پاسخ به کامنت ها:
- در برخی جا ها ، برای عدم سوء تفاهم ، آدم مجبور است ، علی رغم میل خود ، القاب را استعمال کند.
- نقد بخاطر دوست داشتن است . بی تفاوتی نشانه ی عدم علاقه.
- کسانی که به دنبال ساختن « رهبر کاریزماتیک» هستند، البته که آزاد اند ، برای خودشان بت بتراشند.
بت پرستی هم آزاد است.
- «کاریزما» مصطلح در انگلیسی، به معنی تحت اللفظی "جاذبه و کشش نیروی شخصی" را گویند .
متضاد اش « کشش نیروی جمعی» است.
در حالت نسبی، معمولا در جهان سوم ،
جذب شدن به «نیروی شخصی»، دیکتاتور و دیکتاتوری میافریند- و جذب شدن به «نیروی جمعی» میتواند پایه دموکراسی باشد.
در سیاست جامعه کلنگی ایران، خمینی نمونه ی یک رهبر کاریزماتیک است.
عاقبت جذب شدن به « نیروی شخصی» را به نیکی نشان میدهد.
تز « جبهه متحد» برای ایجاد « نیروی جمعی» ست. که میتواند پایه دموکراسی باشد.
دنبال « کاریزما» ، « نیروی شخصی» بودن ، «نفی نیروی جمعی» ست. و پروراندن « دیکتاتور».
آقای توکلی شما همیشه اینطور قضاوت می کنید نمیدانم چرا آقای سلیماننی جواب شمارا نمیدهد شاید به گفته خودش عمل کرده ودر برابر توهین جناب ایلیار سکوت کرده قطعا حضرتعالی این نوشته جناب ایلیار را ندیده اید ویا خودرا به ندیدگی زده اید این نوشته از جناب ایلیار است ببینید(ایده ی بوزقورد گرایی شما، و « کروموزم معیوب"، ماهیت تان را روشن کرده است.) شما این نوشته را توهین نمیدانید چون ایلیار دوست صمد بهرنگی بوده حق دارد چنین بنویسد ولی علی سلیمانی در پاسخ میگوید جواب ابلهان خاموشی است او توهینگراست آفرین بر منطق شما آیا کسی حق ندارد فردی که اورا نقد میکند بخواهد اورا بشناسد کجای این امر گناه است که ایلیار با چنین الفاظی اورا مورد استقبال قرار میدهد اینجاست که صداقت شما جناب توکلی زیر سوال میرود انسان ولو اینکه کمونیست باشد یا خداپرست یا شاه اللهی و نهضتی و جنبش سبزی و توده ای مهم نیست مهم ان است
که صداقت داشته باشد صادقانه بیندیشد و صادقانه قضاوت کند ایلیار توهین می کند جوابش را سلیمانی میدهد فریاد شما به عرش اعلا میرود وجدان خوب است ....................
آقا کیانوش....هر چه نامهربانی بکشید حقتان است که خودتان در جواب این شخص به نامهربانی خود امضا زده اید. من مشکل شما را دورادور درک میکنم و توسط نوشته خود شما مطمعن میشوم که شما در باطلاق سانسور گرفتار شده اید....! به خاطر آن نمیتوانید به رشد سیاسی خود دست یابیید....! تا قلمهای آزاد را به خاطر نداشتن جواب منطقی خودتان سانسور میکنید مطمعن باشید که تمام فعالیتهای خود خواه خودتان در غنچه پژمرده خواهد شد...!در بین ملل خاورمیانه ای متاسفانه در حال حاظر چیزیکه بر سیاست حکم میکند دیکتاتوری و سانسور است که هردوی اینها مانند آنارشیسم و فاشیسم مولد همدیگرند...! شما در نوشته قبلی تان به من از ظعفهای انقلاب و انقلابگری نوشته بودید با اینکه میدانم در زمان خودش خود شما یک انقلابی بودید و حال از نفی آن صحبت میکنید...! هرچه بگویید و فکر بکنید حقتان است چون در نتیجه یک تاریخچه انقلابی در پس خود دارید...
ولی شما باید متوجه آن باشید که ما متوجه آن به خوبی هستیم که شما فقط به خاطر ترس از فروپاشی ایران و ایرانیت از انقلاب و انقلابگری دل بریدید...!!! ولی ما تورکها مثل شما فارسها اینچنین فکر نمیکنیم....! ما مللت تورک به خوبی فهمیده ایم که با رنگ کردن گنجشک را نمیتوان بلبل کرد...! ما تورکها به خوبی فهمیده ایم که در زیر ساختمانی که بنیانش بر آب است نباید مسکن گزید. شما و دوستان شما با هرچه در توان دارید در مقابل انقلاب آزربایجان بایستید که انقلاب آزربایجان با سانسور و فیلترهای شماها به سرعت تفکر انقلابی خویش خواهد افزود. حال اگر من جای شما بودم این کامنت را هم حذف میکردم.. چون هیچ معیاری در حذف شما نیست اللا میل مبارک شما... که این کامنت من بیشتر از عموم خطاب به شخص شماست...!
آقای آ. ائلیار نوشته اند: "نامها را بدون القاب میاورم که موافق استعمال القاب نیستم"
ولی در مقاله آقای یزدانی اینطور نوشته اند
فرستاده شده توسط آ. ائلیار در ی., 04/16/2017 - 13:03
آقای ا.یزدانی گرامی. آیا این ها القاب نیستند ؟ پس چی هستند.؟ فقط ضد و نقیض است . نفرتی که وجود یک فرد را گرفت نتیجه اش همین می شود. جالب است چه راحت دم از دموکراسی ردن و فقط و فقط خود را دیدن و از خود تعریف کردن .آ. ائلیار این است وآ. ائلیار آن است چه خوب گفت مولوی : موی بشکافی به عیب دیگران / چو به عیب خود رسی کوری از آن .
آیا خبر دارید کاندیداهای ریاست جمهور ایران که صلاحیتشان مورد تائید شده فارس زبان تشریف دارند ١- روحانی متولد سمنان ٢- قالیباف متولد مشهد ٣- رئیسی متولد مشهد . حالا شما تحلیل و تفسیر کنید که چرا ؟
باید یاد بگیریم تفکر و تحلیل به شیوه دهه های ٤٠، ٥٠ را که منجر به دیدن پدیده ها بصورت سیاه یا سفيد شد و به فاجعه ٥٧ انجاميد کنار بگذاریم.
_ " عیسی مسیح" در فرهنگ غربی به اصطلاح خودمان معنی معصومیت و بیگناهی و انسان کامل میدهد. این ربطی به مقوله رهبری یا کاریزما ندارد. کنشگر سیاسی معصوم در بازار پیدا نمی شود.
_ رهبر کاریزماتیک منتصب نمیشود. او اتوریته خود را بر گروه، جنبش، انقلاب اعمال میکند.
- گر تو بهتر میزنی بستان بزن! اوبالی و گوناز تی وی بدند خودتان یکی بزنید و درست رفتار کنید تا ، دوباره بگویم، اوبالی رسوا و منزوی شود. اتهام بدون سند با مطرح کردن یک مشکل برای بحث متفاوت است.
- کنش و واکنش همترازند. واکنش بیگناهتر از کنش نمیتواند باشد. واکنش معذور نیست.
- جنبش ازادی بخش ايرلند بدون پشتیبانی امریکا نمیتوانست به پیروزی سیاسی دست یابد. همسویی و منافع مشترک سیاسی و اقتصادی...
-
میتواند منجر به یاری دادن و ستاندن از دولتهای دوست شود. اینجاست که سیاستمداری شرط لازم است.
موفقیت یک جنبش به این معنی است که حتا یک قدم به هدف نزدیک تر شده اید.
آآآقای استخوانلو، زبان فارسی غناعت کافی و اکثرا فاقد لغت مشابه و مترادف برای لغات علمی می باشد، من وقتی که کتابهای ترجمه شده بقارسی را با زبان اصلی آن مقایسه کردم واقعا بهتم گرفته بود، یاد سریال ژاپنی بنام اوشین افتادم، که، زندگی دختری اکتیو را نشان می دهد که در اثر فقر روسپی می شود، که در اثر تلاش صاحب سرمایه های کلانی می شود، ترجمه آنرا آنچنان زیر و رو کرده بودند که یک خانم در یک مصاحبه خیابانی رادیوئی اوشین را حضرت ذینب زمانه معرفی کرده بود،
دستت درد نکنه به جا نوشتی"در موقعیتی که مردمان ستمکش، از تبعیض و بی عدالتی و دیکتانوری و فقر و فحشا ، تلف میشوند، نیاز مبرم آذربایجان، به
« تشکیل جبهه ی متحد جنبش آذربایجان، از گرایشات مختلف» صد چندان است.
چیزی که میتواند یک جنبش را مؤثر تر، کارآمدتر، منسجم تر، موفق تر، زنده تر، کند ، متشکل شدن آن در یک « برنامه ی جبهه یی متحد» است. که اکثریت افراد و گروههای فعال را زیر « مواد و اصول چندی» در برگیرد. و در عمل و نظر، سیاست برخورد به مسایل را نشان دهد.
تا وقتی که جبهه ی متحد جنبش آذربایجان در برنامه و تشکل سازمان یافته نیست ما برای « چه میتوان کردها» پاسخ مناسب جمعی نخواهیم داشت. ضعف و ندانم کاریها و کجرویهای ما نیز از اینجا ناشی میشود.
مشغول شدن «در برخورد های حاشیه یی بین فعالان بر سر اعمال هژمونی این و آن» ، پلاریزه شدن بر سر مواضع فردی و گروهی، نیاز آذربایجان نیست.
جناب علی سلیمانی گرامی ، متاسفانه علیرغم توهین به همکارایران گلوبال (ایلیار) کامنت شما منتشر شد. دوست عزیزم ایلیار یکی از چهرههای قدیمی فعالین آذربایجانی است که دوستی اش با محفل صمد بهنرگی می زند. و صد ها نوشته در خصوص اذربایجان دارد که تنها بخشی از ان درآرشیو ایران گلوبال موجود است . آیا نامی بهتر از آثار نویسنده می توانی بیابی ؟ گیرم نام مستعار ؛ بهتر نبود که نام را بهانه نمی کردید و بجای پاسخ ؛ توهین نمی کردید جهت اطلاع شما اینجانب دهها کامنت توهین امیز علیه شما و احمد اوبالی را عدم انتشار زده ام. متاسفم برای شما که به یکی از فرزندان مبارز آذربایجان توهین می کنید.
ترکها نمیدانند که در ربان فارسی ، کاریزماتیک یعنی جالب و جذاب.
پان ترکها با بیسوادی خود ، موجب آسیب به زبان فارسی میگردند.
غالب این پان ترکها خود را مترجم در زبان فارسی هم معرفی میکنند.
یلینیک سابق ؛ شاهنامه خوان اهل ترکیه، نمیداند که لغت ژئوپولیتک در زبان فارسی همان جغرافیای سیاسی است . و شعر از شعور می آید.
من اصلا تعجب نکردم ؛بیشتر متعجبم از دوستان آزری که این جک ها رو جدی گفتن ...
پدر جد فرهنگ فارس زبانان فردوسی است .
شما به اشعار این فرد توجه کنید :
در آغاز شاهنامه، با سه شخصيت اساطيری به نام جمشيد و ضحاک و فريدون آشنا میشويم، که ظاهرا جمشيد ۷۰۰ سال، ضحاک ۱۰۰۰ سال و فريدون ۷۰۰ سال حکومت کرده اند!!!(البته می دانید که این اسم ها را تاریخدان هایشان معادل سلسله های هخامنشی و ساسانی گرفتن )
بعد این کتاب مانیفست پان ایرانیسم است با تمام غلط های جغرافیایی ،تاریخی و ...
این کتاب مقدس، راسیسم فارس است طبیعی است که شاگردان این مکتب هم در همین اندازه بیاندیشند و چنین دست به قلم ببرند !
جک ماجرا جایی است که چنان با جدیت از شاهنامه سخن می گویند که کسی نداند فکر می کند مقالات ناسا را در بر دارد ...
این مقاله و جدیت پشت سر آن هم جدای از آن نیست .
-دنبال « رهبر کاریزماتیک» گشتن یعنی « به دنبال عیسی گشتن »
ایده در اصل یکی ست و نافی « نگشتن». تناقض گویی روشن.
-نتیجه گیری از دو مثال ، که در اصل، متفاوت اند، یعنی« رهبران حزب و دول حاکم » و « رهبران جنبشهای مدنی محکوم» منطقاً مردود است. حاکم و محکوم دو وجود نا همجنس و متضاد اند.
- «روش نادرست» ، به وجود یا عدم وجود رسانه ربط ندارد. متد ناصحیح در هر دو حالت، ناصحیح است.
- روش طرح تجارب تلخ - واکنشی بوده به یک روش . به روشی که از قرار معلوم، بد دهنی که هیچ، « فاجعه » بوده است.*
- دولتها دنبال منافع خود اند نه دنبال منافع جنبشها.
- فعال آگاه رفع تبعیض ، حق طلب است . ضرورتاً . و به حق.
موفقیت صدها شرط دارد، به راحتی " دو و دو، چهار" ، نیست.
--------------
* نوشته اند:
« آ. ائليار عزيز، باور كنيد ابله خواندن منتقد يك نمونه كوچك است. به اين ليست اضافه كنيد كلمات زير را؛
ديوانه، شارلاتان، جاسوس، عنصر كثيف، قوش بئيين، بى پدر و مادر، عوضى، تف بر رويت و و و ...
فيلم اينها موجود است و مى توانيم براى شما ارسال كنيم»
------
سلیمانی در کامنت خود به آ. ائلیار نوشته: « .... جواب ابلهان خاموشی است»
-----
آ.ائلیار:
« ابله» نامیدن طرف صحبت نشانه ی « معرفت» شماست. متشکرم که میزان معرفت خودتان را اثبات کردید.
لوایی با این معرفت مشکل داشته است. و در حقیقت هر فعال رفع تبعیض آگاه با این «سطح معرفت» مشکل دارد.
من با اینکه مخالف نظر لوایی هستم ولی تا جایی که در صحبت ها دیده ام ایشان به مخاطب خود توهین نکرده است.
به نکات زیر باید توجه کرد. من در پی دفاع یا انتقاد از کسی نیستم چون آشنایی من با افراد ذکر شده در مقاله بالا سطحیست.
- به دنبال عیسی مسیح گشتن که یک جنبش را رهبری یا هدایت کند کودکی سیاسی است. چنین شخصی وجود خارجی ندارد.
- جنبش و انقلابی وجود ندارد که بدون یک رهبر کاریزماتیک پیروز شده باشد. حتا امروز هم کشورها از طریق رهبران سیاسی شناخته میشوند. مانند پوتین ، اوباما، مودی، ووو...
- اگر کسی مخالف روشهای اوبالی است بهتر است خود یک رسانه ایجاد کرده و به روش بهتر عمل کند. به این طریق اوبالی منزوی خواهد شد.
- تجارب تلخ را میتوان به روش بهتری و بصورت یک بحث مطرح کرد نه اتهام بدون سند و بد دهنی.
- رهبر ها هم انسانهاي هستند با تمام ضعفهای ان. مهم استمرار جنبش است. جنبش با ضعف بهتر از عدم ان است.
- کنشگران ما آرمان پرست هستند و در سیاستمداری صفر. موفقیت یک جنبش فقط با جانفشانی..
به نتیجه نمی رسد. باید در این سفر از پتانسیل انسانها، جنبش های دیگر و دولتهای دوست بهره گرفت و اینجاست که سیاستمداری شرط لازم است.
آ. ائليار عزيز، باور كنيد ابله خواندن منتقد يك نمونه كوچك است. به اين ليست اضافه كنيد كلمات زير را؛
ديوانه، شارلاتان، جاسوس، عنصر كثيف، قوش بئيين، بى پدر و مادر، عوضى، تف بر رويت و و و ...
فيلم اينها موجود است و مى توانيم براى شما ارسال كنيم
موغانلی گرامی
اظهار نظر آزاد است و همه میتوانند بیان نظر کنند.
عمل اظهار نظر، حق طبیعی همگان است.
مانع اظهار نظر کسی شدن خطا ست و نقض آزادی بیان.
نظر می تواند درست یا خطا باشد . آزمایش است که چگونگی را روشن میکند.
من نظرم را در اختیار دیگران قرار میدهم اگر فکر میکنند مشکلی را حل میکند عمل کنند.
روشنگر، و روشنگری ، کار و وظیفه ی اجتماعی اش نیز همین است که بنویسد و نظر خود را در اختیار دیگران قرار بدهد.
مشکل گشا باشد، نظر راهش را باز میکند.
امر تحقق ایده های رهگشا کار مردم است .
جناب yaradiciliqسلام،
دوست گرامی!
فراموش نکنید که من با هر روشی که بخشی از ملتی را برابر بخش دیگر قرارداده و در مجموع توده ها را بجان هم اندازد مخالفم و آنرا بشدت محکوم کرده و می کنم.
اگر بخواهید قدری مسئولانه و نزدیکتر به همین ترکیه ی اردوغان تمرکز کنید؛ عملا بهتر خواهید دید که ترکیه ی آق پارتی و بزرگ پاشای آن اردوغان سال هاست که برای ایجاد امپراطوری عثمانی روزانه آدم های بی گناه را می کشند و همینک هم جنگ دو جناح بنیادگرای ( گولن ـ اردوغان)آشی را در دست پخت دارد که می تواند زندگی مردم ترکیه را نابودکرده و آنها به عصر مانوفاکتوریسم بازگرداند.
من با هردو روش های این آقایان باخرد مخالفم و با عملکرد آنها سازگاری ندارم و هردو را محکوم می کنم.
این آشوب در ونزوئلا برای جنگ قدرت بسود مادرو نیست بلکه امپریالیسم آمریکا در آن کشور آنرا به راه انداخته و من امیدوارم که بجنگ داخلی نینجامد.
در حالیکه جنگ گولن و اردوغان تنها برای جاهطلبی خردستیز و حکومت بنیادگرایانه ی آنهاست که در صورت گسترش تضاد اجتماعی در ترکیه می تواند مادر ویرانی هستی توده ها و کشور شود.
بار پیش نوشتم و حالا تکرارش می کنم:
امپریالیسم آمریکا و ساختار غارتگرش که بیش از دودهه است که می خواهد انقلاب دست و پا شکسته ی بولیویای چاورز و همینک مادرو را بسود منافع خود و سرسپردگان داخلی اش خفه کند. و برای اینکار بحران غذائی را با تحریم هرچه گسترده تر پردامنه کند و کرده است. همانکاری و توطئه ایکه دیروز علیه ساندینیست ها در نیارگوئا شکست خورد. و در این کشورهم اگر مردم منافع شان توسط دولت مردمی مادرو تامین شود، بی گمان دسیسه های این حکومت ضدبشری و تبهکار ناتوئی در ونزوئلا
هم شکست خواهد خورد. در غیر اینصورت دست چپاول آمریکا و سرسپردگان ونزوئلائی دمار از روزگار مردم و ثروت هنگفت آنها درخواهندآورد.
آیا یادتان می آید در همان پایانه ی دور ریاست جمهوری اوباما، او مدعی شد که ونزوئلا دشمن خطرناک آمریکاست و تحریم های این کشور را تمدید کرد؟! براستی ونزوئلا آنقدر قوی ست که آمریکا مقتدر و میلیتاریست جهانی را تهدید بکند؟ معلوم است که چنین نیست. پس بهتر است شما به عملکرد ضدبشری این غارتگر جهانی بیشتر دقت کنید!
ای کاش زنده می ماندند و به چشم خود می دیدند که شوروی فروریخت و بنیاد تصورات بر باد هوا بود.و می دیدند حزب توده وفداءیان چه کردند و سرنوشت مجاهد خلق بکجا کشید.
چه زنده چه مرده همه خطا کردیم.
« ابله» نامیدن طرف صحبت نشانه ی « معرفت» شماست. متشکرم که میزان معرفت خودتان را اثبات کردید.
لوایی با این معرفت مشکل داشته است. و در حقیقت هر فعال رفع تبعیض آگاه با این «سطح معرفت» مشکل دارد.
من با اینکه مخالف نظر لوایی هستم ولی تا جایی که در صحبت ها دیده ام ایشان به مخاطب خود توهین نکرده است.
ایلیار عزیز منظورتان کروموزوم منتشرکنندگان این کامنت بود بلی شما توهین گر نیستید مدیر سایت و مردم قضاوت دیگر اینجا با شماست که این قوم از کدام جنس هستند حرکت ملی اذربایجان با چنین کسانی طرف هستند با نام دوست میخواهند تیشه به ریشه ما بزنند تو که جرات افشای نام خود را نداری نمیتونی حرفی بزنی جواب ابلهان خاموشی است
ایلیار عزیز اوبالی و سلیمانی نتوانستند این کاری که شما میفرمایید بکنند لطف کنید شما این کاررا انجام دهید و دیگر آنکه ما حداقل اوبالی و سلیمانی را می شناسیم و نسبت به خوب و بد آنها میتوانیم واکنش نشان دهیم شمایی که ما و هر آذربایجانی دیگری می پرسیم هیچ شناختی از شما و هویت شما ندارند ارایه طریق از شما نمیتواند برای حرکت ملی آذربایجان ملاک عمل باشد بنابراین اظهار نظر شما نمیتواند خطا باشد؟
سلیمانی گرامی، هویت هر فرد در محیط خودش روشن است و نه در جهان.
در نوشته ی من هیچ توهینی به شما صورت نگرفته است .
من انتظار جواب از شما ندارم.
از کسی که بدون هیچ ملاحظه ای مسایل خصوصی دوست و همراه خود را مجرمانه برسر بازار جار میزند.
ایده ی بوزقورد گرایی شما، و « کروموزم معیوب"، ماهیت تان را روشن کرده است.
جناب ایلیار هدف شما کاملا مشخص و در چه راستایی حرکت میکنید نوشته های شما بیانگر ان است اما لازمه پاسخ دادن به شما آن است که هویت شما باید اول مشخص شود من به کسانی که بانام مستعار وارد صحنه میشوند جواب نمیدهم به لحاظ حقوقی نوشته های شما فاقد ارزش می باشد هر نوشته ای که پخش میشود زمانی اعتبار دارد که هویت فرد مشخص شود تا مسولیت نوشته ها را برعهده بگیرد در این خصوص مدیریت محترم ایران گلوبال نیز سنگ تمام میگذارند و جانانه فردی که فاقد هویت می باشند اجازه میدهد فرد دیگررا نقد نه توهین و یقه دونفر گرفته و هرچه از دهنش میاید بگوید البته میدانم اقای توکلی به بنده و دوستان من عنایت خاصی دارند دستشان درد نکند
جناب اسامه,
جهت اقناع کسانی مانند من که هیچگونه اطلاعی از مبداء و تاریخچه تلگراف نوری ندارند ممکن است لطفا خلاصه ای از سابقه تحصیلات و تحقیقات خود در این زمینه را بیان فرمائید ؟
موغانلی گرامی
برخورد من به این مسئله حاشیه یی جهت روشن کردن اینکه است که:
مشغول شدن «در برخورد های حاشیه یی بین فعالان بر سر اعمال هژمونی این و آن» ، پلاریزه شدن بر سر مواضع فردی و گروهی، نیاز آذربایجان نیست.
در موقعیتی که مردمان ستمکش، از تبعیض و بی عدالتی و دیکتانوری و فقر و فحشا ، تلف میشوند، نیاز مبرم آذربایجان، به
« تشکیل جبهه ی متحد جنبش آذربایجان، از گرایشات مختلف» صد چندان است.
اول از همه چیز متاسفم برای ایران گلوبال که کامنتهایی که میفرستم نشر نمیکند اما برای اخرین بار ناچارم باز بنویسم و اما مدعی دمکراسی خواهی جناب توکلی را باید توهمی تراوش شده از ذهنی بیمار دانست حرف من این که از ایلیار می پرسم . جناب ایلیار عزیز شما که می گوید اقای لوایی و ایران گلوبال در یک طرف و اوبالی و سلیمانی در طرف دیگر دعوی اعمال هژمونی خودرا هر دو طرف دارند و این یک دعوای شخصی است و من وارد چنین دعواهای شخصی نمیشوم؟ اگر چنین است شما چطور میایید برای یک دعوای شخصی کامنت مینویسید منظورتان از ورود به چنین دعوایی شخصی چیست نکند شما قصد دارید اب را برای اهدافی که دارید گل الود کنید ؟ ایا کامنت نویسی شما ورود شخص سوم به دعوی نباید تلقی کرد ؟
از هلند جان
لوايى در مقامى است مه مى تواند حركت را نقد كند با سابقه بيست و پنج سال نوشتن
همه مى دانيم كه منطور لوايى يك جريان خاص است و خودش در مقاله اى توضيح داده
بعضى ها مثل آب خوردن دارند اين حركت را به حراج مى گذارند و اين ابلهانه است اگر قبول نكنيم
براى اينكه گند كار در نيايد و ليستى كه در بين دوستان به صورت مخفى دست به دست مى گردد اينجا پخش نشود بهتر است كش ندهيد
آنقدرها هم معصوم و مظلوم نيستيد كه هيچ، بلكه ظالم هستيد
جناب آائلیار, پس چرا نوشته های حاشیه ای لوائی را چهار ماه است منتشر کرده اید و به این بحث حاشیه ای دامن زده اید؟ در ضمن آقای توکلی مسئولیت مستقیم در انتشار هر نوع مقاله و نوشته ای در این سایت دارد وحتما به عواقب حقوقی و زیر پا گذاشته حقوقی اش هم آگاه است.
"" سخن دیگری از نویسندهٔ سطور فوق "" تناقض را ببینید "" ایشون مینویسند "" از یاد نبریم که سناریو اخیر بمب شیمیایی در سوریه که کاملا ساختگی و دروغ بود "" پایان نقل قول، در اینجا، نویسندهٔ مقاله، سازمانهای اطلاعاتی روسی را، به چالش میکشد، به گفته آنان، بمب شیمیائی، توسط مخالفان اسد، انجام شده بود، یعنی اطلاعات و انتلیجنسیای روس، بمب شیمیائی را، انکار نمیکند. جالب است اسد نیز که جان بیشتر از نیم میلیون انسان را گرفته، در مصاحبه آاش، بر خلاف پوتین و روسیه که گفتند بمب شیمیائی کار مخالفان است ، اسد گفت این بمب شیمیائی، ساختگی است. توده ایها و رژیم شاهنامه خوان ایران نیز، هم عقیده کمونیست ما است.
نوشتجاتی که با کلمات خطرناک و دهن پرکنی مثل : فاجعه، عظیم، خطرناک در حال انفجار، هولناک، وحشتنناک ووو شروع می شوند معمولا از نظر محتوا تهی و حرف جدیدی برای گفتن ندارند، فقط می خواهند با این لغات آتشزا خوانندگان را بدنبال خود بکشند و نسخه های تکراری و بی محتوای خود را همانند آیه آسمانی ارائه دهند، آنها هر از چندگاهی، سرشان را از لانه خودشان بیرون می کنند، تا اگر انتخاب شاه جدیدی در جریان باشد شانس خود را به پادشاه شدن از دست ندهند، تا اگر پرنده اقبال به پرواز درآید بر سرشان بنشیند، آنها متوجه نیستند که در دنیای مدرن پرندگان از بس زیاد می خورند، بجای شانس تخت و تاج، زیلشان را در حال پرواز بر سر مردم می ریزند.
آقای ائلیار،
باز هم به سئوال اصلی من جواب نداده اید و با کلمات و جملات بازی می کنید، از طرفی دم از آزادی بیان می زیند، از طرف دیگری هر کسی که باب میل شما نمی نویسد تحقیرش می کنید و در عین حال لوایی را تحریک می کنید که به خطاهای خود ادامه دهد. قسمتی از کامنت شما را دوباره تکرار می کنم:
" برخورد کننده هر طور دوست داشت میتواند تجارب خود را فرموله کند ءمثبت یا منفی. تجارب شخصی خودش یک سند است، هر چند شخص برای اثبات آنها سندی نداشته باشد. و ممکن است دارای اتهام به جریانی نیز باشد."
"من اتهامات لوایی را تجارب تلخ شخصی می نامم. بدون اینکه به « نادرستی یا درستی آنها» توجه کنم. و برایم مطرح باشد.
تنها میتوانم بگویم « متاسفم از اینکه ایشان تجارب خوبی نداشته اند». بهر صورت فعال حق این را هم دارد
که تجارب تلخ خود را بگوید همان طور که تجارب شیرینش را بیان میکند."
سئو ال از شما: منطق امر
منطق امر می کند که درستی یا نادرستی هر اتهام باید تحقیق شود اما شما به این امر توجه نکرده آن را بدون تحقیق قبول می کنید. چرا؟
حال ببینیم لوایی چه اتهاماتی زده است که به نظر شما "تجربیات شخصی" و حتی "سند" محسوب می شوند که شما تشویق به نوشتنش می کنید.
اتهام اول: <<بنابراين با صراحت تمام مى گويم كه نبض حركت ما در لايه هاى بالايى، به دست ماموران سازمان هاى امنيتى افتاده است.>>
<<همچنين بر اساس مشاهدات خويش در طول حركت بايد بگويم ما هيچ رسانه و اتاق فكر ملى نداريم چون هنوز فرصت ايجادش را نداشته ايم و آنچه كه هست در اختيار ماموران سازمان هاى اطلاعاتى است.>>
<<ليستى از كسانى كه احتمال دارد توسط اين جريان به انواع و اقسام بيماريهاى خطرناك و كشنده گرفتار شده باشند در دست بررسى است.....به هر حال اين روزها نوشته هايى در دنياى مجازى دست به دست مى گردد كه ادعا دارند جريانى به نخبه كشى در سطح وسيع دست زده است. >>
سئوال از لوایی در مورد اتهام اول: لایه های بالایی حرکت چند نفر هستند وشما از کجا می دانید که همه آنها ماموران سازمانهای امنیتی هستند؟ اگر "تجربیات شخصی" دارید، باید اسم ببرید و مشخص کنید که چه نوع تجربیات شخصی داشته اید وگرنه این اتهام شامل تمامی افراد شناخته شده حرکت می شود.
سئوال از شما: آیا هنوز از این اتهام زنی دفاع و ادامه آن را می خواهید؟ شما در ادامه دادن به این نوع اتهام زنی چه منظوری دارید که خود را به آب و آتش زده و از آن دفاع کرده اید؟
سئوال از لوایی در مورد اتهام دوم : اینکه تمام رسانه ها واتاقهای فکری حرکت در اختیار سازمانهای اطلاعاتی هستند، دلیل، سند و مدرکی وجود دارد؟ رسانه ها و اطاقان فکری حرکت کدامها هستند و مشاهدات شما در مورد کدام نوشته، فایل صوتی و یا ویدئویی بوده است که مطمئن شده.اید. آیا ممکن است که شما "مشاهدات" خود را به همه نشان بدهید تا ما خود نتیجه گیری کنیم؟ یا باید کور کورانه قسم حضرت عباس را قبول کنیم؟
سئوال از شما: آیا خود شما "مشاهدات" لوایی را دیده و به نتیجه رسیده اید یا قسم حضرت عباس ایشان را باور کرده اید؟
سئوال از لوایی در مورد اتهام سوم: "لیستی" دست به دست می گردد که تعداد زیادی از نخبگان توسط جریانی، به انواع و اقسام بيماريهاى خطرناك و كشنده گرفتار شده ا ند و جريانى به نخبه كشى "در سطح وسيع" دست زده است.
آیا ممکن است ایشان حد اقل اسامی ۲۰ نفر از این نخبگان کشته شده را بنویسید (چون لیست "وسیع " است زحمت شما را کم می کیم به ۲۰ نفر) و یا لیست را در همین سایت نشر کنید؟ شما ادعا کرده اید که لیست موجود است و جنایتی در "سطح وسیع" رخ داده است. آ یا ممکن است شما چند نمونه از این " بیماریهای خطرناک و کشنده" را بنویسید؟ اسم مناطق و کشور هایی که این جنایت رخ داده است چیست؟ اینطور که شما ادعا می کنید "جنایتی وسیع" ر خ داده و باید به پلیس خبر بدهیم. درست است که شما این مسئله را فعلأ " ادعا " تلقی می کنید اما تقریبأ قانع شده اید که احتمالأ درست است و تا آنجا که در سایت ایران گلوبال چاپ کرده اید حق داریم جواب این سئوالات را بگیریم.
سئوال از شما: آیا شما نشر چنین شایعات را درست می دانید؟ آیا در این مورد از لوایی سئوالی کرده اید؟ آیا کسی که چنین شایعات بی اساس را پخش می کند، قابل اطمینان هست؟ آیا چنین لیستی وجود خارجی دارد یا ساخته ذهنی عالم جنون است؟
سئوال از ایران گلوبال و تمامی همکاران آن از جمله آ. ائلیار:
شما با نشر و تبلیغ این اتهامات و دفاع از آن، شریک آقای لوایی گشته اید. آیا از لحاظ وجدانی یا قانونی حاظر هستید تا آخر شریک این اتهامات سنگین باشید؟
فرق آزادی بیان و اتهام زدن چیست؟ آیا قوانین اوروپا در مورد اتهام زنی به اشخاص و گروهها را خوانده اید؟
خیلی حرف بجا و معتبری گفته اید الیار عزیز....! حرف شما از احتیاج یک قدم جلوتر ملزم بر مللت تورک آزربایجان است...! راستش را بخواهید خونم برایتان و حرفتان جوشید...! هرچند که مقاله ای به همین عنوانِ وحدت مللی ما در گرو درک مللی ما فرار دارد را خدمتتان فرستادم ولی طبق معمول و متاسفانه نوشته ام نتوانست از فیلتر ایران گلوبال رد شود...! ولی بینهایت خوشحالم از اینکه درست اصل مسله را در نوشته ای کوچک جا داده اید...! امید است این حرف مبارکِ از ما گذشته شما به گوش مبارزانی برسد که به جای کارهای اساسی و بنیادین در جبههُ خودی برای خود جنگ درست نکنند....!
آقای رامین با ادعای آشنایی با مسائل ترکیه هنوز اسم آقای اردوغان ( Erdoğan) را " Ordoğan اوردوغان و غلط تلفظ می کند. و می گوید ترکیه از توریسم 120 میلیارد دلار در آمد داشته که اصلا غلط و غیر علمی است . در بیشترین تعداد توریسم در یک سال ترکیه 35 میلیون توریست داشته که اگر هر توریست به طور متوسط هزار دلار خرج کنند می شود 35 میلیارد دلار نه 120 میلیارد دلار!
جناب اسامه, معنی اسم شما چیست و یا واژه اسامه به کدام زبان مربوط است؟ من در زبان کولی سانسکریتی این واژه را پیدا نکردم . بهتر است از واژه اسامه که نام شما است شروع کنیم و پیش برویم. از راهنمائی تان متشکر خواهیم شد.
موضوعی که از اینهمه کامنت فهمیدم اینهایند:
لوایی دنبال لیدربازی نیست و هرچه دل و ذهنش می کشد می گوید. اهل مصلحت و دم تکان دادن نیست. لوایی با آنهمه سابقه فرهنگی و سیاسی در مقامی است که می تواند نقد کند و همه هم این را می دانیم.
اوبالی دنبال ساکت کردن لوایی که مثل یک جعبه سیاه رها شده است می باشد و لشگر و تیر و طایفه اش را به خصوص مغانلی ها را برای اینکار بسیج کرده است. لوایی چون از تبریز است باید کوبیده شود. سیاست اوبالی این است که تبریزی ها سرکوب شوند و موغانلی ها تبلیغ شوند.
... دنبال برنامه سازی برای گوناز است و می خواهد با کوبیدن لوایی جایی در دل اوبالی باز کند. دلیل اینهمه جار و جنجال او را نفهمیدیم.
لوایی عاقلانه رفتار می کند. مثل ... به مسایل شخصی نمی پردازد. او حرفهایش را زده و هر وقت هم بخواهد خواهد زد. فرق اوبالی با لوایی در این است که لوایی دنبال قدرت و لیدربازی
نیست و برای همین از ادامه بحث و جدل ترسی ندارد اما ...برای نگهداشتن لیدری و ادعای رهبری خویش باید خیلی ها را در دست نگهدارد. اگر ...در دفاع از ... می گوید که لوایی را محو خواهیم کرد الان شاهد این هستند که لوایی دارد کار خود را می کند و اعتنایی به کار آنها ندارد. لوایی این بازی را رها کرده چون ماهیت اوبالی را دیگر تا حدودی همه دیدند. حتی مدافعان ... با خشونت کلامشان نشان دادند که چقدر برای دموکراسی و آینده ازربایجان خطرناکند.
آیا جنگ لوایی _اوبالی ادامه خواهد یافت؟
آیا آزربایجان از این جدال سود برد یا باخت؟
اینها موضوعاتی هستند که باید دقیق شویم. باید جدل لوایی و اوبالی را ما پایان دهیم. باید کاری کنیم که لوایی همچنان قوی و محکم برای ما بنویسد و اوبالی به کار خودش مشغول شود.
به خوجا کندی
در این موقعیت حساس، حمایت از اردوغان حمایت از دنیای ترک است. اردوغان اشتباهاتی دارد اما دلیل نمی شود که در برابر فتو و پ ک ک و ارمنی ها و غرب او را تنها بگذاریم
لوایی کار درست را انجام می دهد
تو هم برو دنبال کودتا و فروپاشی ترکیه. آزربایجان جنوبی دلش با ترکیه و اردوغان است
جناب Anonymous
واقعا بعضی وقتت ها دلم به حال ات میسوزه با این حدس زدن هات که واقعا یک ...... به معنی واقعی کلمه هستی
بالاخره توانستی جایگاه خودات را در میان بلوچ ها پیدا کنی یا اینقدر زبان بلوچی یاد بگیری که بتوانی یک کامنت به بلوچی بنویسی یا بالاخره از .... توانستی بپرسی ابوی گرامی جلیل خان نارویی بوده یا ریگی یا بلوچ یا نزابلی کس دیگری :
مشابه نویسی های این متقلب :
سازمان اطلاعات سپاه زابل :
کامنت 26 از پایین با همین درخواست از کیانوش توکلی : با نام اسلم ریگی http://www.iranglobal.info/comment/71704
در همان کامن بالا با کلید واژه اطلاعاتی زابلی با نام بولان بلوچ:
این اواخر سازمان اطلاعات سپاه زابل با چرخش قهرمانانه به " سازمان سنی های فارس" تغییر نام داده است.
بقیه در ادامه :
تنها برای کسانی که میخواهند با این متقلب اشنا شوند سبک نوشتار اش را " دانشگاه مجازی زابل " پیگیری کنند
کامنت از لینک زیر با تکیه کلام" دانشگاه مجازی زابل" با نام "یکنفر"
http://iranglobal.info/node/54674
کامنت 4 از بالا با نام "بولان بلوچ" با همین تکیه کلام" دانشگاه مجازی زابل"
http://www.iranglobal.info/node/56591
از بالا کامنت پنجم با نام "جما نارویی " با همین تکیه کلام" دانشگاه مجازی زابل":
نیاز مبرم تبعیض دیدگان آذربایجان
-----
بجای مشغول شدن «در برخورد های حاشیه یی بین فعالان بر سر اعمال هژمونی این و آن» ، بجای پلاریزه شدن بر سر مواضع فردی و گروهی،
در این برهه از زمان که، ترامپ در راه اجرای « آرنارشی » راست گرای خود، در جهت ایجاد شبه دولتهاست، و جهان را به سوی جنگ پیش می برد، در زمانی که جامعه ی ایران به سوی انفجار میتازد، در برهه ایکه حکومت در پی گسترش هلال شیعه ی خود است، در شرایطی که اردوغان ترکیه را در راه اسلامیسم و اعدام انسانها شلاق میزند، در اوضاعی که ناسیونالیسم افراطی کرد میخواهد آذربایجان غربی را قورت بدهد، در شرایطی که برخی از سازمانهای سیاسی بسوی شیوخ عرب دست دراز کرده اند،
در زمانی که ناسیونالیسم افراطی فارس، برای استقرار حاکمیت راسیستی خود به هر خس و خاشاکی چنگ میاندازد،
در موقعیتی که مردمان ستمکش، از تبعیض و بی عدالتی و دیکتانوری و فقر و فحشا ، تلف میشوند، نیاز مبرم آذربایجان، به
« تشکیل جبهه ی متحد جنبش آذربایجان، از گرایشات مختلف» صد چندان است.
چیزی که میتواند یک جنبش را مؤثر تر، کارآمدتر، منسجم تر، موفق تر، زنده تر، کند ، متشکل شدن آن در یک « برنامه ی جبهه یی متحد» است. که اکثریت افراد و گروههای فعال را زیر « مواد و اصول چندی» در برگیرد. و در عمل و نظر، سیاست برخورد به مسایل را نشان دهد.
تا وقتی که جبهه ی متحد جنبش آذربایجان در برنامه و تشکل سازمان یافته نیست ما برای « چه میتوان کردها» پاسخ مناسب جمعی نخواهیم داشت. ضعف و ندانم کاریها و کجرویهای ما نیز از اینجا ناشی میشود.
مشغول شدن «در برخورد های حاشیه یی بین فعالان بر سر اعمال هژمونی این و آن» ، پلاریزه شدن بر سر مواضع فردی و گروهی، نیاز آذربایجان نیست.
شرایط و خود را دریابید و آگاهانه حرکت کنید.
توضیحی درباره کولی ها در ایران:
ژنرال سایکس در مورد کولیهای ایران و آذربایجان نوشتهاست: «در تابستان ۱۹۰۰ برای تحقیق دربارهٔ کولیهای ایران و تکمیل اطلاعات سینگلر به آنجا رفتم. تعیین نژاد و محل کولیهای ایران بسیار دشوار است، چون در هر ناحیهای نامی دارند، ولی کلاً آنها را «فیوج» مینامند که ظاهراً کلمهای عربی است. کولیهای ایران با کولیهای انگلستان تفاوت زیادی دارند و کارشان تهیه چرخ چوبی نخریسی و چوب وافور و فروش آنهاست. گاهی هم اسب و شتر و الاغ معامله میکنند و کلاً اخلاق پسندیدهای ندارند. مردهای آنها با سایر مردان ایران فرقی ندارند، ولی طرز لباس پوشیدن زنها بکلی با زنان دیگر فرق میکند و به همین دلیل به آنها غربتی میگویند. فعلاً در ایران بیست هزار خانوار یا صد هزار کولی در آذربایجان زندگی میکنند.»
در آذربایجان کولیها را «قرهچی» و «قراچی» یا «قاراچی» مینامیدند و در شهرها و روستاها پراکنده بودند. آنها برخلاف عادت همیشگیشان از آوارگی دست برداشته و ساکن شده بودند، بطوری که در تبریز کوچهای به نام «قرهچیلر کوچهسی» (کوچه قرهچیها) وجود داشت که ساکنان آن، همه کولی بودند. این محل خوشنام نبود و اشخاص محترم به آن حدود نزدیک نمیشدند. «قرهچی» ها غالباً به رقاصی و مطربی و کفبینی و بختگشایی و غربیلسازی و سبدبافی مشغول بودند. مطربهای تبریز غالباً به این محله تعلق داشتند و در جشنها و عروسیها، زنها یا پسران جوان کولی با لباس مردانه، به رقص و آواز و اجرای نمایش میپرداختند. فحشا در میان زنان این محله بشدت رواج داشت.
زنها برای گدایی و کفبینی، دستهدسته به محلههای دیگر شهر میرفتند و ضمن دزدیدن اشیای کوچک و فریب دادن زنهای سادهلوح، کودکان آنها را نیز میدزدیدند، به همین دلیل در میان مردم تبریز در مورد دزدی «قرهچی» ها داستانهای زیادی بر سر زبانها بود و مادرها برای ترساندن کودکان خردسال به جای «لولو» و چیزهای ترسناک دیگر، بچهها را از «قرهچی» میترساندند.
قرهچیها به ترکی حرف میزدند، اما در میان خود گویش عجیب و مخصوصی داشتند. این گویش شباهت عجیبی با سانسکریت و زبانهای هند و پاکستان داشت. سر ویلیام اوزلی که در سالهای ۱۸۱۰ و ۱۸۱۲، هنگامی که عباس میرزا ولیعهد تبریز بود، در راه سفر خود به هند و ایران، سری هم به آذربایجان زد، بسیاری از لغاتی را که «قرهچی» ها استفاده میکردند، ثبت کرد. او دربارهٔ «قرهچی» ها مینویسد:
روزی در منزل کمپبل در آذربایجان بودم که چند نفر به نام «قرهچی» که شباهت عجیبی به جیپسیهای خودمان داشتند به آنجا آمدند که با زبان خاصی حرف میزد. میگویند که این طایفه مذهبی ندارند و همه عمر خود را به لهو و لعب و خوشگذرانی میگذرانند، به همین دلیل هم به جای خانه، زیر چادر زندگی میکنند و معاش خود را از دزدیهایی که از تخممرغ و مرغ و لباس و وسایل مردم میکنند، میگذرانند و با مهارت عجیبی، کفبینی و پیشگویی میکنند. مردی که من با او ملاقات کردم صراحتاً گفت که بسیاری از افراد قبیلهاش دین و ایمان ندارند و هیچ عبادتی نمیکنند، ولی خودش از این که مسلمان بود، خدا را شکر میکرد. در آن هنگام چند پیک از استانبول رسیدند و بلافاصله متوجه شدند که او جزو قبیلهای است که در کشور عثمانی به آنها «چنیگانی» یا «چنگانه» میگویند. آنها هم معتقد بودند که مردان چنین قبایلی غالباً خائن و زنهایشان بیعفّت هستند. آشپز کمپبل که مدتی را در انگلستان سپری کرده بود، گفت که اینها مثل جیپسیهای ما هستند. من بسیار مشتاق بودم که چند لغت آنها را بنویسم و ثبت کنم. در میان آنها پسرک جوانی بود که با آن که سواد نداشت، اما کمک زیادی به من کرد
جناب طهرانلی میتوانی از همین الان شروع کنی :
شاید موفق به گشودن گره از ترجمه تورکی "خدا بزرگ است" شدی ایا همچنان اسمان خروس خواهد ماند یا اطهرانلی موفق به گشودن رمز ان خواهد شد
الله اکبر
فارسی: خدا بزرگ است
تورکی : تانری بیوک دیر
تانری = تانگری مغولی = اسمان
بیوک = خروس
دیر = است
ترجمه واقعی زبان تورکی: اسمان خروس است
به زبان عربی از تورکی
الدیک الله
اگر واقعا چیزی جز این است میتوانید هاپولی هاپوس این جمله الله اکبر یا جمله زیر را به تورکی یا به فارسی رفع ابهام کنی از سعید و حسام هم کمک بگیر
جناب طهرانلی چرا که نه:
اول زبان مغوالی شما:
کامنت های من درباره اثبان عرب بودن مردم اذربایجان و مغولی بودن زبان تورکی: برو به لینک و بخوان http://www.iranglobal.info/node/59400
حالا شما بگو زبانی که
نام ھای اعضای بدن
نام اسباب خانه
نام گیاهان
نام پرنده ها
نام حشرات
نام ماهی ها
نام مناطق
نام افراد
نام خوراک
تقریبا همه پسوند های اصلی
تقریبا همه دستور زبان
با زبان دیگری با نام مغولی یکی است و هر انچه هم که این نیست از فارسی یا عربی هست ایا میتوان یک زبان مستقل نامید
حقیقت این است که تورکی از برخورد زبان مغول با زبان های عربی و فارسی به وجود امده
ski Türkler günümüzde futbol adı verilen oyunun bir benzeri olan “tepük” oyununu oynuyorlardı. Tepük; tepmek, tekmelemek anlamında kullanılan bir sözcüktür. Türkler, bu oyunu yalnız ayakla oynadıkları için bu adı vermişlerdir
Türklerin bu oyunda kullandıkları toplar, oval kalıplara dökülen, “ iğ ağırşağı ” biçiminde kurşun kitlesinin üzerine, keçi kılı ya da keçe sarılmak suretiyle yapılırdı. Ağırşak, ip eğirmede kullanılan taştan ya da kemikten yapılmış, yassı, yuvarlak ya da yarım küre biçiminde, ortası delik bir cisimdir. Yörelere göre top yapısı değişiklik göstermektedir. Bazı bölgelerde sert cisimlere ayakla vurmak yerine daha yumuşak cisimlerle top oynanması tercih edilirdi. İçi hava ile doldurulmuş, yuvarlakça küçük tulumların bu amaçla kullanıldığı görülür. Aynı amaçla, bir derinin içine yün, keçi kılı ya da tüy konularak top biçimine getirilirdi.
Çin kaynaklarında, MÖ II. yüzyılda, İç Asya toplumlarının ayak topunu ustaca oynadıkları kaydedilmiştir. Aynı zamanda, Kaşgarlı Mahmut Divânü Lügati’t-Türk adlı eserinde tepük oyunundan bahsetmiştir.
Çinli gezgin Hiuan, “la Tartarie” adlı eserde Asya’da Tsang’ da kız ve erkeklerden kurulu karma takımların ayak topu oynadıklarını belirtiyor. Birçok Türk kavimleri gibi Şato Türkleri de ayak topunu çok sevmişlerdir. 923 yılında ilk Şato hakanı kuzey Çin’i ele geçirdikten sonra, tahta geçme töreni için futbol sahasına bir platform inşa ettirmiş, 2 yıl sonra bu değerli hatırayı futbola engel olmasın diye kaldırmıştır.
Tepük oyunu genellikle altışar oyuncudan oluşan, karşılıklı iki takım arasında oynanırdı. Takımlarda bayan oyuncular da yer alırdı. Tepük oyunu, topu belli kurallar içerisinde, karşılıklı olarak dikilen kalelerden geçirmek suretiyle sayı kazanmak esasına göre oynanırdı.
Üzerinden yüzyıllar geçmesine rağmen Hıtay Türklerinin oynadıkları ayak topu ile günümüzün futbolu arasında, özdeki benzerlik çok büyüktür. Seyit Ali Ekber’in yazdığı Hıtay-ı Name adlı kitapta ayak-topundan şöyle bahsedilir: “… Ve top oyunu Hıtay’da güzeller işidir. Ve dahi harabati (düzensiz kalabalık), çok olan ve sığır kursağından top düzmüşler ve mahbub (erkek) ve mahbubeleri (kadınları) durdurmuşlar. Ve topu ayakları ile vururlar, şöyle ki, elini ol topa değdirmeye, ol topu yere düşürmeye ve nazik ayak uçlarıyla dürde, saklar (baldır) ve usülsüz urmak ve yere düşürmek ve daireden taşra (dışarıya) çıkarmak, vaki olmaz.”
Kaşgarlı Mahmud’un Divanü Lugati’t Türk eseri Türk uygarlığına dair bütün ipuçlarını içinde barındırıyor. İlk Türkçe sözlük ve dil bilgisi olan eser binlerce yıl önce yaşayan Türkler’in ‘ütüyü ve futbolu’ o zamanlarda keşfettiğini gösteriyor. Türk Dil Kurumu (TDK) Başkanı Prof. Dr. Şükrü Haluk Akalın, Kaşgarlı Mahmud’un doğumunun bininci yılında Divanü Lugati’t Türk’ün tanıtım etkinliklerine katılmak için Washington’a gitti. 10 dile çevrilen Kaşgarlı Mahmud’un eserinin sadece bir sözlük olmadığını vurgulayan Akalın şunları söyledi: ‘Divanü Lugati’t Türk’te, ‘ütü’ kelimesinin anlatıldığı bölümde, Türkler’in bin yıl önce ütüyü kullandığını ayrıca Türk çocukların, ‘tepük’ adı verilen ve futbola benzeyen bir oyunu oynadıklarını görüyoruz.
DERİDEN TOP YAPMIŞLAR
Çocuklar hayvan derisinin içine doldurulan malzemelerle top yapıp tepük oynarlarmış. Bu yönüyle Divanü Lugati’t Türk, sadece bir sözlük değil, Türk uygarlığının en eski dönemdeki durumunu ortaya koyan çok önemli bir belg
ایا میدانید تورکان در هزار سال پیش فوتبال بازی میکردنند و فوتبال ورزشی تورکی است :
تپوک که از فعل تپمک (لگد زدن) آمده است به نظر نویسنده کتاب «هزار سال قبل و هزار سال بعد محمود کاشغرلی و دیوان لغات التورک»، شیوه قدیمی بازی فوتبال بوده است
یک توضیح درباره این جعل
{واژه +ماق و واژه + مکذ یا همان اولماق و اولمک (شدن و کردن ) ) قاعده مندراوردی فرهنگستان زبان تورکی برای جبران کمبود افعال بسیط تورکی است (که در زبان تورکی نیست و این قاعده خاص زبان های تحلیلی است نه التصاقی) که حتی 50 تا هم نیست مانند گلم و گت و یاز اگر باور نمیکنید از یک تورک بخواهید 100 تا فعل بدون مک و ماق برابیتان بنویسد }
خب بگذریم حالا که با جعل لغات در کتاب جعلی دیوان لغات الترک اشنا شدید میرویم سراغ ادامه جوک سال ترکان:
با استناد به کتاب هزار ساله دیوان لغات التورک محمود کاشغرلی، تورک ها نزدیک به هزار سال قبل، نوعی از بازی فوتبال به نام تپوک را انجام می داده اند.
دیوان لغات التورک اولین انسیکلوپدی تورکی می باشد که موضوعات گوناگونی از طب گرفته تا سیاست، حقوق و جامعه شناسی را در بر گرفته است.
در کتاب «هزار سال قبل و هزار سال بعد محمود کاشغرلی و دیوان لغات التورک» نوشته شکری حالوک آکالین، به بررسی بخش های پنهان زندگی تورکها در کتاب دیوان لغات التورک پرداخته شده است.
بنا به کتاب دیوان لغات التورک، تورک ها در حدود هزار سال قبل با ذوب کردن سرب و تبدیل آن به جسمی کروی به نام آغیرشاک و پیچیدن آن در موی بز یا پوششهای نرم، جسمی شبیه توپ فوتبال درست کرده و با آن بازی می کرده اند.
تپوک که از فعل تپمک (لگد زدن) آمده است به نظر نویسنده کتاب «هزار سال قبل و هزار سال بعد محمود کاشغرلی و دیوان لغات التورک»، شیوه قدیمی بازی فوتبال بوده است.
در بخش دیگری از کتاب دیوان لغات التورک نیز از وجود اتو در هزار سال قبل بین تورکان سخن گفته شده است و اینکه تورکها در هزار سال قبل لباسهای خود را اتو می کشیده اند. واژه اتو در دیوان لغات التورک به صورت اتوگ (ÜTÜĞ) به کار رفته است.
همچنین در دیوان لغات التورک آمده است که زنان تورک در هزار سال قبل به اشیاء زینتی و پوشش خود اهمیت خاصی می داده اند. در فرهنگ هزار سال قبل تورکها، سنگهای قیمتی و تزئینی زنان یکی از معیارهای زیبایی آنها بوده است.
در باورهای قدیمی تورکان، برخی از وقایع به قدرتهای ماورائی نسبت داده می شده است و از بارش باران و برف با استفاده از قدرت سنگها سخن به میان آمده است.
بنا به نوشته محمود کاشغرلی، تورکها هزار سال قبل به هنگام روبرو شدن با افراد دیگر، حتی اگر طرف مقابل را نشناسند ابتدا سلام کرده و سپس از تبار وی می پرسند. همچنین در بخش دیگری از دیوان لغات التورک از وجود اسم رمز بین سربازان تورک در هزار سال قبل با واژه «ایم» یاد می شود.
سال 2008 از سوی یونسکو به عنوان سال محمود کاشغرلی و دیوان لغات الترک نامگذاری شده است. محمود کاشغرلی اولین تورکولوگ دارای اثر مکتوب در جهان می باشد. امسال هزارمین سالگرد ولادت محمود کاشغرلی می باشد.
شکری حالوک آکالین رئیس فرهنگستان زبان تورک از طراحی یک وب سایت برای معرفی محمود کاشغرلی سخن گفت. به گفته آکالین، این وب سایت به زبانهای تروکی، انگلیسی، فرانسه، روسی، چینی و لهجه های مختلف تورکی راه اندازی خواهد شد.
محمود کاشغرلی هزار سال قبل در شهر اوپال در 45 کیلومتری شهر کاشغر – که در ترکستان شرقی (مرزهای موسوم به اویغورستان چین) واقع شده است – به دنیا آمد. وی تحصیلات خود را برای مدتی طولانی در بغداد دنبال کرد و سپس به زادگاهش بازگشت.
کتاب دیوان لغات الترک وی یک دائره المعارف غنی از آداب و رسوم، سیاست، فرهنگ، جامعه شناسی، حقوق، و باورهای مردم تورک در هزار سال قبل می باشد.تی آر تی
یعنی تورکان توپی سربی با حداقل وز 6 کیلو را با پا شوت میکردند و با ماتحت شان گل میزدنند و پا و انجایشان نمیشکست
منابع این جوک:
http://qizilyurt.blogfa.com/post-124.aspx
http://shokufeh.mihanblog.com/post/563
http://medeniyyet.blogfa.com/post-9.aspx
http://www.cloob.com/u/savalan92/122769976
http://salariyan.arzublog.com/post-66975.html
http://www.anadilitv.com/fr/index.php/haber/11569-2014-10-20-14-24-10.html
ادامه کامنت پیش :
این مناره از یک نظر با منارههاي ديگر متفاوت است و آن این که دو پلکان جداگانه برای بالا رفتن دارد. اين پلهها کاملا از هم مجزا هستند و کسی که بالا میرود با کسی که پایین میآید، روبهرو نمیشود؛ یک طرح پلکان حلزونی شکل. مناره گار در اوایل سده ششم هجری ساخته شده و در نزدیکی روستای گار در جنوب شرقی اصفهان قرار دارد؛ در مسیر راهی که از اصفهان به سوی دریاچه بختگان میرود.
میل نگار http://www.irandeserts.com/pics-5/mil-7big.jpg
در حدود بیست کیلومتری شرق شهر بردسیر در جنوب کرمان، روستایی دورافتاده با مردمانی اصیل و مهماننواز به نام نگار قرار دارد که میل نگار نیز در همین روستا ساخته شده است. این مناره دارای یکی از ارزندهترین کتیبهها به خط کوفی پر نقش و نگار بوده است که با کاشیهای فیروزهای رنگ ساخته بودند. اما بیشتر این کتیبهها از جای خود خارج شدهاند و امروزه فقط
خالی آنها در بالای مناره بر جای مانده است. ميل نگار در زمان سلجوقیان ساخته شده است.
میل اژدها
http://www.irandeserts.com/pics-5/mil-8big.jpg
میل اژدها در غرب شهر نورآباد ممسنی در استان فارس قرار دارد.این میل کنار یکی از راههای مهم باستانی و در دامنه کوهی سنگلاخ و نسبتا سرسبز قرار دارد. میل اژدها یکی از معدود منارههایي است كه از دوران پیش از اسلام باقي مانده و به احتمال زیاد در زمان اشکانیان ساخته شده است.
مناره میدان
http://www.irandeserts.com/pics-5/mil-9big.jpg
کتیبه آجرکاری منحصر به فرد این مناره، زمان ساخت آن را سال 453 هجری قمری نشان ميدهد. این مناره در حاشیه میدان قدیم شهر ساوه جای دارد و اسم آن نیز از همین میدان گرفته شده. در میدان کهنه ساوه و گذرهای اطراف میشود بازماندههایی از مشاغل کهن و سنتی ایران، همچون «جلدوزی» را ديد.
میل فیروزآباد
http://www.irandeserts.com/pics-5/mil-10big.jpg
روي اين مناره هشتصد ساله ميتوانيد یکی از ارزندهترین و زیباترین نمونههای هنر کتیبهنگاری را به خط بنایی ببينيد. این مناره در کنار روستای فیروزآباد در ده کیلومتری جنوب شهر بردسکن قرار دارد. بردسکن هم در چهل کیلومتری غرب کاشمر در استان خراسان واقع شده است. فیروزآباد یکی از مهمترین نقاط کشت زیره در ایران است و در اواخر بهار، بوتههای زیره، مناره را احاطه ميكنند.
حالا ایده ایرانیان برای پیام رسانی به کمک اتش چگونه بوده است
در جاهاي مختلف ايران، ميشود بناهاي بلندي را پيدا كرد كه پر از تزئينات جذاب و ديدنياند، معماري درست و حسابي دارند و از طرفي تك و تنها افتادهاند.
از همان ابتداي ساختشان بنايي مستقل بودهاند و ربطي به بنايي ديگر نداشتهاند. همينقدر ميدانيم كه از میلها در دوران باستان براي پیامرسانی، پست و راهنمایی راهها استفاده ميشده؛ هر چند تزئینهای عالی آنها جاي بحث دربارة كاربردشان را باز ميگذارد.
مناره به معنای «محل نور»، اسم دیگري برای میلهای راهنما و پیامرسانی است که با روشن كردن آتش بر بالای آن، مسير به مسافران نشان داده ميشده و همچنين با استفاده از پرتوهاي نور، پيامهاي رمزي مثل تلگراف به مناطق دورتر فرستاده ميشده.
در واقع یک مناره، نمونهای با کاربرد بَعدی مورس و تلگراف است که با پوشاندن جلوی پرتوها و سپس کنار بردن آن مانع، پیامی رمزی را ارسال میکردهاند. در ایران نزديك به سی میل یا مناره منفرد وجود دارد
بیشتر میلهای ایران متعلق به سدههای چهارم تا ششم است و این نمونهها نسبت به منارههاي ديگر از ویژگیهای معماری بيشتري برخوردارند.
همگی میلها یک پلكان برای بالا رفتن دارند و بعضيهاشان هم (مثل منار گار) دو پلکان مارپیچی و کاملا مجزا دارند. در ورودی پلکان معمولا فاصله زيادي با سطح زمین دارد و دليلش هم اين است كه هر كسي از آدم گرفته تا جانور، راحت نتواند وارد آن شود.
لكلكهاي مهاجري كه به خاطر بيماري از قافله عقب ماندهاند، در بعضی از منارهها جاخوش ميكنند.آنها با ساختن لانهاي روي منارهها تا سال دیگر منتظر ميمانند.
خدا کند که منارهها در محلی پر رفت و آمد باشند یا لااقل درِ ورودی آنها بهسادگی در دسترس نباشد. در غیر اینصورت پس از ورود به آنها چیزهای عجیب و غریبی در داخل راهپلههای آن میبینید.
مناره شمس
http://www.irandeserts.com/pics-5/mil-1big.jpg
اين مناره یکی از جدیدترین منارههای منفرد ایران است و در دوران زندیه ساخته شده. هر چند تزئينات معماری زیادی ندارد، اما از یک نظر جالب و استثنایی است و آن این که تمامی بدنه مناره با شاخ قوچ پوشانده شده. البته خیلی از این شاخها به مرور زمان شکسته شده و از بین رفتهاند. این مناره در داخل شهر خوی در آذربایجان غربی در يك باغ قرار دارد.
میل نادري
http://www.irandeserts.com/pics-5/mil-2big.jpg
يكي از دورافتادهترین منارههای ايران. در یک ناحیه کویری و بسیار خشک در میانههای راه بم به زاهدان و در منطقهای به نام نرماشیر قرار گرفته. اطراف آن ریگزار بسیار خشکی است و تا کیلومترها اثری از آب و آبادانی نیست. این میل در زمان سلجوقیان ساخته شده اما چون در زمان نادرشاه تعمیر و بازسازی شده است، به میل نادری شهرت یافته.
میل کرات
http://www.irandeserts.com/pics-5/mil-3big.jpg
صدها سال است كه اين مناره بر اثر يك زمینلرزه کج شده، اما به جز بخش بالایی، هنوز پابرجاست. این بنا که حتی با چنین انحرافی توانسته است سالها برجای بماند، نشان تواناییهای مهندسی و معماری ایرانیان است. شکل ظاهری مطّبق این مناره، با دیگر منارهها مقداری تفاوت دارد و بسیار شبیه مناره جام در شرق شهر هرات است.
برج کج پیزا در ایتالیا را همه میشناسند و ايتالياييها با بازسازی، محوطهسازی و تبلیغات گسترده، آن را به جهان شناساندهاند، اما ما برای میل کرات چه کردهایم؟ ميل كرات در حدود چهل کیلومتری جنوب شهر تایباد در استان خراسان و در نزدیکی مرز افغانستان، كنار گورستان روستایی به نام کرات قرار دارد. اين ميل هم مثل خيلي از منارههای ایران در زمان سلجوقی ساخته شده.
مناره ساوه
http://www.irandeserts.com/pics-5/mil-4big.jpg
چند ردیف کتیبه با اشکال گوناگون خط بنایی و آجرکاریهای هندسی جذاب، از ویژگیهای این مناره است. مناره ساوه در سال 504 هجری ساخته شده.شهر ساوه به خاطر یک مناره دیگر نیز شهرت دارد و آن منارهای است که بعدها مسجد جامع ساوه در کنار آن ساخته شده است.
میل خسروگر
http://www.irandeserts.com/pics-5/mil-5big.jpg
چند وقت پيش اگر سراغ اين ميل ميرفتيد، حتما لكلكي كه بالاي آن لانهاي ساخته بود را ميديديد. آجركاريهاي اين ميل، خيلي متنوع است و دو رديف كتيبه به خط بنايي هم روي آن به چشم ميخورد. اين ميل هزار ساله در ده کیلومتری غرب سبزوار و در نزدیکی روستای خسروگرد قرار دارد. آجرکاریهای متنوع و دو ردیف کتیبه، از ویژگیهای آن است.
پاسخ به کامنت ها:
- در برخی جا ها ، برای عدم سوء تفاهم ، آدم مجبور است ، علی رغم میل خود ، القاب را استعمال کند.
- نقد بخاطر دوست داشتن است . بی تفاوتی نشانه ی عدم علاقه.
- کسانی که به دنبال ساختن « رهبر کاریزماتیک» هستند، البته که آزاد اند ، برای خودشان بت بتراشند.
بت پرستی هم آزاد است.
- «کاریزما» مصطلح در انگلیسی، به معنی تحت اللفظی "جاذبه و کشش نیروی شخصی" را گویند .
تز « جبهه متحد» برای ایجاد « نیروی جمعی» ست. که میتواند پایه دموکراسی باشد.متضاد اش « کشش نیروی جمعی» است.
در حالت نسبی، معمولا در جهان سوم ،
جذب شدن به «نیروی شخصی»، دیکتاتور و دیکتاتوری میافریند- و جذب شدن به «نیروی جمعی» میتواند پایه دموکراسی باشد.
در سیاست جامعه کلنگی ایران، خمینی نمونه ی یک رهبر کاریزماتیک است.
عاقبت جذب شدن به « نیروی شخصی» را به نیکی نشان میدهد.
دنبال « کاریزما» ، « نیروی شخصی» بودن ، «نفی نیروی جمعی» ست. و پروراندن « دیکتاتور».
آقای توکلی شما همیشه اینطور قضاوت می کنید نمیدانم چرا آقای سلیماننی جواب شمارا نمیدهد شاید به گفته خودش عمل کرده ودر برابر توهین جناب ایلیار سکوت کرده قطعا حضرتعالی این نوشته جناب ایلیار را ندیده اید ویا خودرا به ندیدگی زده اید این نوشته از جناب ایلیار است ببینید(ایده ی بوزقورد گرایی شما، و « کروموزم معیوب"، ماهیت تان را روشن کرده است.) شما این نوشته را توهین نمیدانید چون ایلیار دوست صمد بهرنگی بوده حق دارد چنین بنویسد ولی علی سلیمانی در پاسخ میگوید جواب ابلهان خاموشی است او توهینگراست آفرین بر منطق شما آیا کسی حق ندارد فردی که اورا نقد میکند بخواهد اورا بشناسد کجای این امر گناه است که ایلیار با چنین الفاظی اورا مورد استقبال قرار میدهد اینجاست که صداقت شما جناب توکلی زیر سوال میرود انسان ولو اینکه کمونیست باشد یا خداپرست یا شاه اللهی و نهضتی و جنبش سبزی و توده ای مهم نیست مهم ان است
که صداقت داشته باشد صادقانه بیندیشد و صادقانه قضاوت کند ایلیار توهین می کند جوابش را سلیمانی میدهد فریاد شما به عرش اعلا میرود وجدان خوب است ....................چونکه ترکها وطن دوست نیستند!
آقا کیانوش....هر چه نامهربانی بکشید حقتان است که خودتان در جواب این شخص به نامهربانی خود امضا زده اید. من مشکل شما را دورادور درک میکنم و توسط نوشته خود شما مطمعن میشوم که شما در باطلاق سانسور گرفتار شده اید....! به خاطر آن نمیتوانید به رشد سیاسی خود دست یابیید....! تا قلمهای آزاد را به خاطر نداشتن جواب منطقی خودتان سانسور میکنید مطمعن باشید که تمام فعالیتهای خود خواه خودتان در غنچه پژمرده خواهد شد...!در بین ملل خاورمیانه ای متاسفانه در حال حاظر چیزیکه بر سیاست حکم میکند دیکتاتوری و سانسور است که هردوی اینها مانند آنارشیسم و فاشیسم مولد همدیگرند...! شما در نوشته قبلی تان به من از ظعفهای انقلاب و انقلابگری نوشته بودید با اینکه میدانم در زمان خودش خود شما یک انقلابی بودید و حال از نفی آن صحبت میکنید...! هرچه بگویید و فکر بکنید حقتان است چون در نتیجه یک تاریخچه انقلابی در پس خود دارید...
ولی شما باید متوجه آن باشید که ما متوجه آن به خوبی هستیم که شما فقط به خاطر ترس از فروپاشی ایران و ایرانیت از انقلاب و انقلابگری دل بریدید...!!! ولی ما تورکها مثل شما فارسها اینچنین فکر نمیکنیم....! ما مللت تورک به خوبی فهمیده ایم که با رنگ کردن گنجشک را نمیتوان بلبل کرد...! ما تورکها به خوبی فهمیده ایم که در زیر ساختمانی که بنیانش بر آب است نباید مسکن گزید. شما و دوستان شما با هرچه در توان دارید در مقابل انقلاب آزربایجان بایستید که انقلاب آزربایجان با سانسور و فیلترهای شماها به سرعت تفکر انقلابی خویش خواهد افزود. حال اگر من جای شما بودم این کامنت را هم حذف میکردم.. چون هیچ معیاری در حذف شما نیست اللا میل مبارک شما... که این کامنت من بیشتر از عموم خطاب به شخص شماست...!آقای آ. ائلیار نوشته اند: "نامها را بدون القاب میاورم که موافق استعمال القاب نیستم"
ولی در مقاله آقای یزدانی اینطور نوشته اند
فرستاده شده توسط آ. ائلیار در ی., 04/16/2017 - 13:03
آقای ا.یزدانی گرامی. آیا این ها القاب نیستند ؟ پس چی هستند.؟ فقط ضد و نقیض است . نفرتی که وجود یک فرد را گرفت نتیجه اش همین می شود. جالب است چه راحت دم از دموکراسی ردن و فقط و فقط خود را دیدن و از خود تعریف کردن .آ. ائلیار این است وآ. ائلیار آن است چه خوب گفت مولوی : موی بشکافی به عیب دیگران / چو به عیب خود رسی کوری از آن .
آیا خبر دارید کاندیداهای ریاست جمهور ایران که صلاحیتشان مورد تائید شده فارس زبان تشریف دارند ١- روحانی متولد سمنان ٢- قالیباف متولد مشهد ٣- رئیسی متولد مشهد . حالا شما تحلیل و تفسیر کنید که چرا ؟
باید یاد بگیریم تفکر و تحلیل به شیوه دهه های ٤٠، ٥٠ را که منجر به دیدن پدیده ها بصورت سیاه یا سفيد شد و به فاجعه ٥٧ انجاميد کنار بگذاریم.
میتواند منجر به یاری دادن و ستاندن از دولتهای دوست شود. اینجاست که سیاستمداری شرط لازم است._ " عیسی مسیح" در فرهنگ غربی به اصطلاح خودمان معنی معصومیت و بیگناهی و انسان کامل میدهد. این ربطی به مقوله رهبری یا کاریزما ندارد. کنشگر سیاسی معصوم در بازار پیدا نمی شود.
_ رهبر کاریزماتیک منتصب نمیشود. او اتوریته خود را بر گروه، جنبش، انقلاب اعمال میکند.
- گر تو بهتر میزنی بستان بزن! اوبالی و گوناز تی وی بدند خودتان یکی بزنید و درست رفتار کنید تا ، دوباره بگویم، اوبالی رسوا و منزوی شود. اتهام بدون سند با مطرح کردن یک مشکل برای بحث متفاوت است.
- کنش و واکنش همترازند. واکنش بیگناهتر از کنش نمیتواند باشد. واکنش معذور نیست.
- جنبش ازادی بخش ايرلند بدون پشتیبانی امریکا نمیتوانست به پیروزی سیاسی دست یابد. همسویی و منافع مشترک سیاسی و اقتصادی...
-
موفقیت یک جنبش به این معنی است که حتا یک قدم به هدف نزدیک تر شده اید.
آآآقای استخوانلو، زبان فارسی غناعت کافی و اکثرا فاقد لغت مشابه و مترادف برای لغات علمی می باشد، من وقتی که کتابهای ترجمه شده بقارسی را با زبان اصلی آن مقایسه کردم واقعا بهتم گرفته بود، یاد سریال ژاپنی بنام اوشین افتادم، که، زندگی دختری اکتیو را نشان می دهد که در اثر فقر روسپی می شود، که در اثر تلاش صاحب سرمایه های کلانی می شود، ترجمه آنرا آنچنان زیر و رو کرده بودند که یک خانم در یک مصاحبه خیابانی رادیوئی اوشین را حضرت ذینب زمانه معرفی کرده بود،
دستت درد نکنه به جا نوشتی"در موقعیتی که مردمان ستمکش، از تبعیض و بی عدالتی و دیکتانوری و فقر و فحشا ، تلف میشوند، نیاز مبرم آذربایجان، به
« تشکیل جبهه ی متحد جنبش آذربایجان، از گرایشات مختلف» صد چندان است.
چیزی که میتواند یک جنبش را مؤثر تر، کارآمدتر، منسجم تر، موفق تر، زنده تر، کند ، متشکل شدن آن در یک « برنامه ی جبهه یی متحد» است. که اکثریت افراد و گروههای فعال را زیر « مواد و اصول چندی» در برگیرد. و در عمل و نظر، سیاست برخورد به مسایل را نشان دهد.
تا وقتی که جبهه ی متحد جنبش آذربایجان در برنامه و تشکل سازمان یافته نیست ما برای « چه میتوان کردها» پاسخ مناسب جمعی نخواهیم داشت. ضعف و ندانم کاریها و کجرویهای ما نیز از اینجا ناشی میشود.
مشغول شدن «در برخورد های حاشیه یی بین فعالان بر سر اعمال هژمونی این و آن» ، پلاریزه شدن بر سر مواضع فردی و گروهی، نیاز آذربایجان نیست.
جناب علی سلیمانی گرامی ، متاسفانه علیرغم توهین به همکارایران گلوبال (ایلیار) کامنت شما منتشر شد. دوست عزیزم ایلیار یکی از چهرههای قدیمی فعالین آذربایجانی است که دوستی اش با محفل صمد بهنرگی می زند. و صد ها نوشته در خصوص اذربایجان دارد که تنها بخشی از ان درآرشیو ایران گلوبال موجود است . آیا نامی بهتر از آثار نویسنده می توانی بیابی ؟ گیرم نام مستعار ؛ بهتر نبود که نام را بهانه نمی کردید و بجای پاسخ ؛ توهین نمی کردید جهت اطلاع شما اینجانب دهها کامنت توهین امیز علیه شما و احمد اوبالی را عدم انتشار زده ام. متاسفم برای شما که به یکی از فرزندان مبارز آذربایجان توهین می کنید.
ترکها نمیدانند که در ربان فارسی ، کاریزماتیک یعنی جالب و جذاب.
پان ترکها با بیسوادی خود ، موجب آسیب به زبان فارسی میگردند.
غالب این پان ترکها خود را مترجم در زبان فارسی هم معرفی میکنند.
یلینیک سابق ؛ شاهنامه خوان اهل ترکیه، نمیداند که لغت ژئوپولیتک در زبان فارسی همان جغرافیای سیاسی است . و شعر از شعور می آید.
من اصلا تعجب نکردم ؛بیشتر متعجبم از دوستان آزری که این جک ها رو جدی گفتن ...
پدر جد فرهنگ فارس زبانان فردوسی است .
شما به اشعار این فرد توجه کنید :
در آغاز شاهنامه، با سه شخصيت اساطيری به نام جمشيد و ضحاک و فريدون آشنا میشويم، که ظاهرا جمشيد ۷۰۰ سال، ضحاک ۱۰۰۰ سال و فريدون ۷۰۰ سال حکومت کرده اند!!!(البته می دانید که این اسم ها را تاریخدان هایشان معادل سلسله های هخامنشی و ساسانی گرفتن )
بعد این کتاب مانیفست پان ایرانیسم است با تمام غلط های جغرافیایی ،تاریخی و ...
این کتاب مقدس، راسیسم فارس است طبیعی است که شاگردان این مکتب هم در همین اندازه بیاندیشند و چنین دست به قلم ببرند !
جک ماجرا جایی است که چنان با جدیت از شاهنامه سخن می گویند که کسی نداند فکر می کند مقالات ناسا را در بر دارد ...
این مقاله و جدیت پشت سر آن هم جدای از آن نیست .
-دنبال « رهبر کاریزماتیک» گشتن یعنی « به دنبال عیسی گشتن »
ایده در اصل یکی ست و نافی « نگشتن». تناقض گویی روشن.
-نتیجه گیری از دو مثال ، که در اصل، متفاوت اند، یعنی« رهبران حزب و دول حاکم » و « رهبران جنبشهای مدنی محکوم» منطقاً مردود است. حاکم و محکوم دو وجود نا همجنس و متضاد اند.
- «روش نادرست» ، به وجود یا عدم وجود رسانه ربط ندارد. متد ناصحیح در هر دو حالت، ناصحیح است.
- روش طرح تجارب تلخ - واکنشی بوده به یک روش . به روشی که از قرار معلوم، بد دهنی که هیچ، « فاجعه » بوده است.*
- دولتها دنبال منافع خود اند نه دنبال منافع جنبشها.
--------------- فعال آگاه رفع تبعیض ، حق طلب است . ضرورتاً . و به حق.
موفقیت صدها شرط دارد، به راحتی " دو و دو، چهار" ، نیست.
* نوشته اند:
« آ. ائليار عزيز، باور كنيد ابله خواندن منتقد يك نمونه كوچك است. به اين ليست اضافه كنيد كلمات زير را؛
ديوانه، شارلاتان، جاسوس، عنصر كثيف، قوش بئيين، بى پدر و مادر، عوضى، تف بر رويت و و و ...
فيلم اينها موجود است و مى توانيم براى شما ارسال كنيم»
------
سلیمانی در کامنت خود به آ. ائلیار نوشته: « .... جواب ابلهان خاموشی است»
-----
آ.ائلیار:
« ابله» نامیدن طرف صحبت نشانه ی « معرفت» شماست. متشکرم که میزان معرفت خودتان را اثبات کردید.
لوایی با این معرفت مشکل داشته است. و در حقیقت هر فعال رفع تبعیض آگاه با این «سطح معرفت» مشکل دارد.
من با اینکه مخالف نظر لوایی هستم ولی تا جایی که در صحبت ها دیده ام ایشان به مخاطب خود توهین نکرده است.
به نکات زیر باید توجه کرد. من در پی دفاع یا انتقاد از کسی نیستم چون آشنایی من با افراد ذکر شده در مقاله بالا سطحیست.
به نتیجه نمی رسد. باید در این سفر از پتانسیل انسانها، جنبش های دیگر و دولتهای دوست بهره گرفت و اینجاست که سیاستمداری شرط لازم است.- به دنبال عیسی مسیح گشتن که یک جنبش را رهبری یا هدایت کند کودکی سیاسی است. چنین شخصی وجود خارجی ندارد.
- جنبش و انقلابی وجود ندارد که بدون یک رهبر کاریزماتیک پیروز شده باشد. حتا امروز هم کشورها از طریق رهبران سیاسی شناخته میشوند. مانند پوتین ، اوباما، مودی، ووو...
- اگر کسی مخالف روشهای اوبالی است بهتر است خود یک رسانه ایجاد کرده و به روش بهتر عمل کند. به این طریق اوبالی منزوی خواهد شد.
- تجارب تلخ را میتوان به روش بهتری و بصورت یک بحث مطرح کرد نه اتهام بدون سند و بد دهنی.
- رهبر ها هم انسانهاي هستند با تمام ضعفهای ان. مهم استمرار جنبش است. جنبش با ضعف بهتر از عدم ان است.
- کنشگران ما آرمان پرست هستند و در سیاستمداری صفر. موفقیت یک جنبش فقط با جانفشانی..
«حقیقت» گرامی
من آن فیلم را ندیده ام اگر ممکن است لطفاً لینک اش را در زیر مقاله ی من قرار دهید.
یا بنویسید کجا میتوانم ببینم.
آ. ائليار عزيز، باور كنيد ابله خواندن منتقد يك نمونه كوچك است. به اين ليست اضافه كنيد كلمات زير را؛
ديوانه، شارلاتان، جاسوس، عنصر كثيف، قوش بئيين، بى پدر و مادر، عوضى، تف بر رويت و و و ...
فيلم اينها موجود است و مى توانيم براى شما ارسال كنيم
موغانلی گرامی
اظهار نظر آزاد است و همه میتوانند بیان نظر کنند.
عمل اظهار نظر، حق طبیعی همگان است.
مانع اظهار نظر کسی شدن خطا ست و نقض آزادی بیان.
نظر می تواند درست یا خطا باشد . آزمایش است که چگونگی را روشن میکند.
من نظرم را در اختیار دیگران قرار میدهم اگر فکر میکنند مشکلی را حل میکند عمل کنند.
روشنگر، و روشنگری ، کار و وظیفه ی اجتماعی اش نیز همین است که بنویسد و نظر خود را در اختیار دیگران قرار بدهد.
مشکل گشا باشد، نظر راهش را باز میکند.
امر تحقق ایده های رهگشا کار مردم است .
جناب yaradiciliqسلام،
دوست گرامی!
فراموش نکنید که من با هر روشی که بخشی از ملتی را برابر بخش دیگر قرارداده و در مجموع توده ها را بجان هم اندازد مخالفم و آنرا بشدت محکوم کرده و می کنم.
اگر بخواهید قدری مسئولانه و نزدیکتر به همین ترکیه ی اردوغان تمرکز کنید؛ عملا بهتر خواهید دید که ترکیه ی آق پارتی و بزرگ پاشای آن اردوغان سال هاست که برای ایجاد امپراطوری عثمانی روزانه آدم های بی گناه را می کشند و همینک هم جنگ دو جناح بنیادگرای ( گولن ـ اردوغان)آشی را در دست پخت دارد که می تواند زندگی مردم ترکیه را نابودکرده و آنها به عصر مانوفاکتوریسم بازگرداند.
من با هردو روش های این آقایان باخرد مخالفم و با عملکرد آنها سازگاری ندارم و هردو را محکوم می کنم.
این آشوب در ونزوئلا برای جنگ قدرت بسود مادرو نیست بلکه امپریالیسم آمریکا در آن کشور آنرا به راه انداخته و من امیدوارم که بجنگ داخلی نینجامد.
در حالیکه جنگ گولن و اردوغان تنها برای جاهطلبی خردستیز و حکومت بنیادگرایانه ی آنهاست که در صورت گسترش تضاد اجتماعی در ترکیه می تواند مادر ویرانی هستی توده ها و کشور شود.بار پیش نوشتم و حالا تکرارش می کنم:
امپریالیسم آمریکا و ساختار غارتگرش که بیش از دودهه است که می خواهد انقلاب دست و پا شکسته ی بولیویای چاورز و همینک مادرو را بسود منافع خود و سرسپردگان داخلی اش خفه کند. و برای اینکار بحران غذائی را با تحریم هرچه گسترده تر پردامنه کند و کرده است. همانکاری و توطئه ایکه دیروز علیه ساندینیست ها در نیارگوئا شکست خورد. و در این کشورهم اگر مردم منافع شان توسط دولت مردمی مادرو تامین شود، بی گمان دسیسه های این حکومت ضدبشری و تبهکار ناتوئی در ونزوئلا
هم شکست خواهد خورد. در غیر اینصورت دست چپاول آمریکا و سرسپردگان ونزوئلائی دمار از روزگار مردم و ثروت هنگفت آنها درخواهندآورد.
آیا یادتان می آید در همان پایانه ی دور ریاست جمهوری اوباما، او مدعی شد که ونزوئلا دشمن خطرناک آمریکاست و تحریم های این کشور را تمدید کرد؟! براستی ونزوئلا آنقدر قوی ست که آمریکا مقتدر و میلیتاریست جهانی را تهدید بکند؟ معلوم است که چنین نیست. پس بهتر است شما به عملکرد ضدبشری این غارتگر جهانی بیشتر دقت کنید!
ای کاش زنده می ماندند و به چشم خود می دیدند که شوروی فروریخت و بنیاد تصورات بر باد هوا بود.و می دیدند حزب توده وفداءیان چه کردند و سرنوشت مجاهد خلق بکجا کشید.
چه زنده چه مرده همه خطا کردیم.
« ابله» نامیدن طرف صحبت نشانه ی « معرفت» شماست. متشکرم که میزان معرفت خودتان را اثبات کردید.
لوایی با این معرفت مشکل داشته است. و در حقیقت هر فعال رفع تبعیض آگاه با این «سطح معرفت» مشکل دارد.
من با اینکه مخالف نظر لوایی هستم ولی تا جایی که در صحبت ها دیده ام ایشان به مخاطب خود توهین نکرده است.
ایلیار عزیز منظورتان کروموزوم منتشرکنندگان این کامنت بود بلی شما توهین گر نیستید مدیر سایت و مردم قضاوت دیگر اینجا با شماست که این قوم از کدام جنس هستند حرکت ملی اذربایجان با چنین کسانی طرف هستند با نام دوست میخواهند تیشه به ریشه ما بزنند تو که جرات افشای نام خود را نداری نمیتونی حرفی بزنی جواب ابلهان خاموشی است
ایلیار عزیز اوبالی و سلیمانی نتوانستند این کاری که شما میفرمایید بکنند لطف کنید شما این کاررا انجام دهید و دیگر آنکه ما حداقل اوبالی و سلیمانی را می شناسیم و نسبت به خوب و بد آنها میتوانیم واکنش نشان دهیم شمایی که ما و هر آذربایجانی دیگری می پرسیم هیچ شناختی از شما و هویت شما ندارند ارایه طریق از شما نمیتواند برای حرکت ملی آذربایجان ملاک عمل باشد بنابراین اظهار نظر شما نمیتواند خطا باشد؟
سلیمانی گرامی، هویت هر فرد در محیط خودش روشن است و نه در جهان.
در نوشته ی من هیچ توهینی به شما صورت نگرفته است .
من انتظار جواب از شما ندارم.
از کسی که بدون هیچ ملاحظه ای مسایل خصوصی دوست و همراه خود را مجرمانه برسر بازار جار میزند.
ایده ی بوزقورد گرایی شما، و « کروموزم معیوب"، ماهیت تان را روشن کرده است.
اين عكس خانم آتنا فرقدانى است ،آتنا دائمى فعال حقوق زنان در زندان هستند.عکس را عوض کردم و عکس آتنا دائمی را بجایش گذاشتم
جناب ایلیار هدف شما کاملا مشخص و در چه راستایی حرکت میکنید نوشته های شما بیانگر ان است اما لازمه پاسخ دادن به شما آن است که هویت شما باید اول مشخص شود من به کسانی که بانام مستعار وارد صحنه میشوند جواب نمیدهم به لحاظ حقوقی نوشته های شما فاقد ارزش می باشد هر نوشته ای که پخش میشود زمانی اعتبار دارد که هویت فرد مشخص شود تا مسولیت نوشته ها را برعهده بگیرد در این خصوص مدیریت محترم ایران گلوبال نیز سنگ تمام میگذارند و جانانه فردی که فاقد هویت می باشند اجازه میدهد فرد دیگررا نقد نه توهین و یقه دونفر گرفته و هرچه از دهنش میاید بگوید البته میدانم اقای توکلی به بنده و دوستان من عنایت خاصی دارند دستشان درد نکند
جناب اسامه,
جهت اقناع کسانی مانند من که هیچگونه اطلاعی از مبداء و تاریخچه تلگراف نوری ندارند ممکن است لطفا خلاصه ای از سابقه تحصیلات و تحقیقات خود در این زمینه را بیان فرمائید ؟
برای پاسخ سئوالات تکراری لطفاً به مقاله بالا رجوع شود.
موغانلی گرامی
برخورد من به این مسئله حاشیه یی جهت روشن کردن اینکه است که:
مشغول شدن «در برخورد های حاشیه یی بین فعالان بر سر اعمال هژمونی این و آن» ، پلاریزه شدن بر سر مواضع فردی و گروهی، نیاز آذربایجان نیست.
در موقعیتی که مردمان ستمکش، از تبعیض و بی عدالتی و دیکتانوری و فقر و فحشا ، تلف میشوند، نیاز مبرم آذربایجان، به
« تشکیل جبهه ی متحد جنبش آذربایجان، از گرایشات مختلف» صد چندان است.
مقاله ی لوایی قابل حذف نیست. بیان نظر آزاد است.
هر چند که شخصا مخالف چنین برخورد هایی هستم. و آنها را نادرست میدانم.
اول از همه چیز متاسفم برای ایران گلوبال که کامنتهایی که میفرستم نشر نمیکند اما برای اخرین بار ناچارم باز بنویسم و اما مدعی دمکراسی خواهی جناب توکلی را باید توهمی تراوش شده از ذهنی بیمار دانست حرف من این که از ایلیار می پرسم . جناب ایلیار عزیز شما که می گوید اقای لوایی و ایران گلوبال در یک طرف و اوبالی و سلیمانی در طرف دیگر دعوی اعمال هژمونی خودرا هر دو طرف دارند و این یک دعوای شخصی است و من وارد چنین دعواهای شخصی نمیشوم؟ اگر چنین است شما چطور میایید برای یک دعوای شخصی کامنت مینویسید منظورتان از ورود به چنین دعوایی شخصی چیست نکند شما قصد دارید اب را برای اهدافی که دارید گل الود کنید ؟ ایا کامنت نویسی شما ورود شخص سوم به دعوی نباید تلقی کرد ؟
از هلند جان
لوايى در مقامى است مه مى تواند حركت را نقد كند با سابقه بيست و پنج سال نوشتن
همه مى دانيم كه منطور لوايى يك جريان خاص است و خودش در مقاله اى توضيح داده
بعضى ها مثل آب خوردن دارند اين حركت را به حراج مى گذارند و اين ابلهانه است اگر قبول نكنيم
براى اينكه گند كار در نيايد و ليستى كه در بين دوستان به صورت مخفى دست به دست مى گردد اينجا پخش نشود بهتر است كش ندهيد
آنقدرها هم معصوم و مظلوم نيستيد كه هيچ، بلكه ظالم هستيد
جناب آائلیار, پس چرا نوشته های حاشیه ای لوائی را چهار ماه است منتشر کرده اید و به این بحث حاشیه ای دامن زده اید؟ در ضمن آقای توکلی مسئولیت مستقیم در انتشار هر نوع مقاله و نوشته ای در این سایت دارد وحتما به عواقب حقوقی و زیر پا گذاشته حقوقی اش هم آگاه است.
"" سخن دیگری از نویسندهٔ سطور فوق "" تناقض را ببینید "" ایشون مینویسند "" از یاد نبریم که سناریو اخیر بمب شیمیایی در سوریه که کاملا ساختگی و دروغ بود "" پایان نقل قول، در اینجا، نویسندهٔ مقاله، سازمانهای اطلاعاتی روسی را، به چالش میکشد، به گفته آنان، بمب شیمیائی، توسط مخالفان اسد، انجام شده بود، یعنی اطلاعات و انتلیجنسیای روس، بمب شیمیائی را، انکار نمیکند. جالب است اسد نیز که جان بیشتر از نیم میلیون انسان را گرفته، در مصاحبه آاش، بر خلاف پوتین و روسیه که گفتند بمب شیمیائی کار مخالفان است ، اسد گفت این بمب شیمیائی، ساختگی است. توده ایها و رژیم شاهنامه خوان ایران نیز، هم عقیده کمونیست ما است.
نوشتجاتی که با کلمات خطرناک و دهن پرکنی مثل : فاجعه، عظیم، خطرناک در حال انفجار، هولناک، وحشتنناک ووو شروع می شوند معمولا از نظر محتوا تهی و حرف جدیدی برای گفتن ندارند، فقط می خواهند با این لغات آتشزا خوانندگان را بدنبال خود بکشند و نسخه های تکراری و بی محتوای خود را همانند آیه آسمانی ارائه دهند، آنها هر از چندگاهی، سرشان را از لانه خودشان بیرون می کنند، تا اگر انتخاب شاه جدیدی در جریان باشد شانس خود را به پادشاه شدن از دست ندهند، تا اگر پرنده اقبال به پرواز درآید بر سرشان بنشیند، آنها متوجه نیستند که در دنیای مدرن پرندگان از بس زیاد می خورند، بجای شانس تخت و تاج، زیلشان را در حال پرواز بر سر مردم می ریزند.
آقای ائلیار،
منطق امر می کند که درستی یا نادرستی هر اتهام باید تحقیق شود اما شما به این امر توجه نکرده آن را بدون تحقیق قبول می کنید. چرا؟باز هم به سئوال اصلی من جواب نداده اید و با کلمات و جملات بازی می کنید، از طرفی دم از آزادی بیان می زیند، از طرف دیگری هر کسی که باب میل شما نمی نویسد تحقیرش می کنید و در عین حال لوایی را تحریک می کنید که به خطاهای خود ادامه دهد. قسمتی از کامنت شما را دوباره تکرار می کنم:
" برخورد کننده هر طور دوست داشت میتواند تجارب خود را فرموله کند ءمثبت یا منفی. تجارب شخصی خودش یک سند است، هر چند شخص برای اثبات آنها سندی نداشته باشد. و ممکن است دارای اتهام به جریانی نیز باشد."
"من اتهامات لوایی را تجارب تلخ شخصی می نامم. بدون اینکه به « نادرستی یا درستی آنها» توجه کنم. و برایم مطرح باشد.
تنها میتوانم بگویم « متاسفم از اینکه ایشان تجارب خوبی نداشته اند». بهر صورت فعال حق این را هم دارد
که تجارب تلخ خود را بگوید همان طور که تجارب شیرینش را بیان میکند."
سئو ال از شما: منطق امر
حال ببینیم لوایی چه اتهاماتی زده است که به نظر شما "تجربیات شخصی" و حتی "سند" محسوب می شوند که شما تشویق به نوشتنش می کنید.
اتهام اول: <<بنابراين با صراحت تمام مى گويم كه نبض حركت ما در لايه هاى بالايى، به دست ماموران سازمان هاى امنيتى افتاده است.>>
<<همچنين بر اساس مشاهدات خويش در طول حركت بايد بگويم ما هيچ رسانه و اتاق فكر ملى نداريم چون هنوز فرصت ايجادش را نداشته ايم و آنچه كه هست در اختيار ماموران سازمان هاى اطلاعاتى است.>>
<<ليستى از كسانى كه احتمال دارد توسط اين جريان به انواع و اقسام بيماريهاى خطرناك و كشنده گرفتار شده باشند در دست بررسى است.....به هر حال اين روزها نوشته هايى در دنياى مجازى دست به دست مى گردد كه ادعا دارند جريانى به نخبه كشى در سطح وسيع دست زده است. >>
سئوال از لوایی در مورد اتهام اول: لایه های بالایی حرکت چند نفر هستند وشما از کجا می دانید که همه آنها ماموران سازمانهای امنیتی هستند؟ اگر "تجربیات شخصی" دارید، باید اسم ببرید و مشخص کنید که چه نوع تجربیات شخصی داشته اید وگرنه این اتهام شامل تمامی افراد شناخته شده حرکت می شود.
سئوال از شما: آیا هنوز از این اتهام زنی دفاع و ادامه آن را می خواهید؟ شما در ادامه دادن به این نوع اتهام زنی چه منظوری دارید که خود را به آب و آتش زده و از آن دفاع کرده اید؟
سئوال از لوایی در مورد اتهام دوم : اینکه تمام رسانه ها واتاقهای فکری حرکت در اختیار سازمانهای اطلاعاتی هستند، دلیل، سند و مدرکی وجود دارد؟ رسانه ها و اطاقان فکری حرکت کدامها هستند و مشاهدات شما در مورد کدام نوشته، فایل صوتی و یا ویدئویی بوده است که مطمئن شده.اید. آیا ممکن است که شما "مشاهدات" خود را به همه نشان بدهید تا ما خود نتیجه گیری کنیم؟ یا باید کور کورانه قسم حضرت عباس را قبول کنیم؟
سئوال از شما: آیا خود شما "مشاهدات" لوایی را دیده و به نتیجه رسیده اید یا قسم حضرت عباس ایشان را باور کرده اید؟
سئوال از لوایی در مورد اتهام سوم: "لیستی" دست به دست می گردد که تعداد زیادی از نخبگان توسط جریانی، به انواع و اقسام بيماريهاى خطرناك و كشنده گرفتار شده ا ند و جريانى به نخبه كشى "در سطح وسيع" دست زده است.
آیا ممکن است ایشان حد اقل اسامی ۲۰ نفر از این نخبگان کشته شده را بنویسید (چون لیست "وسیع " است زحمت شما را کم می کیم به ۲۰ نفر) و یا لیست را در همین سایت نشر کنید؟ شما ادعا کرده اید که لیست موجود است و جنایتی در "سطح وسیع" رخ داده است. آ یا ممکن است شما چند نمونه از این " بیماریهای خطرناک و کشنده" را بنویسید؟ اسم مناطق و کشور هایی که این جنایت رخ داده است چیست؟ اینطور که شما ادعا می کنید "جنایتی وسیع" ر خ داده و باید به پلیس خبر بدهیم. درست است که شما این مسئله را فعلأ " ادعا " تلقی می کنید اما تقریبأ قانع شده اید که احتمالأ درست است و تا آنجا که در سایت ایران گلوبال چاپ کرده اید حق داریم جواب این سئوالات را بگیریم.
سئوال از شما: آیا شما نشر چنین شایعات را درست می دانید؟ آیا در این مورد از لوایی سئوالی کرده اید؟ آیا کسی که چنین شایعات بی اساس را پخش می کند، قابل اطمینان هست؟ آیا چنین لیستی وجود خارجی دارد یا ساخته ذهنی عالم جنون است؟
سئوال از ایران گلوبال و تمامی همکاران آن از جمله آ. ائلیار:
شما با نشر و تبلیغ این اتهامات و دفاع از آن، شریک آقای لوایی گشته اید. آیا از لحاظ وجدانی یا قانونی حاظر هستید تا آخر شریک این اتهامات سنگین باشید؟
فرق آزادی بیان و اتهام زدن چیست؟ آیا قوانین اوروپا در مورد اتهام زنی به اشخاص و گروهها را خوانده اید؟
خیلی حرف بجا و معتبری گفته اید الیار عزیز....! حرف شما از احتیاج یک قدم جلوتر ملزم بر مللت تورک آزربایجان است...! راستش را بخواهید خونم برایتان و حرفتان جوشید...! هرچند که مقاله ای به همین عنوانِ وحدت مللی ما در گرو درک مللی ما فرار دارد را خدمتتان فرستادم ولی طبق معمول و متاسفانه نوشته ام نتوانست از فیلتر ایران گلوبال رد شود...! ولی بینهایت خوشحالم از اینکه درست اصل مسله را در نوشته ای کوچک جا داده اید...! امید است این حرف مبارکِ از ما گذشته شما به گوش مبارزانی برسد که به جای کارهای اساسی و بنیادین در جبههُ خودی برای خود جنگ درست نکنند....!
آقای رامین با ادعای آشنایی با مسائل ترکیه هنوز اسم آقای اردوغان ( Erdoğan) را " Ordoğan اوردوغان و غلط تلفظ می کند. و می گوید ترکیه از توریسم 120 میلیارد دلار در آمد داشته که اصلا غلط و غیر علمی است . در بیشترین تعداد توریسم در یک سال ترکیه 35 میلیون توریست داشته که اگر هر توریست به طور متوسط هزار دلار خرج کنند می شود 35 میلیارد دلار نه 120 میلیارد دلار!
جناب اسامه, معنی اسم شما چیست و یا واژه اسامه به کدام زبان مربوط است؟ من در زبان کولی سانسکریتی این واژه را پیدا نکردم . بهتر است از واژه اسامه که نام شما است شروع کنیم و پیش برویم. از راهنمائی تان متشکر خواهیم شد.
موضوعی که از اینهمه کامنت فهمیدم اینهایند:
نیست و برای همین از ادامه بحث و جدل ترسی ندارد اما ...برای نگهداشتن لیدری و ادعای رهبری خویش باید خیلی ها را در دست نگهدارد. اگر ...در دفاع از ... می گوید که لوایی را محو خواهیم کرد الان شاهد این هستند که لوایی دارد کار خود را می کند و اعتنایی به کار آنها ندارد. لوایی این بازی را رها کرده چون ماهیت اوبالی را دیگر تا حدودی همه دیدند. حتی مدافعان ... با خشونت کلامشان نشان دادند که چقدر برای دموکراسی و آینده ازربایجان خطرناکند.لوایی دنبال لیدربازی نیست و هرچه دل و ذهنش می کشد می گوید. اهل مصلحت و دم تکان دادن نیست. لوایی با آنهمه سابقه فرهنگی و سیاسی در مقامی است که می تواند نقد کند و همه هم این را می دانیم.
اوبالی دنبال ساکت کردن لوایی که مثل یک جعبه سیاه رها شده است می باشد و لشگر و تیر و طایفه اش را به خصوص مغانلی ها را برای اینکار بسیج کرده است. لوایی چون از تبریز است باید کوبیده شود. سیاست اوبالی این است که تبریزی ها سرکوب شوند و موغانلی ها تبلیغ شوند.
... دنبال برنامه سازی برای گوناز است و می خواهد با کوبیدن لوایی جایی در دل اوبالی باز کند. دلیل اینهمه جار و جنجال او را نفهمیدیم.
لوایی عاقلانه رفتار می کند. مثل ... به مسایل شخصی نمی پردازد. او حرفهایش را زده و هر وقت هم بخواهد خواهد زد. فرق اوبالی با لوایی در این است که لوایی دنبال قدرت و لیدربازی
آیا جنگ لوایی _اوبالی ادامه خواهد یافت؟
آیا آزربایجان از این جدال سود برد یا باخت؟
اینها موضوعاتی هستند که باید دقیق شویم. باید جدل لوایی و اوبالی را ما پایان دهیم. باید کاری کنیم که لوایی همچنان قوی و محکم برای ما بنویسد و اوبالی به کار خودش مشغول شود.
جناب اسامه, چه شد؟ حاضرید بامن در باره زبان کولی شما و زبان مغولی من بحث کنید؟ تا ببینیم مرد چند حلاجید؟
به خوجا کندی
در این موقعیت حساس، حمایت از اردوغان حمایت از دنیای ترک است. اردوغان اشتباهاتی دارد اما دلیل نمی شود که در برابر فتو و پ ک ک و ارمنی ها و غرب او را تنها بگذاریم
لوایی کار درست را انجام می دهد
تو هم برو دنبال کودتا و فروپاشی ترکیه. آزربایجان جنوبی دلش با ترکیه و اردوغان است
جناب Anonymous
تنها برای کسانی که میخواهند با این متقلب اشنا شوند سبک نوشتار اش را " دانشگاه مجازی زابل " پیگیری کنندواقعا بعضی وقتت ها دلم به حال ات میسوزه با این حدس زدن هات که واقعا یک ...... به معنی واقعی کلمه هستی
بالاخره توانستی جایگاه خودات را در میان بلوچ ها پیدا کنی یا اینقدر زبان بلوچی یاد بگیری که بتوانی یک کامنت به بلوچی بنویسی یا بالاخره از .... توانستی بپرسی ابوی گرامی جلیل خان نارویی بوده یا ریگی یا بلوچ یا نزابلی کس دیگری :
مشابه نویسی های این متقلب :
سازمان اطلاعات سپاه زابل :
کامنت 26 از پایین با همین درخواست از کیانوش توکلی : با نام اسلم ریگی
http://www.iranglobal.info/comment/71704
در همان کامن بالا با کلید واژه اطلاعاتی زابلی با نام بولان بلوچ:
این اواخر سازمان اطلاعات سپاه زابل با چرخش قهرمانانه به " سازمان سنی های فارس" تغییر نام داده است.
بقیه در ادامه :
کامنت از لینک زیر با تکیه کلام" دانشگاه مجازی زابل" با نام "یکنفر"
http://iranglobal.info/node/54674
کامنت 4 از بالا با نام "بولان بلوچ" با همین تکیه کلام" دانشگاه مجازی زابل"
http://www.iranglobal.info/node/56591
از بالا کامنت پنجم با نام "جما نارویی " با همین تکیه کلام" دانشگاه مجازی زابل":
http://www.iranglobal.info/comment/73859
نیاز مبرم تبعیض دیدگان آذربایجان
در موقعیتی که مردمان ستمکش، از تبعیض و بی عدالتی و دیکتانوری و فقر و فحشا ، تلف میشوند، نیاز مبرم آذربایجان، به-----
بجای مشغول شدن «در برخورد های حاشیه یی بین فعالان بر سر اعمال هژمونی این و آن» ، بجای پلاریزه شدن بر سر مواضع فردی و گروهی،
در این برهه از زمان که، ترامپ در راه اجرای « آرنارشی » راست گرای خود، در جهت ایجاد شبه دولتهاست، و جهان را به سوی جنگ پیش می برد، در زمانی که جامعه ی ایران به سوی انفجار میتازد، در برهه ایکه حکومت در پی گسترش هلال شیعه ی خود است، در شرایطی که اردوغان ترکیه را در راه اسلامیسم و اعدام انسانها شلاق میزند، در اوضاعی که ناسیونالیسم افراطی کرد میخواهد آذربایجان غربی را قورت بدهد، در شرایطی که برخی از سازمانهای سیاسی بسوی شیوخ عرب دست دراز کرده اند،
در زمانی که ناسیونالیسم افراطی فارس، برای استقرار حاکمیت راسیستی خود به هر خس و خاشاکی چنگ میاندازد،
« تشکیل جبهه ی متحد جنبش آذربایجان، از گرایشات مختلف» صد چندان است.
چیزی که میتواند یک جنبش را مؤثر تر، کارآمدتر، منسجم تر، موفق تر، زنده تر، کند ، متشکل شدن آن در یک « برنامه ی جبهه یی متحد» است. که اکثریت افراد و گروههای فعال را زیر « مواد و اصول چندی» در برگیرد. و در عمل و نظر، سیاست برخورد به مسایل را نشان دهد.
تا وقتی که جبهه ی متحد جنبش آذربایجان در برنامه و تشکل سازمان یافته نیست ما برای « چه میتوان کردها» پاسخ مناسب جمعی نخواهیم داشت. ضعف و ندانم کاریها و کجرویهای ما نیز از اینجا ناشی میشود.
مشغول شدن «در برخورد های حاشیه یی بین فعالان بر سر اعمال هژمونی این و آن» ، پلاریزه شدن بر سر مواضع فردی و گروهی، نیاز آذربایجان نیست.
شرایط و خود را دریابید و آگاهانه حرکت کنید.
توضیحی درباره کولی ها در ایران:
در آذربایجان کولیها را «قرهچی» و «قراچی» یا «قاراچی» مینامیدند و در شهرها و روستاها پراکنده بودند. آنها برخلاف عادت همیشگیشان از آوارگی دست برداشته و ساکن شده بودند، بطوری که در تبریز کوچهای به نام «قرهچیلر کوچهسی» (کوچه قرهچیها) وجود داشت که ساکنان آن، همه کولی بودند. این محل خوشنام نبود و اشخاص محترم به آن حدود نزدیک نمیشدند. «قرهچی» ها غالباً به رقاصی و مطربی و کفبینی و بختگشایی و غربیلسازی و سبدبافی مشغول بودند. مطربهای تبریز غالباً به این محله تعلق داشتند و در جشنها و عروسیها، زنها یا پسران جوان کولی با لباس مردانه، به رقص و آواز و اجرای نمایش میپرداختند. فحشا در میان زنان این محله بشدت رواج داشت.ژنرال سایکس در مورد کولیهای ایران و آذربایجان نوشتهاست: «در تابستان ۱۹۰۰ برای تحقیق دربارهٔ کولیهای ایران و تکمیل اطلاعات سینگلر به آنجا رفتم. تعیین نژاد و محل کولیهای ایران بسیار دشوار است، چون در هر ناحیهای نامی دارند، ولی کلاً آنها را «فیوج» مینامند که ظاهراً کلمهای عربی است. کولیهای ایران با کولیهای انگلستان تفاوت زیادی دارند و کارشان تهیه چرخ چوبی نخریسی و چوب وافور و فروش آنهاست. گاهی هم اسب و شتر و الاغ معامله میکنند و کلاً اخلاق پسندیدهای ندارند. مردهای آنها با سایر مردان ایران فرقی ندارند، ولی طرز لباس پوشیدن زنها بکلی با زنان دیگر فرق میکند و به همین دلیل به آنها غربتی میگویند. فعلاً در ایران بیست هزار خانوار یا صد هزار کولی در آذربایجان زندگی میکنند.»
زنها برای گدایی و کفبینی، دستهدسته به محلههای دیگر شهر میرفتند و ضمن دزدیدن اشیای کوچک و فریب دادن زنهای سادهلوح، کودکان آنها را نیز میدزدیدند، به همین دلیل در میان مردم تبریز در مورد دزدی «قرهچی» ها داستانهای زیادی بر سر زبانها بود و مادرها برای ترساندن کودکان خردسال به جای «لولو» و چیزهای ترسناک دیگر، بچهها را از «قرهچی» میترساندند.
قرهچیها به ترکی حرف میزدند، اما در میان خود گویش عجیب و مخصوصی داشتند. این گویش شباهت عجیبی با سانسکریت و زبانهای هند و پاکستان داشت. سر ویلیام اوزلی که در سالهای ۱۸۱۰ و ۱۸۱۲، هنگامی که عباس میرزا ولیعهد تبریز بود، در راه سفر خود به هند و ایران، سری هم به آذربایجان زد، بسیاری از لغاتی را که «قرهچی» ها استفاده میکردند، ثبت کرد. او دربارهٔ «قرهچی» ها مینویسد:
روزی در منزل کمپبل در آذربایجان بودم که چند نفر به نام «قرهچی» که شباهت عجیبی به جیپسیهای خودمان داشتند به آنجا آمدند که با زبان خاصی حرف میزد. میگویند که این طایفه مذهبی ندارند و همه عمر خود را به لهو و لعب و خوشگذرانی میگذرانند، به همین دلیل هم به جای خانه، زیر چادر زندگی میکنند و معاش خود را از دزدیهایی که از تخممرغ و مرغ و لباس و وسایل مردم میکنند، میگذرانند و با مهارت عجیبی، کفبینی و پیشگویی میکنند. مردی که من با او ملاقات کردم صراحتاً گفت که بسیاری از افراد قبیلهاش دین و ایمان ندارند و هیچ عبادتی نمیکنند، ولی خودش از این که مسلمان بود، خدا را شکر میکرد. در آن هنگام چند پیک از استانبول رسیدند و بلافاصله متوجه شدند که او جزو قبیلهای است که در کشور عثمانی به آنها «چنیگانی» یا «چنگانه» میگویند. آنها هم معتقد بودند که مردان چنین قبایلی غالباً خائن و زنهایشان بیعفّت هستند. آشپز کمپبل که مدتی را در انگلستان سپری کرده بود، گفت که اینها مثل جیپسیهای ما هستند. من بسیار مشتاق بودم که چند لغت آنها را بنویسم و ثبت کنم. در میان آنها پسرک جوانی بود که با آن که سواد نداشت، اما کمک زیادی به من کرد
جناب طهرانلی میتوانی از همین الان شروع کنی :
شاید موفق به گشودن گره از ترجمه تورکی "خدا بزرگ است" شدی ایا همچنان اسمان خروس خواهد ماند یا اطهرانلی موفق به گشودن رمز ان خواهد شد
الله اکبر
فارسی: خدا بزرگ است
تورکی : تانری بیوک دیر
تانری = تانگری مغولی = اسمان
بیوک = خروس
دیر = است
ترجمه واقعی زبان تورکی: اسمان خروس است
به زبان عربی از تورکی
الدیک الله
اگر واقعا چیزی جز این است میتوانید هاپولی هاپوس این جمله الله اکبر یا جمله زیر را به تورکی یا به فارسی رفع ابهام کنی از سعید و حسام هم کمک بگیر
جناب طهرانلی چرا که نه:
اول زبان مغوالی شما:
کامنت های من درباره اثبان عرب بودن مردم اذربایجان و مغولی بودن زبان تورکی: برو به لینک و بخوان
http://www.iranglobal.info/node/59400
حالا شما بگو زبانی که
نام ھای اعضای بدن
نام اسباب خانه
نام گیاهان
نام پرنده ها
نام حشرات
نام ماهی ها
نام مناطق
نام افراد
نام خوراک
تقریبا همه پسوند های اصلی
تقریبا همه دستور زبان
با زبان دیگری با نام مغولی یکی است و هر انچه هم که این نیست از فارسی یا عربی هست ایا میتوان یک زبان مستقل نامید
حقیقت این است که تورکی از برخورد زبان مغول با زبان های عربی و فارسی به وجود امده
منبع دیگر این شکر خواری:
ski Türkler günümüzde futbol adı verilen oyunun bir benzeri olan “tepük” oyununu oynuyorlardı. Tepük; tepmek, tekmelemek anlamında kullanılan bir sözcüktür. Türkler, bu oyunu yalnız ayakla oynadıkları için bu adı vermişlerdir
Türklerin bu oyunda kullandıkları toplar, oval kalıplara dökülen, “ iğ ağırşağı ” biçiminde kurşun kitlesinin üzerine, keçi kılı ya da keçe sarılmak suretiyle yapılırdı. Ağırşak, ip eğirmede kullanılan taştan ya da kemikten yapılmış, yassı, yuvarlak ya da yarım küre biçiminde, ortası delik bir cisimdir. Yörelere göre top yapısı değişiklik göstermektedir. Bazı bölgelerde sert cisimlere ayakla vurmak yerine daha yumuşak cisimlerle top oynanması tercih edilirdi. İçi hava ile doldurulmuş, yuvarlakça küçük tulumların bu amaçla kullanıldığı görülür. Aynı amaçla, bir derinin içine yün, keçi kılı ya da tüy konularak top biçimine getirilirdi.Çin kaynaklarında, MÖ II. yüzyılda, İç Asya toplumlarının ayak topunu ustaca oynadıkları kaydedilmiştir. Aynı zamanda, Kaşgarlı Mahmut Divânü Lügati’t-Türk adlı eserinde tepük oyunundan bahsetmiştir.
Çinli gezgin Hiuan, “la Tartarie” adlı eserde Asya’da Tsang’ da kız ve erkeklerden kurulu karma takımların ayak topu oynadıklarını belirtiyor. Birçok Türk kavimleri gibi Şato Türkleri de ayak topunu çok sevmişlerdir. 923 yılında ilk Şato hakanı kuzey Çin’i ele geçirdikten sonra, tahta geçme töreni için futbol sahasına bir platform inşa ettirmiş, 2 yıl sonra bu değerli hatırayı futbola engel olmasın diye kaldırmıştır.
Tepük oyunu genellikle altışar oyuncudan oluşan, karşılıklı iki takım arasında oynanırdı. Takımlarda bayan oyuncular da yer alırdı. Tepük oyunu, topu belli kurallar içerisinde, karşılıklı olarak dikilen kalelerden geçirmek suretiyle sayı kazanmak esasına göre oynanırdı.
Üzerinden yüzyıllar geçmesine rağmen Hıtay Türklerinin oynadıkları ayak topu ile günümüzün futbolu arasında, özdeki benzerlik çok büyüktür. Seyit Ali Ekber’in yazdığı Hıtay-ı Name adlı kitapta ayak-topundan şöyle bahsedilir: “… Ve top oyunu Hıtay’da güzeller işidir. Ve dahi harabati (düzensiz kalabalık), çok olan ve sığır kursağından top düzmüşler ve mahbub (erkek) ve mahbubeleri (kadınları) durdurmuşlar. Ve topu ayakları ile vururlar, şöyle ki, elini ol topa değdirmeye, ol topu yere düşürmeye ve nazik ayak uçlarıyla dürde, saklar (baldır) ve usülsüz urmak ve yere düşürmek ve daireden taşra (dışarıya) çıkarmak, vaki olmaz.”
Kaşgarlı Mahmud’un Divanü Lugati’t Türk eseri Türk uygarlığına dair bütün ipuçlarını içinde barındırıyor. İlk Türkçe sözlük ve dil bilgisi olan eser binlerce yıl önce yaşayan Türkler’in ‘ütüyü ve futbolu’ o zamanlarda keşfettiğini gösteriyor. Türk Dil Kurumu (TDK) Başkanı Prof. Dr. Şükrü Haluk Akalın, Kaşgarlı Mahmud’un doğumunun bininci yılında Divanü Lugati’t Türk’ün tanıtım etkinliklerine katılmak için Washington’a gitti. 10 dile çevrilen Kaşgarlı Mahmud’un eserinin sadece bir sözlük olmadığını vurgulayan Akalın şunları söyledi: ‘Divanü Lugati’t Türk’te, ‘ütü’ kelimesinin anlatıldığı bölümde, Türkler’in bin yıl önce ütüyü kullandığını ayrıca Türk çocukların, ‘tepük’ adı verilen ve futbola benzeyen bir oyunu oynadıklarını görüyoruz.
DERİDEN TOP YAPMIŞLAR
Çocuklar hayvan derisinin içine doldurulan malzemelerle top yapıp tepük oynarlarmış. Bu yönüyle Divanü Lugati’t Türk, sadece bir sözlük değil, Türk uygarlığının en eski dönemdeki durumunu ortaya koyan çok önemli bir belg
به جهت خنده خوانندگان درباره ادعاهای تورکانه :
ایا میدانید تورکان در هزار سال پیش فوتبال بازی میکردنند و فوتبال ورزشی تورکی است :
تپوک که از فعل تپمک (لگد زدن) آمده است به نظر نویسنده کتاب «هزار سال قبل و هزار سال بعد محمود کاشغرلی و دیوان لغات التورک»، شیوه قدیمی بازی فوتبال بوده است
خب بگذریم حالا که با جعل لغات در کتاب جعلی دیوان لغات الترک اشنا شدید میرویم سراغ ادامه جوک سال ترکان:یک توضیح درباره این جعل
{واژه +ماق و واژه + مکذ یا همان اولماق و اولمک (شدن و کردن ) ) قاعده مندراوردی فرهنگستان زبان تورکی برای جبران کمبود افعال بسیط تورکی است (که در زبان تورکی نیست و این قاعده خاص زبان های تحلیلی است نه التصاقی) که حتی 50 تا هم نیست مانند گلم و گت و یاز اگر باور نمیکنید از یک تورک بخواهید 100 تا فعل بدون مک و ماق برابیتان بنویسد }
با استناد به کتاب هزار ساله دیوان لغات التورک محمود کاشغرلی، تورک ها نزدیک به هزار سال قبل، نوعی از بازی فوتبال به نام تپوک را انجام می داده اند.
دیوان لغات التورک اولین انسیکلوپدی تورکی می باشد که موضوعات گوناگونی از طب گرفته تا سیاست، حقوق و جامعه شناسی را در بر گرفته است.
در کتاب «هزار سال قبل و هزار سال بعد محمود کاشغرلی و دیوان لغات التورک» نوشته شکری حالوک آکالین، به بررسی بخش های پنهان زندگی تورکها در کتاب دیوان لغات التورک پرداخته شده است.
بنا به کتاب دیوان لغات التورک، تورک ها در حدود هزار سال قبل با ذوب کردن سرب و تبدیل آن به جسمی کروی به نام آغیرشاک و پیچیدن آن در موی بز یا پوششهای نرم، جسمی شبیه توپ فوتبال درست کرده و با آن بازی می کرده اند.
تپوک که از فعل تپمک (لگد زدن) آمده است به نظر نویسنده کتاب «هزار سال قبل و هزار سال بعد محمود کاشغرلی و دیوان لغات التورک»، شیوه قدیمی بازی فوتبال بوده است.
در بخش دیگری از کتاب دیوان لغات التورک نیز از وجود اتو در هزار سال قبل بین تورکان سخن گفته شده است و اینکه تورکها در هزار سال قبل لباسهای خود را اتو می کشیده اند. واژه اتو در دیوان لغات التورک به صورت اتوگ (ÜTÜĞ) به کار رفته است.
همچنین در دیوان لغات التورک آمده است که زنان تورک در هزار سال قبل به اشیاء زینتی و پوشش خود اهمیت خاصی می داده اند. در فرهنگ هزار سال قبل تورکها، سنگهای قیمتی و تزئینی زنان یکی از معیارهای زیبایی آنها بوده است.
در باورهای قدیمی تورکان، برخی از وقایع به قدرتهای ماورائی نسبت داده می شده است و از بارش باران و برف با استفاده از قدرت سنگها سخن به میان آمده است.
بنا به نوشته محمود کاشغرلی، تورکها هزار سال قبل به هنگام روبرو شدن با افراد دیگر، حتی اگر طرف مقابل را نشناسند ابتدا سلام کرده و سپس از تبار وی می پرسند. همچنین در بخش دیگری از دیوان لغات التورک از وجود اسم رمز بین سربازان تورک در هزار سال قبل با واژه «ایم» یاد می شود.
سال 2008 از سوی یونسکو به عنوان سال محمود کاشغرلی و دیوان لغات الترک نامگذاری شده است. محمود کاشغرلی اولین تورکولوگ دارای اثر مکتوب در جهان می باشد. امسال هزارمین سالگرد ولادت محمود کاشغرلی می باشد.
شکری حالوک آکالین رئیس فرهنگستان زبان تورک از طراحی یک وب سایت برای معرفی محمود کاشغرلی سخن گفت. به گفته آکالین، این وب سایت به زبانهای تروکی، انگلیسی، فرانسه، روسی، چینی و لهجه های مختلف تورکی راه اندازی خواهد شد.
محمود کاشغرلی هزار سال قبل در شهر اوپال در 45 کیلومتری شهر کاشغر – که در ترکستان شرقی (مرزهای موسوم به اویغورستان چین) واقع شده است – به دنیا آمد. وی تحصیلات خود را برای مدتی طولانی در بغداد دنبال کرد و سپس به زادگاهش بازگشت.
کتاب دیوان لغات الترک وی یک دائره المعارف غنی از آداب و رسوم، سیاست، فرهنگ، جامعه شناسی، حقوق، و باورهای مردم تورک در هزار سال قبل می باشد.تی آر تی
یعنی تورکان توپی سربی با حداقل وز 6 کیلو را با پا شوت میکردند و با ماتحت شان گل میزدنند و پا و انجایشان نمیشکست
منابع این جوک:
http://qizilyurt.blogfa.com/post-124.aspx
http://shokufeh.mihanblog.com/post/563
http://medeniyyet.blogfa.com/post-9.aspx
http://www.cloob.com/u/savalan92/122769976
http://salariyan.arzublog.com/post-66975.html
http://www.anadilitv.com/fr/index.php/haber/11569-2014-10-20-14-24-10.html
ادامه کامنت پیش :
این مناره از یک نظر با منارههاي ديگر متفاوت است و آن این که دو پلکان جداگانه برای بالا رفتن دارد. اين پلهها کاملا از هم مجزا هستند و کسی که بالا میرود با کسی که پایین میآید، روبهرو نمیشود؛ یک طرح پلکان حلزونی شکل. مناره گار در اوایل سده ششم هجری ساخته شده و در نزدیکی روستای گار در جنوب شرقی اصفهان قرار دارد؛ در مسیر راهی که از اصفهان به سوی دریاچه بختگان میرود.
میل نگار
خالی آنها در بالای مناره بر جای مانده است. ميل نگار در زمان سلجوقیان ساخته شده است.http://www.irandeserts.com/pics-5/mil-7big.jpg
در حدود بیست کیلومتری شرق شهر بردسیر در جنوب کرمان، روستایی دورافتاده با مردمانی اصیل و مهماننواز به نام نگار قرار دارد که میل نگار نیز در همین روستا ساخته شده است. این مناره دارای یکی از ارزندهترین کتیبهها به خط کوفی پر نقش و نگار بوده است که با کاشیهای فیروزهای رنگ ساخته بودند. اما بیشتر این کتیبهها از جای خود خارج شدهاند و امروزه فقط
میل اژدها
http://www.irandeserts.com/pics-5/mil-8big.jpg
میل اژدها در غرب شهر نورآباد ممسنی در استان فارس قرار دارد.این میل کنار یکی از راههای مهم باستانی و در دامنه کوهی سنگلاخ و نسبتا سرسبز قرار دارد. میل اژدها یکی از معدود منارههایي است كه از دوران پیش از اسلام باقي مانده و به احتمال زیاد در زمان اشکانیان ساخته شده است.
مناره میدان
http://www.irandeserts.com/pics-5/mil-9big.jpg
کتیبه آجرکاری منحصر به فرد این مناره، زمان ساخت آن را سال 453 هجری قمری نشان ميدهد. این مناره در حاشیه میدان قدیم شهر ساوه جای دارد و اسم آن نیز از همین میدان گرفته شده. در میدان کهنه ساوه و گذرهای اطراف میشود بازماندههایی از مشاغل کهن و سنتی ایران، همچون «جلدوزی» را ديد.
میل فیروزآباد
http://www.irandeserts.com/pics-5/mil-10big.jpg
روي اين مناره هشتصد ساله ميتوانيد یکی از ارزندهترین و زیباترین نمونههای هنر کتیبهنگاری را به خط بنایی ببينيد. این مناره در کنار روستای فیروزآباد در ده کیلومتری جنوب شهر بردسکن قرار دارد. بردسکن هم در چهل کیلومتری غرب کاشمر در استان خراسان واقع شده است. فیروزآباد یکی از مهمترین نقاط کشت زیره در ایران است و در اواخر بهار، بوتههای زیره، مناره را احاطه ميكنند.
حالا ایده ایرانیان برای پیام رسانی به کمک اتش چگونه بوده است
در واقع یک مناره، نمونهای با کاربرد بَعدی مورس و تلگراف است که با پوشاندن جلوی پرتوها و سپس کنار بردن آن مانع، پیامی رمزی را ارسال میکردهاند. در ایران نزديك به سی میل یا مناره منفرد وجود دارددر جاهاي مختلف ايران، ميشود بناهاي بلندي را پيدا كرد كه پر از تزئينات جذاب و ديدنياند، معماري درست و حسابي دارند و از طرفي تك و تنها افتادهاند.
از همان ابتداي ساختشان بنايي مستقل بودهاند و ربطي به بنايي ديگر نداشتهاند. همينقدر ميدانيم كه از میلها در دوران باستان براي پیامرسانی، پست و راهنمایی راهها استفاده ميشده؛ هر چند تزئینهای عالی آنها جاي بحث دربارة كاربردشان را باز ميگذارد.
مناره به معنای «محل نور»، اسم دیگري برای میلهای راهنما و پیامرسانی است که با روشن كردن آتش بر بالای آن، مسير به مسافران نشان داده ميشده و همچنين با استفاده از پرتوهاي نور، پيامهاي رمزي مثل تلگراف به مناطق دورتر فرستاده ميشده.
بیشتر میلهای ایران متعلق به سدههای چهارم تا ششم است و این نمونهها نسبت به منارههاي ديگر از ویژگیهای معماری بيشتري برخوردارند.
همگی میلها یک پلكان برای بالا رفتن دارند و بعضيهاشان هم (مثل منار گار) دو پلکان مارپیچی و کاملا مجزا دارند. در ورودی پلکان معمولا فاصله زيادي با سطح زمین دارد و دليلش هم اين است كه هر كسي از آدم گرفته تا جانور، راحت نتواند وارد آن شود.
لكلكهاي مهاجري كه به خاطر بيماري از قافله عقب ماندهاند، در بعضی از منارهها جاخوش ميكنند.آنها با ساختن لانهاي روي منارهها تا سال دیگر منتظر ميمانند.
خدا کند که منارهها در محلی پر رفت و آمد باشند یا لااقل درِ ورودی آنها بهسادگی در دسترس نباشد. در غیر اینصورت پس از ورود به آنها چیزهای عجیب و غریبی در داخل راهپلههای آن میبینید.
مناره شمس
http://www.irandeserts.com/pics-5/mil-1big.jpg
اين مناره یکی از جدیدترین منارههای منفرد ایران است و در دوران زندیه ساخته شده. هر چند تزئينات معماری زیادی ندارد، اما از یک نظر جالب و استثنایی است و آن این که تمامی بدنه مناره با شاخ قوچ پوشانده شده. البته خیلی از این شاخها به مرور زمان شکسته شده و از بین رفتهاند. این مناره در داخل شهر خوی در آذربایجان غربی در يك باغ قرار دارد.
میل نادري
http://www.irandeserts.com/pics-5/mil-2big.jpg
يكي از دورافتادهترین منارههای ايران. در یک ناحیه کویری و بسیار خشک در میانههای راه بم به زاهدان و در منطقهای به نام نرماشیر قرار گرفته. اطراف آن ریگزار بسیار خشکی است و تا کیلومترها اثری از آب و آبادانی نیست. این میل در زمان سلجوقیان ساخته شده اما چون در زمان نادرشاه تعمیر و بازسازی شده است، به میل نادری شهرت یافته.
میل کرات
http://www.irandeserts.com/pics-5/mil-3big.jpg
صدها سال است كه اين مناره بر اثر يك زمینلرزه کج شده، اما به جز بخش بالایی، هنوز پابرجاست. این بنا که حتی با چنین انحرافی توانسته است سالها برجای بماند، نشان تواناییهای مهندسی و معماری ایرانیان است. شکل ظاهری مطّبق این مناره، با دیگر منارهها مقداری تفاوت دارد و بسیار شبیه مناره جام در شرق شهر هرات است.
برج کج پیزا در ایتالیا را همه میشناسند و ايتالياييها با بازسازی، محوطهسازی و تبلیغات گسترده، آن را به جهان شناساندهاند، اما ما برای میل کرات چه کردهایم؟ ميل كرات در حدود چهل کیلومتری جنوب شهر تایباد در استان خراسان و در نزدیکی مرز افغانستان، كنار گورستان روستایی به نام کرات قرار دارد. اين ميل هم مثل خيلي از منارههای ایران در زمان سلجوقی ساخته شده.
مناره ساوه
http://www.irandeserts.com/pics-5/mil-4big.jpg
چند ردیف کتیبه با اشکال گوناگون خط بنایی و آجرکاریهای هندسی جذاب، از ویژگیهای این مناره است. مناره ساوه در سال 504 هجری ساخته شده.شهر ساوه به خاطر یک مناره دیگر نیز شهرت دارد و آن منارهای است که بعدها مسجد جامع ساوه در کنار آن ساخته شده است.
میل خسروگر
http://www.irandeserts.com/pics-5/mil-5big.jpg
چند وقت پيش اگر سراغ اين ميل ميرفتيد، حتما لكلكي كه بالاي آن لانهاي ساخته بود را ميديديد. آجركاريهاي اين ميل، خيلي متنوع است و دو رديف كتيبه به خط بنايي هم روي آن به چشم ميخورد. اين ميل هزار ساله در ده کیلومتری غرب سبزوار و در نزدیکی روستای خسروگرد قرار دارد. آجرکاریهای متنوع و دو ردیف کتیبه، از ویژگیهای آن است.
مناره گار
http://www.irandeserts.com/pics-5/mil-6big.jpg