ایرادات فرضیه
ناشناس
ایرادات فرضیه
۱- روشن نیست که چطور هرتسفلدی که جنایت بزرگتری در تخت جمشید کرده بود، از انجام همان جنایت در پاسارگاد سرباز زده است. اگر او آن اندازه راستکردار بود که زندگی خویش را بر روی آن قمار کرد، چرا پیش از این در تخت جمشید دست به آن کار هولناک زده بود؟
۲- نویسنده پرشتاب این مقاله سرهمبندیشده نقل قولی از یکی از نامههای هرتسفلد آوردهاست تا فضایی هراسناک را علیه او به دلیل ایستادنش در برابر جنایتپیشگان باستانگرا، ترسیم کند. غافل از آنکه تاریخ این نامه را خودش در پاورقی آوردهاست. در ۱۹۲۵ هرتسفلد هنوز حتی کار در تخت جمشید را هم آغاز نکرده بود، چه برسد به پاسارگادی که مدتها بعد کاوش شد. هرتسفلد در ۱۹۳۱ پروژه تخت جمشید دانشگاه شیکاگو را آغاز کرد. اجازه کار ندادن دولت رضاشاه به او را هم حتی اگر به دلیل یادشده یعنی قاچاق اشیای عتیقه ندانیم، به دلیل روابط گرم ایران و آلمان نازی بود. دولت رضاشاه روز به روز به آلمان نزدیک و از آمریکا و بریتانیا دور میشد و از همین رو کاوشهای تخت جمشید به مرور از دست آمریکایی- آلمانیهای یهودیالاصل به سوی آلمانیهای نژادپرست پیش رفت. [۵] و آواره و تنگدست شدن هرتسفلد یهودی و ضدهیتلر از این روست.
۳- به فرض که هرتسفلد که پیش از جنگ جهانی دوم و استروناخ که پس از جنگ به جعل هدفمند آثار تخت جمشید و پاسارگاد دست زده باشند، با روی کار آمدن دولتی یهودیستیز در آلمان و نزدیکی روزافزون آن با دولت ایران، باید بیننده توقف و حتی وارونهشدن روند جعل در سایتهای باستانی ایران میبودیم. حال آنکه مطلقا چنین نیست و نژادپرستان یهودیکش آلمانی دقیقا کار تیم پیشین را ادامه دادند و پس از جنگ، کار دوباره به دست غربیان عمدتا یهودی بازمیگردد. وارون آنچه تنها در وبلاگهای فارسی گفته میشود، اریک اشمیت که جای هرتسفلد را در ایران ستاند و کارهای مهمتری در پارسه و نقشرستم، تختسلیمان، چشمهعلی ری، فیروزآباد و … کرد، یهودی نیست. او پس از سفر به ایران با مری هلن یک میلیونر عاشقِ پرواز آمریکایی که او هم یهودی نبود، ازدواج کرد و این دو نام هواپیمای دونفرهی خود را “دوست ایران” گذاشتند و تکنیک عکسبرداری هوایی را در باستانشناسی اختراع و به نام خود ثبت کردند. باز وارون فضایی که هخامنشیستیزان ترسیم میکنند. هیچ خبری از بودجههای گزاف و کلان نهادهای بینالمللی و بنگاههای استعماری و صیهونیستی نبودهاست. اشمیت و یارانش در انستیتو شرقشناسی دانشگاه شیکاگو دربهدر در اروپا و آمریکا به دنبال اعانهها و کمکهای مردمی میگشتند و با نامهنگاریهای مداوم چند هزار دلار پول بدست میآوردند. نامههای آنان اکنون موجود است که در آن گاه به التماس افتادهاند که خواهش میکنم رقمی اندک بفرستید تا دستکم این فصل کاوش به پایان برسد و نیمهکاره رها نشود و در پایان هم عملا کار آنها با کمبود پشتیبانی مالی روبرو شد و در سال ۱۳۱۸ خورشیدی به پایان رسید.
۳- به فرض که هرتسفلد که پیش از جنگ جهانی دوم و استروناخ که پس از جنگ به جعل هدفمند آثار تخت جمشید و پاسارگاد دست زده باشند، با روی کار آمدن دولتی یهودیستیز در آلمان و نزدیکی روزافزون آن با دولت ایران، باید بیننده توقف و حتی وارونهشدن روند جعل در سایتهای باستانی ایران میبودیم. حال آنکه مطلقا چنین نیست و نژادپرستان یهودیکش آلمانی دقیقا کار تیم پیشین را ادامه دادند و پس از جنگ، کار دوباره به دست غربیان عمدتا یهودی بازمیگردد. وارون آنچه تنها در وبلاگهای فارسی گفته میشود، اریک اشمیت که جای هرتسفلد را در ایران ستاند و کارهای مهمتری در پارسه و نقشرستم، تختسلیمان، چشمهعلی ری، فیروزآباد و … کرد، یهودی نیست. او پس از سفر به ایران با مری هلن یک میلیونر عاشقِ پرواز آمریکایی که او هم یهودی نبود، ازدواج کرد و این دو نام هواپیمای دونفرهی خود را “دوست ایران” گذاشتند و تکنیک عکسبرداری هوایی را در باستانشناسی اختراع و به نام خود ثبت کردند. باز وارون فضایی که هخامنشیستیزان ترسیم میکنند. هیچ خبری از بودجههای گزاف و کلان نهادهای بینالمللی و بنگاههای استعماری و صیهونیستی نبودهاست. اشمیت و یارانش در انستیتو شرقشناسی دانشگاه شیکاگو دربهدر در اروپا و آمریکا به دنبال اعانهها و کمکهای مردمی میگشتند و با نامهنگاریهای مداوم چند هزار دلار پول بدست میآوردند. نامههای آنان اکنون موجود است که در آن گاه به التماس افتادهاند که خواهش میکنم رقمی اندک بفرستید تا دستکم این فصل کاوش به پایان برسد و نیمهکاره رها نشود و در پایان هم عملا کار آنها با کمبود پشتیبانی مالی روبرو شد و در سال ۱۳۱۸ خورشیدی به پایان رسید.