رفتن به محتوای اصلی

راه حل سوم رجوی چیست ؟

راه حل سوم رجوی چیست ؟
ناشناس

راه حل سوم رجوی چیست ؟
در ابتدا باید به کسانی که هر نوع مخالفت با سیاست های مجاهدین را با عنوان های "مزدوری " بصورت چماق بر سر مخالفین فکری مجاهدین میکوبند باید این را گفت که اگر شما برای "مزدور"خواندن دیگران مخالفت با سیاستهای رهبری مجاهدین است ، باید گفت بده وبستان با صدام حسین ، جناحهای جنگ طلب و شیپور جنگی این ها را بصدا درآوردن اسمش چیست ؟ از نظر بسیار ی از مردم ایران اسمش "مزدوری "است . این را میتوانید با یک همه پرسی از ایرانیان خارج کشور بپرسید بصورت آماری و خواهید دید که در کجا قرار دارید. همانطور که ایزوله بودن جریان مجاهدین در نزد اکثریت اپوزیسیون ایرانی این را نشان میدهد. مخالفت در شبکه های مختلف اجتماعی با مجاهدین خلق و "مزدور "دیدن آنها در شبکه های اجتماعی انعکاس قوی دارد. پس برخورد ما این نیست بلکه به تحلیل جریان مینشینیم که درپس این قوطی مارگیری "جریان سوم چه خوابیده است.

قوطی مارگیری "راه حل سوم "مریم رجوی را که باز کنیم چند حرف مشخص نهفته است :
- از عمو سام میخواهد که در اولین قدم اسم مجاهدین خلق را از "لیست تروریستی "خارج کند
- دوم اینکه مجاهدین خود را "آلترناتیو " رژیم ایران میبینند و خواستار این میباشند که از آنها حمایت شود و مریم رجوی برای نمونه هم سوریه ولیبی را میاورد . و شوهر پنهان شده اش هم مسعود رجوی ضمن "تبریک" پیروزی "ارتش آزدی بخش لیبی "آنرا "شب قدر "نهاده است .
یعنی مجاهدین خلق دو چیز را بهم گره میزنند که با سیاستهای جنگی امثال جان بولتن ها وجناح نئوکانها در هیئت حاکمه آمریکا هماهنگی دارد و بی جهت نیست که هارترین جناحهای جنگ طلب آمریکا مانند جولیانی ، جان بولتن و... از این ها حمایت میکننند .
پس اینکه میگوید دخالت نظامی را مریم رجوی رد میکند ؟ پس باید بگوید که مکانیزمی که فکر میکند که میتواند رژیم ا یران را سرنگون کند درچیست ؟
البته همانطور که گفته شده دو مساله را در سیاستهای در پیش گرفته مجاهدین بخوبی روشن است یعنی : پشتیبانی کامل غرب از مجاهدین و در این راه هم البته نقش تعیین کننده اش را آمریکا بازی میکند وبرای باز شدن راه هم حذف از لیست ترور باید باشد چرا که مجاهدین را به عنوان یک نیرویی مانند مزدوران ناتو در لیبی بنام "ارتش آزادی " یا در سوریه شبیه آن باز میکند.
بد نیست هم که از این نظر تئوریسین ایدئولژیک مجاهدین جناب نیابتی را در مورد "جریان سوم "که مریم رجوی در چند سال پیش مطرح کرده است را در سایت دیدگاه باز خوانی کنیم . ایشان میگوید که راه حل سوم چيست ؟ راه حل سوم آنگونه که مجاهدين تعريف می کنند يعنی تغيير دمکراتيک در ايران از طريق مردم و مقاومت ايران ! به عبارت بهتر در مقابل آلترناتيو تهاجم نظامی ( مثل مورد عراق ) و يا سياست مماشات و تلاش بيهوده برای " تغيير در رژيم " ، بهتر است که جهان ذينفع ، راه مقاومت ايران را باز کرده و از حمايت رژيم جمهوری اسلامی دست بردارد ! ترجمه اين سياست به فارسی دری می شود : تسليح دوباره ارتش آزاديبخش ملی و حرکت آن به قصد سرنگون کردن رژيم و صد البته با پوشش هوايی تعيين کننده آمريکاييها ! بی تعارف و شوخی ! اين همان چيزی است که مجاهدين قويا بر روی آن حساب باز کرده اند ! اگر اين امر صورت پذيرد به اعتقاد من پيروزی مجاهدين در يک انتخابات آزاد پس از سرنگونی نيز پيشاپيش امری است تضمين شده !
http://www.didgah.net/maghalehMatnKamel.php?id=3909



که اکنون غرب بویژه آمریکا و ناتو در رابطه با لیبی پیش گرفتند بجای اشغال کشور ، ایجاد ارتش مزدور خود را مینمایند و بعد نیز اقدام به این کار میکنند

بد نیست که این نوشته را که از سایت دیدگاه در آنزمانها که دور وبر این "راه حل سوم "مریم رجوی دود ودمی سایتهای مجاهدین از جمله دیدگاه راه انداخته بودند را بخوانیم :ا ین در سایت دیدگاه در آنزمان درج شده بود



تخیلی به نام راه حل سوم و آقای نیابتی!
از اینکه در درجه اول یکی از پشتیبانان مجاهدین بالاخره توانست جرأت کند و مکانیسم این راه حل سوم را روشن کند خوشحال هستم. هرچند که بنا به مقتضی مجاهدین در مقابل روزنامه نگاران خارجی باز راه حل سوم را مریم رجوی و رفراندوم معرفی میکنند و من شنونده یک گیجی خاصی پیدا کرده بودم که بالاخره مجاهدین خواستار انقلاب مخملی رفراندومی هستند و یا خود را با حرکت نظامی امریکا میخواهند هماهنگ کنند؟ چرا میخواهند ارتش خود را به هر قیمت در عراق حفظ کنند؟ این سؤالات با یادداشت آقای نیابتی جواب خود را گرفت که مجاهدین به امید امریکا در جهت حفظ ارتش چهارهزار نفری خود در عراق میباشند تا به قول آقای نیابتی با کمک حمله هوائی امریکا به ایران حمله نمایند.
زمانی که یادداشت آقای نیابتی را خواندم نمیدانستم که بخندم یا بگریم ! چرا که از یک طرف برای من که شک وجود داشت که مجاهدین در صدد حمله آمریکا میباشند تا آنها نیز بتوانند جای نفس پیدا کنند و با آنان همکاری کنند ، شک مرا بر طرف کرد ، زمانی که دیدم آقای نیابتی با چنین استدلالی که دشمن دشمن من دوست من است سخن از حمله ارتش موسوم به آزادیبخش ملی ایران که تحت نظر مجاهدین است ، فرموده اند. ایشان استدلالی که آورده اند در واقع زدن شیپور با سر مخالفش است . در مسائل سیاسی ، اجتماعی معیار مردم هستند وما صف خلق وضد خلق و صف مردم و ضد مردم داریم ...اگر بخواهم به کلمه زیبای محمد حنیف اشاره کنم که صف مردم ودشمنان مردم را دو صف نامید : صف استثمارگران و صف استثمارشوندگان . با این معیار دیگر میتوان فهمید که چه نیروئی در هر شرایطی در کجا قرار دارد. از این مساله که بگذریم که مجاهدین فعلی با این صف بندی که از نیروهای سیاسی محمد آقا نموده است در کجا قرار میگیرند... تاریخ اخیر وگذشته آمریکا نشان داده است که به عنوان یک نیروی امپریالیستی هرگز منافع مردم را خواهان نیست ویک نیروی ضد آ زادی است ودشمن مردم ایران . حال چگونه با فرمول دشمن دشمن من دوست من است میتوان یک نیروی ضدمردمی دیگر را به عنوان حامی برای حرکت ارتشی دانست که برای آزادی مردم خود میخواهد حرکت کند ؟ این تناقض را بایستی که آقای نیابتی جواب دهند. آقای نیابتی ! راه حل سوم پیشنهادی مریم رجوی را به گفته خودشان بطور صریح اینگونه بیان کرده اند که ارتش باصطلاح آزادی بخش مجاهدین سلاحهایش را بدست آورد و با کمک هوائی آمریکا به ایران حمله کند. از اینکه دردرجه اول یکی از پشتیبانان مجاهدین بالاخره توانست جرات کند و مکانیسم این راه حل سوم را روشن کند خوشحال هستم ، هرچند که بنا به مقتضی مجاهدین در مقابل روزنامه نگاران خارجی باز راه حل سوم را مریمم رجوی رفراندوم معرفی میکنند ومن شنونده یک گیجی خاصی پیدا کرده بودم که بالاخره مجاهدین خواستار انقلاب مخملی رفراندومی هستند ویا خود را با حرکت نظامی امریکا میخواهند هماهنگ کنند؟ چرا میخواهند ارتش خود را به هرقیمت در عراق حفظ کنند؟ این سوالات با یادداشت آقای نیابتی جواب خود را گرفت که مجاهدین به امید آمریکا در جهت حفظ ارتش چهار هزار نفری خود در عراق میباشند تا بقول آقای نیابتی با کمک حمله هوائی آمریکا به ایران حمله نمایند. این تخیلاتی که بنام راه حل سوم به روش تغییر دموکراتیک رژیم بسته بندی شده است باز چند اشکال دارد ؟ فرض باید بر این باشد که آمریکا دیگر از انقلاب مخملی باید نا امید باشد فر ض باز باید بر این باشد که آمریکا در عراق حد اقل یک ثباتی را بوجود آورده باشد فرض باید بر این باشد که دولت فعلی عراق هم با جناح بندی های متفاوتش از جمله شیعه های درون حکومت فعلی عراق نیز همراه آن باشند فرض باید بر این باشد که رژیم از عناصر خود ونفوذ خود در عراق علیه نیروهای آمریکائی استفاده نکند فرض باید بر این باشد که خود سپاه مهدی و دیگر سپاه شیعیان جلوی این چهار هزار نفر نیروی مجاهدین رانگیرند. میبینید که این فرض ها تنها در داخل عراق است .. ظاهرا در معادلات آقای نیابتی و مجاهدین خلق مردم جای خود راندارند وتنها جای آنها در اطلاعیه های آنهاست وگرنه باید بدانند که جنبه روانی وتبلیغاتی داخلی برای رژیم نه حمله مجاهدین بلکه حمله نیروهای آمریکا ئی با منافقین بقول رژیم خواهد بود ، انچه که در عملیات فروغ جاویدان مجاهدین توسط رژیم انجام شد وبقول خود رژیم به اندازه دوسال نیرو در جنگ ایران وعراق نیرو بسیج کرد ومجلس خود را بست ومجاهدین که با تخیلات خود پس از آتش بس حمله کرده بودند واز اتفاق پشتیبانی نیروی هوائی هم از جانب عراق داشتند مجبور به بازگشت شدند. پس نتیجه چنین حمله ای با چند هزار نیروی مجاهدین بهیچ وجه واقعی نیست ودر تعادل قوا نمیتواند پیروزی واقعی برای مجاهدین بوجود بیاورد. از مسائل واقعی بودن چنین سناریوئی که نیز بگذریم باید به این مساله توجه کرد جنگ های آمریکا برای دمکراسی کردن خاورمیانه بزرگ جنگ هایی است ضد خلقی وضدمردمی و تحمیل سیاستهای خود را بدنبال خواهد داشت ونیروهائی که مورد حمایت آمریکا میباشند در واقع تنها میتوانند خود فروخته باشند. این را ما در مورد افغانستان دیدیم واین را در عراق هم تجربه کردیم و در مورد ایران هم راه به جای دیگری نخواهد برد. آمریکا چه بصورت محدود ویا به صورت نا محدود اگر اقدام به حرکتی نظامی زد که بخواهد نیروی نظامی وارد ایران کند دیگر سیاستهای خود را با توجه به نیازهای روز خود وسیاست روز آن کشور بنا خواهد کرد ولی بهر حال نیروئی که با کمک ضد استقلال طلبانه وضد مردمی آمریکا همراهی کند نفرین ابدی مردم ایران را با خود دارد وبی آبروئی تاریخی برای خود در تاریخ ثبت میکند. در آخر باید گفت که بقول سایه سیرجانی از دیگ حلیم آمریکا که مجاهدین نیز خود را به درون آن پرتاب کرده اند برای مردم ایران آزادی بیرون نخواهد آمد -حال چه دیپلماسی شما در این دیگ از شما یک نخود بزرگ بسازد و مانند مجاهدین دانه بزرگ این آش باشی وچه مانند سازگارها تکدانه ای باشی ودیپلماسی ات به اندازه این باشد که چند رشته سخنرانی برایت بگذارند سرچشمه اش پرل و لدین است - و تنها کسانی را عاشق قدرت به هر قیمت هستند را میتواند بفریبد ونه مردم ایران را. واز هم اکنون میتوانید برای سناریوی سیاه خود بنام راه حل سوم که به قول شما با کمک بمب افکن های آمریکائی باید به وقوع بپیوندد در واقع مخالفت نیروهای اپوزیسیون ایرانی ونفرت مردم را برای خود رزرو کنید و دوباره شاید در یک حرکت جدا ازخلق و همراه با خدایگان زمین وهواپیماهای جنگی اش به عراق برگشته ودر جمع بندی بگوئید که ما آماده نبودم وخدا هم نخواست وما برگردانده شدیم !تا تستی دیگر در زمانی دیگر . دداشت هفته دیدگاه/ راه حل سوم/ از بیژن نیابتی

دقیقا با چنین تحلیلی هایی میتوانیم با عملکرد مجاهدین از زمان سقوط صدام تنها حامی که مسعود رجوی او را "برادر خونی "خود مینامد و پس از اشغال عراق که به اسناد متفاوت منتشر شده توسط خبرنگاران معتبری مانند سیمون هرش در باره همکاری مجاهدین خلق با سیا و اموز ش در صحرای نوادا
http://www.spiran.com/fa/tribune/parteinundorgan/simonhershmojah.html
تا به گفته هرش "جیب های پرپول "مجاهدین از سیا
http://www.roshangari.net/as/ds.cgi?art=20080701024247.html
و آ درسهای بسیار دیگر ، و پولهای دریافتی از صدام حسین از برنامه سازمان ملل ، و کلاهبرداریهای مالی با آگاهی کامل دولتهای اروپایی بنام "کمک به پناهندگان ، قربانیان رژیم و.... "که توسط ا نجمن های پوششی انجام میشود وهمه و همه با بستن چشم دولتمردان اروپایی انجام میگیرد تا مردم عادی کوچه وخیابان پولهایشان را از جیبشان بیرون بکشند وبه جیب مریم رجوی بریزند ! نه واقعا برای قربانیان رژیم ایران ویا پناهندگان ،
این ها همه وهمه نشان میدهد که مجاهدین در رابطه با عنوان "مزدوری "که به دیگران نسبت میدهند د رکجا قرار دارند.
نتیجه گیری :راه حل سوم مریم رجوی چیزی در عمل گره زدن جنگ وجنگ طلبی نیست هرچند به ظاهر مانند رضا پهلوی جنگ را رد میکند ولی در عمل خود را نشان میدهد که خط "را ه حل سوم "رجوی چیز ی جز جنگ وخونریزی نیست . ولی این ا قایان فکر میکنند که مرد م چشم وگوش بسته اند ! و چون جوابی ندارند به فحاشی و متهم کردن مخالفین فکری خود به رژیم میکنند وچیزی هایی که خود در عمل طی سی ساله گذشته بوده اند را به دیگران نسبت میدهند .