گاهی وقتها ادم نمیداند چه باید بنویسد چه جواب ی باید بدهد . همه چیز قاطی شده است . داروی در باره این نوشته و پرداختن به جزئیات ان خطاست . این نوشته مانند ادمی معلولی میماند که روی صندلی چرخدار به این سو و انسو برده میشود و کلماتی نامفهوم بیان میکند .شاید پدر و مادر معلول بدانند این معلول چرخ نشین چه میخواهد بگوبد .اما نگاه دیگران تاسف اور و یا اهی است که چرا اینگونه شد چه مرضی دارد خدا شفایش بدهد بیشتر نیست.
پرسش این جاست که چرا بخش مهم روشنفکران کشور های اسیائی از هر نژاد و قوم این گونه بخت برگشته میشوند .این افراد فریب چه پیامی را خوردند چه سرابی دیدند که این گونه خود را در منجلاب تنفر غرق میکنند؟ ریشه تنفر یکی است و نماد ان مختف . مانند تنفر از سرمایه داران که میراث چپ است .تنفر از ازادی تنفر از نوع انسان از زبان
اگر امروز این بیماری درمان نشود بدون شک افت ان دامنگیر همگان خواهد شد .