Skip to main content

... ادامه

... ادامه
Anonymous

... ادامه
هر دو گروه نگرانی ادعایی خود را با همسانی بسیار جالب و معنی دار واژگان بیان می کنند. «کشیدن خط بطلان بر تاریخ درخشان و پر افتخار حزب توده ایران»!..
حال به قول معروف فرض را بر حسن نیت می گذاریم (انشاالله که گربه است!)، منظور دوستان از «رهبری انقلاب» در حال حاضر ، رهبری جنبش اصلاحات موسوم به جنبش سبز است، که در آنصورت هم صحبت «انقلاب» در میان نیست و سخن از «اصلاحات» است و مواضع حزب هم در تمامی مراحل آن کاملاً روشن و با دفاع بسیار جدی و با تمام توان برای باز شدن فضای سیاسی و فراهم شدن امکان مبارزه بیشتر برای نیل به آزادی، صلح، استقلال، عدالت اجتماعی و طرد رژیم ولایت فقیه بوده است.

هر دو گروه نگرانی ادعایی خود را با همسانی بسیار جالب و معنی دار واژگان بیان می کنند. «کشیدن خط بطلان بر تاریخ درخشان و پر افتخار حزب توده ایران»!
حال به قول معروف فرض را بر حسن نیت می گذاریم (انشاالله که گربه است!)، منظور دوستان از «رهبری انقلاب» در حال حاضر ، رهبری جنبش اصلاحات موسوم به جنبش سبز است، که در آنصورت هم صحبت «انقلاب» در میان نیست و سخن از «اصلاحات» است و مواضع حزب هم در تمامی مراحل آن کاملاً روشن و با دفاع بسیار جدی و با تمام توان برای باز شدن فضای سیاسی و فراهم شدن امکان مبارزه بیشتر برای نیل به آزادی، صلح، استقلال، عدالت اجتماعی و طرد رژیم ولایت فقیه بوده است.
دوستان سرگشاده نویس!
به یاد داشته باشید این قول معروف را، که دیالکتیک همچون سکه ایست و مانند همه سکه ها دو رو دارد. بر اساس دیالکتیک، هر انسانی با قضاوت در مورد دیگران، خود را و اندیشه ی خود را نیز به قضاوت می گذارد. یکی از ابتدایی ترین برداشت های من از نوشته شما این است که شما دوستان اندیشمند یا همه اسناد و مصوبات منتشر شده ی ششمین کنگره ی حزب را نخوانده اید... یا تا آن اندازه که به دنبال « تحلیل های دقیق و واقع ‌بینانه» ی مورد علاقه ی خود آن هم تنها در یک سند از مجموعه اسناد یک کنگره بوده اید، خودتان در خواندن اسناد دقت و واقع ‌بینی به خرج نداده اید. و یا اینکه احتمالاً هدفمندانه و صرفاً در پی یافتن چماقی در لابه لای اسناد می گشته اید و به نظر خود آن را یافته و اما اندکی شتابرده به کارش گرفته اید! البته هنوز هم دیر نیست. می توانید و بهتر است که اسناد کنگره را و منابعی را که طی آن که به آنها استناد شده است را قدری واقع ‌بینانه تر، منصفانه تر و با دقت و موشکافی بیشتر مطالعه بفرمایید!
دوستان عزیز!
به هر حال شما آزاد بوده اید و این آزادی حق شمابوده و هست که درباره رهبری حزب و کنگره بزرگی که برگزار شد و نیز مصوبات آن هر نظری داشته باشید. و نظرات خویش را ابراز و به قضاوت همگان بگذارید. این کاری است بسیار نیکو و بسیار مطلوب و مایه ی خوشنودی! چرا؟.. که : «خُوش بود گر محک تجربه آید به میان!»... همانگونه که در نامه مردم شماره 917، 5 فروردین ماه 1392 در مقاله ای با عنوان «خشم و استیصال دشمنان از برگزاری پیروزمند ششمین کنگره حزب توده ایران»، در پاسخ به برخی انتقادها که چه عرض کنم، به یورش های سازمان یافته و کارزاری بزرگ، که از مدت ها پیش، بر علیه برگزاری ششمین کنگره ی حزب توده ایران طرح ریزی و به اجرا گذاشته شده بود، آمده است. و بی گمان «سیه روی شود هر که در او غش باشد!..» شما صورت مسئله تان را مطرح کرده و نگران پیدا کردن پرتقال فروش نباشید!.. خوانندگان نوشته ی شما خودشان او را خواهند یافت!!..
(نامه مردم شماره 917 - http://www.tpiran.org/2010-03-24-01-42-21/1826-2013-03-26-09-13-15.html )
اما این مسئله که پیشتر هم به آن اشاره شد، هنوز برای نگارنده این سطور روشن نشده است که : با وجود وجه اشتراک بسیار جالب و معنی دار نگرانی شما نسبت به «کشیدن خط بطلان بر تاریخ درخشان و پر افتخار حزب توده ایران» با دسته ی دیگر از منتقدان اختلاف اساسیتان با آن دسته منتقدانی که درمورد رفقای بزرگ و گرانقدر رهبری گذشته حزب با زاویه ای 180 درجه ای با شما پستان به تنور می چسبانند، در چیست؟ و نیز مانده ام که چرا امضای آقای بابک (علی خدایی) را در پای نامه «سرگشاده» شما نمی بینم!؟
به هر حال آنچه که تا کنون گفته شد بر مبنای دانسته ها و مفروضات شخصی خودم بود. لذا بد نیست برای قضاوت بهتر به سخنان رفیق نام آشنایی که با لژیون 8 نفره ی شما و نیز آقای علی خدایی سردبیر نشریه ی به سرقت برده شده ی «به اصطلاح راه توده» آشنایی بیشتر دارد هم نگاهی بیاندازیم. شاید ابهام پیش آمده بربرطرف شود.
... ادامه دارد