Skip to main content

ماهیت ِ شعر را از شر و ورهایی

ماهیت ِ شعر را از شر و ورهایی
Anonymous

ماهیت ِ شعر را از شر و ورهایی که از نظر ِ فرم و محتوا قطعه ی ادبی هم نیستند تشخیص میدهید ، بانو مهناز که روی دست بانو سیمین بهبهانی (غزل سرا ) را هم با ترهات ِ بی بدیل خود زده است ! اصلن تسلط به زبان فارسی ندارد چه برسد به زبان ِ شعر... دقت کنید فعل را اشتباه آورده : چگونه" شد "که با یک « غزل عاشقانه » می توان دل های بیماران را ناگهان شفا "داد" بجای این که بفرمایند : چگونه می شود با یک غزل عاشقانه دل های بیماران را شفا داد... آن هم با علامت سوال و تعجب ! چگونه شد می گویدانگار که خود با غزل عاشقانه قبلن در گذشته ، دل بیماران را نجات داده است اما ماهیت ِ شعر را از شر و ورهایی که از

ماهیت ِ شعر را از شر و ورهایی که از نظر ِ فرم و محتوا قطعه ی ادبی هم نیستند تشخیص میدهید ، بانو مهناز که روی دست بانو سیمین بهبهانی (غزل سرا ) را هم با ترهات ِ بی بدیل خود زده است ! اصلن تسلط به زبان فارسی ندارد چه برسد به زبان ِ شعر... دقت کنید فعل را اشتباه آورده : چگونه" شد "که با یک « غزل عاشقانه » می توان دل های بیماران را ناگهان شفا "داد" بجای این که بفرمایند : چگونه می شود با یک غزل عاشقانه دل های بیماران را شفا داد... آن هم با علامت سوال و تعجب ! چگونه شد می گویدانگار که خود با غزل عاشقانه قبلن در گذشته ، دل بیماران را نجات داده است اما این بیماران فکر کنم همان سکسوال های مریض و خود ارضا هستند که در بیمارستانها یا تیمارستانهای روانی منتظر چنین معجزتی اند...به هرحال من کارهای خانم هدایتی را به عنوان سمبل ِ انحطاط شعر فارسی بعد فروغ در مقابل فروغ قرار میدهم . به افتخارشان...خواهشا تف و اخ و اوه و اوه نکنید البته قبل از پیشنهادم چه کنم کرده اید مثل خودشان که کرده اند دردل نوشته ی رمانتیک شان ، آه حضرت ِ شلغم...مهناز را هدایتی کن ...