Skip to main content

پیرامون دو نکته انتقادی

پیرامون دو نکته انتقادی
Anonymous

پیرامون دو نکته انتقادی دوستمانyenilik نسبت به مقاله سازها را دوباره باید کوک کرد
نوشته اید: شما درشگفتید که چراکارگر اروپائی با سیاست های ریاضت کش نه تنها نمی جنگند، بلکه همکاری می کند. ودلیل آن را نیز رقابت باچین وامثال آن می دانید وگرنه دست آوردهای کارگراروپائی به باد خواهد رفت. دوماعلام کرده اید که هرکارگری مخصوصا کارگران جهان اول نیز به زیرچتربیرق کمونیستی نخواهد رفت وبه دید نادرست کمونیست های ایرانی اشاره کرده اید.درپاسخ به نکته اول: اولا این که پراکندگی و رقابت درونی کارگران به همکاری بخش هائی از آن ها با بورژوازی خودی درقبال بورژوازی رقیب بیانجامد نه امرتازه ای است و نه پاسخ به صورت مسأله مطرح شده. در واقع بخشی ازمشکل و صورت مسأله است.مشکلی که نوشته سعی کرده است با توجه به تحولات و پوست اندازی سرمایه درفارجهانی سازی به سهم خود به آن پاسخ بدهد کنارزدن توهم همکاری با بورژوازی

با بورژوازی خودی درقبال بورژوازی رقبا بیانجامد نه امرتازه ای است و نه پاسخ به صورت مسأله مطرح شده. در واقع بخشی ازمشکل و صورت مسأله است.مشکلی که نوشته سعی کرده است با توجه به تحولات و پوست اندازی سرمایه درفارجهانی سازی به سهم خود به آن پاسخ بدهد( کنارزدن توهم همکاری با بورژوازی خودی و تقویت همبستگی کارگران جهان). .ثانیا درعرصه رقابت سرمایه ها نیز تصویرشما تنها یک جانبه وتنها یک روی سکه است. درواقع بدون انتقال سرمایه و تکنولوژی جهان اول یعنی اروپا و آمریکا و ژاپن وبراساس نیروی کار ارزان . .. چین و هند و تایوان و امثال آن ها هیچ گاه قادربه چنین رشد و هماوردی نبودند. مبادلات یک تریلیونی چین با اروپا و آمریکا بیان این منافع مشترک سرمایه داران چنی و اروپائی.این پدیده می رساند که برخلاف تصور مطرح شده، کارگران فرانسه فاقد دربرابر چین فاقد منافع مشترک با بورژوازی خودی فرانسه است. چرا که جهانی شدن سرمایه داری بیش ازهمه بخشی ازتحولات ذاتی سرمایه را تشکیل داده و مرزودولت نمی شناسد. ثانیا تصویر مطرح شد درنوشته من پیرامون همکاری کارگرفرانسوی با سرمایه دارفرانسوی یک جانبه بوده و تنها به تصویر یک روی سکه واقعیت مبارزه کارگری پرداخته است . چرا که اگرچشم هایمان را عامدانه نبندیم، نمی توان انکارکرد که بخش های بسیاری ازطبقه کارگر و زحمتکشان و جوانان بیکار و... درسراسراروپا درحال مبارزه روزمره با سیاست های ریاضت اقتصادی هستند ونوشته من نیز به آن ها اشاره کرده است. و از قضا درهمین نوشته به عنوان نمونه ازتظاهرات مشترک اتحادیه های اروپا دربروکسل علیه ریاضت اقتصادی همراه با رفرانس آن سخن به میان آمده است. بنابراین واقعیت، یعنی دیدن توأمان نیمه پروخالی لیوان، این که لیوان را خالی خالی و یا پرپربه نمائیم تصویری واژگونه و دلبخواهانه از واقعیت است. بطورخلاصه نه درفرانسه کارگر و بورژوازی خودی واجد منافع مشترک است و آنچه هم هست جزتوهم نیست و ثانیا نه چین را می توان یکدست دانست. درحالی که درآن نیزشکاف طبقاتی بیدادمی کند وعملا بردگی کارگری رایج است. درمورد کارگران و کمونیست ها: اگرمنظورتان اشکال سنتی آن است درنوشته هم به صراحت آمده است که آن کمونیست ها درحاشیه جنبش های جدید هستند و ازقضا کل نوشته برروی ضرورت کوک مجدد جهان براساس پارادایم های جدید بناشده است. اما اگرمنظورتان خاموش شدن مبارزه علیه نظام سرمایه داری و شکاف های طبقاتی است، واقعیتی ندارد. بله! پس از سپری شدن دوره سرمستی پایان تاریخ و پیروزی مطلق سرمایه داری، امروزه همه چا باردیگر صدای نواختن برطبل مبارزه طبقاتی شنیده می شود،البته اگ گوش هایمان را تیزکنیم ونخواهیم خود را به نشنیدن بزنیم.. امروزه حتی درآمریکا اوباما مدعی پیشبردسیاست هائی (نظیربیمه های درمانی و افزایش مالیات و جلوگیری ازنابودی طبقه متوسط ....) است که درادبیات رایج سیاسی آمریکا (ادبیات محافظه کاران) به آن "سوسیالیسم" می گفته اند. جنبش وال استریت آمریکا با شعارما 99 درصدیم، جنبش خشمگمینان در اسپانیا دریونان و پرتغال همه وهمه مبین رشد و تقویت مبارزه علیه نظام سرمایه داری و یکه تازی آن است.