Skip to main content

...ادامه

...ادامه
Anonymous

...ادامه
دوستان سرگشاده نویس گویا به دنبال «مسائلی مربوط به انقلاب و سیاست اتحاد و انتقاد حزب ما در برابر رهبری انقلاب» در سند مورد بحث و یا شاید در همه اسناد و مصوبات ششمین کنگره به تاریخ بهمن ماه 1391، یعنی درست 34 سال پس از سپری شدن از عمر انقلاب می گردند، و کمتر می توانند به آنچه که می خواهند، دست یابند!.. و صد البته بعید به نظر می آید که این دوستان انتظار داشته باشند که تکرار و مجموعه ی همه اسناد و تحلیل ها و مصوبات کنگره های پیشین، پلنوم ها و اعلامیه های منتشر شده از سوی حزب در طی 34 سال گذشته را مجدداً و به تمامی در اسناد ششمین کنگره حزب نیز ببینند!؟. از دوستان انتظار می رفت با توجه به سوابق طولانی حزبی و نزدیکی با رهبری حزب و لاجرم دسترسی به کلیه اسناد حزبی، به جای طرح پرسش های اینچنینی در نامه ای سرکشاده پاسخگوی پرسشکران جوان و مشتاق دانستن می بودند!..

به هر حال به جهت یادآوری خدمتشان عرض می شود که برای پاسخ یافتن بسیاری از پرسش هایشان به کتاب «اسناد و دبدگاه های حزب توده ایران از آغاز تا انقلاب بهمن 1357» که چاپ نخست آن در سال 1360 بوده است و امید که به زودی نیز تجدید چاپ شود مراجعه فرمایند. ونیز به مطلبی تحت عنوان «تزهايى درباره سياست حزب توده ايران در انقلاب بهمن 1357» از اسناد پنجمین کنگره ی حزب مراجعه فرمایند: http://www.enteshar.sedayemardom.net/pdf/Congress-5.pdf
و.هم از این روست که اگر جسارتاً دوستان را «تا حدودی راحت طلب» نامیدم!. امیدوارم اگر قضاوتم موجبات دل آزردگی دوستان را فراهم نکرده باشد، آن را به حساب اندکی آزردگی من بگذارند. اندکی آزردگی بابت خواندن متنی که ایشان در آن درباره دیدگاه یارانی که همچو من می اندیشند و دیدگاهی متفاوت با دوستان سرگشاده نویس دارند را با به کارگیری واژگانی همچون «سخیف ‌ترین برچسب ‌ها، تهمت ‌ها و افترا ها، بدون ارائه کوچک ‌ترین سند و مدرک، » و «مصادره نام ارگان حزب» و «مخفی شدن پشت نام حزب» و دارای «روش‌های منسوخی» که باید «به شدت طرد و محکوم» شوند و. و. سخن می رانند. و نیز امید بیشتر دارم، که به کارگیری این چند واژه از سوی من، همچون موارد مشابه دیگر، پیراهن یوسف (عثمان؟!) نشود. و اصل موضوع را به سایه نبرد!
و اما آنچه را که دوستان در مورد سیاست اتحاد و انتقاد حزب ما می فرمایند، اگر در برابر «رهبری گذشته انقلاب» مورد نظرشان است، و در اسناد کنگره ششم آن را نمی یابند، خوب کاملاً روشن است که این موضوع نشانگر تأیید و درست دانستن همه مواضع گذشته حزب در مورد سیاست اتحاد و انتقاد، در برابر رهبری انقلاب، به جز همان «برخی خوشبینی‌ های بیش از حد رهبری وقت حزب نسبت به خمینی»، توسط کنگره ششم است! این امری کاملاً بدیهی است. و معلوم نیست دوستان به دنبال چه می گردند؟ نخود سیاه!؟
اما اگر به دنبال اعلام موضع ششمین کنگره در برابر «رهبری کنونی انقلاب!!» هستند، که بحث دیگریست! در گذشته رهبری انقلاب با نام خمینی و خط موسوم به خط امام معرفی می شد. و اینک مشخص نیست منظوردوستان کدام رهبری؟ و کدام انقلاب است!؟ آیا منظور دوستان جانشین آقای خمینی و ولی فقیه زمان حاضر است(!)، اگر چنین باشد که با توجه به شعار اصلی و محوری حزب و رهبری کنونی آن، یعنی «تشکیل جبهه واحد ضد دیکتاتوری برای آزادی، صلح، استقلال، عدالت اجتماعی و طرد رژیم ولایت فقیه»، پرسشی بسیار جالب، عجیب و تفکر برانگیز را مطرح کرده اند! دوستان اتحاد و انتقاد با کدام رهبری را در نظر دارند؟ آیا صادقانه اندیشیده اند که به دنبال چه می گردند؟ کسب مشروعیت برای نظام مقدس ولایی!؟
فرض دیگر را می توان بر این گذاشت که به نظر این دوستان، طرح «سیاست اتحاد و انتقاد» توسط حزب، اصولاً، از اساس و از همان ابتدای کار غلط بوده است. که البته بعید به نظر می رسد که امضاء کنندگان این نامه سرگشاده 8 نفره، چنین منظوری داشته باشند. زیرا آنان با توجه به آنچه که در پایان نامه ی خودآورده اند، گویا نگران کشیدن خط بطلان بر تاریخ حزب توده ایران هستند. و بی تردید دوران انقلاب بهمن 56 تا به امروز نیز جدای از این تاریخ نیست. درست همانند دسته نخست، با وجود زاویه 180 درجه ای ظاهری با آنان!
دقت فرمایید!. دوستان امضاء کننده ی نامه سرگشاده 8 نفره، سخنان خود را اینگونه به پایان برده اند:
«. نباید بیش از این اجازه داد که به نام حزب توده ایران، این‌چنین بر تاریخ درخشان این حزب خط بطلان بکشند و چهره حزب و اعضای آن را تاریک سازند.»
وکامران رئوفی که عنوان کردن «برخی خوشبینی‌های بیش از حد رهبری وقت حزب نسبت به خمینی،» رابه هیچ رو بر نمی تابد در مذمت آن این چنین می گوید:
«خط بطلان کشیدن بر این تاریخ پرافتخار حزب، برشاخه نشستن و بن بریدن است.»
...ادامه دارد