درود به تو پویان جان. باید بپذیریم تجربه ی 39 ساله ی یک رژیم وحشی و ضدبشری و نقش مخرب گفتمان مبارزه ی مسالمت آمیز در طول هشت سال دولت آخوند خاتمی و چهارسال دولت آخوند روحانی، تایید کننده ی این نکته است که باید با تمام قوا به دفاع و ترویج مبارزه ی مسلحانه و قهرآمیز بر علیه رژیم سفاک آخوندی پرداخت. ما باید در رسانه های مختلف به ترویج و جا انداختن چرایی و ضرورت مبارزه ی قهرآمیز پرداخته و گفتمان ضدخلقی مبارزه ی غیرخشونت آمیز را، با استدلال مستند، درمقابل واقعیت خشونت بی رحم، نهادینه و برنامه ریزی شده ی 39 سال سرکوب رژیم پلید آخوندی قرار دهیم.
باید رژیم ضدبشری و ضدایرانی آخوندی را بامبارزه ی مسلحانه ی توده ای از جای برانداخت.
به امید پیروزی خلق قهرمان ایران
سلطنت پتانسیل زیادی برای استبداد دارد همانطور که بعد از کودتای 32 استبداد شاهنشاهی آنقدر ادامه یافت تا منجر به انقلاب عقب افتاده اسلامی شد. اینکه تنها شخص خاصی همانند رضا پهلوی یا گروهی خاص مانند مجاهدین و یا صنف خاصی اعم از زحمتکشان و یا کارگران را محق در حکومت کردن بدانیم نیز مولد استبداد است.
بقول پوپر مسئله ما این نیست که چه کسی باید حکومت کند! مسئله ما این است که ماهیت و عملکرد حاکمیت آینده چه باید باشد!............ چه راهکاری باید ارائه شود که اگر حکومت آینده مثل حکومت فعلی حکومتی مستبد و جبار از آب در آمد که حقوق فردی و شهروندی را نقض نمود توسط مردم ساقط شود.
حکومت یک قشر خاص همانند مجاهدین یا سلطنت طلبان یا کارگران و یا کشاورزان تنها ضامن حقوق همان قشر خاص است و لاجرم به استبداد و جباریت ختم خواهد شد. در این صورت نهادهای مدنی و مردم توان آن را نخواهند داشت بدون خونریزی حکومت
خواستم مطلع باشی
که امتحان دوم هم برگزار شد
وقتی مردم و بچه هاشون در جلسات امتحان برگه پر می کنن یعنی که خیال شون راحت .. شما قصدتون نجات کدام مردم ؟
حالا تا شما تصمیم بگیری برسی به اپوزیسیون با اصالت یه چند دهه همین طوری فکر کن که اپوزیسیون با اصالت چی هست ..
و اینطوری یه بهانه برای کشتن وقت و حرافی
به هر حال امثال شما برنامه نداری
به آراز
من در مقامی نیستم که به رژیمی اعتراض نمایم که در شرایط فعلی گوش شنوایی برای شنیدن اینگونه سخنان ندارد فقط امیدوارم که در دولت موقت آینده ملت برای مشکل اقوام خود به اتفاق نظر برسد.
با آرزوی ایران آزاد
به دکتر احمد امید...
پوزش مرا پذیرا باشید اگر فامیل حضرتعالی را صحیح ننوشته ام زیرا کامل در متن قید نشده است.
سپاس از جنابعالی ولی خواستم دو مورد را دوستانه یادآور شوم. من به شما حق می دهم. در بسیاری از موارد و حتی اساسنامه ی احزاب با توجه به مطالعه شخصی متوجه این مهم شده ام که بسیاری از احزاب به مساله ی قومیت و تکثر اقوام در داخل ایران اهمیت شایانی قائل نبوده و در بسیاری از موارد حقوق اقوام تضعیف و ضایع شده است و در مواردی که بتوانم به این مورد اعتراض داشته و خواهم داشت. ولی هموطن، امروز روزی است که ما یک مشکل اصلی داریم و باید اول بزرگترین مشکل خود را حل نموده و بعد به سراغ جزئیات برویم. فکر نمی کنید امروز ما ملت بهتر است یکصدا برای آزادی ایران خود گام برداریم و در مرحله ی بعدی و روی کار آمدن دولت موقت به مساله ی اقوام و احقاق حقوق به حق اقوام به اتحاد نظر رسیده و گام های بهتری را
برداریم و همگی در پله ی اول که همان براندازی نظام جمهوری اسلامی است در جا نزده و عوامل داخلی رژیم نتوانند از این مشکل ما سوء استفاده بهینه نمایند؟
با آرزوی موفقیت
و به امید ایران آزاد و جنبش رنجبران کشور
آقای توکلی خانم آتوسا نام نویسنده را فراموش کردند بنویسند و خودشان هم مثل اینکه از کامنت ها هیجان و انرژی میگیرند . به نظر من بحث زبان مادر و پدری و قومی و هر نوع ستم ذکر شده و نسبت داده شده را به صورت یک مقاله استاندارد و ثابت با ذکر نام تمام نویسنده ها ی مربوط در سایت بگذارید تا وقت و بی وقت بحث زبان پدری ظاهر نشود. در سال ۸۸ در میان تظاهرات که از تلویزیون پخش میشد از بد شانسی مایکل جکسون فوت کرد و هواس غربی ها پرت شد و اوباما هم که حسین زمان بود و حال داد. الان در این موقعیت مقاله هایی که بارها تکرار شده چه معنی دارد.
قدرت حسن قلی اف" عضو مجلس ملی جمهوری آذربایجان ، رئیس حزب جنبش آزادی‌بخش جمهوری آذربایجان، مؤسس حزب جبهه خلق آذربایجان BAKCP در مصاحبه با رسانه‌های آذربایجانی گفت: "به نظر من در سالهای اخیر کاهش رشد اقتصادی ایران ریشه در مسائل و مشکلات اجتماعی جامعه دارد. در طول چند سال گذشته میزان حجم تولید داخلی ایران به‌اندازه دو برابر کم شده و از ۷۰۰ میلیارد دلار به رقمی در حدود ۳۸۰میلیارد دلار کاهش پیداکرده است که همین امر منجر به کاهش درآمد مردم و تشدید وضعیت بد اجتماعی جامعه ایران و اعتراضات مردمی شده است."
در ادامه مي افزايد:«اتفاقات و حوادث ایران به این دلیل برای دولت جمهوری آذربایجان مهم است که در داخل مرزهای این کشور بیش از ۳۰ میلیون هموطن ما در سرزمین مادری خود (آذربایجان جنوبی) زندگی میکنند. آذربایجان جنوبی امروز در داخل خاک ایران قرار دارد. در زمان آغاز اعتراضات در ایران من شاهد رویکرد
بعضی‌ها نیز معتقد که این اعتراضات هیچ ربطی به هم‌وطنان آذری ما در ایران ندارد و آذری‌های ایران نظاره‌گر آن هستند. من این اظهارات را قبول ندارم. به نظر من سیاست یعنی مبارزه برای تغییر وضعیت موجود یعنی توانایی استفاده از وضعیت موجود. در زمان آغاز اعتراضات در ایران من شاهد رویکردهای مختلفی از طرف مطبوعات بودم. بعضی نوشته بودند که ما نباید در مسائل و رویدادهای داخلی ایران دخالت کنیم ، ولی می‌توانیم به جنبش استقلال‌طلبی آذربایجان ایران پیوسته و یا آن را شروع کنیم.با توجه به واقعیت‌های موجود مردم آذربایجان ایران باید آنها از این فرصت برای به دست آوردن هر چیزی که امکان رسیدن به آن وجود دارد استفاده کنند. آنها هم باید همانند سایر ایرانیها، برای رسیدن به دموکراسی تلاش کنند تا قانون بر جامعه حاکم شده و حقوق و عدالت اجتماعی تأمین شود. در چنین شرایطی آنها میتوانند از حقوق طبیعی ملی و انسانی خود بهره‌مند بشوند و بعد از آن به دنبال حقوق سیاسی خود باشند.
با سلام
دستتان درد نکند هر حال برای ما یا شاه یا شیخ ! انتخاب دیگری را نمی دهند چرا که ما ها لایق جمهوری فدرال ، جمهوری دمکراتیک و سیستم حکومتی با مراعات حقوق بشر نیستیم .
با سلام :
البته تصمیم آقای توکلی به ملک شخصی خود هیچ جای بحث ندارد .
اما تسلیم آقای توکلی در برابر عناصر مدعی غیر دمکرات جای بسی تردید و سعوال دارد ! چرا که منابع بزرگ و ارگانهای معتبر تحقیقاتی ، دانشمندان بزرگ وتحلیلگران سیاسی ماهر با هزار زحمت سالی یک یا دو تا مقاله بیرون می دهند .
حال تسلیم افرادی که روزی دو تا مقاله و صدها کامنت درج می کند شدن واقعا جای بسیار تاسف را دارد ! و از طرفی باید پذیرفت گنجایش ما ایرانیان در عمل همین هست ، چرا که فقر فرهنگی در میان به اصطلاح روشنفکران بیداد می کند در حالی که ایران گلوبال جای بسیار خوب برای محک کردن خود بوده است . اما فقر فرهنگی هر گز این اجازه را نخواهد داد. من شخصا اگر چیزی یاد گرفته باشم تنها و تنها از کامنت ها بوده است بدین صورت به شهروندان کوچک در ایرانگلوبال تخته خواهد شد. موفق باشید.
سروش خان! شما شخصا یکی از عقب افتاده ترین فرد جامعه، و یکی بنیان گذاران و طرفداران عبا و قبا و عمامه و ریش و سبیل اجباری برای مردان، مقنعه، چادر و رو سری اجباری برای به زنجیر کشیدن آزادیهای فردی زنان و دخالت در امور شخصی آنان بودید. سخنرانیهای تسویه استادان دمکرات و مردمی از دانشگاهها که شما یکی از بانیان آن بودید در دست است. شما به بهانه انقلاب فرهنگی توسط چماق بدستان رژیم اسلامی، دانشگاهها را به روضه خانه بدل کردید. اساتید روشنفکر و دمکرات را از دانشگاهها اخراج، با تسویه های خونین به جای آنان مشتی بیسواد فاناتیک جایگزین کرده سطح علمی دانشگاه را به حد اقل رساندید! وقتی دیدید اوضاع خیط است بی سر و صدا جیم شدید. در همان کشورهائی که روزگاری علیه آزادی و دمکراسی آن سمپاشی میکردید، اکنون در آغوش همان کشور غربی، جا خوش کرده بر ریش مردم
میخندید، همان بهتر که در همان کشور بقول خودتان شیطان بزرگ در لاک خود فرو روید و دم نزنید، مردم وکیل و رهبر نیاز ندارند. جل و پلاس رژیم دیر یا زود به زباله دان تاریخ سپرده خواهد شد. عناصری مثل شما خیلی وقت است صلاحیت خود را برای مردم از دست داده است. شما دیگر نمی توانید با روضه خوانی های قرون وسطائی جامعه را به عصر پارینه سنگی بر گردانید. بخش بزرگی از مردم از اسلام و رژیم اسلامی تنفر دارند! خواهان بر چیدن رژیم دیکتاتور اسلامی هستند! افکار ارتجاعی و ماهیت ضد مردمی عناصری مثل شما خیلی وقت است برای مردم ایران برملا شده است.
خانم آتوسا ایرانی باش و لی ایرانی روشن فکر و حقیقت بین و ضد فاشیست مانند یک روشن فکری غربی. خوب , رژیم تفرقه می افکند ولی شما چرا حقیقت را کتمان میکنید؟ رژیم سعی دارد ملتها را بجان هم می اندازد , شما چرا به تبعیضات اتنیکی رژیم اعتراض نمیکنید؟ سکوت شما یعنی راضی بودن با این تبعیضات. من آذربایجانی هستم و خودم را با این نوع ایرانیت ایرانی نمیدانم.
یک نفر توی منطقه ما اسمش امین بود ،حتی یک کلمه سواد هم نداشت،در یک روستا به اسم زیران زندگی میکرد،منتها گاو وگوسفند زیادی داشت و وضع مالیش خوب بود ،با شوخی گفته بود:
درایران دوشاه وجود دارد یکی در تهران یکی در زیران ،ساواک او را دستگیر کرده وبعد از شکنجه فراوان به سه سال زندان محکوم کرده بود!!!!!این مثال بسیار کوچکی از حکومت اعلیحضرت همایونی بود که الان سلطنت طلبان دندان خود را تیز کرده اند که قدرت را بدست گیرند.
در یک جامعه باز افکار عمومی در مورد سرنوشت سیاسی افراد قضاوت میکند. کسانی که اعمالی همانند شکنجه و قتل و یا عملی بس شنیع تر مانند تسویه دانشگاهها از اساتید و دانشجویان دگر اندیش را مرتکب شده باشند حد اقلش این است که به مهره سوخته سیاسی تبدیل شده و برای اینکه همچون گاو پیشانی سفید مورد توجه سلبی مردم قرار نگیرند خود را در اعماق جامعه گم و پنهان مینمایند.
اظهار نظر سروش و رهنمودهایش مانند این است که پل پوت رهبر خمرهای سرخ بخواهد درس دمکراتیک به مردم کامبوج بدهد!!! اینکه سروش میخواهد اصلاح طلبانی که دستور سرکوب مردم را صادر کردند رهبری اعتراضات را بدست گیرند تنها هدفش به انحراف بردن خواست مردم برای عبور از جمهوری اسلامی نیست.
ایشان در مصاحبه ای که در دوران جنبش سبز با "روز آنلاین" با نوشابه امیری انجام داد پرده از تفکر و خواست قلبی خود برداشت. وی در مورد سکولارها و سکولاریزم چنین گفت:
"....بسیاری از کسانی که ادعای سکولار بودن می کنند، برحسب اعتقادات هم سکولارند؛ یعنی اعتقادی به معنویت و دیانت ندارند. البته آنان مختارند که چنین باشند، اما وقتی فقط اینها مدافع سکولاریسم می شوند، سکولاریسم برای جامعه ایرانی معنای وحشتناکی پیدا می کند. یعنی تصور می کنند دم زدن از سکولاریسم، مترادف است با دست کشیدن از اعتقاد ودیانت. این خطا و توهم را باید تصحیح کرد."
در این مصاحبه ایشان خواست قلبی خود که روی کار آمدن "دینداران دمکرات" را ابراز نمودند "آمدن دینداران دموکرات بر اثر رای گیری است؛ شما اگر دموکراسی برقرار کنید و در این نظام، دینداران اکثریت مطلق را داشته باشند".
و حتی ایشان تاکید نمودند که قوانین باید توسط آنان نوشته شود "....حال اگر به فرض، دینداران دموکرات فرصتی به دست بیاورند و بتوانند قانون اساسی تازه ای تهیه کنند، آن قانون اساسی مسلما متفاوت خواهد بود و حقوق بشر و برابری ومدارا ومروت ومدیریت فرادینی و... در آن مراعات خواهد شد"!!!
به هر روی باید گفت "در هیچ کجای جهان مردمان خردمند کسی را که پیشینه کودک‌آزاری داشته باشد، به سرپرستی یک کودکستان نمی‌گمارند" از خیرت حاجتی نیست شر مرسان
خانم آتوسا نجف لوی، با سلام بخدمت شما، متشکرم از اینکه مقاله بنده را انتشار فرموده اید. بله تکرار میکنم ، در کشور کثیرالملله ای همانند ایران روشنفکران و تشکیلاتهای سیاسی اتنیکهای مختلف میتوانند پیشاهنگان همبستگی ملی در جامعه باشند. تا زمانیکه روشنفکران ونمایندگان تشکیلاتهای سیاسی فارس زبان در گفتار ، کردار ، مقالات ، مصاحبه ها و سخنرانیهایشان از حقوق پایمال شده ملی-مذهبی اتنیکهای غیرفارس در ایران دفاع نکنند، از قبول کثیرالملله بودن ایران خودداری بکنند، نمیتوانند و نبایستی انتظار همبستگی از جانب ملتهای غیرفارس را داشته باشند. امیدوارم روزی این همبستگی واقعی بوجود بیاید و بتوانیم باحقوق مساوی دست در دست یکدیگر جامعه آزاد و دموکراتیک بنا سازیم. متشکرم.
ما ایرانیها هیچ وقت حتی از کشورهای که در آن سرزمین بودیم درسی نمی گریم و قتی از یک فرانسوی می پرسی چرا هنوز اسم خیا با نتن به اسم یک دیکتور مثل بنا پارت هست که ملیونها نفر در جنگهای بی انتها وبیخود می گذارید مگویند بخاطر که حقوق مدنی در زمان آن ایجاد شد در ۱۹۱۹نماینده ایران در ورسای راه ندند چون کشور ایرانی وجود نداشت رضا شاه آن زمان با دست خالی با ۱۰۰ تفنگ دو ارابه توپ ایران را از چای تاریخ دوباره در آورد فروغی ، مصدق ، کسروی همهء روشنفکران آن زمان بخا طر کارش همیشه از او خوب یاد کردن حالا چرا بخا طر کارهای خوب یک مرد تاریخ ساز همیشه بیادش نبود و شاید تاریخ ما اینگنه ازکینه به در آید۰
بحث جمهوری و پادشاهی پارلمانی اگر در قرن ۱۹ نباشیم اگر ما دمکراسی میخواهیم فرقی ندارد جمهوری در خاورمیانه از سلطنت بدتراست و سلطنت از جمهوری۰
آقای توکلی بسیار طرح خوبی است. عده ای کوچک از طریق سایت های بالاترین یا ایران گلوبال مرتب با کامنت گذاری همه نوع تخریبی را اعم از بزرگان ایران و تاریخ ایران دنبال و حمایت میکنند. نباید اجازه سوء استفاده داد.همین پروفسور سمیعی را چطور دارند ضربه میزنند و یا پروفسور حسابی و پسرش که از رضا شاه و خدمتش به ایران گفت در یک مصاحبه. بهر حال حرکتی تخریبی علیه ایرانیان مدت هاست آغاز شده و نباید اجازه داد. همین به عمد اشتباه نوشتن املا زبان فارسی آنقدر آذربایجان را آزر نوشتند که رادیو فردا هم خبر معدن ذغال سنگ را زغال سنگ مینویسد.
آقای عبدالکریم سروش ... جای شکر دارد که شما در ایران تشریف ندارید. بعد از اینکه دانشگاه های ایران را با ( گل , عطر و عنبر اسلامی ) به « افتضاح» کشاندید که بعد ها بوی تعفن را داد, فکر میکنم ملت ایران بعد از 40 سال ظلم و ستم که شما هم یکی از بنیانگذارشان بودید , بهتر از شما می دانند که در این حرکت مردمی چه میخواهند. همان بهتر در سرزمین (( شیطان بزرگ )) به آزادی های فردی و اجتماعیتان ادامه بدهید. کاش این آزادی های فرهنگی, اجتماعی , فضای باز سیاسی رایج در سرزمین های شیطان بزرگ, در بلاد اسلامی هم رایج بود. به امید هر جه زودتر آن روز....
شونیسم و ناسیونالیسم و قومگرای تجزیه طلب ،متحد آخوند و دولت حاکم است و بجای مبارزه با فاشیسم داعشی به مبارزه با مردم ایران می پردازد و آدرس غلط میدهد.
هر کس که در نوشته هایش ،سراغ نژاد و قوم برود و از فارس و ترک و آذری و ایرانی نام برود ، یک راسیست تجزیه طلب ضد ایرانیست و باید افشا و ایزوله گردد.
پان ترک تجزیه طلب ،بار دیگر نشان داد که همراه دولت آخوندی ،و ضد مردم ایران ، و ضد آزادی و رهایی است ، و در اینحا مدام مانیفست شرط و شروط ، و تقسیم غنائم جنگی پیش از پیرزوزی، می نماید.
مبارزان ایرانی این خیانت و خنجر از پشت زدن را در فردای رهایی فراموش نخاوهند نمود.
.........................................
خانم آتوسا درود بر شما، مسئله قابل تاسف اينست كه تعداد قابل توجهى از روشنفكران ايرانى كه سالهاست در خارج زندگى مى كنند هنوز هم كه هنوز است واضحاتى را كه شما نوشته ايد نفهميده اند. سال هاست در سويس ، بلژيك، آمريكا، كانادا، سوئد و كشورهاى ديگرى از اين قبيل زندگى مى كنند و مى بينند كه نمى توان هيچ قومى را بهش توهين كرد و يا زبان مادريش را به مسخره گرفت يا مانع شد كه به زبان مادرى شان صحبت بكنند. اينها مى بينند كه كشور هاى ميزبان تمام آزادى ها و امكانات را به آنها مى دهد تا زبان مادريشان را به فرزندانشان ياد بدهند. با اينهمه معتقدند كه در كشور خودشان نبايد حقوق قوم هاى زبانى و اتنيكى ديگر بر قرار شود. فكر مي كنم كه امكان اينكه به اشتباه خودشان واقف شوند كمى بعيد است زيرا متأسفانه مى توان گفت كه يكى از بنيادهاى فرهنگى فارسها اين است كه ايران را مالكيت سخصى خود مى پندارند و هيچ گونه حق و حقوقى
به گروه هاى زبانى اتنيكى ديگر قايل نيستند. آزربايجانى ها هيچوقت همچنين افكار انحصار طلبانه نداشته اند و ندارند. ياد آورى مى كنم كه قبل از خاندان منحوس پهلوى ٤٠٠ سال تمام سلسله هايى كه به ممالك محروسه ايران حكومت كردند ترك زبان بودند با اينهمه در اعتلاى زبان فارسى كوشيدند. شعراى ترك زبان در بعضى موارد به فارسى شعر گفتند. امروز اگر فردى نتواند با زبان مادرى اش تحصيل كند نمى تواند از تمام ظرفيت اش بهره مند شود. ايرانيانى كه بنا به اوضاع سياسى كشور در خارج زندگى مى كنند مى بينند كه كارائى كه با زبان مادريشان مى توانند داشته باشند با زبان كشور ميزبان ندارند. مي توان زياد در اين باره نوشت ولى همين جا خاتمه مى دهم و هم وطنان را دعوت مى كنم كلاه خود را قاضى كرده و در اين موارد فكر بكنند. خوش وخرم باشيد،
دوستان و همراهان سایت
درود
از شما عزیزان می خواهم که دوباره مثل گذشته مرا مستفیذ نفرمائید و متعلق به قوم آذری خطاب نفرموده و جنگ قومی در زیر این نوشته به راه نیاندازید.
من اعتقاد دارم که یک ایرانی هستم و این برای من هویت و قومیت را تعریف می کند و به بازی ۳۹ ساله رژیم و یک سری از افراد دنباله روی رژیم برای تفرقه افکنی بین قومیت ها ارزشی قائل نبوده و نیستم.
من یک کورد، ترک، بلوچ، عرب و... من و ما یک ایرانی هستیم.
به امید ایران آزاد
آقای توکلی ، قبول دارم که در مقایسه با سایر سایتهای فارسی زبان سایت شما آزادترین است. اما انتشار گزینشی و عدم درج بعضی از مقالات بدلایل نا گفته همچنان ادامه دارد. بنده با آی دی و صدا و تصویر شناخته شده درگذشته چندین مقاله از منظر یک فعال سیاسی تورک آزربایجانی برای سایت شما فرستاده ام که بجز چند تا بقیه بدون هیچ توضیح و دلیل خاصی درج نشده است. در صورتیکه نوشته های بی شناسنامه و حتی بی نام و با محتوی توهین آمیز را با دست و دل بازی تمام درج میکنید. برای نمونه روز چهاردهم دی مقاله ای تحت عنوان: چرا ملت آزربایجاان اینبار سکوت نمیکند؟ برایتان و سایر همکارانتان فرستادم که منتشر نکردید. امیدوارم که دلیلش حک همه ایمیلهای شما در آنروز از طرف سربازان امام راحل بوده باشد نه از طرف شورای نگهبان ایران گلوبال!! اگر ایمیل تان هنوز مسدود است میتوانید آن مقاله را از https://ayiq-eller.blogspot.com/ و
وبلاگ شخصی بنده کپی پیست کنید تا خوانندگان ببینند که بجز تشویق به پیوستن به اعتراضات اخیر چیز خاصی در میان نبوده است. با احترام اومود دوزگون
با درود
استبداد سابق بسیار بسیار بهتر و انسانی تر از استبداد و جباریت جمهوری اسلامی میباشد اما مقایسه استبداد نقض غرض است. سلطنت در ایران پتانسیل استبداد داشته و میتواند دوباره کشور را به ورطه فساد و تباهی بیاندازد . پیش از 28 مرداد 32 کشور ایران بصورت دمکراتیک اداره میشد اما با توطئه سلطنت با کمک روحانیت و سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس دولت ملی مصدق را ساقط کرد و نتیجه آن شد استبداد و سپس انقلاب اهریمنی اسلامی.
به هر روی هیچ حق ویژه ای برای شخص و یا گروه و صنفی برای حکومت بر ایران وجود ندارد اما این پرسشی که چه کسی باید حکومت کند در اساس اقتدارگرایانه است چون پاسخی کلیشه ای خواهد داشت. گروهی حکومت را حق شاهنشاه و گروهی حق روحانیت و رهبران دینی - گروهی کارگران و زحمتکشان و گروهی اعتقاد دارند بھترین ھا باید حکومت کنند یا در بھترین حالت گروهی خواهند گفت
حکومت باید حق اکثریت جامعه باشد.
حتی حکومیت اکثریت میتواند به بدترین نوع استبداد و جباریت بیانجامد آنگونه که فاشیسم از دل دمکراسی وایمار بیرون آمد پس حکومت بر آمده میتواند نهایتا به استبداد منتهی شود. بهتر است پرسش ما اینطور تصحیح شود که چطور نھادھای سیاسی خود را سازمان دھیم تا زیانهای وارده توسط حکمرانان بد و نالایقی را که اتفاقا فراوانند به حداقل برسانیم. کدام شکل حکومتی اجازه می دھد بتوانیم یک حکومت زورگو و یا ھر حکومت نامطلوب دیگری را بدون خونریزی برکنار کنیم؟
آیا مردم ناراضی توانستند حکومت شاهنشاهی را بدون خونریزی برکنار کنند؟ آیا حکومت روحانیون که مورد وثوق ملت نیست بدون کشتار مردم کنار میرود؟ آیا حکومت صنف خاصی مانند کارگران و زحمتکشان یا کشاورزان که لاجرم بدنبال منافع صنف خویش است بدون قوه قهریه حکومت را به مردم تحویل میدهد؟
تجربه نشان داده است که پاسخ به پرسشهای فوق منفی می باشد و اینگونه حاکمیتها بدون خونریزی حکومت را به مردم واگذار نخواهند کرد. برای ممانعت از بازتولید استبداد حاکمیت باید علاوه بر اینکه برآمده از رای اکثریت باشد باید حقوق اقلیت و فرد را محترم دارد. به عقیده فیلسوف بزرگ علم کارل پوپر دمکراسی لیبرال در مقابل فوایدی که دارد حائز مضراتی کمتر است چون این قدرت را دارد که با خردگرائی انتقادی دست به مهندسی اجتماعی تدریجی زده و همواره خودش را تصحیح کند. اگر مسئله اجتماعی حادث شود با ارائه راه حل هایی که توسط مردم! نهادها و.... ارائه میشود و سپس نقد و حذف خطا راه حل مطلوب را برای آن مسئله اجتماعی انتخاب کند.
آقا ی کاخساز بنظرم کاربر قبل از من دلش پیش پست و مقام و ثروتهای بادآورده بد جوری گیر کرده، زودتر او را به مقصد برسانید و الا دست از گیس سفید شما بر نمیدارد و از کیسه فعلا خالیش در انتظار پرشدن بعد از انقلاب، تهمت پشت تهمت در میآورد و نثارتان میکند. می بینید که از انفعال بدش میآید، اهل فعالیت و تحرک است.
شرایط شتر گاو پلنگی جامعه دافع هر گونه ایدیولوژی و شابلونهای یک دست انگار خواهد بود بنا بر این حکومتی که بر اساس قوانین مدرن مقبول اکثریت انهم با فیلتر رفراندوم نباشد یک پایش خواهد لنگید.
با چنین تفکر پاسیو، بی رمق و سازشکارانه، ایرن و مردم ایران را به بدبختی کشیده رژیم اسلامی را بر مردم مسلط کردید. نزدیک چهل سال است میخواهید رژیم را اصلاح کنید! نتیجه اش چی شد؟ اصلاح شد؟ آیا بنظر شما دیکتاتور اصلاح میشود؟ مردم را به سازش و سکوت دعوت میکنید؟ از نظر شما آیا دیکتاتور پست و مقام و ثروتهای باد آورده خود را دو دستی تقدیم کسی میکند؟
سالام _ اولین باری است که ازجناب دنیزایشچی یک مقاله نسبتا واقع گرانه وکمی زاویه گرفته از چپ ناسیونایست دیدم.
میشودگفت مقاله ونحلیل جامع ایی بود،تنهادرآخرمقداری باآوردن سیمرغ به تخیلات تشریف برده واز رئالیسم دورشده بود.
زندگی درزمین قراردارد،انسانها ازهرطیف اقتصادی وملیتی درروی زمین بازی میکنند.
حاکمیت های کشورهای نفتی مناطق درخارج مهندسی ودرکشورهای انهاازمردم ونیروهای کم سواددرچماق شدن استفاده
میکنند.
مگراینکه مثل جنگ جهانی دوم ازبحران بین الملی برای برداشتن حاکمان مثل رضاشاه اعمال قدرت نمایند.
والا ازروشنفکران ومردم مثل انقلاب مشروطه یا مثل 1332 و1357 استفاده ابزاری نمایند.
جناب دنیزایشچی.دنیای سرمایه داری کنونی که شوروی وچین نیزدردرون آن قراردارد،نمی گذارند،شاهرگ های چرخه انتقال نفت وگازمنطقه بیرون ازاراده آنهابدست نیروی بافتد،که این چشم پوشی آن ازمنطقه ،اقتصاددنیا رابخطراندازد.
سیاستمداران آنهامثل سیاست مداران مادنبال روس وآمریکا وانگلیس ،فرانسه چین وذالک نیستند،آنهاتولیدسیاست میکنند؛آنهامثل ما دنبال سیمرغ وآرش .رستم نیستند،آنهامهندیسی فکردارند،
آنهاسیاست درعلوم انسانی را بالاتراز توهم وتخیل و فاکت های لنین ومارکس وانگلس راکنارگذاشته اند،خودشان لنین ومارکس وانگلس تولیدمیکنند.
بلی ؛اگرماهم وروشنفکران ماهم با این معضلات وبا گرفتاری ها بتوانند،درست برخوردکنند.میتوانند،جلوی سوارشدن برموج توسط عقب مانده های راست مذهبی ؛اصلاح طلبان دروغین،چپ های پان ایرانیست،شاهقلی ها،آمریکایی وانگلیسی وروسی رابنفع شعارهای مردمی برگردانیم وفرصت راازفرصت طلبان بگیریم.
ولی عقلانیت علم ومنطق تحلیل رئال میخواهد.
درجوارماندن و شعاروتفکر وخرف های درست واردمردم آوردن یکی ازراه های یک گام به پیش است.
ما حرف های خودرا درکناراین مردم بودن،میادین ورزشی ودرتلگرام بافیتلرشکن ها به درون آنهامیبریم ،درکنارگودننشسته ونمی گوییم لنگش کن.
موفق باشیدوامروزیک کمی بشمادلگرم شدم.
با تاسف ایران گلوبال نیز با این طرح به ردیف سایتهای دیگر خواهد پیوست و دیگر ان جذابیت را از دست خواهد داد؛ بنظر من طرح خوبی نیست؛ اینگونه اگر ادامه پیدا کند بهتر است
موفق باشید اقای توکلی
رفیق سائل عزیز، ضمن آنکه توجه شما به آزادی بیان را بسیار می ستایم. لازم دیدم که برایت توضیح دهم، اگر در پیرو این طرح جدید، اشخاص بتوانند، مستقیم از طریق فیسبوک نظرشان را در زیر مقالات بنویسند، هم کار نشریه ی ایران گلوبال در کار نظارت بر نظرات کمتر میشود، و هم بهر حال هر کسی از طریق فیسبوکش، خود مسئول نظرش هست
لذا شما میتوانی با ایجاد صفحه ای در فیسبوک با نام رفیق سائل همچنان نظراتت را بنویسی، و اینبار بی واسطه، و با مسئولیت خودت
شعارهای تظاهرات دی سه اشکال اساسی داشت:
1-شعارهای ارتجاعی در مورد بازگشت به عقب:دوران پهلوی:که یاد ساواک را زنده میکند.این گونه شعار ها شکاف آفرین هستند و مطابق سیاست حکومت اند. که دوست دارد در همه جا شکاف آفرینی کند.
2- شعار«جمهوری اسلامی نمیخواهیم»داده شد و اینکه به جای آن چه میخواهیم ،« جمهوری ایرانی» مطرح شد که شعار غلطی ست.و صورت درست اش (و نه نظر من)«جمهوری ایران» است.
شعار باید دقیق باشد که نبود.
3- پشیمانی از انقلاب ضد سلطنتی.در حالیکه نسل 57 انقلاب کرده بود. نه اینان که پروده ی دوران حکومت اسامی اند. حال میخواهند رژیم عوض کنند ولی به پدران خود ایراد میگیرند. خود انقلاب می کنند و در عین حال از انقلاب پشیمانند. تناقض. عدم درک درست از انقلاب و تغییر.
--
-نظر من:«جمهوری فدرال»ایران.(با محتوای دموکراتیک)
--
نکته مثبت شعارها سه چیز بود:
1- گذار از جمهوری اسلامی و اصلاح طلبی
2- دموکراسی : خواست آزادی و برابری (قانونی). و عدالت اجتماعی
3- سد اختناق را شکست.
آقای توکلی به نظر من این طرح خوبی نیس؛ چون ارتباط منطقی بین مقاله و نظرات مربوطه از بین میره. در ضمن افرادی مثل من که از اسم مستعار استفاده می کنن بخاطر عدم وجود ارتباط منطقی به حاشیه رونده می شند.
نویسندگان و دست اندکارایی که یکطرفه به قاضی نمی رند و حسابشون پاکه، چرا باید نظر افرادی مثل من رو ازپای مقاله شون حذف کنند؟ این نوعی به حاشیه روندن غیرخودی هاست که به معنای سانسور نوع جدیده! لطفاً اینکار رو نکنین چون این نوع تعدیل شده حذف بخش نظراته که تقریباً از شروع کار این سایت یه عده ای به شما فشار میاوردن که این بخش رو حذف کنین!
مخلص همه جانهای شیفته آزادی و برابری،
بر و بچه های اسیر رجوی رذل در آلبانی و هزار اشرف یادتون نره!
به اعتقاد بنده جمهوری ایرانی که هیچ پسنوند ایذئولوژیک و مذهبی و قومی و صنفی را با خود همراه ندارد بهترین نوع جمهوریت برای ایران است. اینکه تنها صنف خاصی اعم از زحمتکشان و یا کارگران را محق در حکومت کردن بدانیم نیز همانند این است که حکومت را تنها صنفی خاص مانند آخوندها و یا قصابها یا کشاورزان و.... حکومت کنند.
بقول پوپر مسئله ما این نیست که چه کسی باید حکومت کند! مسئله ما این است که ماهیت و عملکرد حاکمیت آینده چه باید باشد!............ چه راهکاری باید ارائه شود که اگر حکومت آینده مثل حکومت فعلی حکومتی مستبد و جبار از آب در آمد که حقوق فردی و شهروندی را نقض نمود توسط مردم ساقط شود.
حکومت یک قشر خاص همانند کارگران و یا کشاورزان تنها ضامن حقوق همان قشر خاص است و لاجرم به استبداد و جباریت ختم خواهد شد.
آقای توکلی عزیز، طرح خوبی تدارک دیده اید برای بخش نظرات پای مقالات، بخصوص ارتباط یافتن مقالات و مطالب ایران گلوبال با فیسبوک کاری بسیار هوشمندانه و خوبیست
حال اینجا دو پرسش وجود دارد؛
1. امروز هشتم ژانویه است، و من چند روز پیش، نظری محترمانه در پای ویدئوی آقای مجید عبدالرحیم پور نوشته و ارسال داشتم. و ارسال پیام هم با موفقیت بود، یعنی روی صفحه جمله ی "نظر شما بررسی می شود" را دیدم. ولی نظر من هرگز در پای آن ویدئو درج نشد. چرا؟
2. شما در پای مقالاتِ منتشره در ایران گلوبال بخشی دارید به نام "نظر" چرا در حین صحبتهای خود در این ویدئو مدام از واژه "کامنت" استفاده کردی؟
برای شما و نشریه ی تحت مسئولیتت آرزوی موفقیت دارم
مشدی عباد
خانوم ندا امین انتقاد میکند که روح‌الله ززم بخاطر پول این سایت را راه‌اندازی کرده است ولی خودشان فراموش میکنند که بخاطر پول بیشتر (شغل سوم) تکاپو میکردند و در خواست همکاری را قبول کردند، حالا اگر آمد نیوس به این خانوم میگفت که پولی نداریم که به شما بپردازیم آیا آنوقت همکاری با آنها را قبول میکرد؟
جناب موحدی اگر انتخابات آزاد و بدور از سم پاشی ها برگزار شود
خواهید دید که قند هیچ کارخانه نیشکر هفت تپه هم آب میشود.شما مثل خمینی با تعداد شهدا ی بیگناه مانور دهید و چپ ها و خودمختارچی ها هم رویای خود را ببینند. آرزو بر شکست خوردگان عیب نیست.
جناب کیانوش توکلی ! پیمان عارف در این سایت به راحتی به همه تهمت می زند و هر چه به دهانش می آید تخلیه می کند. شما تمام کامنتهای زیر مزخرف پراکنی ( در جواب هذیان گویی) پیمان عارف را سانسور می کنید. آیا این کار مخالف اساس نامه شما نیست؟! منظور از این عکس که در این هرزنامه پیمان عارف نصب شده چیست؟! چرا نباید پیمان عارف پاسخگوی مزخرفات خود در این سایت باشد؟!
جوانانی که این شعار را در اثر سالها تبلیغات دروغین تلویزیون های ماهواره ای داده اند خیلی زود توجیه می شوند دوباره نباید کسی را اورد که نتوان در زمان لازم (بدلیل فساد و استبداد) یا پس از مدتی او را از قدرت کنار گذاشت. بازگشت کشوری نظیر ایران پس از سالها از سرنگونی سلطنت و مرگ 4 شاه اخر در خارج از کشور بدلایل بدیهی از غیرممکنات است. یکی از دلایلی که طبقه متوسط به این تظاهرات نپیوسته همین ناپختگی برخی از معترضان خیابانی است.
بی اعتمادی مردم به حکومت در زلزله اخیر کرمانشاه خود را بیشتر نمایان کرد وقتی که مردم بجای کمک مالی و ... به حکومت برای رسانیدن کمکهای خود سلبرتی هایی مانند علی دائی را در این امر انتخاب کردند. حتی شخصی مانند زیباکلام را بر حکومت ترجیح دادند.
علی دائی گفت حاضر نیست یک ریال از کمکهای مردمی را به دیگران (احتمالا سپاه و ...) بدهد. این نشان از فشار بر این افراد برای دادن پول به آنها را دارد که به حتم یا به شکم گنده سپاهیان رفته یا به سوریه و لبنان و فلسطین و یمن.
مردم با این عمل هوشمندانه عدم اعتماد خود را به حکومت اعلام نمودند. فکر کنم استارت تظاهرات از زلزله کرمانشاه کلید خورد.
این خانم بطور غیر قابل انکاری راست میگوید که باورش را بسی دشوار می نماید!! ولی در عکس ضمیمه نوار صوتی مکالمه روح الله زم و (به گفته خانم امین) آشر افسر موساد، روح الله زم همراه پدرش است الله زم که در کنار ایت الله نیری هیئت مرگ دهه شصت در سازمان تبلیغات اسلامی و ستاد اجرایی فرمان امام همان کارها مخوف بیت رهبری از همان سالهای ۶۰ به جنایت و مصادره اموال و ثروتهای ملت ایران مشغول بوده. حال فرزند وی که دوره دیده سازمان تبلیغات را اول در جنبش سبز بعنوان خبرنگار اصلاح طلب معترض غالب کردند حالا در ماموریت جدید از سوی اطلاعات و سپاه سر موقع به خارج اعزام شده برای نفوذ و منحرف کردن جنبش انقلابی جوانان و نسبت دادن ان به اسرائیل و امریکا و امکان نمایش ان به اروپائیها و زمینه سازی برای سرکوب بیرحمانه ان توسط بسیج!!!
جناب دکتر لاجوردی
مهستان جنبش سکولار دموکراسی میتواند محلی ، میزی و یا اطاقی در این برهه از زمان همزمان با خیزش مردم درون مرز باشد که انتظار همکاری و همبستگی یارانی و فرهیختگانی چون شما را برای زایش یک آلترناتیو ایران دوست و سکولار یا ( لائیک ) برای دوران گذار دارد.
بسیار عالی!
قدم اول اجتناب از الودگی به تفکرات پان ایرانیستی ودیگر ستیزیست. مطالب منتشر شده توسط جناب عالی که عموما رنگ و بوی ترک ستیزی و گاها کرد ستیزی دارد مغایر مطالب عنوان شده در این نوشتار است. راستی میدونستید تختی از ترک های همدان بود؟
جمعه گذشته ، روح الله زم پذیرفته است که با مامور موساد بنام آشق ارتباط داشته که این شخص را ندا امین به زم معرفی کرده است ولی روح الله اضافه می کند که بخشی از فایل صدا گذاری شده است ولی مشخص نمی کند،کدام بخش هایی را! روح الله زم متقابلا ندا امین را جاسوس سپاه می نامد، آیا یک دختر جوان که در اسراییل پناهنده شده ، چگونه می تواند جاسوس سپاه باشد،از سوی دیگر، چرا موساد می گذارد فایل صوتی مکالمه موساد و روح الله توسط ندا امین افشا شود
جناب سلطانزاده، بسیار تثبیت درست و بجایی از زندان های دو رژیم کردید که اگر اولی رنگ و بوی کمدی داشت دومی با تراژدی بسیار آزار دهنده ای همراه بود بنده از شما تمنا می کنم که با بهره گیری از این ادبیات بسیار زیبا خاطرات خود را از زندان های آن دوره بنویسید، همانگونه که می دانید ادبیات یکی از ابزار های مهم در بیان و تفهیم سیاست است گاهی با استفاده از آن مفاهیم سیاسی و حتا نئوریک راحت تر و شیوا تر بیان می شود، نوشته شما ساعت ها مرا به فکر فرو برد. متشکرم مثل همیشه خیلی آموختم. پیروز باشید. یحیایی
شما چه خوب این دو محور برجسته ی زیر را به اینچنین آدمی، و دیگر پدیده های مشابه او "بنام انسان" گوشزد کرده اید:
(( اگر دکتر سمیعی نمی تواند با دشمنان بشریت بجنگد، لاقل میتواند با جنایتکاران علیه بشریت دوستی نکند. )) و از ترس آنها بهتر می بود دم خود را به زیر شکم کشیده و حداقل بی طرف بماند!
من هم بسهم خودم فکرمی کنم که حتما لازم نیست، سمیعی و چنین افرادی اجبارا خشتی اخلاقی و یا ملاتی انسانی بر زیربنای آتی زندگی انمسانمداری بچینند؛ و یا ایزاری کارساز بر آن ساختمان بیفزایند. اما بی گمان او می توانست و دیگران هموند وی هم می توانند در همبستگی با قربانیان بی شمار ِاستبدادمذهبی، کنارگود مبارزه بماند و بمانند؛ و اینگونه بی پروا، بی ارزشی ها و بی وجدانی ها را رواج ندهند.
درود به تو پویان جان. باید بپذیریم تجربه ی 39 ساله ی یک رژیم وحشی و ضدبشری و نقش مخرب گفتمان مبارزه ی مسالمت آمیز در طول هشت سال دولت آخوند خاتمی و چهارسال دولت آخوند روحانی، تایید کننده ی این نکته است که باید با تمام قوا به دفاع و ترویج مبارزه ی مسلحانه و قهرآمیز بر علیه رژیم سفاک آخوندی پرداخت. ما باید در رسانه های مختلف به ترویج و جا انداختن چرایی و ضرورت مبارزه ی قهرآمیز پرداخته و گفتمان ضدخلقی مبارزه ی غیرخشونت آمیز را، با استدلال مستند، درمقابل واقعیت خشونت بی رحم، نهادینه و برنامه ریزی شده ی 39 سال سرکوب رژیم پلید آخوندی قرار دهیم.
باید رژیم ضدبشری و ضدایرانی آخوندی را بامبارزه ی مسلحانه ی توده ای از جای برانداخت.
به امید پیروزی خلق قهرمان ایران
سلطنت پتانسیل زیادی برای استبداد دارد همانطور که بعد از کودتای 32 استبداد شاهنشاهی آنقدر ادامه یافت تا منجر به انقلاب عقب افتاده اسلامی شد. اینکه تنها شخص خاصی همانند رضا پهلوی یا گروهی خاص مانند مجاهدین و یا صنف خاصی اعم از زحمتکشان و یا کارگران را محق در حکومت کردن بدانیم نیز مولد استبداد است.
را ساقط کنند.بقول پوپر مسئله ما این نیست که چه کسی باید حکومت کند! مسئله ما این است که ماهیت و عملکرد حاکمیت آینده چه باید باشد!............ چه راهکاری باید ارائه شود که اگر حکومت آینده مثل حکومت فعلی حکومتی مستبد و جبار از آب در آمد که حقوق فردی و شهروندی را نقض نمود توسط مردم ساقط شود.
حکومت یک قشر خاص همانند مجاهدین یا سلطنت طلبان یا کارگران و یا کشاورزان تنها ضامن حقوق همان قشر خاص است و لاجرم به استبداد و جباریت ختم خواهد شد. در این صورت نهادهای مدنی و مردم توان آن را نخواهند داشت بدون خونریزی حکومت
خواستم مطلع باشی
که امتحان دوم هم برگزار شد
وقتی مردم و بچه هاشون در جلسات امتحان برگه پر می کنن یعنی که خیال شون راحت .. شما قصدتون نجات کدام مردم ؟
حالا تا شما تصمیم بگیری برسی به اپوزیسیون با اصالت یه چند دهه همین طوری فکر کن که اپوزیسیون با اصالت چی هست ..
و اینطوری یه بهانه برای کشتن وقت و حرافی
به هر حال امثال شما برنامه نداری
به مارالان
من از مردم داخل کشورم بیشتر انرژی می گیرم و به آنها چشم امید بسته ام.
سپاس از اظهار نظر شما
به آراز
من در مقامی نیستم که به رژیمی اعتراض نمایم که در شرایط فعلی گوش شنوایی برای شنیدن اینگونه سخنان ندارد فقط امیدوارم که در دولت موقت آینده ملت برای مشکل اقوام خود به اتفاق نظر برسد.
با آرزوی ایران آزاد
به دکتر احمد امید...
برداریم و همگی در پله ی اول که همان براندازی نظام جمهوری اسلامی است در جا نزده و عوامل داخلی رژیم نتوانند از این مشکل ما سوء استفاده بهینه نمایند؟پوزش مرا پذیرا باشید اگر فامیل حضرتعالی را صحیح ننوشته ام زیرا کامل در متن قید نشده است.
سپاس از جنابعالی ولی خواستم دو مورد را دوستانه یادآور شوم. من به شما حق می دهم. در بسیاری از موارد و حتی اساسنامه ی احزاب با توجه به مطالعه شخصی متوجه این مهم شده ام که بسیاری از احزاب به مساله ی قومیت و تکثر اقوام در داخل ایران اهمیت شایانی قائل نبوده و در بسیاری از موارد حقوق اقوام تضعیف و ضایع شده است و در مواردی که بتوانم به این مورد اعتراض داشته و خواهم داشت. ولی هموطن، امروز روزی است که ما یک مشکل اصلی داریم و باید اول بزرگترین مشکل خود را حل نموده و بعد به سراغ جزئیات برویم. فکر نمی کنید امروز ما ملت بهتر است یکصدا برای آزادی ایران خود گام برداریم و در مرحله ی بعدی و روی کار آمدن دولت موقت به مساله ی اقوام و احقاق حقوق به حق اقوام به اتحاد نظر رسیده و گام های بهتری را
با آرزوی موفقیت
و به امید ایران آزاد و جنبش رنجبران کشور
آقای توکلی خانم آتوسا نام نویسنده را فراموش کردند بنویسند و خودشان هم مثل اینکه از کامنت ها هیجان و انرژی میگیرند . به نظر من بحث زبان مادر و پدری و قومی و هر نوع ستم ذکر شده و نسبت داده شده را به صورت یک مقاله استاندارد و ثابت با ذکر نام تمام نویسنده ها ی مربوط در سایت بگذارید تا وقت و بی وقت بحث زبان پدری ظاهر نشود. در سال ۸۸ در میان تظاهرات که از تلویزیون پخش میشد از بد شانسی مایکل جکسون فوت کرد و هواس غربی ها پرت شد و اوباما هم که حسین زمان بود و حال داد. الان در این موقعیت مقاله هایی که بارها تکرار شده چه معنی دارد.
قدرت حسن قلی اف" عضو مجلس ملی جمهوری آذربایجان ، رئیس حزب جنبش آزادی‌بخش جمهوری آذربایجان، مؤسس حزب جبهه خلق آذربایجان BAKCP در مصاحبه با رسانه‌های آذربایجانی گفت: "به نظر من در سالهای اخیر کاهش رشد اقتصادی ایران ریشه در مسائل و مشکلات اجتماعی جامعه دارد. در طول چند سال گذشته میزان حجم تولید داخلی ایران به‌اندازه دو برابر کم شده و از ۷۰۰ میلیارد دلار به رقمی در حدود ۳۸۰میلیارد دلار کاهش پیداکرده است که همین امر منجر به کاهش درآمد مردم و تشدید وضعیت بد اجتماعی جامعه ایران و اعتراضات مردمی شده است."
بعضی‌ها نیز معتقد که این اعتراضات هیچ ربطی به هم‌وطنان آذری ما در ایران ندارد و آذری‌های ایران نظاره‌گر آن هستند. من این اظهارات را قبول ندارم. به نظر من سیاست یعنی مبارزه برای تغییر وضعیت موجود یعنی توانایی استفاده از وضعیت موجود. در زمان آغاز اعتراضات در ایران من شاهد رویکردهای مختلفی از طرف مطبوعات بودم. بعضی نوشته بودند که ما نباید در مسائل و رویدادهای داخلی ایران دخالت کنیم ، ولی می‌توانیم به جنبش استقلال‌طلبی آذربایجان ایران پیوسته و یا آن را شروع کنیم.با توجه به واقعیت‌های موجود مردم آذربایجان ایران باید آنها از این فرصت برای به دست آوردن هر چیزی که امکان رسیدن به آن وجود دارد استفاده کنند. آنها هم باید همانند سایر ایرانیها، برای رسیدن به دموکراسی تلاش کنند تا قانون بر جامعه حاکم شده و حقوق و عدالت اجتماعی تأمین شود. در چنین شرایطی آنها میتوانند از حقوق طبیعی ملی و انسانی خود بهره‌مند بشوند و بعد از آن به دنبال حقوق سیاسی خود باشند.در ادامه مي افزايد:«اتفاقات و حوادث ایران به این دلیل برای دولت جمهوری آذربایجان مهم است که در داخل مرزهای این کشور بیش از ۳۰ میلیون هموطن ما در سرزمین مادری خود (آذربایجان جنوبی) زندگی میکنند. آذربایجان جنوبی امروز در داخل خاک ایران قرار دارد. در زمان آغاز اعتراضات در ایران من شاهد رویکرد
با سلام
دستتان درد نکند هر حال برای ما یا شاه یا شیخ ! انتخاب دیگری را نمی دهند چرا که ما ها لایق جمهوری فدرال ، جمهوری دمکراتیک و سیستم حکومتی با مراعات حقوق بشر نیستیم .
من نمی فهمم چرا خانم اتوسا بایستی پاسخ گو باشد در حالی که ایشان امیلی که به ادرس سایت ارسال شده بود را درج کرد.
با سلام :
البته تصمیم آقای توکلی به ملک شخصی خود هیچ جای بحث ندارد .
اما تسلیم آقای توکلی در برابر عناصر مدعی غیر دمکرات جای بسی تردید و سعوال دارد ! چرا که منابع بزرگ و ارگانهای معتبر تحقیقاتی ، دانشمندان بزرگ وتحلیلگران سیاسی ماهر با هزار زحمت سالی یک یا دو تا مقاله بیرون می دهند .
حال تسلیم افرادی که روزی دو تا مقاله و صدها کامنت درج می کند شدن واقعا جای بسیار تاسف را دارد ! و از طرفی باید پذیرفت گنجایش ما ایرانیان در عمل همین هست ، چرا که فقر فرهنگی در میان به اصطلاح روشنفکران بیداد می کند در حالی که ایران گلوبال جای بسیار خوب برای محک کردن خود بوده است . اما فقر فرهنگی هر گز این اجازه را نخواهد داد. من شخصا اگر چیزی یاد گرفته باشم تنها و تنها از کامنت ها بوده است بدین صورت به شهروندان کوچک در ایرانگلوبال تخته خواهد شد. موفق باشید.
سرکار خانم فراهانی منظور شما لینک کدام مقاله است؟
سروش خان! شما شخصا یکی از عقب افتاده ترین فرد جامعه، و یکی بنیان گذاران و طرفداران عبا و قبا و عمامه و ریش و سبیل اجباری برای مردان، مقنعه، چادر و رو سری اجباری برای به زنجیر کشیدن آزادیهای فردی زنان و دخالت در امور شخصی آنان بودید. سخنرانیهای تسویه استادان دمکرات و مردمی از دانشگاهها که شما یکی از بانیان آن بودید در دست است. شما به بهانه انقلاب فرهنگی توسط چماق بدستان رژیم اسلامی، دانشگاهها را به روضه خانه بدل کردید. اساتید روشنفکر و دمکرات را از دانشگاهها اخراج، با تسویه های خونین به جای آنان مشتی بیسواد فاناتیک جایگزین کرده سطح علمی دانشگاه را به حد اقل رساندید! وقتی دیدید اوضاع خیط است بی سر و صدا جیم شدید. در همان کشورهائی که روزگاری علیه آزادی و دمکراسی آن سمپاشی میکردید، اکنون در آغوش همان کشور غربی، جا خوش کرده بر ریش مردم
میخندید، همان بهتر که در همان کشور بقول خودتان شیطان بزرگ در لاک خود فرو روید و دم نزنید، مردم وکیل و رهبر نیاز ندارند. جل و پلاس رژیم دیر یا زود به زباله دان تاریخ سپرده خواهد شد. عناصری مثل شما خیلی وقت است صلاحیت خود را برای مردم از دست داده است. شما دیگر نمی توانید با روضه خوانی های قرون وسطائی جامعه را به عصر پارینه سنگی بر گردانید. بخش بزرگی از مردم از اسلام و رژیم اسلامی تنفر دارند! خواهان بر چیدن رژیم دیکتاتور اسلامی هستند! افکار ارتجاعی و ماهیت ضد مردمی عناصری مثل شما خیلی وقت است برای مردم ایران برملا شده است.ياشاسين اوز ائلياريميز.
خانم آتوسا ایرانی باش و لی ایرانی روشن فکر و حقیقت بین و ضد فاشیست مانند یک روشن فکری غربی. خوب , رژیم تفرقه می افکند ولی شما چرا حقیقت را کتمان میکنید؟ رژیم سعی دارد ملتها را بجان هم می اندازد , شما چرا به تبعیضات اتنیکی رژیم اعتراض نمیکنید؟ سکوت شما یعنی راضی بودن با این تبعیضات. من آذربایجانی هستم و خودم را با این نوع ایرانیت ایرانی نمیدانم.
لطفا لینک مستقیم مقاله را اینجا بگذارید. فقط لینک.
مرسی
یک نفر توی منطقه ما اسمش امین بود ،حتی یک کلمه سواد هم نداشت،در یک روستا به اسم زیران زندگی میکرد،منتها گاو وگوسفند زیادی داشت و وضع مالیش خوب بود ،با شوخی گفته بود:
درایران دوشاه وجود دارد یکی در تهران یکی در زیران ،ساواک او را دستگیر کرده وبعد از شکنجه فراوان به سه سال زندان محکوم کرده بود!!!!!این مثال بسیار کوچکی از حکومت اعلیحضرت همایونی بود که الان سلطنت طلبان دندان خود را تیز کرده اند که قدرت را بدست گیرند.
در یک جامعه باز افکار عمومی در مورد سرنوشت سیاسی افراد قضاوت میکند. کسانی که اعمالی همانند شکنجه و قتل و یا عملی بس شنیع تر مانند تسویه دانشگاهها از اساتید و دانشجویان دگر اندیش را مرتکب شده باشند حد اقلش این است که به مهره سوخته سیاسی تبدیل شده و برای اینکه همچون گاو پیشانی سفید مورد توجه سلبی مردم قرار نگیرند خود را در اعماق جامعه گم و پنهان مینمایند.
"....بسیاری از کسانی که ادعای سکولار بودن می کنند، برحسب اعتقادات هم سکولارند؛ یعنی اعتقادی به معنویت و دیانت ندارند. البته آنان مختارند که چنین باشند، اما وقتی فقط اینها مدافع سکولاریسم می شوند، سکولاریسم برای جامعه ایرانی معنای وحشتناکی پیدا می کند. یعنی تصور می کنند دم زدن از سکولاریسم، مترادف است با دست کشیدن از اعتقاد ودیانت. این خطا و توهم را باید تصحیح کرد."اظهار نظر سروش و رهنمودهایش مانند این است که پل پوت رهبر خمرهای سرخ بخواهد درس دمکراتیک به مردم کامبوج بدهد!!! اینکه سروش میخواهد اصلاح طلبانی که دستور سرکوب مردم را صادر کردند رهبری اعتراضات را بدست گیرند تنها هدفش به انحراف بردن خواست مردم برای عبور از جمهوری اسلامی نیست.
ایشان در مصاحبه ای که در دوران جنبش سبز با "روز آنلاین" با نوشابه امیری انجام داد پرده از تفکر و خواست قلبی خود برداشت. وی در مورد سکولارها و سکولاریزم چنین گفت:
در این مصاحبه ایشان خواست قلبی خود که روی کار آمدن "دینداران دمکرات" را ابراز نمودند "آمدن دینداران دموکرات بر اثر رای گیری است؛ شما اگر دموکراسی برقرار کنید و در این نظام، دینداران اکثریت مطلق را داشته باشند".
و حتی ایشان تاکید نمودند که قوانین باید توسط آنان نوشته شود "....حال اگر به فرض، دینداران دموکرات فرصتی به دست بیاورند و بتوانند قانون اساسی تازه ای تهیه کنند، آن قانون اساسی مسلما متفاوت خواهد بود و حقوق بشر و برابری ومدارا ومروت ومدیریت فرادینی و... در آن مراعات خواهد شد"!!!
به هر روی باید گفت "در هیچ کجای جهان مردمان خردمند کسی را که پیشینه کودک‌آزاری داشته باشد، به سرپرستی یک کودکستان نمی‌گمارند" از خیرت حاجتی نیست شر مرسان
خانم آتوسا نجف لوی، با سلام بخدمت شما، متشکرم از اینکه مقاله بنده را انتشار فرموده اید. بله تکرار میکنم ، در کشور کثیرالملله ای همانند ایران روشنفکران و تشکیلاتهای سیاسی اتنیکهای مختلف میتوانند پیشاهنگان همبستگی ملی در جامعه باشند. تا زمانیکه روشنفکران ونمایندگان تشکیلاتهای سیاسی فارس زبان در گفتار ، کردار ، مقالات ، مصاحبه ها و سخنرانیهایشان از حقوق پایمال شده ملی-مذهبی اتنیکهای غیرفارس در ایران دفاع نکنند، از قبول کثیرالملله بودن ایران خودداری بکنند، نمیتوانند و نبایستی انتظار همبستگی از جانب ملتهای غیرفارس را داشته باشند. امیدوارم روزی این همبستگی واقعی بوجود بیاید و بتوانیم باحقوق مساوی دست در دست یکدیگر جامعه آزاد و دموکراتیک بنا سازیم. متشکرم.
ما ایرانیها هیچ وقت حتی از کشورهای که در آن سرزمین بودیم درسی نمی گریم و قتی از یک فرانسوی می پرسی چرا هنوز اسم خیا با نتن به اسم یک دیکتور مثل بنا پارت هست که ملیونها نفر در جنگهای بی انتها وبیخود می گذارید مگویند بخاطر که حقوق مدنی در زمان آن ایجاد شد در ۱۹۱۹نماینده ایران در ورسای راه ندند چون کشور ایرانی وجود نداشت رضا شاه آن زمان با دست خالی با ۱۰۰ تفنگ دو ارابه توپ ایران را از چای تاریخ دوباره در آورد فروغی ، مصدق ، کسروی همهء روشنفکران آن زمان بخا طر کارش همیشه از او خوب یاد کردن حالا چرا بخا طر کارهای خوب یک مرد تاریخ ساز همیشه بیادش نبود و شاید تاریخ ما اینگنه ازکینه به در آید۰
بحث جمهوری و پادشاهی پارلمانی اگر در قرن ۱۹ نباشیم اگر ما دمکراسی میخواهیم فرقی ندارد جمهوری در خاورمیانه از سلطنت بدتراست و سلطنت از جمهوری۰
آقای توکلی بسیار طرح خوبی است. عده ای کوچک از طریق سایت های بالاترین یا ایران گلوبال مرتب با کامنت گذاری همه نوع تخریبی را اعم از بزرگان ایران و تاریخ ایران دنبال و حمایت میکنند. نباید اجازه سوء استفاده داد.همین پروفسور سمیعی را چطور دارند ضربه میزنند و یا پروفسور حسابی و پسرش که از رضا شاه و خدمتش به ایران گفت در یک مصاحبه. بهر حال حرکتی تخریبی علیه ایرانیان مدت هاست آغاز شده و نباید اجازه داد. همین به عمد اشتباه نوشتن املا زبان فارسی آنقدر آذربایجان را آزر نوشتند که رادیو فردا هم خبر معدن ذغال سنگ را زغال سنگ مینویسد.
آقای عبدالکریم سروش ... جای شکر دارد که شما در ایران تشریف ندارید. بعد از اینکه دانشگاه های ایران را با ( گل , عطر و عنبر اسلامی ) به « افتضاح» کشاندید که بعد ها بوی تعفن را داد, فکر میکنم ملت ایران بعد از 40 سال ظلم و ستم که شما هم یکی از بنیانگذارشان بودید , بهتر از شما می دانند که در این حرکت مردمی چه میخواهند. همان بهتر در سرزمین (( شیطان بزرگ )) به آزادی های فردی و اجتماعیتان ادامه بدهید. کاش این آزادی های فرهنگی, اجتماعی , فضای باز سیاسی رایج در سرزمین های شیطان بزرگ, در بلاد اسلامی هم رایج بود. به امید هر جه زودتر آن روز....
شونیسم و ناسیونالیسم و قومگرای تجزیه طلب ،متحد آخوند و دولت حاکم است و بجای مبارزه با فاشیسم داعشی به مبارزه با مردم ایران می پردازد و آدرس غلط میدهد.
هر کس که در نوشته هایش ،سراغ نژاد و قوم برود و از فارس و ترک و آذری و ایرانی نام برود ، یک راسیست تجزیه طلب ضد ایرانیست و باید افشا و ایزوله گردد.
پان ترک تجزیه طلب ،بار دیگر نشان داد که همراه دولت آخوندی ،و ضد مردم ایران ، و ضد آزادی و رهایی است ، و در اینحا مدام مانیفست شرط و شروط ، و تقسیم غنائم جنگی پیش از پیرزوزی، می نماید.
مبارزان ایرانی این خیانت و خنجر از پشت زدن را در فردای رهایی فراموش نخاوهند نمود.
.........................................
خانم آتوسا درود بر شما، مسئله قابل تاسف اينست كه تعداد قابل توجهى از روشنفكران ايرانى كه سالهاست در خارج زندگى مى كنند هنوز هم كه هنوز است واضحاتى را كه شما نوشته ايد نفهميده اند. سال هاست در سويس ، بلژيك، آمريكا، كانادا، سوئد و كشورهاى ديگرى از اين قبيل زندگى مى كنند و مى بينند كه نمى توان هيچ قومى را بهش توهين كرد و يا زبان مادريش را به مسخره گرفت يا مانع شد كه به زبان مادرى شان صحبت بكنند. اينها مى بينند كه كشور هاى ميزبان تمام آزادى ها و امكانات را به آنها مى دهد تا زبان مادريشان را به فرزندانشان ياد بدهند. با اينهمه معتقدند كه در كشور خودشان نبايد حقوق قوم هاى زبانى و اتنيكى ديگر بر قرار شود. فكر مي كنم كه امكان اينكه به اشتباه خودشان واقف شوند كمى بعيد است زيرا متأسفانه مى توان گفت كه يكى از بنيادهاى فرهنگى فارسها اين است كه ايران را مالكيت سخصى خود مى پندارند و هيچ گونه حق و حقوقى
به گروه هاى زبانى اتنيكى ديگر قايل نيستند. آزربايجانى ها هيچوقت همچنين افكار انحصار طلبانه نداشته اند و ندارند. ياد آورى مى كنم كه قبل از خاندان منحوس پهلوى ٤٠٠ سال تمام سلسله هايى كه به ممالك محروسه ايران حكومت كردند ترك زبان بودند با اينهمه در اعتلاى زبان فارسى كوشيدند. شعراى ترك زبان در بعضى موارد به فارسى شعر گفتند. امروز اگر فردى نتواند با زبان مادرى اش تحصيل كند نمى تواند از تمام ظرفيت اش بهره مند شود. ايرانيانى كه بنا به اوضاع سياسى كشور در خارج زندگى مى كنند مى بينند كه كارائى كه با زبان مادريشان مى توانند داشته باشند با زبان كشور ميزبان ندارند. مي توان زياد در اين باره نوشت ولى همين جا خاتمه مى دهم و هم وطنان را دعوت مى كنم كلاه خود را قاضى كرده و در اين موارد فكر بكنند. خوش وخرم باشيد،دوستان و همراهان سایت
درود
از شما عزیزان می خواهم که دوباره مثل گذشته مرا مستفیذ نفرمائید و متعلق به قوم آذری خطاب نفرموده و جنگ قومی در زیر این نوشته به راه نیاندازید.
من اعتقاد دارم که یک ایرانی هستم و این برای من هویت و قومیت را تعریف می کند و به بازی ۳۹ ساله رژیم و یک سری از افراد دنباله روی رژیم برای تفرقه افکنی بین قومیت ها ارزشی قائل نبوده و نیستم.
من یک کورد، ترک، بلوچ، عرب و... من و ما یک ایرانی هستیم.
به امید ایران آزاد
آقای توکلی ، قبول دارم که در مقایسه با سایر سایتهای فارسی زبان سایت شما آزادترین است. اما انتشار گزینشی و عدم درج بعضی از مقالات بدلایل نا گفته همچنان ادامه دارد. بنده با آی دی و صدا و تصویر شناخته شده درگذشته چندین مقاله از منظر یک فعال سیاسی تورک آزربایجانی برای سایت شما فرستاده ام که بجز چند تا بقیه بدون هیچ توضیح و دلیل خاصی درج نشده است. در صورتیکه نوشته های بی شناسنامه و حتی بی نام و با محتوی توهین آمیز را با دست و دل بازی تمام درج میکنید. برای نمونه روز چهاردهم دی مقاله ای تحت عنوان: چرا ملت آزربایجاان اینبار سکوت نمیکند؟ برایتان و سایر همکارانتان فرستادم که منتشر نکردید. امیدوارم که دلیلش حک همه ایمیلهای شما در آنروز از طرف سربازان امام راحل بوده باشد نه از طرف شورای نگهبان ایران گلوبال!! اگر ایمیل تان هنوز مسدود است میتوانید آن مقاله را از https://ayiq-eller.blogspot.com/ و
وبلاگ شخصی بنده کپی پیست کنید تا خوانندگان ببینند که بجز تشویق به پیوستن به اعتراضات اخیر چیز خاصی در میان نبوده است. با احترام اومود دوزگونبا درود
استبداد سابق بسیار بسیار بهتر و انسانی تر از استبداد و جباریت جمهوری اسلامی میباشد اما مقایسه استبداد نقض غرض است. سلطنت در ایران پتانسیل استبداد داشته و میتواند دوباره کشور را به ورطه فساد و تباهی بیاندازد . پیش از 28 مرداد 32 کشور ایران بصورت دمکراتیک اداره میشد اما با توطئه سلطنت با کمک روحانیت و سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس دولت ملی مصدق را ساقط کرد و نتیجه آن شد استبداد و سپس انقلاب اهریمنی اسلامی.
به هر روی هیچ حق ویژه ای برای شخص و یا گروه و صنفی برای حکومت بر ایران وجود ندارد اما این پرسشی که چه کسی باید حکومت کند در اساس اقتدارگرایانه است چون پاسخی کلیشه ای خواهد داشت. گروهی حکومت را حق شاهنشاه و گروهی حق روحانیت و رهبران دینی - گروهی کارگران و زحمتکشان و گروهی اعتقاد دارند بھترین ھا باید حکومت کنند یا در بھترین حالت گروهی خواهند گفت
حکومت باید حق اکثریت جامعه باشد.حتی حکومیت اکثریت میتواند به بدترین نوع استبداد و جباریت بیانجامد آنگونه که فاشیسم از دل دمکراسی وایمار بیرون آمد پس حکومت بر آمده میتواند نهایتا به استبداد منتهی شود. بهتر است پرسش ما اینطور تصحیح شود که چطور نھادھای سیاسی خود را سازمان دھیم تا زیانهای وارده توسط حکمرانان بد و نالایقی را که اتفاقا فراوانند به حداقل برسانیم. کدام شکل حکومتی اجازه می دھد بتوانیم یک حکومت زورگو و یا ھر حکومت نامطلوب دیگری را بدون خونریزی برکنار کنیم؟
آیا مردم ناراضی توانستند حکومت شاهنشاهی را بدون خونریزی برکنار کنند؟ آیا حکومت روحانیون که مورد وثوق ملت نیست بدون کشتار مردم کنار میرود؟ آیا حکومت صنف خاصی مانند کارگران و زحمتکشان یا کشاورزان که لاجرم بدنبال منافع صنف خویش است بدون قوه قهریه حکومت را به مردم تحویل میدهد؟
تجربه نشان داده است که پاسخ به پرسشهای فوق منفی می باشد و اینگونه حاکمیتها بدون خونریزی حکومت را به مردم واگذار نخواهند کرد. برای ممانعت از بازتولید استبداد حاکمیت باید علاوه بر اینکه برآمده از رای اکثریت باشد باید حقوق اقلیت و فرد را محترم دارد. به عقیده فیلسوف بزرگ علم کارل پوپر دمکراسی لیبرال در مقابل فوایدی که دارد حائز مضراتی کمتر است چون این قدرت را دارد که با خردگرائی انتقادی دست به مهندسی اجتماعی تدریجی زده و همواره خودش را تصحیح کند. اگر مسئله اجتماعی حادث شود با ارائه راه حل هایی که توسط مردم! نهادها و.... ارائه میشود و سپس نقد و حذف خطا راه حل مطلوب را برای آن مسئله اجتماعی انتخاب کند.
آقا ی کاخساز بنظرم کاربر قبل از من دلش پیش پست و مقام و ثروتهای بادآورده بد جوری گیر کرده، زودتر او را به مقصد برسانید و الا دست از گیس سفید شما بر نمیدارد و از کیسه فعلا خالیش در انتظار پرشدن بعد از انقلاب، تهمت پشت تهمت در میآورد و نثارتان میکند. می بینید که از انفعال بدش میآید، اهل فعالیت و تحرک است.
شرایط شتر گاو پلنگی جامعه دافع هر گونه ایدیولوژی و شابلونهای یک دست انگار خواهد بود بنا بر این حکومتی که بر اساس قوانین مدرن مقبول اکثریت انهم با فیلتر رفراندوم نباشد یک پایش خواهد لنگید.
با چنین تفکر پاسیو، بی رمق و سازشکارانه، ایرن و مردم ایران را به بدبختی کشیده رژیم اسلامی را بر مردم مسلط کردید. نزدیک چهل سال است میخواهید رژیم را اصلاح کنید! نتیجه اش چی شد؟ اصلاح شد؟ آیا بنظر شما دیکتاتور اصلاح میشود؟ مردم را به سازش و سکوت دعوت میکنید؟ از نظر شما آیا دیکتاتور پست و مقام و ثروتهای باد آورده خود را دو دستی تقدیم کسی میکند؟
سالام _ اولین باری است که ازجناب دنیزایشچی یک مقاله نسبتا واقع گرانه وکمی زاویه گرفته از چپ ناسیونایست دیدم.
سیاستمداران آنهامثل سیاست مداران مادنبال روس وآمریکا وانگلیس ،فرانسه چین وذالک نیستند،آنهاتولیدسیاست میکنند؛آنهامثل ما دنبال سیمرغ وآرش .رستم نیستند،آنهامهندیسی فکردارند،میشودگفت مقاله ونحلیل جامع ایی بود،تنهادرآخرمقداری باآوردن سیمرغ به تخیلات تشریف برده واز رئالیسم دورشده بود.
زندگی درزمین قراردارد،انسانها ازهرطیف اقتصادی وملیتی درروی زمین بازی میکنند.
حاکمیت های کشورهای نفتی مناطق درخارج مهندسی ودرکشورهای انهاازمردم ونیروهای کم سواددرچماق شدن استفاده
میکنند.
مگراینکه مثل جنگ جهانی دوم ازبحران بین الملی برای برداشتن حاکمان مثل رضاشاه اعمال قدرت نمایند.
والا ازروشنفکران ومردم مثل انقلاب مشروطه یا مثل 1332 و1357 استفاده ابزاری نمایند.
جناب دنیزایشچی.دنیای سرمایه داری کنونی که شوروی وچین نیزدردرون آن قراردارد،نمی گذارند،شاهرگ های چرخه انتقال نفت وگازمنطقه بیرون ازاراده آنهابدست نیروی بافتد،که این چشم پوشی آن ازمنطقه ،اقتصاددنیا رابخطراندازد.
آنهاسیاست درعلوم انسانی را بالاتراز توهم وتخیل و فاکت های لنین ومارکس وانگلس راکنارگذاشته اند،خودشان لنین ومارکس وانگلس تولیدمیکنند.
بلی ؛اگرماهم وروشنفکران ماهم با این معضلات وبا گرفتاری ها بتوانند،درست برخوردکنند.میتوانند،جلوی سوارشدن برموج توسط عقب مانده های راست مذهبی ؛اصلاح طلبان دروغین،چپ های پان ایرانیست،شاهقلی ها،آمریکایی وانگلیسی وروسی رابنفع شعارهای مردمی برگردانیم وفرصت راازفرصت طلبان بگیریم.
ولی عقلانیت علم ومنطق تحلیل رئال میخواهد.
درجوارماندن و شعاروتفکر وخرف های درست واردمردم آوردن یکی ازراه های یک گام به پیش است.
ما حرف های خودرا درکناراین مردم بودن،میادین ورزشی ودرتلگرام بافیتلرشکن ها به درون آنهامیبریم ،درکنارگودننشسته ونمی گوییم لنگش کن.
موفق باشیدوامروزیک کمی بشمادلگرم شدم.
با تاسف ایران گلوبال نیز با این طرح به ردیف سایتهای دیگر خواهد پیوست و دیگر ان جذابیت را از دست خواهد داد؛ بنظر من طرح خوبی نیست؛ اینگونه اگر ادامه پیدا کند بهتر است
موفق باشید اقای توکلی
رفیق سائل عزیز، ضمن آنکه توجه شما به آزادی بیان را بسیار می ستایم. لازم دیدم که برایت توضیح دهم، اگر در پیرو این طرح جدید، اشخاص بتوانند، مستقیم از طریق فیسبوک نظرشان را در زیر مقالات بنویسند، هم کار نشریه ی ایران گلوبال در کار نظارت بر نظرات کمتر میشود، و هم بهر حال هر کسی از طریق فیسبوکش، خود مسئول نظرش هست
لذا شما میتوانی با ایجاد صفحه ای در فیسبوک با نام رفیق سائل همچنان نظراتت را بنویسی، و اینبار بی واسطه، و با مسئولیت خودت
شعارهای تظاهرات دی سه اشکال اساسی داشت:
1-شعارهای ارتجاعی در مورد بازگشت به عقب:دوران پهلوی:که یاد ساواک را زنده میکند.این گونه شعار ها شکاف آفرین هستند و مطابق سیاست حکومت اند. که دوست دارد در همه جا شکاف آفرینی کند.
2- شعار«جمهوری اسلامی نمیخواهیم»داده شد و اینکه به جای آن چه میخواهیم ،« جمهوری ایرانی» مطرح شد که شعار غلطی ست.و صورت درست اش (و نه نظر من)«جمهوری ایران» است.
شعار باید دقیق باشد که نبود.
3- پشیمانی از انقلاب ضد سلطنتی.در حالیکه نسل 57 انقلاب کرده بود. نه اینان که پروده ی دوران حکومت اسامی اند. حال میخواهند رژیم عوض کنند ولی به پدران خود ایراد میگیرند. خود انقلاب می کنند و در عین حال از انقلاب پشیمانند. تناقض. عدم درک درست از انقلاب و تغییر.
نکته مثبت شعارها سه چیز بود:--
-نظر من:«جمهوری فدرال»ایران.(با محتوای دموکراتیک)
--
1- گذار از جمهوری اسلامی و اصلاح طلبی
2- دموکراسی : خواست آزادی و برابری (قانونی). و عدالت اجتماعی
3- سد اختناق را شکست.
آقای توکلی به نظر من این طرح خوبی نیس؛ چون ارتباط منطقی بین مقاله و نظرات مربوطه از بین میره. در ضمن افرادی مثل من که از اسم مستعار استفاده می کنن بخاطر عدم وجود ارتباط منطقی به حاشیه رونده می شند.
نویسندگان و دست اندکارایی که یکطرفه به قاضی نمی رند و حسابشون پاکه، چرا باید نظر افرادی مثل من رو ازپای مقاله شون حذف کنند؟ این نوعی به حاشیه روندن غیرخودی هاست که به معنای سانسور نوع جدیده! لطفاً اینکار رو نکنین چون این نوع تعدیل شده حذف بخش نظراته که تقریباً از شروع کار این سایت یه عده ای به شما فشار میاوردن که این بخش رو حذف کنین!
مخلص همه جانهای شیفته آزادی و برابری،
بر و بچه های اسیر رجوی رذل در آلبانی و هزار اشرف یادتون نره!
به اعتقاد بنده جمهوری ایرانی که هیچ پسنوند ایذئولوژیک و مذهبی و قومی و صنفی را با خود همراه ندارد بهترین نوع جمهوریت برای ایران است. اینکه تنها صنف خاصی اعم از زحمتکشان و یا کارگران را محق در حکومت کردن بدانیم نیز همانند این است که حکومت را تنها صنفی خاص مانند آخوندها و یا قصابها یا کشاورزان و.... حکومت کنند.
بقول پوپر مسئله ما این نیست که چه کسی باید حکومت کند! مسئله ما این است که ماهیت و عملکرد حاکمیت آینده چه باید باشد!............ چه راهکاری باید ارائه شود که اگر حکومت آینده مثل حکومت فعلی حکومتی مستبد و جبار از آب در آمد که حقوق فردی و شهروندی را نقض نمود توسط مردم ساقط شود.
حکومت یک قشر خاص همانند کارگران و یا کشاورزان تنها ضامن حقوق همان قشر خاص است و لاجرم به استبداد و جباریت ختم خواهد شد.
آقای توکلی عزیز، طرح خوبی تدارک دیده اید برای بخش نظرات پای مقالات، بخصوص ارتباط یافتن مقالات و مطالب ایران گلوبال با فیسبوک کاری بسیار هوشمندانه و خوبیست
حال اینجا دو پرسش وجود دارد؛
1. امروز هشتم ژانویه است، و من چند روز پیش، نظری محترمانه در پای ویدئوی آقای مجید عبدالرحیم پور نوشته و ارسال داشتم. و ارسال پیام هم با موفقیت بود، یعنی روی صفحه جمله ی "نظر شما بررسی می شود" را دیدم. ولی نظر من هرگز در پای آن ویدئو درج نشد. چرا؟
2. شما در پای مقالاتِ منتشره در ایران گلوبال بخشی دارید به نام "نظر" چرا در حین صحبتهای خود در این ویدئو مدام از واژه "کامنت" استفاده کردی؟
برای شما و نشریه ی تحت مسئولیتت آرزوی موفقیت دارم
مشدی عباد
خانوم ندا امین انتقاد میکند که روح‌الله ززم بخاطر پول این سایت را راه‌اندازی کرده است ولی خودشان فراموش میکنند که بخاطر پول بیشتر (شغل سوم) تکاپو میکردند و در خواست همکاری را قبول کردند، حالا اگر آمد نیوس به این خانوم میگفت که پولی نداریم که به شما بپردازیم آیا آنوقت همکاری با آنها را قبول میکرد؟
جناب موحدی اگر انتخابات آزاد و بدور از سم پاشی ها برگزار شود
خواهید دید که قند هیچ کارخانه نیشکر هفت تپه هم آب میشود.شما مثل خمینی با تعداد شهدا ی بیگناه مانور دهید و چپ ها و خودمختارچی ها هم رویای خود را ببینند. آرزو بر شکست خوردگان عیب نیست.
مرگ بر ضد ولایت فقیه لعنت بر منافقین
جناب کیانوش توکلی ! پیمان عارف در این سایت به راحتی به همه تهمت می زند و هر چه به دهانش می آید تخلیه می کند. شما تمام کامنتهای زیر مزخرف پراکنی ( در جواب هذیان گویی) پیمان عارف را سانسور می کنید. آیا این کار مخالف اساس نامه شما نیست؟! منظور از این عکس که در این هرزنامه پیمان عارف نصب شده چیست؟! چرا نباید پیمان عارف پاسخگوی مزخرفات خود در این سایت باشد؟!
لطفا با ناصر کرمی و ناصرمستشار هم پیرامون مسائل ایران مصاحبه و نظر خواهی کنید ! متشکرم. محسن .
جوانانی که این شعار را در اثر سالها تبلیغات دروغین تلویزیون های ماهواره ای داده اند خیلی زود توجیه می شوند دوباره نباید کسی را اورد که نتوان در زمان لازم (بدلیل فساد و استبداد) یا پس از مدتی او را از قدرت کنار گذاشت. بازگشت کشوری نظیر ایران پس از سالها از سرنگونی سلطنت و مرگ 4 شاه اخر در خارج از کشور بدلایل بدیهی از غیرممکنات است. یکی از دلایلی که طبقه متوسط به این تظاهرات نپیوسته همین ناپختگی برخی از معترضان خیابانی است.
بی اعتمادی مردم به حکومت در زلزله اخیر کرمانشاه خود را بیشتر نمایان کرد وقتی که مردم بجای کمک مالی و ... به حکومت برای رسانیدن کمکهای خود سلبرتی هایی مانند علی دائی را در این امر انتخاب کردند. حتی شخصی مانند زیباکلام را بر حکومت ترجیح دادند.
علی دائی گفت حاضر نیست یک ریال از کمکهای مردمی را به دیگران (احتمالا سپاه و ...) بدهد. این نشان از فشار بر این افراد برای دادن پول به آنها را دارد که به حتم یا به شکم گنده سپاهیان رفته یا به سوریه و لبنان و فلسطین و یمن.
مردم با این عمل هوشمندانه عدم اعتماد خود را به حکومت اعلام نمودند. فکر کنم استارت تظاهرات از زلزله کرمانشاه کلید خورد.
این خانم بطور غیر قابل انکاری راست میگوید که باورش را بسی دشوار می نماید!! ولی در عکس ضمیمه نوار صوتی مکالمه روح الله زم و (به گفته خانم امین) آشر افسر موساد، روح الله زم همراه پدرش است الله زم که در کنار ایت الله نیری هیئت مرگ دهه شصت در سازمان تبلیغات اسلامی و ستاد اجرایی فرمان امام همان کارها مخوف بیت رهبری از همان سالهای ۶۰ به جنایت و مصادره اموال و ثروتهای ملت ایران مشغول بوده. حال فرزند وی که دوره دیده سازمان تبلیغات را اول در جنبش سبز بعنوان خبرنگار اصلاح طلب معترض غالب کردند حالا در ماموریت جدید از سوی اطلاعات و سپاه سر موقع به خارج اعزام شده برای نفوذ و منحرف کردن جنبش انقلابی جوانان و نسبت دادن ان به اسرائیل و امریکا و امکان نمایش ان به اروپائیها و زمینه سازی برای سرکوب بیرحمانه ان توسط بسیج!!!
جناب دکتر لاجوردی
مهستان جنبش سکولار دموکراسی میتواند محلی ، میزی و یا اطاقی در این برهه از زمان همزمان با خیزش مردم درون مرز باشد که انتظار همکاری و همبستگی یارانی و فرهیختگانی چون شما را برای زایش یک آلترناتیو ایران دوست و سکولار یا ( لائیک ) برای دوران گذار دارد.
بسیار عالی!
قدم اول اجتناب از الودگی به تفکرات پان ایرانیستی ودیگر ستیزیست. مطالب منتشر شده توسط جناب عالی که عموما رنگ و بوی ترک ستیزی و گاها کرد ستیزی دارد مغایر مطالب عنوان شده در این نوشتار است. راستی میدونستید تختی از ترک های همدان بود؟
جمعه گذشته ، روح الله زم پذیرفته است که با مامور موساد بنام آشق ارتباط داشته که این شخص را ندا امین به زم معرفی کرده است ولی روح الله اضافه می کند که بخشی از فایل صدا گذاری شده است ولی مشخص نمی کند،کدام بخش هایی را! روح الله زم متقابلا ندا امین را جاسوس سپاه می نامد، آیا یک دختر جوان که در اسراییل پناهنده شده ، چگونه می تواند جاسوس سپاه باشد،از سوی دیگر، چرا موساد می گذارد فایل صوتی مکالمه موساد و روح الله توسط ندا امین افشا شود
جناب سلطانزاده، بسیار تثبیت درست و بجایی از زندان های دو رژیم کردید که اگر اولی رنگ و بوی کمدی داشت دومی با تراژدی بسیار آزار دهنده ای همراه بود بنده از شما تمنا می کنم که با بهره گیری از این ادبیات بسیار زیبا خاطرات خود را از زندان های آن دوره بنویسید، همانگونه که می دانید ادبیات یکی از ابزار های مهم در بیان و تفهیم سیاست است گاهی با استفاده از آن مفاهیم سیاسی و حتا نئوریک راحت تر و شیوا تر بیان می شود، نوشته شما ساعت ها مرا به فکر فرو برد. متشکرم مثل همیشه خیلی آموختم. پیروز باشید. یحیایی
سلام جناب رضا دولت؛
شما چه خوب این دو محور برجسته ی زیر را به اینچنین آدمی، و دیگر پدیده های مشابه او "بنام انسان" گوشزد کرده اید:
(( اگر دکتر سمیعی نمی تواند با دشمنان بشریت بجنگد، لاقل میتواند با جنایتکاران علیه بشریت دوستی نکند. )) و از ترس آنها بهتر می بود دم خود را به زیر شکم کشیده و حداقل بی طرف بماند!
من هم بسهم خودم فکرمی کنم که حتما لازم نیست، سمیعی و چنین افرادی اجبارا خشتی اخلاقی و یا ملاتی انسانی بر زیربنای آتی زندگی انمسانمداری بچینند؛ و یا ایزاری کارساز بر آن ساختمان بیفزایند. اما بی گمان او می توانست و دیگران هموند وی هم می توانند در همبستگی با قربانیان بی شمار ِاستبدادمذهبی، کنارگود مبارزه بماند و بمانند؛ و اینگونه بی پروا، بی ارزشی ها و بی وجدانی ها را رواج ندهند.
باسپاس از پانویس شما