نوشتار بسیار خوب تاریخی بود .اما انچه شکست بختیار را تضیمن کرد دشمنی دو گروه دینی و چپی با نظام سلطنت و باور ساده لوحانه به نظام عدالت خواهانه عهد علی و نظام سوسیالیستی نوع شوروی بود . از فردای 28 مرداد تا سال 57 فرصت برای اندیشه و سازماندهی بود .فرصت برای بررسی در باره انچه در شوروی سابق گذشته است .گزارشی و یا کتابی از سالهای حکومت وحشت استالین که کشتار های 50 هزار نفری راه انداخته بودند در دسترس جوانان ان زمان نبود .( هنوز هم بخش باسواد و سیاسی کار ما نمی خواهد بداند در ان زمان در روسیه چه گذشت ) اغلب جوانان دانشگاهی هر گز نگاهی انتقادی به جریانی بنام ماکسیسم لنینسیم نداشتند هنوز هم ندارند . چهار جلد لنین و یک مانیفست و یک تفنگ و یک دنیا سراب برای جامعه سوسیالیستی جریانی بنام هویت ایرانی منافع ملی ازادی و انتخابات ازاد
شادروان بختیار میتوانست ایران را از هیولای ادمخواران اسلامی و جلادان چپ نجات دهد اگر او را می فهمیدند .انها که تجربه انقلاب مشروطه و 28 مرداد و خرداد 42 را در حافظه خود داشتند و خطر سقوط سلطنت را پیش بینی میکردند اقدامی تاریخی برای جلوگیری از فاجعه انجام ندادند .نه تنها مخالفان سلطنت بلکه خود دربار و هواداران به نقش تاریخی نظام و سرنوشت ایران در صورت واژگونی باوری نداشتند و پیشاپیش گریختند .شادرون بختیار در میان گروهی که فرار میکردند و دزدان و غارتگران و ادمکشانی که از پی می امدند گرفتار بود .این فاجعه ادامه دارد و گروهای مدعی بیش از بیش به تخریب ایران دست میزنند . نه پیمانی و نه وحدتی با هم ونه باوری به ازای و تمامیت ارضی ایران دارند .هنوز هم اندیشه بختیار و بختیاروجود دارد ولی خود خواهی و بی مسئولیتی مدعیان خوشبختی نسل اینده و سرنوشت ایران را تباه میکند.