در روشن شدن یک واژه .در
ناشناس
در روشن شدن یک واژه .در اینترنت چنین امده است که.(.ازخودبیگانگی یا الیناسیون (به انگلیسی: Alienation) واژهای است که در لغت بهمعنای از دست دادن، یا قطع ارتباط با چیزی است. این واژه به طورخاص در دستنوشتههای اقتصادی-فلسفی ۱۸۴۴ مارکس بیان شد و از این طریق شهرت یافت. در این کتاب این اصطلاح برای انسانی بهکار رفتهاست که با طبیعت انسانی بیگانه شدهاست.[۱]
مارکس این اصطلاح را از دو واژهٔ هگلی Entäusserung و Entfremdung اخذ کردهاست. هگل این دو واژه را برای توصیف آگاهی ناخشنود در تمدن روم و قرون وسطای مسیحی بهکار بردهاست. مارکس این واژه را برای توصیف کارگران مزدبگیری بهکار برد که از وضع زندگی راضیکنندهای برخوردار نیستند، چرا که فعالیت زندگی آنها - بهعنوان عامل اجتماعی مولد - خالی از هرگونه کنش یا رضایت گروهی است و هیچگونه مالکیتی بر زندگی یا محصولاتشان ندارند.[۲])
Entfremdung =از خود بیگانگی و Entäusserung=تسلیم شدن / از چیزی دست شستن/ .وانهادن / واگذارشدن / خود را واگذار کردن . و قران در باره کسانیکه خود را وانهاده اند میفرماید )صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿۱۸﴾ كرند لالند كورند بنابراين به راه نمى آيند (۱۸)
آنان (از شنيدن حقّ) كر و (از گفتن حقّ) گنگ و (از ديدن حقّ) كورند، پس ايشان (به سوى حقّ) باز نمىگردند.*
Entfremdung =از خود بیگانگی و Entäusserung=تسلیم شدن / از چیزی دست شستن/ .وانهادن / واگذارشدن / خود را واگذار کردن . و قران در باره کسانیکه خود را وانهاده اند میفرماید )صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿۱۸﴾ كرند لالند كورند بنابراين به راه نمى آيند (۱۸)
آنان (از شنيدن حقّ) كر و (از گفتن حقّ) گنگ و (از ديدن حقّ) كورند، پس ايشان (به سوى حقّ) باز نمىگردند.*