اینگونه تصمیمگیری برای هنرمند و نویسنده و یا سایر فعالین اجتماعی و در حقیقت جلوی آتشرفتنها تصمیمگیری شخصی است که هنرمند یا نویسنده آن را برای خود اتخاذ نماید. کسی برای ایشان نمیتواند تکلیف تعیین نماید و نسخه بنویسد. از ایشان میتوانند انتظار داشته باشند که از روی ترس یا اجبار و یا به طمعی از حکومت آزادیکش تعریف و تمجید دروغین ننماید ولی اگر هنرمند به مبارزهجوئی در برابر حکومت وحشت نپرداخت جائی برای سرزنش از او در این امر حذر از خطر باقی نمیماند. این هنرمند است که نه تنها باید روح مبارزهجوئی را در خود داشته باشد بلکه شرائط شخصی، خانوادگی و اجتماعی برای او باید آماده باشد و روی آن فکر کرده باشد و تصمیم منطقی و بجائی گرفته باشد. و گرنه علاقه و انتظارات بیجای آنهائیکه دستی از دور بر آتش دارند در اینکه از هرهنرمندی قهرمان و مبارز انقلابی بسازند دور از حقیقت و واقعیت است
در انقلاب کبیر فرانسه تندروهای جانب روبسپیر، لاوازیه دانشمند بهنام زمان خود را زیر گیوتین بردند چون گویا فکر کردند احساسات سلطنتطلبی دارد و این جمله تاریخی کوتهبینانه و خجالتآور از روبسپیر باقی ماند که «انقلاب دانشمند نمیخواهد». حالا هم این گروه خودخواه که به دلائل سیاسی و شخصی خویش به اصغر فرهادی پریدهاند کار دنبالهروهای نادان روبسپیر را انجام میدهند و تاریخ را تکرار مینمایند. چه، با سخنان تند و ناروایشان گیوتین روحی برای اصغر فرهادی فراهم آوردهاند. در حالیکه مملکت هم نیاز به هنرمند و هم نیاز به نویسنده دارد بهخصوص وقتی ایشان در سطح بالای هنری و فرهنگی باشند. و بالاخره همه هنرمندان که نباید فعال سیاسی باشند. همین قدر که برای مردمشان باعث افتخار شدهاند با ارزش است.
اصغر فرهادی بسیار بهجا به دولت امریکا و سیاستهای نادرست دانالد ترامپ رئیس جمهور امریکا انتقاد کرده است. و بالاخره بسیار مهم در نامهاش اضافه کرد که این سیاستها سبب ایجاد ترس و نگرانی در مردم این کشورها میشود و اینکه «این کشورها خود قربانی تجاوزاند». در اینجا فرهادی از کشورش و منطقهای که در آن زندگی میکند در برابر یک تهدید واقعی دفاع کرده است. تنها فرهادی نیست که این اتتقاد را از آقای ترامپ کرده است هزاران نفر در شهرهای بزرگ امریکا مسلمان و غیر مسلمان در خیابانها علیه این سیاست اعتراض کردند و شعار دادند. برخی از غیرمسلمانها روی سینهشان نوشتند: «ما مسلمانیم» در اروپا هم به چنین سیاستهای نژادپرستانه و با منع آزادی دین و مذاهب مردم اعتراض نمودهاند.
گروه ایرانی که علیه فرهادی مینویسند همه طرفدار آقای دانالد ترامپ و سیاستهای غیر دمکراتیک او هستند حتی اگر احیاناً مینویسند ما طرفدار ترامپ نیستیم. ممانعت از ورود به امریکا از شش کشور مسلمان خاورمیانه که عراق هم از آن بیرون گذاشته شد برای گروه بزرگی از ایرانیان بسیار زیانبخش است. اگر به نسبت رفت آمد به امریکا در این کشورها توجه نمائیم ملاحظه میکنیم که میزان مسافرت مردم ایران به امریکا قابل مقایسه با جمع این رقمها در میان چهار کشور دیگر نیست و این ممانعت تنها به خاطر ایران ساخته شده است. و در عمل این مردماند که زیان متوجهشان است و گرنه مسئله رفتوآمد چندان گریبان دولتها را نمیگیرد.
سیاستهای دستراستی آقای ترامپ جمع کثیری از مردم امریکا را نیز عصبانی کرده است و زنان علیه او تظاهرات یک ملیونی به راه انداختند حالا گروهی از ایرانیان در خارج از کشور دایه مهربانتر از مادر شدهاند و در دفاع از سیاستهای پرزیدنت ترامپ، هنرمند بزرگ ایران اصغر فرهادی را مورد مؤاخذه و عتاب و خطاب قرار دادهاند. آقای ترامپ نشریات و دستگاههای اطلاعرسانی امریکا (Media) را «دشمن مردم»(۱) خطاب میکند. عنوان «دشمن مردم» ابتدا در زمان استالین مورد استفاده قرار گرفت و بعدها خروشف آن را علیه کارهای ضد مردمی استالین عنوان نمود.
از طرفداران سلطنت پهلوی گرفته تا چپهای هنوز دنبالهرو حزب استالینیستی توده در نشریات و بلندگوهایشان و آنهائی که در میان این دو جناح که یک روز سر هم را میبریدند و امروز خط فعالیتشان تنها علیه ملیها و طرفداران دمکراسی و چپهای غیر وابسته است، پنجه به صورت هنرمند برجسته و نامدار ایران اصغر فرهادی میزنند