Skip to main content

دوست گرامی، آ.ائلیار، چکیده

دوست گرامی، آ.ائلیار، چکیده
تبریزی

دوست گرامی، آ.ائلیار، چکیده سخن شما این است که شما کاری با خوب بودن و بد بودن نویسنده یک نوشتار نداشته باشید و به ارزیابی نوشتار او پرداخته و در این باره نوشته بنویسید. پرسش من از شما این است: نه تنها من بلکه ده هزار نویسنده نیز اگر نوشتار این نویسنده را ارزیابی کرده و در آن باره نوشته بنویسیم سودی که به دست خواهد آمد چه خواهد بود؟ و این ارزیابی ها و نوشتارها اگر صدهزار برگ نیز باشند زیانی که به رژیم آخوندی خواهد رسید چه خواهد بود؟ چرا من و دیگران نیرو و زمانی را که می توانیم برای کوبیدن رژیم آخوندهای مفت خور به کار ببریم باید برای پرداختن به درستی و نادرستی نوشتاری به کار گیریم که بود و نبود آن نه زیانی برای رژیم دارد و نه سودی برای مردم دردمند و درمانده ایران؟ در ایران بهای نان در ۲۴ ساعت ده برابر شد و اکنون به پانزده برابر نیز رسیده است! و زمین لرزه نیز ..........

.......... خانه های مردم بی نان مانده آذربایجان را با خاک یکسان کرد! اکنون اگر من به نزد مردمی که خانه هایشان با خاک یکسان شده است و نالان و گریان و دردمند و درمانده و گرسنه و تشنه و بی یار و یاور بر روی آوار و سنگ و کلوخ نشسته اند بروم و بگویم: ای مردم بدانید که (آذر) واژه ای ترکی است چون هم (آذ) ترکی است و هم (ار) ترکی است آن مردم به من چه می گویند؟ آیا آن مردم برای من کف می زنند یا مرا سنگباران می کنند؟ فردا هم اگر کسی نوشتاری نوشت و گفت: (شمر) فارس بود چون واژه (شمر) کوتاه شده واژه (شاه میر) و یا (شهمیر) است و شهروندان یک شهر فارس نشین به نام (شهمیرزاد) همگی نوادگان (شمر) هستند! آیا من و نویسندگان دیگر باید نوشته بنویسیم و کار کنیم و نیرو و زمان به کار ببریم تا روشن کنیم که (شمر) فارس نبود و عرب بود؟ ********** دوست گرامی، آ.ائلیار، شما می گوئید: نوشته های این نویسنده درباره زبان ترکی ارزشمند هستند. دوست گرامی، در یک تارنمای سیاسی هر نوشتاری که درباره سیاست نباشد بی ارزش است! همچنان که در یک تارنمای پزشکی هر نوشتاری که درباره پزشکی نباشد بی ارزش است و در یک تارنمای کشاورزی هر نوشتاری که درباره کشاورزی نباشد بی ارزش است! اگر من نوشتاری درباره (جینکو) بنویسم و آن را به یک تارنمای پزشکی بفرستم در آن تارنما آن نوشتار هم گنجانده می شود و هم با ارزش به شمار می رود اما اگر من نوشتاری درباره سیاست بنویسم و به یک تارنمای پزشکی بفرستم نه آن نوشتار در آن تارنما گنجانده می شود و نه با ارزش به شمار می رود! بدبختانه در تارنمای ایرانگلوبال نوشتارهائی که از نگر سیاسی هیچ ارزشی ندارند به فراوانی گنجانده می شوند. در بخش فرهنگ و هنر این تارنما چامه هائی که هیچ پیوندی با سیاست ندارند گنجانده می شوند نه چامه های سیاسی مانند چامه های خسرو گلسرخی و دیگر چامه سرایان سیاسی! هنگامی که من و چند تن دیگر در این باره گلایه می کنیم گفته می شود که ایرانگلوبال خطی نیست! بسیار خوب، خطی نیست اما سیاسی هست یا نه؟ روشن است که در یک تارنمای سیاسی چه خطی و چه ناخطی به جز نوشتار سیاسی نوشته دیگری نباید گنجانده شود اما بدبختانه انبوهی از نوشته های بی پیوند با سیاست در تارنمای ایرانگلوبال گنجانده می شوند که اگر آن نوشتارها به یک تارنمای هوادار رژیم نیز فرستاده شوند بی کم و کاست در آن تارنما گنجانده خواهند شد چون زیانی برای رژیم ندارند! ********** دوست گرامی، آ.ائلیار، شما می گوئید از شهروندان اورمیه هستید، پس چرا هیچ نوشته ای درباره دژخیمان و ستمگران و کارگزاران رژیم در اورمیه نمی نویسید؟ چرا درباره غلامرضا حسنی، صادق محصولی، محمد ایمانی یامچی و .......... چیزی نمی نویسید؟ چرا درباره محمود احمدی نژاد که فرماندار ماکو و خوی بود و پست های دیگری در اورمیه و شهرهای دیگر آذربایجان باختری داشت و شهر به شهر می گشت و به مغز دشمنان رژیم تیر خلاص می زد چیزی نمی نویسید؟ چرا درباره کشتار روستای قارنا چیزی نمی نویسید؟ چرا درباره برادران باکری و خانواده آنها که اکنون از سرسخت ترین دشمنان رژیم هستند چیزی نمی نویسید؟ آیا در این باره ها نیز من که تبریزی هستم باید نویسندگی کنم یا شما که شهروند اورمیه هستید؟ دوست گرامی، سی فروردین و سالگرد به رگبار بسته شدن بیژن جزنی و چند تن دیگر آمد و رفت اما دریغ از یک نوشتار ارزنده در این باره در تارنمای ایرانگلوبال! من از شما می پرسم آیا این است کارکرد بهینه یک تارنمای سیاسی ضد رژیم و نویسندگان آن؟ و چگونه می توان امیدوار بود که با این روال تارنمای ایرانگلوبال روز به روز به جای پیشرفت، پسرفت نکند؟