رفتن به محتوای اصلی

مرز روشن با جریانهای دارای

مرز روشن با جریانهای دارای
ناشناس

مرز روشن با جریانهای دارای ایدئولژیک ارتجاعی -فاشیستی
خطر این جریانها برای مبارزات آزادی خواهی مردم ایران
از "خدا ، شاه ، میهن "تا "خمینی ای امام " و " رجو ی ، ایران ، ایران ، رجوی "- یک بار این شعارها را مرور کنیم . در هر سه یک موضوع را بصورت تیز در میابیم . هر سه محور فرد میچرخد و در واقع این فرد در بخش خدایی قرار داد میشود. یک تفکر فاشیستی که همیشه مریدان خود را نیز دارد. این مریدان عموما هم نان خور دستگاه بصورت ایدئولژیک و مادی هستند.

نگاهی به دستگاه ایدئولژیک شاه جنایتکار این را نشان میداد که دستگاه سرکوب خود یعنی ارتش وپلیس و ساواک را گونه ای چاکرمآبانه تربیت کرده بود که ضد کمونیست وهر آزادی خواهی را با مارک کمونیست سرکوب نمایند.
ایدئولژی شاه جنایتکار بیشتر بر اساس همان "ارتجاع سرخ وسیاه" دور میزد که البته با ارتجاع سیاه هم پیمانی تاریخی داشت که همان آبشخورش آخوندهای درباری و سنتی بودند و سرخ آن را هم کمونیستها تشکیل میدادند.
افراد ارتش ودیگر ارگانهای سرکوب خود را چنان تربیت میکرد که بایستی هر لحظه فدایی شاه باشند واین را "میهن پرستی "میدانست یعنی شاه میشد هم خدا و هم میهن و بدون عنصر شاه دستگاه ایدئولژیک و مملکتی به قول شاه قبل از رفتنش به "ایرانستان "تبدیل میشد و شاه سمبل "کشور واحد "بود.
و مقابله با مخالفین خود را نیز هر عنصر ایدئولژیک این دستگاه نان خور شاه از ارتش تا ساواک وپلیس درهمین چهارچوب تنظیم میکرد و با جذب شدن در شاه به عنوان "شاه شاهان " و "رهبر بزرگ "در مقابل مخالفان دست به کشتار و شکنجه میزد.
در دستگاه خمینی نیز او "جانشین اما م الزمان " ودر نتیجه جانشین خدا برروی زمین که ناموس و مال وجان مسلمانها در دستگاه ولایت فقیه او در دست ولایت فقیه است وامروز علی خا منه ای و ذوب شدگان در دستگاه وی نیز بهمین امر به کشتن وشکنجه و زندان به عنوان یک امر الهی که ثواب اخروی هم دارد نگاه میکردند وحتی شکنجه وشلاق زدن دیگران را یک امر ثواب میدانستند ومیدانند و قبل از شکنجه وشلاق وضو هم میگیرند و هر شلاقی را که به متهم میزنند به عنوان شلاقی که گناهان آنها را همزمان پاک میکند در ذهن دارند.
دستگاه ولایت فقیهی خمینی نیز در امر واطاعت کورکورانه مانند دستگاه شاه قرار داشت ودارد . در دستگاه ولایت فقیه خمینی وشاه اطاعت امر بدون هیچ سرپیچی نقطه مشترک ایدئولژی شاه وشیخ درمقابل مخالفین بود .
سومین دستگاه فاشیستی از این نوع را ما درشعار "ایران ، رجوی ، رجوی ، ایران "و "رهبر ایدئولژیک "رجوی میتوانیم دریابیم که در این دستگاه ایدئولژیک رجوی نیز رهبر بقول مهدی ابریشمچی "از جنس دیگر است "و باز بقول او "ملزم به جوابگویی به هیچکس جز خدا "نیست . ودر این دستگاه هم مریدان یک تنظیم ذوب شدن در دستگاه رهبری را دارد وبهمین دلیل حاضر است که خود را بسوزاند درخیابانهای پاریس به دیگران حمله کند ویا خود را بسوزاند ویا به حکم رجوی به ترور وکشتن دیگران دست بزند.
این سه دستگاه فاشیستی طی دوران گذشته وحال بر سرزمین ما سایه ا فکنده است وباعث سرکوب ، ترور شده است. این سه دستگاه ایدئولژیک همواره وهم اکنون نیز خطر خود را به عنوان سه جریان ارتجاعی بر مبارزات آزادی خواه مردم ایران بطور روشن مشخص کرده است . برخورد با این سه جریان ارتجاعی با دستگاه ایدئولژیک ارتجاعی فاشیستی سیاست برخورد ایزوله میباشد. تاریخ در کشورهای جهان نشان داده است که نیروهای ارتجاعی -فاشیستی همواراه از جو و آتمسفر آزادی به نفع خود میخواهند استفاده نمایند. پس بایستی که مواظب ومراقب این سه جریان توسط اپوزیسیون آ زادی خواه بود وباید هشدار داد که نبایستی تنها با جریان ارتجاعی اسلامی -فاشیستی در حاکمیت برخورد نمود بلکه باید دو جریان مدعی دیگر که خود را به صف اپوزیسیون میخواهد تحمیل کند برخورد قاطعی نمود و این جریانات ضدآزادی خواهی را جاده شان را به عنوان "مبارزه با رژیم "صاف نکرد بلکه با آنها خط وفاصله مشخصی داشت . با ا ئتلاف با جریانات فاشیستی ارتجاعی نمیتوان به آزادی رسید.