Skip to main content

دوستان این نوشته خوب از سایت

دوستان این نوشته خوب از سایت
Anonymous

دوستان این نوشته خوب از سایت " گوناز تی وی " گرفته شده است...

انصافعلی هدایت...
تجزیه طلب و انسانیت : دوباره بوی تاریکی و سیه فکری از روشنفکران می آید
من خانم الهه بقراط را می شناسم و با کارهایش آشنا هستم اما این جمله های زیرینش من را بسیار متعجب ساخت. بخوانید:
"حالا کسانی که می‌خواهند این خاک را با اهالی آن در مرزهای کنونی‌اش حفظ کنند، کار عجیب و غریبی نمی‌کنند. عجیب، سخنان و شعارها و ادعاهای آن کسانی است که به بهانه «انسان» به دنبال جدایی «خاک» و «زبان» خودشان از بقیه هستند و ...

و ثابت می‌کنند که «خاک» و «زبان» اتفاقا برایشان مهم‌تر از «انسان» است! آنها به دنبال تجزیه «خاک» هستند، پس خاک برایشان مهم‌تر از انسان است. به دنبال تجزیه «زبان» هستند، پس زبان برایشان مهم‌تر از انسان است. آنها نمی‌خواهند بر «انسان» ساکن این مناطق نام جدیدی بنهند بلکه می‌خواهند بر خاک، نام یک سرزمین مستقل بنهند! پس مرزهایشان برایشان مهم‌تر از انسان است. آنها نمی‌خواهند بر رنج انسان‌هایی که در این محدوده معین از خاک، در مرزهای ایران زندگی می‌کنند، نقطه پایان نهند بلکه می‌خواهند بخشی از این انسان‌ها در خاک معینی که آنها برایشان تعیین می‌کنند و در حکومتی که آنها برایشان تعیین می‌کنند همچنان رنج ببرند و دلشان به این خوش باشد که «خاک» و «زبان» خود را دارند. پس «خاک» و «زبان» و «مرز» برایشان مهم‌تر از «انسان» است. آنها هستند که در مورد بی‌حقی و پایمال شدن حقوق انسانی همه ساکنان ایران به روشنی تبعیض قائل می‌شوند. پس برای آنها «انسان» خودشان از «انسان» دیگر مهم‌تر است."

بله خانم الهه عزیز! متوجه نشدم که انسانیت در دیدگاه شما با کدام خصیصه ها تعریف و محدود می شود تا جامع و مانع صفات انسانی باشد.

من به عنوان یک تجزیه طلب، کاری به تعاریف علمی انسانیت ندارم. چون مشکلی با آن ها ندارم. مشکل من "زندگی" در عین "انسان بودن" است و "چگونه انسان بودن"، مشکل من تجزیه طلب است. برای همین، من خودم، انسان و انسانیت خودم، به عنوان یک تجزیه طلب را تعریف می کنم تا معنای انسان و انسان تجزیه طلب و رابطه اش با تجزیه طلبی و انسانیت را روشن کنم.

البته می دانید که این نوشته در ساعت 01:57 دقیقه شب و برای فیس بوک نوشته می شود و اشکال فراوانی خواهد داشت که دیگران آن را تکمیل خواهند کرد.

به عقیده من تجزیه طلب: انصافعلی هدایت، نه تنها انسان که حیوانات هم در خلاء زندگی نمی کنند. تنها هم نیستند. لال و بی زبان هم نیستند. با همه هم قهر نیستند و با هم سخن می گویند. از شاخه درخت چیده نشده اند و نسل هایی داشته اند و خواهند داشت. حقوقی دارند و وظایفی در مقابل حقوقشان دارند.

من تجریه طلب هم موجود و انسان هستم. در سرزمینی به دنیا آمده ام و وطنی داشته ام. پدر و مادر و قوم و خویشی و هم وطنانی داشته ام و دارم.
پدارن من در هزاران سال یا حتی در چند دهه ای که در این سرزمین زیسته اند، تمدنی برای من به یادگار گذاشته اند و رفته اند. یکی از آن آثار که انسان بودن من را مشخص می کند، زبانی است که من با آن سخن می گویم و با دیگر انسان های اطرافم رابطه برقرار می سازم.

حال، شما خودتان داوری بفرمایید که وطن من آذربایجان است یا ...؟ تو آذربایجان، یا کویر، بلوچستان یا کردستان یا ترکمن صحرا را دیده ای؟ زبانشان را می دانی؟ اصلان می دانی در کجای این کره خاکی هستند و در چه شرایطی هستند؟ اصلا از آن ها تصوری داری؟

به عقیده شما، انسانی که وطنش را از او گرفته باشند، تا چه اندازه انسان است و تا چه اندازه به انسانیت او احترام گذاشته شده است؟

به عقیده من، او دیگر انسان نیست. اگر هست، تو چرا از وطنت، ایران و زبان فارسی دفاع می کنی؟ و من را تجزیه طلب می نامی؟ چرا وطن برای تو آن قدر مقدس است که من را تجزیه طلب می نامی و "تجزیه طلبی را "اتهام" و زشت می انگاری. بار منفی به آن می دهی. اگر چنین نیست، بگذار من هم در این گوشه خاک، برای خودم، وطنم را با همه شرایطش داشته باشم تا انسانیتم را بر وفق تعریف خودم، رشد دهم.

آیا یکی از اصلی ترین شاخصه انسان بودن که حق داشتن وطن است را از من نگرفته اند؟ و شما فکر می کنید که من تورک، اوی کرد، عرب، بلوچ، ترکمن و کرد حق وطن داشتن داریم؟

تو می دانی که درد بی وطن بودن چیست؟ آیا می دانی که وطن