آنچه به خود ما برمیگردد این
آ. ائلیار
آنچه به خود ما برمیگردد این ست که
از نظر اندیشه پیشرفت کرده ایم.
و میدانیم برای حل مشکلات لازم است « فکر و اندیشه» داشته باشیم و این را هم دهه هاست یافته ایم:
« آذربایجان چلیق» و « تورک چولوق».
به زبان فرنگی یعنی « آذربایجانیزم» و « ترکیزم».
از نظر ایده شناسی یعنی « ایده لوژی آذربایجانیسم و ترکیسم».
از زاویه ی جامعه شناسی « مجموعه ی سیستم نظریات و خواسته های » ثروتمندان سطح بالای جوامع « اذربایجان و ترکیه » و مانند اینها.
از آنجاییکه سرنوشت هر جامعه را « ثروتمندان و قدرتمندان» تعیین میکنند راه چاره را در این دو ایده لوژی که « گوهر " ملت چیلیق" ناسیونالیسم» ماست کشف کرده ایم.
دنیا دنیای « کار آفرینان» است و ضروریست که حاکمیت در جوامع مذکور به این قشر اجتماعی که همه صاحبان ابزار مدرن تولید و ترقی و تمدن اند، منتقل شود.
البته دوران رابوتا هاست و همه کار بدون دست بشر به انجام میرسد و خواهد رسید. انسان تنها وظیفه ی « تماشاگری»
شادمانه را به عهده خواهد گرفت.
و بدین منوال « یئرده قالمیشلار» ، ایش سیزلر، تور تؤکونک لر، وووو در این شرایط « کار آفرینی» میکنند و از گرسنگی نجات مییابند.
کور تاریدان نه ایستر، ایکی ایشیق گؤز، بیری ایری، بیری دوز
ما هم بالاخره صاحب دو چشم بینا می شویم. گیرم لوچ.
بطور خلاصه این مکتب و فلسفه ی ماست . گویا نامش " مکتب تبریز " است. یا چیزی مانند این.
---
این سه کلمه ( ملت چیلیق، آذربایجان چیلق، تورک چولوق) شوونیسم را کنار زده و میزند و استقلال را به وطن ما هدیه کرده و خواهد کرد.
اینکه « چه چیزی حق ماست؟ و چه چیزی برای ما تبعیض است؟» و « شناخت حقوق و تبعیضات» چیست ، ویا اینکه
آذربایجانی سئومک- آذربایجان دوستی، احساس تاریخی مردم آذربایجان است و عنصری از هویت آن، بدرد ایده لوژی
ترکیزم و آذربایجانیزم نمیخورد؛ اینها راه ما را به سوی متحدانمان نمیکشاید. یگانه راه همان سه کلمه ی سحر آمیز است که گوهر فلسفه و مکتب ما را عیان میکند .
پارلمان را در خارج تشکیل داده ایم و ارتش را هم در داخل ایجاد میکنیم.
در کل مشکلی نیست. اگر جنگ آمریکا و ایران هم بیاید « داها» بهتر. خانه ی خدا را زیارت کرده ایم و حتما
نعمتهایش نصیب ما خواهد شد.
این وضع و شرایط بخشی از کوشندکان ماست، وضع دیگران نیز از این تکه پیداست.
گفته میشود: هامیسی بیر بزین قیراغیدی. نه بیلیم بلکه ده دییل. دئمک اولماز.
شادمانه را به عهده خواهد گرفت.
و بدین منوال « یئرده قالمیشلار» ، ایش سیزلر، تور تؤکونک لر، وووو در این شرایط « کار آفرینی» میکنند و از گرسنگی نجات مییابند.
کور تاریدان نه ایستر، ایکی ایشیق گؤز، بیری ایری، بیری دوز
ما هم بالاخره صاحب دو چشم بینا می شویم. گیرم لوچ.
بطور خلاصه این مکتب و فلسفه ی ماست . گویا نامش " مکتب تبریز " است. یا چیزی مانند این.
---
این سه کلمه ( ملت چیلیق، آذربایجان چیلق، تورک چولوق) شوونیسم را کنار زده و میزند و استقلال را به وطن ما هدیه کرده و خواهد کرد.
اینکه « چه چیزی حق ماست؟ و چه چیزی برای ما تبعیض است؟» و « شناخت حقوق و تبعیضات» چیست ، ویا اینکه
آذربایجانی سئومک- آذربایجان دوستی، احساس تاریخی مردم آذربایجان است و عنصری از هویت آن، بدرد ایده لوژی
ترکیزم و آذربایجانیزم نمیخورد؛ اینها راه ما را به سوی متحدانمان نمیکشاید. یگانه راه همان سه کلمه ی سحر آمیز است که گوهر فلسفه و مکتب ما را عیان میکند .
پارلمان را در خارج تشکیل داده ایم و ارتش را هم در داخل ایجاد میکنیم.
در کل مشکلی نیست. اگر جنگ آمریکا و ایران هم بیاید « داها» بهتر. خانه ی خدا را زیارت کرده ایم و حتما
نعمتهایش نصیب ما خواهد شد.
این وضع و شرایط بخشی از کوشندکان ماست، وضع دیگران نیز از این تکه پیداست.
گفته میشود: هامیسی بیر بزین قیراغیدی. نه بیلیم بلکه ده دییل. دئمک اولماز.