Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

همه می دانیم بعد از رفتن محمدرضا شاه - صدام حسین - قذافی
چی به سر ملت ها اومد ؟ جنگ قدرت بین همه نیروهایی که سنگ مردم عادیو رعایا امثال شماها
ملت ایران را که شما ها دادید به حکام فعلی .
حالا هم یه عکس گرفتی دستت و داری روضه می خوانی .. که صب تا شب نقل دهان ماست
این درخت .. بفرما بیا خشکش کن
مردم عادت کردن به دیدن این درخت
امروز هم امتحانات برگزار شد
و هیچ دانشجویی کنار ما نبود
دانشجویانی که اعم آنها معلم - پرستار - کارمند هستن و برای تکمیل تحصیلات اومدن

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب بهمن موحدی. اگر از مجاهدین دفاع میکنی انتخابات آزاد همه چیز را روشن خواهد کرد و بهتر است مریم رجوی برای آبروی بر باد رفته سازمان آلترناتیو پیدا کند. اگر قصد ترساندن مردم را داری که جانشین رژیم مجاهدین است پس اصلاح طلبها خوبند باید گفت.
مجاهد شیطان بلا
آلترناتیو دو سر طلا
دیگه تمامه ماجرا

شماچطورنتوانسته اید؟
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام _ این برادرسوسیال ناسیونالیست ما درحرکت جدید اعتراضات ماهیت واقعی خودرانشان داده وعلنا طرفداری خود ازسازمان مجاهدان را اعلام نموده است.
ازاولین روزهای آشنایی باایشان وشعارهایی که میداد،به ایشان پیشنهادکردم که تندمیرود؛تفکرفاشیستی ،یاسوسیال ناسیونالیستی دارد.
بحث ها زیادی باآمپرهای نوسان بالاوپایین داشتیم.ایشان رازیادنصیحت کردیم، نشد که نشد.حتی بجد وشوخی به ایشان پیشنهادرفتن به جنگل های ماسال شاندرمن را دادم.
من لامذهب محافظه کاری زیادبلدنیستم،راست حسینی میزنم به خال،بهمین خاطرتعدادی ناراخت میشوند.
این آقابهمن ،مجاهدین وشدیداطرفدارحضرت قائم الغیب رجوی تازه ظهور کننده باشد.
ولی جناب آقای کشتگر،مقالات شماهم چنگی به دل نمی زند.فداییان طفلک ها فکرکنم بخاطرصداقتشان درمبارزه ودربی عدالتی ستیزیشان بدام افرادی مثل شماهاافتادند.تحلیل ونظرات بسیارساده نگارانه ایی همیشه ارائه داده اید.

اعتراضات درجامعه بسته وتوتالیتریک امرساده وزیرپاافتاده است.بستگی به موقعیت و مواردمختلف دارد.
نهفتگی مطالبات درایران کنونی ،ازصدوبیست سال پیش تاکنون وانحراف مبارزات بامهندسی استعمارگران مدیریت شده است.
اگرخلائئ ایجادشده خودرانشان داده است.
درک خواست اساسی ازعهده سیاسیون فارس یاخارج است یابعمد وارد آن فازنمیشوند.
دراین سایت نیز مسئول کامنت بااینکه شعارمیدهد،که متون حذف نمیشود،ازده کامنت من یکی رانیزچاپ نمی کند.
تا بقول تورک ها، آغ گوت نن قارا گوت تانیننا.
هرکس یک چیزی مینویسد،متون تفرقه اندازتبریزی ،شعارهای بهمن موحدی،فحش نامه های اسامه،تفرقه آفرینی اقبال اقبالی وکرمی وکاوه حویا.چاپ میشود.
آقاائلیارسایت راارث پدری اش کرده است.
بقول رشتی ها این سایت شده همه جورآجیل.
جناب کشتگر،چطورشد،شماهابا افرادی مثل فرخ نگهدارحتی نمی توانید وحدت کلام داشته باشید؟
این حرکات اعتراضی درایران ،اول ازهمه حکومتی بود،هدف هردوجناح نیز با سیاست کلی خارج نشین های پان ایرانیست دریک راستا بود.یعنی چشمک ترامپ و جرقه زنی راست مذهبی ،برعلیه روحانی واصلاح طلبان دروغین شروع. تقاص اصلاح طلبان باشعارمرگ برخامنه ایی و هنجارشکنی پان ایرانیست های شاهی واصلاح طلب با جمهوری ایرانی و رضا شاه روح ات شاد. پایان یافت.

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

به کمونیست سابق؛ آقای علی کشتگر
شما چه خوش تان بیاید و چه نیاید! سازمان مجاهدین خلق، شورای ملی مقاومت ایران و مسئول آن خانم مریم رجوی، تنها آلترناتیو دمکراتیک این رژیم پابه گور می باشند.
تنها گزینه، برای یک ایران آزاد، یک آلترناتیو دمکراتیک است که این در شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق ایران تبلور یافته است.
آقای کشتگر؛ شما دانسته و یا ندانسته با حمله به مجاهدین، آب به آسیاب دشمن ضدبشری آخوندی می ریزید. از ضدیت هیستیریک شما با مجاهدین، فقط رژیم سود می برد.
شما ادبیات رژیم را به کار می برید و مجاهدین را فرقه می نامید! از دید شما نباید مجاهدین اپوزیسیون اصلی ایران تلقی شود؛ از نظر شما، رهبران واقعی اپوزیسیون ایران همانا شیخ مهدی کروبی و نخست وزیر اسبق خمینی میرحسین موسوی می باشند.
در ضمن آقای کشتگر، باید بدانید که شما و همپالگی هایتان به همراه سلطنت طلبان و رضاپهلوی، هیچ گونه

شانسی و اراده ای و توانی و "خطری" برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ندارید.
یک کمونیست راستین ایرانی، باید متحد و یار ویاور سازمان مجاهدین خلق ایران باشد.
***به امید پیروزی خلق قهرمان ایران***
نوشته شده توسط: peerooz

جناب کاوه جویا,
من متحیرم که شما در باره کدام ایران گلوبال صحبت میکنید؟ جناب توکلی بارها و بارها و بارها به تمام خلایق عالم اعلام کرده اند که حتی هر بی سروپائی " با یک امیل یک بار مصرف, با هر نامی(مستعار ) که بخواهد میتواند صاحب اکانت سایت شود، و هر چه - هرچه بازهم میگویم هرچه - دوست دارد بنویسد. از این روشن تر میشود گفت؟ و هنوز افرادی از سانسور شکایت میکنند؟ خیر جناب جویا, اشکال ایران گلوبال - که به نظر من یک تجربه بوده است که احتمالا به نتیجه هم رسیده - همین است. این سیاست و خط مشی موجب شده است که گاه حتی با "توهین و واژه های رکیک یا تهمت بی مدرک" آبروئی برای فارس و کرد و ترک و عرب و عجم وهر موجود دیگری در صفحات این سایت در ۱۴ سال گذشته نماند و بسیاری از مقالات و کامنت ها چیزی جز توهین و تهمت بی مدرک به منظور تبلیغ مرام و مسلک و عقیده و ماموریت افراد نیست و یا

اقلا به نظر من چنین میآید. مگر آنکه شما از ایران گلوبال دیگری صحبت میفرمائید.
نوشته شده توسط: Anonymous

عبدالله مهتدی و همسرش از جمله مدافعان استقلال کردستان در چهارچوب ایران هستندو؛مثل حرب دمکرات و سران شهیدش.
وی سالها در زندان شاه و شیخ یا سیاسیون چپ و ملی ایرانی و فارس پیمان دوستی بست و متوجه شد که درد سرکوب اقوام ایرانی ، دولتهای ارتجاعی و وابسته سلطنت و اسلامی هستند و نه نژاد فارس یا ایرانی.
وی یکی از مبارزان کرد است که به صدها ایرانی تحت تعقیب آخوندها، کمک نمود تا سالم از ایران خارج گردند.
امید است که او این مواضع جهانوطتنی چپ خود را تا پیروزی نهایی حفظ کند.
پان ترک ضد ایرانی باید سیاست و همکاری و انسانیت و مبارزه منطقی را از انواع مهتدی ها بیاموزد و نه رجزخوان اردغان و خامنه ای و شریعتمداری و خلخالی و گرگ های مغول تبارخاکستری شود.

نوشته شده توسط: جمال

نکتەای هم در مورد آخرین کامنت آ.ائلیار ،،، آ.ائلیار چنین مینویسد ،،،
کد گرفتن برای مقاله نویسی و کامنت نویسی «مجانی اندر مجانی» ست. منظور چون آب خوردن است.

« هرکس هرچه خواست مینویسد و چه بهتر

مگر جناب آ.ائلیار شما هر چە دلت خواست نمی نویسید ؟ یا نوشتەهای شما در یک جمع شورای نوشتە میشود ؟ چرا آ.ائلیار مدام میخواهد این سایت را بە یک سایت کە تعدادی مثل خودش حق نوشتن و کامنت گزاری داشتە باشند تبدیل کند ؟ چرا آ.الیار یکی از آنهائی است کە کد نشر نوشتە و گذاشتن آن را دارد و کامنت گزاری زیر نوشتەی خودش را میخواهد ببندد ؟ چرا ایشان بیشترین اسرار را بر سانسور در سایت دارد ؟ جناب کیانوش توکلی اگر سایت شما تا اینجا بە یک سایت ادامە کار تبدیل شدە دلیلش آزادی بدون قید و شرط است امیدوارم توصیەهای آ . ئلیار تأثیر نداشتە باشد کە سایت را شخصی کند کە فقط تعداد معدودی مثل خودش حق نوشتن داشتە

باشند آئلیار اگر دوست دارند میتوانند برای خودشان یک سایت درست کنند و مقالات خودشان را آنجا نشر دهند و فقط مقالات خودشان و هر جور دوست دارند میتوانند سانسور اعمال کنند
نوشته شده توسط: جمال

نکتەای هم در مورد آخرین کامنت آ.ائلیار ،،، آ.ائلیار چنین مینویسد ،،،
کد گرفتن برای مقاله نویسی و کامنت نویسی «مجانی اندر مجانی» ست. منظور چون آب خوردن است.

« هرکس هرچه خواست مینویسد و چه بهتر

مگر جناب آ.ائلیار شما هر چە دلت خواست نمی نویسید ؟ یا نوشتەهای شما در یک جمع شورای نوشتە میشود ؟ چرا آ.ائلیار مدام میخواهد این سایت را بە یک سایت کە تعدادی مثل خودش حق نوشتن و کامنت گزاری داشتە باشند تبدیل کند ؟ چرا آ.الیار یکی از آنهائی است کە کد نشر نوشتە و گذاشتن آن را دارد و کامنت گزاری زیر نوشتەی خودش را میخواهد ببندد ؟ چرا ایشان بیشترین اسرار را بر سانسور در سایت دارد ؟ جناب کیانوش توکلی اگر سایت شما تا اینجا بە یک سایت ادامە کار تبدیل شدە دلیلش آزادی بدون قید و شرط است امیدوارم توصیەهای آ . ئلیار تأثیر نداشتە باشد کە سایت را شخصی کند کە فقط تعداد معدودی مثل خودش حق نوشتن داشتە

باشند آئلیار اگر دوست دارند میتوانند برای خودشان یک سایت درست کنند و مقالات خودشان را آنجا نشر دهند و فقط مقالات خودشان و هر جور دوست دارند میتوانند سانسور اعمال کنند
نوشته شده توسط: Anonymous

از اینها که تو دست همه است
خب که چی
عادیه اونهم در ایران .

نوشته شده توسط: Anonymous

هنوز قلمی که برای سینا قنبری بنویسد
من ندیدم

نوشته شده توسط: Anonymous

صحبت های شما صحیح اما هیچ حرکتی از آذربایجان ندیدیم

نوشته شده توسط: Anonymous

صحبت های تکراری که این ایام با قلم های مختلف نوشته شد
و همه آن را مطالعه کردیم
این مقالات این روضه نویسی ها کمکی نمی کنه و نخواهد کرد

نوشته شده توسط: Anonymous

جلوگیری از جنگ داخلی و تجزیه هدف اصلی هر ایرانی میهن پرست باید باشد . دور خیز برای تجزیه از روح و روان هر مقاله و کامنت هویداست . ما باید با تمام نیرو از اصل استقلال ملی و حاکمیت مردم ایران بر کشور دفاع کنیم.
تاتر ترک و پارس عرب دراوردن تحفه جریان چپ است که ایران را به وضع کنونی کشاند .
در بهمن 57 یادمان است که در دانشگاه تهران خیمه های مختلف خلقهای تحت ستم از سوی چپ چگونه ایران را به اژدهای اخوند سپرد .

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب ایرج گرامی، ما ده سال این روش را امتحان کردیم،یک امیل یک بار مصرف درست کنید برای ما ارسال کنید با هر نامی(مستعار ) که خواستید، انتخاب کنید و صاحب اکانت سایت شوید، و هر چه دو ست داشتید بنویسید ، واقعا کار سختی نیست!

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

کاوه جان، بایستی مستند ،سخن بگوید،لطفا امیل و یا متن کامنت را در همینجا بزنید،وگرنه هر کسی می تواند همین طور ادعای سانسور کند

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ادامه
آراز
-آ.ائلیار عزیز من از خانه نشستن چیز ننوشتم ولی هر جریانی به عده ای از مقدمات احتیاج دارد. پر واضح است که شکاف بین فارسها و تورکها , فارسها و سایر ملتهای ایران عمیق تر از هر زمان دیگر شده و در حال عمیق تر هم شدن است. ببینید فارسها از جمهوری ایرانی از رصا خان و کورش و آریائی شعار میدهند و آذربایجانی ها هم از با کی تبریز آنکار, فارسلار هارا بیز هارا. با این احتلاف فکری همکاری بین این دو گروه محال بنظر میرسد. الیته فارس باید بدانند , برای آزادی خودشان از جهنم این رژیم احتیاج به همکاری تورکها دارند و الا در این جهنم رژیم باتورک ها و با سایر ملتها خواهند سوخت و تورکها هم همین طور. راه حل , دیالوگ وسیع بین این گروه ها است و آماده سازی برای یک قیام سرتاسری.در غیر این صورت هیچ شانسی برای قیام سرتاسری وجود ندارد.

آ.ائلیار
-آراز گرامی،
از یک زاویه نظر شما درست است که به « دیالوگ» تأکید میکنید.
اما فراموش نکنید که «چاره یابی» از طریق دیالوگ مختص یک جامعه پیشرفته است. نه جامعه کم رشد. و عقب مانده مثل جامعه ما.
برای نمونه : دهه هاست از یک طرف ایده « اصلاحات و انتخاب بد از بدتر» مطرح بود.
از طرف دیگر ایده « سرنگونی». از طریق تشکیل یکی دو تشکل اتحادی-ائتلافی« جهت رهبری سراسری، از خارج».
خودتان میدانید که « دهه ها دیالوگ» نتوانست این مسایل را حل کند.
اما در دیماه «نیروی »سرنگون طلب ، خود جوش ، بیرون ریخت و مسایل را حل کرد.

عملا نشان داد که « خواهان سرنگونی ست و نیازی به « تشکیلات رهبری در خارج ندارد.» چرا که
در داخل میتوانند « حرکات خود را سازماندهی و رهبری کنند».
حالا کسی جرئت طرح اصلاح و انتخاب بد از بدتر را ندارد. مسئله تمام شد.

برمیگردم به مسئله « تبعیض یا ستم ملی». این مشکلی ست که در جامعه ایران وجود دارد. همه، حداقل از صورت مسئله خبر دارند. دیالوگ از همه طرف انجام گرفته و همه از نظریات یگدیگر با خبر اند.
ولی مشکل همچنان بدون یک راه حل تفاهمی باقی مانده است.
اضافه کنم که تنها مسئله تبعیض نیست بل مشکل بی عدالتی اجتماعی و شکل و محتوای نظام آینده و دموکراسی نیز همینطور بدون راه حل باقی مانده اند. اینها با دیالوگ حل شدنی نیستند. گرچه انتشار نظریات و حتی دیالوگ مفید است ولی از این راه جامعه ما به « تفاهم و راه حل» نمی رسد.
تنها« توازون قوا» ست که مشکل گشاست.
هرجریانی که بتواند مردم را به دنبال خود بکشد، هر جریانی که بتواند در میدان مبارزه نیرو بسیج کند میتواند خواسته خود را پیش برد. چه ارتجاعی باشد و چه مترقی. فرق نمی کند. تعیین کنند میزان نیروست.
کسی که خواهان تحقق قوانین مترقی و حقوق انسانی خود است مجبور است «نیرو بسیج» کند.
و قدم به میدان گذارد. وگرنه « کسی دست بسوی تفاهم و پذیرش حقوق دیگری» دراز نمیکند.

مثلا جریانی خواهان رفع تبعیض همه جانبه و ستم ملی است، اما نیروی کافی ندارد،در عوض تبعیض گر 80 درصد جامعه را بدنبال خود میکشد، کار تمام است.
در 57 نیز چنین حادثه ای اتفاق افتاد. خمینی حداقل 70 یا 80 در صد جامعه را به دنبال خود کشید. و 39 سال است که حکومت میکند. البته با کشتار.
---
دیالوگ مفید است. اما تعیین کننده و چاره گر « نیرو» در میدان است.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

آراز عزیز،
سئوال شما و پاسخ من در زیر این مقاله نیز درج میشود که قابل درسترسی و مراجعه باشد.
در ضمن نکته جدیدی هم به آن اضافه میکنم:
من هم مانند شما روی مسئله « تفاهم» فکر و کار کرده ام. یعنی یافتن تفاهم در مشکل گشایی از دشواریهای مسئله « تبعیض و ستم ملی» ، و همنطور یافتن تفاهم در صف تبعیض دیدگان، جهت "اتحاد و ائتلاف". به خصوص آذربایجان. مقالات زیادی در هر دو بخش نوشته ام که در آرشیو قابل مراجعه اند. اما
دوست دارم به نوشته « ضرورت تشکیل جبهه متحد آذربایجان» اشاره کنم:
http://www.iranglobal.info/node/55621
در این مقاله اصول و شرایط و چگونگی تشکیل جبهه را دقیق توضیح داده ام جهت ایجاد یک تفاهم بزرگ و عمیق و درست و قابل دفاع ، از ایده های آن در سطح داخلی و جهانی.
---

اما با این وجود میدانستم که شرایط جامعه ما رشد نیافته است و براساس آن سطح اندیشه و تفاهم نیز پایین. و امکان تحقق چنین چیزی وجود ندارد.
تنها میزان «توازون نیزو ها» در میدان تلاش و مبارزه است که میتواند مسایل فکری را حل کند. سیاستی را فعال کند و سیاست دیگری را عملا غیر قابل استعمال نماید. یعنی سیاست های مختلف بین ما آذربایجانی ها را « نه دیالوگ و تفاهم» بلکه « خود روند کوشش، و شرایط عینی، و توازون نیرو ها» میتواند فعال و یا غیر فعال کند.
این سیاستها می توانند مثبت و یا منفی باشند. فعال شدن یک سیاست الزاماً دلیل بر مترقی بودن آن نیست. سیاست ارتجاعی هم میتواند اکثریت نیروی موجود را به دنبال خود بکشد و فعال شود. که البته من خواهان آن نیستم.
معیار عملی بودن یا نبودن فکری( مترقی یا ارتجاعی)، خود عمل و شرایط عمل است.
یعنی: معیار انطباق سیاست با واقعیت پراتیک است.
-----بحث قبلی:
آراز
-آ. ائلیار عزیز, هیچ برنامه ریزی و تفهیم و تفاهم بین ملتها در ایران و ساختار و سیاست دولت آینده فرضی لازم نیست؟ یا همینطوری بریزید به خیابانها و این نظام را سرنگون کنید, بعد بینیم چه میشود؟
آ.ائلیار
-آراز گرامی،
تفاهم در مسایل حقوقی، از طریق شرکت در مبارزه عمومی و طرح خواسته های خود، حاصل میشود.
اگر نیرو برای شرکت در مبارزه ی عمومی نداشته باشی، اگر خواسته های خود را در مبارزه عمومی مطرح نکنی، هیچکس به حقوق شما توجه نمی کند.
قانون انجمهای ایالتی-ولایتی در مشروطیت به خاطر شرکت ملیتها به خصوص آذربایجان در مبارزه عمومی تصویب شد. هرچند بعدها دیکتاتوری نگذاشت عملی شود. این هم نشانه آن است که برای اجرای قانون دموکراتیک لازم است دیکتاتوری را به دموکراسی تبدیل کنی تا عملی شود. و با نیروی خود اجرای قانون را پشتیبانی کنی. بدون این پارامترها حقوق رعایت نمی شود.
برای اجرا و تغییر قوانین، اول درک بعد نیرو لازم است. اگر نیروی کافی داشته باشی میتوانی ماتور مملکت یا آذربایجان را حتی با در خانه نشستن هم خاموش کنی. و حکومت را وادار به اجرای خواست خود کنی. و حتی میتوانی حکومت را تغییر دهی. با شعار « به من چه!» در حالیکه « همه چیز به ما مربوطه» ، اگر نیرو نداشته باشیم ، اسارت ادامه می یابد.

باقی در کامنت بعدی

نوشته شده توسط: Anonymous

خوشبختانه کم کم داریم به نقطه ایمی رسیم که بفهمیم امثال شما هم لنگه اصلاح طلب و اصول گرای این مملکت سودی به حال ما که هیچ حتی دارویی هم برای شفا نیستید

نوشته شده توسط: کاوه جویا

گاهی ایمیل هایی دریافت می کنم که فرستندگان آنها از سانسور شدن کامنت های خود در "ایران گلوبال"، تنها به خاطر بیان دیدگاه، گله می کنند. من خود بارها در مورد سانسور برخی از کامنت ها به علت عقیدتی، به طور خصوصی به مدیر تارنما و نیز با انتشار کامنت یا نوشتار در خود تارنما، اعتراض کرده ام. به دید من تنها موارد عدم انتشار یک کامنت، توهین، واژه های رکیک یا تهمت بی مدرک به اشخاص یا گروه های معین اجتماعی است. سانسور کامنت به علت ابراز دیدگاه و اندیشه، هرچه که باشد، ناموجه است. متأسفانه در تارنمای ایران گلوبال، مشکل عدم رعایت اصل آزادی بیان از یک سو و انتشار توهین به برخی از کاربران و نویسندگان از سوی دیگر، همواره مشکل زا بوده است، به گونه ای که مدیر تارنما به تازگی تصمیم به منع گذاشتن کامنت در زیر نوشتارها، به عبارتی پاک کردن صورت مسأله به جای حل آن، گرفته است! روشن است که این شیوه نیز نمی تواند

مشکل انتشار کامنت ها را حل کند، چنانکه خبر می رسد که در شیوه ی نوین نیز سانسور خودکامانه ادامه یافته است. من خود در گذشته بیش از یک سال مسؤولیت نشر کامنت را بر گردن داشتم و در این مدت همواره از دخالت مدیر (یا شاید کسان دیگری) در کار انتشار کامنت ها در زحمت و معترض بودم و سرانجام به همین دلیل از این مسؤولیت کناره گرفتم. به دید من راهکار مشکل نشر کامنت ها رعایت "اصل آزادی کامل بیان عقیده و ممنوعیت توهین و تهمت بی مدرک" است. این شیوه، مستلزم رعایت برابری کامل میان همه ی کاربران و پایان دادن به "حقوق ویژه" ی نورچشمی هاست و به همین علت برای مدیر تارنما دردناک می باشد. اما در عوض بر میزان آزادی، اعتبار و اعتماد خوانندگان می افزاید و محیطی امن برای بیان و برخورد همه ی اندیشه ها و گرایش های سیاسی و فلسفی فراهم می آورد. بدون رعایت این راهنمای عمل، بالا و پایین بردن کامنت ها به مکان ها و فضاهای گوناگون، این دشواری را حل نخواهد کرد.
نوشته شده توسط: Anonymous

آیا اتفاق افتاده که گرگ وگرگ زاده پس از کشتار و دریدن بره ها از مادران وپدران داغدیده طلب بجشش کنند. ارزش یک کارگر زن ویا مرد به مراتب بالاتر از پروفسور سمیعی است که بخاطر پول و مقام حتی نزدیکترین افراد خود رافدا کند. شما مسئله قسم ایکه خوردید مطرح میکنید قسم قرآن شمارا باور کنیم و یا دم خروسیکه در زیر عبا دارید، نام ایشان از طرف بزرگان علم پزشگی چه در ایران و چه در دگر کشورها زیر علامت سئوال است امثال دکتر محمد مهدی قیامت، بهروز برومند، ایرج فاضل و دکتر سلیمان عباسی ووو که دستی در علم جراحی مغز واعصاب دارند زیر علامت سئوال است. خود فروشی هم جنایت در حق زحمت کشان ومملکت است.

نوشته شده توسط: Anonymous

چیزی کمتر از جمهوری شایسته جانفشانی نیست...

انتخابات دوره ای از بطن احزاب و شوراها ...در بستر مساوات طلبی و رضایت اجتماعی...

امداد از ایمان و اسلام قرآنی ---در پس زمینه تربیتی افراد جامعه ---باعث پایداری در مساوات طلبی و جلوگیری از فساد پس از قدرت یابی خواهد شد...

عدالت پادشاهان ارزانی خودشان...جشن های شاهنشاهی و اسراف و حیف و میل اموال ملت در راه عیش و عشرت خانواده سلطنتی نبود احزاب و آزادی بیان ...یادمان نرفته است...البته ارزانی آموزش و ... را نیز به یاد داریم....عدالت همه جانبه تحت کنترل اجتماعی شایسته است...

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کیانوش توکلی!
نظر "خواننده قدیمی" مندرج در این صفحه با مشخصات زیر :
ـ ـ ـ تاریخ مطلب: پنجشنبه, ژانویه 11, 2018 - 22:36 نام: خواننده قدیمی ـ ـ ـ
دقیقا نظر من هم هست. این چه منطقی است که مطابق آن، یک عنصر مشکوک و به احتمال قوی مامور اطلاعات رژیم (بهمن ب) که به ندرت ممکن است یک کامنت بدون گستاخی از او دیده شود حق داشته باشد زیر مقالات کامنت بگذارد و ماموریت خود را در آلوده کردن فضای سایت انجام دهد اما دیگران حق نداشته باشند نظر حود را در باره یک مقاله یا حتی پاسخ به این مامور اطلاعات در همانجا منتشر کنند؟
می گویید می خواهید به نویسندگان توهین نشود!!! جدی می گویید یاشوخی می کنید؟؟!! بیشترین توهین ها را چه کسی به نویسندگان می کند؟ خوانندگان معمولی یا مامورانی که کد گرفته اند؟ شما یا ساده و بی احتیاط هستید یا ساده انگار و مسئولیت ناپذیر.

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

نمونه ای از وقاحت و بیشرمی آخوندهای رذل. آخوند کاظم صدیقی ، امام جمعه ی نمره موقت تهران در خطبه های امروز خواستار افزایش بودجه حوزه های علمیه ی آخوندی شد!
این در حالی است که رژیم پلید و سفاک آخوندی کوچکترین توجه و اعتنایی به مشکلات کشور از جمله مشکل بی آبی و محیط زیست ندارد . دیروز فرماندار تهران اعلام کرد که اگر بارندگی ها همین طور کم ادامه پیدا کند 52 درصد جمعیت تهران و کرج فاقد آب شرب خواهند بود.
حالا جالب است که بدانید با عدم تخصیص بودجه برای فناوری بارورسازی ابرها، سالیانه 10 میلیارد متر مکعب آب با کیفیت، سوار بر ابرها از کشور ما خارج می شود. من فکر نمی کنم که هزینه ی بارور سازی ابرها از دو هزار میلیارد تومانی که برای حوزه های علمیه ی آخوندی در ایران خرج می شود بیشتر شود. بله؛ بیش از دوهزار میلیارد تومان بودجه ی حوزه های جهل و خرافه ی آخوندی است.
آخوندهای بیشرف ، فرومایه ، رذل

بی فرهنگ ، ضدانسان و ضدایرانی که در این 39 سال جز آدم کشی و غارتگری و نابود کردن محیط زیست و ضدیت با فرهنگ ایرانی کار دیگری انجام نداده اند، قصد نابود کردن ایران و ایرانی را دارند. اما به زودی در یک هماهنگی ملی و میهنی روز انتقام خلق قهرمان ایران فرا خواهد رسید و خاک پاک ایران زمین از وجود نحس و کثیف این پاسداران و آخوندهای پلید، پاک خواهد شد.
***به امید پیروزی خلق قهرمان ایران***
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام _ حرکات چهل ساله پس ازانقلاب 1357 ازهرجنس وتفکری نشان داده است که گروه های سیاسی تحلیل جامعه ایی از مسایل ایران ندارند.
علت شکست وعلمی نبودن شان درنداشتن لیدرهای سیاسی باعقلانیت ومنطقی بوده است.
تنها گروهی که توانسته دراین پیچ وخم ها بهترین مبارزه را باهماهنگی و درنظرگرفتن حقوق دیگرملل بازی کند،هویت طلبان تورک آزربایجان بوده است.
بااینکه بیشترین آسیب ومحرومیت هارا درزندگی چهل ساله جمهوری اسلامی ازدوطرف روشنفکرنماها وحکومت دیده اند،ولی علمی ترین تحلیل هاوبرخوردهارادرعرصه سیاسی درچهل سال داشته اند.
این جنبش نوپا وقدرتمندبااینکه موردهجمه چپ متوهم وراست باستانگرا وحکومت متحجرقرارداشته درانتخابات ودرسال 58،67،88،96 علمی ترین روش رادرپیش گرفتند.
جبهه متحد حرکت ملی آزربایجان شایستگی آلترناتیو سیاسی علاوه برآزربایجان ،برکل ایران رانیزدارامیباشد.
نیروهای دیگرگروه ها شایسته است

یک دگردیسی دراندیشه خودگرده ودرتفکرخودبازنگری نمایند.والا دیگرهیچ وقت امکان این فرصت راشایدنتوانند بدست اورند.
ما حرف درهوا نمی زنیم ،ما پادرزمین وباتحلیل علمی ومنطقی وعقلانی از درون مردم وبامردم حرف می زنیم .
ماباچشمان باز واقعیتهای جامعه را بازگومی کنیم.ما ازدرون کتاب های دیگرملل برای خودتوهم آفرینی نمی کنیم.
ازخودبزرگ بینی واز بلندپروازی به بطن جامعه برگردید.ما بادین مردم وبا باورمردم دشمنی نمیکنیم.
ما بازبان وبا مللیت وفرهنگ وادبیات مردم هیچ مشکلی نداشته ونداریم.
ماازجعل وازتزریق فرهنگ چه زرتشتی باشدوچه عاریایی،چه شعوبیه گری مخالف بوده و به راه سالم وتفکرسالم انسانهاارزش وافرمی گذاریم.
بهیچ ملتی و شخصی و دولتی وگروهی اجازه نمی دهیم برای دیگران شناسنامه شجره نامه بنویسند.
ما اصل رابرانسانیت وعلم ومنطق وعقلانیت گذاشته ودموکراسی راپایه اساسی رهایی از دستان اختاپوسی استعماری ازهرنوع میدانیم.
دیرنشده جنبش حرکت ملی آزربایجان را با هرتفکری دارید،یاری فرمایید.
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام _ لوایی عزیز،نظرات شماکاملن درست است.
ازاین باتلاق بیرون شدن وبا زیاده خواهان متوهم وباستانگرا دریک راه برای رهاشدن سخت که من فکرمیکنم لاممکن است.
تنها یک راه میتواند،شایدمثمرثمرگردد،فارس راکنارگذاشته ودیگرملل برایش قانون مشخص کنند.
راه دوم ،خامنه ایی مثل آتاتورک یکباره تمام امتیازات بناحق داده شده به فارس را جمع وترمز آنهارالاقل سی سال کشیده وتمام امتیازات فراماسیون های انگلیسی را ازفرهنگ وادبیات درایران کوتاه کند.
این کاربسیارسختی است،ولی اگرتورکان(آزربایجانی،قاشقایی،خلج،افشار؛تورکمن،قاجار،پیچاقچی،ووو..) وکورد،عرب،بلوچ همکاری کنند،شدنش ناممکن نیست.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

آراز گرامی،
از یک زاویه نظر شما درست است که به « دیالوگ» تأکید میکنید.
اما فراموش نکنید که «چاره یابی» از طریق دیالوگ مختص یک جامعه پیشرفته است. نه جامعه کم رشد. و عقب مانده مثل جامعه ما.
برای نمونه : دهه هاست از یک طرف ایده « اصلاحات و انتخاب بد از بدتر» مطرح بود.
از طرف دیگر ایده « سرنگونی». از طریق تشکیل یکی دو تشکل اتحادی-ائتلافی« جهت رهبری سراسری، از خارج».
خودتان میدانید که « دهه ها دیالوگ» نتوانست این مسایل را حل کند.
اما در دیماه «نیروی »سرنگون طلب ، خود جوش ، بیرون ریخت و مسایل را حل کرد.

عملا نشان داد که « خواهان سرنگونی ست و نیازی به « تشکیلات رهبری در خارج ندارد.» چرا که
در داخل میتوانند « حرکات خود را سازماندهی و رهبری کنند».
حالا کسی جرئت طرح اصلاح و انتخاب بد از بدتر را ندارد. مسئله تمام شد.
--

برمیگردم به مسئله « تبعیض یا ستم ملی». این مشکلی ست که در جامعه ایران وجود دارد. همه، حداقل از صورت مسئله خبر دارند. دیالوگ از همه طرف انجام گرفته و همه از نظریات یگدیگر با خبر اند.
ولی مشکل همچنان بدون یک راه حل تفاهمی باقی مانده است.
اضافه کنم که تنها مسئله تبعیض نیست بل مشکل بی عدالتی اجتماعی و شکل و محتوای نظام آینده و دموکراسی نیز همینطور بدون راه حل باقی مانده اند. اینها با دیالوگ حل شدنی نیستند. گرچه انتشار نظریات و حتی دیالوگ مفید است ولی از این راه جامعه ما به « تفاهم و راه حل» نمی رسد.
تنها« توازون قوا» ست که مشکل گشاست.
هرجریانی که بتواند مردم را به دنبال خود بکشد، هر جریانی که بتواند در میدان مبارزه نیرو بسیج کند میتواند خواسته خود را پیش برد. چه ارتجاعی باشد و چه مترقی. فرق نمی کند. تعیین کنند میزان نیروست.
کسی که خواهان تحقق قوانین مترقی و حقوق انسانی خود است مجبور است «نیرو بسیج» کند.
و قدم به میدان گذارد. وگرنه « کسی دست بسوی تفاهم و پذیرش حقوق دیگری» دراز نمیکند.

مثلا جریانی خواهان رفع تبعیض همه جانبه و ستم ملی است، اما نیروی کافی ندارد،در عوض تبعیض گر 80 درصد جامعه را بدنبال خود میکشد، کار تمام است.
در 57 نیز چنین حادثه ای اتفاق افتاد. خمینی حداقل 70 یا 80 در صد جامعه را به دنبال خود کشید. و 39 سال است که حکومت میکند. البته با کشتار.
---
دیالوگ مفید است. اما تعیین کننده و چاره گر « نیرو» در میدان است.
نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

آقای دکتر دوشوکی؛ دفاع شما از جمهور مردم و نفی سیستم ارتجاعی سلطنت و اینکه ، بازگشت به عقب و پناه بردن به مارغاشیه، راه نجات از عقرب جراره نیست ، به راستی که قابل تقدیر است ؛اما شما واقعا رضا پهلوی را، سرمایه ی اپوزیسیون ایران می دانید؟! این چه سرمایه ای است که مدام آمادگی خود را برای استبداد اعلام می فرمایند و به هر بهانه ای از پدر جنایتکار و خائن خود دفاع می کنند.
آقای دوشوکی؛ " نظام پادشاهی پارلمانی" که پهلوی چی ها دم از آن می زنند، مانند دیوی زشت روی و بدهیبتی است که سر و پایش را پوشانده باشند.
نکته مهم دیگر این است که رضا پهلوی و طرفدارانش، هیچ گونه شانس و توانی و اراده ای و خطری برای سرنگونی رژیم آخوندی ندارند؛ رضا پهلوی و طرفدارانش مرد میدان نیستند.
پادشاهی خواهان؛ هیچ فرقی با آخوند و پاسدار و بسیجی ندارند. چون هر دو گروه نوکر صفت هستند و غایت آرزویشان دست بوسی سرخر و

مستبد جنایتکاری به اسم ولی فقیه و شاه می باشد.
در یک کلام ، این گور به گوری (خمینی خون آشام) محصول همان گوربه گوریست(شاه خائن) ، یکی سایه ی خدا یعنی ظل الله و دیگری روح خدا، یعنی روح الله که بر مال و جان و روان خلق محروم ایران چنگال خونین خود را فرو برده اند.
بهتر است که سینه چاکان و جان نثاران رضا پهلوی، سر از برف بیرون بیاورند و بپذیرند که دوران حکومت استبدادی پادشاهی به سر رسیده است.
باری، نفی دو رژیم مستبد و ارتجاعی شاه و شیخ ،نخستین گام برای تحقق جمهور مردم و تشکیل یک حکومت ملی و سکولار است.
در پایان آقای دکتر دوشوکی باید به شما بگویم که مسئله ی بسیار مهم در رابطه با جنبش سرنگونی طلبانه ی توده های مردم و اپوزیسیون سرنگون طلب جمهوریخواه، مسئله ی رهبری این جنبش است که به نظر من شایسته ترین و بهترین گزینه برای رهبری جنبش انقلابی مردم، "شورای ملی مقاومت ایران" می باشد.
***به امید پیروزی خلق قهرمان ایران***
نوشته شده توسط: دكتر عبدالستار دوشوكي

کیانوش عزیز

با سپاس بیکران از زحمات و از خودگذشتگی های شما و دوستان، باید اعتراف کنم که من فلسفه انتقال کامنت ها به صفحه شما را درک نمی کنم. چون اگر کسی بخواهد فحاشی بکند، این کار را می تواند در آنجا نیز انجام بدهد. کمااینکه می دهند. مثلا یک آقا رضایی در مورد مطلب من نوشته . البته آن را با کلی تلاش در لابلای کامنت های فراوان تودرتو و مربوط به مقالات متعدد (که قاطی شده اند) پیدا کردم. اگر خلاصه کنم، نوشته بود: "رضاشاه بلوچستان را ساخت و بعد بلوچها دسته دسته از هند و گجرات به ایران (بلوچستان) آمدند و با سنت های عقب مانده و زن ستیز و ازدواج با دختران نه ساله بطور انبوه زاد و ولد کردند و هر کدام صاحب بیش از ده بچه شدند و برای هر بچه ۴۰ تا ۴۵ هزار تومان یارانه می گیرند و برای ایران هیچ سودی ندارند".

مثلا این سید گرامی توهین کرده. در صورتی که من کلی خندیدم. زیرا می دانم کافر همه را به

کیش خود پندارد و هر کسی که یرقان دارد تمام دنیا را زرد می بیند. برای اجنبی زادگان بی ریشه و نوادگان عراقی ها و لبنانی ها و سوریه ای ها که توسط پادشاهان ترک صفوی به ایران آورده شدند، اکثر ایرانیان اصیل موالی و بیگانه هستند. خوب این سیدزاده بینوا دارد می سوزد و درد می کشد که چرا علیرغم تبعیض و محرومیت های شدید اعمال شده توسط حکومت صفویان مدرن، مردم بلوچ بیشترین زنان را در شورا های شهرها و روستاه ها و فرمانداری ها دارند. بیش از ۲۲ زن بلوچ در راس شورا ها هستند. بعضی از شوراههای روستا ها مثل افضل آباد خاش تمامی اعضای شورا زن بلوچ هستند. یعنی بیشترین مشارکت زنان در مقایسه با کل کشور.

خوب این سیدزاده های عقب مانده ارتجاعی داعشیعه مثل رضا که حداکثر تلاش خود را با هر حربه و وسیله ای بکار بردند تا بلوچستان را عقب نگه دارند، از این وضعیت مردمی در بلوچستان وحشت زده و نگران هستند و تمامی تبلیغات خود را برای ارائه چهره نادرستی از بلوچستان بخصوص در صدا و سیمای جمهوری اسلامی بکار می برند که حتی داد استاندار سید و ولایتمدار و حزب الهی سیستان و بلوچستان هم از این همه تبلیغ دروغ مزدوران نظام و صدا و سیما به هوا بلند شده است: این هم لینک به خبر دیروز اعتراض استاندار:
https://www.mehrnews.com/news/4197264/%D8%B5%D8%AF%D8%A7%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%85%D8%A7-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%A8%D9%84%D9%88%DA%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%A7-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%DA%A9%D9%86%D8%AF

اتفاقا اینها سوالات سخت و یا توهین و فحاشی نیست. بلکه فرصت خوبی برای ما است تا روشنگری و اطلاع رسانی بکنیم. در نتیجه پیشنهاد من این است که کامنت گذاری آزاد شود و کامنت ها بدون سانسور در زیر همان مطلب نوشته شود. اما در نهایت صلاح مملکت خویش خسروان دانند.
نوشته شده توسط: Anonymous

تا جایی که من مطلعم اعتراضات رو به خاموشی
و این حرف ها هم اضافه است

نوشته شده توسط: Anonymous

اوه چه زحمتی
خسته نباشی

نوشته شده توسط: Anonymous

هرچند ازاین نمد کلاهی داریم
از هرطرفی ناله و آهی داریم
در بهمن انقلاب دادیم بر باد
هر روز به شاه یک نگاهی داریم
جزحضرت آیت الله بی بی سی
خب خود تو بگو کجا پناهی داریم

نوشته شده توسط: Anonymous

ما که نفهمیدیم
پرداختن به تخلفات دانشگاه آزاد
چه ربطی به لاطائلات اکبر گنجی داره

نوشته شده توسط: Anonymous

آ.ائلیار عزیز من از خانه نشستن چیز ننوشتم ولی هر جریانی به عده ای از مقدمات احتیاج دارد. پر واضح است که شکاف بین فارسها و تورکها , فارسها و سایر ملتهای ایران عمیق تر از هر زمان دیگر شده و در حال عمیق تر هم شدن است. ببینید فارسها از جمهوری ایرانی از رصا خان و کورش و آریائی شعار میدهند و آذربایجانی ها هم از با کی تبریز آنکار, فارسلار هارا بیز هارا. با این احتلاف فکری همکاری بین این دو گروه محال بنظر میرسد. الیته فارس باید بدانند , برای آزادی خودشان از جهنم این رژیم احتیاج به همکاری تورکها دارند و الا در این جهنم رژیم باتورک ها و با سایر ملتها خواهند سوخت و تورکها هم همین طور. راه حل , دیالوگ وسیع بین این گروه ها است و آماده سازی برای یک قیام سرتاسری.در غیر این صورت هیچ شانسی برای قیام سرتاسری وجود ندارد.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

دوشوکی جان.،متاسفانه به دلیل فحاشی هایی که در بخش کامنت ها انجام گرفته است ، کامنت ها به" صفحه شما" منتقل می شود .بهر حال تشکر از شما که تحمل انتقاد پذیری تان ،کم نظیر است

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

آراز گرامی،
تفاهم در مسایل حقوقی، از طریق شرکت در مبارزه عمومی و طرح خواسته های خود، حاصل میشود.
اگر نیرو برای شرکت در مبارزه ی عمومی نداشته باشی، اگر خواسته های خود را در مبارزه عمومی مطرح نکنی، هیچکس به حقوق شما توجه نمی کند.
قانون انجمهای ایالتی-ولایتی در مشروطیت به خاطر شرکت ملیتها به خصوص آذربایجان در مبارزه عمومی تصویب شد. هرچند بعدها دیکتاتوری نگذاشت عملی شود. این هم نشانه آن است که برای اجرای قانون دموکراتیک لازم است دیکتاتوری را به دموکراسی تبدیل کنی تا عملی شود. و با نیروی خود اجرای قانون را پشتیبانی کنی. بدون این پارامترها حقوق رعایت نمی شود.
برای اجرا و تغییر قوانین، اول درک بعد نیرو لازم است. اگر نیروی کافی داشته باشی میتوانی ماتور مملکت یا آذربایجان را حتی با در خانه نشستن هم خاموش کنی. و حکومت را وادار به اجرای خواست خود کنی. و حتی میتوانی حکومت را تغییر دهی.

با شعار « به من چه!» در حالیکه « همه چیز به ما مربوطه» ، اگر نیرو نداشته باشیم ، اسارت ادامه می یابد.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

تبریزی گرامی،
لطفاً موضوع مقاله را منحرف نکنید. اینجا نه از پان فارسیسم صحبت شده و نه از دیگر پانها.
کامنت شما جایش در ص.شماست.
خواهش میکنم سیاست تفرفه اندازی رژیم را زیر مقاله من تبلیغ نکنید.

نوشته شده توسط: دكتر عبدالستار دوشوكي

با توجه به سیاست جدید ایران گلوبال در عدم درج کامنت ها، دوستانی اگر کامنت یا نظر مخالف بنده دارند، لطف فرموده آن را برای من ایمیل کنند (doshoki@gmail.com) بنده با کسب اجازه قبلی از ایران گلوبال در صورت امکان آن را منتشر خواهم کرد. در ضمن من در مقاله ام تاکید کرده ام که شاهزاده رضا پهلوی در شرایط فعلی که ضرورت اتحاد بین همه طیف های سیاسی را می طلبد برای اپوزیسیون یک سرمایه است. اما روشنگری بر علیه فرصت طلبی (یا بقول آقای خامنه ای مگسان گرد زخم) و بحث دمکراتیک فرهنگی نافی روح اتحاد نیست. اتحاد آگاهانه امروز ما در نفی نظام است؛ و به معنای اتحاد ما برای نظام آینده نیست و نباید اجازه بدهیم مگسان گرد شیرینی با شیرین کاری و "همکاری ناسا" ناجا عکس کسی را در ماه بگزارند تا ما یک بار دیگر محسور شویم و از چاه به چاله برگردیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای بنی طرف ضمن تشکر از شما بخاطر برخورد مسئولانه شما نسبت به یکی از مسائل مبرم جامعه و بی اعتنائی روشنفکر و سیاسی کار های فارس زبان به حق و حقوق ملل غیر فارس و در رابطه با تبریز باید بگویم که آیا از اعتراضات استادیوم سهند تبریز و ادامه آن در خیانهای تبریز و شعار های داده شده و از خواسته های آذربایجان و اعتراضات شان روشنفکر و سیاسی کار های جامعه فارس زبان درس گرفته و یا اینکه با سانسور و بی اعتنائی میخواهید بگوئید که بی خیال . مثل گذشته در جریان سبز ها و امروز , آذربایجان اول سکوت کرد و با یک خط جداگانه با مناطق فارس زبان و خواسته های متفاوت و با شعار خود بمیدان آمد . پس بی اعتنائی بخواستهای آذربایجان یکی از علل مهم شرکت نکردن آذربایجان همراه و هم دوش شماست بنابراین گله مند بودن شما از آذربایجان بر میگردد به عمال و کردار و برخورد شما با خواسته های ملل غیر فارس زبان و اینکه روشنفکران فارس

فارس زبان چطوری با ملل غیر فارس تنظیم رابطه برقرار کرده اند .امروز آذربایجان و جوانانش و بالخص تحصیل کرده ها و روشنفکرانش خواسته های ملی دارند و هر گونه بی اعتنائی و رد این خواسته ها به همان اندازه باعث فاصله گرفتن بین آذربایجان « ملت تورک » با شما فارس زبانها میشود و نباید از یاد برد که رژیم همچنان بر اقتدار نشسته و بدون اعتراض گسترده و توده ای سرنگون نخواهد شد و مسبب جلو گیری از همبستگی تا بحال خود محوربینی و مرکزگرائی روشنفکر و سیاسی کار های فارس زبان و تشکیلاتهای باصطلاح سراسری هستند و از یا نبرید آذربایجان نمی خواهد گوشت جلو توپ و تفنگ بشود بلکه آذربایجان دارای تفکر و خواسته هائی است که بدون احترام بخواستهایش هرگز با شما پا بمیدان نخواهد گذاشت
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام ـ این درک و تحلیل را لازم بود درسالهای بسیاردورتشخیص میدادید،متاسفانه چپ ایران خودش دررشد تفکرفاشیستی عاریایی نقش برجسته ایی داشته است،کاش کسی که درسال 54 ازنظرات بیژن جزنی دربرآمدن خمینی مطلع بوده ولی کارآخوند،رادعانویسی دانسته نتوانسته اند،ازساخت وپاخت های کنفراس گوادولوپ سردرآورد.یعنی چشم و گوششان به مسکو توخالی بوده وازواقعیت بدور.جناب ایشچی ،کم کم بدنبال تحلیل های جامع ورئالی هستید،من بشما روزبروزامیدوارترمیگردم.ایکاش نوشته واخطارهای ده ،پانزده سال پیش من راکه درسایت کارآنلاین گاها چاپ میشد،راجدی میگرفتید،کاش ازناسیونالیسم افراطی پان ایرانیستی بانگرش پان فارسی دراین سازمان یک کمی زاویه گرفته بودید.بازهم خوب است،بالیقی هرواقت سو دان تودسون تئزه دی.فاشیسم صدسال است درتاروپود تفکرملت ایران وسازمان های سیاسی آن رخنه فرهنگی ،تاریخی کرده است،رهایی ازفاشیسم بخودبرگشتن لازمه آن است،

کمونیسم هرچقدرهم دارای آرمانهای انسانی ومردمی داشته باشد،درایران وبخصوص درآزربایجان یک وسیله برای سرکوب خواسته های مدنی وحقوق انسانی ماتقویت میشود،این تحفه غرب اول باید برای ملت خودشان بهره مندباشد.ما ملت های زنجیری دردستان فاشیسم فارس واستعمارگرفارس ازاین هدیه غربی سودی نبرده ونخواهیم برد.اکنون درداول مارهایی ازاستعمارو نابودشدگی است،صدسال کم زمانی نیست که میلیاردهادلار صرف برای حذف ملت مامیکنند،عدالت اقتصادی یک مبارزه عمومی درکل دنیاست،عدالت فرهنگی،سیاسی،اجتماعی درایران مختص ملل درزنجیرفارس است،این راباید درک کرد،8
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب بنی طرف بزرگوار ممنون از نوشته گرانقدرجنابعالی
جناب بنی طرف درزمانی کروبی که رئیس مجلس بود یک آگهی تجاری ازتلویزیون پخش شد به نام گلین اجاق تبلیغ یک اجاق گاز بود.
پخش این آگهی به فارس تمامیت خواه بسیاربسیار غیرقابل تحمل شده بود .
درمجلس به ریاست کروبی وبهزادنبوی وخاتمی و.... قانونی تصویب کردندکه زبان ترکی خارجی است وبه این زبان تبلیغ نشود.
اکنون ما درایران وبخصوص تبریز هیچ کالای ومکانی بانام ترکی نداریم
حتی تکرار اسامی قدیمی درتبریز جرم است .
اگرشما درتبریز به دیدن آثارباستانی بروید درپشت بلیط عکس فردوس را خواهید دید .
درصورتی دراصفهان پشت بلیط مشخصات آثارقید شده است .
درآزربایحان یک جنگ پنهان وآشکاروجود دارد آزربایجان خاموش نیست دردوره اویل چهارسال اول ریاست آقای روحانی که به تبریز آمده بود دراستادیوم سنخرانی می کرد مردم به او کارت قرمز دادند.

وقایع آزربایحان را اپوزسیون ودولت فارس اگر نتوانند به نحو خود مصادرکنند به اتفاق هم دربایکوت خبری قرارمی دهند.
دراین وضیعت مبارزه به رهبری فارس معنی دارد؟
مبارزه گروهای شاهی وشیخی (کروبی ها و پسرها شاه )بر سر قدرت است آیاغیر ازاین است ؟
برای منه تورک جنبش سبز معنی ندارد.
البته این خصلت اشغالگر است .
دراین رابطه باید عرض کنم روزی درفرودگاه مشهد گروه کوهنوردی رادیدم داشتند می رفتند به قرقیزیستان به آنها گفتنم مگر قرقیزستان کوه دارد آنها گفتند بلندترین کوه دارد نامش هم لنین است یکی از رشته کوه های هیمالیا است گفتم لنین کجا کوههای هندی کش ؟
به دنبال این موضوع وقتی به کشورقرقیزستان رفتم درآنجا آثار اشغالگری را دیدم تمام اماکن نام روسی داشتند .
دراین سفرقرقیزی که همراه من بود من را برد به منطقه تالاس که یکی ازاستانهای قرقیزستان است وهم مرز باقزاقستان ونزدیک اوزبکستان است به شهر به نام روسی گیروفکا وبه نام قرقیزی قزل آدر به دو روستای نزدیک آن شهر رفتیم که به نامهای مادر و دختر لنین نام گذاری شده بودند.
منطقه تالاس جای است در زمان استالین مسلمانان اعم ازآزربایجانیها وکوردها از مرز ترکیه از ارمنستان کنونی به این منطقه کوج دادند.
دراستان تالاس قرقیزستان بیشتر تورک آزربایحانی وترکیه ای وکورد ساکن هستند.
درواقع ازنظر قومی منطقه تالاس کشورقرقیزستان بیشترکورد وتورکی ساکن هستند این نتیجه انتقال اجباری مسلمانان به این منطقه واسکان ارمنیها به جای آنها است .
نوشته شده توسط: Anonymous

بلوچها هم از رضا شاه سود بردند هم از فرزندش و هم از حکومت اسلامی
رضا شاه اولین بار به بلوچها که تازه آن زمان از هند و گجرات آمده بودید شناسنامه داد. زاهدان را رضا شاه برای تجارت با هند درست کرد و شما بلوچها دسته دسته به آن سرازیر شدید و امروز خود را صاحب خانه می دانید. حکومت اسلامی هم که بیشترین خدمت را به شما کرده. در اون گوشه دورافتاده مملکت دستتان را برای اجرای مراسم و سنتهای عقب مانده و زن ستیز و ازدواج با دختران کم سن و سال و چند همسری و قاچاق سوخت و قاچاق انسان و بسیاری امور دیگر که با زندگی مدرن هیچ سنخیتی ندارد باز گذاشته است تازه کلی برایتان راه و مدرسه و خانه بهداشت ساخته و شما با بهبود وضع بهداشت و داشتن حداقل امکانات تا توانستید بچه درست کردید. حکومت مدرن باشد کجا شما می توانی با دختر 9 ساله ازدواج کنی و مانع تحصیل دختران شو؟
جوانهای ما


جوانهای ما در جبهه های غرب با عراق می جنگیدیند شما از مرزهای بی درو پیکر شرقی دسته دسته به ایران آمدید. در تولید و صنعت و فرهنگ و دفاع از کشور نقشی نداشتید اما بطور انبوه زاد و ولد کردید . زمانیکه حکومت با سیاست کنترل جمعیت دو تا بچه را برای ما تعیین کرد شما بلوچها بطور متوسط بالای 10 بچه آوردید. برای هر بچه 40 تومن هم یارانه می گیرید.
البته چه بهتر که هم وطنی ما با شما از بین برود. شما برای ایران سودی ندارید
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب لوایی بزرگوار
انشاالله سلامت اولاسان بیز چون و بیزدن یازاسان

نوشته شده توسط: Anonymous

این قسمت .... را چرا فقط ..... مینویسد. مطالب جالبی هم که نمینویسد بقول اقای...... میخواهد همیشه ان بالاها باشد. الان که در داخل مملکت اینهمه خبرهاست چرا باید همیشه شعروشعارهای ایشان در ان بالا باشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر مغولزادگان تجزیه طلب گرگ تبار ، عقل و فرهنگ و شرف و منطق داشتند حالا باید خفه میشدند چون خلاف ادعاهای راسیستی پیشین آنان در این سایت ،فشار اقتصادی فرهنگی فاشیسم شیعه صفوی، چنان بر فارس و ایرانی هم زیاد شد که بیش از هر قوم و خلق دیگری ، سر به شورش برداشتند. اما پان ترکهایی که در اینجا میگفتند مردم فارس اصفهان و شیراز و مشهد و کرمان در ناز و نعمت زندگی میکنند. شونیسم دهاتی ترک، بدون شناخت جامعه ایران ، در اروپا و امریکا لم داده و دروغهای مغولی پحش میکند. اینها دماگوگهای فاشیست گوبلزی هستند که از نعمت اینترنت میخواهند ، عقدههای عقب افتادگی سیاسی فرهنگی 1000 ساله خود را ، با دروغ و جعل و تحریف و لاف و گزاف جبران کنند.
پیش بسوی- ایرانی متخد مرکزی سکولار دمکرات سوسیال و منوگام ؛با هژمونی زبان و فرهنگی ده هزارساله پارسی اهورایی !

نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی، اتحاد عمومی و پیکار با رژیم دژخیمان و شکنجه گران با شعار: (باهمی، پیکار، پیروزی) هنگامی شدنی است که پان های رنگارنگ ناسیونالیستی ریشه کن شوند وگرنه تا زمانی که انگل های سیاسی ناسیونالیست تاخت و تاز می کنند یکپارچگی مردم ایران برای ستیز با رژیم دوزخی ولایت فقیه ناشدنی است! به جای سخنرانی دور و دراز نمونه ساده ای می آورم، چنان که از دیرباز گفته اند مشت نمونه خروار است! کیانوش توکلی بیچاره خواسته است با دردسرهای فراوان به هرزنامه نویسی پانستانی ها در تارنمای ایران گلوبال پایان دهد اما پانستانی ها پس از بسته شدن در از پنجره آمده و به نفرت پراکنی ناسیونالیستی پرداخته اند! به یادداشت (کامنت) شماره 97771 در صفحه شما نگاه کنید (صفحه ما که نه، صفحه شما !) یکی از پانستانی ها با گذاشتن نام (آرامش) بر روی خودش هیتلرنامه ای نوشته و در آن هیتلرنامه به .....

..... نفرت پراکنی ناسیونالیستی پرداخته است! آیا با سخنان این پان هیتلرها می توان امیدوار به اتحاد عمومی مردم ستمدیده ایران برای نبرد با رژیم دوزخی ولایت فقیه شد؟ این پان هیتلر در بخش هائی از هیتلرنامه اش چنین نوشته است: ( ..... مشکل در این است که ایران دارای یک زبان رسمی و اداری است و این البته از روحیه نژادپرستی و فاشیستی قوم فارسی زبان منشأ می گیرد! ..... ) ، ( ..... با آن که درصد بزرگی از همین فارس زبانان از شدت فقر برای عزرائیل دعوتنامه می فرستند ولی از فاشیسم خود دست برنمی دارند! ..... ) ، ( ..... عجب قوم پوست کلفت و کثیفی هستند این قوم فارس! ..... ) ، ( ..... در حالی که قوم کثیف فارس مشغول عیش و نوش و لهو و لعب و ثروت اندوزی و ستم به بقیه، بی تفاوتی کامل به ظلم نسبت به اقوام دیگر و تنها به فکر دفاع از حقوق خود بودند بقیه اقوام در حال مبارزات گوناگون و کشته دادن بودند! ..... ) ، ( ..... عجب قوم پلشتی هستند این قوم فارس! ..... ) ، ( ..... قطعا قوم مشمئز کننده فارس در این مظلمه دو تکه نمودن یک ملت مقصر بود! ..... ) ، ( ..... قطعا مقصر همین قوم پلید فارسی زبان بود که عامل مصیبت های قوم بلوچ بود! ..... ) ، ( ..... از قوم پلید فارس زندانی مبارز وجود ندارد یا آن که بسیار ناچیز و نزدیک به صفر است! ..... ) ، ( ..... قوم فارس یک مشت مفت خور بیش نبوده اند و نه تنها در مبارزه سهمی نداشته اند بلکه میراث خوار هم بوده اند! ..... ) ، ( ..... دفاع از حقوق قوم یا ملتی با تاختن بر قوم دیگر نشانگر ریشه دار بودن است!!! ..... ) هایل هیتلر! ********** دوستان گرامی، آیا با گفتن و نوشتن این هیتلرنامه ها و با نفرت پراکنی های ناسیونالیستی این چنینی می توان امیدوار به اتحاد عمومی بود؟ کسی که در این هیتلرنامه با به کارگیری واژگان ناسیونالیستی و نژادپرستانه ای مانند قوم پوست کلفت فارس، قوم کثیف فارس، قوم پلشت فارس، قوم مشمئز کننده فارس، قوم پلید فارس، قوم مفت خور فارس، قوم میراث خوار فارس و ..... پیاپی قوم، قوم کرده و نفرت پراکنی می کند روشن است که آب به آسیاب رژیم دوزخی ولایت فقیه می ریزد و ستمدیدگان اگر می خواهند به ستیز با ستمگران بپردازند باید امیدشان را از این پانستانی ها ببرند! فردا هم اگر رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه نابود شود و لاشه پلشت آن به زباله دان تاریخ پرتاب شود این پانستانی ها پیشینه های درخشان مبارزاتی برای خودشان خواهند تراشید و سهم خواهی خواهند کرد و پس از سهم خواهی در راه برپائی رژیمی بر پایه دموکراسی و دادگری و خردورزی سنگ اندازی خواهند کرد! برای شناختن چنین کسانی نگاه کردن به نوشتاری در لینک زیر سودمند است

http://www.iranglobal.info/node/57922
نوشته شده توسط: جمال

یک سوأل از جناب کیانوش توکلی ... بە چە دلیل نوشتەهای آ.ئلیار همیشە در بالای سایت سخن روز قرار میگیرد ؟ آیا لازم نیست نقش آ.ئلیار را برای کسانی کە بە این سایت سر میزنند روشن کنید ؟ همە اطلاع دارند کە شما مسئول سایت هستید و بسیاری از دیگران هم با شما همکاری میکنند ولی نقش آئلیار واقعأ لازم است کە برای آنها کە بە این سایت سر میزنند روشن کنید ،،، تمام نوشتەهای ایشان در بالا بالا جدا از تمام نوشتەهای دیگر جایگاه ویژە و خصوصی پیدا کردە آیا ایشان در پرداخت هزینەهای سایت با شما شریکند ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی، چون من حق ندارم پای مطلب جنابعالی نظر بگذارم شاید این نظر در میان نظر های دیگر گم شود و آن را نبینید. اما به هر حال خدمت مبارک شما عرض کنم که اگر هدفتان از این تغییرات رعایت نویسندگان مقالات است نتیجه کار شما بر عکس هدفتان خواهد بود. مثلا و فقط به عنوان نمونه، فلان آدم دهن دریده و مشکوک به مامور بودن از طرف بسیج سایبری رژیم که کارش خلاصه می شود به دهان دریدگی و فحاشی و اتهام زنی به این و آن (ب.م) اکانت کامنت نویسی دارد و هر دهان دریدگی و عقده گشایی را می تواند علیه هر نویسنده یی ادامه بدهد، بی آن که دیگران بتوانند در همان جا به او پاسخ بدهند، چرا ؟ چون شما به دلیلی که بر من نامعلوم است از او حساب می برید و به او که از همه مشکوک تر است اکانت داده اید. برای مثال گفتم وگرنه منظورم یکی دو نفر خاص نیست. به بد راهی می روی عزیز جان!یا همه باید بتوانند یا هیچکس.

نوشته شده توسط: Anonymous

به سفسطه نویسنده پان ایرانیست توجه کنید:

ٌ فدرالیسم هم، درست به‌همان دلیلی که درباره‌ی ضرورت اجتناب از اقتباس نیاندیشیده‌ی مفاهیم ویژه‌ی تاریخ و جغرافیای سیاسی دیگران گفته‌شد، برای ما دردی را چاره‌‌نمی‌کند. اگر هم قرار بر خود‌مدیری و عدم‌ِ تمرکز اداری است، قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی مصوب پدران ما در دوران مشروطه، که از ابتکار سراسری مردم کشور در تشکیل آن انجمن‌ها سرچشمه‌می‌گرفت، در صورتی که به‌درستی اجراگردد، از هر جهت بسنده‌‌خواهدبود. ٌ

به علی شاکرندی زند باید گفت اگر شیوه تفکر و زندگی صد سال پیش برای او معیار درستی است٬ بجای استفاده از کامپیوتر باید به چرتکه برگشت و بجای اتوموبیل به الاغ سواری. پان ایرانیست ها در کار تحمیق وتوجیه همیشه استاد و معلم آخوندهای آدمخوار بوده اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی،
چون من حق ندارم پای مطلب جنابعالی نظر بگذارم شاید این نظر در میان نظر های دیگر گم شود و آن را نبینید. اما به هر حال خدمت مبارک شما عرض کنم که اگر هدفتان از این تغییرات رعایت نویسندگان مقالات است نتیجه کار شما بر عکس هدفتان خواهد بود. مثلا و فقط به عنوان نمونه، فلان آدم دهن دریده و مشکوک به مامور بودن از طرف بسیج سایبری رژیم که کارش خلاصه می شود به دهان دریدگی و فحاشی و اتهام زنی به این و آن (ب.م) اکانت کامنت نویسی دارد و هر دهان دریدگی و فحاشی و عقده گشایی را می تواند در حق هر نویسنده یی ادامه بدهد، بی آن که دیگران بتوانند در همان جا به او پاسخ بدهند، چرا ؟ چون شما به دلیلی که بر من نامعلوم است از او حساب می برید و به او که از همه مشکوک تر به اطلاعاتی بودن است اکانت داده اید. برای مثال گفتم وگرنه منظورم یکی دو نفر خاص نیست. به بد راهی می روی عزیز جان! یا همه باید

بتوانند زیر یک مقاله نظر بگذارند یا هیچکس.
نوشته شده توسط: Anonymous

ما سرشناس نیستیم و از مردم هم خواسته ای نداریم
خلایق هرچه لایق