Skip to main content

هومن:لباس های تولید بنگلادش

هومن:لباس های تولید بنگلادش
Anonymous

هومن:لباس های تولید بنگلادش به اروپا صادر میشود وبه فروش میرسد با مارک های بین المللی لباس هایی که هرکدام حداقل 60 دلار به فروش میرسد یعنی حقوق یک ماه هر کارگر بنگلادشی لباس های چینی هم که وارد ایران میشود الان هرکدام از 30 دلار تا 100 دلار به فرو ش میرسند این وسط حداقل 5 نفر بدون زحمت سودهای کلان میخورندولی خود کارگر که عامل تولید پارچه به لباس بوده سهمی سیار ناچیز دارد یک طبقه انگل بیکاره از زحمت این کارگر به وجود می اید که کمترین رنج بدنی فکری را میبرد بخاطر ارزان شدن جنس و سود پرستی ورقابت جنس به تیراژ بالا تولید میشود برای صادرات به خارج و با انواع حیله ها که انرا علم تبلیغات و مارکتینگ مینامند وانواع زد وبندهای استعماری وتقلب وارد کشورهای دیگر میشود تا این جنس تیراز بالا که تقاضایی هم برایش نیست به فروش برسد وچند روزی بر تن یک زن مدگرای ثروتمند باشد و بعد راهی زباله دانی

شود یا در بهترین حالت به عنوان لباس صدقه ای سازمان ملل به جهان سوم سراز فروشگاه های تاناکورای ایران دربیاورد تازه جنس دست دوم انهم به بهای نسبتا بالایی دست مصرف کننده دست دو پوش ایرانی یا فقیر پاکستانی برسد چون لباس های تاناکورای ایرانی کمک های سازمان ملل است که به پاکستان فرستاده میشود برای پوشاندن مردم فقیر پاکستان بعد ازطریق باندهای مافیایی این کمک ها به ایرانیان فروخته میشود واز طریق مافیای لباس تاناکورا به مردم بی پول ایران فروخته می شود این لباس ها لباس هایی است که دراروپا مال مردگان یا لباس های دورانداختنی بوده که به سازمان ملل تحویل شده به هرحال لباس های کهنه هستند.این چرخه معیوب سرمایه داری دراسیاست که درا صل برده داری صنعتی است مردم باید به تولید کالاهایی وادار شوند که که هیچ نیازی به انها ندارند فقط برای سود بردن مدیران وسرمایه داران یا همان ارباب های دوره صنعتی شدن وشهرنشینی در حالی که بنگلادش برای ساخت زیرساخت های شهری خود به سرمایه وکارگر های خود بسیار نیاز مند است سرمایه وکارگر بنگلادشی باید بدون حقوق وقت و نیرویش اینگونه تلف یک عده مدیر غارتگر غیر بومی شود که عمال کلان سرمایه داری جهانی هستند وبنگلادش روز بروز بیشتر عقب بماند ونیروی کارش و سرمایه ملیش اینگونه هدر شود اینجاست که میبینیم برای رسیدن به سامان ملی درهر سرزمینی حذف کلان سرمایه داری وابسته ومدیران و دیگر انگل های ان ضروری است برای ساخت زیر ساخت های تمدنی در سرزمین ها انهدام این شکل از تولید به اصطلاح مدرن که کارگران بزور بدون حقوق در کمپ هایی کثیف و داغان به نام کارخانه های بزرگ به بیگاری واداشته میشوند درتولید کالاهایی که نیاز ملی یک سرزمین نیستند وسرمایه ملی نیز تولید نمی کنند بلکه باعث حروج سرمایه از سرزمین ها به کشورهای غارتگر شمالی میشوند. ضروری ولازم است وقتی سرزمین ها دارای سامان شورایی و خودگردان شوند افراد درکارگاه های کوچک تعاونی که همه همدیگر را میشناسند وباهم ارتباطی دوستانه دارند به کار مشغول میشوند افراد درین کارگاه ها هم مالکند هم مدیر هم کارگر وهمه پروسه تولید گردشی است و کسی هیچ پست ثابتی ندارد مدیریت گروهی و جمعی است تولیدبخاطر سوداوری جنون وار کالایی که نیازی به ان نیست صورت نمیگیرد بلکه بر اساس نیاز سرزمینی وتقاضا وسفارش انجام میپذیرد افراد تعاونی اروزیشان تنها کار کردن ومولد بودن است وداشتن یک زندگی معمولی وراحت نه ارزوهای جنونوار مدیران فعلی برده دار کارخانه های کلان سرمایه داری مدرن که ارزوهای شاهانه برای زندگی های شاهانه دارند .افراد ساده زندگی میکنند وتنها هدفشان از تولید رفع نیاز خودشان ودیگر مردمان است کسی در کارگاه مدیر و ارباب دیگری نیست.در کارگاه به کسی توهین نمی شود افراد چون خودشان مالک کارگاه هستند از کار ومواد دزدی نمیکنند چون کالا به میزان تقاضا تولید میشود روی دست نمیماند ونیاز به اتلاف هزنیه های سرسام اور تبلیغات و مارکتینگ ندارد که قیمت کالا را بخواهد چندین برابر بکند.سود کالا هزینه های کارگاه وزحمات کارکنان ان است و سودی منطقی است وقیمت منطقی است کالا درتعاونی توزیعی دیگری به فروش میرسد بازباسودی کم .در نظام تعاونی مردم به سرمایه دار وکارگر ومدیر وزیردست تقسیم نمیشوند کسی ارباب وکسی برده نیست همه صاحب سرمایه هستند واز طریق کارشان انرا بازافزایی میکنند . با انهام نظام برده داری یا ارباب رعیتی صنعتی مدرن که همان فئودالیسم صنعتی در شهرهاست مردم از حالت رعیت سرمایه داران بودن رها میشوند وارد ساحت شهروندی می شوند انسان ها از بند وبندگی خدایان زمینی رها میشوند و دوران طولانی بردگی به پایان میرسد .مردم نه برده سیاسی حکومت ها وادیان کشورها واحزاب هستند نه برده اقتصادی ارباب ها فئودال ها خان ها ومدیر ها .