امروز مردم ایران و بخصوص ملیتهای ایران بخوبی مسئولیت و تبعیض علیه خود را با گوشت و خون خود لمس کرده و میکنند و خوردن کردن رژیم ایران و سپاه و تمامیت خواهان اجتاب ناپذیر است، به همین دلیل وزارت اطلاعات و نوکران انان در خارج همه را از تکرار وضع سوریه می ترسانند، قافل از اینکه اگر سونامی راه بیفتد کسی دیگر به داد ایران نخواهد رسید.
این ناسیونالیستها از ترس از دست دادن قدرت مالی و سیاسی خود در ایران که طس 90 سال اخیر بر سر اقوام کوبیدند، مردم را میترسانند که اگر حرکت کنید و یا اعتراض کنید مثل سوریه دچار جنگ داخلی میشویم.
یعنی چه این حرفها؟!!؟؟ یعنی اینکه بزار ما فارسها و رژیم جمهوری اسلامی ایران حکومت کنیم و بدوزدیم و شما را سرکوب کنیم و اصلا شما اعتراض نکنید؟! کور خواندید.
اقا جمال گرامی شما بهتر از هر کرد و ترکی میدانید که قدرت و سرزمین حرف اخر را میزند .اگر فکر میکننید راه حل نهائی کرد و کردستان جنگ با دولتهای ایران وترکیه و عراق و جنگ با ترکان است به تصمیم شما برای جنگ داخلی احترام میگذاریم هر چند همه مخالف هستند .
اما اینرا نیز بدانید که در مخالفت با تصمیم جنگ طلبانه شما دولتهای منطقه نیز به ناچار به سیاست جنگ همچنان ادامه خواهند داد و این متاسفانه به نفع مردم کرد و ترک نیست .جنگ در حقیقت بین کردان و ترکان است و مردم پارس ایران زبان سودی از باشما بودن و یا با ترکان بودن نخواهند برد .دولت مرکزی ایران پارس نیست بلکه عربهای پارسی زبان و نماینده و مروج دین اسلام وتشیع میباشند . شاد کام بژی .
متاسفانه
باز هم کامنت من سانسور شد است
برای تایید کننده کامنت ها و مدیر سایت متاسفم هستند
کسانی که از پاسخ دادن منطقی عاجز هستند و تنها حربه ای که در دستشان هست سانسور است .
هیچ فرقی بین مدیر نالایق این سایت و شیوه مدیریت اش
با استالین و دیوار آهنین اش وجود ندارد .
شما موفق شدید
صدای ما را بریدید :)) ... من دیگر در ایران گلوبال نوشته ای نخواهم داشت
ببینیم در آینده ایران هم به همین سادگی یک کلیک می توانید صدای افراد راببرید !
متاسفانه دیکتاتوری و تفکر توتالیتر در خون عده ای هست ...
جناب اسامه گرامی، تقاضا اکانت کامنت گذاری کردید و من آن را به آدرس امیل تان ارسال کردیم ولی گویا شما به امیل تان نگاه نمی کنید. با در اختیار گرفتن اکانت بنام خودتان ، دیگر کسی نمی تواند بنام شما کامنت بنویسد
ببین محمدرضا، ما همه از یک چیز مشترک رنج می بریم و آنهم تبعیض و نابرابری زبانی و فرهنگی و اقتصادی است، ملت ما در جامعه ایران با گره خورده شدن نان شبشان با زبان فارسی به آسیملاسیون اجباری محکوم شده اند، حتی والدین فرزندان خود را با دستان خود بخاطر نان شب آسیمله می کنند، این یک جنایت اتنوساید است، و در این وسط موجوداتی فرصت طلب که مساله ملی آزربایجان را ابزاری برای رشد اقتصادی و یا مطرح شدن در جامعه آزربایجان مورد استفاده قرار می دهند و به نویسندگان آزربایجانی تهمت می زنند و آنها را در ناف دمکراسی با اتهامات واهی به دپرسیو شدن وا می دارند باید جوابگو باشند. اوستاحاج صالح گچکار مجاهد محصول پایگاه اشرف و دکتر آراز شکسته بند اورژانس سوانح و سوختگی هم شریک جرم آنها هستند که بموقع در دادگاههای آمریکا و کاندا و آلمان باید جوابگو باشند، آنهائیکه بچه هایشان خجالت می کشند
در جوامع دمکراتیک بزبان ترکی حرف بزنند و از اینکه بچه هایشان زبان انگلیسی و آلمانی را بهتر از زبان مادری خود و بدون لهجه حرف می زنند، بخود و کودکانشان افتخار می کنند، اینان یا باید سر عقل بیایند و برخورد ابزاری با حرکت ملی را کنار بگذارند و دست از سر حرکت ملی و نویسندگان آزربایجانی بردارند، و یا در انتظار محاکمات در سالنهای دادگاهها منتظر سرنوشت نامحتوم خود باشند، عذرخواهی در مدیا آخرین شانش آنهاست و گر نه ما شروع کنیم دیگر بجاهای باریک کشیده خواهد شد و بعد از آن دیگر ما هیچ کاری نمی توانیم بکنیم. و این دادگاههای مرتبط با تهمتهای دیجیتالی هستند که دست از سر شما ها بر نخواهند داشت، لطفا و لطفا دست از سر نویسندگان آزربایجانی بردارید ، این آخرین اخطار است، رضا طالبی ها عاریف کسکین ها و محمد رضا لوائی ها و دیگر نویسندگان آزربایجانی را بحال خود رها کنید، و بگذارید زنده یاد گونیلی در پیش خانواده آسیب دیده اش راحت بخوابد، وبگذارید دهها نویسنده دیگر بدون ترس و لرز خودشان را سانسور نکنند، و از وجود دمکراسی لذت ببرند و مکنون قلبیشان را بزبان بیاورند، دیگر بس است دست از سرشان بردارید،
دیوان عالی رژیم سفاک جمهوری اسلامی حکم اعدام یک جوان را به بهانۀ توهین به مقدسات تایید کرد .
دیوان عالی رژیم حکم اعدام سینا دهقان جوان 21ساله اراکی به بهانه توهین به مقدسات را مورد تایید قرار داد. بیدادگاه رژیم در اراک، این جوان را پیش‌تر به اتهام سب‌النبی به اعدام محکوم کرده بود. بنا به گزارشهای منتشر شده سینا دهقان به‌دلیل نوشتن مطالب انتقادی در شبکه اجتماعی لاین در29 مهرماه 1394 در آخرین روزهای خدمت سربازی‌اش در پادگانی در تهران، از سوی سپاه پاسداران بازداشت و به زندان اراک منتقل شد.
لازم به ذکر است که خانواده این جوان برومندِ ایران زمین از اقشار فقیر جامعه می باشند که توان مالی برای گرفتن وکیل برای فرزند برومندشان را نداشتند .
این شخص دربی بی سی مصاحبه ای داشتند می گفت در زمان خرازی بدون اینکه در بزنند وارد اتاق ایشان می شدند یکی ازافتخاراتش این بود که وقتی ازلندن به تهران با هزینه این ملت می رسیده مستقیما به وزرات خارجه می رفته حتی خرازی را لایق نمی دانست که درب اتاقش به زند بعد واردشود بدون در زدند وارد اتاق ایشان می شدند و.............
برنامەی مجاهدین را برای منطقەی خود گردان کوردستان شما موجاهدین بزارید تو کوزە آبش را بخورید کە اصلأ بە شما مجاهدین محل میگذارد در کوردستان کە برنامە برایش تنظیم کنید مجاهدین خلق نیز بخشی از سیستیم نظام اشغالگر ایرانی در کوردستان است چە در حاکمیت کە هیچ وقت مجاهدین آن روز را نخواهند دید چە در تبعید پایگاه اشرف کە بودید و چە در تبعیدی فرانسە و آلبانی کە هستید این شما مجاهدین یا هر نیروی دیگر اپوزسیون ایران چە در حاکمت و چە در اپوزسیون نیستید کە برای کوردستان برنامە اراءە دهید این ملت کورد است کە در هر تغیری و خلاء قودرت سیاسی در ایران یک بار برای همیشە تکلیفش را با شماها چە مجاهد ، چە تودەای . چە چریک مریکش چە سلطنت طلبش و جبهەی ملیاش روشن خواهد کرد شما از ما نیستید بنا بر این بە همان جا خواهد رفت کە متحلق بە آنجا هستید
"" این مصاحبه هیچ چیزی در مورد پوتین نمیگوید "" رفتار پوتین، از کتابی به نام ""
Fundamentals of Geopolitics
: The geopolitical future of Russia, 1997 """ نشأت میگیرد، این کتاب، به چگونگی تبدیل روسیه به قدرتی جهانی، پیشنهاداتی به سردمداران کرملین ارائ میدهد از جمله، الحاق کریمه، نفوذ در ایران، استفاده از کردها به شکل ابزاری، تضعیف ترکیه و ناتو و کمک به فروپاشی اتحادیه اروپا و هکذا، مشکل این تئوریسین اینجاست که بفرض نمیداند " اگر چین با کمک پاکستان، کشور‌های شورای همکاری خلیج و ترکیه وارد دریای مدیترانه شد، تحولات چگونه پیش خواهند رفت، اگر ترکیه به ناتو اجازه داد در بوتی، شهری در سواحل دریای سیاه و در گرجستان، پایگاه بسازند چگونه این تز عملی خواهد شد.
خودگویی خود خندی عجب هنرمندی
درهرچیزی حداقل وحداکثرداریم کسی ازفراکسیون انتظارموجزء نداشت ولی خود فراکسیون یک پیروزی بود .
انتخاب حتی پاسدارتورک دراورمیه به نحوه تورک ها است حکومت حتی حاضر نبود این پاسداران انتخاب شوند برای این منظور مجبوربه استفاده ازمهره های رنگی وخطرناک خود مانند دکترزیباکلام شد ولی همین های که شما آلان ازامریکا می خواهید کلکشان کنده شود .
دست حکومت حامی کورد را رو کردند وناکام گذاشتند.
بلی درانتخابات شرکت نکردند درمشهد وتهران معنی می دهد وشما درست می فرمایید نه اورمیه متاسفانه شما در درک این موضوع مشکل دارید .
اختلاف دربین شما به نحوه ملت تورک نیست .
باورکنید یانه برای اینکه شما این مقاله را بنویسید تمام دشمنان تورک چه هزینه های کردند.
که کار به اینجا برسد.
قبل ازآنکه شما ازسازمان امنیت امریکا استفاده کنید با ریش سفیدان مشورت کنید عاقلانه خواهدبود.
غیراز...
من تحلیل های آقای توکلی را بیرابطه با بینش سیاسی ایشان و گذشته تاریخی و وابستگی حزبی\سازمانی شان نمیدانم. اگر سرمایه داری در کل با هجوم بیسابقه اش برای تسخیر ذهن مردم از طریق رشد ناگهانی اینترنت و ماهواره ها تلاش برای سرکوبی هر ذهن روشن و آگاه میکند و با دروغ افکنی و جاسوسی و یا انحراف و مشغولیت ذهنی توده ها قدم برای انحراف مبارزات مردمی برداشته، در کنار آن منحرفین پروامپریالیستی و چپ نماهای سابق که مبارزه را تعطیل کرده اند یا فقط به جناح خاصی از بورژوازی میپردازند تنها میشود گفت بله آقای توکلی ، شما خاک بپاش به مردمی تشنه آگاهی و واقعیت هستند. از نظر شما این شومن ها و دهها دلقک بورژوازی همان اپوزیسیون هستند چون لبخند!! به لبان مردم میاورند. کریم شیره ای دلقک معروف ناصرالدین شاه هم خوش مشرب بود و هم متلک میگفت و هم سر بسر ناصرالدین شاه میگذاشت با حساب شما قره العین و حیدر عمواغلو.. ادامه
ادامه ...با حساب شما قره العین و حیدر عمواغلو که از مخالفین ناصرالدین شاه بودند ارزش کمتری نسبت به کریم شیره ای دلقک که لبخند بر لبان مردم میاورد داشتند. اینطور نیست. در زمان شاه هم ما دلقکانی چون پرویز صیاد و پرویز کاردان داشتیم که میلیونها نفر عاشق برنامه های فکاهی شان بودند. دروغ شاید مشکل شما را حل کند اما شومن های رادیو-تلویزیونی مشکل گرسنگی مردم را حل نمیکند. حمید از کپنهاگ
«" مردم منطقهٌ خودمختار کردستان مانند سایر هموطنان خود در سراسر ایران از طرق قانونی و بدون هیچ‌گونه تبعیض در ادارهٌ امور کشور مشارکت خواهند نمود."» طرح حاضر در یک مقدمه و 12ماده در تاریخ 17آبان 1362 به اتفاق آرا در شورای ملی مقاومت به تصویب رسید.
مسئول شورای ملی مقاومت مسعود رجوی
به طور قطع پس از سرنگونی رژیم ضدبشری و پلید جمهوری اسلامی، به کردها حق خودمختاری و آموزش به زبان مادری (درکنار زبان فارسی) داده خواهد شد . طرح شورای ملی مقاومت ایران برای خودمختاری کردستان ایران در 17 آبان 1362 به تصویب رسید. در اساسنامۀ شورای ملی مقاومت ایران برای خودمختاری کردستان ایران از جمله آمده است که :
- «" زبان کردی، زبان رسمی تدریس و مکاتبهٌ داخلی درمنطقهٌ خودمختار است و در همهٌ مراحل تحصیلی حق آموزش به زبان کردی برای ساکنان منطقه به‌رسمیت شناخته میشود. زبان فارسی، در منطقهٌ خودمختار نیز مانند دیگر مناطق ایران، زبان رسمی است و در مدارس همراه با زبان کردی آموزش داده میشود. مکاتبات ادارات منطقهٌ خودمختار کردستان با مرکز و سایر نقاط ایران و نیز با ادارات وابسته به دولت مرکزی در منطقهٌ خودمختار به زبان فارسی صورت میگیرد. کلیهٌ ساکنان غیرکرد در کردستان خودمختار در اشاعهٌ فرهنگ
خود آزادند و حق آموزش به زبان خود را دارند."»
- «" امور مربوط به تجارت خارجی و گمرکات، تعیین نظام پولی و مالی کشور، انجام وظایف مربوط به بانک مرکزی، تنظیم بودجهٌ عمومی و برنامه‌های اقتصادی که اهمیت سراسری دارند و یا مستلزم سرمایه‌گذاریهای کلان هستند در صلاحیت دولت مرکزی است. ادارهٌ سایر امور اقتصادی منطقهٌ خودمختار در صلاحیت ارگانهای خودمختاری است. بهره‌برداری از منابع طبیعی و ثروتهای عمومی کشور که اهمیت سراسری دارند در صلاحیت دولت مرکزی است که به نفع همهٌ مردم ایران صورت میگیرد. در منطقهٌ خودمختار کردستان ارگانهای خودمختاری دولت مرکزی را در بهره برداری از این منابع و ثروتها یاری خواهند نمود. "»
- «" منطقهٌ خودمختار، تمامی کردستان ایران را شامل می‌گردد. قلمرو جغرافیایی این منطقه از طریق مراجعه به آرای عمومی مردم منطقهٌ کردنشین کشور تعیین میشود. "»
- «" ارگان قانونگذاری در امور داخلی منطقهٌ خودمختار، شورای عالی کردستان است که نمایندگان آن از طریق انتخابات آزاد با رأی عمومی، مستقیم، مساوی و مخفی انتخاب میشوند. قوانین عمومی جمهوری در منطقهٌ خودمختار لازم‌الاجراست. مصوبات شورای عالی کردستان نباید ناقض قوانین عمومی جمهوری باشد."»
- «" ادارهٌ کلیهٌ امور منطقهٌ خودمختار کردستان به‌جز اموری که ذیلاً در صلاحیت دولت مرکزی شناخته میشود در صلاحیت ارگانهای خودمختاری است. تعیین عالی‌ترین ارگانها برای ادارهٌ امور و نظارت برفعالیت آنها به عهدهٌ شورای عالی کردستان است. "»
- «" حفظ انتظامات داخلی منطقهٌ خودمختار به عهدهٌ ارگانهای خودمختاری است که نیروی متناسب برای این امر را با مراعات مادهٌ۲ طرح حاضر سازمان خواهند داد."»
- «" امور مربوط به سیاست خارجی و روابط خارجی، امنیت سراسری جمهوری و دفاع ملی (شامل حراست از مرزها، حفظ تمامیت ارضی و وحدت جمهوری) در صلاحیت دولت مرکزی است.ارتش در منطقهٌ خودمختار کردستان نیز مانند دیگر نقاط ایران حق دخالت در امور انتظامی داخلی را ندارد."»
- «" کلیهٌ حقوق و آزادیهای مصرح در اعلامیهٌ جهانی حقوق‌بشر و میثاقهای بین‌المللی مربوط به آن، نظیر آزادی عقیده و بیان، آزادی مطبوعات، آزادی تشکیل و فعالیت احزاب و سازمانهای سیاسی، اتحادیه‌ها و شوراهای کارگری، دهقانی و صنفی، انجمنهای دموکراتیک، آزادی انتخاب شغل و محل اقامت و آزادی مذهب در کردستان خودمختار همانند دیگر نقاط ایران تضمین میشود. کلیهٌ ساکنان کردستان اعم از زن و مرد همانند ساکنان سایر مناطق ایران بدون هر نوع تبعیض جنسی، قومی، نژادی و مذهبی از تساوی حقوق اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی برخوردار خواهند بود. نظام قضایی جمهوری واحد است و در منطقهٌ خودمختار، دادگاهها طبق قوانین جمهوری و همچنین قوانین مصوب شورای عالی کردستان، به دعاوی رسیدگی خواهد نمود. نیروهای انتظامی کردستان خودمختار، همانند نیروهای انتظامی دیگر نقاط کشور، ضابط دادگستری بوده و ملزم به اجرای احکام و دستورها و قرارهای محاکم و مقامات قضایی میباشند."»
- «" ارگانهای خودمختاری موظفند از مداخله در اموری که در صلاحیت ویژهٌ دولت مرکزی شناخته شده است خودداری نموده و دولت مرکزی را در اجرای وظایف خویش در منطقه یاری کنند. به همین نحو دولت مرکزی و ارگانهای اجرایی آن از مداخله در اموری که در صلاحیت ویژهٌ ارگانهای خودمختاری شناخته شده‌اند، ممنوعند و باید ارگانهای خودمختاری را در انجام وظایف خود یاری رسانند. "»
- «" دولت مرکزی در اجرای وظیفهٌ خود مبنی بر تأمین سریع پیشرفت و توسعهٌ کلیهٌ مناطق عقب‌افتادهٌ کشور، مؤظف است که از درآمدهای عمومی سهم بیشتری را به رفع عقب‌ماندگی منطقهٌ خودمختار کردستان نیز تخصیص دهد."»
به دیوانگانی ( سفسطه گران ) که عاقلان را مسخره میکنند بگوئید که اگر ملتی از ناچاری برای ابراز نفرت و خشمش از خلافت آخوندی به مکانهای شناخته شده و باستانی میروند دلیل بر بت پرستیشان نیست؟
با توجه به بگیر و ببند و زندان و تجاوز خلافت آخوندی این افراد لااقل باز هم شهامت آنرا دارند که با تذبیر دست از مبارزه بر ندارند. و چون گروهی خارج نشین خوش نشین فرصت طلب به ابراز نظرهای آبکی نپردازند.
پس لطفا، با معیارهای مکانیکی و علمی ، وارد سیاست نشویم، در سیاست، شما به """ فلسفی فکر کردن نیاز ندارید "" به "" common sense "" عقل سلیم و شعور """ نیاز دارید. جامعه شناسی نیز، علم مکانیک و فیزیک کوانتمی نیست و گرنه الان اروپا با آن همه جامعه شناس، مشکلات خود را حل کرده بود. در غرب، جامعه شناسی را، علم "" pseudoscience "" علم کاذب یا دانش نما "" می‌‌نامند.
نظام دموکراتیک ؟!
1- خود مصدق مخالف قانون اساسی مشروطه وهرگونه آزادی وداشتن حق برای ملت ساکن ایران بوده وباعث به قدرت رسیدن نظام سلطنت مطلق گردید ونظام مشروطه ازبین برد وآخر هم خود به دست نظام سلطنت گرفتارشد درواقع به همان چاهی برای ملت های غیر فارس کنده بود افتاد ومرد .
2- پبروانی مصدق ،حبهه ملی برای تدریس دو واحد زبان تورکی که یکی ازیندهای قانون اساسی امروزه شدیداً مخالف است حالا نظام دموکراتیک یعنی چی ؟!
3- بارها درنظامی اسلامی ازتلویزیون به ملت تورک توهین شده درکدام مورد پیروان مصدق محکوم کرده و دوشا دوش مردم اعتراض کردند.
4- امضاء کننده گان فراخوان سیاه لشگر بیش نیستند وگردانند گان این گروه همان پان فارس تمامیت خواه هستند.
5- باتوجه به سوابق خود مصدق که دربه قدرت رسید رضاشاه نقش به سزاری داشت وپیروان اوهم اگر نگیم بازرگان فروهربه قدرت رسید نظامی اسلامی نقش خوب داشتند.
بی معنی
آ. ائلیار عزیز، در حال حاضر، "" ثبات و امنیت "" اولویت ماست چونکه رژیم شاهنامه خوان ایران، بی ثباتی و تخریب را ، چون مور و ملخ، به جان منطقه انداخته است. در چنین شرایطی "" قدرت مانور "" حرف اصلی را میزند. سیبی که به دلیل نیروی جاذبه، به زمین می‌‌افتد، قدرت مانور ندارد. """ مشکل علمی کردن و مکانیکی کردن مسائل جامعه شناسی نیز، از اینجا ناشی میشود ""، ما چگونه میتوانیم قدرت مانور خود را، افزایش دهیم؟ مثال میزنم. روسیه در سوریه با تروریست‌های کمونیست پ ک ک هم آغوش میشود، ۶ سرباز روس، توسط چچن‌ها کشته میشوند، جنگ اوکراین جان میگیرد، مخالفان اسد جنگ را تا قلب دمشق می‌‌کشانند و چین از طریق پاکستان، کشور‌های شورای همکاری خلیج، ترکیه، پایش به دریای مدیترانه باز میشود. جدا از اینکه، آب سوریه، عراق از ترکیه تامین میشود. قدرت مانور ما کجاست؟ بعد از تضمین ثبات و امنیت، بحث
عدالت، دیکتاتوری، آزادی از ضروریات. بدون ثبات و امنیت، کسی به فکر عدالت، دیکتاتوری، آزادی نیست، موج فراریان از خاورمیانه و شمال آفریقا در دریای مدیترانه جلو چشمان ماست.
زبان رسمی از مزخرفاتی است کە اشغالگران بر مناطقی کە با زور تانک و توپ در اشغال خود دارند با کشتار و اعدام و زندانی و دیکتاتوریت و زورگوئی بە مردمانی کە سرزمینشان توسط این مزاحمین ناخوندە و اسلحە بدست تحمیل میشود .
زبان رسمی اسم رمز زور گوئی و فاشیزم و اشغالگری میباشد
زبان رسمی کشوری کە مناطقی را با زور اسلحە در اشغال خود دارد زالوی است کە از امکانات و منابع و ثروت مفتی کە توسط اشغالگران بە آن تعلق دارد بر مردمانی کە زبان و هویتی دیگر دارند تحمیل میشود
زبان رسمی در کشوری چند ملیتی کە مناطقی را کە بخشی از این زبان رسمی نیستند مساوی است با بر بریت و پاک سازی نژادی و جنوساید سفید
ملت کورد در هیچ زمانی این زبان رسمی اشغالگران را در سرزمین خود نە بە رسمیت شناختە و نە خواهد شناخت
ملت کورد زبان و هویت و فرهنگ و سرزمین و نمادهای خود را دارد هر زبان دیگری بە غیر از زبان کوردی در سرزمین کوردستان زبان اشغالگران بە حساب می آید .
با چە زبانی با امثال شماها صحبت کنیم ایران یک کشور اشغالگر در سرزمین کوردستان است و ملت کورد از حضور این اشغالگران و تحمیل زبان بی مسامای فارسی بە ملت کورد ناراضی و نا خوشنودند این زبان رسمیتان را از کوردستان ببرید بە همان مناطق فارس نشین خودتان و ما نیازی بە یاد گیری این زبان بی مسما نداریم
ملت کورد مصمم است یا از طریق گفتگو و دیالوگ بە این اشغالگری و زبان بی مسمای رسمی پایان دهد در غیر این صورت همان گونە کە با زور و اسلحە خود را بر سرزمین کوردستان تحمیل کردید با همان شیوەی خودتان بە این اشغالگری پایان خواهد داد هیچ شکی در آن نکنید فقط زمان آن را نمیتوان کملأ حدس زد
بله ؛ زبان مادری و زبان ملی کشور، فارسی است . زبان فارسی ، زبانی غیر نژادی و پیوند دهنده می باشد. فارسی به عنوان زبان رسمی در دوران قاجار وانقلاب مشروطه تصویب شد ونه در دوران رضا خان. متن مشروطه و قانون اساسی مشروطه وتمامی اسناد مشروطه به زبان فارسی است واین معنی را می دهد که زبان فارسی از قبل در ایران رسمیت داشته است. وحتی در دوران قبل از قاجار، زبان فارسی همیشه زبان اول و رسمی بوده است به طور مثال در دربار سامانیان و صفاریان و غزنویان و شدادیان و اتابکان مراغه و آذربایجان و خوارزمشاهیان و سلجوقیان و ایلخانیان و ده ها سلسله ایرانی تبار و ترک تبار دیگر.
تنها درزمان صفویه با اینکه زبان دربار ترکی بود باز زبان فارسی زبان کتبی و رسمی کشور بود و کتابها و مدارک تاریخی به این زبان هستند.
همچنین سلسله های تیموریان و مغولان هند، زبان فارسی را زبان رسمی سرزمین خود می دانستند و باوجود اینکه
در دوران تیموریان زبان "ترکی جغتای" قوت گرفت ولی هرگز نتوانست همپای زبان فارسی به رسمیت شناخته شود و کم کم به فراموشی سپرده شد.
و زبان فارسی زبان رسمی آنوتولی در دوران سلجوقیان و حتی در دوران آغازین عثمانیان نیز بود.
لولی جان! انتقاد از خود خوب است، به شرطی که فرد مورد نظر و یا آن جامعه بحقوق ملل دیگر به اندازه نک سوزن ارزش قائل باشد. جامعه گستاخ و پف کرده پانفارس که هیچکسی را با خود همطراز نمی بیند، و تنها دلخوشی اش مسخره کردن تورک، عرب، لر، کرد، ترکمن، گیلک، بلوچ و امثالهم ...است، چنین جامعه ای اصلا من و شما را کسی بحساب نمی آورد، که شما از آن عذر خواهی کنی! شما با چنین کاری آنان را جریتر میکنی، فکر میکنند، هر ظلمی را که در مورد خلقهای دیگر مرتکب شوند، از نظر خودشان حق دارند. من شخصا تابحال هیچ فارسی چه کمونیست اش، چه به اصطلاح دمکرات اش، و چه نژاد پرستش را نمی شناسم، تابحال یعنی در طول این یک سده مقاله ای بنویسد، و در آن از قتل عام زبان ملل دیگر جهنم ایران از خود و از جامعه منجمد فارس انتقادی کند، ستمهائی را که پانفارسیسم درحق ملل غیر فارس مرتکب شده است، از کسی عذر خواهی کند! اینان حقوق بشر را
مختص جامعه عقب مانده فارس میدانند. از نظر اینان مرگ خوب است، اما برای همسایه. آیا اینان با تمام استعمار و استثمار ملل غیر فارس در طول این یکقرن تابحال حتا یک عذرخواهی ساده ای از ملل غیر فارس کرده اند، که شما این کار را میکنی؟! مگر شما چه ظلمی در مورد جامعه گستاخ پانفارسیسم که زبانت را فرهنگت را قتل عام و قدغن کرده است، مرتکب شده ای که عذر خواهی میکنی؟ برای چه؟ این وظیفه پانفارسیسم گستاخ است که از ملل غیر فارس جهنم ایران عذر خواهی کند. نه شما!
جناب انزابی :
همه انها که نوشتی از سومری و لولوبی و.اورارتو و میتانی همگی سیاهپوست بودنند و به هیچ عنوان نقش نگاره هایشان شبیه زرد پوستان تورک و سفید پوستان نیست
لینک های زیر را را بخوان : اگر کسی با خواندن این لینک ها باز بگوید سومری ها و عیلامی ها و... غیر سیاه پوست بودنند در سواد اش باید شک کرد http://realhistoryww.com/world_history/ancient/Sumer_Iraq_1.htm
The temple served several purposes, most importantly worship and education. Each temple had an educational center, in which students learned mathematics and scribing (writing). The Mathematics taught, included simpler skills such as addition and multiplication, but also went on through to the more complex, such as geometry and square roots. Scribing students would spend many years in study, learning the intricacies of grammar and the thousands of cuneiform symbols. The Sumerian teacher was known as an ummia
Writing
Whether the Sumerians were the first to develop writing is uncertain, but theirs is the oldest known writing system. The clay tablets on which they wrote, were very durable when baked. Archaeologists have dug up many thousands of them - some dated earlier than 3000 B.C. The earliest writing of the Sumerians was picture writing, similar in some ways to Egyptian hieroglyphs. They began to develop their own special style, when they found that on soft wet clay, it was easier to impress a line than to scratch it. To draw the pictures they used a stylus, probably a straight piece of reed with a frayed end. An unexpected result came about: the stylus could best produce triangular forms (wedges) and straight lines. They soon found that a set of these wedges and straight lines, could more efficiently represent words and thoughts. Pictures lost their usefulness and became stylized symbols. This kind of writing on clay, came to be called cuneiform, from the Latin cuneus, meaning "wedge."
Cylinder seals
Cylinder seals were another Sumerian invention; they were first used to roll one's signature into the wet clay of a tablet, thus recording a commercial transaction or a short inscription. Over time, Cylinder seals evolved so that they could reproduce pictorial scenes such as banquets. Thousands of these tablets and seals have been found in excavated temple compounds
Sumerian Technology
As said before, there is always an argument, as to whether it was the Sumerians, Egyptians or Indus valley people, who invented writing, mathematics, calendars etc. Suffice to say, that Sumer had developed a complex commercial system, including contracts, grants of credit, loans with interest, and business partnerships. Moreover, the planning of the vast public works under their control, led priests to develop useful mathematics, including both a decimal notation and a number system based upon 60, which has given us our sixty-second minute, our sixty-minute hour and our division of the circle into 360 degrees. They invented mathematical tables and used quadratic equations. They studied the heavens, both for religious and agricultural purposes, and they created a lunar calendar, with a day of 24 hours and a week of seven days. Sumerians are also credited with inventing the Wheel and the wagon, as well as the boat sail.
Everyday Life
The average house of a Sumerian, was a one-story structure built from baked or Sun-dried mud-brick. It consisted of several rooms surrounding an open court, wealthier citizens lived in two-story brick structures. The typical wealthy house included reception rooms, kitchens, lavatories, servants quarters, and perhaps a private chapel. Music was an important part of life, instruments included harps, drums, tambourines, and pipes. Poems and songs dedicated to the gods were also very common.
Sumerian religion had its roots in the worship of nature, such as the wind and water and animals. The ancient sages of Sumer found it necessary to bring order, to that which they did not understand. And to this end, they came to the natural conclusion that a greater force was at work. The forces of nature were originally worshipped, as entities onto themselves. However over time, the human form became associated with these forces. Gods in human form, were then seen as having control over nature. As in Egypt, figures with human bodies and animal heads are common.
Sumerian theologians believed that every intricacy of the cosmos, was controlled by a divine and immortal being, and that the cosmos adhered to established rules.
The world below was known as the nether world. The Sumerians believed that the souls of the dead, descended into the nether world from their graves. But there were also special entrances to the nether world, in the cities. A person could enter the nether world from one of these special entrances, but once there, could not leave, unless a substitute was found to take their place in the world below. A person entering the nether world must adhere to certain rules:
He must not make any noise.
He must not carry any weapons.
He must not wear clean clothes.
He must not behave in a normal manner towards his family.
He must not wear sandals.
He must not douse himself with "good" oil.
Failure to adhere to these rules would cause the person to
be held fast by the denizens of the nether world, until a god intervened on their behalf.
The gods of Sumer were human in form, and maintained human traits. They ate, drank, married, and fought amongst themselves. Even though the gods were immortal and all-powerful, it was apparent that under certain circumstances, they could still be hurt and even killed.
Each god adhered to a set of rules of divine authority, known as the "Me". The Me ensured that each god was able to keep the cosmos functioning, according to the plans handed down to them by the paramount god "Enlil".
Hundreds of deities were recognized in the Sumerian pantheon. Many of these were wives, children, and servants of the more powerful deities. The gods were organized into a caste system, at the head of this system were the kings or supreme gods. The four most important deities were An, Enlil, Enki, and Ninhursag. These were the four creator deities who created all of the other gods. "An" was initially the head of the pantheon, but he was eventually seceded by Enlil. Enlil was then seen as the most important god. He is known as "the king of heaven and earth," "the father of the gods," and "the king of all the gods". Enlil was thought to have developed the broad designs for the universe. However, it was Enki who further developed and carried out his plans. Ninhursag was regarded as the mother of all living beings.
Under the four creator deities, there was the group of seven gods, who "decree the fates." These were An, Enlil, Enki, Ninhursag, Nanna, Utu, and Inanna. These were then followed by the 50 "great gods" or the Annunaki, the children of An.
Sumerians believed that their role in the universe was to serve the gods. To this end, the ancient Sumerians devoted much of their time, to ensuring favor with the gods. This was done with worship and sacrifice. The high gods however, were believed to have more important things to do, than to attend to the common man's everyday prayers. And so personal gods were devised, as intermediaries between man, and the high gods. The personal gods listened to prayers and relayed them to the high gods.
Religion was an important part, of the daily life of a Sumerian citizen. Accordingly, the largest and most important
ما اینها را مینویسم دوباره کسی دوباره برمیگرده مثل عروسک کوکی مینویسه سومری ها پس کی بودن :
As anyone who has ever read modern Albino history, or watched an Albino movie, or done any such thing can tell you, all of the original ancient cultures of man were made up of White people. Forget that the average European would quickly die from UV exposure working the fields of Egypt, Mesopotamia (Sumer, Akkadia, Assyria, Babylonia), Arabia, etc: bare-chested as the ancient art indicates. But it doesn't matter, in their delusion European Albinos sincerely believe that they are old, and not Albinos. Therefore it is illuminating when we see that the old guard of Albino historical scientists were not so crazy, they actually admitted that the original founders of mans cultures and civiliz
First some fast facts:
The name "Sumer" is derived from the later Babylonian name for southern Babylonia, ("mät umeri"), the land of Sumer. The later Greeks, called it Mesopotamia: (mesos "middle" and potamos "river"), so "land between the rivers". The Sumerians themselves, called their country, "The Civilized land" and themselves "The Black Headed One's".
Other people of the area were known as Akkadians, they inhabited the land just north of Sumer. The Assyrians, inhabited the land just north of the Akkadians. Akkadians are known by that name because "Sargon the great" built a city called "Agade". Akkadians and Sumerians did not make a distinction between themselves. The name Babylonia, is taken from the minor Amorite town of Babilla. After the ascension of Hammurabi, it become the major city of the region. Therefore in historical writing, Mesopotamia and Babylonia, are commonly used to refer to the entire region.
The ancient country of Sumer was located in the southern part of the modern state of Iraq. In early times, Sumerians like Egyptians, were fastidious about cleanliness, and like the Egyptians, they were for the most part “Head Shavers”. However, unlike the Egyptians, they did not wear wigs to cover their shaved
Sumer Culture
In Sumer, society adhered to a class system comprised of three tiers: amelu, mushkinu, and slaves. The amelu were at the top rung of the class system. Nobles, government officials, professional soldiers, and priests were found in this class. Next were the mushkinu, the "middle class" of Sumerian society. These were the shopkeepers, farmers, merchants, and laborers. Slavery was an integral part of life in Sumer, and slaves were the lowest in the class system.
A person could find themselves a slave for several reasons, such as a prisoner of war, people unable to pay their debts, or people born into slavery. Husbands could sell their wives into slavery, and parents could sell their children into slavery. However, slaves did hold a few rights, they could borrow money, own property, engage in trade, serve as a witness in a legal matter, and even buy their freedom. Slaves who purchased their freedom, or who were freed by their owner, could not be forced back into slavery. The slave class did not appear to hold any particular negative social stigma with Sumerian citizens, they held the belief that persons who found themselves slaves, did so out of misfortune, rather than any fault of their own.
Sumer Kingship
Ancient Sumers civic structure, was comprised largely of freemen, who met in concert to govern themselves. The citizens initially held power, and decisions were made in an assembly. In times of need, such as war, a lugal (big man) was elected only for the duration of that threat. Over time however, this position became permanent and hereditary, a kingship: father to son.
Sumerian society and prosperity, was based on agriculture and commerce, fields irrigated by man-made canals produced an assortment of crops. The king, and the Temple of a cities patron god, - {thus the priests} - owned much of the land, but it was very common for the "average" man to own property.
جناب انزابی:
تا کنون 10 بار بیشتر نوشتی و بیشتر از 10 بار هم پاسخ شما داده شده
ولی باز نوشتی:
لولوبی ها اورارتورها ماننا ها سومری ها ایلامی ها این ها که اریایی نبودند پس که بودن
اثبات شده که اصلا سومری ها و لولوبی ها و ارارتو ها "سفید پوست نبودند" بلکه سیاهپوست بودنند
چون تورک ها التصاقی زبان اند پس سومری ها و هرچی التصاقی زبان هست همه تورک اند . عجب منطقی همین الان در هندوستان یک میلیارد نفرد تامیلی و دراویدی همگی زبانی دارند که از تورکی هم التصاقی تر است ایا هندی ها تورک اند الان در افریقا دو سوم قبایل سیاهپوست زبانشان التصاقی است چجور هست اونها سومری نیستند اتفاقا انها که چهره هایی شبیه تر به مجسمه ها و نقش برجسته های سومری مومجعد و سیه چهره و موفرفری دارند که ذره ای شبیه اصیل ترین تورکان زرد پوست چشم بادامی نیستند
باز هم مجبوریم خطاب بە یلینک ( با حروف لاتین) و دیگرا پان تورکها بنویسیم ،، البتە این جملات و تیتر حتی یک حروف هم از جمال نیست فقط بە نقل از اسپتنیک و صحبتهای اوردغان با CNN تورک است ،
اسپوتنیک:
رئیس جمهور ترکیه رجب طیب اردوغان می گوید آنکارا بشدت از توجه و حمایت مسکو و واشنگتن نسبت به حزب اتحاد دموکراتیک سوریه وکوردهای سوریه ناراضی و ناراحت است.
از قرار معلوم فیلمهای آموزش کوردهای سوریە توسط روسها قلب اوردغان را شکستە ،، بخصوص کە تازگی سد تبق نزدیک رقە توسط چتر باز های آمریکا و کوردهای آموزش دیدە بە عنوان چتر باز پشت نیروهای داعش در سد تبق پائین آمدند
جناب لاچین :
اتفاقا دیرینج مین ائلی هم یک کامنت در لینک زیر گذاشت که البته مسئول کامنت ها حذف اش کرد چون یکی از کاربران به ان پاسخ داده بود من پاسخی بهش ندادم (کامنت دوم از بالا) http://www.iranglobal.info/node/59292
ایشان هم ادعا میکرد مثل شما مهندس نفت هست
در اسکاتلند زندگی میکرده
در کشور های عربی کار میکرده
و بسیاری مشابه نویسی های دیگر
.......................................
درباره اشنایی با عرب ها من به همه یکبار اثبات کردم که 45 درصد مردم اذربایجان ایران و 56 درصد ان ور ارس دقیقا هاپلو گروپ های مردم عربستان را دارند و عرب خالص اند اگر همین را بعلاوه 20 درصد حامیان شمال افریقایی اذربایجان کنیم میشود 75 درصد(قیافه ابراهیم رفرف از رهبرانتان) عرب ان مردم عربستان هم برادران خونی تان هستند
ولی با این حال در گفتگو باز است.....
بقیه در ادامه...
اگر فکر میکنی اجداد تان عرب نبودنند بیا به لینک زیر و پاسخ بده : البته با سند و مدرک و اثبات :
اشکال نوشته شما در این است که برای "" کلاس سوم ابتدائی نوشته شده ""، شما در این مقاله فقط به بدیهیات اشاره می‌کنید، "" نوشتهٔ شما حامل اندیشه نیست، کلی گویی است که هر کسی کلاس پنجم اکابر را تمام کرده "" میداند، آیا شفاف حرف زدم یا بیشتر توضیح بدهم؟
اشکال نوشته شما در این است که برای "" کلاس سوم ابتدائی نوشته شده ""، شما در این مقاله فقط به بدیهیات اشاره می‌کنید، "" نوشتهٔ شما حامل اندیشه نیست، کلی گویی است که هر کسی کلاس پنجم اکابر را تمام کرده "" میداند، آیا شفاف حرف زدم یا بیشتر توضیح بدهم؟
جناب لوائی، دقیقا درست می‌‌فرمائید، شما نمیتوانید هم از "" کودتای سرنگونی اردوغان "" دفاع کنید هم سنگ دفاع از مردم آزربایجان جنوبی مخصوصا آزربایجان غربی را در مقابل تروریست‌های کمونیست پ ک ک بزنید. مرزها بین جوانان و پیرهای چپی و کمونیستی که به " قهر مزخرف انقلابی " اعتقاد دارند در حال شفاف شدن است. درست به این دلیل من آزربایجانچیلیق را "" رنسانس علمی / اقتصادی برای شکستن قفسی که کمونیست‌ها / جامعه شناس‌های ساده لوح تحصیل کرده خارج با آویزان شدن از " پان ترک کزائی "" قصد ساختن آن را برای ما دارند تعریف کردم. ما وارد مرحله‌ای شده ایم که یک فرد باید قادر باشد "" مراکز ثبات را از مراکز اشاعه تخریب "" تشخیص دهد. در منطقه ما، مافیای سپاه، ارمنستان و تروریست‌های کمونیست پ ک ک دنبال تخریب هستند.
امیدوارم یت پرستان مصدقی که خود را با ایشان تکمیل میبینند و معلوم نیست تا به امروز کجا تشریف داشتند ، و پس از 38 سال با دادن این فراخوان میخواهند از طریق ایشان خود را تحمیل نمایند ، بتوانند به هدفی که سایر احزاب ، گروه و سازمان و نهاد و جنبش ها که بعلت عدم همبستگی و اتحاد در عمل نتوانسته اند تا به امروز با تمام کوششها و فراخوانها و کنگره ها و میزگردها نرسیده اند ، برسند!
از نظر من لوایی از ابتدا هم صلاحیت فعالیت نداشت ،من به ندرت زیر نوشته هایش کامنت می گذارم
زیرا از ابتدا هم معتقد بودم ایشان یک مثل ویروس است .
ببینید ویروس وقتی وارد بدن یک موجود زنده شد موجوب افزایش حرارت بدن موجود می شود .
و ویروس از میان نمی رود مگر آنکه موجود از میان برود .
بنابراین خدای نکرده قصدم توهین به ایشان نیست ؛کارکرد ایشان منظور من است
وقتی نوشته های ایشان به فارسی را می بینم وقتی قریحه شاعری ایشان را می بینم
متوجه یک نکته ساده می شوم
محمدرضا در واقع دچار سندرم استکهلم است ... او عاشق شعر ادب و فرهنگ فارسی است
اما هرگز دیده نشده
هرگز شنیده نشده
بنابراین سعی می کند با تندروی دیده شود .
این آخرین فاز از حرکت های محمدرضاست ... جایی که او با مظلوم نمایی سعی می کند ترحم ملت را بخرد !
چون دیگر حرفی برای گفتن ندارد .
__________
اما محمدرضای گرامی
ما در آزربایجان نیازی با دفاع شما در مقابل اکراد نداریم
زیرا ما می دانیم کردهایی در انجا زندگی می کنند که صاحب زمین و کاشانه هستند و نمی توان نه به نام آزربایجان و نه به هیچ نام دیگر آنها را از خانه هایشان آواره کرد .
ما اگر نیازی باشد به صندق رای رجوع خواهیم کرد مطمئنم آنها نیز چنان خواهند کرد زیرا غیر از این یعنی جنگ ، و انتهای جنگ با مردمانی که دو دولت آزربایجان شمالی و ترکیه را به عنوان حامی دارد عاقلانه نیست .
ضمنا این هم عاقلانه نیست که ما زمین هایمان را به اکراد بفروشیم و بعد ادعا هم داشته باشیم .
محمدرضای عزیز بلی
شما هم خطاکارید اما بزرگ ترین خطایتان فعالیت سیاسی است .
نوروز یک ائین ایرانی است . امیدوارم که ترکان نیز در سال اینده به پایکوبی و شادمانی و رقص و اواز در کنار قبر پیشه وری و باقر اف و رسول زاده و اتا تورک و براهنی و بهرنگی و موسی خیابانی و احمد شاه قاجار و ناصرالدین شاه و خاقان مغفور وسر سلسله جلیل قاجا ر اغا محمد خان قاجار .بپردازند و مرده پرستی عرب در خراسان و عراق و شامات نکنند و ما نیز خوشحال خواهیم شد .
چیزی که مشخصه اصل و ریشه جمهوری اذربایجان دروغ هست
چطور از تغییر جمعیت منطقه قره باغ از اذربایجانی به ارمنی توسط شوروی صحبت میکنند ولی از این مورد یاد نمیکنند که همین شوروی اسم منطقه آزان رو به اذربایجان تغییر داده و در اصل این منطقه اصلا آذربایجان نیست بلکه آران هست؟
چطور پان ترک که اینقدر ادعا دارند سرکوب و کشتار تالش ها رو یاد نمیارن که خواستار بازگشت به گیلان و بقیه تالش های ایران بودند و با شدت تمام سرکوب و شکنجه و زندانی کردن تالش هارو؟
دولت نامشروع علی اف محکوم به شکست هست و روزی اران اشغالی به ایران الحاق خواهد شد.
شما ملت عزیز کورد برادر آریایی حاکمان فا رس سالار زیاد خودتان را ناراحت نکنید، اینها شوخی های برادرانه است، در خرداد ماه سال ۱۳۸۵ با ما ملت ترک هم در روزنامه ایران از این شوخی ها کردند، یک میلیون آزربایجانی به خیابانها ریختند، متاسفانه ما ندیدیم که کوردها، از ما، حداقل، حمایت لفظی بکنند، ولی ما حرکت تحقیرآمیز لباس ملت کورد را محکوم می کنیم، چون این شتری است که جلوی در همه ملتهای غیر فارس خواهد خوابید، ضعیف النفسانی که بالندگی خود را در تحقیر کردن دیگران می بینند، معمولا اصلاح ناپذیرند. و بقول شاعر محبوبشان سعدی شیرین سخن،،، تربیت نا اهل را چون گردوکان بر گنبد است، و یا،،، گر نباشد چوب تر، فرمان نبرد گاو نر.
نمیدانم منبع اطلاعات جناب کیانوش چیست ولی اینکه داعش, تروریست لندن را مأمور خود بداند امری طبیعی ست. ضرب المثلی با منشاء ایتالیائی میگوید پیروزی ۱۰۰ پدر دارد ولی شکست یتیم است. تا آنجا که من میدانم طبق گزارشات گاردین انگلستان, این تروریست با نام Adrian Russell Ajao در انگلستان به دنیا آمده و بعدا مسلمان شده است. سازمان های اطلاعاتی انگلستان چیزی در باره پدر مادر او نمیگویند و عکسی هم از این خالد مسعود منتشر نکرده اند. همه اینها اسرار است, تا کنون کسی هم مدرکی از رابطه این فرد با داعش ارایه نکرده است و سازمان های اطلاعاتی انگلستان هم چیزی در این باره نگفته اند.
چگونه ممکن است نیروی مرتجع، قدرت توده ی عقب مانده را تصاحب کند، ولی نیروی مترقی، نتواند توده را به دنبال خود بکشد؟
1- بین توده ی مرتجع و نیروی مرتجع یک چیز مشترک است، آنهم همین عنصر « ارتجاع» ست. هر دوی اینها در « دنیای روحی» عقب مانده و ساده نگریهای خود، مشترک و متحداند. از این رو توده بر پایه ی زمینه فکری سطحی خود به راحتی به سوی شعار های نیروی مرتجع کشیده میشود.
پاسخ یک در مقاله ذکر شده و در تکمیل آن پاسخ 2 را اضافه میکنم:
2- -نیروی دموکرات « نگاه ذهنی یا خیالی به کسب قدرت دارد»، ولی بعکس نیروی ارتجاعی دچار « خیال» نیست و « نگاه عینی»
دارد. این عینی نگری باعث میشود « با سرعت زیاد و با استفاده از امکانات موجود» قدرت مردم را تصاحب کند .
ارتجاع، ضعف و قدرت و امکانات بالفعل و بالقوه ، اهداف عاجل و آتی ، استراتژی و تاکتیک خود را دقیق و سریع مشخص و سازمان میدهد؛ چون ژنرالهای نظامی ماهر در جنگ .
اما از آنجایی که« نیروی دموکرات» روشنفکر است و در عالم « فلسفیدن غرق»، به هنگام کسب قدرت ، تسخیر قله نظامی، خیال بافی میکند.
این خصلت غیر نظامی گری اجازه نمیدهد محاسبات و اعمال نظامی انجام دهد . ارتجاع در کسب قدرت یک ژنرال است ، و دموکرات یک سرباز هم نیست.
در شرایط دیکتاتوری برای پیروزی دموکراسی نیاز به جیاپ هست نه به افلاطون.
نیروی دموکرات جامعه ایران هنوز صاحب یک جبهه ی متحد یا یک سازمان مورد اعتماد همگانی در جامعه نیست.
در این اندیشه است که هدف سیاست آیا واقعا کسب قدرت است ؟ وووو
معنی این کار آن است که جناب مرتجع بفرما قدرت به شما تعلق دارد، برای ما « مردار» است.
کارفلسفیدن در سیاست به شرایط استقرار دموکراسی نیاز دارد . در دیکتاتوری برای پیروزی نیاز به وجود جیاپ هاست. وگرنه ارتجاع طبق معمول برنده است.
بنظرمن نوشتار بسیار مثبت وروشنی بود.سپاس .دشمنی با خرد ناشی از دین باوری 1000 ساله مردم ایران و تسلط فکری100 ساله چپ بر روشن فکران این سرزمین است . تجربه ما ایراینان با دین اسلام نشان میدهد که در همین 40 سال گذشته هر چه نظام اسلامی کرد دشمنی با خرد و فرهنگ مردم ایران بود . خود انقلاب اساسن نشان بیخردی و بیخبری کسانی بود که همواره سخن از عدالت و رفع ستم طبقاتی و و و میکردند .هیچ عقل سلیمی و هیچ خردمندی این همه برای خود مصیبت و در بدری و نفرت و انتقام و اعدام نمیخرید .تنها وعده پوچ بود که توانست کشوری را نابود کند.
رهبران این کشور و مدعیان توان باز سازی و گرداوری نیرو و کم کردن ضرر و جلوگیری از فاجعه را ندارند .فرار از اندیشه
و خرد ورزی و پناه بردن به جهان ساخته شده درون ذهن مانع اساسی رشد هر گونه خرد جمعی در ایران است .
دشمن تراشی های بی حاصل و دروغ و فریب مردم برای عدالت و تساوی حقوق برابر نه تنها عملی نخواهد بود بلکه راه را برای زندگی طبیعی جامعه بسته است . واقعیت این است که گروهی خرد ستیز تحت عنوان نماینده مردم و پیام اور دین نوین و اندیشه نو و هویت خواهی عامل تداوم دیکتاتوری و استبداد درایران هستند .
فلسفه یونان باستان سکولار و این جهانی و طبیعت گرا بود و نه مثل فلسفه شرق که هپروتی خیالاتی آسمانی شبه عرفانی.
انسان مغزشویی نشده همیشه طرفدار آزادی و طبیعت و مردم است. و نه فردگرا و خودخواه.
دیوگنس،نظریه پرداز یونانی مکتب کلبی، حدود سالهای 323-400 پیش از میلاد در یونان باستان و مستعمرههای آن در کنار دریای سیاه زندگی نمود. او همعصر اسکندر مقدونی بود و یکسال بعد از مرگ سقراط بدنیا آمد. وی منتقد جامعه و دولت و فرهنگی شد که اسکندر مقدونی در روال دمکراتیک شدنش ایجاد اختلال نموده بود.زمان دیوگنس دوره سرکوب شهر-دولت های جمهوری یونان توسط امیران اسکندر بود.
دیوگنس بجای زندگی در شهر-دولت های ورشکسته و جنگزده، توصیه به رجوع به زندگی خصوصی و دامن طبیعت می نمود.اودر باره قهرمان گرایی های آنزمان میگفت حاضرند در رقابت های بازیهای المپیک و دوئلهای گلادیاتوری همدیگر را بکشند ولی برای نیکی و عدالت بخود زحمتی ندهند. دیاگونس پیش از نیچه گفته بود برای ارزشهای جدید باید ارزشهای کهن را کنار زد.
یه دیوگنس لقب" پرولتر فلسفی" داده بودند چون او نه متفکر و معلم برج عاج نشین بلکه فیلسوف کوچه بازار و خیابان و میدانها بود.ارنست بلوخ میگفت او مبلغ ایدئولوژی گدای سعادتمند بود. هدف فلسفه کوچه بازاری و عامیانه وی یک شوک درمانی غیرمنتظره بود تا همنوعان را به تفکر اندازد. دیوگنس از نخستین کسانی بود که میخواست با کمک فلسفه انسان را آزاد کند یا به بلوغ فکری برساند ومیگفت روشنفکرباید منتقد و سرکش باشد و ایجاد مزاحمت کند، کسیکه دنبال عوام بیفتد و یا مداح اشراف گردد، یک خواجه مقطوع النسل است و نه یک فیلسوف.
دیوگنس را نیز میتوان بهلول یا ملانصرالدین یونان باستان دانست. او یکی از شوخ مزاج ترین متفکران فلسفه درسیرتاریخ اندیشه در غرب است و چون شبها در بشکه ای گلی و روی برگ درختان میخوابید به او القابی مانند آواره و بی سرپناه و آنارشیست و درویش داده بودند. او گاهی هم در خرابه ساختمانها و امامزادهها و قبرستانها و عبادتگاهها می خوابید چون مبلغ یک زندگی ساده و مینی مالیستی بود.
دیوگنس را جانشین و شاگرد فلسفی سقراط نامیده اند. عده ای به او لقب "دیوانه مفید" داده بودند. او سقراطی بود که واهمه نداشت تا معرکه گیر و شوماستر و دلقک فلسفی خطابش کنند. ایده آلهای سقراطی مانند خودکفایی و پرهیزکاری و خودسازی و عرفان را تا مرز اغراق آمیزی پیش میبرد و تبلیغ میکرد.
دیوگنس بیشتربه سبب اصالت فلسفی اش مشهور شد ونه بدلیل ایدهایش. او میگفت فلسفه نباید ملال آور و خسته کننده باشد، فلسفه یعنی حقایق درونی را با صدای رسا بیان نمودن. وی تمام قوانین و عادات و آداب و رسوم و قراردادهای مرسوم را به زیر سئوال برد و به تحقیر هنجارهای اجتماعی و محدودیت های ناشی از آنان پرداخت.
دیوگنس خواهان یک زندگی طبیعی خارج از نرم و وظایف اجباری اجتماعی بود. او خودکفایی وتحقیر آداب و سنت و قوانین رسمی حاکم برجامعه را تنها راه تقوا و بالاترین ارزش اخلاقی میدانست و از حرص زدن برای ارضای نیازهای غیرضروری و لوکس انتقاد میکرد و با شعار بازگشت به دامن طبیعت خواهان خروج از ماشین بدون ترمز تمدن شده بود.
دیوگنس زیباترین سرمایه انسان را کلام آزاد میدانست و به تنبلی فکری و ساده لوحی و ساده گرایی و دنباله روی و سیاهی لشکر بودن در فرهنگ و در زندگی اعتراض نمود ومیگفت انسان به سبب فرهنگ غیرعادلانه وطبفاتی، غیرآزاد وناراضی شده است.او به مبارزه با فرهنگ و دولت و جامعه ای ریاکار پرداخت.
از جمله سخنان مشهور دیوگنس این بود که میگفت باید در برابر سرنوشت،شجاع- و در مقابل عشق، خردگرا- و در برابر قانون،طبیعتگرا بود، آرامش برای جوانان،تربیت است- وبرای نیازمندان،ثروت- و برای ثروتمندان،زینت. نظرات دیوگنس شباهتهایی به سوفسطائیان و سقراطی ها و آنارشیستها و نظرات غیرآکادمیک افلاتون داشت.
دیوگنس خواهان یک زندگی طبیعی و بدون اجبارهای اجتماعی بود و میخواست از سنت ها وفرهنگ ارتجاعی فاصله گرفته و با تاریخ خونین کشور خود قطع رابطه کند.
بنیاد شونیزیم فارس بر دو پایه گذاشته شده ا- بزرگ بینی فارسی ٢- کوچک بینی ملل غیر فارس . برای پیش برد این سیاست حدود ٩٠ سال است که سیاست تحریف و جعل و تحقیر غیر فارسها مدام و در هر فرصتی پیش برده میشود و رژیم هر از گاهی بکار این و یا آن شخص توهین کننده پایان میدهد تا چنین وا نمود کند که مخالف توهین به ملل غیر فارس است ولی تا بحال همین رژیم ایران شاه و شیخ حاضر نشده قانون ممنوعیت توهین به ملل غیر فارس را تصویب بکند و توهین به ملل دیگر همانند کشور های اورپائی جرم محسوب شود . من این عمل کثیف و غیر انسانی را محکوم میکنم حالا ببینینم چند تشکیلات ایرانی حاضر به محکوم کردن هستند
مزدک عزیز مقاله ترجمه شده و یا نوشته شده شما برای جامعه ایرانی حالتی کاملا انتزاعی دارد، چون در کشوری که ابتدائی ترین حقوق ذاتی انسان یعنی تحصیل بزبان مادری زیر پا گذاشته می شود، صحبت کردن از شاخص های خردمندی یاسین است برای این جامعه، در واقع نان نداریم بخوریم در مورد بستنی شکلاتی بحث می کنیم، من در وحله اول زبان مادریم را از بند تاریخ سازان پارسی
ایران باستان باید آزاد کنم، و وقتی به اعتماد بنفس ملیم برسم، بعد در مورد مزه دمکراسی و سکولاریزم و شاخص خردمندی بحث کنم. من فعلا بزبان مادریم بیسواد نگهداشته شده ام، اجنه این کار را که با من نکرده؟ بلکه ملتی نامرعی که زبانش را بدون کسب اجازه از من و ملتم بعنوان زبان رسمی بر جامعه ترک آزربایجان در شهر من در خانه من در رادیو تلویزیون من خودش را تحمیل کرده، و نان شبم را هم بزبان فارسی گره زده تا نتوانم جیک بزنم
در مقاله منظور از «عاقل یا خردمند» و« دیوانه»توضیح داده شده است.
بله، اینجا دیوانه به معنی کسی نیست که از نظر پزشکی مریض است.
-«دیوانه»در مقاله نیرویی ست که«درجامعه دیکتاتوری و تبعیض و بی عدالتی پیاده کرده یا طرفدار پیاده شدن آنهاست ؛ و برای رسیدن به اهداف خود از شعارهای خوب و خوب جهت فریب مردم سود جسته یا می جوید.آگاهانه یا ناآگاهانه»
-«عاقل یا خردمند»نیرویی ست که میخواهد عکس عمل دیوانه در مقاله را پیاده کند. یعنی منافع و زندگی راحت را در « دموکراسی و رفع تبعیض وعدالت اجتماعی» دنبال میکند.
اینجا عاقل و دیوانه ، هر دو به منافع خود آگاه هستند. یکی آن را در دموکراسی و دیگری در دیکتاتوری می جوید.
اما تامین منافع « فردی و گروهی» با استبداد و تبعیض و بی عدالتی از دید« انسان پیشرفته ی سیاسی-اجتماعی» عصر ، از دید
بشریت، کار مذموم و خلافی ست. حد اقل تا حدود معیارهای استاندارد جهانی.
- آنچه شایسته و انسانی و اخلاقی ست همان تامین منافع فردی و گروهی و لایه ای( اجتماعی) ، از راه « دموکراسی و عدم تبعیض و عدالت اجتماعی» ، در قالب « مشارکت همگانی در اداره ی امور جامعه و حکومت» ست. این شیوه در جهان پیشرفته جز استانداردهای پذیرفته شده است. و تا حد قابل توجهی نیز پیاده شده است. و نتایج مثبتی نیز دارد.
- در سخن، هیچ نیرویی مخالف این راه نیست و همه با دموکراسی و عدم تبعیض و عدالت و قانون موافق اند؛ اما در عمل می بینیم
نیرو یا نیروها بر خورداری از این ارزشها را « تنها برای خودی ها» شایسته می دانند و عمل میکنند و غیر خودیها از آنها محروم اند.
- و در « تبلیغات» فریاد « وجود دموکراسی حقیقی» گوش فلک را کر میکند. مانند ایران یا جاهای دیگر. معمولا گروه ها و آدمها نیز همین وضعیت را دارند.
اینجا بین مردم و حکومت، دو راه وجود دارد: دموکراسی یا استبداد. هرکس بنا به تشخیص خود و بر پایه ی منافع خود، راهش را انتخاب میکند. و وارد میدان مسابقه ی سیاسی میشود.
این میدان عملا « سرخ و سفید» است یغنی « مسالمت آمیز و خونین». و آمیخته به هردو. که لازم است « مسالمت آمیز» باشد.
-----
مفهوم « عاقل» به صورت عام این است که همه عقل دارند و از این نظر « خردمند» نامیده میشوند. خرد توانایی و نیروست در انسان. نیروی تشخیص . یک ابزار است برای گشودن گره های زندگی. همه ابزار عقل را به کار میبرند.
یکی مثل داعش از آن استفاده میکند، مثلا در رانندگی. مردم را با آن له میکند. دیگری هم با همین رانندگی مریضی را به بیمارستان میرساند. راننده و داعش هردو از عقل بهره میجویند برای اهداف و منافع خود؛ اما، کدام « بهره جویی» درست است و کدام غلط؟ آنچه انسانی ست، اخلاقی ست، به سود سعادت و راحتی و خوشی و سلامتی « فردی و همگانی» ست ، صحیح است؛ و شق دیگر غلط. خلاف. غیر قانونی. و غیر انسانی.
-----
خرد ابزار است.
1-چگونه می توان این ابزار را به کار گرفت؟
2- استعمال خرد برای چه اهدافی درست است و برای چه اهدافی نادرست ؟
استعمال خرد « خوشی "فردی و اجتماعی" انسان را در دو بعد « فردی و عمومی» فراهم کند درست است ، ولی اگرآن را نابود کند غیر انسانی و غلط است. تامین آزادیهای فردی و اجتماعی، در جهت سعادت فرد و اجتماع.
-به کارگیری خرد نیاز به آموختن « فن خرد ورزی» دارد. آن یک فن است. تکنیک است.
انسان این فن را در طول زندگی با آزمایشهای گوناگون به صورت خودآموز یاد میگیرد.
اما تا چه حدودی؟ در انسانها فرق میکند. برخیها استادانه آموخته اند، انجام میدهند، برخیها نیز کم آموخته اند.
بعضی ها هم عادت کرده اند همیشه مقلد باشند. و به دنبال چوپان ها روند.
3- اگر فن خرد ورزی را بخواهیم خیلی چکیده بیان کنیم از چه فرمولی میتوانیم استفاده کنیم؟
-«سئوال آزمایش، سئوال آزمایش، بازهم سئوال آزمایش»
خرد ورزی ربطی به بیسوادی، باسوادی، متخصص و غیر متخصص ندارد.
البته اینان امکانات زیادی دارند که این فن را بیاموزند تا یک نفر بیسواد.
""" کاهش نفوذ ایران در منطقه """ مقایسه "" دو بندر "" گوادر در پاکستان و بندر چابهار در ایران "" آینده تاریکی را پیش روی ما میگذارد، در حالیکه بندر چابهار قرار بود با سرمایگذاری هندیها، به رقیبی برای بندر گوادر پاکستان تبدیل شود، در سطح یک بندر ماهیگیر مانده است. "" وضعیت برای بندر چابهار شاهنامه خوانان وخیمتر میشود "" هند بدترین و کم جذاب‌ترین اقتصاد‌های نو ظهور را از آن خود کرد، در حالیکه "" مکزیک رتبه اول و "" ترکیه رتبه دوم "" را کسب کرد، آیا هند نیز، مانند جامعه شاهنامه خوان و ارمنستان منزوی خواهد شد؟ با نزدیکی چین به پاکستان، هند رقیب چین، دیگر نمیتواند روی کمک‌های تسلیحاتی روسیه حساب باز کند. ترامپ نه تنها در حال هل دادن اروپا به لبه پرتگاه است، بلکه اینکار با هند نیز خواهد کرد و جامعه شاهنامه خوان، بیشترین زیان را خواهد دید، نخبگان فارس، آیا روی اسب مرده شرط‌بندی کردن، از نخبگی
ن، از نخبگی شماست؟ پس این همکاری با ارمنستان و تروریست‌های کمونیست پ ک ک را چگونه توجیه می‌کنید؟
جناب عارف پيمان گرامي، كار غير اخلاقي را.فردي كه با شما مصاحبه كرد -انجام داده است.همكار ما بابك ازاد أين مطلب منتشره توسط يوسف صمدى نمين را. در ايرانگوبال گذاشته است و هيج كار غير اخلاقي هم إز سوي ايشان انجام نگرفته است. بعبارة ديگر أين يوسف صمدى نمين بود كه در مصاحبه يكي و نيم ساعته با شما بشكل ناقص و در ده دقيقه ان را منتشر كرد و شما مي بايد با ان شخص برخورد مي كرديد.
امروز مردم ایران و بخصوص ملیتهای ایران بخوبی مسئولیت و تبعیض علیه خود را با گوشت و خون خود لمس کرده و میکنند و خوردن کردن رژیم ایران و سپاه و تمامیت خواهان اجتاب ناپذیر است، به همین دلیل وزارت اطلاعات و نوکران انان در خارج همه را از تکرار وضع سوریه می ترسانند، قافل از اینکه اگر سونامی راه بیفتد کسی دیگر به داد ایران نخواهد رسید.
این ناسیونالیستها از ترس از دست دادن قدرت مالی و سیاسی خود در ایران که طس 90 سال اخیر بر سر اقوام کوبیدند، مردم را میترسانند که اگر حرکت کنید و یا اعتراض کنید مثل سوریه دچار جنگ داخلی میشویم.
یعنی چه این حرفها؟!!؟؟ یعنی اینکه بزار ما فارسها و رژیم جمهوری اسلامی ایران حکومت کنیم و بدوزدیم و شما را سرکوب کنیم و اصلا شما اعتراض نکنید؟! کور خواندید.
اقا جمال گرامی شما بهتر از هر کرد و ترکی میدانید که قدرت و سرزمین حرف اخر را میزند .اگر فکر میکننید راه حل نهائی کرد و کردستان جنگ با دولتهای ایران وترکیه و عراق و جنگ با ترکان است به تصمیم شما برای جنگ داخلی احترام میگذاریم هر چند همه مخالف هستند .
اما اینرا نیز بدانید که در مخالفت با تصمیم جنگ طلبانه شما دولتهای منطقه نیز به ناچار به سیاست جنگ همچنان ادامه خواهند داد و این متاسفانه به نفع مردم کرد و ترک نیست .جنگ در حقیقت بین کردان و ترکان است و مردم پارس ایران زبان سودی از باشما بودن و یا با ترکان بودن نخواهند برد .دولت مرکزی ایران پارس نیست بلکه عربهای پارسی زبان و نماینده و مروج دین اسلام وتشیع میباشند . شاد کام بژی .
متاسفانه
باز هم کامنت من سانسور شد است
برای تایید کننده کامنت ها و مدیر سایت متاسفم هستند
کسانی که از پاسخ دادن منطقی عاجز هستند و تنها حربه ای که در دستشان هست سانسور است .
هیچ فرقی بین مدیر نالایق این سایت و شیوه مدیریت اش
با استالین و دیوار آهنین اش وجود ندارد .
شما موفق شدید
صدای ما را بریدید :)) ... من دیگر در ایران گلوبال نوشته ای نخواهم داشت
ببینیم در آینده ایران هم به همین سادگی یک کلیک می توانید صدای افراد راببرید !
متاسفانه دیکتاتوری و تفکر توتالیتر در خون عده ای هست ...
جناب اسامه گرامی، تقاضا اکانت کامنت گذاری کردید و من آن را به آدرس امیل تان ارسال کردیم ولی گویا شما به امیل تان نگاه نمی کنید. با در اختیار گرفتن اکانت بنام خودتان ، دیگر کسی نمی تواند بنام شما کامنت بنویسد
ببین محمدرضا، ما همه از یک چیز مشترک رنج می بریم و آنهم تبعیض و نابرابری زبانی و فرهنگی و اقتصادی است، ملت ما در جامعه ایران با گره خورده شدن نان شبشان با زبان فارسی به آسیملاسیون اجباری محکوم شده اند، حتی والدین فرزندان خود را با دستان خود بخاطر نان شب آسیمله می کنند، این یک جنایت اتنوساید است، و در این وسط موجوداتی فرصت طلب که مساله ملی آزربایجان را ابزاری برای رشد اقتصادی و یا مطرح شدن در جامعه آزربایجان مورد استفاده قرار می دهند و به نویسندگان آزربایجانی تهمت می زنند و آنها را در ناف دمکراسی با اتهامات واهی به دپرسیو شدن وا می دارند باید جوابگو باشند. اوستاحاج صالح گچکار مجاهد محصول پایگاه اشرف و دکتر آراز شکسته بند اورژانس سوانح و سوختگی هم شریک جرم آنها هستند که بموقع در دادگاههای آمریکا و کاندا و آلمان باید جوابگو باشند، آنهائیکه بچه هایشان خجالت می کشند
در جوامع دمکراتیک بزبان ترکی حرف بزنند و از اینکه بچه هایشان زبان انگلیسی و آلمانی را بهتر از زبان مادری خود و بدون لهجه حرف می زنند، بخود و کودکانشان افتخار می کنند، اینان یا باید سر عقل بیایند و برخورد ابزاری با حرکت ملی را کنار بگذارند و دست از سر حرکت ملی و نویسندگان آزربایجانی بردارند، و یا در انتظار محاکمات در سالنهای دادگاهها منتظر سرنوشت نامحتوم خود باشند، عذرخواهی در مدیا آخرین شانش آنهاست و گر نه ما شروع کنیم دیگر بجاهای باریک کشیده خواهد شد و بعد از آن دیگر ما هیچ کاری نمی توانیم بکنیم. و این دادگاههای مرتبط با تهمتهای دیجیتالی هستند که دست از سر شما ها بر نخواهند داشت، لطفا و لطفا دست از سر نویسندگان آزربایجانی بردارید ، این آخرین اخطار است، رضا طالبی ها عاریف کسکین ها و محمد رضا لوائی ها و دیگر نویسندگان آزربایجانی را بحال خود رها کنید، و بگذارید زنده یاد گونیلی در پیش خانواده آسیب دیده اش راحت بخوابد، وبگذارید دهها نویسنده دیگر بدون ترس و لرز خودشان را سانسور نکنند، و از وجود دمکراسی لذت ببرند و مکنون قلبیشان را بزبان بیاورند، دیگر بس است دست از سرشان بردارید،دیوان عالی رژیم سفاک جمهوری اسلامی حکم اعدام یک جوان را به بهانۀ توهین به مقدسات تایید کرد .
دیوان عالی رژیم حکم اعدام سینا دهقان جوان 21ساله اراکی به بهانه توهین به مقدسات را مورد تایید قرار داد. بیدادگاه رژیم در اراک، این جوان را پیش‌تر به اتهام سب‌النبی به اعدام محکوم کرده بود. بنا به گزارشهای منتشر شده سینا دهقان به‌دلیل نوشتن مطالب انتقادی در شبکه اجتماعی لاین در29 مهرماه 1394 در آخرین روزهای خدمت سربازی‌اش در پادگانی در تهران، از سوی سپاه پاسداران بازداشت و به زندان اراک منتقل شد.
لازم به ذکر است که خانواده این جوان برومندِ ایران زمین از اقشار فقیر جامعه می باشند که توان مالی برای گرفتن وکیل برای فرزند برومندشان را نداشتند .
این شخص دربی بی سی مصاحبه ای داشتند می گفت در زمان خرازی بدون اینکه در بزنند وارد اتاق ایشان می شدند یکی ازافتخاراتش این بود که وقتی ازلندن به تهران با هزینه این ملت می رسیده مستقیما به وزرات خارجه می رفته حتی خرازی را لایق نمی دانست که درب اتاقش به زند بعد واردشود بدون در زدند وارد اتاق ایشان می شدند و.............
برنامەی مجاهدین را برای منطقەی خود گردان کوردستان شما موجاهدین بزارید تو کوزە آبش را بخورید کە اصلأ بە شما مجاهدین محل میگذارد در کوردستان کە برنامە برایش تنظیم کنید مجاهدین خلق نیز بخشی از سیستیم نظام اشغالگر ایرانی در کوردستان است چە در حاکمیت کە هیچ وقت مجاهدین آن روز را نخواهند دید چە در تبعید پایگاه اشرف کە بودید و چە در تبعیدی فرانسە و آلبانی کە هستید این شما مجاهدین یا هر نیروی دیگر اپوزسیون ایران چە در حاکمت و چە در اپوزسیون نیستید کە برای کوردستان برنامە اراءە دهید این ملت کورد است کە در هر تغیری و خلاء قودرت سیاسی در ایران یک بار برای همیشە تکلیفش را با شماها چە مجاهد ، چە تودەای . چە چریک مریکش چە سلطنت طلبش و جبهەی ملیاش روشن خواهد کرد شما از ما نیستید بنا بر این بە همان جا خواهد رفت کە متحلق بە آنجا هستید
"" این مصاحبه هیچ چیزی در مورد پوتین نمیگوید "" رفتار پوتین، از کتابی به نام ""
Fundamentals of Geopolitics
: The geopolitical future of Russia, 1997 """ نشأت میگیرد، این کتاب، به چگونگی تبدیل روسیه به قدرتی جهانی، پیشنهاداتی به سردمداران کرملین ارائ میدهد از جمله، الحاق کریمه، نفوذ در ایران، استفاده از کردها به شکل ابزاری، تضعیف ترکیه و ناتو و کمک به فروپاشی اتحادیه اروپا و هکذا، مشکل این تئوریسین اینجاست که بفرض نمیداند " اگر چین با کمک پاکستان، کشور‌های شورای همکاری خلیج و ترکیه وارد دریای مدیترانه شد، تحولات چگونه پیش خواهند رفت، اگر ترکیه به ناتو اجازه داد در بوتی، شهری در سواحل دریای سیاه و در گرجستان، پایگاه بسازند چگونه این تز عملی خواهد شد.
خودگویی خود خندی عجب هنرمندی
درهرچیزی حداقل وحداکثرداریم کسی ازفراکسیون انتظارموجزء نداشت ولی خود فراکسیون یک پیروزی بود .
انتخاب حتی پاسدارتورک دراورمیه به نحوه تورک ها است حکومت حتی حاضر نبود این پاسداران انتخاب شوند برای این منظور مجبوربه استفاده ازمهره های رنگی وخطرناک خود مانند دکترزیباکلام شد ولی همین های که شما آلان ازامریکا می خواهید کلکشان کنده شود .
دست حکومت حامی کورد را رو کردند وناکام گذاشتند.
بلی درانتخابات شرکت نکردند درمشهد وتهران معنی می دهد وشما درست می فرمایید نه اورمیه متاسفانه شما در درک این موضوع مشکل دارید .
اختلاف دربین شما به نحوه ملت تورک نیست .
باورکنید یانه برای اینکه شما این مقاله را بنویسید تمام دشمنان تورک چه هزینه های کردند.
که کار به اینجا برسد.
قبل ازآنکه شما ازسازمان امنیت امریکا استفاده کنید با ریش سفیدان مشورت کنید عاقلانه خواهدبود.
غیراز...
من تحلیل های آقای توکلی را بیرابطه با بینش سیاسی ایشان و گذشته تاریخی و وابستگی حزبی\سازمانی شان نمیدانم. اگر سرمایه داری در کل با هجوم بیسابقه اش برای تسخیر ذهن مردم از طریق رشد ناگهانی اینترنت و ماهواره ها تلاش برای سرکوبی هر ذهن روشن و آگاه میکند و با دروغ افکنی و جاسوسی و یا انحراف و مشغولیت ذهنی توده ها قدم برای انحراف مبارزات مردمی برداشته، در کنار آن منحرفین پروامپریالیستی و چپ نماهای سابق که مبارزه را تعطیل کرده اند یا فقط به جناح خاصی از بورژوازی میپردازند تنها میشود گفت بله آقای توکلی ، شما خاک بپاش به مردمی تشنه آگاهی و واقعیت هستند. از نظر شما این شومن ها و دهها دلقک بورژوازی همان اپوزیسیون هستند چون لبخند!! به لبان مردم میاورند. کریم شیره ای دلقک معروف ناصرالدین شاه هم خوش مشرب بود و هم متلک میگفت و هم سر بسر ناصرالدین شاه میگذاشت با حساب شما قره العین و حیدر عمواغلو.. ادامه
ادامه ...با حساب شما قره العین و حیدر عمواغلو که از مخالفین ناصرالدین شاه بودند ارزش کمتری نسبت به کریم شیره ای دلقک که لبخند بر لبان مردم میاورد داشتند. اینطور نیست. در زمان شاه هم ما دلقکانی چون پرویز صیاد و پرویز کاردان داشتیم که میلیونها نفر عاشق برنامه های فکاهی شان بودند. دروغ شاید مشکل شما را حل کند اما شومن های رادیو-تلویزیونی مشکل گرسنگی مردم را حل نمیکند. حمید از کپنهاگ«" مردم منطقهٌ خودمختار کردستان مانند سایر هموطنان خود در سراسر ایران از طرق قانونی و بدون هیچ‌گونه تبعیض در ادارهٌ امور کشور مشارکت خواهند نمود."» طرح حاضر در یک مقدمه و 12ماده در تاریخ 17آبان 1362 به اتفاق آرا در شورای ملی مقاومت به تصویب رسید.
مسئول شورای ملی مقاومت مسعود رجوی
به طور قطع پس از سرنگونی رژیم ضدبشری و پلید جمهوری اسلامی، به کردها حق خودمختاری و آموزش به زبان مادری (درکنار زبان فارسی) داده خواهد شد . طرح شورای ملی مقاومت ایران برای خودمختاری کردستان ایران در 17 آبان 1362 به تصویب رسید. در اساسنامۀ شورای ملی مقاومت ایران برای خودمختاری کردستان ایران از جمله آمده است که :
خود آزادند و حق آموزش به زبان خود را دارند."»- «" زبان کردی، زبان رسمی تدریس و مکاتبهٌ داخلی درمنطقهٌ خودمختار است و در همهٌ مراحل تحصیلی حق آموزش به زبان کردی برای ساکنان منطقه به‌رسمیت شناخته میشود. زبان فارسی، در منطقهٌ خودمختار نیز مانند دیگر مناطق ایران، زبان رسمی است و در مدارس همراه با زبان کردی آموزش داده میشود. مکاتبات ادارات منطقهٌ خودمختار کردستان با مرکز و سایر نقاط ایران و نیز با ادارات وابسته به دولت مرکزی در منطقهٌ خودمختار به زبان فارسی صورت میگیرد. کلیهٌ ساکنان غیرکرد در کردستان خودمختار در اشاعهٌ فرهنگ
- «" امور مربوط به تجارت خارجی و گمرکات، تعیین نظام پولی و مالی کشور، انجام وظایف مربوط به بانک مرکزی، تنظیم بودجهٌ عمومی و برنامه‌های اقتصادی که اهمیت سراسری دارند و یا مستلزم سرمایه‌گذاریهای کلان هستند در صلاحیت دولت مرکزی است. ادارهٌ سایر امور اقتصادی منطقهٌ خودمختار در صلاحیت ارگانهای خودمختاری است. بهره‌برداری از منابع طبیعی و ثروتهای عمومی کشور که اهمیت سراسری دارند در صلاحیت دولت مرکزی است که به نفع همهٌ مردم ایران صورت میگیرد. در منطقهٌ خودمختار کردستان ارگانهای خودمختاری دولت مرکزی را در بهره برداری از این منابع و ثروتها یاری خواهند نمود. "»
- «" منطقهٌ خودمختار، تمامی کردستان ایران را شامل می‌گردد. قلمرو جغرافیایی این منطقه از طریق مراجعه به آرای عمومی مردم منطقهٌ کردنشین کشور تعیین میشود. "»
- «" ارگان قانونگذاری در امور داخلی منطقهٌ خودمختار، شورای عالی کردستان است که نمایندگان آن از طریق انتخابات آزاد با رأی عمومی، مستقیم، مساوی و مخفی انتخاب میشوند. قوانین عمومی جمهوری در منطقهٌ خودمختار لازم‌الاجراست. مصوبات شورای عالی کردستان نباید ناقض قوانین عمومی جمهوری باشد."»
- «" ادارهٌ کلیهٌ امور منطقهٌ خودمختار کردستان به‌جز اموری که ذیلاً در صلاحیت دولت مرکزی شناخته میشود در صلاحیت ارگانهای خودمختاری است. تعیین عالی‌ترین ارگانها برای ادارهٌ امور و نظارت برفعالیت آنها به عهدهٌ شورای عالی کردستان است. "»
- «" حفظ انتظامات داخلی منطقهٌ خودمختار به عهدهٌ ارگانهای خودمختاری است که نیروی متناسب برای این امر را با مراعات مادهٌ۲ طرح حاضر سازمان خواهند داد."»
- «" امور مربوط به سیاست خارجی و روابط خارجی، امنیت سراسری جمهوری و دفاع ملی (شامل حراست از مرزها، حفظ تمامیت ارضی و وحدت جمهوری) در صلاحیت دولت مرکزی است.ارتش در منطقهٌ خودمختار کردستان نیز مانند دیگر نقاط ایران حق دخالت در امور انتظامی داخلی را ندارد."»
- «" کلیهٌ حقوق و آزادیهای مصرح در اعلامیهٌ جهانی حقوق‌بشر و میثاقهای بین‌المللی مربوط به آن، نظیر آزادی عقیده و بیان، آزادی مطبوعات، آزادی تشکیل و فعالیت احزاب و سازمانهای سیاسی، اتحادیه‌ها و شوراهای کارگری، دهقانی و صنفی، انجمنهای دموکراتیک، آزادی انتخاب شغل و محل اقامت و آزادی مذهب در کردستان خودمختار همانند دیگر نقاط ایران تضمین میشود. کلیهٌ ساکنان کردستان اعم از زن و مرد همانند ساکنان سایر مناطق ایران بدون هر نوع تبعیض جنسی، قومی، نژادی و مذهبی از تساوی حقوق اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی برخوردار خواهند بود. نظام قضایی جمهوری واحد است و در منطقهٌ خودمختار، دادگاهها طبق قوانین جمهوری و همچنین قوانین مصوب شورای عالی کردستان، به دعاوی رسیدگی خواهد نمود. نیروهای انتظامی کردستان خودمختار، همانند نیروهای انتظامی دیگر نقاط کشور، ضابط دادگستری بوده و ملزم به اجرای احکام و دستورها و قرارهای محاکم و مقامات قضایی میباشند."»
- «" ارگانهای خودمختاری موظفند از مداخله در اموری که در صلاحیت ویژهٌ دولت مرکزی شناخته شده است خودداری نموده و دولت مرکزی را در اجرای وظایف خویش در منطقه یاری کنند. به همین نحو دولت مرکزی و ارگانهای اجرایی آن از مداخله در اموری که در صلاحیت ویژهٌ ارگانهای خودمختاری شناخته شده‌اند، ممنوعند و باید ارگانهای خودمختاری را در انجام وظایف خود یاری رسانند. "»
- «" دولت مرکزی در اجرای وظیفهٌ خود مبنی بر تأمین سریع پیشرفت و توسعهٌ کلیهٌ مناطق عقب‌افتادهٌ کشور، مؤظف است که از درآمدهای عمومی سهم بیشتری را به رفع عقب‌ماندگی منطقهٌ خودمختار کردستان نیز تخصیص دهد."»
لینک «گفتگو با پیمان عارف بعد از دیپورت به لبنان» عدم انتشار خورد
به دیوانگانی ( سفسطه گران ) که عاقلان را مسخره میکنند بگوئید که اگر ملتی از ناچاری برای ابراز نفرت و خشمش از خلافت آخوندی به مکانهای شناخته شده و باستانی میروند دلیل بر بت پرستیشان نیست؟
با توجه به بگیر و ببند و زندان و تجاوز خلافت آخوندی این افراد لااقل باز هم شهامت آنرا دارند که با تذبیر دست از مبارزه بر ندارند. و چون گروهی خارج نشین خوش نشین فرصت طلب به ابراز نظرهای آبکی نپردازند.
پس لطفا، با معیارهای مکانیکی و علمی ، وارد سیاست نشویم، در سیاست، شما به """ فلسفی فکر کردن نیاز ندارید "" به "" common sense "" عقل سلیم و شعور """ نیاز دارید. جامعه شناسی نیز، علم مکانیک و فیزیک کوانتمی نیست و گرنه الان اروپا با آن همه جامعه شناس، مشکلات خود را حل کرده بود. در غرب، جامعه شناسی را، علم "" pseudoscience "" علم کاذب یا دانش نما "" می‌‌نامند.
نظام دموکراتیک ؟!
1- خود مصدق مخالف قانون اساسی مشروطه وهرگونه آزادی وداشتن حق برای ملت ساکن ایران بوده وباعث به قدرت رسیدن نظام سلطنت مطلق گردید ونظام مشروطه ازبین برد وآخر هم خود به دست نظام سلطنت گرفتارشد درواقع به همان چاهی برای ملت های غیر فارس کنده بود افتاد ومرد .
2- پبروانی مصدق ،حبهه ملی برای تدریس دو واحد زبان تورکی که یکی ازیندهای قانون اساسی امروزه شدیداً مخالف است حالا نظام دموکراتیک یعنی چی ؟!
3- بارها درنظامی اسلامی ازتلویزیون به ملت تورک توهین شده درکدام مورد پیروان مصدق محکوم کرده و دوشا دوش مردم اعتراض کردند.
4- امضاء کننده گان فراخوان سیاه لشگر بیش نیستند وگردانند گان این گروه همان پان فارس تمامیت خواه هستند.
5- باتوجه به سوابق خود مصدق که دربه قدرت رسید رضاشاه نقش به سزاری داشت وپیروان اوهم اگر نگیم بازرگان فروهربه قدرت رسید نظامی اسلامی نقش خوب داشتند.
بی معنی
آ. ائلیار عزیز، در حال حاضر، "" ثبات و امنیت "" اولویت ماست چونکه رژیم شاهنامه خوان ایران، بی ثباتی و تخریب را ، چون مور و ملخ، به جان منطقه انداخته است. در چنین شرایطی "" قدرت مانور "" حرف اصلی را میزند. سیبی که به دلیل نیروی جاذبه، به زمین می‌‌افتد، قدرت مانور ندارد. """ مشکل علمی کردن و مکانیکی کردن مسائل جامعه شناسی نیز، از اینجا ناشی میشود ""، ما چگونه میتوانیم قدرت مانور خود را، افزایش دهیم؟ مثال میزنم. روسیه در سوریه با تروریست‌های کمونیست پ ک ک هم آغوش میشود، ۶ سرباز روس، توسط چچن‌ها کشته میشوند، جنگ اوکراین جان میگیرد، مخالفان اسد جنگ را تا قلب دمشق می‌‌کشانند و چین از طریق پاکستان، کشور‌های شورای همکاری خلیج، ترکیه، پایش به دریای مدیترانه باز میشود. جدا از اینکه، آب سوریه، عراق از ترکیه تامین میشود. قدرت مانور ما کجاست؟ بعد از تضمین ثبات و امنیت، بحث
عدالت، دیکتاتوری، آزادی از ضروریات. بدون ثبات و امنیت، کسی به فکر عدالت، دیکتاتوری، آزادی نیست، موج فراریان از خاورمیانه و شمال آفریقا در دریای مدیترانه جلو چشمان ماست.زبان رسمی از مزخرفاتی است کە اشغالگران بر مناطقی کە با زور تانک و توپ در اشغال خود دارند با کشتار و اعدام و زندانی و دیکتاتوریت و زورگوئی بە مردمانی کە سرزمینشان توسط این مزاحمین ناخوندە و اسلحە بدست تحمیل میشود .
ملت کورد زبان و هویت و فرهنگ و سرزمین و نمادهای خود را دارد هر زبان دیگری بە غیر از زبان کوردی در سرزمین کوردستان زبان اشغالگران بە حساب می آید .زبان رسمی اسم رمز زور گوئی و فاشیزم و اشغالگری میباشد
زبان رسمی کشوری کە مناطقی را با زور اسلحە در اشغال خود دارد زالوی است کە از امکانات و منابع و ثروت مفتی کە توسط اشغالگران بە آن تعلق دارد بر مردمانی کە زبان و هویتی دیگر دارند تحمیل میشود
زبان رسمی در کشوری چند ملیتی کە مناطقی را کە بخشی از این زبان رسمی نیستند مساوی است با بر بریت و پاک سازی نژادی و جنوساید سفید
ملت کورد در هیچ زمانی این زبان رسمی اشغالگران را در سرزمین خود نە بە رسمیت شناختە و نە خواهد شناخت
با چە زبانی با امثال شماها صحبت کنیم ایران یک کشور اشغالگر در سرزمین کوردستان است و ملت کورد از حضور این اشغالگران و تحمیل زبان بی مسامای فارسی بە ملت کورد ناراضی و نا خوشنودند این زبان رسمیتان را از کوردستان ببرید بە همان مناطق فارس نشین خودتان و ما نیازی بە یاد گیری این زبان بی مسما نداریم
ملت کورد مصمم است یا از طریق گفتگو و دیالوگ بە این اشغالگری و زبان بی مسمای رسمی پایان دهد در غیر این صورت همان گونە کە با زور و اسلحە خود را بر سرزمین کوردستان تحمیل کردید با همان شیوەی خودتان بە این اشغالگری پایان خواهد داد هیچ شکی در آن نکنید فقط زمان آن را نمیتوان کملأ حدس زد
بله ؛ زبان مادری و زبان ملی کشور، فارسی است . زبان فارسی ، زبانی غیر نژادی و پیوند دهنده می باشد. فارسی به عنوان زبان رسمی در دوران قاجار وانقلاب مشروطه تصویب شد ونه در دوران رضا خان. متن مشروطه و قانون اساسی مشروطه وتمامی اسناد مشروطه به زبان فارسی است واین معنی را می دهد که زبان فارسی از قبل در ایران رسمیت داشته است. وحتی در دوران قبل از قاجار، زبان فارسی همیشه زبان اول و رسمی بوده است به طور مثال در دربار سامانیان و صفاریان و غزنویان و شدادیان و اتابکان مراغه و آذربایجان و خوارزمشاهیان و سلجوقیان و ایلخانیان و ده ها سلسله ایرانی تبار و ترک تبار دیگر.
در دوران تیموریان زبان "ترکی جغتای" قوت گرفت ولی هرگز نتوانست همپای زبان فارسی به رسمیت شناخته شود و کم کم به فراموشی سپرده شد.تنها درزمان صفویه با اینکه زبان دربار ترکی بود باز زبان فارسی زبان کتبی و رسمی کشور بود و کتابها و مدارک تاریخی به این زبان هستند.
همچنین سلسله های تیموریان و مغولان هند، زبان فارسی را زبان رسمی سرزمین خود می دانستند و باوجود اینکه
و زبان فارسی زبان رسمی آنوتولی در دوران سلجوقیان و حتی در دوران آغازین عثمانیان نیز بود.
جناب بی نام که با اسم من کامنت نوشتی:
من دلم نمیخواد کسی با نام من کامنت بنویسد برو با اسم بقیه کامنت بگذار
لولی جان! انتقاد از خود خوب است، به شرطی که فرد مورد نظر و یا آن جامعه بحقوق ملل دیگر به اندازه نک سوزن ارزش قائل باشد. جامعه گستاخ و پف کرده پانفارس که هیچکسی را با خود همطراز نمی بیند، و تنها دلخوشی اش مسخره کردن تورک، عرب، لر، کرد، ترکمن، گیلک، بلوچ و امثالهم ...است، چنین جامعه ای اصلا من و شما را کسی بحساب نمی آورد، که شما از آن عذر خواهی کنی! شما با چنین کاری آنان را جریتر میکنی، فکر میکنند، هر ظلمی را که در مورد خلقهای دیگر مرتکب شوند، از نظر خودشان حق دارند. من شخصا تابحال هیچ فارسی چه کمونیست اش، چه به اصطلاح دمکرات اش، و چه نژاد پرستش را نمی شناسم، تابحال یعنی در طول این یک سده مقاله ای بنویسد، و در آن از قتل عام زبان ملل دیگر جهنم ایران از خود و از جامعه منجمد فارس انتقادی کند، ستمهائی را که پانفارسیسم درحق ملل غیر فارس مرتکب شده است، از کسی عذر خواهی کند! اینان حقوق بشر را
مختص جامعه عقب مانده فارس میدانند. از نظر اینان مرگ خوب است، اما برای همسایه. آیا اینان با تمام استعمار و استثمار ملل غیر فارس در طول این یکقرن تابحال حتا یک عذرخواهی ساده ای از ملل غیر فارس کرده اند، که شما این کار را میکنی؟! مگر شما چه ظلمی در مورد جامعه گستاخ پانفارسیسم که زبانت را فرهنگت را قتل عام و قدغن کرده است، مرتکب شده ای که عذر خواهی میکنی؟ برای چه؟ این وظیفه پانفارسیسم گستاخ است که از ملل غیر فارس جهنم ایران عذر خواهی کند. نه شما!جناب انزابی :
همه انها که نوشتی از سومری و لولوبی و.اورارتو و میتانی همگی سیاهپوست بودنند و به هیچ عنوان نقش نگاره هایشان شبیه زرد پوستان تورک و سفید پوستان نیست
لینک های زیر را را بخوان : اگر کسی با خواندن این لینک ها باز بگوید سومری ها و عیلامی ها و... غیر سیاه پوست بودنند در سواد اش باید شک کرد
http://realhistoryww.com/world_history/ancient/Sumer_Iraq_1.htm
http://realhistoryww.com/world_history/ancient/Sumer_Iraq_2.htm
http://realhistoryww.com/world_history/ancient/Sumer_Iraq_3a.htm
http://realhistoryww.com/world_history/ancient/sumer_Iraq_4a.htm
http://realhistoryww.com/world_history/ancient/Sumer_Iraq_1a.htm
http://realhistoryww.com/world_history/ancient/Sumer_Iraq_3.htm
http://realhistoryww.com/world_history/ancient/sumer_Iraq_4.htm
Education
The temple served several purposes, most importantly worship and education. Each temple had an educational center, in which students learned mathematics and scribing (writing). The Mathematics taught, included simpler skills such as addition and multiplication, but also went on through to the more complex, such as geometry and square roots. Scribing students would spend many years in study, learning the intricacies of grammar and the thousands of cuneiform symbols. The Sumerian teacher was known as an ummia
WritingWhether the Sumerians were the first to develop writing is uncertain, but theirs is the oldest known writing system. The clay tablets on which they wrote, were very durable when baked. Archaeologists have dug up many thousands of them - some dated earlier than 3000 B.C. The earliest writing of the Sumerians was picture writing, similar in some ways to Egyptian hieroglyphs. They began to develop their own special style, when they found that on soft wet clay, it was easier to impress a line than to scratch it. To draw the pictures they used a stylus, probably a straight piece of reed with a frayed end. An unexpected result came about: the stylus could best produce triangular forms (wedges) and straight lines. They soon found that a set of these wedges and straight lines, could more efficiently represent words and thoughts. Pictures lost their usefulness and became stylized symbols. This kind of writing on clay, came to be called cuneiform, from the Latin cuneus, meaning "wedge."
Cylinder seals
Cylinder seals were another Sumerian invention; they were first used to roll one's signature into the wet clay of a tablet, thus recording a commercial transaction or a short inscription. Over time, Cylinder seals evolved so that they could reproduce pictorial scenes such as banquets. Thousands of these tablets and seals have been found in excavated temple compounds
Sumerian Technology
As said before, there is always an argument, as to whether it was the Sumerians, Egyptians or Indus valley people, who invented writing, mathematics, calendars etc. Suffice to say, that Sumer had developed a complex commercial system, including contracts, grants of credit, loans with interest, and business partnerships. Moreover, the planning of the vast public works under their control, led priests to develop useful mathematics, including both a decimal notation and a number system based upon 60, which has given us our sixty-second minute, our sixty-minute hour and our division of the circle into 360 degrees. They invented mathematical tables and used quadratic equations. They studied the heavens, both for religious and agricultural purposes, and they created a lunar calendar, with a day of 24 hours and a week of seven days. Sumerians are also credited with inventing the Wheel and the wagon, as well as the boat sail.
Everyday Life
The average house of a Sumerian, was a one-story structure built from baked or Sun-dried mud-brick. It consisted of several rooms surrounding an open court, wealthier citizens lived in two-story brick structures. The typical wealthy house included reception rooms, kitchens, lavatories, servants quarters, and perhaps a private chapel. Music was an important part of life, instruments included harps, drums, tambourines, and pipes. Poems and songs dedicated to the gods were also very common.
Religion
Sumerian religion had its roots in the worship of nature, such as the wind and water and animals. The ancient sages of Sumer found it necessary to bring order, to that which they did not understand. And to this end, they came to the natural conclusion that a greater force was at work. The forces of nature were originally worshipped, as entities onto themselves. However over time, the human form became associated with these forces. Gods in human form, were then seen as having control over nature. As in Egypt, figures with human bodies and animal heads are common.
Sumerian theologians believed that every intricacy of the cosmos, was controlled by a divine and immortal being, and that the cosmos adhered to established rules.The world below was known as the nether world. The Sumerians believed that the souls of the dead, descended into the nether world from their graves. But there were also special entrances to the nether world, in the cities. A person could enter the nether world from one of these special entrances, but once there, could not leave, unless a substitute was found to take their place in the world below. A person entering the nether world must adhere to certain rules:
He must not make any noise.
He must not carry any weapons.
He must not wear clean clothes.
He must not behave in a normal manner towards his family.
He must not wear sandals.
He must not douse himself with "good" oil.
Failure to adhere to these rules would cause the person to
be held fast by the denizens of the nether world, until a god intervened on their behalf.
The gods of Sumer were human in form, and maintained human traits. They ate, drank, married, and fought amongst themselves. Even though the gods were immortal and all-powerful, it was apparent that under certain circumstances, they could still be hurt and even killed.
Each god adhered to a set of rules of divine authority, known as the "Me". The Me ensured that each god was able to keep the cosmos functioning, according to the plans handed down to them by the paramount god "Enlil".
Hundreds of deities were recognized in the Sumerian pantheon. Many of these were wives, children, and servants of the more powerful deities. The gods were organized into a caste system, at the head of this system were the kings or supreme gods. The four most important deities were An, Enlil, Enki, and Ninhursag. These were the four creator deities who created all of the other gods. "An" was initially the head of the pantheon, but he was eventually seceded by Enlil. Enlil was then seen as the most important god. He is known as "the king of heaven and earth," "the father of the gods," and "the king of all the gods". Enlil was thought to have developed the broad designs for the universe. However, it was Enki who further developed and carried out his plans. Ninhursag was regarded as the mother of all living beings.
Under the four creator deities, there was the group of seven gods, who "decree the fates." These were An, Enlil, Enki, Ninhursag, Nanna, Utu, and Inanna. These were then followed by the 50 "great gods" or the Annunaki, the children of An.
Sumerians believed that their role in the universe was to serve the gods. To this end, the ancient Sumerians devoted much of their time, to ensuring favor with the gods. This was done with worship and sacrifice. The high gods however, were believed to have more important things to do, than to attend to the common man's everyday prayers. And so personal gods were devised, as intermediaries between man, and the high gods. The personal gods listened to prayers and relayed them to the high gods.
Religion was an important part, of the daily life of a Sumerian citizen. Accordingly, the largest and most important
ما اینها را مینویسم دوباره کسی دوباره برمیگرده مثل عروسک کوکی مینویسه سومری ها پس کی بودن :
First some fast facts:As anyone who has ever read modern Albino history, or watched an Albino movie, or done any such thing can tell you, all of the original ancient cultures of man were made up of White people. Forget that the average European would quickly die from UV exposure working the fields of Egypt, Mesopotamia (Sumer, Akkadia, Assyria, Babylonia), Arabia, etc: bare-chested as the ancient art indicates. But it doesn't matter, in their delusion European Albinos sincerely believe that they are old, and not Albinos. Therefore it is illuminating when we see that the old guard of Albino historical scientists were not so crazy, they actually admitted that the original founders of mans cultures and civiliz
The name "Sumer" is derived from the later Babylonian name for southern Babylonia, ("mät umeri"), the land of Sumer. The later Greeks, called it Mesopotamia: (mesos "middle" and potamos "river"), so "land between the rivers". The Sumerians themselves, called their country, "The Civilized land" and themselves "The Black Headed One's".
Other people of the area were known as Akkadians, they inhabited the land just north of Sumer. The Assyrians, inhabited the land just north of the Akkadians. Akkadians are known by that name because "Sargon the great" built a city called "Agade". Akkadians and Sumerians did not make a distinction between themselves. The name Babylonia, is taken from the minor Amorite town of Babilla. After the ascension of Hammurabi, it become the major city of the region. Therefore in historical writing, Mesopotamia and Babylonia, are commonly used to refer to the entire region.
The ancient country of Sumer was located in the southern part of the modern state of Iraq. In early times, Sumerians like Egyptians, were fastidious about cleanliness, and like the Egyptians, they were for the most part “Head Shavers”. However, unlike the Egyptians, they did not wear wigs to cover their shaved
Sumer Culture
In Sumer, society adhered to a class system comprised of three tiers: amelu, mushkinu, and slaves. The amelu were at the top rung of the class system. Nobles, government officials, professional soldiers, and priests were found in this class. Next were the mushkinu, the "middle class" of Sumerian society. These were the shopkeepers, farmers, merchants, and laborers. Slavery was an integral part of life in Sumer, and slaves were the lowest in the class system.
A person could find themselves a slave for several reasons, such as a prisoner of war, people unable to pay their debts, or people born into slavery. Husbands could sell their wives into slavery, and parents could sell their children into slavery. However, slaves did hold a few rights, they could borrow money, own property, engage in trade, serve as a witness in a legal matter, and even buy their freedom. Slaves who purchased their freedom, or who were freed by their owner, could not be forced back into slavery. The slave class did not appear to hold any particular negative social stigma with Sumerian citizens, they held the belief that persons who found themselves slaves, did so out of misfortune, rather than any fault of their own.
Sumer Kingship
Ancient Sumers civic structure, was comprised largely of freemen, who met in concert to govern themselves. The citizens initially held power, and decisions were made in an assembly. In times of need, such as war, a lugal (big man) was elected only for the duration of that threat. Over time however, this position became permanent and hereditary, a kingship: father to son.
Sumerian society and prosperity, was based on agriculture and commerce, fields irrigated by man-made canals produced an assortment of crops. The king, and the Temple of a cities patron god, - {thus the priests} - owned much of the land, but it was very common for the "average" man to own property.
جناب انزابی:
ندتا کنون 10 بار بیشتر نوشتی و بیشتر از 10 بار هم پاسخ شما داده شده
ولی باز نوشتی:
لولوبی ها اورارتورها ماننا ها سومری ها ایلامی ها این ها که اریایی نبودند پس که بودن
اثبات شده که اصلا سومری ها و لولوبی ها و ارارتو ها "سفید پوست نبودند" بلکه سیاهپوست بودنند
چون تورک ها التصاقی زبان اند پس سومری ها و هرچی التصاقی زبان هست همه تورک اند . عجب منطقی همین الان در هندوستان یک میلیارد نفرد تامیلی و دراویدی همگی زبانی دارند که از تورکی هم التصاقی تر است ایا هندی ها تورک اند الان در افریقا دو سوم قبایل سیاهپوست زبانشان التصاقی است چجور هست اونها سومری نیستند اتفاقا انها که چهره هایی شبیه تر به مجسمه ها و نقش برجسته های سومری مومجعد و سیه چهره و موفرفری دارند که ذره ای شبیه اصیل ترین تورکان زرد پوست چشم بادامی نیستند
باز هم مجبوریم خطاب بە یلینک ( با حروف لاتین) و دیگرا پان تورکها بنویسیم ،، البتە این جملات و تیتر حتی یک حروف هم از جمال نیست فقط بە نقل از اسپتنیک و صحبتهای اوردغان با CNN تورک است ،
اسپوتنیک:
رئیس جمهور ترکیه رجب طیب اردوغان می گوید آنکارا بشدت از توجه و حمایت مسکو و واشنگتن نسبت به حزب اتحاد دموکراتیک سوریه وکوردهای سوریه ناراضی و ناراحت است.
از قرار معلوم فیلمهای آموزش کوردهای سوریە توسط روسها قلب اوردغان را شکستە ،، بخصوص کە تازگی سد تبق نزدیک رقە توسط چتر باز های آمریکا و کوردهای آموزش دیدە بە عنوان چتر باز پشت نیروهای داعش در سد تبق پائین آمدند
https://sputniknews.com/middleeast/201703241051905133-turkey-upset-kurd…
جناب لاچین :
اگر فکر میکنی اجداد تان عرب نبودنند بیا به لینک زیر و پاسخ بده : البته با سند و مدرک و اثبات :اتفاقا دیرینج مین ائلی هم یک کامنت در لینک زیر گذاشت که البته مسئول کامنت ها حذف اش کرد چون یکی از کاربران به ان پاسخ داده بود من پاسخی بهش ندادم (کامنت دوم از بالا)
http://www.iranglobal.info/node/59292
ایشان هم ادعا میکرد مثل شما مهندس نفت هست
در اسکاتلند زندگی میکرده
در کشور های عربی کار میکرده
و بسیاری مشابه نویسی های دیگر
.......................................
درباره اشنایی با عرب ها من به همه یکبار اثبات کردم که 45 درصد مردم اذربایجان ایران و 56 درصد ان ور ارس دقیقا هاپلو گروپ های مردم عربستان را دارند و عرب خالص اند اگر همین را بعلاوه 20 درصد حامیان شمال افریقایی اذربایجان کنیم میشود 75 درصد(قیافه ابراهیم رفرف از رهبرانتان) عرب ان مردم عربستان هم برادران خونی تان هستند
ولی با این حال در گفتگو باز است.....
بقیه در ادامه...
http://iranglobal.info/node/59192
آقای ناشناس ... اگر هیچ فرهنگ و قومی در ایران برتر از دیگری نیست, در عرض این 90 سال شما در کجا تشریف داشتید؟
اشکال نوشته شما در این است که برای "" کلاس سوم ابتدائی نوشته شده ""، شما در این مقاله فقط به بدیهیات اشاره می‌کنید، "" نوشتهٔ شما حامل اندیشه نیست، کلی گویی است که هر کسی کلاس پنجم اکابر را تمام کرده "" میداند، آیا شفاف حرف زدم یا بیشتر توضیح بدهم؟
اشکال نوشته شما در این است که برای "" کلاس سوم ابتدائی نوشته شده ""، شما در این مقاله فقط به بدیهیات اشاره می‌کنید، "" نوشتهٔ شما حامل اندیشه نیست، کلی گویی است که هر کسی کلاس پنجم اکابر را تمام کرده "" میداند، آیا شفاف حرف زدم یا بیشتر توضیح بدهم؟
جناب لوائی، دقیقا درست می‌‌فرمائید، شما نمیتوانید هم از "" کودتای سرنگونی اردوغان "" دفاع کنید هم سنگ دفاع از مردم آزربایجان جنوبی مخصوصا آزربایجان غربی را در مقابل تروریست‌های کمونیست پ ک ک بزنید. مرزها بین جوانان و پیرهای چپی و کمونیستی که به " قهر مزخرف انقلابی " اعتقاد دارند در حال شفاف شدن است. درست به این دلیل من آزربایجانچیلیق را "" رنسانس علمی / اقتصادی برای شکستن قفسی که کمونیست‌ها / جامعه شناس‌های ساده لوح تحصیل کرده خارج با آویزان شدن از " پان ترک کزائی "" قصد ساختن آن را برای ما دارند تعریف کردم. ما وارد مرحله‌ای شده ایم که یک فرد باید قادر باشد "" مراکز ثبات را از مراکز اشاعه تخریب "" تشخیص دهد. در منطقه ما، مافیای سپاه، ارمنستان و تروریست‌های کمونیست پ ک ک دنبال تخریب هستند.
امیدوارم یت پرستان مصدقی که خود را با ایشان تکمیل میبینند و معلوم نیست تا به امروز کجا تشریف داشتند ، و پس از 38 سال با دادن این فراخوان میخواهند از طریق ایشان خود را تحمیل نمایند ، بتوانند به هدفی که سایر احزاب ، گروه و سازمان و نهاد و جنبش ها که بعلت عدم همبستگی و اتحاد در عمل نتوانسته اند تا به امروز با تمام کوششها و فراخوانها و کنگره ها و میزگردها نرسیده اند ، برسند!
حالا فارس زبان ها شدند عزیز !!!
از نظر من لوایی از ابتدا هم صلاحیت فعالیت نداشت ،من به ندرت زیر نوشته هایش کامنت می گذارم
این آخرین فاز از حرکت های محمدرضاست ... جایی که او با مظلوم نمایی سعی می کند ترحم ملت را بخرد !زیرا از ابتدا هم معتقد بودم ایشان یک مثل ویروس است .
ببینید ویروس وقتی وارد بدن یک موجود زنده شد موجوب افزایش حرارت بدن موجود می شود .
و ویروس از میان نمی رود مگر آنکه موجود از میان برود .
بنابراین خدای نکرده قصدم توهین به ایشان نیست ؛کارکرد ایشان منظور من است
وقتی نوشته های ایشان به فارسی را می بینم وقتی قریحه شاعری ایشان را می بینم
متوجه یک نکته ساده می شوم
محمدرضا در واقع دچار سندرم استکهلم است ... او عاشق شعر ادب و فرهنگ فارسی است
اما هرگز دیده نشده
هرگز شنیده نشده
بنابراین سعی می کند با تندروی دیده شود .
چون دیگر حرفی برای گفتن ندارد .
__________
اما محمدرضای گرامی
ما در آزربایجان نیازی با دفاع شما در مقابل اکراد نداریم
زیرا ما می دانیم کردهایی در انجا زندگی می کنند که صاحب زمین و کاشانه هستند و نمی توان نه به نام آزربایجان و نه به هیچ نام دیگر آنها را از خانه هایشان آواره کرد .
ما اگر نیازی باشد به صندق رای رجوع خواهیم کرد مطمئنم آنها نیز چنان خواهند کرد زیرا غیر از این یعنی جنگ ، و انتهای جنگ با مردمانی که دو دولت آزربایجان شمالی و ترکیه را به عنوان حامی دارد عاقلانه نیست .
ضمنا این هم عاقلانه نیست که ما زمین هایمان را به اکراد بفروشیم و بعد ادعا هم داشته باشیم .
محمدرضای عزیز بلی
شما هم خطاکارید اما بزرگ ترین خطایتان فعالیت سیاسی است .
من هم نمی خواستم شما را قضاوت کنم ... مجبور شدم !
نوروز یک ائین ایرانی است . امیدوارم که ترکان نیز در سال اینده به پایکوبی و شادمانی و رقص و اواز در کنار قبر پیشه وری و باقر اف و رسول زاده و اتا تورک و براهنی و بهرنگی و موسی خیابانی و احمد شاه قاجار و ناصرالدین شاه و خاقان مغفور وسر سلسله جلیل قاجا ر اغا محمد خان قاجار .بپردازند و مرده پرستی عرب در خراسان و عراق و شامات نکنند و ما نیز خوشحال خواهیم شد .
من هم با نظر کیانوش توکلی موافق هستم. قضاوت زودهنگام در مورد انسانها کار اشتباهی است.
چیزی که مشخصه اصل و ریشه جمهوری اذربایجان دروغ هست
چطور از تغییر جمعیت منطقه قره باغ از اذربایجانی به ارمنی توسط شوروی صحبت میکنند ولی از این مورد یاد نمیکنند که همین شوروی اسم منطقه آزان رو به اذربایجان تغییر داده و در اصل این منطقه اصلا آذربایجان نیست بلکه آران هست؟
چطور پان ترک که اینقدر ادعا دارند سرکوب و کشتار تالش ها رو یاد نمیارن که خواستار بازگشت به گیلان و بقیه تالش های ایران بودند و با شدت تمام سرکوب و شکنجه و زندانی کردن تالش هارو؟
دولت نامشروع علی اف محکوم به شکست هست و روزی اران اشغالی به ایران الحاق خواهد شد.
شما ملت عزیز کورد برادر آریایی حاکمان فا رس سالار زیاد خودتان را ناراحت نکنید، اینها شوخی های برادرانه است، در خرداد ماه سال ۱۳۸۵ با ما ملت ترک هم در روزنامه ایران از این شوخی ها کردند، یک میلیون آزربایجانی به خیابانها ریختند، متاسفانه ما ندیدیم که کوردها، از ما، حداقل، حمایت لفظی بکنند، ولی ما حرکت تحقیرآمیز لباس ملت کورد را محکوم می کنیم، چون این شتری است که جلوی در همه ملتهای غیر فارس خواهد خوابید، ضعیف النفسانی که بالندگی خود را در تحقیر کردن دیگران می بینند، معمولا اصلاح ناپذیرند. و بقول شاعر محبوبشان سعدی شیرین سخن،،، تربیت نا اهل را چون گردوکان بر گنبد است، و یا،،، گر نباشد چوب تر، فرمان نبرد گاو نر.
نمیدانم منبع اطلاعات جناب کیانوش چیست ولی اینکه داعش, تروریست لندن را مأمور خود بداند امری طبیعی ست. ضرب المثلی با منشاء ایتالیائی میگوید پیروزی ۱۰۰ پدر دارد ولی شکست یتیم است. تا آنجا که من میدانم طبق گزارشات گاردین انگلستان, این تروریست با نام Adrian Russell Ajao در انگلستان به دنیا آمده و بعدا مسلمان شده است. سازمان های اطلاعاتی انگلستان چیزی در باره پدر مادر او نمیگویند و عکسی هم از این خالد مسعود منتشر نکرده اند. همه اینها اسرار است, تا کنون کسی هم مدرکی از رابطه این فرد با داعش ارایه نکرده است و سازمان های اطلاعاتی انگلستان هم چیزی در این باره نگفته اند.
هیچ فرهنگ و قومی در ایران برتر از دیگری نیست همه ایرانی هستیم و نمی گزاریم که ایران تکه تکه شود
چگونه ممکن است نیروی مرتجع، قدرت توده ی عقب مانده را تصاحب کند، ولی نیروی مترقی، نتواند توده را به دنبال خود بکشد؟
1- بین توده ی مرتجع و نیروی مرتجع یک چیز مشترک است، آنهم همین عنصر « ارتجاع» ست. هر دوی اینها در « دنیای روحی» عقب مانده و ساده نگریهای خود، مشترک و متحداند. از این رو توده بر پایه ی زمینه فکری سطحی خود به راحتی به سوی شعار های نیروی مرتجع کشیده میشود.
پاسخ یک در مقاله ذکر شده و در تکمیل آن پاسخ 2 را اضافه میکنم:
ارتجاع، ضعف و قدرت و امکانات بالفعل و بالقوه ، اهداف عاجل و آتی ، استراتژی و تاکتیک خود را دقیق و سریع مشخص و سازمان میدهد؛ چون ژنرالهای نظامی ماهر در جنگ .2- -نیروی دموکرات « نگاه ذهنی یا خیالی به کسب قدرت دارد»، ولی بعکس نیروی ارتجاعی دچار « خیال» نیست و « نگاه عینی»
دارد. این عینی نگری باعث میشود « با سرعت زیاد و با استفاده از امکانات موجود» قدرت مردم را تصاحب کند .
اما از آنجایی که« نیروی دموکرات» روشنفکر است و در عالم « فلسفیدن غرق»، به هنگام کسب قدرت ، تسخیر قله نظامی، خیال بافی میکند.
این خصلت غیر نظامی گری اجازه نمیدهد محاسبات و اعمال نظامی انجام دهد . ارتجاع در کسب قدرت یک ژنرال است ، و دموکرات یک سرباز هم نیست.
در شرایط دیکتاتوری برای پیروزی دموکراسی نیاز به جیاپ هست نه به افلاطون.
نیروی دموکرات جامعه ایران هنوز صاحب یک جبهه ی متحد یا یک سازمان مورد اعتماد همگانی در جامعه نیست.
در این اندیشه است که هدف سیاست آیا واقعا کسب قدرت است ؟ وووو
معنی این کار آن است که جناب مرتجع بفرما قدرت به شما تعلق دارد، برای ما « مردار» است.
کارفلسفیدن در سیاست به شرایط استقرار دموکراسی نیاز دارد . در دیکتاتوری برای پیروزی نیاز به وجود جیاپ هاست. وگرنه ارتجاع طبق معمول برنده است.
بنظرمن نوشتار بسیار مثبت وروشنی بود.سپاس .دشمنی با خرد ناشی از دین باوری 1000 ساله مردم ایران و تسلط فکری100 ساله چپ بر روشن فکران این سرزمین است . تجربه ما ایراینان با دین اسلام نشان میدهد که در همین 40 سال گذشته هر چه نظام اسلامی کرد دشمنی با خرد و فرهنگ مردم ایران بود . خود انقلاب اساسن نشان بیخردی و بیخبری کسانی بود که همواره سخن از عدالت و رفع ستم طبقاتی و و و میکردند .هیچ عقل سلیمی و هیچ خردمندی این همه برای خود مصیبت و در بدری و نفرت و انتقام و اعدام نمیخرید .تنها وعده پوچ بود که توانست کشوری را نابود کند.
دشمن تراشی های بی حاصل و دروغ و فریب مردم برای عدالت و تساوی حقوق برابر نه تنها عملی نخواهد بود بلکه راه را برای زندگی طبیعی جامعه بسته است . واقعیت این است که گروهی خرد ستیز تحت عنوان نماینده مردم و پیام اور دین نوین و اندیشه نو و هویت خواهی عامل تداوم دیکتاتوری و استبداد درایران هستند .رهبران این کشور و مدعیان توان باز سازی و گرداوری نیرو و کم کردن ضرر و جلوگیری از فاجعه را ندارند .فرار از اندیشه
و خرد ورزی و پناه بردن به جهان ساخته شده درون ذهن مانع اساسی رشد هر گونه خرد جمعی در ایران است .
فلسفه یونان باستان سکولار و این جهانی و طبیعت گرا بود و نه مثل فلسفه شرق که هپروتی خیالاتی آسمانی شبه عرفانی.
دیوگنس،نظریه پرداز یونانی مکتب کلبی، حدود سالهای 323-400 پیش از میلاد در یونان باستان و مستعمرههای آن در کنار دریای سیاه زندگی نمود. او همعصر اسکندر مقدونی بود و یکسال بعد از مرگ سقراط بدنیا آمد. وی منتقد جامعه و دولت و فرهنگی شد که اسکندر مقدونی در روال دمکراتیک شدنش ایجاد اختلال نموده بود.زمان دیوگنس دوره سرکوب شهر-دولت های جمهوری یونان توسط امیران اسکندر بود.انسان مغزشویی نشده همیشه طرفدار آزادی و طبیعت و مردم است. و نه فردگرا و خودخواه.
دیوگنس بجای زندگی در شهر-دولت های ورشکسته و جنگزده، توصیه به رجوع به زندگی خصوصی و دامن طبیعت می نمود.اودر باره قهرمان گرایی های آنزمان میگفت حاضرند در رقابت های بازیهای المپیک و دوئلهای گلادیاتوری همدیگر را بکشند ولی برای نیکی و عدالت بخود زحمتی ندهند. دیاگونس پیش از نیچه گفته بود برای ارزشهای جدید باید ارزشهای کهن را کنار زد.
یه دیوگنس لقب" پرولتر فلسفی" داده بودند چون او نه متفکر و معلم برج عاج نشین بلکه فیلسوف کوچه بازار و خیابان و میدانها بود.ارنست بلوخ میگفت او مبلغ ایدئولوژی گدای سعادتمند بود. هدف فلسفه کوچه بازاری و عامیانه وی یک شوک درمانی غیرمنتظره بود تا همنوعان را به تفکر اندازد. دیوگنس از نخستین کسانی بود که میخواست با کمک فلسفه انسان را آزاد کند یا به بلوغ فکری برساند ومیگفت روشنفکرباید منتقد و سرکش باشد و ایجاد مزاحمت کند، کسیکه دنبال عوام بیفتد و یا مداح اشراف گردد، یک خواجه مقطوع النسل است و نه یک فیلسوف.
دیوگنس را نیز میتوان بهلول یا ملانصرالدین یونان باستان دانست. او یکی از شوخ مزاج ترین متفکران فلسفه درسیرتاریخ اندیشه در غرب است و چون شبها در بشکه ای گلی و روی برگ درختان میخوابید به او القابی مانند آواره و بی سرپناه و آنارشیست و درویش داده بودند. او گاهی هم در خرابه ساختمانها و امامزادهها و قبرستانها و عبادتگاهها می خوابید چون مبلغ یک زندگی ساده و مینی مالیستی بود.
دیوگنس را جانشین و شاگرد فلسفی سقراط نامیده اند. عده ای به او لقب "دیوانه مفید" داده بودند. او سقراطی بود که واهمه نداشت تا معرکه گیر و شوماستر و دلقک فلسفی خطابش کنند. ایده آلهای سقراطی مانند خودکفایی و پرهیزکاری و خودسازی و عرفان را تا مرز اغراق آمیزی پیش میبرد و تبلیغ میکرد.
دیوگنس بیشتربه سبب اصالت فلسفی اش مشهور شد ونه بدلیل ایدهایش. او میگفت فلسفه نباید ملال آور و خسته کننده باشد، فلسفه یعنی حقایق درونی را با صدای رسا بیان نمودن. وی تمام قوانین و عادات و آداب و رسوم و قراردادهای مرسوم را به زیر سئوال برد و به تحقیر هنجارهای اجتماعی و محدودیت های ناشی از آنان پرداخت.
دیوگنس خواهان یک زندگی طبیعی خارج از نرم و وظایف اجباری اجتماعی بود. او خودکفایی وتحقیر آداب و سنت و قوانین رسمی حاکم برجامعه را تنها راه تقوا و بالاترین ارزش اخلاقی میدانست و از حرص زدن برای ارضای نیازهای غیرضروری و لوکس انتقاد میکرد و با شعار بازگشت به دامن طبیعت خواهان خروج از ماشین بدون ترمز تمدن شده بود.
دیوگنس زیباترین سرمایه انسان را کلام آزاد میدانست و به تنبلی فکری و ساده لوحی و ساده گرایی و دنباله روی و سیاهی لشکر بودن در فرهنگ و در زندگی اعتراض نمود ومیگفت انسان به سبب فرهنگ غیرعادلانه وطبفاتی، غیرآزاد وناراضی شده است.او به مبارزه با فرهنگ و دولت و جامعه ای ریاکار پرداخت.
از جمله سخنان مشهور دیوگنس این بود که میگفت باید در برابر سرنوشت،شجاع- و در مقابل عشق، خردگرا- و در برابر قانون،طبیعتگرا بود، آرامش برای جوانان،تربیت است- وبرای نیازمندان،ثروت- و برای ثروتمندان،زینت. نظرات دیوگنس شباهتهایی به سوفسطائیان و سقراطی ها و آنارشیستها و نظرات غیرآکادمیک افلاتون داشت.
دیوگنس خواهان یک زندگی طبیعی و بدون اجبارهای اجتماعی بود و میخواست از سنت ها وفرهنگ ارتجاعی فاصله گرفته و با تاریخ خونین کشور خود قطع رابطه کند.
نوروز 1396 در قبر حافظ و قبرجعلی کوروش مرده پرستی اریایی یعنی همین
بنیاد شونیزیم فارس بر دو پایه گذاشته شده ا- بزرگ بینی فارسی ٢- کوچک بینی ملل غیر فارس . برای پیش برد این سیاست حدود ٩٠ سال است که سیاست تحریف و جعل و تحقیر غیر فارسها مدام و در هر فرصتی پیش برده میشود و رژیم هر از گاهی بکار این و یا آن شخص توهین کننده پایان میدهد تا چنین وا نمود کند که مخالف توهین به ملل غیر فارس است ولی تا بحال همین رژیم ایران شاه و شیخ حاضر نشده قانون ممنوعیت توهین به ملل غیر فارس را تصویب بکند و توهین به ملل دیگر همانند کشور های اورپائی جرم محسوب شود . من این عمل کثیف و غیر انسانی را محکوم میکنم حالا ببینینم چند تشکیلات ایرانی حاضر به محکوم کردن هستند
مزدک عزیز مقاله ترجمه شده و یا نوشته شده شما برای جامعه ایرانی حالتی کاملا انتزاعی دارد، چون در کشوری که ابتدائی ترین حقوق ذاتی انسان یعنی تحصیل بزبان مادری زیر پا گذاشته می شود، صحبت کردن از شاخص های خردمندی یاسین است برای این جامعه، در واقع نان نداریم بخوریم در مورد بستنی شکلاتی بحث می کنیم، من در وحله اول زبان مادریم را از بند تاریخ سازان پارسی
ایران باستان باید آزاد کنم، و وقتی به اعتماد بنفس ملیم برسم، بعد در مورد مزه دمکراسی و سکولاریزم و شاخص خردمندی بحث کنم. من فعلا بزبان مادریم بیسواد نگهداشته شده ام، اجنه این کار را که با من نکرده؟ بلکه ملتی نامرعی که زبانش را بدون کسب اجازه از من و ملتم بعنوان زبان رسمی بر جامعه ترک آزربایجان در شهر من در خانه من در رادیو تلویزیون من خودش را تحمیل کرده، و نان شبم را هم بزبان فارسی گره زده تا نتوانم جیک بزنم
در مقاله منظور از «عاقل یا خردمند» و« دیوانه»توضیح داده شده است.
بله، اینجا دیوانه به معنی کسی نیست که از نظر پزشکی مریض است.
-«دیوانه»در مقاله نیرویی ست که«درجامعه دیکتاتوری و تبعیض و بی عدالتی پیاده کرده یا طرفدار پیاده شدن آنهاست ؛ و برای رسیدن به اهداف خود از شعارهای خوب و خوب جهت فریب مردم سود جسته یا می جوید.آگاهانه یا ناآگاهانه»
-«عاقل یا خردمند»نیرویی ست که میخواهد عکس عمل دیوانه در مقاله را پیاده کند. یعنی منافع و زندگی راحت را در « دموکراسی و رفع تبعیض وعدالت اجتماعی» دنبال میکند.
اینجا عاقل و دیوانه ، هر دو به منافع خود آگاه هستند. یکی آن را در دموکراسی و دیگری در دیکتاتوری می جوید.
- آنچه شایسته و انسانی و اخلاقی ست همان تامین منافع فردی و گروهی و لایه ای( اجتماعی) ، از راه « دموکراسی و عدم تبعیض و عدالت اجتماعی» ، در قالب « مشارکت همگانی در اداره ی امور جامعه و حکومت» ست. این شیوه در جهان پیشرفته جز استانداردهای پذیرفته شده است. و تا حد قابل توجهی نیز پیاده شده است. و نتایج مثبتی نیز دارد.اما تامین منافع « فردی و گروهی» با استبداد و تبعیض و بی عدالتی از دید« انسان پیشرفته ی سیاسی-اجتماعی» عصر ، از دید
بشریت، کار مذموم و خلافی ست. حد اقل تا حدود معیارهای استاندارد جهانی.
- در سخن، هیچ نیرویی مخالف این راه نیست و همه با دموکراسی و عدم تبعیض و عدالت و قانون موافق اند؛ اما در عمل می بینیم
نیرو یا نیروها بر خورداری از این ارزشها را « تنها برای خودی ها» شایسته می دانند و عمل میکنند و غیر خودیها از آنها محروم اند.
- و در « تبلیغات» فریاد « وجود دموکراسی حقیقی» گوش فلک را کر میکند. مانند ایران یا جاهای دیگر. معمولا گروه ها و آدمها نیز همین وضعیت را دارند.
اینجا بین مردم و حکومت، دو راه وجود دارد: دموکراسی یا استبداد. هرکس بنا به تشخیص خود و بر پایه ی منافع خود، راهش را انتخاب میکند. و وارد میدان مسابقه ی سیاسی میشود.
این میدان عملا « سرخ و سفید» است یغنی « مسالمت آمیز و خونین». و آمیخته به هردو. که لازم است « مسالمت آمیز» باشد.
-----
مفهوم « عاقل» به صورت عام این است که همه عقل دارند و از این نظر « خردمند» نامیده میشوند. خرد توانایی و نیروست در انسان. نیروی تشخیص . یک ابزار است برای گشودن گره های زندگی. همه ابزار عقل را به کار میبرند.
یکی مثل داعش از آن استفاده میکند، مثلا در رانندگی. مردم را با آن له میکند. دیگری هم با همین رانندگی مریضی را به بیمارستان میرساند. راننده و داعش هردو از عقل بهره میجویند برای اهداف و منافع خود؛ اما، کدام « بهره جویی» درست است و کدام غلط؟ آنچه انسانی ست، اخلاقی ست، به سود سعادت و راحتی و خوشی و سلامتی « فردی و همگانی» ست ، صحیح است؛ و شق دیگر غلط. خلاف. غیر قانونی. و غیر انسانی.
-----
خرد ابزار است.
1-چگونه می توان این ابزار را به کار گرفت؟
2- استعمال خرد برای چه اهدافی درست است و برای چه اهدافی نادرست ؟
استعمال خرد « خوشی "فردی و اجتماعی" انسان را در دو بعد « فردی و عمومی» فراهم کند درست است ، ولی اگرآن را نابود کند غیر انسانی و غلط است. تامین آزادیهای فردی و اجتماعی، در جهت سعادت فرد و اجتماع.
-به کارگیری خرد نیاز به آموختن « فن خرد ورزی» دارد. آن یک فن است. تکنیک است.
انسان این فن را در طول زندگی با آزمایشهای گوناگون به صورت خودآموز یاد میگیرد.
اما تا چه حدودی؟ در انسانها فرق میکند. برخیها استادانه آموخته اند، انجام میدهند، برخیها نیز کم آموخته اند.
بعضی ها هم عادت کرده اند همیشه مقلد باشند. و به دنبال چوپان ها روند.
3- اگر فن خرد ورزی را بخواهیم خیلی چکیده بیان کنیم از چه فرمولی میتوانیم استفاده کنیم؟
-«سئوال آزمایش، سئوال آزمایش، بازهم سئوال آزمایش»
خرد ورزی ربطی به بیسوادی، باسوادی، متخصص و غیر متخصص ندارد.
البته اینان امکانات زیادی دارند که این فن را بیاموزند تا یک نفر بیسواد.
""" کاهش نفوذ ایران در منطقه """ مقایسه "" دو بندر "" گوادر در پاکستان و بندر چابهار در ایران "" آینده تاریکی را پیش روی ما میگذارد، در حالیکه بندر چابهار قرار بود با سرمایگذاری هندیها، به رقیبی برای بندر گوادر پاکستان تبدیل شود، در سطح یک بندر ماهیگیر مانده است. "" وضعیت برای بندر چابهار شاهنامه خوانان وخیمتر میشود "" هند بدترین و کم جذاب‌ترین اقتصاد‌های نو ظهور را از آن خود کرد، در حالیکه "" مکزیک رتبه اول و "" ترکیه رتبه دوم "" را کسب کرد، آیا هند نیز، مانند جامعه شاهنامه خوان و ارمنستان منزوی خواهد شد؟ با نزدیکی چین به پاکستان، هند رقیب چین، دیگر نمیتواند روی کمک‌های تسلیحاتی روسیه حساب باز کند. ترامپ نه تنها در حال هل دادن اروپا به لبه پرتگاه است، بلکه اینکار با هند نیز خواهد کرد و جامعه شاهنامه خوان، بیشترین زیان را خواهد دید، نخبگان فارس، آیا روی اسب مرده شرط‌بندی کردن، از نخبگی
ن، از نخبگی شماست؟ پس این همکاری با ارمنستان و تروریست‌های کمونیست پ ک ک را چگونه توجیه می‌کنید؟جناب عارف پيمان گرامي، كار غير اخلاقي را.فردي كه با شما مصاحبه كرد -انجام داده است.همكار ما بابك ازاد أين مطلب منتشره توسط يوسف صمدى نمين را. در ايرانگوبال گذاشته است و هيج كار غير اخلاقي هم إز سوي ايشان انجام نگرفته است. بعبارة ديگر أين يوسف صمدى نمين بود كه در مصاحبه يكي و نيم ساعته با شما بشكل ناقص و در ده دقيقه ان را منتشر كرد و شما مي بايد با ان شخص برخورد مي كرديد.