اگر بحث بر سر نژاد و ستم
ناشناس
اگر بحث بر سر نژاد و ستم مرتبط با آن است که به کارنامه خونین و هول آور موسوی اردبیلی و ملا حسنی و خلخالی توجه کنید که ترک بودند و هزاران فارس و عرب را به جوخه تیر باران سپردند و اینجا اقوام غیر ترک هستند که طلبکارند .آیا در مدیریت کلان و حضور در بوروکراسی سیاسی ایران پیش زمینه های خاص وابستگی قومی و زبانی تعیین کننده است و یا تنگ نظریهایی که ماهیت ایدئولوژیک مذهبی-شیعی دارد. آیا یک فارسیزبان سنیمذهبِ اهل خراسان با یک آیت الله صاحب قدرت عرب مثل آیت الله عباس کعبی یا آیت الله ترک آذربایجانی شیعه مذهبِ معتقد و ملتزم به گفتمان حاکم از فرصتهای یکسان بهرهمند هستند؟! این چه دولت شوینیستی " فارس" است که ميلياردها دلار از سرمايه كشور را به جیب ملت عرب فلسطين ، ملت عرب لبنان و ملت عرب غزه می ریزد؟ سهم کارگر ان و تهیدستان زن و مرد.....
و بچه های " فارس " از این مواهب و فرصتهایی مادی چقدر بوده است. زیرشاخه ساختار قدرت ، «زبان وفرهنگ» را در نظر بگیریم .مگر وزارت ارشاد جمهوری اسلامی جز مبلغ فرهنگ و ارزشهای اسلامی به عنون شاکله سوقات فرهنگ عرب در جامعه امروز ایران بوده است؟ این چه حاکمیت "شوینیستی فارسی " است که محتوای نظم و نثر، فیلم ، موسیقی، نقاشی و مجسمه سازی همگی باید رنگ و بوی دین عرب یعنی اسلام را داشته باشد و هویت ایرانی باید به نفع تقویت هویت اسلامی -عربی از صحنه بیرون برود؟این چه حاکمیت "شوینیستی فارس" است که ماهیت و زیربنای سیاستهای راهبردی و نظام برنامه ریزی فرهنگی در نظام آموزش و پرورش از ابتدا تا عالیترین سطح آموزشی کشور نه تقویت و پیشبرد فرهنگ ایرانی که توجه به مبانی ایدئولوژی اسلامی-عربی است و در خصوص زبان عربی درقانون اساسی اش در اصل شانزدهم آمده است: از آن جا که زبان قرآن وعلوم و معارف اسلامی عربی است این زبان باید از دوره ابتدائی تا پایان دوره متوسطه تدریس بشود.