Skip to main content

جناب ایل یار گرامی! اجازه

جناب ایل یار گرامی! اجازه
Anonymous

جناب آ. ئلیار گرامی! اجازه بدهید ، برای روشن شدن مورد ابهام ، مثالی بزنم . واژۀ « نگران » را در نظر بگیرید. این واژۀ ، صفت بیان حال از مصدر نگریستن، و به «معنا» ی کسی که در حال نگریستن است.اما ، آن چه که ( در زندگی روز مره) از این واژه فهمیده می شود( یعنی،«مفهوم» آن) برابر نهادۀ « مضطرب » و« مشوش »است.وقتی می گوییم فلانی نگران است، مفهومی که (عمومآ ) به ذهن ما می رسد، مشوش بودن طرف گفتگوست. البته ، موارد بسیاری وجود دارد که «معنی» و« مفهوم» بر هم منطبق اند و بدیهی است که ( درادبیات فارسی) برابر نهاده های دیگری برای این واژه وجود دارد که پرداختن به آن ها ، در این جا ضرور نیست.« یکی به و نعل و یکی به میخ زدن»،عمومآ ، به مفهوم « دو سره بازی کردن» و« دودوزه بازی کردن » است.( در فرهنگ معین ، دوجانبه بازی کردن آمده است . این همان کاری است که شما می کنید . توضیح خواهم داد.) .

از آن جا که من نخواستم ، با بکار بردن برابر نهادۀ « دو سره بازی کردن » ، یا « دودوزه بازی کردن » ، توهم توهین به شما را ، در کاربران بوجود بیاورم ( متناسب با آن چه که نوشته بودید ) از مفاهیم « گفتم ـ نگفتم » و « یک گام به پیش ـ یک گام به پس » استفاده کردم.توضیح بیشتر: واقعیت آن است که تجزیه طلب ها، بی هیچ ملاحظه ای،« انتخابشان » را ، که همان « جدایی» است ، به روشنی بیان می کنند . شما ، اما لقمه را می چرخانید . از یک سو با برجسته کردن این که ، « میل به جدایی » نوعی انتخاب و حق طبیعی هر انسان است ،عملآ بر جدایی نظر دارید و با این گفته ، واقعیت ِ « تجزیه طلب» بودن خود را آشکار می کنید . (یعنی : «گفتم» که تجزیه طلب هستم.) و از سوی دیگر، با پیش کشیدن بحث « فدرالیسم »، وانمود می کنید که مایلید ، ایران در محدوده جغرافیایی اش حفظ شود . ( یعنی ، گفتم که تجزیه طلب نیستم ). این همان، « گفتم ـ نگفتم » است . به بیان دیگر ، با برجسته کردن این که « میل به جدایی » نوعی انتخاب و حق طبیعی هر انسان است ، « یک گام » به سوی « تجزیه طلبان » بر می دارید . و با طرح موضوع « فدرالیسم » (گام برداشته شده به سوی تجزیه طلبان را معکوس می کنید ) . یعنی، به بیان آشنای شما ، « یک گام به پیش ـ یک گام به پس » .2 ـ نوشتید : « تاریخ علم است » . پاسخ : حق باشماست . اما ، این چه ربطی با مشاهدات آقای داریوش شایگان دارد؟ 3ـ نوشتید : « درمورد حرف شایگان» نوشته ام «" صحت " ندارد . که به معنای دروغ نیست. » . پاسخ : وقتی گفته ای «صحت» نداشته باشد، یعنی «درست» نیست. در این صورت ، دو شق برای آن متصور است : الف ـ یا گوینده اش از نوع عوام الناس است و حرف « یامُفت » زده است . ب ـ یا آن که ، راوی دروغ می گوید . شما ( عطف به آن چه که نوشتید ) مورد دروغگویی را نفی می کنید. می ماند این که ، آدمی در قد و قوارۀ آقای داریوش شایگان ، آن هم در جایگاه یکی از برجسته ترین اندیشمندان زندۀ داخل و خارج کشور و در گفت و گویی در مورد جدی ترین موضوعات حوزۀ تاریخ و فرهنگ واندیشه ، به این راحتی مُهمَل ببافد و حرف بی مالیات بزند.اگربرداشت تان از گفته ی آقای شایگان اینگونه است ، هر دو دستم را به علامت تسلیم بالا می برم ! 4ـ شما ( به جای آن که مرا به نوشته های تان حواله دهید ) می توانستید ( مختصر و مفید ) منبع گفتۀ زنده یاد ساعدی را ذکر کنید .5 ـ نوشتید : « مسئولیت جنگ داخلی به عهده «ناسیونالیسم آریایی است ... » .
پاسخ : جنگ سالاران و جنگ طلبان ، کسانی هستند که ( هر بار، به بهانه ای ) بر طبل جدایی می کوبند.همین .6 ـ نوشتید : « کار آ. ائلیار نقد ناسیونالیسم - مادر فاشیسم - در هر لباسی ست. و دنبال کردن " سیاست دموکراتیک مدرن و عمومی " برای حل مشکلات از راه مسالمت و گفت و گو ست..» . پاسخ : من ، حدود ِ سه ـ چهارسالی است که با عملکرد شما آشنا هستم . بی رودربایستی ( و بی آن که قصد توهین به شما را داشته باشم ) باید بگویم ، متأسفانه ( با تجربه ای که من از شما دارم ) این ادعا ، با عمل تان در تعارض است . با آرزوی موفقیت و بهروزی روز افزون برای شما .