انقلاب ضدسلطنتی خلق ایران در سال 57 منحوس نبود، بلکه این خمینی خون آشام و دار و دستۀ مرتجعش منحوس بودند.
انقلاب 57 ، شکوهمند و غرور آفرین بود اما متاسفانه در خود ایران به خون نشست و به علت ضعف و ضربات سختی که سازمانهای چریکهای فدائی و مجاهدین خلق از ساواک خورده بودند و کادرهای رهبری کننده اساساً در زندان بودند و نیز برخی علل داخلی و خارجی دیگر مثل استبداد شاه و زدوبندهای خمینی با امپریالیستهای غربی و جریان داشتن جنگ سرد و... زمام امور به دست مرتجع قهاری همچون خمینی افتاد و انقلاب به قهقرا فرو رفت! تا جایی که کار به قیامی دوباره کشید و مقاومتی که هنوز هم ادامه دارد.
شیخ و شاه از بابت ارتجاع و واپسگرایی، و از بابت مردمستیزی و آزادیکشی، همزاد یکدیگرند. شاه میگفت سایۀ خداست و سلطنت موهبتی الهی است که در نسل اندر نسل، جریان مییابد و پسرش هم ولیعهد و ولایت عهد است. شیخ هم روی دست شاه
انقلاب ضدسلطنتی خلق ایران در
انقلاب ضدسلطنتی خلق ایران در
بهمن موحدی(بامدادان)
بلند شده و میگوید که ولایت و سلطنت مطلقه از آن اوست، ولی خدا، خلیفه پیغمبر و نایب امام زمان است.