Skip to main content

سلام جناب برزویه طبیب، ابتدا

سلام جناب برزویه طبیب، ابتدا
بهنام چنگائی

سلام جناب برزویه طبیب، ابتدا لازم می دانم از شما قدر دانی کنم که مقاله را خوانده و مواضع صریح دارید. بی گمان همانطوریکه شما هم تصریح کرده اید و درست است، بله انتخابات در بلوک دمکراسی بورژائی عمدتا اهرمی ست در خدمت ثبات، تدوام و سرکردگی بلامنازع و بی دردسر بورژواها و دولت های بورژوائی؛ شک ندارم. با این وجود دوباره حق با شماست و نمی شود با آگاهی از اهداف روشن سیستم سرمایه داری و منافع بطبع و ساختار بشدت بوروکراتیک آن که مطلقا بسود راست است، از اهرم انتخابات در اینگونه کشورها صرف نظر کرد. من هم لااقل در بخش بزرگی از این محور با شما هم عقیده هستم.

با این تفاوت که باید شرایط هر کشور را متناسب با فضای سیاسی و حاکمیت حکمای آنها با دقت و جداگانه بررسی کرد. در همین اروپا هم ساختارهای نسبتا گسترده ای ار دولت های بورژوا دمکراتیک هستند که آنها نیز با هم تفاوت های بسیار برجسته ای را در همین ساختار بورژوائی دارند؛ و اگر چه کانون سیاسی قدرت همه ی آنها بر محور سرمایه می چرخد، ولی بهر دلایلی که باشند، بخشی از تعدیلات قدرت سیاسی بین طبقات میانی و پائینی میسر شده و حداقلی از تضمین رفاه، آموزش، حق مسکن، حقوق براساس تورم و استطاعت خرید از بازار، آزادی ها و تعهدات جامعه ی بورژوائی و...در اغلب این کشورها وجود دارد. که نشانه هائی از نفوذ اراده سوسیال دمکراسی ست که آن فعلا مورد بحث ما نیست! بنابرین برگردیم به ایران خودمان! مواضع صریح من در مقاله در برخورد به انتخابات و در نقد ساحت مقدس شخص رهبر و ساختاری مطیع ایدئولوژیک اوست که بنا بقدرت مافوق خویش بر سر همگان نشسته، و همیشه او اولین و آخرین حرف را زده و خواهد زد؛ همانگونه که تاکنون چنین بوده است. او می تواند هر پدیده ی بد و خوب، غلط و درست و انتخابات...را بمیل خود تحرم، تغییر و یا تبدیل به قانون و آیه ی منزل کند؛ که عملا هم در طول تاریخ رژیم اسلامی، در هر دو دوره ولایات خمینی و خامنه ای این روش بی کم و کاست مرسوم بوده است. این رژیم و ولایت اش بر اساس مصوبات کاملا روشن و محکم قانون اساسی، چه بخواهیم و یا نخواهیم، تمام اختیارات را بعنوان(ولایت فقیه مطلق) باو تفویض کرده است. در اینجا می شود خیلی بیشتر دلایل متفاوت دیگری را هم آورد که با این سیستم و دولت بورژوائی اسلامی اش، بر اساس تمام این 34 سال تجربه بردباری، امید و اندوه دیگر جای بحث نمانده که بس است و باید شیوه ی تاکنونی را رد و طرد انتخابات را اساس تضمین تحول آتی فرار داد. ولایت فقیه، قانون اساسی، شورای نگهبان، مجلس جبرگان، هزاران امامزاده، مسجد، تکایا و حسینیه ، سپاه، بسیج، سازمان های مخوف توسط لباس شخصی ها و... همه با پول همین مردم گرسنه و بیکار مشغول خدمت به سرمایه و ارتجاع حاکم شیعه هستند. در این میانه کوچکترین فرصت جوامع بورژوا دمکرات برای شهروندان مصیبت زده ی ما وجود حتی ذهنی هم دیگر ندارد که حداقل مردم ما همچون جوامع غرب، بآن دلخوش شوند. بهمین خاطر جز عبور از روی تمامیت ولایت، اصلاح طلبان و طیف های وابسته بغرب و تغییر و ایجاد فضای تکثرگرا و پلورالیستی چاره ای نیست. پوزش می خواهم گه زیاده گوئی داشتم. تندرست باشید.