Skip to main content

فرض کنیم سخن کسروی درست است-

فرض کنیم سخن کسروی درست است-
آ. ائلیار

فرض کنیم سخن کسروی درست است- آذربایجان در گذشته از ناف فارسی زبان بوده- باز فرض کنیم به قول خود کسروی مردم آذربایجان حالا دارای زبان توانای ترکی شده اند- خوب - که چی؟ هر کس در کشورهای پیشرفته کم و بیش 5 سال ماند شهروند همان کشور میشود. این مردم دهها میلیونی ترکی زبان بعد از حد اقل 1000 سال حکومت در ایران «مهمان» هستند؟ و در ایران و آذربایجان بیگانه؟ نباید راه زندگی جمعی خودشان را-غلط یا درست- خودشان انتخاب کنند؟ باید از دیگران و از شما ها «اجازه»بگیرند؟ نباید فرهنگ حد اقل هزارساله یشان را خفظ کنند و خودشان تصمیم بگیرند که چه خاکی به سرشان بریزند؟ مردم آذربایجان در گذشته فارسی زبان بودند، خوب، بودند که بودند- حالا نیستند- این چه مسئله ای را حل میکند؟ زن و شوهر زمانی عاشق یکدیگراند - بعد جدا میشوند- عشق گذشته چه مشکلی را حل میکند.

میخواهی رفع دیکتاتوری حاکم توسط همه و سازندگی ایران عمومی پیش برود؟ بسیار خوب. پیشنهادات مثبتت کو؟ ضمانتت کو؟ با پیمان شکنی قوام که کسی به عهد شما باور نمیکند. این مردمان مختلف به دنبال فرهنگ خود- شخصیت خود- قدرت خود- و زندگی خود هستند - در این میان برای با هم رزمیدن و با هم زندگی کردن چه چیزی دستت هست. اجبار و توپ و تانک؟ میدانید که این ابزار در این دوره و زمانه کار ساز نیستند. راه حل، پذیرش حقوق و حمایت متقابل و درست پیمانی و ضمانت است ، در همبستگی با دیگری. به جای سیر روحی در عالم کوروش و داریوش لطف کنید به این راحلها بیاندیشید. که به مشکل یوگسلاوی دچار نشویم . آنموقع کاری از دست کسی بر نمیاید- مگر بیگانگان که باز مارا نوکر خود کنند. کی میخواهید خود را از این وابستگی و خفت و خواری برهانیم؟ دوستی خاله خرسه در مورد ایران نتیجه اش نوکری ست. ایران خواه نباشید- ایران دوست باشید. و واقعی. ایران دوست واقعی کسی ست که چشم بر دردها و مشکلات نمی بندد. راه حلهای عملی پیشنهاد میکند. برای رزم مشترک و سعادت مشترک. برای برابری مشترک. شماها اکنون در آغاز قرن 21 تحمل تک تئوری مخالف نظرتان را ندارید- گیرم که از بن غلط است- کی میخواهید دموکرات بودن خود را عملاً نشان دهید؟ برابری را عملاً رعایت کنید؟ با این برخوردهای مستبدانه که نشان میدهید آیا کسی به دموکراسی خواهی شما باور میکند؟ بدیهی ست که نه. چرا نمیتوانید خود را به درستی تغییرداده با زمان و مردمان حق طلب همراه شوید؟ به جای پریدن به شخصیت نویسنده مقاله لازم است به این مسایل بیندیشید. گیرم که نویسنده مقاله آدمی حکومتی ست - میخواهید با آنها که حداقل یک سوم جمعیت جامعه را تشکیل میدهند چکار کنید؟ نباید به نیاز ها و حقوق و وجودشان توجه کرد؟ باید از دم نفی شوند؟ به فکر سیاست نوین و انسانی باشید. حداقل گاندی و ماندلا و دیگران را پیش رو دارید- یا میخواهید از نابودگران درس بگیرید؟ حداقل از روح انسانی جوانان جنبش سبز بیاموزید که چگونه به دنبال حل مسایل از راه متمدنانه بودند.