Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: کانال سیزده

آقای اسامه! همانطور که از نامتان پیداست شما احیانا با وهابی ها رابطه فامیلی دارید، چرا بیهوده بحث خون و نژاد پیش میکشی؟ آیا نژاد پرستی در قاموس شماست؟ در ضمن شما با آن سواد اندک تان چگونه بخود اجازه بحث در چیز هایی میدهید، که سوادتان کفات آنرا ندارد! لطفا به جای این بحثهای بیهوده، و پریدن از این شاخه به آن شاخه، به حای اصرارهای غیر منطقی، غیر علمی، اول کسب سواد کن، بعد قاطی بحث شو! آیا سزاوار است وقت خوانندگان را با این بحثهای غیر علمی و عیر منطقی و من در آوردی بگیری؟ شما سواد ترکی ات لنگه، فکر میکنی با اصرارهای بیمورد، حرفهایت مقبولیت اجتماعی کسب میکند؟ آقای عزیز! دلایل قوی باید و معنوی/ نه رگهای گردن ز حجت قوی! بدون آگاهی کافی بحث کردن، مثل آب در هاون کوبیدن است! خودت را بیهوده خسته میکنی! بحثهایت منطقی نیست. پشتوانه علمی ندارد. از روی معده صحبت کردن باد و هواست. برادر!

نوشته شده توسط: کانال سیزده

2 گروه - در قرن 21 - آن اتفاقی که نمی بایست بیفتد، افتاد. و آنهم جنگ مذهبی در اسلام داعشی قرون وسطایی؛ میان شیعه شهادت پرست و سنی خلافتی طلا پرست بود. بیشترین سود را آخوندهای مرتجع ایران- و سیستم شیخی فتودالی مرتجع عرب- از این خونریزی ها خواهند برد. مهمترین آسیب آن برای بشریت ،به تاخیر انداختن فرهنگ دمکراسی - سکولاریسم-سوسیالیسم- حقوق زنان-و همسایگی مسالمت آمیز- در خاورمیانه است.
به امید پیروزی عصر روشنگری بر غول و هیولای دین ، قومگرایی ، و سلطنت طلبی عربی ایرانی.

نوشته شده توسط: اسامه

و در اخر میرسیم به اینکه عرب ها با چه گروهی خوابیدنند

این دو نقشه را هم میگذارم که همه بدانند تراکم این هاپلو گروپ در کجا است و تیر خلاص بر پندار های باطل :

https://en.wikipedia.org/wiki/File:Haplogroup_J_(Y-DNA).svg

ان میتوانید لینک زیر را بخوانید:
https://en.wikipedia.org/wiki/Haplogroup_J_(mtDNA)

https://en.wikipedia.org/wiki/Haplogroup_J-M267

و بخصوص لینک زیر را (قابل توجه نوید )

https://en.wikipedia.org/wiki/Haplogroup_J_(mtDNA)

.............................................
یعنی اذربایجانیان عزیز پدرانی داشتند که از مادرانی در شبه جزیره عربستان به دنیا امده اند در حالی که با زنانی جفتگیری جنسی کرده اند که عرب نبودند چون مقدار هاپلو گروپ مادری در اذربایجان MT DNA بسیار کم و مقدار پدری ان Y DNA( 56 تا 58 درصد است که همواره به همراه مقدار ناقل ان نوع T

و از این هاپلو گروپ برابر با بقیه اعراب است
نوشته شده توسط: اسامه

خوانندگان گرامی
فردی به نام انزابی پیدا شده و ادعا میکند مردمان خاورمیانه و از جمله ایرانیان ژنتیک یکسانی دارند
برای اثبات پوچ بودن نوشته هایی که از یک سایت بیربط کپی پیست فرمودنند توجه شما را به یک مقاله علمی درباره مردمان خاورمیانه و تفاوت هایشان خواهم نوشت:
میتوانیم مقاله را مفصلا در لینک زیر بخوانید:

https://link.springer.com/article/10.1007%2Fs10038-005-0274-4

در خاورمیانه:
تقسیم عربی-ناعربی

در این گام،ما با یک تقسیم بزرگ دیگر روبرو می شویم که می توان تا حدی رد آن را در قوم نگاری و نیز تاریخ اخیر منطقه جستجو کرد.بر اساس این تقسیم بزرگ که می توان آن را جدایش عربی-ناعربی نامید،ملل عرب منطقه یعنی اردنی ها
(JOR ) ، فلسطینی ها (PAL ) ، عراقی ها (IRK )، سوری ها (SYR ) ،عمانی ها (OMA ) و مصری ها (EGY) به دلیل روابط نزدیکشان با یکدیگر یک شاخه بزرگ تشکیل داده و از شاخه ،

،ایرانی ها (IRN ) ، بخشی از کردها (KUR ) ،یونانی ها (GRE ) و لبنانی ها (LEB) جدا می شوند.

باز در چهارچوب این دو شاخه،تقسیمات کوچکتری وجود دارد:

در شاخه عربی "مصری ها" و سپس "عمانی ها" به دلیل وجود مقادیری خون سیاه از دیگران که فاقد این آمیختگی هستند،جدا می شوند.اردنی ها و فلسطینی ها با یکدیگر و سوری ها و عراقی ها نیز با هم روابط نزدیک خونی دارند که آنها را در واپسین تقسیمات در کنار یکدیگر قرار می دهد.این چهار گروه مجموعا با یکدیگر نیز روابط نزدیکی دارند.

در شاخه ناعربی نخست لبنانی ها از ۴ ملت دیگر جدا می شوند و سپس یونانی ها از ۳ تای دیگرن مرحله دسته بندی نیز در کنار یکدیگر قرار دارند.باز در چهارچوب این دو شاخه،تقسیمات کوچکتری وجود دارد:

در شاخه عربی "مصری ها" و سپس "عمانی ها" به دلیل وجود مقادیری خون سیاه از دیگران که فاقد این آمیختگی هستند،جدا می شوند.اردنی ها و فلسطینی ها با یکدیگر و سوری ها و عراقی ها نیز با هم روابط نزدیک خونی دارند که آنها را در واپسین تقسیمات در کنار یکدیگر قرار می دهد.این چهار گروه مجموعا با یکدیگر نیز روابط نزدیکی دارند.

در شاخه ناعربی نخست لبنانی ها از ۴ ملت دیگر جدا می شوند و سپس یونانی ها از ۳ تای دیگر. باز از این میان، آخر ی یعنی ایرانی ها در واپسین مرحله دسته بندی نیز در قرار دارند.(الته بجز اذربایجانیان و عرب های خوزستان)
مصری ها و عمانی ها به دلیل وجود مقادیری خون سیاه،از ۴ ملت دیگر عرب زبان خاورمیانه جدا افتاده و ایزوله می باشند.
اردنی ها،فلسطینی ها،عراقی ها و سوری ها را می توان به همراه یهودیان سفاردیم،"سامیان" اصیلی نامید
لبنانی ها دارای مقادیر زیادی خون ناعربی هستند.شاید علت این امر وجود کلنی های یونانی در دوران پس از اسکندر و نیز بازمانده های خون شهرهای صلیبی دوران سده های میانه باشد.
نوشته شده توسط: اسامه

ادامه کامنت قبل :
هاپلو گروپ بعدی اذربایجانیان :
اگر اذربایجانی ها از اذربایجان به عربستان و شمال افریقا و ووو این هاپلو گروپ را برده اند و نه از عربستان به اینجا امده پس چرا
هاپلو گروپ T-M70 در اذربایجان 15 درصد است(و دقیقا مقدار ان با مقدار موجود در اعراب یکی است درحالی که در ایرانیان صفر است) این هاپلوگروپ متعلق به اعراب شمال شرقی افریقا(حامیان) یعنی کشورهایی چون مصر و اتیوپی است این بهترین سند هست که مهاجرت از یمن و جنوب عربستان بوده که چنین ژنی را با خوداش اورده وگرنه این هاپلو گروپ جز در اذربایجان و میان اعراب شبه جزیره عربستان در هیچ کجای دیگر اسیا نبوده و نیست(مراجه شود به خاستگاه ان در نقشه)

http://cache.eupedia.com/images/content/Haplogroup-T.gif

توجه کن به پراکندگی ان از منبع اوپدیا :
http://www.eupedia.com/europe/Haplogroup_T_Y-DNA.shtml

ببین بیشترین اش برای اذربایجان و اعراب جنوب عراق است یعنی یک سند دیگر در کوچ دست جمعی اعراب به اذربایجان :
توجه کن:
http://cache.eupedia.com/images/content/Haplogroup-T.gif
حالا توجه کن به مبدا این هاپلو گروپ از افریقا به اذربایجان :

http://3.bp.blogspot.com/-RFDBC3MrhRc/TwSONGTqaEI/AAAAAAAAAKA/tx02k-dvLNs/s1600/E_Snp_Phylogeography.jpg

از افریقا به اروپا:

http://tinypic.com/view.php?pic=2628byo&s=6

.............................
این بهترین سند هست که مهاجرت از یمن و جنوب عربستان بوده که چنین ژنی را با خوداش اورده وگرنه این هاپلو گروپ جز در اذربایجان و میان اعراب شبه جزیره عربستان در هیچ کجای دیگر اسیا نبوده و نیست(مراجه شود به خاستگاه ان در نقشه)
ببین بیشترین اش برای اذربایجان و اعراب جنوب عراق است یعنی یک سند دیگر در کوچ دست جمعی اعراب به اذربایجان :
توجه کن:
http://cache.eupedia.com/images/content/Haplogroup-T.gif
حالا توجه کن به مبدا این هاپلو گروپ از افریقا به اذربایجان :

http://3.bp.blogspot.com/-RFDBC3MrhRc/TwSONGTqaEI/AAAAAAAAAKA/tx02k-dvLNs/s1600/E_Snp_Phylogeography.jpg

از افریقا به اروپا:

http://tinypic.com/view.php?pic=2628byo&s=6
.............................
این بهترین سند هست که مهاجرت از یمن و جنوب عربستان بوده که چنین ژنی را با خوداش اورده وگرنه این هاپلو گروپ جز در اذربایجان و میان اعراب شبه جزیره عربستان در هیچ کجای دیگر اسیا نبوده و نیست(مراجه شود به خاستگاه ان در نقشه)
...........................
درباره هاپلو گروپ جی هم در هر دو مورد و شاخه هایشان توضیحات کافی است خوانندگان میتوانند بروند به لینک:
خودات سرچ کن"arab haplogroup"
نتایج:

https://en.wikipedia.org/wiki/Haplogroup_J-M267

https://en.wikipedia.org/wiki/Haplogroup_J_(Y-DNA)

https://en.wikipedia.org/wiki/Y-DNA_haplogroups_in_populations_of_the_Near_East

در منبعی که خود تو گذاشتی :

J2a1-F3133 is found in Anatolia, Syria, Iran, Central Asia and Saudi Arabia

ولی شما تنها یک شاخه از این هاپلو گروپ را چسبیدی که مال اروپا است ولی یک وجب پایین تر از همان جایی که کپی پیست کردی تمام20 زیر شاخه ها بجز 3 تا همگی عربی است
تونس شمال ایران اناتولی :
J2a1-L192.2 is found in Anatolia, Iran and Kerala (India). It has also been found in Tunisia
نوشته شده توسط: اسامه

درباره جعل دیگرتان درباره اقوام هند و اروپایی حضرتتان تنها بلوچ ها را مفتخر به هند و اروپایی بودن فرمودید در حالی که از همان منبعی که خودتان معتبر و اپدیت مینامید:

South Asia is represented here by the diverse populations of India, Pakistan, Afghanistan, and Bangladesh. Scientists believe that when modern humans first left Africa they traveled along the coast of southern Asia, reaching South Asia very early. During the last few thousand years South Asia has been influenced by both Europe and eastern Asia.

This dataset includes people of Afghan, Balochi, Bangladeshi, Brahui, Burusho, Hazara, Indian, Kalash, Makrani, Nepalese, Pakistani, Pathan, Sindhi, Sri Lankan, or Uygur ancestry. At this time, this dataset cannot be broken down further because the people in those regions m

این هم دقیقا لینک منبع خودات :

https://customercare.23andme.com/hc/en-us/articles/212169298-Reference-Populations

بلوچ ها جزو مردم جنوب اسیایی هستند نه هندو اروپایی

....................................................................................
و باز هم از همان منبعی که خودات گذاشتی :

The Middle East, represented here by people of Turkey, Iran, the Caucasus and the Levant, is an important crossroads in human history. Genetically the people of this region reflect that role, with connections to neighbors in every cultural, linguistic, and geographic direction.

This dataset includes peoples of Armenian, Azerbaijani, Cypriot, Georgian, Druze, Iranian, Iraqi, Lebanese, Turkish, or Syrian descent. At this time, this dataset cannot be broken down further because the people in those regions mixed throughout history or have shared history, or we might not have had enough data to tell them apart. As we obtain more data, populations will become easier to distinguish, and we will be able to report on more populations in the Ancestry Composition report.

.............................................................................
شما لطف کن به ما نشان بده کجا نوشته این مردمان ریشه ژنتیکی مشتررک دارند که هاپلو گروپ فلان است
نوشته شده توسط: اسامه

درباره جعلیات حضرتتان درباره مردمان هند و ارو پایی:

مردمان هند و اروپایی است :

https://en.wikipedia.org/wiki/Indo-European_migrations

https://simple.wikipedia.org/wiki/Indo-European_people

Indo-Europeans are those who were native speakers of Indo-European languages. These are Caucasians who are members of those ethnic groups that are descended from the original speakers of the Proto-Indo-European language.

Indo-Europeans are Bronze Age-speakers of Indo-European languages that had not yet split into language families we know today, like Centum and Satem dialects (speakers of languages predating Proto-Indo-Iranian, Proto-Greek, Proto-Celtic, Proto-Italic, Proto-Germanic, Proto-Balto-Slavic etc.)

Speakers of Indo-European languages in historical times and nowadays often are not called by the name Indo-Europeans but with often by the name of their language family like: Anatolians, Tocharians, Aryans (Iranians, Indo-Aryans), Greeks, Celts, Italic peoples, Germanic peoples, Baltic peoples, Slavic peoples, Armenians, Albanians (or subdivisions of these groups).
نوشته شده توسط: اسامه

جناب دکتر ........
هاپلو گروپ های JM172 در اذربایجان بسیار کمتر است ها پلو گروپ های اصلی اذربایجانی هاJ2a1-PF4888و J2a2-PF7381و
J2b1-M205 است رصد مردم اذربایجان شرقی این هاپلوگروپ ها را نشان میردهند
J1-M267

J1-PAGEO8
J2-M410

J2-M12
یکبار هم شخصی با اویزان شدن به همین هاپلو گروپ نام برده مثل شما میخواست اثبات کند خاستگاه ان قفقاز است که در لینک زیر کامل پاسخ اش داده شد

http://www.iranglobal.info/node/59400

میتوانی تراکمY دی ان ای در زیر شاخه هاپلو گروپ J2 را در عکس زیر در ویکی پدیا ببینید:

https://en.wikipedia.org/wiki/File:Haplogroup_J_(Y-DNA).svg

حالا خود شما بگو زمانی که جنوب عربستان و یمن بیشترین تراکم این هاپلو گروپ را دارند و تقریبا این منطقه همیشه مهاجر فرست بوده ....

اگر این هاپلو گروپ از قفقاز به بقیه جاها رفته پس چرا جز یک شاخه برای قفقاز بقیه انها در کشورهای عربی است

ی ان ای نوشته
J2a1-M68 is a minor subclade found in Iraq and India.
عراق و هند
J2a1-M158 has been found in Anatolia, Iberia, Pakistan and India

اگر این هاپلو گروپ از قفقاز به بقیه جاها رفته پس چرا جز یک شاخه برای قفقاز بقیه انها در کشورهای عربی است

پنهان کنادامه نظر
ادامه نظر...:
خاورمیانه عربی :
J2a1-PF4888 is found in the Middle Eas
اسپانیا و اندلس عربی:
J2a1-Z387 and its main subclade L70 (DYS445≤7) are found throughout continental Europe as well as in the Middle East at lower frequency.
عربستان سعودی:
J2a1-PF5169 is a rare subclade that has been found in Saudi Arabia,
حداکثر یک تا 5 درصد در تورکیه و بقیه در شمال غرب ایران و کشورهای خلیج(فارس)
J2a1-M47 is found at low frequency (1-5%) in Anatolia, Georgia, Iran, Iraq and Gulf states
اندلس عربی از شمال افریقا عربی به جنوب اروپا:
J2a2-PF7381 is found at low frequency in southern and Eastern Europe
اسکندرون ترکیه اناتولی (عرب نشین شمال سوریه):
J2b1-M205 is found mostly in the southern Balkans and Anatolia
هندوستان(از عربستان) جنوب اروپا ( ازشمال افریقای عربی):

J2b2-M241 is found mostly in south-east, central and Eastern Europe and in India.

این همان شاخه ای هست که شما اویزان اش شدی (هر جا پای عرب رسیده این هاپلو گروپ هم هست )
J2a1-M67 is the most common subclade in the Caucasus (Vainakhs, Ingushs, Chechens, Georgians, Ossetians, Balkars) and in the Levant (Lebanese, Jews). It is also common in western India, the Arabian Peninsula, Anatolia (esp. north-west), Greece (esp. Crete), Italy (esp. Marche and Abruzzo) and Iberia. M67 was probably a major Bronze Age lineage expanding from the Caucasus to Greece to the west and the Indus valley to the east.
جنوب اروپا و جنوب یونان(از شمال افریقا و خاورمیانه عربی )
J2a1-M319 has been found chiefly in Greece (esp. in Crete) and Italy, and at low frequencies around Western Europe (perhaps diffused by the Romans).
دقت داشته باش شمال افریقای عربی خاورمیانه عربی جنوب اسیا (از عربستان) اسپانیا از اندلس عربی
J2a1-L24 is the most widespread subclade of J2a, with a distribution ranging from the Middle East to Europe, North Africa and South Asia
نوشته شده توسط: اسامه

جناب انزابی گرامی:
باور کن مسئول کامنت ها کامنت شما را زیر کامنت ها اوار کرده بود وگرنه من پاسخ شما را خیلی زودتر میدادم:

این لینکی هست که انزابی از ان کپی پیست فرمودنند و مطلقا درباره کشور ها و اقوام نیست بلکه درباره مناطق گفتگو میکند

https://customercare.23andme.com/hc/en-us/articles/212169298-Reference-…

ایشان قسمت Middle Eastern & North African خاورمیانه و شمال افریقا را میخواهد به عنوان ایرانیان جا بزند در حالی که همه میدانند اکثر مردم این منطقه عرب و سامی اند

جدیدا هم که گشتی و اویزان J-M172 شدی :
اتفاقا قبل از شما هم کسان دیگری بودنند که اویزان این گروه شدنند غافل از اینکه هاپلو گروپ های اذربایجانیان :
58 درصد مردم اذربایجان شرقی این هاپلوگروپ ها را نشان میردهند
J1-M267

J1-PAGEO8
J2-M410

J2-M12

حتی طبق نوشته خود شما خاورمیانه و ..

شمال افریقا
اتفاقا J1 و تمام زیر مجموعه هایش به همراه J2و تمام زیر مجموعه هایش معرف نژاد سامی هستند یعنی یهودی و عرب سامی ها همیشه به زبان های سامی سخن گفته اند یعنی عربی و عبری نوشته شما نه تنها اثبات میکند که کوچکترین اثری از زبان های سامی در ایران قبل از یورش اعراب وجود نداشته پس مردمانی با ژن سامی هم پیش از اسلام در این مکان ها نبوده اند چون سامیان هرگز به زبان های غیر سامی چیزی ننوشته اند
حالا این پرسش پیش میاید که چه گروه سامیانی بوده اند که از پشبه جزیره عربستان برخاسته اند مردان دیگر قوم ها را کشتار کرده اند و زنانشان را به بردگی جنسی گرفته اند
تنها و تنها یک پاسخ وجود دارد : "اعراب" چون یهود هرگز حکومتی نداشته و ازدواج درونگروهی وی
ژگی بارز دینی اش است
شما دکتر انزابی خودات اثبات کردی که اذربایجانی ها ی کنونی پدرانی عرب داشته اند
باید این را بدانید که هاپلوگروپ ها گروه J1وJ2 شاخصه نژاد عرب میباشد
چرا 20 درصد مردم اذربایجان شرقی هاپلوگروپT-M70 که این هاپلوگروپ متعلق به اعراب شمال شرقی افریقا(حامیان) یعنی کشورهایی چون مصر و اتیوپی است و بیشترین امار این شناسه متعلق به اذربایجان است که حاکی از کوچ گسترده اعراب به این سرزمین است. را نشان میدهند صاحبین این مارکر با چهرهای خاص و با پوست های تیره و نوع لب کلفت مشخص هست
میتوانی تراکمY دی ان ای در زیر شاخه هاپلو گروپ J2 را در عکس زیر در ویکی پدیا ببینید:

https://en.wikipedia.org/wiki/File:Haplogroup_J_(Y-DNA).svg

حالا خود شما بگو زمانی که جنوب عربستان و یمن بیشترین تراکم این هاپلو گروپ را دارند و تقریبا این منطقه همیشه مهاجر فرست بوده .....منطقه همیشه مهاجر فرست بوده نه مهاجر پذیر ایا این هاپلو گروپ عربی نیست
نوشته شده توسط: اسامه

در کریول ازبکی تو"ر"کی لهجه غربی مغولی یاقوت‌ی چوواشی– قیرقیزی– قازاقی –وو 10 و12 تا نام دیگر

چیزی به نام پسوند مصدر ساز وجود ندارد یعنی زبان(کریول) تو"ر"کی از نظر فعل سازی کاملا عقیم است چون تنها افعال ساده و بسیط این کریول فعل امر هستند که به صورت ساده از اول وجود دارند(مثل گلم -یاز ووو) و هیچ راهی برای ساختن فعل نیست
تعداد این افعال کمتر از 100 تا است( در لغت نامه 9 لهجه تورکی انتشار دانشگاه احد یسوی تنها 64 تا فعل بسیط است)
باور نمیکنید این لینک انلاین سایت لغت نامه یسوی: اگر کسی میتواند تنها 100 تا فعل بیابد

http://tdk.gov.tr/index.php?option=com_lehceler&arama=lehceler&guid=TDK…

..........................
جناب یازیچی یا همان لاچین و ناظر گرامی
اگر زبان یک زبان باشد باز بهتر از این است که مثل کریول "تو"ر"کی" اصلا زبان نباشد

و در ضمن اصلا در کرول تو"ر"کی که به اشتباه زبان تورکی نامیده شده واج"خ"وجود ندارد که خانه تو"ر"کی باشد برای اطلاع میتوانید مقاله ایدئولوژی و الفبا را بخوانید این نداشتن حرف "خ" به همراه "Q" کار را در ترکیه به جایی رساند که برای به کار بردن ان مجازات زندان گذاشته شد

http://www.bbc.com/persian/world/2013/10/131006_u04_

http://www.bbc.com/persian/world/2013/10/131006_u04_

اوتاق یا درست تر بنویسم اوطاق هم تلفظ تو"ر"کی از وا"ژه طاق عربی است همان طور که در تورکی"ر"وجود ندارد و تمام واژه هایی که با "ر"در زبان های دیگر اغاز میشوند برای کاربر در تورکی به اولشان "او"اضافه میشود مثل روسی = اروسی
نوشته شده توسط: peerooz

"من جرب المجرب حلت به الندامه"
در پای ویدئو قبلی جناب دوشوکی پیش از شروع کنگره, کامنتی نوشته بودم که "با عرض احترام به نظرات جنابان توکلی و دوشوکی, باید بگویم که "جنبش سکولار دمکراسی ایران" و "کنگر ه سکولار دمکرات های ایران" - به نظر من - یک "دکان" است که مانند " دکان" های دیگر فرد یا عده ای برای منظورهای شخصی باز کرده اند.......". گرچه از آموخته ای چون جناب دوشوکی بیش از این انتظار میرفت ولی معمولا انسان تا خودش تجربه نکند نمی آموزد و امید که چنین درسی فراموش نشود.

نوشته شده توسط: کانال سیزده

آقای شهبانی هیچ وطنپرستی حتی خود شما راضی به حمله بیگانه نیستید اما تحلیل شما درست است و با مصاحبه و کامنت بازی و انحراف افکار اپوزیسیون فقط سر درگمی دارد وبس. سود آنهم مال کسانی است که نبضشان با یورو و دلار میزند و حرف درستی اگر بشنوند دچار حمله قلبی میشوند و نمونه های کامنتهای زیر را شاهد هستید. این ها پوزیسیون هستند و مرتب در حال تغییر پوزیسیون که در داخل میایند و کرایه خانه جمع میکنند و به سود روز شمار اضافه می کنند و در خارج در عذاداری ها فیلمشان را میبینیم و درصف انتصابات.فسیل های سیاسی هم بهتر که بازنشسته شوند. فقط نیروهای جوان وطندوست و روشنفکر میتوانند نجات دهنده باشد. موفق باشید

نوشته شده توسط: peerooz

میگویند "مورچه چیه که کله پاچه ش چه باشه". جناب اسماعیل نوری (اعلا) چه باشد که «کنگرهء سکولار دموکرات های ايران» آن چه باشد, که «حزب سکولار دموکرات ايرانيان» آن چه باشد, که "مهستان اپوزیسیون" ( عبدالستار دوشوکی http://news.gooya.com/2017/12/post-9780.php) آن چه باشد.

جناب توکلی, به قدری مسائل و جریانات مهم " دایناسوری" در دنیا در جریان است که "تا کله چرخ داده ای خوردت" و حرکات مورچه ها, کوچکترین تاثیری بر روند آن ندارد و مسلما ویدئو کله پاچه های مربوط به آن نیز تاثیری نخواهد داشت.

نوشته شده توسط: کانال سیزده

پایگاه مردمی ، سابقه مبارزاتی و میزان درک و شعور اینها از دمکراسی چقدر است که از بالای سر مردم تصمیم می گیرند؟!

نوشته شده توسط: تبریزی

(دنباله) ..... ناسیونالیست هائی که وابسته به سرمایه داری و بورژوازی بوده و سخنان آنها با هزاران درد و رنج و تیره روزی مردم دردمند و درمانده و گرسنه ایران از بنیاد بیگانه هستند! با این روال نمی توان امیدوار بود که با این منشور سازمانی سیاسی بتوان برپا کرد که کارکردش پایان دادن به تیره روزی ها و رنج های بی شمار ایرانیان به زنجیر کشیده شده به دست رژیم دژخیمان و شکنجه گران باشد! دوستان گرامی من که این منشور را نوشته اید نوشتار شما پر از دوپهلونویسی و پر از یکی به نعل و یکی به میخ زدن و پر از کاستی های گوناگون است که در یکی دو یادداشت نمی توان به یکایک آنها پرداخت، از این روی شایسته است آن چه را که نوشته اید بازخوانی و ویرایش کنید و نوشتاری بنویسید که روشن و آشکار باشد نه این که دوپهلو و تیره و مه آلود!

نوشته شده توسط: تبریزی

(دنباله) ..... است اما هنگامی که یک رژیم ناسیونالیست در یک کشور بر سر کار نباشد سخن گفتن از ستم ناسیونالیستی و نابرابری ناسیونالیستی نیز بی جاست!

گاهی دیده می شود که در یک سرزمین رژیمی ستمگر و مردم ستیز بر سر کار است اما ناسیونالیست نیست، مانند رژیم پینوشه در شیلی، رژیم فرانکو در اسپانیا، رژیم تروخیلو در دومینیکن، رژیم فردیناند مارکوس در فیلیپین، رژیم طالبان در افغانستان و ..... در این کشورها نیز با آن که مردم گرفتار ستم ها و رنج های فراوان هستند اما چیزهائی به نام ستم ناسیونالیستی و نابرابری ناسیونالیستی در این سرزمین ها یافت نمی شوند چون آن چنان که گفته شد برای پیدایش ستم ناسیونالیستی در یک سرزمین باید یک رژیم ناسیونالیست در آن سرزمین بر سر کار باشد، برای نمونه اگر به افغانستان در زمان فرمانروائی رژیم طالبان نگاه کنیم خواهیم دید که مردم افغانستان در سایه فرمانروائی .....

..... این رژیم دچار رنج ها و تیره روزی های فراوان بودند اما چیزی به نام ستم ناسیونالیستی در آن زمان دیده نمی شد چون رژیم طالبان یک رژیم ناسیونالیست نبود و یک رژیم باورداشتی (ایدئولوژیک) بود که و ایدئولوژیش هم اسلام بود!

به ایران نیز اگر نگاه کنیم خواهیم دید که در ایران چون یک رژیم ناسیونالیست بر سر کار نیست سخن گفتن از ستم ناسیونالیستی و نابرابری ناسیونالیستی نیز بیجاست! رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه در ایران که ددمنشی ها و گندکاری های آن روی تاریخ را سیاه کرده اند رژیم دزدها و مفت خورهاست، ددمنش است، زن ستیز است، کهنه پرست است، سرکوبگر است، ایران ویران کن است و در اینها گمانی نیست اما چون یک رژیم ناسیونالیست نیست پس چیزی هم به نام ستم ناسیونالیستی در کارنامه اش یافت نمی شود!

اما اگر رژیم جمهوری اسلامی ایران یک رژیم ناسیونالیست و یا نژادپرست نیست پس نابرابری برای کردها و ترکمن ها و بلوچ ها در کجا ریشه دارد؟ پاسخ، باورداشت (ایدئولوژی) رژیم ولایت فقیه یا تشیع است! در ده ها سال فرمانروائی رژیم ولایت فقیه کردها و ترکمن ها و بلوچ ها چون سنی هستند دچار نابرابری هستند و این نابرابری ها هیچ پیوندی با نابرابری هائی که در کشورهائی مانند آفریقای جنوبی پیشین و رودزیای پیشین دیده شده اند ندارند و همچنان که رژیم سرنگون شده طالبان در افغانستان را نمی توان رژیم فاشیست فارس افغانستان و یا رژیم شوونیست ترک افغانستان نامید رژیم آخوندی در ایران نیز یک رژیم ناسیونالیست نیست و سخن گفت از ستم ملی و ستم ناسیونالیستی و نابرابری ناسیونالیستی در سایه رژیم ولایت فقیه هم بیجاست!

اما دوستان گرامی من که این منشور را نوشته اند می گویند: ( ..... از مشخصه های جمهوری اسلامی تمرکزگرائی، تبعیض ملی ـ قومی و نقض حقوق شناخته شده آنها و سياست مرکزگرائی به زيان مناطق پيرامونی کشور است! ..... ) کو آن تبعیض ملی - قومی؟ دوستان گرامی من که این نوشتار را نوشته اید اگر ما پرت و پلاها و چرندنامه هائی را که پیروان پان های رنگارنگ ناسیونالیستی می نویسند و در آنها پیاپی تبعیض تراشی و ستم تراشی می کنند را دور بریزیم بدون هیچ اما و اگری به این فرجام خواهیم رسید که سخن گفتن از ستم ملی یا ستم ناسیونالیستی در ایران برابر است با کشک!

پان آریاها هنگام یاد کردن از رژیم آخوندی این رژیم را رژیم عرب ها می نامند اما روشن نمی کنند بسیاری از سران رژیم ولایت فقیه که فارس یا ترک هستند چگونه می توانند سردمدار رژیم عرب ها باشند؟ پان آریاها روشن نمی کنند که اگر رژیم آخوندی یک رژیم پان عرب است چرا عرب های اهواز و آبادان و خرمشهر و ماهشهر و سوسنگرد و دزفول و شوش و اندیمشک و ..... در آتش نداری و بی پولی و بیکاری و گرانی می سوزند؟

و یا پان ترک ها می گویند زبان فارسی زبان رژیم ولایت فقیه است و این رژیم همه ایرانی ها را ناچار از به کارگیری زبان فارسی کرده است چون رژیم ولایت فقیه رژیم فارس هاست! همه می دانند که زبان فارسی هزار سال است که زبان کاربردی همه ایرانیان است و پیوندی با رژیم ولایت فقیه ندارد و با آن که هم آذربایجانی ها و هم ترکمن ها ترک هستند اما آذربایجانی ها برای شیعه بودن کلیدی ترین و بالاترین پست ها را در رژیم ولایت فقیه دارند اما ترکمن ها چنین پست هائی را ندارند چون سنی هستند! همچنان که فارس های سنی، فارس های مسیحی، فارس های یهودی، فارس های زرتشتی، فارس های بهائی و فارس های بیدین هیچ یک از پست های بالای ترک های شیعه را در رژیم ولایت فقیه ندارند! به هر روی سخنان پیروان پان های رنگارنگ ناسیونالیستی یاوه سرائی بوده و شعر و شعارهای خنده دار هستند!

اما دوستان گرامی من که این منشور را نوشته اند در بسیاری از بخش های این نوشتار سخنان ناسیونالیست ها را رونویسی کرده اند! همان .....
نوشته شده توسط: تبریزی

بدبختانه نوشتار دوستان نویسنده ای که این نوشتار را نوشته اند پر از نادرست نویسی های دستور زبانی است! و نادرست نویسی درباره ویرگول و پارانتز و نقطه و همزه و پسوندها و پیشوندها و همچنین به کارگیری واژه های نادرست و ..... بیش از آن هستند که به یکایک به آنها پرداخته شود! برای نمونه در جمله: ( ..... ما طرفدار دموکراسی از جمله دمکراسی انتخابی و مخالف هر گونه استبداد و ديکتاتوری هستيم ..... ) واژه (دموکراسی) یک بار (دموکراسی) و بار دیگر (دمکراسی) نوشته شده است! و این دوگانه نویسی واژه (دموکراسی) بارها در این نوشته دیده می شود و سرانجام روشن نشده است که آیا باید (دمو) پیش از (کراسی) نوشته شود و یا (دم) پیش از (کراسی) نوشته شود؟ همچنین جمله های متناقض هم کم نیستند، برای نمونه در جمله: ( ..... ما مخالف و ناقد مناسبات سرمایه داری هستیم! ..... ) چگونه شدنی است که .....

..... کسی هم (مخالف) باشد و هم (ناقد)؟ اگر مخالف هستیم که دیگر نمی توانیم ناقد باشیم و اگر ناقد هستیم نمی توانیم مخالف باشیم! مخالف سرمایه داری بودن برابر با آن است که کسی خواستار ریشه کن شدن سرمایه داری است اما ناقد سرمایه داری بودن برابر با آن است که کسی مخالف سرمایه داری نیست اما سرمایه داری را نقد می کند! آیا نقد کردن و ناقد بودن برابر با مخالف بودن است؟

اما اگر این جمله ویرایش شود و این چنین شود که: ( ..... ما مخالف سرمایه داری هستیم ..... ) روشن است که باید نویسندگان این جمله خواستار رسیدن به بهره برداری مشترک و برابر مردم از دارائی ها (کمونیسم) شوند اما در سرتاسر این نوشته حتی برای یک بار نیز واژه کمونیسم به کار برده نشده است! و شما اگر در سرتاسر این نوشتار دیدید که یک بار واژه کمونیسم به کار رفته باشد مرا نیز آگاه کنید! (دوستانی که این نوشتار را نوشته اند به زبان بی زبانی می خواهند بگوید کمونیسم بی کمونیسم!)

چنان که دوستان گرامی نوشته اند: ( ..... بر این باوریم که سرمایه داری آخرین نظام اقتصادی ـ اجتماعی و پایان شکل بندی تاریخی و محتوم نیست! ..... ) بسیار خوب نیست! پس چه چیزی ( ..... آخرین نظام اقتصادی ـ اجتماعی و پایان شکل بندی تاریخی و محتوم ..... ) است؟ کمونیست ها می گویند کمونیسم است! اما روشن نیست که دوستان نویسنده چه می گویند و سیستمی را که پس از سرمایه داری پیدا خواهد شد چه می دانند؟ در سرتاسر این نوشته یا منشور نه نامی از کمونیسم برده شده است و نه نامی از کمونیست ها !

هراس از به کارگیری واژه کمونیسم و یکی به نعل زدن و یکی به میخ زدن در سرتاسر این نوشتار بی چون و چراست! چرا؟ چون دوستان گرامی من که این نوشتار را نوشته اند گرفتار رویزیونیسم هستند! رویزیونیسم چیست؟ پاسخ: عقب نشینی از کمونیسم و رفتن آرام و پیوسته و گام به گام به سوی سرمایه داری رویزیونیسم است! البته با به کارگیری واژه هائی مانند دموکراسی و سوسیالیسم و آزادی و اصلاحات و کارگر و دهقان و رنجبر و ..... سخن کوتاه، دوستان گرامی من که این نوشتار یا منشور را نوشته اند خود را سوسیالیست می دانند اما کمونیست نمی دانند! (کمونیسم بی کمونیسم!)

بپردازیم به واژه (ملی) که در این نوشتار چند بار به کار برده شده است، واژه (ملی) در ایران با چند چم گوناگون و وارونه باهم به کار برده می شود و بهترین کار این است که از به کار بردن واژه (ملی) خودداری شود! در این نوشتار نیز واژه (ملی) هم برابر با واژه (ناسیونالیستی) است و هم برابر با (همگانی) و (عمومی) ! برای نمونه در واژه هائی مانند (ستم ملی) و (تبعیض ملی) روشن است که دوستان نویسنده خواسته اند بگویند (ستم ناسیونالیستی) و (تبعیض ناسیونالیستی) اما در جمله: ( ..... مبانی سیاست خارجی ما عبارتند از تأمين منافع و مصالح ملی و ..... ) روشن است که واژه (ملی) برابر است با واژه های (مردمی، همگانی، عمومی) ! که در این باره نگاه کردن به نوشتاری در لینک زیر سودمند است

http://iranglobal.info/node/17981

اما اگر ما (ستم ملی) و (تبعیض ملی) را برابر با (ستم ناسیونالیستی) و (تبعیض ناسیونالیستی) بدانیم باید گفت که ما چیزی به نام ستم ناسیونالیستی در ایران نداریم! چون هنگامی از نابرابری ناسیونالیستی و ستم ناسیونالیستی می توان سخن گفت که در یک کشور رژیمی ناسیونالیست بر سر کار باشد، مانند رژیم آفریقای جنوبی پیشین و یا رژیم رودزیای پیشین که در آن کشورها و هنگام فرمانروائی آن رژیم ها سیاهپوستان دچار نابرابری نژادی بودند و رژیم هائی ناسیونالیست و نژادپرست که فرمانروائی سفیدپوستان نژادپرست را سازماندهی می کردند بر سر کار بودند و هنگام فرمانروائی یک رژیم ناسیونالیست آن چه که دیده خواهد شد ستم ناسیونالیستی و نابرابری ناسیونالیستی در آن سرزمین .....
نوشته شده توسط: کانال سیزده

سپاس _ الکی هی ننویسید،ازاظهارنظرشمامتشکریم،پس ازبررسی توسط مدیریت چاپ خواهدشد.
بنویسید،این نوشته شمارابخاطرحساسیت بادیدن نام شمابدترازگشتاپونابودخواهیم کرد

نوشته شده توسط: کانال سیزده

"" برخلاف زبان فارسی‌،در هر ۲ زبان با قاعده انگلیسی‌ و ترکی، بن و مصدر، حالت امری دارند "". زبان فارسی‌ به دلیل ضعف، برای امری کردن بن و مصدر، باید "" پیشوند ب "" به مصدر اضافه کند. زبان‌های قدرتمند و با قاعده، نیازی به پیشوند ب برای این امر ندارند. ütüz اوتوز ، """ ب + باز """ و در انگلیسی‌ " lose " ، >>>> فارسی ( ب + بین > ببین , نگاه کن ) ... ترکی > ( باخ ) ... انگلیسی‌ ( look)

نوشته شده توسط: کانال سیزده

تشکیل این شورا احتمالا میتواند اولین الترناتیو برای اینده ایران باشد، چون بیش از نصف جمعیت مردم ایران که همان اوقام و ملیتها باشند را شامل میشود، و امیدورام که دیگر اپوزیسیون فارس به ان بپیوندد، بدون ملیتها دیگر هیچ کاری جلو نمیرود.

نوشته شده توسط: lachin

دوستان..... اکر کسی تا اندازه ای با دستور زبان فارسی آشنا باشد تمام این نوشته ها را در یک جمله می تواند بنویسد و احتیاجی نیست به این همه نوشتار...
در زبان فارسی دری علامت مصدر (( تن... و ... دن... است مثل گفتن.... دیدن )) است و در انگلیسی To است ،To go .... To see. پایان داستان....

نوشته شده توسط: lachin

آقای تبریزی....لطف بفرمائید اسم سگ هار های دیگر شهر های ایران را هم نام ببرید. نمی دانم چه حکمتی است که فقط شما به سگهای ولگرد هار تبریز چسبیدید. بایستی عرض شود که این اشخاص خیلی وقت هست که شناسائی شده اند...

نوشته شده توسط: lachin

کارکنان محترم ایران گلوبال...... فکر می کنم وقت آن رسیده است که یک صفحه مشخص این سایت مربوط باشد به ( زبان) و صفحه دیگر به علم ( ژنتیک ) تا از کامنت های تکراری جلو گیری شود....

نوشته شده توسط: کانال سیزده

اقای لوایی این اولین بار نیست که نوشته هام درج نمیشه.هیچ نقدی هم ندارم. به هر حال اقای توکلی و یارانش با تمامی مشکلات در این حد امکانات فراهم کردند. در یک کلام , دگر بار تبریز برایه فردای خویش دره تهران را نخواهد کوبید. اگرزنگ دری را به صدا دربیاوریم درد اذربایجان جنوبی خواهد بود.یاشاسین اذربیجان

نوشته شده توسط: جمال

بە مسئولین سایت سایت حتمأ یک مشکل تکنیکی دارد گاهی اوقات یک پستی میگزارم ولی بلافاصلە ٢ پست با همان مضمون و محتوا در سایت پخش میشود

نوشته شده توسط: جمال

در حملەی هوائی و موشکهای اسرائیلی بە یک پایگاه نظامی ایران در سوریە 12 نفر ایرانی کشتە شدند و ١٠٠ البتە تعداد زخمیها باید خیلی بیشتر از این باشد حال ببینیم ایران جرءت جواب دادن دارد با آن دهن های گشاد سرداران سپاه پاسداران کە هر روز میگویند اسرائیل را از زمین محو میکنیم
کم کم دارند بازوهای مسلح ایران را در گوشە و کنار خاور میانە قطع میکنند امروز ماکرون رئیس جمهور فرانسە رسمأ از رئیس حکومت کوردستان در پاریس پیشوازی کرد و بیان داشت کە حدش شعبی در عراق کە بازوی مسلح ایران است برچیدە شود

نوشته شده توسط: کانال سیزده

آقای جمال ، متاسفانه اسامه مجدی وامثال وی کم نیستند و علاقه وارزشی به منطق وواقعیات ندارند .دیالوگ با چنین افرادی تنها اتلاف وقت میباشد.ایشان سواد ومعلوماتی درفیلولوژی ویا تورکولوژی و....ندارند وادای صاحب نظران رادرمیاورند که حتی خنده دار هم نیست وقابل ترحم میباشد.

نوشته شده توسط: سازاخ

اینها همه نماینگر این است که هنوز هم که هتوز است، بر مبنای مناسبات عشیرتی و نه توانائی های اشخاص با هوادارن برخورد می شود.

نوشته شده توسط: کانال سیزده

امید است ایرانیان ،پارسیان ، و مدافععان تمامیت ارضی ایران اهورایی مقدس 7 هزار ساله ، بیش از این دچار ساده لوحی نشوند و امثال شما و اهدافتان را بهتر زیر زره بین بگیرند.شما اولین کسی بودید که با اسم و عکس و تصاویر جعلی ، فیلم تجزیه طلبان را با عنوان "دمکراسی خواهان " بجای "کنگره سکولار دمکراتها " در این سایت گذاشتید و بعد هم مخفی شدید و به پرسش کاربران در این سایت پاسخ ندادید. چرا در روز روشن تصویر فتوشاپ درست میکنید و عکس اداره کنندگان "کنگره سکولار دمکراتها " را برای حلسه "دمکراسی خوهان تجزیه طلب " انتخاب کردید تا بینندگان را فریب دهید. مصاحبه اخیر نوری علا با تلویزیون میهن و سعید بهبهانی دیروز بیشتر مچ شماها را باز کرد.گویا یک کردی بنام خرسندی در این توطئه نقش مهمی داشته.اسمش را میشود در مصاحبه نوری علا شنید.
و امید است سایتهای چپ و سوسیال دمکرات ایرانی که نوشته های شما را اغلب منتشر

میکنند به اهداف واقعی امثال شما آگاه باشند.
نوشته شده توسط: کانال سیزده

آقایان جلیل صحرا و کیانوش توکلی گرامی، واقعاً نمی دانم مقصود شما از نوشتن "مگر دولتمردان کار کشته امریکا مغز خر خورده اند" چیست؟، شما می توانید با چسباندن نام حزب توده به موضوع تلاش آمریکا در حمله به ایران، روی تدارکاتی که فرزند محمدرضاشاه در همکاریِ نزدیک با سناتورهایِ جمهوریخواه کنگره ی آمریکا انجام می دهد، پرده ی استتار بکشید. اما واقعیاتِ روزمره حکایتِ دیگری دارند.

و اینکه شما، به مانندِ بسیارانی دیگر، هنوز هم سیاستمداران عربستان سعودی را چنان کوته اندیش فرض می کنید، که گمان می برید، که سعودیها تنها برای مقابله با جمهوری اسلامی سلاح در انبارهای تسلیحاتی خود انبار می کنند، و نه برایِ گسترش دایره یِ نفوذ و قدرت خود، یعنی درست همان کاری که محمدرضاشاه از نیمه یِ دوم دهه یِ چهل شمسی پیگیرانه و مصرانه دنبال می کرد، این مشکل دید و برداشت شما از اوضاع است.

به بیانی دیگر، اگر ج.ا. هم وجود نمی داشت، سعودیها دست از انباشتِ سلاح در انبارهای تسلیحاتی خود بر نمی داشتند. چون حاکمانِ سعودی نیز، همچون محمدرضاشاه، نه پیوندی مستحکم و انسانمدارانه با مردمان خود دارند، و نه دستگاهِ اداریشان چنان پیشرفته و قابل اعتماد است، که همچون دستگاهِ اداری کره جنوبی ها و یا ژاپنی ها منبع تحرک ملی و متعاقب آن تسخیر بازارهایِ جهانی شود.

و اما موضوع حمله به ایران. این حمله زمانی صورت خواهد گرفت، که ایرانیان نیز برایِ فرار از فشارهایِ غیر انسانیِ جمهوریِ خونریز اسلامی، همانند افغانی که از شّر طالبانی ها زیر سایه یِ "کرزایِ" قرار گرفتند، و یا به مانند عراقی ها که از شّر صدام زیر سایه یِ "چلبی" جمع شدند، رضایت دهند که زیر پرچم شاهزاده ی پهلوی یا یک ژنرال یا سیاستمدار بازنشسته یِ موردِ اعتماد آمریکا قرار گیرند
نوشته شده توسط: آتوسا نجف لوی

به شخصی بنام آریو...
امروز که دیگر عضو این حزب نیستم میدانم که وقت پاسخ گفتن به همه اعضای این حزب را ندارم. بخصوص که برای من میسر نیست که از شغل خود دست کشیده و از دولت مستمری دریافت کرده و در گوشه خانه تمام وقت پای اینترنت پاسخگوی حرفهای دیگران باشم. زمانی خمینی رساله‌ای منتشر کرده بود و عده‌ای آنرا نخوانده دنبال وی براه افتادند. امروز من میخواهم اطمینان حاصل کنم مردم حرفهای شما را خوب میخوانند قبل از اینکه دنبال شما براه بیافتند.
این مطلب از طرف بنده گذاشته شده و این صحبت شما تبحرتان در انگ چسباندن به قشر فرهنگی و روشنفکر و ...را روشن می سازد!
شما اگر با شخصی خصومت شخصی دارید می توانید به ایمیل شخصی ایشان موارد خصومت خود را بفرستید و اینکه اینکار را رسانه ای کرده اید دور از فرهنگ است.
مردم ایران بسیار تحصیلکرده و فرهیخته هستند که دنباله روی هر جریانی نباشند و آنقدر دارای درک هستند که

مسائل شخصی را رسانه ای نکنند.
هر شخصی باید در فیلد کاری خود نظر بدهد و متاسفانه امروز در ایران از راننده تاکسی تا نانوا همه سیاسی شده اند!
نوشته شده توسط: کانال سیزده

جناب عزیزی بنی طرف فعلا وقت یمن نیست. در هر صورت سعودی و اعتلافش مسئله یمن را حل وفصل می کنند. وظیفه شما دنبال کردن وضعیت ترور احمد مولی نیسی است تا خونش بر زمین نماند . نگذارید دولت اروپایی هلند که به دموکراسی و سیستم قضایی اش می بالد خون ملا نیسی را به چند مشت دلار آخوندی و چند تا قرار داد نون و آبدار بفروشد. همه اپوزیسون غیر فارس برای این موضوع بسیج شوند. همان موقع من گفتم که دولت اروپایی هلند دنبال لاپوشانی و ماسمالی موضوع خواهد رفت ولی باید این دولت را مفتضح کرد باید بی ابرو کرد تا هر کس و ناکسی روی خون و جان انسانها بیزینس نکنند. با مطبوعات هلند و اروپایی هر روز باید مصاحبه کنید و آبروی آنها را ببرید

نوشته شده توسط: جمال

آیا هستند کسانی دیگری مثڵ من از حضور این اسامە در این صفحە ناراضی هستند و حضور ایشان را نە تنها مفید نمیدانند بلکە ایشان حضوری اشغالگرانە در این صفحە دارند با کامنتهای تکراری و طولانی و بی محتوا ی من کە تا کنون هیچ کامنتی از ایشان را نخواندم و نمیخوانم ولی ایشان حضوری تحمیل گرایانە و اشغالگرانە دارند با کامنتهای پی در پی

نوشته شده توسط: کانال سیزده

یک خودفروش که اصل و نسب درستی ندارد حالا اومده پول گرفته یک چیزهایی بلغور کرده چرا بزرگش می کنید؟
بابا از این دست خودفروخته ها زیادن، تاریخ ایران از این ایسکیزوفرنی ها زیاد به خود دیده.
آقای x یا شهبانی یا مجهول الهویه، شما خیلی تمایل دارید که به یک جائی برسید؟ برید؟ دنبال حقه بازی ها تون و گول زدن سایت های اینترنتی، فکر می کنید دنیای سیاست مهد کودک است؟
ما در ایران امثال شما را موجود حساب نمی کنیم که بخواهیم حتی به صحبت های چرند شما گوش دهیم. در ضمن آلمان به امثال تو مستمری مفت نمی دهد. این سایت وسیله ای برای گرفتن پناهندگی نیست.

نوشته شده توسط: اسامه

ملا ملا
ملا مولوی ماموستا شیخ
ملا
ملا
ملا
ملا
قطب
شیخ
خلیفه ملا مولوی ماموستا شیخ
ملا مولوی ماموستا شیخ
ملا مولوی ماموستا شیخ
ملا مولوی ماموستا شیخ
ملا مولوی ماموستا شیخ
ملا مولوی ماموستا شیخ
ملا مولوی ماموستا شیخ
ملا مولوی ماموستا شیخ
ملا مولوی ماموستا شیخ
ملا مولوی ماموستا شیخ
ملا مولوی ماموستا شیخ
ملا مولوی ماموستا شیخ
ملا مولوی ماموستا شیخ
ملا مولوی ماموستا شیخ
ملا مولوی ماموستا شیخ
ملا مولوی ماموستا شیخ
ملا مولوی ماموستا شیخ
ملا مولوی ماموستا شیخ
ملا مولوی ماموستا شیخ
ملا مولوی ماموستا شیخ
ملا مولوی ماموستا شیخ
ملا مولوی ماموستا شیخ
ملا مولوی ماموستا شیخ
ملا مولوی ماموستا شیخ
ملا مولوی ماموستا شیخ

بسارخوب
شما که اینقدر اسلام پناه هستی چرا نمیروی عربستان زندگی کنی و پناهنده بشوی
رفتی دار الکفر المان که چه کنی ؟؟؟؟؟؟؟؟

نوشته شده توسط: اسامه

جناب تو"ر"کی اوغلی:

دوازدهمین کامنت از پایین در لینک زیر (همان لینکی که گذاشتم)
درباره ریشه واژه تو"ر"کی:
فرستاده شده توسط اسامه در ش., 10/14/2017 - 18:48

http://iranglobal.info/comment/94095

در کتاب ترکی هنر است، اسماعیل هادی، انتشارات احرار، تبریز، ۱۳۷۴ نوشته :

هیچ کلمهٔ ترکی (اصیل) با حرف “ر” شروع نمی‌شود. گویا در قدیم واج “ر” در زبان تورک ها وجود نداشته چنانکه برای سهولت تلفظ کلماتی (غیر ترکی) که با این حرف آغاز می‌شود.......................

برای خواندن ادامه ان همان لینک را ببینید
چون اگر کامل بنویسم احتمالا کامنت ام حذف میشود

نوشته شده توسط: کانال سیزده

فعلا که پوزه امپریالیسم سعودی جناب بنی طرف وهابی به خاک مالیده شده است ، دو سال حکومت وهابی حامی جنابعالی به اعراب شیعه با پیشرفته ترین سلاح های پدر ترامپ نتوانسته است مقاومت حوثی را در هم بشکنند، جنایتی که هم کیشان وهابی بنی طرف وهابی علیه مردم عرب یمن انجام داده اند، داد انگلیس و اروپا را بلند کرده است شرم بر وهابی ها باد که مردم عرب یمن را بمباران می کند و تو حامی جنایتکار وهابی ها ، داستان را وارونه جلوه می دهی.

نوشته شده توسط: اسامه

حالا لاچین درباره زبان گل و بلبل تو"ر"کیشان به جای ان 100 تا فعل بسیط برای زبان تورکی که ننوشتند پاسخ میدهند:
به قول ارمینوس وامبری زبان شناس بزرگ چرا از هر 10 تا لغت زبان تو"ر"کی 8 تا عربی و فارسی هست(زندگی و سفرهای ارمینوس وامبری / در انگلستان / صفحه 320)
معادل دقیق واژگان مغولی زیرکه در زبان تو"ر"کی شناسایی شد چیست
یا مثلا چرا باید نام این زیان تو"ر"کی باشد
بگو زبانی که
نام ھای اعضای بدن
نام اسباب خانه
نام گیاهان
نام پرنده ها
نام حشرات
نام ماهی ها
نام مناطق
نام افراد
نام خوراک
تقریبا همه پسوند های اصلی
تقریبا همه دستور زبان
با زبان دیگری با نام مغولی یکی است و هر انچه هم که این نیست از فارسی یا عربی هست ایا میتوان یک زبان مستقل نامید

نوشته شده توسط: اسامه

توجه داشته باشید که از 40 تا پسوند اورجینال زبان تورکی هر انچه هم که مغولی نیست مربوط به زبان فارسی است که یکبار در لینک های زیر درباره ان بحث شده:
بگذریم در اینباره پیش از این کامل گفتگو کردیم:
http://www.iranglobal.info/node/60110

http://www.iranglobal.info/node/60110

http://www.iranglobal.info/node/60350#comment-89474

http://www.iranglobal.info/node/60350

http://www.iranglobal.info/node/59323

نوشته شده توسط: اسامه

۸ – پسوند، «س» :
قَوٌس – عَرٌس – شَرٌس – تَرَقٌس – گَرٌس – مُورٌس، چِیوٌس و…
۹ – پسوند، «سَه» :
قولخ سه (آدم بی حیا و هرزه) – رَغَس سَه (افشان و پاشان شده)– قُلمَه سه (گرگ زده) – قِیشَخ سَه (پاره پاره و بی نظم) – یخ تخ سَه (خنک خورده) – بَربَس سَه – مَندَخ سَه (مانده، خسته)
۱۰ – پسوند، «غُو» :
اِسپِی غو (به اندازه سپیدرنگ)– پلاس غو (به اندازه یک گلم)– پِیرو غُو (به اندازه یک پیراهن) – جُوب غُو (به اندازه – به مقدار)-قوندَر غُو (حساسیت به اندازه)– قونرغو (شرمنده و ملامت) – قَودَه غُو (به اندازه یک بسته علف)– سبد غُو (به اندازه یک سبد)– ماشِیو غُو (به اندازه یک پارچه پشمی)– لَچَک غُو (به اندازه یک چادر)– سِیرغو (به اندازه سیرشدن)– سالپُورغُو (به اندازه تمام سال)– شنوندغُو (آگاه کردن و شنواندن) و…

۱۱ – پسوند، «گُو» :
آغیل گُو ( هم قریه و هم نشین و همسایه) – آلی گو (عزیزان . دوستان . رفقا) – آجَه گُو (پیرزنان – مادر کلان ها)– بارَه گُو (بره ها) –بِیری گُو (عروسان) – چَاپُوش گُو (میش ها) -– گوسله گو (گوساله ها) و…
۱۲ – پسوند، «لَه» :
ادوگوت له (تصادف کردن) –اِرکَه توله (نازکردن) – تَرتَغ لَه (دست و پا چه شدن؛ پالیدن با چشم پت) – توکشیی لَه(نفس سوختگی – تند تند نفس کشیدن)– خونده له (صاحب شدن)– خیر جی له (لجاجت و خیره سری کردن) – دوتَه لَه (گریختن) – دوره لَه (تقلید و پیروی کردن) – دیلمل له (معطلی ودرنگ وسست کار) – سُرپُچی له (سر پرستی کردن)- سغره له (پوستی که روی زخم می خشکد)سُوخَک لَه (با حرص اشتیاق ) – سُونجی لَه (رفع خستگی از بدن کردن) – شندق له (چرک ضخیم پوست بدن) –شَقَب له (مستی وشوخی و بدماشی) – قغه له(خشک کردن چیزی) – قوتقَل لَه (پالیدن و جستجو کردن) – قُوتُورلَه (نازدانگی) – قورخ چیل لَه (بدخلقی و بد رفتاری کردن) – قِیغَس لَه(بلند صدا کردن) – – کوته له (سگ گری) –کیچیو له (نابلدی و نا رسائی) – گوی گیل لَه (مجادله لفظی؛ گفتگو)– لخشوم له (لشم کردن و آرایش زنها) – لَمِیشت له (تنبلی کردن) – مردک لَه (غیرت و مردانگی نشان دادن)– مَختَه له (ناله وگریان کردن) – نخره له (ناز و نزاکت کردن)– نیبته له (در پناه و کناره گرفتن کسی) – نیکول له (زیر مراقبت گرفتن) – نیمرَه له (پنهان شدن) – وُنگه لَه (رنگ و رخ نشاندادن)– ورگیل له (نشسته خواب کردن یا خواب رفتن)– کوربه لَه ( در خاک غلط زدن)-و…
۱۳ – پسوند، «لُو» :
کُندَلُو (راه کناری . در پهلو دراز کشیدن) – بُرلُو، (بالایی) شِیولُو، (پائینی) سَرلُو، ( بالا سر ) بَغَل لُو، (بغلی) جَغَه لُو، (کناری) تَی لُو(پائینی) و…
۱۴ – پسوند، «نَه» :
غولنَه (مابینی) – دیرنَه (سابقه) – گَینَه (قدیمی) – کَینَه (از قدیم) – شِیونَه (پائین) – بَلنَه ( بالایی) تَینَه (پائینی) –
نوشته شده توسط: اسامه

تورکی زبان نیست لهجه غربی زبان مغولی است
یکسانی های زبان مغولی با تورکی:
پرندہ ھا

سبرال ، بورگود ، شغجئی ، چیگگ ، چولدی ، قرقولاد ، سنگ کویگ ، چوغوگ ، با شه ، قجیر و ……….
حشرات

قونغوس ، بوی ، جولگگ ، قوللئی ، شولوگ ، کوڈی ، چیلگ ، خمندوگ ، ووخلی ، قورہ ، سونه ، گنگ ، کانه ، شلجه ، ریشک ، منٹه پلخ ، جیژدوغ ، مٹگ ، قبرگ ، خمندوگ و……..
حیوانات درون آب:
چنچکلو ، مانی پوشت ، قوقری ، باغا و..........

حیوانات وحشی و اھلی در زبان تورکی و مغولی هر دو یکی است

جیرہ ، تولئی ، تبرغو ، تولکا (روبا) ، بیلی ، قالو (سگ دریایی) ، کیرپی جیرہ ، قبلو ، گینڈوگ ، قینجیغ ، داغو ، اولاغ ، قوئین (گوسفند) ، اوچو ، بورو، غونجی ، سوبای ، سغلیغ و……….
خوردنی ھا

خوراک : قورتی ، نان بوٹه ، اوگرہ ، ملیدہ ، قتیغ ، جوبلغه ، پیرکی ، بوسراغ ، چوب جوش ، تافه ، پتری ، ٹیکی ، لولدوش ، پاد ، قدید ، آچونی ،

اید این توضیح داده شود که در زبان ترکی، پسوندها نامحدود می باشند و بیشتر از نود و پنج درصد الفاظ الحاقی را پسوندها تشکیل می دهند به همین دلیل این زبان را پسوندی (التصاقی) میگویند
این واقعیت را باید بپذیریم که اصلا پسوند هایی که در مکالمات روزمره تورک ها رایج بوده و مورد استعمال دارند، هیچ ربطی به تورکی یا زبانی به این نام ندارند بلکه در حالت اصلی مغولی و در سایر حالت ها عربی یا فارسی است:


تعدادی از پسوند های مغولی که در زبان تورکی همم دقیقا بدون تغیر به کار میرود در ادامه نوشته میشود
۱ – پسوند، «اَدَلِی» :
آدم ادلی (مانند آدم)– چُوغُول ادلی (مانند دروغگو سخن چین) سُولَه اَدَلِی (سست و بیکاره رقم)– سولَه ادلی (مانند حرامزاده و بدکار) – کُوچُوک اَدَلی (مانند چوچه سگ)– گرگ ادلی (مانند گرگ)- مغُول ادلی (مانند آدم پاک
۳۲ – پسوند، «بَلَه» :
اوماغ بَلَه (بااطمینان و فارغ البال – مغرور و متکبر) – اوق بَلَه (حالت استفراغ) – دِیل بَلَه (حالت دل بدی) و
– پسوند، «تُو» :
اِرکَه‌تو (نازدانه، نازپرورده) – اُولغوی تو (محافظت و نگهبانی شده) – اَنگَل تو (جنزده . به دردسر گرفتار شده)- خل پل تو (جندی و مریض عصبی) – خوستَه تو (نامزد دار) – خَیگِینَه تو (تخم دار ) – جورکه تو (باشهامت، دلیر، باجرأت)– جیرکه تو (با حوصیله ) – چَم تُو (باهوش و توانمند)– رَوُوت تُو (منظم و مرتب) – سام تو (سهمناک، پُر هیبت، ترسناک) – شولوک تو (چیزی یا جایی که کرم داشته باشد) – شیر مه تو (چیز دلچسپ و تاثیر ناک) – قونغه تو (شخص پرکار و پشت کار) و…
۴ – پسوند، «جی» :
اَرخَل جِی (از جابلند کردن)– اِستَل جِی (ایستاده کردن)– اُوچَل جی (نوشاندن) – اُولَه جِی (صداکشیدن سگ- زوزه گرگ) تاوپیل جی (بی قراری) – توختل جی(مقاومت کردن)– تُوشٌل جِی (با زور چیزی را به جلو هل دادن) جَغَرجی (وادارکردن بکاری) جَلغَل جِی (پیوند چیزی به چیز دیگر) – دُوتَل جِی (فراردادن) – شِیغَه جِی (منقبض – منقبض شدن) – شیغل جی (سخت کردن معده حیوانات) –غَرغَل جی (بزور نوشانیدن) – غَل غَل جِی(شور وغوغا) – غولَه جی(بیزاری و دلسردی) – غَیغَل جی (صدای گریه )– قیغه جی (خراشیدن پوست بدن) – قین جی(شکنجه و آزار رساندن)– لِیختَل جِی (بلند کردن) – مُوختَل جِی (محکم کردن چیزی) و…
۵ – پسوند، «چِیلُو» :
سیال چِیلُو (مانند حریف)- قُلغَی چِیلُو (مانند دزد) – بیری چیلُو (مانند عروس) – مُغُول چیلُو (مانند آدم های پاک و نظیف و شجاع) – آدم چِیلُو ( مثل آدم واری) – اُوستاچِیلو (مثل آدم های ماهر) قُودغُو چِیلُو (مثل مادر عروس یا مادر داماد) و…
۶ – پسوند، «دَلجِی» :
قوش دَلجی (همه را جمع کردن) – اَدَلِی دَلجِی (شبه و مانند ساختن) – بوترادلجی (پراگنده ساختن . فراری دادن ) – بوغوس دلجی (قهرساختن) – پوددلجی(پرو بال کنده شده – بی پرو بال کردن)– تولغه دلجی (تکیه کردن)– تونجی دلجی (خشک کردن) – خونده دلجی (کسی را ما لک چیزی ساختن) – دَبَه دَلجی(قورت کردن از نظر غایب شدن)– دوته دلجی (گریختاندن) – سولچی دلجی (بیحال کردن ازگرسنگی)– غتول دلجی (کثیف کردن آب)– غرغل جی (به زور نوشانیدن) – قابو دلجی(از نزدیک کمین کردن) – قت قوله دلجی (یکجا ساختن) – قول قیسر دلجی(درهم و برهم کردن) – کل تک دلجی (خیز زدن و پر تاب کردن) – کوی دلجی (به صدا درآوردن) – گوی دلجی (چپه کردن . لول دادن) – مارَکَه دَلجِی (جلسه مشترک دایر کردن) – مُوشت دَلجِی (وادار کردن کسی به خیز زدن)– و…
۷ – پسوند، «دَه» : بُلُوق دَه (در حال فواره کردن و جوشیدن)– بیَه دَه (قدبلندک کردن)– جَغَه دَه (کناره گرفتن)– ترقَک دَه ( بیتابی کردن از خشم)– قِرتَک ده ( جست و خیززدن)– جُغُول ده (لگد مالکردن) – غوره ده (بغض کرده) – قَش قَلَگ دَه (بیر و بار و ازدحام و برهم زدن) – لِیختَک دَه (کلان کار
نوشته شده توسط: اسامه

ادامه کامنت قبل:
بارها توضیح دادیم که:
زبانی با نام زبان تورکی وجود ندارد یکبار برای شما توضیح کامل داده میشود نام واقعی این به اصطلاح زبان شما زبان "مغولی" گویش غربی میباشد
زبان شناسی عبارت است از بررسی علمی زبان. زبان شناسی حق ندارد «تجویز» کند چرا که تجویز کردن، کار علم نیست و علم تنها می تواند توصیف، کشف و نظریه داشته باشد.
اگر زبان را بصورت دقیق تر پیگیری کنیم در می یابیم که زبان مھم ترین وسیله برای شناخت انسانھا و یا یک قوم است. درین مورد زبان شناس غربی دکتور جانسن چنین ابراز نظر کردہ است :
زبان نسب نامه و قدیمی ترین یادگار ملت ھاست. نوشته ھا و ابراز نظر ھا به سبب علت ھای مختلف از حقیقت دور میشوند

اما گنجینه ھای کلمات زبان ھا دروغ نمی گویند و مارا فریب نمی دھند . بشرط اینکه برای معلومات کسب کردن از کلمات زبان ھا، باید از ھنر درست آن آراسته باشیم.
زبان شناس ھندی سید سلیمان ندوی می گوید
ملت ھا در قبال تاریخ شان ھر گونه خیانت کنند و برای رد و بدل واقعیت ھای تاریخی طبق دلخواہ شان، ولو دروغ بکار بگیرند ولی زبان و گنجینه ی کلمات زبان مانند امانت دار واقعی روداد ھای گذشته را ترتیب وار برای ما نگهداری می کند، که یک محقق به وقت ضرورت از آن استفادہ میکند
عدہ ی از زبان شناسان نظر شان بر این است، زبان ھایی که از بین رفته و یا فراموش شدہ اند شناخت در مورد آنھا کاری محال است. اما بزرگ ترین زبان شناس امریکایی و استاد دانشگاہ استینفرد کالیفورنیا میریت رولن و همکار او جوزف گرین این نظریه را نمی پزیرند و آنھا عقیدہ دارند که بسیاری از کلمات زبان ھا آن قدر مقاوم ھستند که تا مدت مدید باقی مانند. مانند نام ھای اعضای بدن ،نام ھای افراد خانوادہ و خویشاوندان ، و پدیدہ ھای طبیعی در محیط
به روش این دانشمندان و زبان شناسان اگر زبان تورکی را در نظر بگیریم بخوبی پی میبریم که این ‍زبان از نظر ریشه ی مستقل نیست بلکه ترکیب و کلمات این زبان از زبان دیگری ریشه گرفته . یعنی نام ھای اعضای بدن ، افراد خانوادہ و پدیدہ ھای طبیعی محیط در تورکی در مجموع مغولی می باشد که دال برریشه مغول بودن زبان تورکی دارد .این نام ھا قرار ذیل اند
برای مقایسه با سه خط اورده میشوند
نام ھای اعضای بدن در تورکی همگی مغولی هستند یا مشترک بین این دو

تراخ ،تولغه ، گیدگه ، چوقو ، چوله ، ‍قچار ، کومه ، قاش ، قباغ ، کیرپگ ، اوقرہ ، قیغد کٹوگ ، کرکوٹگ ، الغزگ ، جور ، چیجی ، کورہ ، قیتد ، غب ، لینگ ، تولیگ ، الغه ، ایرکه ، شنگول ، اپسقور ، توقئی ، قاری ، چیمکه ، سوجی ، قوندغسو ، بیر ، اولقله ، بوربی ، کیموگ ، قبرغه ، دالو، قیچغ ، چم چینه ، اونگه ، جیبار ، توقی

نام ھای افراد خانوادہ و خویشاوندان در مغولی و تورکی و یکی بودن در هر دو
آته ، آبه ، ابغه ، بیکه ، اینگه بکله ، آجه ، باکول ، آچول ، نغچی ، تغائی ، ابسو ، قودغو ، لالئی ، آغئی ،بوله ، نیلغه
نام اسباب خانه و اثبات یکی بودن هر دو در تورکی و مغولی:

نام اسباب خانه و اثبات یکی بودن هر دو در تورکی و مغولی
به خط فارسی:

قورخ ، کنڈو ، گوگئی ، قوتو ، گوڈنگئی ، گولخو ، قویرہ ، موری ، پوشتول ، نوغول ، چیرمہ ، چمبر ، دیرہ ، پخسه ، بوچقاغ ، چت ،
تبخئی مانی ، باٹال ، دیشکه ، خورمه ، کومرکئ بوخچه ، امبوچه ، ڈولچه ، لاغو بدنی ،
نام ابزار کار در دو زبان مغولی و تورکی و اثبات یکی بودن هر دو:
خط فارسی:

ٹونٹی ، چبچور ، گینٹی ، کرنڈی ، پارو ، جارو ، سوولغه ، دوتو ، اتنگ و
نام گیاهان:
نام ھای نباتات و گیاهان با مغولی مشترک است
گنگو ، قووغ ، تولغنه ، توقید ، میچلیغ ، لوگور ، توسله ، زیربرگ ، سیمسول ، سوخشلبید ، چغرگ ، قرغنه ، بور بوٹه ، دولنه ، اجریغ ، اولغادیگگ ، جیرکنه ، برغنه، خیرلئی ، چاکه ، چوکری ، قلغو ، بوترنغو ، گنڈہ بغل ، بلدرغو ، اوله ، لوخ ، تاخوم ، خینجگ ، اغجی ، بیغجی ، شیریلجی ، اوئیل ، شورکی ، دوری ، قوریغ ، کمئی، راف ، ایستوغ ، شیریشک ، اولیاد ، قاش ، مونڈلی و
نام مناطق:
شیخچغو ، بلاغ ائینگر ، دولنه ، لوٹو ، گیرپید ، اودکل ، بوکرجای ، سنڈیکله ، قرقول ، شیلبینگ ، ترنوا ، ایسپی لاغ ، سیوگ ، قادی ، اشترلئی ، خیدیر ، جیرغئی ، بورجگئی ، ورس ، قلوج ، جیغه تو ، اودقول ، پیدگه ، قونا‍ق ، اولوم ، سورچوگ ، تولئی ، بولوگ ، تمکی ، قاش ، کمرگ ، قبرغه ، بوم ، ناگو ،اولیاد تو ، المیتو ، داله ، سرتلہ .لوخگ ، قرہ ، الغزار ، شیبقال ، جالہ ، جاشه ، تبقوس ، اشکه ،چمبر ، تیلوم ، اورینچی ، اربستو ، سیواگ ، اورزگو ، کجران ، گیزو ، ناوور ،
نوشته شده توسط: اسامه

جناب لاچین گرامی:
تنها یک لحظه به این نوشته جواد هیئت توجه کن:
زبان تورکی زبانها، لهجه‌ها، شیوه‌ها و گویش‌های بسیاری را در گستره جغرافیایی وسیعی از چین تا بلغارستان در بر می‌گیرد که هر کدام را به نامی و بعضاً بصورت اضافه بر "ترکی" مانند "ترکی ازبکی"، "ترکی اویغوری" و غیره می‌شناسند.
"در گروه ترکی زبان و لهجه و شیوه های مختلف قرار دارد که مهمترین آن عبارتند از
1– یاقوت‌ها 2– چوواش‌ها 3– قیرقیزها 4– قازاق‌ها 5– ترکان ترکستان شرقی یا اویغورها 6– ازبکها 7– ترکمنها 8– ترکان غازان باشقرد 9– ترکان شمال قفقاز (قوموق، نوقای) 10– ترکان غرب: ترکی ترکیه و آذربایجان، عراق و سوریه 11– ترکان کریمه 12– ترکان بالکان 13– قاقاووزها یا گوک اوغوزها (ترکان مسیحی رومانی) 14– ترکان آلتای 15– ترکان خاکاس – آباقان 16– ترکان سویون یاتووا
بقیه در ادامه

در میان زبان و لهجه های مختلف ترکی فقط زبان یاقوت و چوواش با دیگران تفاوت فاحش دارند. بطوریکه قابل فهم برای سایرین نیستند." ("سیری در تاریخ زبان و لهجه های ترکی"، "منشاء زبان ترکی"، جواد هئیت، نشر پیکان، 1365)

ایا برای یک خواننده این پرسش پیش نمی اید که چرا"در میان زبان و لهجه های مختلف ترکی فقط زبان یاقوت و چوواش با دیگران تفاوت فاحش دارند. بطوریکه قابل فهم برای سایرین نیستند." در حالی که این دو را از لحاظ خلوص زبانی و خلوص نژادی باید جزو اصیل ترین تورکان دانست و بقیه تورک ها را نسبت به معیار گذاشتن و معیار دانستن انها سنجید
ایا غیر از این است که زبان تورکی اصل زبان همین دو گروه است

حالا شما پاسخ بده شما چرا زبان اصیل ترین تورکان را نمیفهمید و ایضا انها نیز زبان شما را نمیفهمند؟
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب ناصر کرمی گرامی، موافقم با هم برنامه ای در این ارتباط می گذاریم

نوشته شده توسط: اسامه

اگر میخواهید فرهنگ ظرفیت نحوی افعال فارسی (نسخه ۳.۰)(اخرین ورژن ان را دریافت کنید ) در لینک زیر است

باز هم به صورت یک فایل اکسل است

http://dadegan.ir/catalog/pervallex

باز هم شماره ستون فایل اکسل از 1 هست تا 5000

درباره فعل سازی در زبان فارسی خدمتتان بنویسم که:

پسوند و روش‌های فعل ساز در زبان فارسی عبارتند از
فعل‌هایی که با افزودن «یدن» به ریشه/ستاک ساخته می‌شوند: پریدن، دویدن...
فعل‌های که با افزودن «آدن» به ریشه/ستاک ساخته می‌شوند: افتادن، ایستادن، فرستادن، نهادن...
فعل‌هایی که با افزودن «دن» به ریشه/ستاک ساخته می‌شوند: کندن، آکندن، افکندن، پراکندن، ستاندن، سپاردن
فعل‌هایی که با حذف «ن» از ریشه و افزودن «دن» به ریشه/ستاک ساخته می‌شوند: گزیدن (گزین)، زدن (زن)، چیدن (چین)،
فعل‌هایی که با تغییر آوای پایانی ریشه (آی) به «و» و افزودن «دن» به ریشه فعل ساخته می‌شوند:

ساییدن (سودن فرمودن، گشودن، ستودن، سرودن، فرسودن، افزودن، نمودن، آزمودن، آسودن...
نمودن، آزمودن، آسودن...
فعل‌هایی که با افزودن "تن" به ریشه/ستاک ساخته می‌شوند: کشتن، بافتن، شکافتن، سریشتن، ...
فعل‌هایی که با افزودن "استن" به ریشه/ستاک ساخته می‌شوند" دانستن، خواهستن](خواستن)، بایستن، شایستن، پایستن، آراستن، پیراستن، ویراستن، زیستن و ...
شایان ذکر است که ایدن/آدن/دن/تن همگی یک روش هستند و بنا بر تغییرات آوایی ریشه بکار می‌روند. در گویش‌های مختلف نیز ممکن متفاوت باشد، چنانچه افتادن را در برخی گویش‌ها، افتیدن می‌گویند. در میان فعل‌هایی که با افزودن «تن» به ریشه ساخته می‌شوند افعالی وجود دارند که با قواعد پیچیده تری ساخته می‌شوند که می‌توان به موارد زیر شاره کرد:

فعل‌هایی که با تغییر آوای پایانی (ز/س/ش) به «خ» و افزودن «تن» به ریشه فعل ساخته می‌شوند: سوز (سوختن)، دوز (دوختن)، شناس (شناختن)، فروش (فروختن) و..
فعل‌هایی که با تغییر آوای پایانی (ب) به «ف» و افزودن «تن» به ریشه فعل ساخته می‌شوند: روب (رفتن)، یاب (یافتن)، کوب (کوفتن)، خواب (خفتن)، شتاب (شتافتن)، فریب (فریفتن) آشوب (آشفت)، سنب (سفت)، نهنب (نهفت)، رو (رفت)، گوی (گفت)،گیر (گرفت)، پذیر (پذیرفت)
فعل‌هایی که با تغییر آوای پایانی (ر) به «ش» و افزودن «تن» به ریشه فعل ساخته می‌شوند: انبار (انباشتن)، انگار (انگاشتن)، دار (داشتن)، گذار (گذاشتن)
فعل‌هایی که با تغییر آوای پایانی (س) به «ش» و افزودن «تن» به ریشه فعل ساخته می‌شوند: ریس (رشتن/ریسیدن)، لیس (لشتن)، نویس (نوشتن)فعل‌هایی که با تغییر آوای پایانی (ه) به «س» ساخته و افزودن «تن» به ریشه فعل می‌شوند: خواه (خواستن)، کاه (کاستن)، جه (جستن)، ره (رستن)
برخی فعل‌های روشمند نیز دارای قواعد پیچیده تری هستند، مانند:

فعل‌هایی مانند پیوستن (پیوند)، بستن (بند)
فعل‌هایی مانند نَوَشتن/نوردیدن، گشتن (گردیدن)
نکتهٔ جالب دیگر اینکه برخی از فعل‌ها به چند روش ساخته می‌شوند. مانند: گذاشتن/گذاردن، گشتن/گردیدن، کوفتن/کوبیدن، رستن/روییدن، خفتن/خوابیدن، رشتن/ریسیدن، نَوَشتن/نوردیدن و...
نوشته شده توسط: اسامه

خوانندگان محترم :
لاچین من را متهم میکند که یک فایل پی دی اف در لینک گذاشتم که 90 صفحه دارد

من لینک زیر را تا کنون 3 بار گذاشتم:

http://dadegan.ir/catalog/pervallex/about

خواهشمندم شما لینک را باز کرده و اطلاعات کالا را مطالعه بفرمایید و بعد درباره کامنت ایشان قضاوت بفرمایید:

این یک فایل اکسل است با اطلاعات زیر :
فرهنگ ظرفیت نحوی افعال فارسی
فرهنگ ظرفیت نحوی افعال فارسی مجموعه‌ای است حاوی اطلاعات مربوط به ظرفیت نحوی بیش از ۴۵۰۰ فعل در زبان فارسی. در این فرهنگ، متمم‌های اجباری و اختیاری انواع فعل‌های ساده، مرکب، پیشوندی و عبارات فعلی مشخص شده است.
به صورت فایل پی دی اف هم نیست و به صورت اکسل است

مالکیت معنوی: دبیرخانه شورای عالی اطلاع‌رسانی

توضیحات:
فرهنگ ظرفیت نحوی افعال فارسی
فرهنگ ظرفیت نحوی افعال فارسی مجموعه‌ای است حاوی اطلاعات مربوط به ظرفیت نحوی بیش


فرهنگ ظرفیت نحوی افعال فارسی مجموعه‌ای است حاوی اطلاعات مربوط به ظرفیت نحوی بیش از ۴۵۰۰ فعل در زبان
فارسی. در این فرهنگ، متمم‌های اجباری و اختیاری انواع فعل‌های ساده، مرکب، پیشوندی مشخص شده است.
اطلاعات ارجاع:

- Mohammad Sadegh Rasooli, Amirsaeid Moloodi, Manouchehr Kouhestani, & Behrouz Minaei Bidgoli. (2011). A Syntactic Valency Lexicon for Persian Verbs: The First Steps towards Persian Dependency Treebank. in 5th Language & Technology Conference (LTC): Human Language Technolo

تا جایی هم که فایل اکس ستون شماره نشان میدهد از شماره یک هست تا 5000
نیازی هم به ماشین حساب حضرت عالی نیست
نوشته شده توسط: اسامه

درباره فعل در زبان تورکی همین بس که مصدر در این زبان وجود ندارد و ساده ترین فعل تنها به صورت امر است یعنی فعل سازی در این زبان مطلقا وجود ندارد تعداد افعالی هم که من در لغت نامه دانشگاه احمد یسوی توانستم بشمارم تنها اندکی بیشتر از 60 فعل بود
من از ایشان خواهش میکنم اگر 300 تا فعل برای زبان فارسی قائل هستند حداقل 100 تا فعل بسیط مثل "گلم یاز وردو وووو که هیچ ماق و مکی هم ندارند برای زبان مادریشان زبان تورکی بنویسند

اگر قرار باشد با افزودن فعل اولمک به صورت بیقاعده مک و اولماق به صورت بیقاعده ماق فعل ساخت اولا که قانوتن زبن تورکی که واژه بعلاوه پسوند است به قانون غیر تورکی واژه + فعل عوض میشود که ابدا مال زبان تورکی نیست
پس از ان پس میتوان واژه های زیر را ساخت:
لاچینماق

......................................................................................................

بیوکماق- بیوکمک
تانریاق- تانریمک
حسنماق - حسنمک
اتماق- اتمک
ارتماق- ارتمک
حسینماق- حسینمک
پوتوشکا ماق = پوتوشکا مک
استالینماق استالینمک
باجا ماق- باجا مک

.................................................................................
اگر واژه های بالا فعل اند پس واژه های زیر ساخت فرهنگستان زبان تورکی هم فعل هستند :
آنلاق (عقل)

تانیماق (شناختن) - اینانماق (باور کردن) - دانماق (انکار کردن) - سایماق (شمردن) - آنماق (دانستن معنی، تعقل) - آختارماق (جستجو کردن) - آراماق (جستجو با تفکیک) - دیله مک (درخواست کردن) - یالوارماق (عجز و لابه نمودن) - قیسناماق (اصرار کردن) - کویومک (رمیدن توأم با بهت) - اولکمک (رمیدن) - هویوخماق (مبهوت شدن) - اومماق (امیدوار شدن) - قئیماق (قصد کردن) - جایماق (لغزیدن) - چاشماق (اشتباه کردن) - آزماق (از راه به در شدن) - لَوزیمک (بیهوده گویی) - آلماق (قبول کردن، خریدن) - ساتماق (فروختن) - قالماق (ماندن) - دالماق (غرق شدن) - تاپماق (یافتن) - تالاماق (غارت کردن) - دیره نمک* (پافشاری کردن) - قاییدماق (بازگشتن) - آللاتماق (فریب دادن) - اؤتمک (گذشتن و فراموش شدن) - اؤتورمک (رها کردن) - اوسانماق* (ذله شدن) - بئزمک(بیزار شدن) - آجیخماق (عصبانی شدن) - سینسیمک (معذب شدن) - ..

نوشته شده توسط: اسامه

جناب لاچین :
کجا شاعر از مصدر استفاذده کرده:
مصدری که شما نوشتی:
الفنجیدن
کاربرد شاعر:
بیلفنج (فعل امر)
الفغده (اسم فاعل)
..............................
درست بن ماضی و مضارع ان هم به صورت زیر است
ماضی الفنجید
مضارع الفنج
امر :بیافلنج
شاعر هم هرگز مصدر را به صورت الفنجیدندم صرف نکرده اگر کرده نشان ما بده برای بقیه هم دلیل شما معتبر نیست
................................
شما نوشتی:
مصدر اشپیختن
شاعر نوشته:اشپیخته(بن ماضی)

بن ماضی :اشپیخت
بن مضارع اشپخ
فعل امر بایشپخ

بقیه افعال هم و همچنین

نوشته شده توسط: کانال سیزده

آقای نوری‌علاء،
یادتان باشد در رای گیری برای اینکه فقط پنج نفر در این حزب حق رای داشته باشند و باقی بدون حق رای، فقط من پیشنهاد کردم که به همه اعضا باید حق رای داده شود و فقط شما از پیشنهاد من طرفداری کردید. مطمئنم شما متوجه هستید که برای دوستانتان چه اتفاقی می‌افتد، چه کسانی بتدریج از اطراف شما میروند و چه کسانی اطراف شما میمانند.
خانم هنا ریاحی از اعضای حزب در فیسبوک آقای توکلی از الفاظ «دروغگو» «شرم» و «خیانتکار» استفاده کرده. مطمئنم شما از این مسئله مطلع هستید و به ایشان تذکر میدهید.
من هیچ «مطالب ساختگی و دروغ حيرت انگيزی را نسبت به حزب مطرح» نکرده‌ام. اول حرف خود شما در دقیقه چهل و سه این ویدوئو:
https://youtu.be/2Iw9ZKiV7ME?t=2582

شما آقای نوری‌علاء در ماه ژوئن سال ۲۰۱۳ میلادی در گفتگو با آقای کوروش عرفانی در تلوزیون میهن بوضوح میگویید «من فکر میکنم که ایجاد یک حزب سکولار دموکرات ناممکنه. فقط میشه بصورت یک جبهه یا اتحادیه سکولار دموکراتها دوره هم جمع شوند». و بعد میگویید «من چون خودم را یک سوسیال [نه سکولار] دموکرات میدانم، خودم را در یک حزب سوسیال دموکرات میبینم». اینهم ساختگی، دروغ و حیرت انگیزست؟ حالا چطور شده که خود را در یک حزبی میبینید که قبلا گفته‌اید ایجاد آن ناممکن است؟ این دروغگویی نیست؟ شما نمی‌توانید گذشته را پاک کنید. حالا هم دیر نشده. بیاید یا حرف گذشته را اصلاح کنید یا حرف امروز را. ولی من را به دروغ‌گویی متهم نکنید.
نکته دوم مطلب وبسایت حزب خودتان:
http://fa.isdparty.org/index.php/10-asnadehezb/57-2018
«اگر کودتا بوسيلهء مقامات پائين تر و کمتر آلوده شدهء سپاه پاسداران صورت بگيرد. در آن صورت بايد ديد قدرت جديد و نظامی حاکمه، وعدهء عملی موقت بودن حکمرانی خود و تسليم بعدی زمام ادارهء کشور به سياستمداران و مديران غير نظامی را دارد يا خير. اگر چنين "نيت خيری" وجود داشته باشد، حزب ما بايد حکومت کودتا را تا تصويب قانون اساسی جديد و آغاز انجام انتخاباتی منصفانه و آزاد که تحت نظارت مستقيم سازمان ملل انجام می شود راهنمائی کند و با تعليم و تشويق مردمان موجب آن شود که ماشين بازتوليد استبداد از همان آغاز کلاً از کار بيفتد».
همین بدون هیچ توضیحی نشان دهنده برنامه ریزی حزب شما برای ارائه «راهنمائی» از طرف به «مقامات پائين تر و کمتر آلوده شدهء سپاه پاسداران» در صورت «کودتا» است. حالا هم دیر نشده. بفرمایید از نظر حزب شما کمتر آلوده شدن در سپاه پاسداران یعنی چقدر؟ مثلا شکستن شیشه نوشابه در رحم دختران زندانی کمتر آلوده هست یا انداختن بمب‌های بشکه‌ای برسر مردم سوریه؟ چقدر آلودگی از نظر حزب شما کمتر آلوده بحساب می‌آید؟
بهرجهت بخاطر دارم زمانی که آقای ناصر کرمی در مورد حزب مطلبی نوشته بودند و من عضو حزب بودم از ما خواسته شد به عنوان اعضای حزب برویم و کامنت بگذاریم و از حزب دفاع کنیم. امروز که دیگر عضو این حزب نیستم میدانم که وقت پاسخ گفتن به همه اعضای این حزب را ندارم. بخصوص که برای من میسر نیست که از شغل خود دست کشیده و از دولت مستمری دریافت کرده و در گوشه خانه تمام وقت پای اینترنت پاسخگوی حرفهای دیگران باشم. زمانی خمینی رساله‌ای منتشر کرده بود و عده‌ای آنرا نخوانده دنبال وی براه افتادند. امروز من میخواهم اطمینان حاصل کنم مردم حرفهای شما را خوب میخوانند قبل از اینکه دنبال شما براه بیافتند.
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب نوري علا گرامي بنده ،حزب شما را متهم به روش هاي استاليني نكرده ام، بلكه واكنش عصبي يكي إز اعضاي شناخته شده حزب تان را كه در صفحه عمومي فيس بوكم مرا خاين ،بي شرم ناميد و همچنين دوستان ديگري كه (ربطي به حزب شما نداشتند) اصولا مرا بخاطر انجام أين گفتگو مورد سر زنش قرار داده بودند.در واقع خطاب اينجانب به أين دوستان و یاد اوري روش ها و منش استاليني بود و به همين خاطر عنوان يادداشتم نه خطاب به حزب شما نبود بلكه به منتقدين انتشار أين گفتگو بود.(مخالف حمله نظامی و همچنین مخالف خفه کردن نظر مخالفم)

شايان ذكر است که عضو حزب شما ،أين توهين ها را به سه طريق :"صفحه عمومي فيس بوك،أميل و پيام خصوص" إبراز كرده است .بنابراین ، بنده دچار بي مبالاتي نشده ام ، بلكه دقيقا به شرح ماجرا پرداخته بودم. خلاصه اینکه خطاب اینجانب به آنانی بود که مرا بخاطر انتشار این گفتگو مورد سر زنش قرار داده بودند.