکیه و جمهوری آذربایجان با حکومت ایران که تحت رهبری علی خامنه ای ترک تبار است " اتحاد و هبستگی" دارد و حتی به این جهت حاضر است برای نجات حکومت ایران کامیون کامیون طلا در اختیار ایشان قرار دهد. سوای اینکه این ادعاها به قول معروف شوخی نیستند و باید خیلی دقیق اثبات شوند که نشده اند، سؤالی که به ذهن هر کودک دبستانی متبادر میشود این است که به فرض صحت همه این مدعیات، چرا حکومت ترکیه باید از یک طرف این همه برای حکومت ایران (که به گمان جناب کرمی تحت سیطره ترکتباران است) ولخرجی کند و از طرف دیگر کمر همت به قطع دست دراز متحد همبسته خود در سوریه بسته باشد؟. مگر نه این است که حکومتهای ترکیه و ایران در موضوع سوریه رو در روی همدیگر قرار دارند و هر دو حکومت آنچه را که از دستشان بر می¬آید برای حفظ یا روی کار آوردن حکومتی که منافعشان را تأمین کند، انجام میدهند؟. این چه جور همبستگی و اتحاد است؟. لابد اتحاد از نوع ترک تباری!.
ببینید، اینجا مسأله جهان بینی نویسنده نیست؛ کیفیت و سطح نوشته است که چیزی در حد حرفهای پوپولیستی و ابتذال است. زمانی که حقیر که نه تحلیلگر سیاسی هستم و نه ابداً خود را در این حدود می بینم با خواندن همین چند سطر به سستی مطلب پی می برم، نیازی به گفتن ندارد که فعالان و صاحبنظران باسواد سیاسی نیز به نتیجه مشابهی خواهند رسید. سؤال بسیار اساسی که مدیریت سایت از خود باید بپرسد این است که چرا پس حتی یک نفر از این اشخاص مثلاً همین یک نکته را در قالب کامنت متذکر نمی شود یا برای نقد نظرات کرمی مقاله ای نمی نویسد؟. آقای کرمی تا جایی که من به یاد دارم خیلی از چهره های شاخص و غیر شاخص سیاسی را به اصطلاح نقد کرده اند یا برای مقالات آنها جوابیه نوشته اند (مثلا هدایت سلطانزاده، رضا براهنی، دکتر صدرالاشرافی، رضا پرچی زاده، احزاب دموکرات و کوموله و سایر احزاب سیاسی کرد و غیره) اما تا کنون تا جایی که حافظه یاری میکند جوابی دریافت نکرده اند.