Skip to main content

سولماز خانم

سولماز خانم
Anonymous

سولماز خانم
آیا دخالت خارجی کمکی برای حل مسئله ملی در ایران نمیکند؟

فکر نمیکنم کسی بر این نظر باش که جمهوری اسلامی گامی در جهت حل مسئله حقوق ملتها برخواهد داشت. انتظار از جمهوری اسلامی در این خصوص و البته خصوصهای دیگر نیز چون آزاد بیان و یا آزادی انتخابات و غیره انتظاری واهی است. اما علی رغم آنچه که شما و بخش عمده الیت سیاسی فارس عنوان میکنند که دخالت نیروهای خارجی فایده ایی برای ملتهای غیرفارس ندارد و کمکی به مبارزه آنها در راستای رهایی ملی آنها ندارد، این دخالت میتواند برای ملتهای غیرفارس مفید فایده های

فراوان نیز باشد.
اولا تمامی شخصیت ها و احزاب سیاسی جامعه فارس در ایران، هر مبارزه ایی را برای احقاق حقوق ملی از سوی ملتهای غیرفارس در ایران، تجزیه طلبانه میخوانند. تجزبه طلبانه خواندن این مبارزات نیز برای تبلیغات مسموم علیه ملت های غیرفارس در افکار عمومی و فراهم کردن شرایط برای سرکوب آنها بوسیله ماشین دولتی جمهوری اسلامی است. به عبارت دیگر کسانیکه حرکتهای ملی و رهایبخش ملتهای غیرفارس را تجزیه طلب میخوانند، عمله های بی مزد جمهوری اسلامی هستند. استقلال طلبی (یا جدایی طلبی و یا تجزیه طلبی) یک فکر سیاسی است، ممکن است یک کمونیست یا یک سوسیالیست و یا یک ناسیونالیست و یا یک لیبرال دمکرات استقلال طلب باشد. اما همزمان سلطنت طلبی، حزب پان ایرانیسم، حزب سومکا، جبهه ملی و... که تماما و عمدتا گرایشی نژادپرستانه دارند، مورد انتقاد قرار نمیگیرند چون حفظ تمامیت ارضی ایران را میخواهند. به نظرم این نوع نگرش به سیاست نگرشی ضد انسانی است. موضع گیری علیه جنبش رهایی ملی (ملتهای غیرفارس) بدون دقت نظر به حقوق بین المللی، با توجه به تحقیر و تبعیضی که علیه این ملتها در ایران روا شده و میشود و در عین حال هم موضع شدن با جمهوری اسلامی و احزابی که فوقا برشمردم، بایستی پارانویای ضدی بشری را با خود حمل کند وگرنه با هیچ منطقی خوانایی ندارد.

من ابدا فکر نمیکنم که دخالت نیروی خارجی در یک کشور به مبارزه رهایی ملتهای غیرفارس درایران کمک نمیکند. تجربه دهه های اخیر تجربه مثبتی از دخالت خارجی برای کمک به اعاده حقوق ملی ملت های استعمار زده در داخل کشورهای استبدادی و استعمار زده است. نمونه عراق و تشکیل دولت اقلیم کردستان در آن کشور محصول دخالت نیروهای بین المللی است. تشکیل دولت ملی آذربایجان نیز در سال 1945 با کمک نیروی خارجی صورت گرفت که از نظر من کار بسیار دقیق و درستی بود، اما دو عامل باعث شکست حکومت ملی آذربایجان در آن تاریخ گردید؛ یکی تغییر مواضع نیروی خارجی یعنی اتحاد شوروی در تعارض با دیگر نیروهای بین المللی و دیگری نداشتن برنامه جایگزین از سوی فرقه دمکرات آذربایجان بود که این حرکت را با ناکامی مواجه ساخت. بنابراین شکست حکومت ملی آذربایجان دلیلی بر ناکامی همه دولتهایی نیست که از کمک خارجی بهره برداری کرده و یا میکنند. اغلب دولتهایی که با فروپاشی یوگسلاوی شکل گرفتند از نیروهای خارجی کمک گرفتند و آخرین این نمونه استقلال کوزو بود. بعد از آن برپایی کشور سودان جنوبی است که به کمک نیروی خارجی برپا گردید و همچنان به حیات خودش ادامه میدهد. خود دولت اسرائیل نیز محصول کمک خارجی است. بنابراین تبلیغات غیرواقعی مبنی بر اینکه دخالت خارجی نمیتواند در این رابطه کمکی برای حل مسئله باشد، تبلیغات ایدئولوژیک جمهوری اسلامی و نخبگان جامعه فارس در ایران است که هم میخواهد دولت فارسمدار ایران را حفظ کند و هم تمامیت ارضی این کشور به هر بهایی حفظ گردد. وگرنه دخالت خارجی بویژه در دهه های اخیر تغییرات بسیار جدی و مثبت در مناطق مختلف جهان را سبب شده است.

روی سخن من در این نوشته با ملت فارس نیست. آنها نیز قربانی استبداد سیاسی دینی از یکسو و قربانی نگرش ارتجاعی و تمامیت خواه الیت سیاسی جامعه خود هستند. دور باطل سیاسی موجود در ایران، حتی برای ملت فارس در این کشور نیز هزینه های جبران ناپذیری داشته است. نخبگان سیاسی فارس (و وابستگان آسیمله غیرفارس آنها) میدانند که حفظ سیطره دولت تک ملتی فارسی بر سرزمین کثیرالملله ایران نیمتواند بدون سرکوب ملتهای غیرفارس عملی گردد.