رفتن به محتوای اصلی

به اعتقاد کارشناسان کاهش سن اعتیاد از موضوعاتی است که همیشه در ایران مطرح بوده است. در آخرین آمار منتشر شده از سوی سازمان ملی جوانان در سال ۸۷ سن اعتیاد در ایران ۱۳ سال اعلام شد. فعالان در حوزه اعتیاد معتقدند وجود این قضیه نکته ای جدید نیست
نه متهتک، نه عوضی، نه سبزاللهی، این شقه شقه کردن ها از جنس جنبش نیست. این یکپارچگی ماست که دستپاچگی می آفریند برای کودتاگران، همبستگی ماست که از هم گسسته می کند کسانی را که اعضای دیگر خانواده ما را گروگان گرفته اند. این نقد به خود من است تا واژه ها را با دقت بیشتری برگزینم، به تو تا همیشه دیگران را مقصر ندانی و به او که بیش از این نرنجاند …به من و ما و شما… کاش به جای تقسیم تقصیر، سهم خودمان را بیابیم و اصلاح را از خوش شروع کنیم و...
هشدار به رسانه ها و سازمانهای سیاسی که در فیس بوک صفحه باز کرده اند. حدود یکسال است که رسانه های ایرانی و در این اواخر گروهها و سازمانهای سیاسی ایرانی نیز در فیس بوک صفحه باز کرده اند، بدون آنکه مطالعه دقیقی از طرز کار فیس بوک داشته باشند. چه اگر اطلاعات کافی در این زمینه داشتند، سرنوشت رسانه وکاربران و سازمان و اعضای خود را به خطر نمی انداختند.
مایکبار شاهد رهبری ناخردمندانه شما در 22 بهمن سال گذشته بودیم. مردم تاوان رهبری شمارا با روانه شدن به زندانهای رژیم وشکنجه وتجاوز و محکومیت به اعدام، پرداخته اند. بیزحمت دست از سر مردم بردارید که مبارزان درونمرز، بسیار زبده تر وداناتراز شما، خود بخوبی میدانند تا چگونه مبارزه را ادامه دهند.
در اثر ناراحتی قلبی برای چند روزی در بیمارستان بستری شدم. در اتاقی با دو تخت . بر روی آن یکی تخت پسر بچه ی هفت ساله ای به علت نارسائی قلبی بستری است. مادرش به عنوان همراه شبانه روز در کنارش نشسته بر صندلی می ماند. شب هنگام نیز سرش را بر تخت خواب پسرش تکیه داده می خوابد. پسرک فوق العاده کم حرف است. ندرتا
مخالفان در زندان، دانشجویان در کمیته های انضباطی، روزنامه ها توقیف و احزاب در آستانه انحلال. اینها نشانه های نظامی با 30 سال سابقه است که کارش بدان جا رسیده که کشور را با شرایط جنگی اداره می کند. حاکمان امروز ایران، همه راههای رصد کردن مخالفت و نارضایتی جامعه را مسدود نموده اند. اینان عصب جامعه را قطع نموده و شادمان از عدم احساس درد مردمان، ملک داری می کنند.
نوروز سال 1389 را با شنیدن خبر خود کشی یک دوست و بعد از آن، تا 5 فروردین، دو خود کشی دیگر، دو جوان، دو انسان سر شار از زندگی و مسلمن با آرزو های بسیار، آغاز شد و جائی برای تبریک عید باقی نماند. این سه خبر فقط در محدوده دوستان و آشنایانی که من از دور و نزدیک می شناختم بودند. این که در این فاصله چه در ایران وچه در خارج از کشور چند مورد دیگر بوده، متاسفانه یا خوشبختانه خبر ندارم. نکته تاسف انگیز این است که این سه مورد در سنین مختلف بوده ( 22 26 و 71). اگر این فاجعه در سن جوانی باشد...
هیچ دلیل قانونی برای اخراج من از دانشگاه وجودندارد-هیچ توضیحی هم به من ندادند! نتیجه گیری شان از تاریخ و عمل کرد تاریخی، ناصواب و در کل خطای محض است؛ چرا که نسل به پا خاسته ی کنونی، نسل انقلاب است و حاصل و کارکرد خود ایشان در طول یک چهارم قرن. آن ها، طی محاسبات و بررسی های خلق الساعه به این نتیجه رسیده اند، باید اساس و ریشه رشد دگراندیشی از جامعه ایران حذف و نابود شود؛ چنان که در سراسر سال گذشته، شاهد و ناظر اعتراضات مقامات از سیستم آموزشی، کتب درسی و مسائل مورد بحث رشته های گوناگون دانشگاهی...
چند روزی رفته بودم به مسافرت. داستان همان جایزه ای است که از سوی روزنامه نگاران ایتالیایی گرفتم. سفر خوبی بود و در همین سفر وقت زیادی داشتم تا در مورد مفهوم کلمات فکر کنم. البته موضوع من یک گفتگوی فلسفی نیست. یعنی در این حد آدم دانشمندی نیستم. اما داشتم در این سفر فکر می کردم که چطور می شود که ما ساعتها درباره یک چیز حرف می زنیم، بدون اینکه آن چیز واقعیت داشته باشد. یا اصلا منظورمان همان چیزی باشد که منظورمان است. گاهی اوقات یک جمله می شنویم که همه آن غلط است.
جناب بان کی مون! از طرف تمام زندانیان سیاسی و عادی تقاضا دارم در بازدید خود از کشور زیبای ما از زندان رجائی شهر کرج (گوهردشت ) نیز دیدن فرمایید ...اگر اجازه دهید در این بازدید شما و مشاورانتان را همراهی کرده و به عنوان یک راهنما زاویای تاریک شکنجه گاههای این زندان را به همراه تمام موارد نقض حقوق بشر آن به شما و همراهان معرفی نمایم