Skip to main content

آقای هومن گرامی سلام، از سبک

آقای هومن گرامی سلام، از سبک
بهنام چنگائی

آقای هومن گرامی سلام، از سبک نگاه و تعابیر سیاسی شما برداشت من این است که شما بسیار انسانی با مسائل طبقاتی برخورد می کنید و این زیباست و. اتفاقا تلاش نگاه طبقاتی به معنی و مفهوم مبارزه اجتماعی و عمدتا ضد سرمایه داری در بطن و متن خود اصولا چنین نیت و هدفی والائی را برای جامعه بی طبقه و رفع تبعیض ها پیگیری می کند. اما آیا همگان چنین استعدادی را در یک جامعه ی نابرابر و منفعت طلب دارند؟ به باور من نه! بهمین خاطر ضرورت تحول، لزوما با تغییر ساختار و مناسبات عملا مسلط اقتصادی ممکن و میسراست. شخصا تردیدی ندارم که آمال، اندیشه و خواسته های مادی و معنوی انسان متاثر و محصول ساختار عمدتا اقتصادی و بتبع آن برگرفته از فرهنگ همان روابط می باشد. بنابرین هرچه جامعه و روابط سودجویانه برجسته تر باشد، طبعا تصادمات و تقابلات اجتماعی هم شدید تر خواهند بود. نکته ای که حائز اهمیت است اینکه: در کشورهای پیشرفته که

ایجاد تشکلات کارگری و اجتماعی و فرهنگی آزاد، گسترده و فعال هستند در اینگونه کشور ها فشار از پائین بالائی طماع را ناگزیر به پذیرش رفرم و نرمش می کند. در حالیکه در کشورهائی همچون ایران که ساختار اقتصاد دولتی بورژوائی اسلامی دارند، کمترین حقوق دمکراسی بورژوانی وجود دارد و این سیستم گاو، خرس زرافه ای و...اسلامی هیچ تناسبی با کشورهای غربی ندارد و حتی بسیار در هم ریخته و بقول شما روستائی ست. این رژیم در بهترین حالت نماینده تفکر تقلیدی و بی هویتی عصر ارتباطات است. تقلیدی زیرا: در عرصه ی سیاست و فرهنگ جهانی متاعی قابل دفاع در مقایسه با دیگران مترقی و غربی ندارد. و در زمینه اقتصادی و صنعتی وابسته کامل است و در رقابت های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی هیچگونه توانی را در برابر مدعیان ندارد. بی هویت: زیرا ظرف 34 سال با همه تلاش های مذبوحانه ای که داشته و ویرانی های ببارآورده و ریخت و پاش های میلیاردی که بخرج داده، تازه متوجه شده است که هیچ ندارد مگر چماق! و رسما انصار هم کاسه دیروزش، دشمنان امروزش شده اند. این رژیم ارتجاعی فقط و فقط با زور و نیرنگ توانسته این همه سال دوام بیاورد. در این سیستم وامانده پدیده ای دلنشین و امروزی وجود ندارد که مایه ی شادی، رفاه و انگیزه شور انسانی کند و بهمین دلایل ولایت شیعه و کل نظام، سرنوشتی جز فروریزی و اضمحلال با همه مقاومتی که می کند نخواهد داشت. همانطوری که شما اشاره کرده اید تاثیرات منفی و مضر فرهنگ عقب مانده آخوندی و برتری جوئی و سرکوب دیگر نگاه ها و جهان بینی های او نشانه ی جاهلیت و ترس از توان مخالفان اش بوده و عملا این خشونت سیستماتیک جامعه ما را نیز متلاطم و متورم و مستعد انفجارهای کور ملی، فرهنگی و مذهبی و ...کرده است. اما در عرصه ی اقتصادی: باورم بر این است که تمام ناملایمات جامعه انسانی و عوارض جاهطلبانه و تضادهای اجتماعی و فرهنگی بین نگاه ها و تعلقات طبیعی(روستائی ـ شهری) زیر قوانین بازار رهبری و هدایت شده و نقاط ضعف های شان از هر دو سوی تشدید می شوند و بگمانم کمتر با سلایق درونی افراد مرتبط می باشند. اگر چه اقرار می کنم که مرز و زندگی واقعی انسانی با دانش و آگاهی فرهنگی او آغاز شده و مشخص می شوند و میزان شعور و همبستگی انسان با نوع انسان و نوعدوستی آنها در این ویژگی هاست که هر چه بیشتر و اخلاق مند تر برجسته می شوند. و شما یکی از همین افراد خوب و آگاه هستید؛ اگر چه تمایل چندانی برای تعدیل اقتصاد اجتماعی و یا همان سوسیالیسم از خود نشان نمی دهید و یا من چنین برداشت می کنم. تندرست باشید