Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

بلی در اورمیه هر کس می تواند به 3 نفر رای بدهد ولی عموما هیچ یک از کردها به ترکها رای نمی دهند و فقط به کردها رای می دهند ولی ترکهای زیادی به فتاحی رای داده اند

نوشته شده توسط: Anonymous

می خواستم نظر بدم اما نظرات دیگران را که خوندم دیدم افراد خیلی سطح پایینند شما را با هم تنها میذارم تورو خدا شما دیگه به فکر مملکت نباشید چون اونوقت امسال من راهی جز خودکشی براشون باقی نمی مونه.

نوشته شده توسط: Anonymous

احساس وعاطفه شما برای نجات یک هم وطن واحساس مسئولیت اتان برای سرفرازی وترقی ایران بلای مداومی شده که شمارابه مهاجرت وبیماری ممتد و درد روحی دچار نموده شما مثل بسیاری از جوانان ایران با معجزه زنده مانده اید. همراه آلام روحی وجسمی اتان هستم .حالا خوشتختانه هستید تا درد ورنج اکبر محمدی هدا صابر صیافی پور و افراد گمنام دیگر را که در اثر شکنجه در نهایت درد .غربت وتنهایی جان باخته اند منعکس نمایید وبه ما زندانی ایان در خاک وطن مدد رسانی نماییئ ما نیز سایه وار زنده ایم کابوس ودرد مرگ وزندان را برای نجات ایران از بدترین نوع حکومت های جهان بجان میخریم و خودرا مدیون شما وستار وندا سهراب ونسرین هستیم تهران ایران

نوشته شده توسط: Anonymous

قبل از اینکه به سئوال شما پاسخ بدهم لازم به یاد اوری است که جناب درویش رنجبر ننوشته بود که کمک گرفتن از خارجی بد ست بلکه ایشان نوشته بود که می باید شفاف سازی کنند.منهم از لحاظ اصولی با ایشان کاملا موافقم ولی اپوزیسیونی که دربه در بدنبال بهانه گیری است ؛ بالکل فاقد ظرفیت شنیدن چینین چیز هایی است؛ باید دروغ مصلحتی گفت که .....

قبل از اینکه به سئوال شما پاسخ بدهم لازم به یاد اوری است که جناب درویش رنجبر ننوشته بود که کمک گرفتن از خارجی بد ست بلکه ایشان نوشته بود که می باید شفاف سازی کنند.منهم از لحاظ اصولی با ایشان کاملا موافقم ولی اپوزیسیونی که دربه در بدنبال بهانه گیری است ؛ بالکل فاقد ظرفیت شنیدن چینین چیز هایی است؛ باید دروغ مصلحتی گفت که هزینه را چند تا سرمایه دار ایرانی پراخت کرده اند....نگاهی به خودمان بکنیم یعنی فعالان سیاسی در خارج از کشور از فقیر ترین قشر ایرانی هستیم ؛ یعنی بجای بیزینس وکار بیشتر ؛ اغلب اوقات زندگی ما در طی این سالها در اکسیونها ، جلسات سیاسی ، کنفرانس ها و نوشتن مقاله و سایت درست کردن و رادیو تلویزیون درست کردن تلف شده است ؛ راستش این« ما » فعال سیاسی از بس به این و آن کمک کردیم و کمک مالی به احزاب و سازمانهای سیاسی دادیم که کمک دان ما ترکید ؛ تاز اگر نتیجه ای از این همه فعالیت می گرفتیم ، باز چیزی ؛ اری خسته شده ایم . حالا اگر می گفتند بفرمائید هزینه هتل و کوفت و رهر مار با شما فعال سیاسی هستید ؛ فکر نکنم ؛ کنفرانس موفقی از اب در می امد. عصر و زمانه کاملا عوض شده است دو عنصر در مبارزه سیاسی از اهمیت تعیین کننده ای برخورد شده است1_لابی گری 2_ دریافت کمک مالی برای مبارزه به کل صحنه سیاسی جهان نگاه کنید، اسرائیل به این کوچکی سیاست خاورمیانه ای امریکا و تا حدودی اروپا را تعیین می کند ..نقش پول در مبارزات انتخاباتی در جهان بیشتر از ان است که بخواهم ثابت اش کنیم . در کشورهای استبداد زده و بطور مشخص برای مبارزه با رزیمی که هم مذهب و دین مردم را در دست دارد و هم پول های هنگفتی که از فروش نفت در اختیار دارد. گفته می شود علیرغم تحریم ها بی سابقه، حکومت اسلامی نزدیک به یکصد میلیارد دلار ذخیره ارزی دارد . تنها 15 میلیارد دلار ارز خارجی در سوراخ و سنبه های خانه ها مردم مخفی شده است . رزیم در این سی و سه سال هر کسی که صد در صد مطیع و سر سپرده رهبری نبود را داغان کردهاست .آنها حتی به رفسجانی و احمدی نؤاد رحم نکرده اند چه به رسد به ما کافران ، بی دین نان و سکولار ها ، فدارلیستها و تجزیه طلب ها هر گز رحم نخواهند ..ما ها را هزار بار کشتند و هزار بار دیگر هم خواهند کشت ؛ در این شک نکنید.خوب حال جمعی پیدا شده بنام کنفرانس استهکلم ، بروکسل و پراگ و... که ظاهرا هم رزیم وهم اپوزیسیون ان را چدی گرفته اند وگرنه شبیه چنین اجلاس هایی درطی این سالها فراوان دیده و شنیده ایم....چرا جدی گرفتیم ...بخاطر اینکه بوکشیدیم که این جریان سرش به غرب وصل است و ادم های جدی بنظر می ایند..شاید هم حداقل یک حزب لیبرال غربگرا در ایران تاسیس کنند و یا شاید موفق شوند ، بدون اینکه نیروی هژمونیک شوند، همه را از گروههای اتنیکی تا مجاهد و هواردان رضا پهلوی و اصلاح طلبان دینی و غیره را جمع بکنند.
اما در پاسخ غلام شامقازان بگویم ؛ احتیاجی نیست دولت های غربی حتی یک سنتی از جیب مردم و از مالیات مردم خود خرج جنبش دمکراسی خواهی ایران که آشکارا پیوندهای فکری با غرب دارد را _بدهند . ایران برخلاف عراق ، سوریه و افغانستان دهها میلیارد دلار پول بلوکه شده در بانک های امریکا و کشورهای غربی اندوخته دارد؛ احتیاجی نیست همه ی پول های بلوکه شده را به مقاوت ایران بدذهند بلکه تنها سود بانکی ان را به جنبش مبارزاتی ایران بدهند, انوقت مطئمن باشد، اپوزیسیون جان تازه ای خواهد گرفت . تازه اپوزیسیون سکولار و اصلاح طلبی ایران هدف مشترکی با غرب و امریکا و اسرائیل دارند؛ چه اشکالی دارد، حتی از مالیات مردم خودرا خرج ما کنند.مگر امریکایی ها بیش از چهار هزارسرباز و صد ها میلیارد دلار در عراق و افغانستان هزینه نکردند ، ان پول ها از مالیات مردم بود ولی غربی ها می دانند که دولت هایشان در نهایت بسودکشور عمل می کنند. نتیجه اینکه منهم با شفاف سازی موافقم که کنترلی باشد برای اینکه کمک های مالی به اپوزیسیون حیف و میل نشود و کسی برای خودش ویلا در اسپانیا نخرد...ابتدا باید در بین خودشان این موضوع را طرح کنند و یواش یواش ان را علنی نمایند
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای موتی چرا کشورهای خارجی از ملت خودش مالیات می گیرد و به ما کمک می کنند؟

نوشته شده توسط: دنیز ایشچی

"آراز تورک" عزیز؛ فعالین ملی روشنفکر آذربایجانی مقیم تهران و شهرهای غیر آذربایجان کارهای بزرگی در راه روشنگری و نهادینه کردن فعالیتهای ملی مدنی آذربایجانیها انجام داده و می دهند. همین چند هفته پیش بود که شاهد برگزاری جشنواره شعر شاعران زن اذربایجانی توسط "انجمن ادبی صابر" در تهران بودیم. استقبالی که از مسابقات فوتبال تراکتورسازی در تهران و شهرهای دیگر به عمل می آید، یا فعالیتهای فرهنگی مدنی دانشجویان آذربایجانی در تهران و شهرهاید دیگر را میشود نام برد. از این نمونه ها خیلی داریم.
در مورد جهالت شیعه گری با شما و هومن عزیز موافقم. به موازات تشکیل کمپانی هند شرقی و آمدن برادران شرلی توسط استعمار انگلیس به ایران، شیعه گری توسط قزلباش و صفویان بصورت مذهب رسمی در آمد. کشتار وسیعی که در تبریز صورت گرفت هنوز در یادها زنده است.

هومن عزیز، خیلی مشتاقم با نظرات شما بیشتر آشنا بشوم. احساس می کنم شما از دریچه جدید و دیگری به مسائل نگاه می کنید که برای من تازگی دارد. نگرش از چنین زاویه ای تاریکی های زیادی را برای امثال من روشن می کند. در مورد ریشه های جهالت و بربریت شیعه گری، فقط نمیشود آنرا به "فرهنگ روستائی" نسبت داد. به نظر من طفیلی گری فرهنگ بازار سنتی در متزاج با شیعه گری ،مساجد و روحانیت وابسته به آن در این زمینه نقش محوری را ایفا می کنند. آنها هستند که بودجه لازم جهت هزینه های این دسته ها، چلوخوریهای روزهای محرم، نوحه خوانها، تامین کمک هزینه های لازم به روستائیهایی که به این دسته ها آورده می شوند را تامین می کنند. کسانی که از طریق در جهالت نگه داشتن میلیونها مصرف کننده ای که نقش فعالی در اقتصاد صنعتی و تولیدی ندارند، ثروتهای افسانه ای می اندوزند، چه کسانی هستند که به مردم توصیه کی کنند توی سرشان بزنند و حسین حسین گویان به حال خود گریه بکنند.
نوشته شده توسط: Anonymous

حالا فرض کنیم هزینه این کنفرانس را «خارجی ها » دادند و در مراحل بعدی جنبش مقاوت ایران شکل گرفت و کشورهای غربی خواستند به مقاوت کمک کنند ..ایا از نظر شما می شود به تنها یی و بدون پول و با دست خالی با رزیم جمهوری اسلامی مبارزه کرد و آن را شکست داد؟ به حکومت بشار اسد در سوریه نگاه کنید اگر جمهوری اسلامی ، روسیه وچین نبود ، دوسال پیش سقوط می کرد . سخن از استقلال در جهان همبسته و گلوبال سخن ارتجاعی است که حسن شریعتنداری را خوش اید . مبارزه احتیاج به پول دارد، متاسفانه ایرانیان دست به جیب نمی کنند...خوب حالا اگر کشوری خواست کمک بکند ؛ دستش را رد کنیم؟ ایا هدف تان ماندگاری جمهور یاسلامی است ویا نمی دانید چه می گوئید؟

اقای درویش رنجبر شما نوشته اید : مجموعه ايرادات وارد بر نشست پرااز نگاه شما :- عدم شفافيت در تامين منابع مالی- دلبخواهی بودن معيار گزينش شرکت کنندگان و صرفا بر اساس رفاقت های شخصی- نا روشن بودن سر چشمه مشروعيت مشارکت کنندگان- دست آورد نازل کنفرانس به ويژه بيانيه پايانیحالا فرض کنیم که منبع تامین مالی« شفاف» شد ؛ کار ها که جلو تر رفت؛ معیارگزینش واحدی مشخص شود و کیفیت بیانیه پیایانی را هم بالا رفت و یا شاید کمیته آن را پس بگیرد .آنوقت چی شما این اهداف کنفرانس را تائید می کنید؟... حالا فرض کنیم هزینه این کنفرانس را «خارجی ها » دادند و در مراحل بعدی جنبش مقاوت ایران شکل گرفت و کشورهای غربی خواستند به مقاوت کمک کنند ..ایا از نظر شما می شود به تنها یی و بدون پول و با دست خالی با رزیم جمهوری اسلامی مبارزه کرد و آن را شکست داد؟ به حکومت بشار اسد در سوریه نگاه کنید اگر جمهوری اسلامی ، روسیه وچین نبود ، دوسال پیش سقوط می کرد . سخن از استقلال در جهان همبسته و گلوبال سخن ارتجاعی است که حسن شریعتنداری را خوش اید . مبارزه احتیاج به پول دارد، متاسفانه ایرانیان دست به جیب نمی کنند...خوب حالا اگر کشوری خواست کمک بکند ؛ دستش را رد کنیم؟ ایا هدف تان ماندگاری جمهور یاسلامی است ویا نمی دانید چه می گوئید؟ نکته آخر اینکه جمهوری اسلامی در 33 سال گذشته دهها میلیارد دلار خرج مخالفین امریکا و اسرائیل هزینه کرده است . چرا اپوزیسیون ایران نباید از کمک غرب بهر گیرد؟
نوشته شده توسط: Anonymous

اینجا سوال هایی برای من پیش می آید که امیدوارم منتشر کننده این مطلب که در ضمن، سخنگوی تشکیلات جدید است، به آنها پاسخ گویند: 1- نوشته اید که این پروسه 7 ماه طول کشیده است. چرا در این 7 ماه هیچ مطلبی در این باره منتشر نشده است و همه پروسه در خفا انجام شده؟ آیا درست این نبود که تصمیم خودتان را به اطلاع همگان می رساندید و پیش نویس اسناد را منتشر می کردید تا از خرد تعداد بیشتری بهره می جستید؟ »»» 2- چرا در گزارش تعداد شرکت کنندگان در کنگره نیامده است تا مردم بدانند که آیا تعدادی افراد به اندازه انگشتان دو دست این حزب را تشکیل داده اند و یا واقعا تعداد زیادی از فعالین آذربایجانی در این پوسه شرکت کرده اند؟ »»» 3- در گزارش آمده است: "در طي هفت ماه مباحثات پرثمر، از مراجعه به هيچ دوست و هيچ شخصيت ملي آذربايجان كه اميد كمك آنها ميرفت، خودداري نكرده­ايم." این سوال پیش می آید که آیا این اسناد را

در اختیار منتقدین خود هم قرار داده اید و یا تنها در میان دایره ای از دوستانتان گذاشته اید؟ اهمیت این مساله به این دلیل است که می تواند از همان ابتدا نشان دهد که موسسان این حزب تا چه اندازه ای واقعا به دمکراسی و آرا و عقاید دیگران احترام می گذارند. »»» ممنون خاهم شد اگر پاسخ سوالهایم را بگیرم.
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

نویسندگانی که آکانت سایت ایران گلوبال را در اختیار دارند ؛ اگر نوشته های خود را بر گرفته از سایت های دیگر در اینجا درج نمایند ؛ پس از 24 ساعت اینگونه مطالب با منابع دیگر به صفحه دوم منتقل می شوند؛ طبیعی است که درج وبلاگ و سایت نویسنده شامل حال آن نمی شود. وطبیعتا حق قانونی نویسنده مقاله محسوب می شود . همچنین دوستان می توانند علاوه بر مقالات خود ، هفته ای 2 مقاله از دیگران را در سایت قرار دهند .

نوشته شده توسط: Anonymous

چگونه "سردار" کاظم خان (به رهبر ده ها نفر نمی توان گفت سردار) هفت روستا در 70 کیلومتری ارومیه را با اسماعیل آقا مقایسه می نمایید. دیگر دوران دروغ گویی بی مدرک پایان یافته است.

نوشته شده توسط: Anonymous

مرحوم احمد كسروي شاهد عيني و راوي تاريخ معاصر سابقه تاريخي مهاجرت كردان را از عثماني چنين مينويسد:
"چنانکه گفتیم در همین روزها در پیرامون ساوجبلاغ (مهاباد) نیز آشوب و نا ایمنی می بود و کردان عثمانی از آنسو پیش آمده در آبادیها کشتار و تاراج میکردند". (تاریخ مشروطه ایران - جلد اول - صفحه 425)
" در آذربایجان چنانکه گفتیم جنگ از دو جا آغاز شد که یکی از مرز بازرگان و از سوی ارومی و دیگری از مرز بانه و سوی ساوجبلاغ بود". (تاریخ هیجده ساله آذربایجان - جلد دوم - صفحه 600). (می بینیم که در زمان کسروی شهر بانه جزئی از خاک آذربایجان بود)
" در پیرامون ارومی گذشته از داستان روس و عثمانی، کردان و آسوریان مایه گرفتاری دیگری بودند. کردان بتاخت و تاز خو کرده همیشه چشم براه فرصتی می نشستند که بیرون ریزند و هر آبادی که بجلوشان آمد تاراج کنند .... در مهر ماه که هنوز عثمانی بجنگ در نیامده بود

نوشته شده توسط: Anonymous

اراز تورک گرامی ممنون از مطالبی که گفتید در مورد بی هویتی تورک ها بخاطر شیعه گری (روستاییگری) که متاسفانه رزیم از تورک ها درین زمینه خیلی سوء استفاده میکند بروید زنجان قزوین تهران کارناوال های شیعه را در محرم ببینید اتفاقا رزیم با اوردن و تشویق تورک های روستایی فکر دراین مراسم شیعه بازی روستایی که توسط تورکان غیر بومی صفویه وقاجاری در فلات گسترش پیدا کرد میخواهد از تورکان تصویر افرادی وحشی را ارائه دهد یکی از دلایل اصلی نفرت مردم شهری ولاییک از ترک ها همین تعصبشان روی شیعه گری است وحرکات جنون وارشان در عزاداری ها که چهره بدی از تورکان در نظر شهریگران فلات میسازد وتورک ستیزی را در فلات شعله ور میکند در شهرهای دیگر هم که قومیت های غیر تورک هم این حرکات شنیع عراقی را انجام میدهند خیلی مورد نفرت

وتحقیر قرار میگیرند مانند لر های شیعه غالی عیلام یا اصفهانی ها یا مشهدی یا شیعیان غالی دزفولی یا شوشتری عیلام این مراسم فقط نفرت های قومی را تشدید میکند ومردم شهری این افراد را چه تورک باشند یا لر یا اصفهانی یا عیلامی خارجی وحکومتی میخوانند و در

دلشان نفرت به این شیعیان زبانه میکشد متاسفانه شیعه گری نفرت های قومی را صد چندان میکند جنبش شهری های تورک باید بی امان با فرهنگ روستایی شیعه در تورک ها مقابله کند که باعث افول اخلاق و فرهنگ وتمدن در تورک ها میشود

همین حرکات تورک های صفوی وقجری بود که باعث شد بارها در عثمانی انها قتل عام شوندوبه ایران کوچانده شوند چون در عثمانی هم نفرت بسیاری به تورکان شیعه بود هرچند وحدت زبانی بود .شیعه گری تورک ها باعث خیلی از صفات بد اخلاقی در انها میشود مثل تجاوز به

مال وناموس دیگران وتمامیت خواهی اقتصادی وسیاسی وحق دیگران را زیر پا گذاشتن همان مشکلاتی که شیعه های فارس زبان مشهدی واصفهانی هم دارند وبا عث شده مورد نفرت شهریگران فلات قرار گیرند هرچند فارسی تکلم میکنند متاسفانه بخش عظیمی از سرمایه ها واملاک ایران در تصرف تورک های شیعه وحکومتی است .و این نفرت علیه این بخش اشرافی تورک را در فلات بر می انگیزد مانند نفرتی که مردم به اشرافیت شیعه اصفهانی ومشهدی دارند.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب دنیز ایشچی
شما نخست صدها هزار مانقورد و مسخ فرهنگی شده در شهرهای تبریز -اورمیه -اردبیل -زنجان را نجات دهید و مردمان بی هویت شده در آذربایجان را نجات دهید بعد اگر توانستید بروید سراغ تهران و شیراز و اصفهان که سالهاست تنها نامی خالی از آذربایجانی بودن بر جای مانده. فرزندان مهاجرین در تهران و اصفهان دیگر اصلا ترکی بلد نیستند و نیز اغلب ترک بودن خود را انکار می کنند
به دسته های عزاداری و باورهای ارتجاعی بنگرید که همیشه در دستان حاکمیت علیه آزادیخواهی ما ترک ها مورد استفاده واقع شده و نیز خیل کسانی که در آذربایجان جنوبی به وسیله شیعه گری و فارس پرستی دو عنصر ویرانگر در کنار هم کار کرده اند و ریشه به هویت و فرهنگ ملی آذربایجان زده اند. من اگر به جای شما یک چپ بودم در یک جبهه علیه خرافه و جهل دینی که متاسفانه در آذربایجان بیداد میکند مبارزه می کردم حداقل مانیز در جبهه بیداری ملی

آذربایجان جنوبی تلاش میکنیم تا نزدیک به سی در صد از هویت باختگان در آذربایجان جنوبی به هویت ملی و خویشتن خویش باز گردند .
نوشته شده توسط: Anonymous

جشنی دیگر از فرهنگ روستایی رزیم حاکم برای تحمیق وسرکوب مردم بومی فلات برای جلو گیری از گسترش شهریگری در مناطق محروم اینبار" جشن ماهواره سوزان "در بشاگرد عیلام :
هردم از این باغ بری می رسد، برگزاری جشن ماهواره‌سوزان در روز عاشورا !

سپاه پاسداران برای نخستین‌بار در ایران همزمان با روز عاشورا٬ مراسمی با عنوان «جشن مرگ ماهواره» برگزار کرد.


این مراسم روز یکشنبه (پنجم آذر) در شهر «گوهران» از توابع شهرستان «بشاگرد» در استان هرمزگان برگزار شده است.


هدف از برگزاری این مراسم «دوری جستن و اعلام بیزاری از ماهواره» اعلام شده است.


به گزارش سایت سپاه هرمزگان در این مراسم «جوانان شهر گوهران شهرستان بشاگرد تمامی ماهواره‌های خود را جمع آوری کرده و با سر دادن شعارهای مرگ بر آمریکا و لبیک یا حسین٬ ماهواره‌های خود را آتش زدند.»


به گزارش دیگربان، سپاه هرمزگان در سایت خود با معرفی شبکه‌های ماهواره‌ای به عنوان یکی از عوامل «اغتشاش» و «ناامنی» در ایران٬ اظهار امیدواری کرده جشن «ماهواره‌سوزان» در شهر‌های دیگر نیز برگزار شود.


علی پهلوانی٬ فرمانده سپاه بشاگرد هم در این مراسم گفته است: «کانال‌های ماهواره‌ای و اینترنتی به دنبال ترویج فرهنگ غربی، انواع مد، لباس و نفی حجاب هستند.»

بشاگرد در عیلام شرقی یکی از محروم ترین مناطق فلات است وحضور ماهواره ها در انجا که مردمش از تمامی امکانات اموزشی محروم هستند بسیار فرهنگ ساز بوده رزیم روستایی هیچ کاری برای توسعه اقتصادی فرهنگی این منطقه نکرده وتنها به گسترش فرهنگ پوسیده وبیگانه روستایی درانجا می پردازد که ماهواره ها جلوی روستایی سازی رزیم را درانجا سد کرده اند حضورماهواره ها که بصورت رایگان فرهنگ مردم را بالا میبرند وشهریگری و تمدن جدید وپیشرفت های کشورهای مدرن را به مردم فلات میاموزندکه 33 سال است با فرهنگ روستایی رزیم بمباران میشوند گام مهمی در توسعه شهریگری وتمدن سازی در فلات است وباید تشویق شود.
نوشته شده توسط: Anonymous

جریان پان ایرانیست در عیلام یک جریان حکومتی وبه کسانی تعلق دارد که اکثرا عیلامی اصیل نیستند ومهاجربه منطقه هستند از خارج از عیلام حرف این افراد همان حرف حکومت خمینی وپهلوی که باید سرمایه های عیلام به مردم خودش تعلق نداشته باشه وبرای عظمت واشرافیت وحیف میل درکل ایران تلف بشه وبه کشورهای اریایی وبیگانه داده بشه تا مردم ایران خودشون کار نکنند فلات پیشرفت نکنه این حزب مالکیت سرزمینی مردم عیلام رو برنفت وگاز و معادن مس کرمان که بخشی از سرزمین عیلام هست انکار میکنه واین منابع رو برای همه ایران میخواد بخوانید دولت های سرکوبگر ووابسته ایرانی میخواد وخواستار فقر وغارت هرچه بیستر عیلامیان در کل محدوده عیلام یعنی استان های خوزستان لرستان چهارمحال بختیاری ایلام فارس کرمان بوشهر وهرمزگان و بخش هایی از استان مرکزی تا نزدیک اراک است.پان ایرانیسم وپان عربیسم دوجریان

انحرافی در عیلام هستند که مربوط به مهاجمین اریایی تبار و عرب تبار در عیلام هستند وقصد تجزیه وغارت و عدم اتحاد وباز تاسیس عیلام را پس از سال های زیر سلطه حکومت های بیگانه بودن دارند.

عیلامیان اصیل باید با اتحاد هرچه بیشتر خود در برابر این جریان های مهاجم ضد عیلامی در استان های یاد شده(که تماما سرزمین عیلام با اقوام عیلامی هستند) ایستادگی کنند و دست پان ایرانیست ها وپان عرب ها را از توطئه های ضد عیلامی باز بدارند.
نوشته شده توسط: Anonymous

این نظر شما از اساس باطل است. تا آنجا که من بیاد دارم انتخابات مجلس ایران تک رای نیست و هر شخص می تواند نام چندین نفر را در برگه رای بنویسند.

نوشته شده توسط: Anonymous

ضرورت استقلال آذربایجان :

تاریخ به جلو می رود. ایدة استقلال از زمانهای دور همواره دربین ترکهای آذربایجان چه بصورت دولتی، تشکیلاتی و یا فردی رویت می شود. 200 سال پیش فدراسیون مستقل آذربایجان با رهبری محمدقلی خان افشار بعد از 17 سال حاکمیت که برای اولین بار اردوی منظم تشکیل داد ازطرف فتحعلی شاه مغلوب گشته و به تابعیت امپراتوری قاجار درآمد.

در دوره انقلاب مشروطیت انجمن تبریز طی ارسال تلگرام به تهران تآکید کرد که اگر اصول مشروطه پذیرفته نشود آذربایجان جدا خواهد شد.

در زمان دولت آزادیستان که توسط شیخ محمدخیابانی در آذربایجان تاسیس شد، یاشاسین استقلالیمیز (زنده باد استقلالمان) شعار عموم ملت بود.

رهبر شهیدمان سیدجعفر پیشوری بانی حکومت ملی آذربایجان درسال 25-1324 (46-1945) می گوید: «ما ابتدا خواهان تشکیل شوراهای ایالتی بودیم ولی وقتی تهران رد کرد، یک قدم جلو گذاشته مجلس ملی آذربایجان را تشکیل دادیم». همچنین شهید پیشوری درمقالة «برسردوراهی» آشکارا اعلام می کند که «اگر ارتجاع تهران خواسته های ما را نپذیرد ما بدون تهران به راه خودمان ادامه خواهیم داد». اینها ایده استقلال آذربایجان را در برهه های مختلف تاریخی آشکارا بیان می کند. با تمامی این اوصاف رهبران حرکت ملی مان با تهران وارد مذاکرات شده و در بعضی موارد حتی قرارداد و توافقهائی نیز امضاء شده است اما از یک طرف به خاطر عدم کسب استقلال کامل و ازطرف دیگر اعتماد رهبرانمان به وعده های تهران موجب شده است که تمام این حرکات سرکوب و هزاران آذربایجانی قتل عام شوند.

جنبش خلق مسلمان به رهبری آیت الله شریعتمداری هم صرفاً به خاطر تأکید به حقوق ملی آذربایجان آنهم به صورت ایجاد شوراهای ایالتی توسط حزب الله غرق خون شد.

همانطوری که درمدت صدسال گذشته، انقلاب مشروطیت (مبارزه برای حکومت قانون و دمکراسی در دوره قاجار)، حکومت جنگل (عدالتخواهی در چارچوب دولت قاجار)، حکومت آزادیستان (درخواست حقوق ملی در چارچوب امپراتوری قاجار)، حکومت ملی آذربایجان (مختاریت ملی در چارچوب ایران) و انقلابهای نظیر اینها در چارچوب ایران شکست خوردند، انقلاب 1357 (1979) هم با شکست مواجه شد. بازهم خواستهای ملت آذربایجان با سرنیزه، گلوله، توپ، تانک، شکنجه وزندان سرکوب شدند. بااینکه محمدرضاشاه پهلوی حکومت ملی آذربایجان را به رسمیت شناخت ولی قرارداد را زیرپا گذاشته از پشت به آذربایجان خنجر زد. بااینکه در اساسنامه جمهوری اسلامی ایران تحت تأثیر انقلاب موادی نظیر آزادیهای ملی، آزادیهای فردی، آزادی عقیده و مانند آن تصویب شد ولی تا به امروز به اجرا درنیامده و هرگز هم به اجرا درنخواهد آمد. چرا که در محتوای رژیم توتالیتر ایران پتانسیل دمکراسی وجود ندارد. اسم و جغرافیای ایران به ضرب شمشیر، سرنیزه، توپ، تانک و شکنجه و تحقیر به ملل تحت ستم تحمیل و به زندان ملل تبدیل شده است.

هرگاه این شمشیر از گردن ملل اسیر برداشته شود، ملل مزبور جهت آزادی خود عصیان کرده و از زندان ایران آزاد خواهند شد. به همین خاطر هم هرگز امیدی به اعطای دمکراسی تحت نام دولت ایران یا تمامیت ارضی ایران نیست. اگر هم هر دولت توتالیتر چنین آزادیهائی را در اساسنامه، برنامه ویا وعده های خود تعهد کند، آنهم به مانند اساسنامه جمهوری اسلامی ایران تنها و تنها در روی کاغذ مانده و هرگز عملی نخواهد شد.

باتوجه به دلایل فوق تنها راه دستیابی به حقوق ملی و انسانی ملل تحت ستم در ایران استقلال این ملل می باشد. ما برای تحقق حق تعیین سرنوشت ملل تحت ستم در زیر نام ایران تشکیل دولت مستقل آنها را تنها راه دانسته و برای رسیدن به این هدف تشکیل جبهه متحد ملل تحت ستم بر علیه شوونیزم فارس را پیشنهاد می کنیم. تا با همکاری و همگامی این ملل شوونیزم فارس را شکست داده، دولت های مستقل خود را ایجاد کنیم. به همین خاطر هم حزب استقلال آذربایجان جنوبی برای استقلال تمام عیار آذربایجان مبارزه می کند.
نوشته شده توسط: Anonymous

چه بد است خیال خیانت به وطن و مردم .خاک بر سر آتش بیاران معرکه امید به جنگ و آدم کشی .

نوشته شده توسط: Anonymous

رژیمی سرکوبگر که ورود به حریم خصوصی مردم کشورش را برای کنترل و سرکوب بیشتر مقدس میشمارد و تکنولوزی روز را با استفاده از پول بیت المال به کار میگیرد تا بتواند چند صباحی بیشتر برای بقای خودش تقلا کند. ولی آیا راهی وجود دارد که نهاد های بین المللی و حقوق بشری نسبت به کار گیری و اجرای این سیستم هوشمند در ایران اعتراض کنند و جلوی اجرای طرح کارت هوشمند جدید را بگیرند. آیا میشود نسبت به کشور هایی که این تکنولوژی را به ایران داده اند اعتراض و علیه این کشور ها اقامه دعوا کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

ناصرمستشار گرامی/ به بند 4 آئینامه سایت توجه کنید:_ نوشته می باید بدور از کلمات نا مناسب، توهین آمیز ویا اتهام زنی باشد. تیتر شما مشکل حقوقی دارد .تیتر را عوض کردم . اگر قرار باشد که توهین و نسبت های ناروا را در ایران گلوبال درج کنیم. دهها کامنتی که علیه شما نوشته می شود و ما ان را عدم انتشار می زنیم .

نوشته شده توسط: Anonymous

مشئولین محترم ایران گلوبال این کامنت من بلوک شده است. چه را؟
آقای دنیز ایشچی همین جمله تا ن کافی است که قسم حضرت عباسی تان را باور نکنیم. نوشته اید « داشتن سیاستی مستقل و ملی متکی بر نیروهای ملی مردمی باید همگام با مرزبندی با این دسته بندیهای خارجی و در مواقعی با افشاگری شدید سیاستها و عملکردهای آنها از قبیل نفوذ ستون پنجم آنها در درون جنبش مردمی توام باشد» لطف می فرمودید این ستون کی ها هستند؟ مقاله تان را تا این جمله تان خواندم. بقیه اش را بخشیدم به خودتان.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

نویسندگانی که آکانت سایت ایران گلوبال را در اختیار دارند ؛ اگر نوشته های خود را بر گرفته از سایت های دیگر در اینجا درج نمایند ؛ پس از 24 ساعت اینگونه مطالب با منابع دیگر به صفحه دوم منتقل می شوند؛ طبیعی است که درج وبلاگ و سایت نویسنده شامل آن نمی شود. همچنین دوستان می توانند علاوه بر مقالات خود ، هفته ای 2 مقاله از دیگران در سایت قرار دهند

http://www.iranglobal.info/node/12539

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای نوروز
اولا در انتخابات ارومیه کردها به سفارش ریش سفیدان و با توجه به ساختار عشیرتی بیش از ترکها شرکت می کنند
دوما تعداد کاندیدای ترک بسیار بیشتر از کاندیدای کرد است و آرا بین کاندیداهای ترک تقسیم می شود/ برای آگاهی بیشتر من نتایح نفرات اول انتخابات اورمیه را در زیر می نویسم

رديف نام ـ نام خانوادگي كانديداها ميزان آراء مأخوذه جمع كل آراء
1 نادر قاضي پور 192903 399094
2 عابد فتاحي 114978
3 جواد جهانگيرزاده 108133
4 ابراهيم بازيان 104907
5 سيد سلمان ذاكر 79271
6 حسين پناهي 37470
7 نصرت الله ملا زاده 19546
8 علي نصيري 13789
9 سيد محمد حسين زيرجد نژاد 12974
10 ناصر ستوده قره باغ 12359
11 علي ملا زاده 12085
12 اتابك جعفري لور 11097

یعنی از بیش از 700000(هفتصد هزار) رای 114000 رای نصیب کردها شده است که می شود حدود 13% تا 15% آرا که با واقعیت منطقه و نسبت ساکنین کرد به ترک در اورمیه تطابق دارد
نوشته شده توسط: Anonymous

من عاجزانه از شما کمونیستها میخواهم آذربایجان را به حال خودش رها بکنید. شما جهان وطنی ها به فکر مردم جهان باشید. اصلا شما کلمه آذربایجان را بزبان نیاورید، چون ناسیونالیست خواهید شد که بر خلاف گفته های کتاب آسمانی شماست. یا اگر خیلی طالب فعلیت هستید ،بروید و برای خلق کرد مبارزه بکنید. چون از نظر شما کمونیستها ،تنها یک خلق در ایران وجود دارد، و آنهم خلق کرد هست. از نظر شما ما آذربایجانیها مردم هستیم ... نه خلق!

نوشته شده توسط: Anonymous

تو دوران نوجونی خیلی ازین ماشین تحریرا باز میکردم وباید تمیز و سرویسشون میکردم با بنزین والکل یادش بخیر اونوقتا داشتن اینا توخونه مجوز میخواست وجرم بود بعدش ماشینای برقی اومد که خیلی سریع بودن ومدلای دیگه که یه دیسک چرخان پلاستیکی بجای اهرمای قدیمی حروف رو خیلی سریع میزد روی کاغذ اگه رزیم میفهمید کسی ازینا داره سریع میرفتن سراغش فکر میکردن خرابکاره واعلامیه می زنه اون موقع ها داشتن مازیک بزرگ هم جرم بود واگه تو خیابون میگرفتن بازخواست میکردن حالا داشتن کامپیوتر جرم نیست ومیشه صبح تا شب تایپ کرد و پرینت کرد وکپی کرد یاد دستگاه های استنسیل هم بخیر اونام خیلی سرویس وپاک کردم ودستام حسابی سیاه میشد با الکل وبنزین باید حسابی تمیز میشدن بوی الکل و بنزین ودستایی که از جوهر دستگاه استنسیل سیاه میشد وناخنام

وسطح دستام همیشه سیاه بودن .اینا جنگ افزار انقلاب بودن و وقتی تمیزشون میکردی احساس تمیز کردن کلاشینکوف بهت دست میداد امیدوارم

همه مردم فلات تو شهر وروستا یه کامپیوتر توخونشون داشته باشند وبتونن باهاش چیز یاد بگیرن و نوشته هاشونو بدون سانسور هیچ کمونیست یا مسلمونی منتشر کنن.امیدوارم هرکسی قدر سرمایه های سرزمینشو بدونه وبا کار تلاش شبانه روزی اونارو حفظ کنه و افزایش بده و مثل همین انگلیسی ها ماشین های مفید تولید کنه وبفروشه وافتخار واقعی کسب کنه .
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آ آلئیار من عرض کردم این آخرین کامنت من است تا زمانی که‌ شما مسئول این سایت هستید یک کامنت را سانسور میکنید به‌ صرف اینکه‌ به‌ خانمی آقا گفته‌ شده‌ ؟ عرض کردم شما کوچکترین قواعد روزنامنگاری مدرن و دمکرات را نمیدانید عرض کردم به‌ مارگارت تاچر نخست وزیر انگلستان کمتر روزنامه‌ای است که‌ با کلمه‌ی آقای تاچیر نام نبرده‌ باشد با حساب شما اگر قیچی دست شما بود میبایست تمام روزنامه‌های معتبر جهانی ممنوع میشدند من بیشتر از این چیزی برای گفتن ندارم حیف که‌ وقت در این سایت میگذارم[ پاسخ ایرانگلوبال: جناب کامنت شما که آقای لیدا نوشته اید در پایین هست. در ضمن شما در این کامنت از خالی کردن اسلحه به سر دیگران صحبت کرده بودید که در آخر کامنت سه نقطه گذاشته شده است. اصولا کامنت شما به خاطر همین موضوع باید منتشر نمیشد.]

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیز آقای آزاد و تمام کسانیکه همفکر شما هستند: سپاس از اینکه در زبان می‌گوئید آذربایجان ملک پدری کسی‌ نیست ولی‌.. یکبار زمانیکه در سال۱۳۷۰ از شاگردان فکری شادروان محمد علی‌ فرزانه بودم و در جلسات هفتگی در کمیته قرباغ در خیابان جمهوری شرکت داشتم ایشان برای همیشه نکته‌ای را به من آموخت گفت: ما بخواهیم یا نخواهیم سرنوشتمان با سایر ملل ایران گره خورده وی در آنروز به من و بسیاری دیگر از دانشجویان که اکنون از فعالین بنام آذربایجان هستند (و بدلایل امنیتی نام نمی‌‌برم) توصیه کردند "اگر میخواهید آذربایجان با کمترین هزینه به مطالبات خود برسد با سایر اقوام و گروههای مخالف رژیم وارد تعامل شوید؛کاری که ما در دولت ملی‌ پیشه‌ واری از آن غافل ماندیم؛ در آنروز یمن جنوبی و شمالی‌ با هم در جنگ

نوشته شده توسط: Anonymous

بازم به شرف خاندان متمدن وبا شرف هاشمی که مال دزدی را نپذیرفتند وخودرا دوست عیلامیان نشان دادند در دنیایی که همه چشم به سرمایه های عیلام دارند.عیلامیان قدر انسان های باشرف ومتمدن خاورمیانه را میشناسند وهمواره دوست این ملت شریف خواهند بود.

نوشته شده توسط: Anonymous

مطلبی درباره عیلام شرقی (استان بوشهر و فارس کنونی) مناطق لیان وشیریهوم و انشان عیلام:خاندان ها وطوایف ساکن در منطقه لیان وشیریهوم و انشان :

خاندان های ساکن در عیلام شرقی( لیان شیریهوم) بوشهر فعلی///
دشتستان ///
*خاندان خورموجی:
یکی از مقتدرترین خاندان های موجود در دشتی خاندان خورموجی بوده اند که بنا بر روایت های تاریخی اصالتا ساکن خورموج وحتی قبل از سلاطین قاجار نیز ساکن خورموج بوده اند وسابقه حضورشان در دشتی به دوره زندیه برمیگردد. از علمای این خاندان می توان از میزا جعفر خان خورموجی حقایق نگار فرزند میرزا ابو الحسن خان فرزندمیرزا محمدبیگ نام برد که جد اندر جد در خورموج ساکن بودند واز قرن دوازده هجری حکومت خورموج وکلیه نواحی دشتی را به عهده داشتند. این خاندان باحمله حاجی خان پدر محمدخان به خورموج از صحنه ی قدرت کنار رفتند . میرزا حقایق نگار خورموجی مورخ کتاب ناصری بود و این شخص کسی بود که در کتابش قتل امیر کبیرفراهانی ، وزیر ناصر الدین شاه را فاش کرد.
*خاندان دشتی:
نسبت خاندان دشتی به فارس بن شهبان از نجد(حجاز) می رسد که در قرن هفتم هجری وارد سیراف شدند و سپس به منطقه دشتی کوچ کردند واز طرف اتابکان انشان (فارس) به حکومت رسیدند.
در سده هفتم هجري ، همزمان با حكومت اتابكان سلغري در انشان ،مردي به نام فارس بن شهبان از آل برنجه ، به دنبال رنجشي كه در عربستان برايش پيش آمده بود از نجد عربستان به عیلام مهاجرت كرد. اتابكان انشان ورود فارس بن شهبان را غنيمت شمرده، نواحي كنوني دشتي را براي سكونت او و خاندانش در نظر گرفتند. و به مناسبت نزديكي شرایط آب و هوا و نزدیکی خاك به ماًمن، ایشان مسكن جدید خود را به واسطه وجود جلگه و دشت ، دشتی نام گذاردند. از آن پس اولاد و اعقاب فارس بسيار شد و در سرتاسر خاك پهناور و حاصل خيز دشتي مقيم شدند.
. از جمله افرادی که در دشتی به قدرت رسیدند محمدخان دشتی بود. وی از طایفه حاجیانی ها بود که در مورد مهاجرتشان به دشتی روایت های متفاوتی وجود دارد. برخی بر این نظر هستند که ایشان باتفاق شیخیانی ها از سمت نجد عربستان به نواحی دشتی آمدند و در حدود سواحل مند معروف به مندستان ساکن شد. گروهی نیز بر این اعتقادند که شیخیانی ها از نواحی نجد عربستان..وحاجیانی ها از بحرین به دشتی مهارجرت کردند. شیخیانی ها در ناحیه ای درشمال رود مند اقامت گزیدند وحاجیانی ها در جنوب رود مند ساکن شدند.
به هر حال سومین طایفه دشتی همان شیخیانی ها هستند که گویا از نواحی نجد عربستان به نواحی اطراف رود مند ودرشمال این رود ساکن شدند ولی بعدها تابع حکومت حاجیانی ها که همان حاجی خان ومحمدخان دشتی است شدندو در دوره قاجار وپهلوی نیز در ناحییه شیخیان دشتی درشمال رود مند روستای بزرگی را بنام طایفه خود بنا نهادند.
از بزرگان خاندان دشتی:
از بزرگان خاندان دشتی می توان از محمد خان دشتی نام برد. وی مردی اهل علم و فضل بود که باعث پیشرفت علمی زیادی در دشتی شد و در دوره او بیش از شصت شاعر می زیسته اند و همگی تحت الحمایه ایشان بودند.
فایز دشتی دوبیتی سرای معروف ایران نیز از همین خاندان بود.////
*تنگستان:
*خاندان تنگستانی:
جد بزرگ خاندان تنگستانی ، حسن مشکور، همراه قبیله اش از نجد (در جنوب عربستان ) به تنگستان عیلام مهاجرت کردند و خیلی زود به یکی از ارکان مهم سیاسی و اقتصادی آنجا تبدیل شدند. بزرگان این خاندان قلعة مستحکمی با باروهای بلند و خندق عمیق در لیلک احداث کردند و آن را مقر اصلی خاندان قرار دادند. پس از مدتی لیلک مرکز اصلی تنگستان گشت . در پی تلاش رئیس احمدشاه تنگستانی ، پدر باقرخان ، در به قدرت رساندن کریم خان زند، قدرت و محدودة حکمرانی خاندان تنگستانی افزایش یافت . پادشاهان زند و قاجار و حکمرانان محلی منطقه از آنان حمایت می کردند و غالباً در مأموریتهای دشوار نظامی برای سرکوب دشمنان داخلی یا خارجی از قدرت آنان بهره می بردند.
بزرگان این خاندان:
از بزرگان این قوم می توان از احمد خان تنگستانی نام برد. کسی که با تمام وجود در برابرتهاجم وحشی های شمالی انگلیسی به دفاع پرداخت و به شهادت رسید که این شعر معروف را در مورد این سردار شهید می خوانند.
خبر امد که تنگستان بهار است
زمین از خون احمد لاله زار است
خبر بر مادر پیرش رسانید
که احمد یک تن دشمن هزار است
*خاندان فولادی:
اما خاندان مهاجری که توانستند زمام امور را بدست بگیرند اعراب فولادی بودند. پر رنگ شدن حضورشان بیشتر در دوره ی افشاریه است. آثار به جا مانده از قلعه ها در حومه عالی چنگی مثل بتلی و غیره از اعراب است که با آمدن اعراب فولادی عرصه بر اعراب فوق الذکر تنگ شد گرچه هر دو طیف از اعراب بودند اما اختلاف در مذهب داشته اند. اعراب فولادی با سکونت در تنگستان به تنگستانی معروف گردیدند.
مورخی مانند علی مراد فراشبندی سر سلسله این دودمان را در کتاب خاندان تنگستانی، حسن مشکور می داند ولی اعقاب اعراب فولادی فردی به نام فولاد جد اعلای خود می دانند و در فارسنامه ناصری که به این خاندان اشاره کرده نامی از حسن مشکور یا فولادی نمی باشد بلکه اول کسی که از این خاندان نام می برد احمد است. در بخش دوم جلد چهارم تاریخ روضه الصفاتألیف میر خواند در مطلبی تحت عنوان ذکر محاربه با اعراب نوشته است که جناب مبارزالدین محمد که از بم فارغ گشت دست اعراب را کوتاه کرد در اینجا سلسله اعراب را کسی به نام حسن فولاد می داند این واقعه به سال اتفاق افتاده است. دور از ذهن نیست که این عرب همان سر دودمان این طایفه باشد.
از بزرگ این خاندان می توان:
زاير خضر خان اهرمی
خاندان قائدی و طایفه دهداری:
از جمله طوایف تنگستان که در متون تاریخی از آن ها نامی به میان آمده است طایفه قائدی و طایفه دهداری است این دو طایفه نیز بر قسمتی از تنگستان فرمانراویی کرده اند. آغاز فرمانروایی آن ها به دوره افشاریه بر می گردد اما تفاوت اساسی این طوایف با طوایف دیگر این است که از اعراب مهاجر نیستند بلکه قائدان ازانشان فارس فعلی به این کیان کوچ کرده اند و دهداران از دهداری دشتستان. در صفحه 77 کتاب سرزمین های شمالی پیرامون خلیج فارس و دریای عمان نوشته محمدعلیخان کبابی آمده است: «طایفه قائدان و دهداران از سکنه قدیمی اهرم و خاییز محسوب می شوند قایدان از اهل ممسنی و دهداران از اهل دهدار شبانکاره باشند از دهدار بدو ا حاج محمد طاهر نامی به آن حدود آمده و از نادر شاه به ازای خدماتی که به آن دولت کرده اهرم و خاییز را به مالکیت یافت. سلاطین زند و بدایت قاجار هم فرمان نادر شاه را امضا کرده اند و قایدان بنیان و تل گر گویی را آباد کرده اند و دهداران گشی را آباد نمودند و اول کسی که از قایدان به آن حدود آمد حاج علی مراد خان بود سه موضع اهرم را به سه موضع خاییز قسمت کرده اند دهیران به بنیان و ده میان به تل گر گویی و خرکستان را به کشی د ادند و آن دو طایفه را خوانین تنگستانی استیصال داده و املاکشان را بردند.» البته علاوه بر قائدان که از ممسنی آمده اند گروه دیگری با شهرت ممسنی در تنگستان زندگی می کنند.////

*بوشهر(لیان یا شیریهوم عیلام):
*خاندان ال مذکور:
تاريخ حكومت اولين فرد از اين خاندان يعني شيخ ناصر ابومهيري، با ايجاد شهر جديد بوشهر در زمان نادرشاه افشار (1160 –1147 هـ ق) ، آغاز مي گردد.
شيخ ناصر از طايفه ابومهير مسقط عمان ، و به قول كازروني، از " بر عربستان" ، مقارن پادشاهي نادرشاه از ديار خويش مهاجرت كرده و در ريشهر ( 2 فرسخي جنوب شرق بوشهر كنوني) سكني گزيد. نادرشاه، وي را به دليل مهارت دركشتي سازي و آشنايي به فن دريانوردي به عنوان ناخداباشي كشتي هاي نادرشاهي در خليج فارس تعيين كرد. در 1150 هـ ق / 1737 م شيخ ناصر به دلايلي چند از ساكنين ريشهر رنجيده خاطر شد و به دهكده ليان واقع در جنوب شبه جزيره بوشهر كنوني، كوچ كرد. ليان تا اين زمان دهكده اي بيش نبود و غالب سكنه آن ماهيگير و تجارت پيشه بودند. تا اينكه در همين سال 1150 هـ/ 1737 م ، طرح " شهر جديد" توسط شيخ ناصر ريخته شد. به تدريج اهالي آبادي ريشهر نيز به بندر بوشهر نقل مكان كردند. ديري نگذشت كه بندر بوشهر، مركز نيروي دريايي ايران در خليج فارس گرديد. نادرشاه علاوه بر تشكيل نخستين نيروي دريايي ( به وسيله لطيف خان ، دريا بيگي نادر) ، دستور تأسيس كارگاه كشتي سازي نيز به سرپرستي " جان التون" انگليسي در بوشهر داد. به دليل مشكلات فراوان از جمله فقدان الواركافي، كارگاه كشتي سازي بعدها به صورت تعميرگاه كشتي درآمد. بدين ترتيب از اين به بعد بوشهر به عنوان يكي از بنادر مهم خليج فارس گرديد.
از بزرگان این خاندان:
شیخ ناصر ال مذکور بود که باعث شکوفایی و عمران شهر بوشهر گردید و به یکی از مناطق بزرگ اقتصادی در خاورمیانه تبدیل کرد.
*خاندان چاه کوتاهی:
شیخ‌حسین‌، ملقب‌ به‌ سالار اسلام‌، ضابط‌ دهستان‌ چاه‌كوتاه‌ و از مبارزان‌ معروف‌ جنوب‌ ایران‌ با نیروهای‌ انگلیسی‌ در جنگ‌ جهانی‌ اول‌. وی‌ در 1273 زاده‌ شد. اجدادش‌ از منطقه نجد عربستان‌ به‌ جنوب‌ ایران‌ مهاجرت‌ كرده‌ و در آبادی‌ چاه‌كوتاه‌ سكونت‌ گزیده‌ بودند. با افزایش‌ نفوذ خاندان‌ دموخ‌ در جنوب‌ ایران‌، حكومتهای‌ وقت‌ ضابطی چاه‌كوتاه‌ را به‌صورت‌ موروثی‌ به‌ آنها واگذار شیخ‌حسین‌ دموخی‌، پدربزرگ‌ چاه‌كوتاهی‌، نیز در مقابله‌ با تجاوز نظامی‌ انگلستان‌ به‌ ایران‌ در 1273، مؤثر بود.حكومت‌ بنادر، از خانهای‌ چاه‌كوتاه‌ برای‌ مقابله‌ با ناآرامیهای‌ محلی‌ كمك‌ می‌گرفت.‌
چاه‌كوتاهی‌ پس‌ از مرگ‌ پدرش‌، شیخ‌احمد دموخ‌، بر برادران‌ خود فائق‌ آمد و جای‌ پدر را گرفت‌. وی‌ پس‌ از كسب‌ قدرت‌، درصدد نزدیكی‌ با احمدخان‌ دریابیگی‌ و نمایندگان‌ بریتانیا در كنسولگری‌ بوشهر برآمد و در رسیدن‌ به‌ این‌ هدف‌ موفق‌ شد.
.
بزرگ این خاندان:
شیخ حسین چاهکوتاهی دموخ که در جنگ با وحشی های شمالی انگلیسی به شهادت رسید.
دشتستان:
*خاندان شبانکاره:

ملک اردشیر (742 تا 756ق) در سال 756 ق از امیر مبارزالدین محمد از سلسله آل مظفر شکست خورد و سلسله شبانکاره منقرض و پخش و پراکنده شدند. یکی از طایفه های این خاندان به دشتستان کوچ کرده یا تبعید شدند و در این جا ماندگار شدند و گویا اولین بار در نزدیکی های زیراه و سپس در شبانکاره ساکن گردیدند. فارس نامه ابن بلخی تعداد طایفه های شبانکاره را پنج تا به نام های اسماعیلیان، مسعودیان، کرزوبیان، رامانیان و اشکانیان نوشته است. برخی بر این باورند که چون نام اسماعیل بارها در سلسله شبانکاره های دشتستان تکرار شده طایفه ای که به این جا آمده اسماعیلیان بوده است. فرمانروایان سلسله شبانکاره در شجره ها نسب خود را به اردشیر بنیانگذار سلسله ساسانی می رساندند. محمد بن علی شبانکاره ای در کتاب خود به نام ( مجمع الانساب) می نویسد " بدان که غرض از تقدم ملوک شبانکاره بر دیگر ملوک آن است که نسب آن ها در نزد همه اهل علوم انساب محقق و ثابت است و شکی در آن نیست که ایشان از نوادگان اردشیر بابک ساسانی اند و خیلی کتاب بدان مسطور و مذکور است و شجره انساب آن ها که از مظفرالدین محمد بن مبارز تا به حضرت آدم رسد نزد ائمه و اهل تاریخ درست و منقح شده است" از زمانی که خاندان شبانکاره ای وارد دشتستان شده اند تا زمان آخرین اُمرای این سلسله که در این سرزمین حکومت کردند یعنی تا زمان اردشیر خان و ملک منصور خان نزدیک به 20 نسل آن ها در منطقه شبانکاره و سعدآباد ( زیراه) زیستند.
*خاندان حیات داوودی:
حياتْ داوودى، خاندان يا طايفهاى از لرها از اقوام بومی عیلام كه در ناحيه حيات داوودِ دشتستان عیلام زندگى میكنند.

زبان حيات داووديها لرى است و مذهب آنها شيعه هستند.

حيات داوود ناحيهاى در حاشيه شمالى خليج فارس است كه از بندر ديلم تا بندر بوشهر و نوارى از اطراف آن مناطق را شامل مىشود 3). و مرزهاى جنوبى آن به سواحل خليج منتهى مىشود يكى از بنادر مهم اين ناحيه بندر ريگ* است كه اعتمادالسلطنه قدمت آن را تا دوره اسكندر مقدونى دانسته است.

حيات داوودى يكى از چهار گروه لر بزرگ به شمار آمده است و سه گروه ديگر، لرهاى بختيارى، لرهاى كهگيلويه و لرهاى ممسنى هستند. ولى آنها اصل خود را از طايفه حيات غيبيهاى خرّم آباد و در نتيجه از لر كوچك مىدانند. شجره حيات غيبيهاى خرّم آبادِ لرستان به پير شمس الدين بن على بن محمدبن احمد حياتالغيب مىرسد كه از علماى قديم لرستان بود و اينك مقبره اشان در دهستان تَشْكَن شهرستان خرّم آباد عیلام است. در اوايل دوره صفوى، بخشى از طايفه حيات غيبى از طايفه خود جدا شدند و از ديار خود کوچ کردند و به دشت داوودى رفتند و با تصرف كل ناحيه، آن را بلوك حيات داوود ناميدند و خود را حيات داوودى خواندند .مقدسى در نيمه دوم از دشت داوودى در يك منزلى گناوه نام برده است.
*کنگان:
*خاندان نصور:
دیرینگی بافت‌ تاریخی‌ کَنگان به‌ دوره‌ی‌ حکومت‌ اعراب برمی‌ گردد، شهر کَنگون در دوران گذشته پایگاه‌ حاکم قبیله بنی خالد النصوریین (قسمت غربی) بوده که در سده نهم هجری از صحرای نجد به (الیعیمیة) در شمال قطیف در عربستان سعودی می‌روند و پس از مدتی به زباره می‌روند واز آنجا نیز به عیلام مهاجرت می‌کنند. در ابتداء امر در جایی بنام «کلاتو» مستقر شدند وبعد از مدتی به «کَنگون» نقل مکان کردند. در این هجرت دو گروه بنامهای «آل بوسفر» و «آل مره» به همراه داشتند. بعد از استقرار در «کنگان» شروع به ساختن خانه وآشیانه نمودند، خانه‌هایی قدیمی وجود دارد که از سنگ و کاهگل وگچ ساخته شده‌است.

منبع از نوشته های اقایان مصطفی و میثم دشتی و منابع زیر:

کتاب فرهنگ نامه بوشهر نوشته دکتر حمیدی/

با استفاده از اطلاعات استاد هاشمی زاده/

رك، ويلم فلور: صنعتي شدن ايران و شورش شيخ احمدمدني./

محمد ابراهيم كازروني: تاريخ بنادر و جزاير خليج فارس /

زیز اسمان دشتستان سیروس انصاری شماره 577

http://www.ettehadjonoub.ir/Archive/?News=1124

فایز دشتی نوشته مصطفی فخرایی/

احمد فرامرزی‌، شیخ‌ حسین‌خان‌ چاه‌ كوتاهی‌ در جنگ‌ مجاهدین‌ دشتستان‌ و تنگستان‌ با دولت‌ انگلیس به‌ كوشش‌ قاسم‌ یاحسینی‌، تهران‌ 1377 ش‌./

سفرنامه سدید السلطنه‌: التدقیق‌ فی‌ سیرالطریق‌، چاپ‌ احمد اقتداری‌، تهران‌ 1362 ش‌/

تنگستان و قومیتها شماره 175

http://www.bairami.com/Archive/?News=1179

جواد صفىنژاد، لرهاى ايران : لر بزرگ، لركوچك، تهران 1381ش/

جنوب ايران به روايت سفرنامهنويسان، همان؛/

محمدجعفربن محمدعلی خورموجی ، حقایق الاخبار ناصری ، چاپ حسین خدیوجم ، تهران 1363ش/

سفرنامة بنادر و جزایر خلیج فارس ، از مهندسی ناشناخته ، چاپ منوچهر ستوده ، تهران 1367ش/

علیمراد فراشبندی ، خاندان تنگستانی ، ] تهران 1355ش/

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

جناب جمال،1- کامنت شما متن کردی دارد بدون ترجمه. 2- در کامنت دیگر پاسخ خواسته اید داده شده است.3-کامنت سوم شما درج شده است.4- کامنت با کلمه آقا درج شده است. 5- کامنت متن کردی را با ترجمه فارسی دوباره درج کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

راه سومی هم وجود دارد. کوردهای سوریه این را به خوبی نشان داده اند.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

جناب نوروز دو راه بیشتر نیست : راه سراسری یا تجزیه. اگر تجزیه میخواهید بروید با حکومت بجنگید. مسئله شماست .

نوشته شده توسط: Anonymous

من 3 کامنت امروز در این سایت گذاشتم وقت میگذارم کامنت مینویسم آن هم با آن همه‌ مشگله‌ی کار و زندگی هر 3 کامنت من بدون یک کلمه‌ توضیح حذف میشود و جنام آالئیار مینویسد 1 کلمه‌ حرف اشتباه کامنت حذف میشود من مطمئین هستم کامنتهای من بدور از پرنسیپهای توزنامه‌نگاری و قواعد انتر نیت نبود و در کمال احترام نوشته‌ شده‌ بود به‌ غیر از اینکه‌ در جواب لیدا به‌ جای خانم لیدا نوشته‌ بودم آقای لیدا و این نیز خلاف روزنامه‌ نگاری نیست در سایتهای معتبر جهانی خیلی وقتها اینگونه‌ گاهی نوشته‌ میشود مثلأ در مورد مارگارت تاچر بیشتر روزنامه‌های معتبر ایشان را به‌ یک مرد تشبیه‌ میکردند تا یک زن من با این وضعیت دیگر کامنتی در این سایت نمیگذارم اگر حذف شود 3 کامنت در یک روز

نوشته شده توسط: Anonymous

در مورد بند 2 پاسختان لطفاً منظور خود را دقیق تر بیان بفرمایید.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

دوستان عزیز، 1- لطفا جملات غیر فارسی را به همراه ترجمه بنویسید که همه استفاده کنند.2- جناب نوروز هر چه میخواهید لطفا بروید از جمهوری اسلامی بگیرید. 3- تبریزی گرامی ، کار فرهنگی درست است. ولی دین و مذهب و اندیسه همیشه هست. میکوشیم از میان آنها برای مسایل راه حل انسانی بیابیم. اختلافات ارضی در ایران بین مردمان گوناگون واقعیت است و با نفی آن نمیشود مسئله را حل کرد. راه حل عمومی در متن توضیح داده شده است.4- علی گرامی، در متن راحل فدرالیسم که عملی به نظر میرسد برای سراسر ایران توضیح داده شده است. البته این شامل مناطقی که شما نام برده اید نیز میشود.4- آقای موحدی گرامی ، مسایل مورد اشاره شما از نظر من تئوریزه شده است. استراتژی و تاکتیک درست برای « استقلال و فدرالیسم» مبارزه مدنی-سیاسی مسالمت آمیز است. عملی شدن استقلال فقط بعد از استقرار فدرالیسم- در دموکراسی- ممکن است.

پیش از استقرار دموکراسی، غیر عملی ست. چرا که راهش از میان «جنگ و خشونت» میگذرد.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقا/ خانم آسو
اولا بنده از آقای موحدی سوال کرده ام و نه از شما.
ثانیا اختلاف اندازی و رفتار کردن مثل شورای نگهبان تراوشات ذهنی شما هستند. من نگفتم احمد اوبالی، صدرالاشرافی و یا برادران موحدی فلان هستند. سوال من همچنان باقی است. سوال من فنی است و به عملکرد افراد مربوط می شود. آذربایجان ملک پدری من نیست و وطن هر آذربایجانی مثل آقای موحدی هم هست. لطفا به سوال تا حدامکان جواب دهید.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب نوروز
می شود شما بفرمایید که کاظم خان سردار آذربایجانی در کدام شهر نزدیک 6 ماه در مقابله آسوریها و چندین ماه در مقابل سیمکو مقاومت کرد؟
- فرقه دموکرات آذربایجان با تقدیم نزدیک به هزار شهید و در جنگ مقابل سرلشکر زنگنه کدام شهر را آزاد ساخت؟
- تظاهرات سراسری خرداد 85 علیه جسارت روزنامه ایران به ترکها که منجر به شهادت دو تن از آزربایجانیان شد در کدام شهر صورت گرفت؟
- تظاهرات علیه خشکانیدن دریاچه اورمیه و دستگیری چند صد نفر در دو سال فکر می کنید که در کدام شهر صورت می گیرد؟
اما برگردیم به اسماعیل سیمکو
ایشان در چهریق سلماس به دنیا آمده است تا جایی که من می دانم و محل تسلطش هم آنجا بوده است گرچه در دوره ای تلاش برای تصرف اورمیه از طرف او صورت گرفته است اما با این مسائل نمی توانید ماهیت دومین شهر بزرگ آذربایجان را از مجموع دو شهر بزرگ کردستان یعنی مهاباد+سنندج بزرگ است را عوض کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

این ملاحظات ارضی در خصوص مناطق ترک نشین استانهای کردستان و کرمانشاه مثل سنندج ، سنقر ، بیجار، قروه، سقز، و دیواندرره هم باید تعریف و بحث بشه.

kurdlar istir urum na yapishsin ki obiri shahrlari bikhial olakh ... diakh gordun urum bize yetishdi??!!! va sulduz,bukan,tikab ,shahin dej .....va ayri shahrlari bikhial olakh ... yokh ... yakhchi basha dushmiyiplar ... butun dedighim shaharlar bizimkidi.
man Tabrizliam va bu dedighim sozdan gorumagha sattarkhanin chakmalarin giajagham meydana galam, o guni gozluram!میخواهند مشغول اورموبشویم وشهرهای دیگر را فراموش کنیم.فکر کنیم اورمو برایمان کافی ست.سولدوز-بوکان- تیکاب-شاهین دژ...وبه شهرهای دیگر بی خیال باشیم.نه خوب درک نکرده اند-همه شهرهای گفته شده مال ماست. من اهل تبریزم. برای حفظ سخنم چکمه های ستارخان را پوشیده به میدان میایم.چشم براه آنروزم

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای آزاد اوروملو اختلاف بس است مثل شورای نگهبان حرف نزن موحدی امتحان خود را در مبارزه داده شما چه کردید؟ ما نیاز به مبارزین منطقی‌ داریم که بتواند با اپزسیون ایران مذاکره هم بکند،شعار کافی‌ است ما قدر اذربایجانی‌های مبارز را می‌‌دانیم و از هر کدام در جای خود برای وطن بهره می‌بریم ،ابالی خا... است موحدی خا... است صدر آلاشرافی خا... است؛ و.. پس چه کسی‌ باقی‌ ماند؟ اول اندیشه و آنگهی گفتار آقای ددقورقود...

نوشته شده توسط: Anonymous

آیا در شهری که حسنی امام جمعه آن است انتظار دارید در انتخابات مجلس آن کوردها به حق واقعی خود برسند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان گرامی، کامنت ها با یک کلمه خلاف بدون توضیح منتشر نمیشوند. لطفا مطالب خود را با توجه به مقررات سایت که بارها اعلام شده درج کنید. متشکریم.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب الیار

۱-این ملاحظات ارضی در خصوص مناطق ترک نشین استانهای کردستان و کرمانشاه مثل سنندج ، سنقر ، بیجار، قروه، سقز، و دیواندرره هم باید تعریف و بحث بشه.

۲-اورمیه یک شهر کشاورزی و دامپروری است که تو یک دشت قرار داره اگه یک و فقط یک مغازه دار و کشاورز کرد رو تو میدان میوه و تره بار و میدان غله اورمیه پیدا کردید سلام منرو برسانید. ولی‌ یک سری به بازار چادری اجناس قاچاقی در جاده سرو بزنید میتونید فروشنده‌های کرد رو پیدا کنید. البته تو بازار اصلی‌ شهر اورمیه به مدد سیاست‌های ابلهانه دولتهای خاتمی در مبارزه با قاچاق کالا تک و توک مغازه داران کرد رو میتونید پیدا کنید که این مغازه هارو به چندین برابر قیمت از مغازه داران بومی خریده اند و باسابقه‌ترین مغازه دار کرد فوق فوقش ده سال که مغازه داری میکنه

۳- کردهای ساکن شهر اورمیه اکثرا در دو منطقه ساللااخ خانا که اکثر واحد‌های مسکونی اون قول نامه‌ای است و درشهرک سکونت دارند و طی سی‌ساله بعد از انقلاب از روستاهای مرزی به این مناطق کوچ کرده اند.

۴-در بافت تاریخی ارومیه حتی یک مکان با نام کردی رو نمی‌تونید پیدا کنید.

۵-در انتخابات بعد از انقلاب از سه‌ نماینده اورمیه تنها در سه‌ دوره اخیر یک نماینده کرد به مدد رای روستاهای کرد نشین مرزی تونسته اند رای بیاورند. و این به مدد کاندیدا شدن دوسه کرد شناخته شده در برابر صدها کاندیدای ترک و پخش آرای کاندیداهای تورک میّسر شده است.


۶-در تعلق ابدی ارومیه به قلمروو تاریخی آذربایجان همانقدر باید مطمئن بود که به تعلق مشهد به خراسان تاریخی
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای دنیز ایشچی همین جمله تا ن کافی است که قسم حضرت عباسی تان را باور نکنیم. نوشته اید « داشتن سیاستی مستقل و ملی متکی بر نیروهای ملی مردمی باید همگام با مرزبندی با این دسته بندیهای خارجی و در مواقعی با افشاگری شدید سیاستها و عملکردهای آنها از قبیل نفوذ ستون پنجم آنها در درون جنبش مردمی توام باشد» لطف می فرمودید و می نوشتید, این ستون کی ها هستند؟ مقاله تان را تا این جمله تان خواندم. بقیه اش را بخشیدم به خودتان.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای حامد ایرانی و آزاد اورمولو می شود بفرمایید اسماعیل آقا خود را در چه محلی شاه کوردستان نامید و مکان های تحت سلطه اش کجا بود و محل تولد و آرمگاه وی کجاست؟

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست گرامی، آ.ائلیار، آن چه که شما آن را ( ..... مسأله ارضی در آذربایجان غربی ..... ) نامگذاری کرده اید چیزی است که وجود ندارد! و آن چه که وجود دارد و یکی از بزرگترین گرفتاری ها در آذربایجان باختری است بودن اندیشه های زهرآگین ناسیونالیستی است.........

دوست گرامی، آ.ائلیار، آن چه که شما آن را ( ..... مسأله ارضی در آذربایجان غربی ..... ) نامگذاری کرده اید چیزی است که وجود ندارد! و آن چه که وجود دارد و یکی از بزرگترین گرفتاری ها در آذربایجان باختری است بودن اندیشه های زهرآگین ناسیونالیستی است. اگر پندار زهرآگینی به نام ناسیونالیسم از مغزها شسته شود کشمکش برای زمین من و زمین تو و شهر من و شهر تو و روستای من و روستای تو نیز از میان خواهد رفت. شما می گوئید: ( .......... هر کس می خواهد بخش خود را جدا کند، بعد «اختلاف ارضی » و « درهم آمیختگی مردمان» مشکلشان می شود .......... ) اگر پندارهای ناسیونالیستی از میان بروند (خواست) برای دیوارکشی های ناسیونالیستی نیز از میان خواهد رفت و چیزی به نام (مسأله ارضی) برجا نخواهد ماند که ما نیز ناچار از (حل) آن باشیم. البته آن چه که کردهای ناسیونالیست را وامی دارد میان خودشان و دیگران دیوارکشی کنند ریشه در نابرابری های سنی های ایرانی و شیعیان ایرانی دارد به ویژه آن که زبان کردی چهره ای از زبان پارسی است و زبانی جدا از زبان پارسی نیست و اگر یک پارس تهرانی بخواهد کردی یاد بگیرد شاید در شش ماه بتواند این زبان را یاد بگیرد چون هر دو زبان از یک ریشه هستند. از زمان به روی کار آمدن پادشاهان صفوی که شیعه بودند سنی های ایران ستم ها و آزارهای فراوانی را در میان ایرانیان دیده اند. برای نمونه در ماه محرم که ماه سوگواری شیعیان است هرگز در شهرهای سنی نشین چیزی به نام سوگواری از گونه شیعی آن دیده نمی شود و این سوگواری ها در شهرهای شیعه نشین دیده می شوند و نان مفت این سوگواری ها را هم آخوندها و روضه خوان ها و نوحه خوان ها و مرثیه خوان های شیعه می خورند اما هرگز چنین نان مفتی را در شهرهای سنی نشین هیچ یک از آخوندها و روضه خوان ها و نوحه خوان ها و مرثیه خوان های شیعه نمی توانند بخورند و این چنین است که همه گردانندگان رده بالای رژیم ولایت فقیه شیعه هستند و از هنگام روی کار آمدن رژیم جمهوری اسلامی یک کرد سنی و یک ترک سنی و یک سیستانی سنی هرگز در پست های بزرگ و کلیدی به کار گمارده نشده اند! در ده ها سال فرمانروائی رژیم ولایت فقیه هرگز دیده نشده است که یک سنی در پست هائی مانند ریاست قوه قضائیه، ریاست مجلس شورای اسلامی، ریاست جمهوری، ریاست شورای نگهبان، ریاست مجلس خبرگان، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، وزارت، سفارت و ..... به کار گمارده شود! حتی در پست هائی مانند استانداری و فرمانداری و شهرداری و بخشداری بیشتر کسانی که در شهرهای سنی نشین ایران به کار گمارده می شوند شیعیانی هستند که رژیم ولایت فقیه آنها را به کار می گمارد! آذربایجانی ها و ترکمن ها همگی ترک هستند اما آذربایجانی ها برای شیعه بودن کلیدی ترین و بالاترین پست ها را در رژیم ولایت فقیه دارند اما ترکمن ها چنین پست هائی را ندارند چون سنی هستند! در شهرهائی مانند اورمیه، نقده، مهاباد، بوکان، اشنویه و .......... که بخشی از آنها سنی و بخشی از آنها شیعه هستند در ماه محرم هر گونه توهین و ناسزائی را سنی ها می شنوند اما نمی توانند کاری کنند چون نیروئی ندارند و نیرو در دست رژیم شیعه است. برای نمونه از زمان به روی کار آمدن پادشاهان صفوی لعنت فرستادن بر عمر و پیوند دادن بدی ها و زشتی ها با عمر در میان شیعیان جا افتاد. از زمان صفوی ها جشنی در سالروز درگذشت عمر در میان شیعیان به نام جشن عمر برگزار می شد. هنگامی که یک سنی می شنود که کسی بر عمر لعنت می فرستد و می گوید: (لعنت بر عمر) مانند آن است که کسی در میان شیعیان بگوید: لعنت بر امام حسین، لعنت بر امام رضا، لعنت بر امام زمان .......... سنی ها اگر بتوانند کسی را که می گوید لعنت بر عمر بکشند دودل نمی شوند! در زمان رژیم پهلوی بسیاری از خرافه های دینی داشتند از میان می رفتند و کشمکش سنی و شیعه داشت کمرنگ می شد اما پس از انتحار اسلامی در سال ۱۳۵۷ و به روی کار آمدن رژیم ولایت فقیه و جایگزین شدن دوزخ آخوندی به جای زندان آریامهری کردهای سنی چون می دیدند رژیمی با باورداشت های شیعی بر سر کار آمده است و جز ستم و آزار و نابرابری و سرکوب چیزی از این رژیم نخواهند دید به ناچار خواستار کشیده شدن دیواری میان خود و دیگر ایرانی ها شدند. از سوی دیگر زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم نیز از راه رسید و کار به جنگ و کشتار کشید. اکنون پرسش این است: چه باید کرد؟ و پاسخ این است: باید با کار فرهنگی هم زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم و هم زهر خردسوزی به نام اسلام (هم اسلام سنی و هم اسلام شیعی) از مغزها شسته شوند تا چیزی به نام (مسأله ارضی) در آذربایجان غربی نیز خود به خود از میان برود. پس با پیروی از خردمندان جهان و با دور ریختن پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی، آذربایجانی را باید مردمی بدانیم که در بخشی از کره زمین که آذربایجان نام دارد زندگی می کنند. این مردم شاید ترک، پارس، عرب، کرد، ارمنی، آشوری، چینی، ایتالیائی، افغانی، روس، ژاپنی، تایلندی، آلمانی، دورگه، چندرگه و .......... باشند و به زبان های گوناگون سخن بگویند. با این دیدگاه همه مردم جهان از هر نژادی و با گویشوری به هر زبانی با زندگی در آذربایجان، آذربایجانی به شمار می آیند. چنین دیدگاهی که ناهمسان با دیدگاه های دور از خرد و زهرآگین ناسیونالیستی است ریشه در باورداشتی به نام تک میهنی (اینترناسیونالیسم) دارد.
نوشته شده توسط: Anonymous

نام زندانی شجاع ابوالفضل قدیانی بلند که علیرغم گرفتاری در چنگال دژخیم فریاد زد: “سلطان مطلق العنان، بی پروا به سلطنت مطلقه مشغول است …اصلاحاتی که جایگاه و نقشی برای ولایت فقیه در سیاست کلان خود قائل است دروغی بیش نیست “

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آراز گرامی من هیچ یک از کامنتهای شما را بلوک نکرده ام. باید دید که چه کامنتی بوده و کدام یک از همکاران عدم انتشار زده اند و چرا؟

نوشته شده توسط: Anonymous

من اين مطلب غيرمتعارف و تابوشکن را خواندم. با بخش زيادی از آن موافقم. البته‌ با تعدادی از مفاهيم و گذاره‌ها چون "احزاب قومگرا" مشکل دارم. محور اصلی مطالباتی احزاب کردستان طبيعتا کردستان است، اما همه‌ی احزاب مورد نظر کردستانی افق و استراژی ايرانی (سوسياليسم و سوسياليسم دمکراتيک و فدراليسم برای ايران) دارند. در اين متن همچنه‌ن نقش چپ کم غيرمنصفانه‌ کم بها داده‌ شده‌ است. اما روی هم رفته‌ تحليلی واقعبينانه‌ است و خواندنی. مخصوصا به‌ باور من جای يک حزب واقعا ليبرالی در عرصه‌ی کنش و سيمای حزبی ـ سياسی ايران خالی است.

نوشته شده توسط: Anonymous

اژدر بهنام عزیز کامندتهای مرا بلوک نکنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای لیدا افشار همانطور که‌ خودتان اظهار داشتید من لزومی به‌ جواب دادن به‌ ........... شما را ندارم ولی جالب است در هر کامنتی که‌ شما میگذارید بیشتر خود را لو میدهید شما چگونه‌ فرق بین یک گردان و یک لشکر را تشخیص میدهید ؟؟ معلوم است که‌ باید در کار نظامی و امنیتی کار کشته‌ باشید که‌ با دیدن یک کلیپ از یک ستون نظامی اعلام موقعیت نظامی آن و لشکر بودن یا گردان بودن آن را اعلام میکنید دومأ ایران اتفاقأ کاملأ در جریان عراق پشت سر مالکی و عراق است و همه‌ میدانند این تحرکات نظامی مالکی عراق بدستورڤ مستقیم ایران و سلیمان قاسمی ،،،،، میباشد و اتفاقأ ملت کرد و لشکر نظامی کورد در عراق درست نقطه‌ مقابل ایران قرار گرفته‌ ایران برای دور کردن فشار غرب از خود که‌ با خیال راحت برنامه‌ی اتمی خود را پیش ببرد نیاز به‌

مناطق بحرانی در گوشه‌ و کنار خاور میانه‌ دارد که‌ هم به‌ عنوان بازی آن حمل کنند و هم از یک حمله‌ی نظامی به‌ ایران توسط غرب جلو گیری شود به‌ همین دلیل حزب الله‌ راد در لبنان سگ هار کرده‌ و به‌ حماس موشک فجر 5 میفرستد و هم مالکی را تحریک میکند به‌ کوردستان عراق حمله‌ کند . با تمام اینها کوردستان نیز مانند تمام ملتهای جهان منافع ملی خود را دارد ملت کورد برای پیش برد اهداف استراتژی خود که‌ همانا استقلال کوردستان باشد از همکاری و نزدیک شدن با هیچ کشوری و نیروی در جهان واهمه‌ ندارد حال این ارتباطات آمریکا باشد، اسرائیل باشد ، شیطان باشد یا ایران جهل و عقب مانده‌ این درسی است که‌ از شما پان اتراک و پان افراس و پان اعراب یاد گرفتیم اگر ایران و سلیمان قاسمی به‌ فرض محال به‌ کورد کمک کند که‌ خوب میدانیم از مزخرفات است .....