پانترکها و تجزیه طلبان آذربایجانی از منفورترین گروههای سیاسی ایران هستند که عده ای از آنها نوکران و عمال رژیم جنایتکار و ضدایرانی جمهوری اسلامی و امپریالیزم و صهیونیزم می باشند. و در بعد فرهنگی آنها چیزی جز اشاعۀ راسیسم و توحش و رکاکت و فحاشی و افتخار به ددمنشانی مانند چنگیز و تیمور و هلاکو و شاهان خائن و کودن و خونریز قاجار در چنته ندارند.
ارومیه ملک شحص خاص کسی نیست ارومیه جز ایران وهرایرانی از کرد وترک وفارس وعرب ولرو ...می تونه در ان ساکن یشه به اجازه هیچ کس هم نیاز نداره که منتی رو سرش باشه
به گمانم روی سخن جناب annonymous با من باشد و ایشان تنها کسی نیستند که چنین برخوردی داشته اند. کسی افراد را مجبور نکرده است که مقاله و یا کامنت را کلمه به کلمه و یا خط به خط بخوانند و اکثرا چنین کاری نمیکنند. من اگر تمام عمر تلاش کنم نمیتوانم یک دنیا معنی را مانند سعدی و حافظا و مولانا و شعرای معاصر در نیم خط شعر بیان نمایم و یا مانند جناب اننونیموس چنان با بلاغت سخن گویم و برای کوتاهی سخن به شعر پناه برده و از آن یاری میجویم. حال " فهم سخن چون نکند مستمع " و یا به شعر و شاعری و کامنت های من آلرژی و حساسیت دارد لازم نیست تبلیغ حکومت نظامی بنماید. قربانت گردم اجازه بفرما تا " چهل درویش در گلیمی بخسبیم " و گرنه " دو پادشاه در ملکی نگنجیم " سعدی .
آقای کیانوش توکلی گرامی!
با درود.
"همه چیز نسبی است"!
برای شما در راهی که برای بیشتردمکراتیک شدن "ایرانگلوبال" در پیش گرفته اید ، دستاوردهای نوین را آرزومندم.
شاد، تندرست و پیروز باشید آقای کیانوش توکلی گرامی!
در باره تاریخ انقلاب شوروی و نقش لنین و استالین و حزب بلشویک و جنایتکاران چکیست صد ها کتاب تحقیقی بوسیله مورخان نامی جهان به چاپ رسیده است . وجود صد ها کتاب تحقیقی متکی بر اسناد تاریخی انکار ناپذیر را نمیتوان نادیده گرفت. حزب بلشویک و رهبران ان مرتکب جنایتهای بیشمار در کشور روسیه و دیگر کشور ها شدند .
اعدامهای چند هزار نفری تبیعد ملیونی و قتل عام مردم روسیه و قفقاز را نمیتوان انکار کرد. کساینکه لنین و استالین را به عنوان ناجی و رهبرواموزگار به مردم معرفی میکنند اگاهانه در راه جنایتی دیگر قدم بر میدارند . متاسفانه جریان دینی مانند مجاهدین و رهبر ان رجوی همان حزب بلشویک با نقاب تشیع سرخ هستند .مردم ایران این سعادت را داشتند که حزب توده در ایران هر گز بقدرت نرسید و باید کوشش شود که حزب پیرو جنایتکاران بلبشویک هرگز بقدرت نرسد.
آن افرادی که به لنین و استالین لقب تبه کار را می دهند و اسم این دو را در کنار اسم خون آشامانی مثل هیتلر و خمینی و... قرار می دهند ، بویی از اخلاق و انصاف نبرده اند . براستی بزرگان کمونیست چه کار نموده اند که بعد از سالیان سال از ساواکی تا اطلاعاتی و پاسدار، از قلم بدستان نظام سلطنتی تا قلم بدستان خیمۀ ولایت فقیه علیه آنها لجن پراکنی می کنند و از نام و یادآوری دوران آنها گذر نمی کنند!
آیا غیر از این است که بزرگان کمونیسم خواب را بر خادمین دیکتاتوری شاه و شیخ آشفته می سازند؟
چند سالی است که زرادخانه های لجن پراکنیِ سلطنت طلبان ، ارتجاعیون مذهبی و نئو لیبرالهای وطنی هجمه ای را علیه تاریخ جنبش چپ و کمونیستی ایران و جهان آغاز کرده اند.یک یاوه نویسی تمام عیار با اهداف کاملاً طبقاتی و مشخص؛ تلاش برای بی آبرو کردن چپ در نظر مردم، بستن همۀ آن صفاتی که لایق خودشان و حامیان مالی و -
سیاسی شان است نثار کمونیستها و پیشگامان انقلاب مردم و پرولتاریای جهانی. یک روز لنین و کرونشتات و “قتل میلیونها نفر در جنگ داخلی”، یک روز استالین و “چهل میلیون آدمی که کشت”، یک روز مائو و “ده میلیونی که فقط در یک فقرۀ انقلاب فرهنگی نابود کرد”، یک روز هم حیدر خان و فداییان و جزنی و احمدزاده و پویان و اشرف و الی آخر.
این افراد دروغ دستگاه تبلیغاتی گوبلز و سپس CIA در مورد “40 میلیون کشته به دست استالین” و دیگر لاطائلات و اباطیل علیه بزرگان کمونیسم را تکرار می کنند .
لازم به یاد اوری است که اقای بامدادن یک عذر خواهی به اقای توکلی بدهکار است . ایشان در کامنتی نوشته اند.(
بهمن موحدی(بامدادان)
نظر:
کیانوش توکلی یک خائن وطن فروش است که با تجزیه طلبان پانترک ارتباطات ویژه ای دارد. پس از سرنگونی جمهوری اسلامی این خائن لیاقت ندارد که به ایران بازگردد و در صورت بازگشت به ایران به جرم همکاری با تجزیه طلبان محاکمه خواهد شد. خیانت به میهن و همکاری با تجزیه طلبان جرم کمی نیست.) ما میدانیم که در تارنمای افتابکاران و مجاهدین وووو امکان نشر این گونه نظریه پرداز ی ها نیست .
سلام جناب تهرانلي عزيز از توضيحات به موقع و روشنگري شما تشكر مي كنم مشكل ازربايجان وجود چنين افرادي مانند ارسي است كه بيشترين ضربه را به ملت ازربايجان زده اند و در فرهنگ فارس ذوب شده اند ارسي ها و امثالهم دست پانفارسها را در ضربه زدن به ملت تورك از پشت بسته اند براي بدست اوردن اسم وناني حاضرند شرافت و انسانيت را له نمايند جناب ارسي اين مقاله بيشترين شباهت به جامعه فلاكت بار ايران دارد چراكه فاكتورهاي جناب عالي شرايط كنوني ايران در حال تجزيه را شرح مي دهد كه چند جمله را با تغيير كلمات در اينجا مي آورمايران را به لکوموتیوِ ترمز بریدهای تشبیه میکنند که با سرعت زیادی به سوی تصادفات، وقایع و اتفاقات پر از ضرر و خطر در حرکت است. اگر از این حرکت انحرافی بازداشته نشود، تبدیل ايران بحرانزده، به یک «دولتِ درمانده»، امری اجتنابناپذیر مینماید. زیرا مجموعهٔ عللِ موجبهی تضعیف
ايران را به لکوموتیوِ ترمز بریدهای تشبیه میکنند که با سرعت زیادی به سوی تصادفات، وقایع و اتفاقات پر از ضرر و خطر در حرکت است. اگر از این حرکت انحرافی بازداشته نشود، تبدیل ايران بحرانزده، به یک «دولتِ درمانده»، امری اجتنابناپذیر مینماید. زیرا مجموعهٔ عللِ موجبهی تضعیف و تبدیل شدن به «دولتی درمانده» را فراهم دارد.
اگر به اوضاع ايران و نحوه رهبریِ سیاسیِ آن خوب نگاه کنیم، میبینیم که ايرانی نیرومندِ گذشته، از درون شکست برداشته و از تضادهایی که جنگی گشتهاند در رنج است: درگیریهایِ ویرانگر قومی با کردها، اختلافاتِ فرقهای با سني ها، کینهتوزی متقابل با توركها، تضاد همهجانبهی سران حكومتبا يكديگر... و در نهایت، دخالت در امورِ سوریه و عراقیها که به درگیری با همه همسایهها منتهی شده؛ شرایطِ عمومی را برای عملیاتِ تروریستی، جنگ و دعوایِ درونحکومتی، فساد اداری، «بحران اقتصادی» و انواع تبهکاریهایِ فردی و فرقهای ، خاصه زورگوییهایِ حکومتی، عادی و آسان کرده که همهٔ اینها نشانههایِ روشنی ست از حرکت ايران در جهتِ بیثباتیِ سیاسی، و سقوط به سطحِ «دولتهای درمانده» که اگر چنین شود، تاثیری مرگبار در سراسر منطقه خواهد داشت.
این جملە را تصحیح میکنم ،،،،،،،بیشتر از 10 شهر در عرض یک سال گذشتە در کوردستان سوریە با خاک یکسان شدە،،،،،،،،،،،،،،،،، درستش بیشتر از 10 شهر کوردستان تورکیە در سال گذشتە با خاک یکسان شدە
البتە من هیچ دوست نداشتم با این شخص( آالیار) مستقیمأ وارد پلمیک و بحث سیاسی میشدم ولی از طرف دیگر بە هیچ وجە نباید از بعضی نظراتی کە در این سایت پخش میشود گذشت ،،،، این جناب بدون نام بردن از من این گونە مینویسد ،،،،، 2- شما میتوانید پان کردیست باشید ، هر لباسی دوست داشتید بپوشید ، مخالف نیستم. اما اینکه « اورمیه و آذربایجان غربی» را قورت بدهید، البته که مخالف هستم. ،،،،،،، جمال> من چگونە آذربایجان و اورمیە را قورت دادم ؟؟ من بعدأ در همین کامنت مختصرأ وارد جایگاه چغرافی و سیاسی اورمیە و استان مکریان یا استان ورمیە خواهم شد ولی عجالتأ چند نکتە در مورد این ادعا کە من اورمیە و آذربایجان را قورت دادم
شما جناب آ الیار در تمام کامنتهائی کە من در این سایت در مورد اورمیە و آذربایجان نگاشتم نمیتوانید یک جملە از من پیدا کنید کە من بعد از اینکە استان مکریان و یا استان ورمیە را بە بخشی از سرزمین کوردستان نام نبردە باشم و در همان جا هم بە یک رفراندوم آزاد تحت نظارت سازمان ملل متحد برای خاتمە دادن بە این سرزمینهای مورد مناقشە بین کورد و تورک اشارە نکردە باشم بهتر است پان تورک در مورد تعین تکلیف استان مکریان یا استان ورمیە یا همانطور کە پان تورک میگویند استان آذربایجان غربی بە تاریخ و جغرافیای این سرزمینها تکە نکنند چون در آن صورت بازندەی این مناقشە خواهند بود بگذارید مردمان این سرزمینها همانطور کە حالا هستند سال 2017 کە هستند باشند بدون جنگ و خون ریزی و ویرانی با رفراندوم آزاد و خواست خود با نظارت مجامع جهانی تعین تکلیف کنند ... این تفکر یک تفکر انسانی در راستای همزیستی مسالمت آمیز و احترام متقابل همسایگی است ،، این تفکر بە هیچ وجە در کاتگوری فاشیزم و توسعە طلبی نمیگنجد ،، ولی در نقطە مقابل این تفکر تفکر تورکها چە میباشد ،، پروژەی بهم پیوستن دنیای تورک و هر ملتی در در مقابل پروژەی دنیای تورک قرار داشتە باشد باید از میان برادشتە شود ،، جناب آ الیار پان تورک جدای از تفکرات پان تورکی بە فاشیزم روی آوردە باز مجبورم همان جملەی شما را کە در این سایت بیان کردید یاد آوری کنم بە زعم شما استان مکریان یا استان ورمیە یا همانطور کە شماها میگوئید استان آذربایجان غربی بخشی از خاک تورک آذربایجان جنوبی است و شما قبول دارید کە در این استان جمعیت قابل ملاحظەای از ملت کورد زندگی میکنند آیا این فاشیزم نیست کە شما در همین سایت رهنمود میدهید کە این جمعیت کورد نباید حق داشتە باشند در اورمیە با شلوار کوردی بە تماشای مسابقات بروند ؟؟ آیا این فاشیزم نیست کە دکان دار کورد در اورمیە و سلماس و ماکو حق ندارند با لباس کوردی بە دکانهای خود بروند شما امروز اینگونە امر و نهی میکنیتد فردا مردم کورد را در خانەهای خودشان نیز محدود خواهی کرد لە لباس راحت کوردی در فراغت بپوشند و این یک فاشیزم عریان است همانگونە کە فاشیزم رضا شاهی پاسبانهای رضا شاه را در کوردستان مأمور کرد هر کوردی لباس کوردی در خیابان بە تن داشت نفت بروی آن میریختند و در خیابان آن شخص را با لباس کوردیش آتش میزدند ،،، خوشبختانە بین مبارزات ملت کورد برای آزادی و هویت خواهی ملت تورک و مبارزەی این 2 ملت و جایگاه انسانی و غیر انسانی آنها تفاوت فاحش و ملموس و عینی وجود دارد ،، ملت کورد در این مبارزە با اینکە متحمل هزینەی بسیار انسانی و ویرانی شهرهای خود شدە و روزانە چە در ایران و چە در تورکیە با خطر نابودی کامل روبرو هست با وجود این ملت کورد یک بار حتی یک بار هم در تجمعات خود شعار مرگ بر تورک مرگ بر فارس ندادە بیشتر از 10 شهر در عرض یک سال گذشتە در کوردستان سوریە با خاک یکسان شدە با وجود تجمعات میلونی و تظاهرات های بزرگ در اوروپا و آمریکا و خود تورکیە حتی یک بار هم هیچ کسی شعار مرگ بر تورک از زبان هیچ کوردی نشنیدە ولی پان تورک عملأ نە تنها با شعار حتی با عمل مرگ ارمنی را بە وا`عیت تبدیل کردید و هیچ شکی در آن نیست با قدرت گیری همین پان تورکی کە شلوار کوردی را در اورمیە ممنوع آعلام میکند شعار مرگ بر فارس و مرگ بر کورد را نیز در ایران عملی خواهید کرد و این فاشیزم است و این فاشیزم قبل از اینکە بە زیان ملت کورد و ارمنی و فارس باشد بە زیان ملت شریف تورک هم میباشد کە خود را با فاشیزم تعریف نمیکند و همانند لوائی آرزو نمیکرد در تورکیە میبود و دفاتر احزاب کورد را بە آتش میکشید یا مثل بقیەی پان تورکهائی کە در این صفحە مدام مرگ کورد و فارس و ارمنی را بە زبان می آورند ،،،، این کامنت ادامە خواهد داشت
آیا امام خمینی، آدمی حسود نبود که نسبت به سازندگی شاه مخالفت داشت و پس از انقلاب، کشور ایران را با مدیریت غلط به یک کشور جنگ زده و تحریم زده تبدیل کرد؟ بله امام خمینی نیز حسود بود و همین حسادتش باعث اعدام انقلابی مسئولین مملکت و باعث کشتار زندانیان سیاسی و باعث ایجاد جنگ هشت ساله و موجب ترویج ممنوعیت مذاکره با آمریکا و باعث آوردن تحریمهای اقتصادی بود. او با لباس روحانیت به مردم خیانت میکرد و مردم دوستش داشتند چون لباس روحانیت را دوست داشتند. اما محمدرضا شاه با صدها سازندگی خوب و ایجاد اقتصاد عالی برای کشور، فحش میشنید و اعتراض نمیکرد و با اینکه مردم از شاه تشکر نمیکردند به سازندگیش ادامه میداد.
جناب م سحر . دولت بلشویک خود اساسن با وری به وجود خلقها و ملیت نداشت .د رسالهای ترور استالین در شوروی برای ارعاب و خشونت بیشتر حزب بلشویک و فرد استالین تصمیم گرفتند با هویت قلابی و طرح خلق و ملت برای دستگیری مخالفان اقدام کنند. صدها هزار روسی و هزاران اذری قفقازی و ترکمن و ایرانی کومونیست در شوروی به اردوگاه مرگ رفتند . انچه امروز عده ای تحت عنوان خلق و ستم ملی عنوان میکنند در حقیقت تهوع استالین را باز ساز ی میکنند و این بدون خیانت وجود منحوس حزب توده ممکن نبود . حز ب توده و فدائیان همانند بلشویکها از خطرناک ترین جنایتکاران تاریخ ایران بشمار میروند. اگر شاد روان پیشه وری زنده بود خود به افشا جنایتهای حز ب توده و بلشویک ها در حق مردم قفقاز میکرد.پیشه وری را اگاهانه گشتند تا از او یک بت برای نسل بی خبر چپ بیافرینند.
جناب بامدادان,
من چه پدر کشتگی با شما دارم که با " شما سر جنگ و دشمنی داشته " باشم ؟ من حتی زمانی که شما به همه حمله میکنید کاری با شما ندارم ولی توهین مسئله دیگری ست که این سایت جای آن نیست و باید با آن بر خورد کرد حتی اگر " شهید راه آزادی " باشد. جناب ائلیار به کسی توهین نکرده است که با او برخورد کنم. ایشان عقاید خود را مینویسند و منهم عقاید خودم را. با افراد " بی معرفت " هم کاری ندارم. یکی از این افراد کسی است که هفته ای یکی دو مقاله گنگ در سایت مینویسد. زمانی ایشان مبهما از روضه خوانی که ظاهرا در اصفهان به قول شما " شکری خورده " و در باره مولانا مزخرفاتی گفته بود چیزی نوشته بود لابد به گمان اینکه همه شر و ورهای روضه خوان ها را میخوانند. بنده که مزخرفات خامنه ای را هم نمیخوانم بدون توجه در دوسه کامنت مطالبی گفتم به گمان اینکه خود ایشان چنین افاضه ای نموده اند, و ایشان این بزرگواری
را نداشتند که مرا از اشتباه در آورده و در ته دل هم احتمالا به من میخندیدند ,تا اینکه بزرگواری مرا از اشتباه در آورد و از آن پس افاضات ایشان برای من حتی ارزش نگاه کردن هم ندارند.
اقای جداری کورش را رها کن . تبه کاران واقعی که بشریت را به مسلخ بردند نامی جز محمد و خمینی و لنین و استالین و ادولف هیتلر ندارند . سوسیالیسم و اسلام خود دشمن دمکراسی و بشریت هستند . تنها را برون رفت از این گرداب رسیدن به حکومت قانون و امنیت و ازادی است . کورش به زمان ما بسیار دوراست . ایا شما از جنایت وحشتناک استالین متاثر نمیشوید ؟ نسل کنونی تا چه اندازه از بربریتی که در شوروی بوجود امد با خبر است ؟ انچه امروز در ایران روی میدهد ناشی از باور ساده لوحانه نسل گدشته به سوسیالیسم و به دشمنی به نام امپریالیسم است که
همه به ان پناهنده شده اند .
1- شماره ی 7، پانگرایی نوشته شده . یعنی پان کردیسم، پان ایرانیسم، پان ترکیسم و غیره. که شامل همه میشود. متاسفانه توجه ندارید.
2- شما میتوانید پان کردیست باشید ، هر لباسی دوست داشتید بپوشید ، مخالف نیستم. اما اینکه « اورمیه و آذربایجان غربی» را قورت بدهید، البته که مخالف هستم.
قطعه شعری لطیف از حکیم ناصر خسرو قبادیانی در نکوهش شاه و شیخ
از جور شاه و میر چو نومید شد دلم
زهی اهل طیلسان و عبا و ردا شدم
گفتم که راه دین بنمائید مر مرا
زیرا که ز اهل دنیا،دل پرجفا شدم
گفتند شاد باش که رستی ز جور دهر
زان شاد گشت جانم و اندردعا شدم
دیدم که رشوه بود و ریا، مال و زهدشان
ای کردگار باز چرا مبتلا شدم
از شاه زی فقیه، چنان بود رفتنم
کز بیم مار، در دهن اژدها شدم!
چیمه جان , شاعر عزیز , والله , به الله در قدیم قولونج و سرما خوردگی را با حجامت درمان میکردند , ولی امروز دیگر نمیکنند !! . دیگر دوران وطن دوستی وملت سازی از طریق های ااستحماری و سرکوب پلیسی و فرهنگی بسر آمده . امروز مردم دنیا با زدن چند دگمه کیبورد انفرماسیون صدها ساله را آنلاین میگیرند .امروز با آرامش ترین و وطن دوست ترین مردم کشورهایی هستند که حقوق را مبنای ملت سازی قرار دادند . مردم این کشورها , مملکت شان را دوست داردن نه بخاطر زبان رسمی یا وطن دوستی قلابی از جنس ایرانی اش . بلکه دقیقا به خاطر عدالت حقوقی رایج ان . جایی که عدالت نیست , انتظار شهروند وفادار به دولت و مملکت و تمامیت ارضی بیهوده است .
اگر قصدتان از این همه حکایت بافی , حب وطن است , دیگر این روشها جواب نمیدهند. هر چه اسرار از امثال شما , تاثیر بر عکس خواهد دشت . کاش آیینه ذهنتان را از خیالات و دیگری ستیزی پاک میکردید , و حقیقت ساده را متوجه میشدید .
چرا سایت اکانت خود را
در اختیار « ترولرها، عوامل دو بهم زن وظیفه دار، اسپام نویس، فحاشان و هوی چی ها» قرار میدهد؟
علت این مسئله مربوط به برداشت خاصی ست از « دموکراسی و آزادی بیان» .
این برداشت فکر میکند « همه حق دارند در دموکراسی و آزادی بیان» کامنت بنویسند.
حتی حکومتی ها و ترولرها و فحاشان و هوی چی ها.
این برداشت فراموش میکند که « کامنت نویسی چاله میدانی » مانع و نفی آزادی بیان دیگران است. چون دیگران فرق «محیط دیالوگ» را با « محیط چاله میدان» متوجه اند و نمیخواهند وارد چاله میدان شوند. میدانند در این محیط دیالوگ نمی تواند صورت گیرد.
اما همه، حتی حکومتی ها ، حق دارند بیایند و نظرات خود را بیان کنند؛ بیان نظر و نقد با « متد ایجاد چاله میدان» فرق دارد.
این برداشت «خاص از دموکراسی» متوجه متد اینان نیست که « آزادی دیگران را نفی میکنند».
فرار نویسندگان و خوانندگان و معترضین به وضع کامنتها دلیل آن است که « حق این قشر از آزادی بیان» ضایع و نفی شده است. دو چیز اینجا قربانی شده : 1- آزادی افراد، 2- خود دیالوگ؛ که میتوانست و جود داشته باشد.
راه حل مسئله رد متد چاله میدانی ، تأکید بر متد نقد است.
متد های و هوی نفی آزادی بیان نقادان است. و متضاد با دموکراسی.
-----
آدمی که متد چاله میدانی استعمال میکند ، « استدلال و فاکت » سرش نمیشود، تنها بلد است « اتهام بزند و هوی چیگری» کند.
برای مثال کارش این است :
بدون اینکه یکی « طرف دیالوگ او باشد»، بدون اینکه میل و اجازه او را داشته باشد، مخاطب خود ش قرار داده
برایش « مقام » میدهد، و اتهام « پان ترک» و غیره میزند؛ و همه بدون « مدرک و استدلال» .
خرد چنین شخصی در دوری از« مدرک و استدلال»، تنها به « اتهام» زدن، بدون اجازه ، دیگری را مخاطب قراردادن، و نظیر این اعمال ، قد داده و خلاصه میشود.
« برداشت خاص از دموکراسی» ، که ذکر خیرش رفت، این امکان را برای « استعمال متد چاله میدانی» فراهم میکند؛ همچنان که کرده است. اما متوجه « نفی آزادی آن قشر نیست که دیالوگ را بدون چاله میدان » میجویند.
اشکال در برداشت « نادرست از دموکراسی» نهفته است. که نمیتواند « تضاد متد نقد را با متد چاله میدانی» دریابد و رفع کند.
رفع تضاد با رفع متد چاله میدانی حل میشود .
کامنتهایی که با متد چاله میدانی ارسال میشوند اصولا نباید منتشر شوند. در غیر اینصورت ، « در کامنتها برهمان پاشنه ی قدیمی خواهد چرخید ، و آش، همان خواهد بود ، و کاسه نیز همان».
بە نکاتی کە قلم زن سایت بیان میکند توجە کنید ،،،،،،، از آ الیار
موضوعاتی که بیشتر اوقات درکامنت ها مشکل ایجاد میکنند و به کامنت نویس مربوط اند:
1- ایرانگرایی
2- تبعیض
3- برخورد به چپ
4- استقلال خواهی
5- فدرالیسم
6- تروریسم
7- پانگرایی
8- فرهنگ و تمدن
9- و مانند اینها از جمله اسلام
آخر چگونە میشود با اینها کە خود را پشت کلمات قایم میکنند تعامل کرد ایشان 9 دلیل برای کامنتهائی کە مشکل ایجاد میکنند بیان میکند ولی عدمأ از اساسی ترین مشکلی کە در کامنتها برای سایت درست میکنند زیر قالی پان تورکی پنهان میکنند این جناب و تمام کسانی کە بە این سایت سر میزنند میدانند کە اساسی ترین ایجاد کنندە مشکل سایت تفکر تند پان تورکی شبە راسیستی است کە بە همە از کورد و فارس و ارمنی و یونانی و احزاب مربوط بە این ملتها توهین میکنند و از فاشیزم اوردغانی کە کاملأ مشهود است در همکاری با داعش و جبهەانصرە دفاع میکنند اینجا از این جناب باید پرسید جایگاه فاشیزمی کە عملأ پان تورک در این سایت تبلیغ میکند در کجا قرار دارد اینجا باید از این جناب کە خودشان پوشیدن شلوار کردی را در اورمیە ممنوع میکنند در کجا قرار دارد ؟ سخن بسیار است در رابطە با تمام تفکرات تند شبە فاشیستی پان تورک در این صفحە آیا اسم این را چە میتوان گذاشت بە غیر از تفکر فاشیستی کە شخصی در نوشتەای بیان میدارد بە یک عدە مردم کە آنها را تروریست خطاب میکند کە نان و آب دادە و میبایست بە جای نان آب آنها را سلاخی میکرد بگذریم از اینکە تا چە حد این صحبتش وا`عیت داشتە باشد یا نە
قبل از همه چیز بنظر من مشخص شدن افکار یا مرام سیاسی نویسنده مهم است . چرا؟ برای اینکه یکی بنا بر مرام سیاسی می خواهد طرف مقابل را با هر بهانه ای بکوبد. و یکی هم بنا بر مرام ساسی خودش می خواهد راه و روش عدالت جویانه و خدمت به بشریت را فراهم کند. تا انجا که من میدانم اقای ارسی که تورک ازربایجان است متعلق به جبهه ملی ایران است . حالا شما فکر می کنید ان دو صفت را که در بالا ذکر کردم کدام شامل اقای ارسی می شود؟ با توجه به اینکه بنده در کل مخالف اردوغان هستم
و اقای تهرانی در کامنت بالا خوب به این مسله پرداخته است
به peerooz
شما خودتان هم به خوبی می دانید که شعر "چه معامله باید کرد؟" که مال شهید راه آزادی "میرزاده عشقی " می باشد, قدرتمندان و زورمداران را هدف قرار داده است، به نظر من میرزاده عشقی از میهن پرست ترینِ شاعران و روزنامه نگاران زمان خود بود. جنابعالی با من سر جنگ و دشمنی دارید، پس بیهوده پای میرزاده عشقی را به میان نکشید !
جنابعالی که اینهمه ادعای ایراندوستی دارید و ادعا می کنید که از توهین به ایران و ایرانی آزرده خاطر می شوید پس قبول زحمت فرموده و به پانترکها و رئیس آنها ائلیار که از صبح تا شب در این سایت مشغول .... به ایران و ایرانی هستند تذکری دوستانه بدهید !
من نتونستم رابطه تاریخ ادبی دویست سال گذشته ای که شما بازگو کردید رو به زبان ترکی پیدا کنم
به هیچ وجه نمیتونم درک کنم که چرا یه عده ای که اسمشان رو هم ملی گرا و وطن پرست گذاشتن چرا این قدر حساسیت به زبان های دیگه ای دارند که در کشور داره به طور واقعی از اونا برای انجام امور زورمره استفاده میشه و قرنهاست که استفاده شده. چرا فکر میکنی این واقعیت که توی کشور تعداد زیادی وجود دارند که زبان مادریشون ترکی یا کردی یا هر زبان و لهجه دیگه هست یه خطر برای ملی گرایی هست . اینها ریشه در تنگ نظری و خود برتر بینی بیمار گونه شما دارد.
زبان فارسی در طول تاریخ زبان رسمی کشور بوده است. زبان فارسی به دلیل دارا بودن الفبای نوشتاری دارای منابع نوشتاری بوده و تمام کتب و نامه ها به فارسی یا عربی نوشته میشده . زیان فارسی بدلیل محور بودن در مکاتبات در طول تاریخ بیشترین کلمات را از زبانهای دیگر به عاریت گرفته و در حال حاضر غنی ترین زبان از لحاض لغت در کشور میباشد . ولی همه اینها دلیل نمیشه که شما وجود زبانهای دیگری در کشور رو رد کنید ملیت ایرانی رو مساوی زبان فارسی قرار بدهید . عین فاشیست ها زبانهای دیگه رو محکومبه مرگاجباری کنید در هیچ دورهای از تاریخ هیچ حکومت و پادشاهی کاری که شما میکنید رو نکرده . پانترکیسم ها هم همون بیماری شما رو دارن
- بگذریم از ایکه سایت کد خود را در اختیار ترولرها قرار میدهد
-بگذریم از اینگه عوامل « دو بهم زن ، یا چند بهم زن » حکومت در سایتها به انجام وظیفه مشغول اند.
- بگذریم از اینکه کسانی از امکان کامنت نویسی برای ارسال کامنتهای فله ای « spam» و هجومی ، سوء استفاده میکنند.
چرا که اینها مشکل مدیرت سایت است و نه کامنت نویس . که در رفع آنها دستش بسته است.
اما
موضوعاتی که بیشتر اوقات درکامنت ها مشکل ایجاد میکنند و به کامنت نویس مربوط اند:
1- ایرانگرایی
2- تبعیض
3- برخورد به چپ
4- استقلال خواهی
5- فدرالیسم
6- تروریسم
7- پانگرایی
8- فرهنگ و تمدن
9- و مانند اینها از جمله اسلام
-----
روشن است که به همه ی این مسایل و موضوعات و مانندهای آنها می توان از موضع موافق یا مخالف، یا میانه ، و با توجه به نکات احتمالی مثبت و منفی، برخورد کرد. و نظرات خود را بیان نمود.
اما نباید روش « نقد» را با روش « دعوای کلامی چاله میدانی» عوضی گرفت.
مشکل سایت و کامنت نویس و خواننده ، اینجا « عدم توجه به تفاوت متد نقد، با متد دعوای کلامی چاله میدانی» ست.
متد نقد، متد تبلیغات نیست. متد دعوای کلامی حزب الهی نیست. بل متد دلیل و استدلال است. بدون های و هوی، بدون شعار مرده باد و زنده باد.
متد نقد، متد دیالوگ است. متد نفی دیالوگ نیست. اما متد چاله میدانی، متد نفی دیالوگ است. حق هرکسی ست که موافق دیالوگ نباشد، ولی حق ندارد مانع دیالوگ دیگران شود.
برای روشنگری مسایل یک جامعه لازم است دیالوگ صورت گیرد، نه « جنگ و دعوا، و فحش و کتک کاری کلامی»؛ که نشانه « عقب نگهداشته شدگی و عقب ماندگی ست».
بیشتر کامنتهای مشکل ساز در برخورد به این مسایل بحث انگیز، از چهار چوب « نقد منطقی» که با « دلیل و استدلال و ارائه ی فاکت» لازم است همراه باشد، خارج شده به قول دوست کاربری به « اعمال عقده گشایی» تبدیل میشوند. و بجای بیان اندیشه و فکر، می پردازند به «جعل و توهین و تحقیر و اتهام و مسایل شخصی و تمسخر قیافه و تبار طرف مقابل و مانند اینها».
و به اینها شعارهای مرده باد و زنده باد و غیره را هم اضافه میکنند. یا با ارسال کامنتهای spam به خیال خود مانع دیالوگ میشوند.
خوب، که چی؟
-----
چیزی که گره گشاست:
- جدا کردن متد نقد از متد دعوای کلامی ست
- و قبول دیالوگ
---------
در انترنت منابع زیادی در باره ی چگونگی نقد وجود دارد، برای اطلاع میتوان به آنها مراجعه نمود.
--------
تحقیر زبان و فرهنگ و تمدن و تاریخ یکدیگر نقد نیست، بل تحقیر است . و آن نیز هیچ گرهی را باز نمیکند و آتش
دعوای چاله میدانی را روشن تر میسازد.
--------
منطقی ست که کسی موافق دیالوگ نباشد، و لی حق ندارد مانع دیالوگ دیگران شود.
گمان دارم که بسیاری از آتش " سر و سامان دادن به کامنتهای ایرانگلوبال " از گور من بلند میشود که در دو سه هفته گذشته دو کامنت را مورد انتقاد قرار دادم, یکی آنکه نام Kerry وزیر امور خارجه امریکا را به نحو زشتی تغییر داده و پس از یاد آوری فرمودند " عرب ها " این طور مینویسند و دیگر نقل قول از " شهید راه آزادی " که در یک شعر ده - دوازده خطی یازده بار به ملت و مملکت و ساکنان آن " تقعد " فرموده بودند که بنده عرض کردم " شاعر اگر اینه ......" و جناب بامدادان کسی بود که این شعر را با افتخار نقل قول فرموده بود.
جناب بامدادان, اگر گفته " چرا عاقل = نادان, کند کاری که باز آرد پشیمانی " درست باشد شما یک نا دانید و پس از آن تجربه, باز هم ادامه دادید - و نه اینکه شما تنها باشید ولی نه به این شدت-. بهر حال منظور من از این گنده گویی ها اینست که برادر, من تقریبا مطمئنم که در زندگی شما این تنها مورد نیست
که چنین بی پروا راه خطا رفته اید و گر چه کامنت نویسی و یا ننویسی در زندگی شخص مساله مهمی نیست اما به قول عماد خراسانی " فکری به حال خویش کن, این روزگار نیست ".
آقای محمد جلالی چیمه (م. سحر).. دو عامل ا صلی که ایران را تجزیه خواهد کرد یکی وجود رژیم اپارتاید و استعمارگر داخلی نکبت بار جمهوری اسلامی ایران است و دیگری وجود پان فارسیست ها و شونیست های رنگارنگ است که ملل و زبان ملل دیگران در این ممالک محروسه نادیده میگیرند. خواستم که به برنامه شما تا انتها گوش کنم ولی موقعی در دقیقه 1:35 سلام به (( هم زباناتان )) کردید, دیگر من ترک آزربایجانی مثل بیش از 30 میلیون در ممالک محروسه ایران همراه با سایر میلیون ها ملت های دیگر با زبان های مختلف , تنواتستم به دیدن برنامه شما ادامه بدهم. چون این شما هستید زبان مادریتان که یک حقوق انسانیتان هست را بر زبان مادری من ارجحیّت داده و مرا سلب کردید. جنگ بین (( سو)) و (( آب)) نیست . جنگ بر سر این است که در قرن 21, قشری از طبقه, که در (( اقلیّت )) تشریف دارند , چطور بخود اجازه میدهنند که زبان های (( اکثریّت)) را
نادیده گرفته به حدی که سلام کردن به اشخاصی که زبان مادریشان فارسی دری نیست , نادیده بگیرند و برای ما درس اخلاق , هم زیستی مسالمت آمیز هم درس بدهند....
بهمن موحدی راست نمی گوید که «بلافاصله آکانت نیز برداشته شد»، چون دو کامنت مورد نظر را با همان «اکانت» نوشته است و آن پرچم ستاره نشان هم دلیل این که آن دو کامنت با همان «اکانت» نوشته شده اند است.
می گوید «دوباره به خاطر این پانترکها عصبانی شدم» که راست است و او آن طور که لازمه کسی است که می تواند کامنت بدون بررسی و مستقیم منتشر کند اختیار خودش را ندارد و بار ها این را نشان داده است.
محتوای کامنت این آقا هم به خاطر عصبانیت از به قول خودش «پانترک ها» خیلی جالب است:
فرستاده شده توسط بهمن موحدی(بامدادان) در چ., 01/25/2017 - 08:57
«کیانوش توکلی یک خائن وطن فروش است که با تجزیه طلبان پانترک ارتباطات ویژه ای دارد. پس از سرنگونی جمهوری اسلامی این خائن لیاقت ندارد که به ایران بازگردد و در صورت
بازگشت به ایران به جرم همکاری با تجزیه طلبان محاکمه خواهد شد. خیانت به میهن و همکاری با تجزیه طلبان جرم کمی نیست.»
اگر واقعا می خواهید به وضع کامنت نویسی در این سایت سر و سامانی بدهید امثال این آقا نباید حق انتشار بدون بررسی و بلافاصله کامنت هایشان را داشته باشند.
این بار شما طعمه این فرد بودید و حق گذشت دارید، اما آیا تضمین می کنید که فردا یک نفر دیگر طعمه این فرد نباشد و تا بخواهد به خودش بجنبد معلوم نیست چه قدر طول بکشد و اصلاً به ثمر برسد یا نرسد؟
محمدرضا لوائی از ستم و تبعیضات آخوندی می گوید ، اما آدرس غلط می دهد و فقط این تبعیض را متوجۀ هموطنان آذربایجانی می داند ! او خوب می داند که تمامی مردمان ایران از ستم و تبعیضات آخوندی در رنج و عذاب هستند اما به دلیل تفکرات پان ترکیستی و تعصبات طایفه ای به این مهم اشاره ای نمی کند. آیا در فارس و خراسان و شهرهای فقیر استانهای مرکزی مردم از تبعیض رنج نمی برند؟ آیا آزادی مذهبی دارند؟ آیا یک شیعه می توان بگوید ، با ولایت فقیه من درآوردی مخالف است؟ تعداد زندانیان و اعدامیهای سیاسی را ببینید؛ کدام شهر ایران است که فقر و فلاکت نداشته باشد؟ آمار بیکاری استانهای فارس، لرستان و کهکیلویه را دیده اید؟ مشکل اصلی ایران نبود آزادی و برابری و وجود نحس رژیم پلید جمهوری اسلامی است. در ایرانِ تحت حاکمیت آخوندها به هیچ وجه ستم ملی وجود ندارد ، بلکه آن ستمی که وجود دارد ستم مضاعف مذهبی است؛ مانند ستم -
به بلوچ ها ، کردها و ترکمن ها و دیگر هموطنان سنی مذهب.
اقلیتهای قومی در ایران، اقلیت مذهبی نیزمحسوب می شوند، نظیر کردها، ترکمنها و بلوچ ها که معمولا پیرو مذهب رسمی کشور نیستند، و به جهت اینکه زیر بار هژمونی مذهب شیعه نمی روند در معرض تبعیض قرار دارند، بدین سان با تبعیض و ستم مضاعف روبرو هستند.
آقای کیانوش توکلی زمانی که کامنت من عدم انتشار خورد بلافاصله آکانت نیز برداشته شد و دوباره به خاطر این پانترکها عصبانی شدم، به خاطر کامنت 57 : 8 از شما عذرخواهی می کنم و امیدوارم من را ببخشید. خواهشاً آن دوکامنت را بردارید.
برای عبور از نا ممکنها تمام ممکنها را باید سفربر کرد. و برای آزاد زیستن مثالها و تمثیلها کافی نیست . چون هر کس به اندازه درکش میفهمد. و فهم من و ما چیست از زندگی در آزادی ؟ تو از فهم سخن به چه عللت میکنی ؟ که فهمیده ها نا فهمترینند بدون درک .! به تو می اندیشم که چرا خط قرمز فرهنگ اسارت را درهم نمیشکنی ؟ و شاید شکسته ای قبل از شکست استعمار فرهنگی ؟ بشکن تا میتوانی در هم بشکن - خود و خود استعماری را در داخل افکار پر از تبریزِ خویش. ! تو تبریز را در داخل خویش نیست خویشتن را از تبریز بپرس که تبریز با شمسِ تبریزش تو را به خوبی یاد دارد.! و به یاد تبریز از نجات تبریز بنویس که آزربایجان با تمام وجودش چشمش را به تبریز دوخته است.! تبریز در کجای کار میلنگد ؟ تبریز برای رهایی از استعمار و استبداد چه باید بکند. !
بە یک جملە از نوشتەی یک پان تورک ارسلان کامرانی توجە کنید ،،،،،، ،،،،،،،،،،، ولی مساله تنها به قاراباع ختم نشد ما این اشتباه کبیر و نا بخشودنی را در اورمیه نیز مرتکب شدیم همین آواره گان کرد تروریست را به نام انسانیت باز هم بر سر سفره هامون نشاندیم و نان و غذا دادیم و اینک مساله بر همگان آشکار هست از جمال اولأ میخواستم بە این جناب بگویم لطفأ یک فاکتور از پولی کە خرج کوردها کردید بە نام انسانیت و بە آنها نان و غذا دادید برای ما بفرستید تا قرضی کە بر گردن ملت کورد دارید برایتان بفریستیم البتە با ذکر شمارە بانکیتان ،،،، انگار مزخرفات پان تورک و وارونە کردن و پاک کردن صورت مسئلە از طرف آنها پایانی ندارد این پان اتراک بهتر بود قبل از نوشتن این مزخرفات و شمردن پولی کە از ارث پدریشان برای ملت کورد خرج کردند یک کم تاریخ را میخواندند البتە با دید یک بی طرف و انسان
اورمیە ، ماکو، سلماس، نقدە ، محمدیار، جلفا، ترگور مرگور، بنداورمیە، مهاباد، بوکان، تکاب، شاهیندژ، سردشت، پیرانشهر، اوشنویە، میاندوآب، شپیران، قوشچی، جلدیان، محمدشاه بالا و پائین با جمعیت قرپاپاغ در محمد شاه بالا و کورد در محمد شاه پائین و تمامی دشت شهرویران و سلدوز، تا گولی متر بە متر این سرزمین ، خاک و سرزمین ازلی و ابدی ملت کورد بودە و خواهد بود مگر اینکە در یک رفراندوم آزاد تحت نظارت سازمان ملل خلاف آن ثابت شود ،،،، این جناب قبل از اینکە فاکتور و پولی کە از جیب باباشان بە خاطر انسانیت برای ملت کورد خرج میکردند بهتر بود یک کم در مورد اسم فامیلی مردم اورمیە تحقیق میکردند کە اکثریت پان اتراک در اورمیە افشار هستند و آنگاه بە نقشە نگاه میکردند تا ببینند سرزمین مادری افشار در کجا قرار دارد و سپس بە جمعیت کورد زبانی کە مثل یک جزیرە نزدیک بە 2000 کیلومتر فاصلە با سرزمین اصلی ملت کورد کوردستان چرا یک جمعیت نزدیک بە 2 میلون در بیرجند و قوچان جای گرفتند در حالی کە سرزمین اصلی افشار نیز در همانجا قرار دارد ،،،،، آیا فهمیدن این مسئلەی سادە برای پان اتراک یک معما است ؟؟ کە نمیخواهند بفهمند کە اورمیە ، ماکو ، سلماس سرزمین اصلی ملت کورد است کە کوردها را از اورمیە و وان با زور بە بیرجند و قوچان منتقل کردند و بجاش افشار را سکنی دادند بە این جناب توصیە میکنم بروند در مورد جنایت شاه عباس در قلعەی دم دم در اورمیە و خان لپ زرین بخوانند کە با چە صبعیتی جد تان شاه عباس و صفویان کوردها را کشتار کردند سپس این کشتارها و اشغالگری بە قجر رسید بروید بخوانید کە چگونە ملت کورد در قلعەی دم دم در برابر جدتان مقاومت کردند در برابر لشکریان آدم خوار سلاطین صفوی بروید بخوانید کە چگونە جدتان حتی جنواران و درختان سرزمین کردستان را نیز سلاخی کردید ،، ما میدانیم کە گوشای شما با حکایت گرگ خاکستری و جنیات پر شدە ولی ما هنوزم داستانهای حزین انگیز را کە دهن بە دهن از کشتار اجدادتان در اورمیە در قلعەی دم دم مرتکب شدیند مشنوین هنوزم صدای نالی کودکان و پیر زنان کورد در قلعەی دم دم و چهریق و قوشچی بە گوش میرسد
آیا آقای ارسی بدرستی میداند اردوغان کیست؟ اردوغان پدیده پیچیده ای است که غرب نیز در دستش عاجز مانده است. اردوغان، کسی است که در استانبول به مدرسه مذهی میرفت. آنطورکه شایع است او عدم مدرک پایان دوره دبیرستان است. سازمان سیا بدستش مدرک آکادمیک داد. اما تاریخ اخذ مدرک را قبل از تاسیس دانشگاه فوق ذکر کرده است. که اگر اردوغان از فرمانش سرپیچی کند، او را رسوا و بی اعتبار کند. مثل آقایان قطب زاده و یزدی...و امثالهم، که سازمان سیا فیلیم عشقبازی سکسی آنان را با فاحشه های هتل های پاریس در دست داشت. میگفت اگراز فرمانم سر پیچی کنید، از تلویزیون پخش میکنم. اکنون نیروها و کانالهای سیاه غربی، همان کاری را که با شاه و شیخ بر سر ایران آوردند، اکنون میخواهند همان سیاست را در ترکیه پیاده کنند. نزدیک چهل سال است که در ترکیه کارد مذهبی اسلامی " گولن" را
تربیت کرده، میلیاردها دلارهزینه کرده اند، و "اربکان ها"، "گولن ها"، "اردوغانها" و "گول ها" و "داود اوغلوها" محصول این سرمایه گذاریها هستند. اما وقتیکه پای ایجاد "کردستان بزرگ" درمیان باشد، با واکنش سخت افسران ارتش و ملت میهن پرست ترکیه مواجه میشوند. چون کانالهای سیاه غربی قادر به درک همبستگی ملی و میهن پرستی مردم تورکیه نیستند. اردوغان تا آنجا در پشت پرده با غرب مماشات کرد و بله گفت که مثل خامنه ای، جای خود را درمسند قدرت تحکم کرد. اما بزودی دریافت اگر درمقابل مردم ترکیه و منافع میهن پرستی و ناسیونالیسم تورک بایستد استخوانهایش خرد خواهد شد. اردوغان همان ماری است که با محبت تمام درآستین غرب پرورش یافت. و با اعتماد و محبت کامل، تا آنجا پیش رفت که درمعده غرب جای گرفت. اکنون درخصوص تلاشی " تشکیلات تروریستی گولن" بدست اردوغان که خود نیزعضو آن تشکیلات بود، برای غرب درد آور است. غرب از دست "اردوغان" بسختی عصبانی است. با خشم تمام بر سراو فریاد میزند؛ میگوید؛ ازمعده ام بیا بیرون! اردوغان نیز میگوید؛ اینجا در کنار پوتین جایم خوب است! اکنون باید به این نکته توجه کرد، که سرکوب و تار ومار کردن جریان تروریستی موسوم به "گولن" بدست اردوغان، که بعد از کودتای بخشی از ارتش هواداران "گولن" که چندی پیش در ترکیه صورت گرفت، وهمسوئی اردوغان با سیاستهای روسیه درمنطقه، غرب را مبهوت کرده است. آنها فکرمیکردند، اگر از طریق فرانسه، روسیه را برای بمباران مناطق ترکمن نشین سوریه تشویق و متقاعد کنند، نفس ترکیه را خواهند برید. او را بیچاره و منزوی خواهند کرد! بطوریکه با بازیهای پشت پرده، با سرنگونی جنگنده روسیه بدستور"داودو اوغلو" که خودش کرد تباراست، و دستورش را مستقیم از سیا گرفته بود، همچنین ترورسفیر روسیه بدست اعضای تروریستی "گولن" در ترکیه، بزعم خودشان میتواند جنگی بین روسیه و ترکیه راه بیندازد، و آنان را به اهداف خود برای متلاشی کردن ترکیه نزدیک میکند. از طرفی امید وار بودند با تسلیح تروریستهای پکک و داعش و ایحاد عملیات تروریستی شهری، در شهرهای مختلف ترکیه، با دامن زدن به جنگ داخلی و نا امنی در ترکیه بتوانند نقشه کردستان بزرگ درخاورمیانه را پیش ببرند. اما اردوغان و پوتین، یا بهتر بگوئیم آقای "چاوش اوغلو" وزیر خارجه ترکیه، و آقای "سئرگی لاوارف" وزیر خارجه روسیه کار کشته تراز بازیگران پشت پرده غربی بودند که با چنین بازیهای ساده سیاسی بی آنکه بجان هم بیفتند! و بی آنکه منافع استراتژیک خود را قربانی چنین جریانات تروریستی کنند، در برابر تهاجم غرب، اتحاد عمل نظامی در خصوص، حمله به نیروهای تروریستی داعش، و ایجاد صلح در سوریه همت گذاشتند. بطوریکه نقش آفقای اوباما و بطبع او نقش نیروهای غربی در مسائل خاورمیانه مخصوصا در سوریه رنگ باخت، و بی اهمیت شد. اگر آقای ارسی حقیقتا انسان واقع بینی است، و از بیان واقعیتها هراسی ندارد، و ازحوادث منطقه بدرستی آگاه است سعی کند، مطالبی در این مورد به رشته تحریر درآورد، تا خوانند، با شمه سیاسی ایشان دراین خصوص آشنا شود. و لطف کند مهمیز چکمه های خود را ازحلقوم ملت ترکیه بردارد. چون نوشته هایش در ذهن اینترنت باقی میماند، فردا نمی تواند از زیر آنها در رود. لطفا قمیشوی چک بو مللتدن! ساغ اول! لطفا بیش از این بملت تورک پیله نکن. زنده باشی!
واقعأ جالب است پان تورک همیشە دوقورت و نیمش باقی است بە کامنت ALTAN توجە کنید کە قبل از کامنت من نگاشتە شدە ،،،، این سایت کوردها ، فارسها ، ارمنیها ، آسوری ، یونانی ووووو و احزاب این ملیتها مثل پژاک ، پ ک ک ، داشناک ، جبهەی ملی ایران ، همە و همە از دست پان اتراک و توهینهای انها زلە شدەاند آنوقع یارو دوقورت و نیمش باقی میگوید بە تورکها اهانت میشود در این سایت این جناب انگار فقط کامنتهای خودی را میخواند ،، قربانی آن قد و بالای پان تورکیت بشم من یکم با دقتر کامنتهای A یا یکنفر و 55 اسمە و یوسف خان آذربایجان ، لاچین ، یلینیک لاتین و ١٠ ها پان تورک دیگر را بخوان تا ببینی کە این پان اتراک پلی پشت سر خود سالم باقی نمیگذارند در این سایت آنوقت از توکلی گلایە میکنی بنازم بە رو
مطلب فوق! فاقد روشنگری خبرنگاری است. زیرا مطلبی است مخرب و صدمه زن! ضد دولت و ضد جامعه ترکیه! البته برای خواننده چنین صداهای ناهنجار نا آشنا نیستند، بنظر میرسد هر از گاهی کسانیکه برای خوشایند دوستان پانفارس، چراغ سبز نشان دادن به بی بی سی فارسی، برای دعوت به بر نامه های تلویزیونی برای مطرح شدن، سفارشاتی از پان ایرانیسم و پانفارسیسم ملت واحد ایران ـ فارس بطور تلویحی القا میشود، و گویا برای کسب وجه کاذب در مطبوعات سفارشی بهمراه تبلیغات مسموم مطبوعات غربی علیه ترکیه موج سواری میکنند، مثل پیراهن نخ نمای مستعملی، تار و پود افکارش برای خواننده نمایان است. اگر این مطلب را یک تروریست داشناک، و یا یک تروریست یکک چی مینوشت، و یا از حلقوم یک مامور سازمان سیا، و یا از حلقوم رادیو تلویزیونهای رژیم اسلامی پانفارس تهران تراوش میشد، دشمنان ترکیه بهش
احسن میگفتند، زیرا برای تخریب و تضعیف دولت و ملت ترکیه تلاش میکند! حتا ممکن بود تلفهای محبت آمیزی در لفظ تمجید ازخط ضد تورکی اش دریافت میکرد. اما اینک چنین شخصی نه لابی ارمنی، و نه مامور سیا، بلکه از حلقوم کسی خارج میشود، که خود را ظاهرا تورک آزربایجانی تلقی میکند! این همان پانفارسیسم و یا بقول معروف پان ایرانیسم خجالتی را در ذهن خواننده مشتبه میکند. زیرا سخنان او همان حرفهائی است که بصورت تکرار مکرات و کسل کننده، شب و روز از حلقوم مطبوعات و رادیو تلویزیونهای غربی علیه ترکیه پخش میشود. در واقع چنین مسودات بی ارزش تراوشات ذهن مطبوعات پانفارسیسم و حامیان ریز و درشت آنان را بطور مفتضحانه در ذهن تداعی میکند! آقای ارسی که بنظر میرسد خود نیز مثل دول غربی در رویداد های اخیر خاورمیانه دچار سردرگمی شده است؛ قره قاطی صحبت میکند. زیرا خود نیز از پدیده اردوغان دچار حیرت است! هنوز قادر به هضم پدیده اردوغان و حتا قادر به هضم رژیم پانفارس تهران نیست! بدرستی نمیداند قضیه چیست! همین امر باعث میشود، دنباله رو، تحت تاثیر تبلیغات پیش پا افتاده ضد تورکی واقع شود. مسئله اینجاست آقای ارسی موقع صحبت کردن به دشت و کوه میزند، به تاریخ صد سال پیش اشاره میکند، بی آنکه تخصصی در این کار داشته باشد، طوطی وار در بیابان تبلغات ضد تورکی غرب، انگشت بدهان میماند. هنوز بفکرش نمیرسد، از خود بپرسد؛ آیا اردوغان کیست؟ چه کسی او را با برجسته کردن حزب اسلامی "آ.ک. پ" در ترکیه بر سر کار گماشت؟ همکار سابق متوفای او "اربکان" کی بود؟ چه نیروی خارجی برای از بین بردن دست آوردهای لائیک "کمال آتاتور" تلاش دارد. کدام مافیای خائن و ضد تورک غربی، برای اسلامی و متلاشی کردن سیستم دولتی لائیک ترکیه، سالانه هشتصد میلیون دلار پول خرج میکند؟ جریان تروریسم اسلامی "داعش" در خاورمیانه، همچنین پدیده شوم " فتح الله گولن" در ترکیه چیست؟ چه هدفی در ترکیه دنبال میکنند؟ چه نیروی خارجی برای تغییر "قوانین لائیک ترکیه" که ازصد سال پیش دین را از سیاست تمایز میکند، در صدد تخریب و تغییر آن است؟! آیا آقای ارسی میداند، برای اولین بار در دنیا، ترکیه و فرانسه از معدود کشورهائی هستند، که قوانیین لائیک و سکولار وضع کردند. آن زمانها هنوز سر و کله کمونیسم و سوسیالیسم پیدا نبود؟ آیا آقای ارسی میداند که ترکیه از اولین کشورهای لائیک دنیاست؟ آیا میداند کدام نیروهای مخرب غربی میخواهند، با صرف میلیاردها دلار دستاورد های جمهوری لائیک ترکیه را که بدست "آتا تورک کبیر" پایه گذاری شده است، نابود کنند؟ آیا جرت آنرا دارد در آن مورد دست به قلم ببرد؟
مولانا عبدالحمید جز تهران اجازه سفر به استان های دیگر را ندارد
امام جمعه اهل سنت زاهدان گفت که اجازه سفر به استانهای دیگر را به او نمیدهند.
به گزارش کمپین فعالین بلوچ، مولانا عبدالحمید امام جمعه و مدیر مدرسه دینی دارالعلوم زاهدان در گفتگو با مجله "راه ما" گفت: "بسیاری از علمای اهلسنت کشور نمیتوانند به اینجا (زاهدان) بیایند و ما هم نمیتوانیم نزد آنان برویم."
وی افزود: "بنده بهجز تهران و شهرهای استان سیستانوبلوچستان نتوانستهام به استانهای دیگر سفر کنم، چون حساسیتهای بیجایی موجود است و ممکن است برای مهمان و میزبانان مشکل ایجاد شود."
امام جمعه اهلسنت زاهدان تصریح کرد: "به دلیل تنگنظریهای زیادی که وجود دارد ارتباط علما و نخبگان اهلسنت مناطق مختلف کشور با یکدیگر بسیار ضعیف است که باید برای این موضوع چارهای اندیشیده شود. مسئولین باید اجازه دهند علمای اهلسنت بیشتر با یکدیگر ارتباط داشته باشند؛ این هم برای وحدت و هم برای امنیت تاثیرگذار بوده و نشان از امری است که در قانون اساسی تعریف شده است."
لازم به ذکر است که مولانا عبدالحمید علاوه بر عدم اجازه سفر به خارج از بلوچستان اجازه سفر به خارج از کشور را هم ندارد و تا کنون بارها پاسپورت وی ضبط و قرار منع سفر از سوی ماموران امنیتی صادر شده است.
علیرغم وعده های روحانی و وجود استاندار اصلاح طلب در سیستان و بلوچستان این مشکل تاکنون مرتفع نشده و این روحانی اهل سنت از وجود "تنگ نظری ها" گلایه کرده است.
http://www.balochcampaign.info/?p=10417
کانال تلگرام کمپین فعالین بلوچ:
telegram.me/balochcampaign
از این پس کوچکترین اهانتی در کامنتها و مقالات به تورکها بشود برای مثال روزانه بخش کامنتهای سایت با دهها کامنتِ اسپمِ فلهای از طرف اشخاص معلومالحال جهت نفرتپراکنی بر علیه تورکها پر شود و یا در مقالات دهها هزار فعال حرکت ملی تورک آزربایجان جنوبی به عنوان "انگل سیاسی" قلمداد شده و یا کلمات چالهمیدانی مثل نقل و نبات جهت ترور شخصیت مخالفان مورد استفاده قرار گیرند اما در مقابل پاسخ متقابل به فحاشان و پرخاشگران مسدود شود، به حساب راضی بودن شما از فحاشی و پرخاشگری به تورکها گذاشته خواهد شد.
***
امیدورام هدفتان از اعمال محدودیت برای کامنتها، صرفاً حذف نظرات فعالان ملی تورک آزربایجان جنوبی و در مقابل باز گذاشتن دهان فاشیستها برای فحاشی و پرخاشگری به فعالان ملی تورک با سنگر گرفتن پشت نقاب مقابله با تجزیهطلبی (!!!؟) نباشد.
برای من سؤال است که شما که ادعای دموکرات بودن دارید چرا با فاشیستها کاملاً مهربانانه و نوازشگرانه برخورد نموده و نگاهی عادلانه بین فاشیستها و فعالان ملی تورک ندارید!!!؟ در کمال تعجب خودتان میگویید فقط "یک" کامنت بهمن موحدی را تاکنون عدم انتشاز زدهاید در حالیکه خوب میدانید اگر واقعاً نگاهی عادلانه و منصفانه داشته باشید به دلیل مملو بودن نظرات وی از فحاشی و پرخاشگری، اکثریت قریب به اتفاق کامنتهایش اصلاً قابل انتشار یافتن نیستند ولی شما فقط یکی از آنان را تاکنون حذف نمودهاید اما در مقابل کمتر کامنتی از فعالان ملی تورک وجود دارد که آنان را با نقطهچین نمودن سانسور ننموده باشید و یا کامنتهای بسیار فراوانی از تیغ حذف سایت نتوانستهاند عبور نمایند این امتیاز ویژه دادنتان به فحاشان و پرخاشگرانی مانند بهمن موحدی و پلوخوری راه انداختن در سایت برای آنان آیا به دلیل قائل شدن حق ریشسفیدی برایشان میباشد و یا دلیل خاص دیگری دارد!!!؟
***
استاندارد چند گانه و یا به عبارت سادهتر، یک بام و چند هوایتان در برخورد با کامنتهای دوستان و همفکران سیاسیتان نسبت به کامنتهای مخالفتان کاملاً آشکار است. برای من سؤال است که شما چرا دهان آن دوست همنامِ سلطنتطلبِ همولایتیِ بددهنتان را برای هرگونه فحاشی و پرخاشگری باز گذاشتهاید و حتی اکانت مستقیم سایت را به وی دادهاید تا در مقالات و کامنتها به بدترین شکل ممکن به مخالفانش فحاشی و پرخاشگری، حتی در سطحی بسیار مستهجنِ غیر قابل تحمل نیز بنماید اما چرا این پارتیبازی را از فعالان ملی تورک دریغ مینمایید!!!؟
***
طبق شواهد روشن افراد نزدیک به سایت وظیفهی تخریب دیالوگ با ارسال نظرات جعلی به اسم کاربران دیگر و یا ارسال کامنت با نامهای اجق وجق جهت تخریب دیاگوگ منطقی و ترور شخصیت کاربران سایت را به عهده دارند. بارها دیدم قبل از انتشار کامنت من، پاسخ آن نیز همراه با کامنت بالا آمده است در حالیکه باید منطقاً ابتدا کامنت منتشر شود و مدتی در مقابل دید کاربران دیگر قرار گیرد و سپس به آن پاسخ داده شود اما در کمال تعجب به محض انتشار کامنت، پاسخی با یک اسم اجق وجق از قبیل "به آلتین مغولزاده" و حتی با ادبیاتی بسیار مشمئز کنندهتر منتشر میشد که نشان میداد نویسندهی آن احتمالاً ارتباطی با تأیید کامنتها دارد و جالب است که کاوه جویا مسئول کامنتها میگفت که ارسال کامنتهای جعلی به نام کاربران دیگر، چیز غیر عادی نیست چون این نام در مالکیت انحصاری شما نیست یعنی ایشان به رغم اعتراض کاربران، با چشم بستن بر هدف مغرضانهی تخریبی که پشت ارسال این کامنتهای جعلی وجود دارد کاملاً از ارسال کامنتهای جعلی به نام کاربران دیگر راضی و خشنود بود!
***
بارها اینجا نوشتم باید رفتار ترولگری به عنوان واقعیت فضای مجازی پذیرفته شود. روی رفتار برخی کاربرنمایان که کامنتهای فلهای جهت خرابکاری در روند گفتگوهای منطقی ارسال مینمایند هیچ نامی غیر از ترولگری جهت سوق دادن سایت به سمت لمپنیسم نمیتوان نهاد بنابراین داده شدن اکانت مستقیم سایت به ترولهای اینترنتی -که دلیل حضورشان در این سایت صرفاً نفرتپراکنی بر علیه تورکها میباشد- از قبیل آن شخص معلومالحال "اسامه مجددی"، که کار و زندگیاش را صرفاً جهت اسپمپراکنی بر علیه تورکها گذاشته است بمثابه دشمنی با تورکها میباشد.
***
بسیاری از کامنتهای فلهای که با اسپمپراکنی تلاش بر نفرتپراکنی بر علیه تورکها دارند به احتمال زیاد از طرف مزدوران ارتش سایبری رژیم نوشته میشوند اما برای من سؤال است که شما چرا به مزدوران ارتش سایبری رژیم میخواهید اکانت مستقیم سایت را بدهید تا بدون هیچ واسطهای از صیح تا شب بر علیه تورکها نفرت پراکنی نمایند!!!؟
این آقای محمّد ارسی، خود یک پاتریوتیست تُرک آذری است که چند بار به روش ستایش و برجسته کردن نقش تُرک تباران در ایران به ایشان انتقاد کرده ام. در همین راستا پیوسته نوشتهای ایشان را در سایت ایران امروز پیگیری میکنم. در این نوشته که بیطرف به موضوع پرداخته قابل تحسین و تشویق است.
قلم و پا را از دیدگاه پان اسلامیسم عثمانی ادوغانی و شیعه گری قزلباش علی خامنه ای و از دایرهء ناسیونالیسم کور تُرکی فراتر گذاشتن خود نشانه ای از خردورزی و خویشتن شناسی مثبت است.
تنها افرادی که میتواند به بحران هویّتی مردم تُرک تبار در خاورمیانه و در ایران و در آسیای کوچک (ترکیه امروز) و در جهان کمکی کنند امثال آقای محمّد ارسی است. بقیّه در گردابی در دورانند و هویّت و جایگاه تُرکی را هموراه کم رنگ تر و از شاقول فرهنگ و تمدن جهانی دورتر میسازند.
گاندی پیروانش را تشویق میکرد تا انضباط درونی را تمرین کنند تا برای استقلال آماده شوند. گاندی میگفت هندیان باید ثابت کنند که شایستگی استقلال را دارند. این عقیده بر خلاف رهبرانی مانند آوربیندو بود که میگفتند استقلال هند دربارهی داشتن یک حکومت بهتر یا بدتر نیست بلکه این حق هند است که دولتی مستقل داشته باشد.
در طول جنبش استقلال خواهانه ی هند گاندی با افراد دیگری مانند سوبهاس چاندرا نیز درگیر شد، فردی که طرفدار مبارزه مستقیم برای سرنگونی انگلیسها بود.
گاندی اگر در طول اعتراضات متوجه خشونت یا هرگونه شورش میشد، بلافاصله اعتصاب را لغو میکرد.
در سال 1930 ،برای مخالفت با قوانین نمک، گاندی یک راهپیمایی مشهور به سمت دریا را هدایت کرد. آنها در دریا نمک خود را ساختند که تخلف از قوانین انگلیس بود. صدها نفر دستگیر شدند و زندانهای هند پر از افرادی بود که طرفدار استقلال هند بودند.
زمانی که اعتراضات به اوج خود رسید تظاهرکنندگان هندی بعضی از شهروندان انگلیسی را کشتند، در نتیجه گاندی جنبش استقلالطلبانه را لغو کرده و گفت که هند هنوز آماده نیست. این کار قلب بسیاری از طرفداران این جنبشها در هند را شکست. این کار باعث شد تا تندروهایی مانند باگات سینک که در بنگال بسیار قوی بودند رهبری مبارزات را به دستگیرند.
پس از جنگ، انگلیس پذیرفت تا به هند استقلال بدهد. اگرچه با پشتیبانی مسلمانان به رهبری جیناه، انگلیس تصمیم گرفت هند را به دو بخش تقسیم کند _ هند و پاکستان. گاندی با این تقسیم مخالف بود. او تلاش بسیاری کرد تا نشان دهد که مسلمانان و هندیان میتوانند در کنار هم با صلح زندگی کنند. در نمازها، نمازگزاران مسلمان در کنار هندیان و مسیحیان میایستادند. با این حال، گاندی با این تقسیمات موافقت کرد و روز استقلال را در سوگواری از این تقسیمات به عبادت پرداخت. با این حال، تلاشها و روزه های گاندی برای جلوگیری از موج خشونتهای فرقهای و کشتارهای پس از تقسیم بیفایده بود.جدا از سیاست های استقلال هند، گاندی شدیداً منتقد سیستم طبقهای منفصل هند بود. به طور خاص، او در سخنرانیهایش برای حمایت از طبقه "نجس ها" سخن میگفت که توسط جامعه بسیار پست تلقی می شدند. او کارهای بسیاری انجام داد تا این لقب "نجس" آنها را از بین ببرد. اگرچه این تلاش ها با مقاومت زیادی مواجه بودند اما کمک زیادی به تغییر تعصبات قدیمی انجام دادند.
من نوشته آقای ارسلان کامرانی از این جنبه پسندیم که با هوشیاری مقایسه حوادثی را کرده که تقریبا هم شکل بوده ولی برخورد دولت ایران به حوادث بشکل بارز فرق داشته یعنی همان فرق تورک و فارس را. که در عرض ٩٠ سال حاکمیت شونیزیم اعمال شده
باش تا صبح دولتت بدمد - کین هنوز از نتیجه سحر است
فکر اینکه ممکن است بزودی اقدامات جدی در حذف فعالیت آشوبگران و افراط گرایان تفرقه افکن صورت عمل بخود گیرد آنها را به این عملیات واداشته است و این خود نشانه درستی اقدامات انجام گرفته است.
جناب بهمن موحدی گرامی ، چه مشکلی برای شما پیش امده است که اعلام کرده اید که :« ...در اعتراض به لابی تجزیه طلبان پانترک در سایت ایران گلوبال، دیگر کامنت نخواهم نوشت » و همچنین بهم اتهام زده اید که «کیانوش توکلی یک خائن وطن فروش است که با تجزیه طلبان پانترک ارتباطات ویژه ای دارد. پس از سرنگونی جمهوری اسلامی این خائن لیاقت ندارد که به ایران بازگردد » خوب شما باید دلیلی برای این اتهامات آورده باشید. غیر از این است که بنده آکانت سایت را در اختیار تان گذاشته ام تا هر چه خواستید بیان کنید . ازآن زمان تا کنون ؛ تنها یکی از کامنت هایتان را عدم انتشار خورد. آیا به خاطر همین یک کامنت عصبانی شده اید؟
صفحه کامنتها متأسفانه جایی برای خالی کردن عقدهها شده بود. با خواندن بعضی توهین ها، به معنی کامل کلمه، حالت تهوع به انسان دست میداد و صد البته که بسیاری از انسانها حاضر نیستند در چنین اتمسفر زهراگینی شرکت کنند.
هرگونه توهین به انسانها و ملتها و مقدسات باید حذف بشود. البته این کارِ ساده یی نیست. میدانیم که تشکیلاتهای بسیارِ وسیعی با بودجههای کلان، مأمور این کارها هستند.
مشکل، و شاید هم خطرِ اصلی این کار، افتادن به دامِ افراط و تفریط میتواند باشد.
ایران گلوبال باید در کنار حذف کامنتهای مسموم، روشِ دمکراتیک و آزاد خود را همچنان حفظ بکند وگرنه، میتواند به یکی از هزاران وب سایتی تبدیل بشود، که به زبان فارسی منتشر میشوند و همچنان به تکرار مکررات مشغول هستند. هویتِ منحصر به فرد ایران گلوبال در این بود و هست که، فقط بلند گوی یک فکر و ایدئولوژی و یا ملت فارس
نیست. و این خصلت، در میان مدیایِ فارسی زبان، جایگاهی ویژه و تاریخی به ایران گلوبال بخشیده است.
با آرزوی سلامتی و خوشبختی به کیانوشِ عزیز و تمام زحمتکشان ایران گلوبال،و موفقیتِ باز هم بیشتر به ایران گلوبال.
در صورت عدم امکان برنامه الگوریتمی اتوماتیک برای تصفیه کامنت ها - که عملا امکان ندارد - باید وظیفه ادیتور را طوری ساده و آسان نمود که قادر به انجام آن باشد. علاوه بر موارد ذکر شده در مقاله, احتمالا به ترتیب درجه اهمیت باید موارد زیر را اضافه نمود :
- حذف نظر دهی بی معنی با پوینت های مثبت و منفی.
- حذف کامنت های شعاری و بی محتوی .
- حذف مقالات و کامنت های " افراط گرایان و آشوبگران ( agitator ) که به گفتگوی سالم لطمه میزنند.
- انتشار کامنت افراد ثبت نام کرده جهت همزمان کردن انتشار کامنت ها و جلو گیری از سوء استفاده از نام ها.
- لغو امتیاز مقاله و کامنت گذاران متخلف پس از اخطار " جدی ".
- فرستادن بقیه کامنت ها به صفحه شما.
همین KISS هم اگر اجرا گردد معجزه است که به قول " از ما - پیش - رفته - تر- ها " ! Keep It Simple Stupid , ( خل , ساده اش کن ) وگرنه
این تصمیم جای خوشحالی ندارد بلکه تاسف. ما شاهد بودیم که در زمان طاغوت ویا همان اعلحضرت محمد رضا شاه پهلوی بدون ویزا به غرب رفت و امد بسیار ساده بود . با شروع تقلب اسلامی و وارد شدن عده ای توده ای از اروپای شرقی دشمنی با غرب شدت گرفت . از بد حادثه صد ها توده ای و فدائی و چپ و مسلمان دزد قربانی همان شعار های اسمان کوب خود شدند و عاقبت به گدائی در غرب ماندگار و یکان یکان در همین گورستانهای امپریالیستی دور از زادگاه به خاک افتادند . همین چندی پیش بود که یک توده ای فرقه چی ضد امپریالیست که به المان پناهند شده بود و جیره خوار امپریالیسم المان در سرزمین نواده های ادولف هیتلر به خاک سپرده شد . این زندگی و مبارزه ضد امپریالیستی کجایش افتخار امیز است ؟ از دیوار سفارت بالا رفتن و گروگان گرفتن گرفتاری کنونی هم دارد .
پانترکها و تجزیه طلبان آذربایجانی از منفورترین گروههای سیاسی ایران هستند که عده ای از آنها نوکران و عمال رژیم جنایتکار و ضدایرانی جمهوری اسلامی و امپریالیزم و صهیونیزم می باشند. و در بعد فرهنگی آنها چیزی جز اشاعۀ راسیسم و توحش و رکاکت و فحاشی و افتخار به ددمنشانی مانند چنگیز و تیمور و هلاکو و شاهان خائن و کودن و خونریز قاجار در چنته ندارند.
ارومیه ملک شحص خاص کسی نیست ارومیه جز ایران وهرایرانی از کرد وترک وفارس وعرب ولرو ...می تونه در ان ساکن یشه به اجازه هیچ کس هم نیاز نداره که منتی رو سرش باشه
به گمانم روی سخن جناب annonymous با من باشد و ایشان تنها کسی نیستند که چنین برخوردی داشته اند. کسی افراد را مجبور نکرده است که مقاله و یا کامنت را کلمه به کلمه و یا خط به خط بخوانند و اکثرا چنین کاری نمیکنند. من اگر تمام عمر تلاش کنم نمیتوانم یک دنیا معنی را مانند سعدی و حافظا و مولانا و شعرای معاصر در نیم خط شعر بیان نمایم و یا مانند جناب اننونیموس چنان با بلاغت سخن گویم و برای کوتاهی سخن به شعر پناه برده و از آن یاری میجویم. حال " فهم سخن چون نکند مستمع " و یا به شعر و شاعری و کامنت های من آلرژی و حساسیت دارد لازم نیست تبلیغ حکومت نظامی بنماید. قربانت گردم اجازه بفرما تا " چهل درویش در گلیمی بخسبیم " و گرنه " دو پادشاه در ملکی نگنجیم " سعدی .
آقای کیانوش توکلی گرامی!
با درود.
"همه چیز نسبی است"!
برای شما در راهی که برای بیشتردمکراتیک شدن "ایرانگلوبال" در پیش گرفته اید ، دستاوردهای نوین را آرزومندم.
شاد، تندرست و پیروز باشید آقای کیانوش توکلی گرامی!
کیانوش رشیدی قادی
در باره تاریخ انقلاب شوروی و نقش لنین و استالین و حزب بلشویک و جنایتکاران چکیست صد ها کتاب تحقیقی بوسیله مورخان نامی جهان به چاپ رسیده است . وجود صد ها کتاب تحقیقی متکی بر اسناد تاریخی انکار ناپذیر را نمیتوان نادیده گرفت. حزب بلشویک و رهبران ان مرتکب جنایتهای بیشمار در کشور روسیه و دیگر کشور ها شدند .
اعدامهای چند هزار نفری تبیعد ملیونی و قتل عام مردم روسیه و قفقاز را نمیتوان انکار کرد. کساینکه لنین و استالین را به عنوان ناجی و رهبرواموزگار به مردم معرفی میکنند اگاهانه در راه جنایتی دیگر قدم بر میدارند . متاسفانه جریان دینی مانند مجاهدین و رهبر ان رجوی همان حزب بلشویک با نقاب تشیع سرخ هستند .مردم ایران این سعادت را داشتند که حزب توده در ایران هر گز بقدرت نرسید و باید کوشش شود که حزب پیرو جنایتکاران بلبشویک هرگز بقدرت نرسد.
به رهگذر
من از آقای کیانوش توکلی معذرت خواهی کردم. جنابعالی خود را به ندیدن می زنید و فیلم بازی می کنید.
آن افرادی که به لنین و استالین لقب تبه کار را می دهند و اسم این دو را در کنار اسم خون آشامانی مثل هیتلر و خمینی و... قرار می دهند ، بویی از اخلاق و انصاف نبرده اند . براستی بزرگان کمونیست چه کار نموده اند که بعد از سالیان سال از ساواکی تا اطلاعاتی و پاسدار، از قلم بدستان نظام سلطنتی تا قلم بدستان خیمۀ ولایت فقیه علیه آنها لجن پراکنی می کنند و از نام و یادآوری دوران آنها گذر نمی کنند!
سیاسی شان است نثار کمونیستها و پیشگامان انقلاب مردم و پرولتاریای جهانی. یک روز لنین و کرونشتات و “قتل میلیونها نفر در جنگ داخلی”، یک روز استالین و “چهل میلیون آدمی که کشت”، یک روز مائو و “ده میلیونی که فقط در یک فقرۀ انقلاب فرهنگی نابود کرد”، یک روز هم حیدر خان و فداییان و جزنی و احمدزاده و پویان و اشرف و الی آخر.آیا غیر از این است که بزرگان کمونیسم خواب را بر خادمین دیکتاتوری شاه و شیخ آشفته می سازند؟
چند سالی است که زرادخانه های لجن پراکنیِ سلطنت طلبان ، ارتجاعیون مذهبی و نئو لیبرالهای وطنی هجمه ای را علیه تاریخ جنبش چپ و کمونیستی ایران و جهان آغاز کرده اند.یک یاوه نویسی تمام عیار با اهداف کاملاً طبقاتی و مشخص؛ تلاش برای بی آبرو کردن چپ در نظر مردم، بستن همۀ آن صفاتی که لایق خودشان و حامیان مالی و -
این افراد دروغ دستگاه تبلیغاتی گوبلز و سپس CIA در مورد “40 میلیون کشته به دست استالین” و دیگر لاطائلات و اباطیل علیه بزرگان کمونیسم را تکرار می کنند .
لازم به یاد اوری است که اقای بامدادن یک عذر خواهی به اقای توکلی بدهکار است . ایشان در کامنتی نوشته اند.(
بهمن موحدی(بامدادان)
نظر:
کیانوش توکلی یک خائن وطن فروش است که با تجزیه طلبان پانترک ارتباطات ویژه ای دارد. پس از سرنگونی جمهوری اسلامی این خائن لیاقت ندارد که به ایران بازگردد و در صورت بازگشت به ایران به جرم همکاری با تجزیه طلبان محاکمه خواهد شد. خیانت به میهن و همکاری با تجزیه طلبان جرم کمی نیست.) ما میدانیم که در تارنمای افتابکاران و مجاهدین وووو امکان نشر این گونه نظریه پرداز ی ها نیست .
سلام جناب تهرانلي عزيز از توضيحات به موقع و روشنگري شما تشكر مي كنم مشكل ازربايجان وجود چنين افرادي مانند ارسي است كه بيشترين ضربه را به ملت ازربايجان زده اند و در فرهنگ فارس ذوب شده اند ارسي ها و امثالهم دست پانفارسها را در ضربه زدن به ملت تورك از پشت بسته اند براي بدست اوردن اسم وناني حاضرند شرافت و انسانيت را له نمايند جناب ارسي اين مقاله بيشترين شباهت به جامعه فلاكت بار ايران دارد چراكه فاكتورهاي جناب عالي شرايط كنوني ايران در حال تجزيه را شرح مي دهد كه چند جمله را با تغيير كلمات در اينجا مي آورمايران را به لکوموتیوِ ترمز بریدهای تشبیه میکنند که با سرعت زیادی به سوی تصادفات، وقایع و اتفاقات پر از ضرر و خطر در حرکت است. اگر از این حرکت انحرافی بازداشته نشود، تبدیل ايران بحرانزده، به یک «دولتِ درمانده»، امری اجتنابناپذیر مینماید. زیرا مجموعهٔ عللِ موجبهی تضعیف
ايران را به لکوموتیوِ ترمز بریدهای تشبیه میکنند که با سرعت زیادی به سوی تصادفات، وقایع و اتفاقات پر از ضرر و خطر در حرکت است. اگر از این حرکت انحرافی بازداشته نشود، تبدیل ايران بحرانزده، به یک «دولتِ درمانده»، امری اجتنابناپذیر مینماید. زیرا مجموعهٔ عللِ موجبهی تضعیف و تبدیل شدن به «دولتی درمانده» را فراهم دارد.اگر به اوضاع ايران و نحوه رهبریِ سیاسیِ آن خوب نگاه کنیم، میبینیم که ايرانی نیرومندِ گذشته، از درون شکست برداشته و از تضادهایی که جنگی گشتهاند در رنج است: درگیریهایِ ویرانگر قومی با کردها، اختلافاتِ فرقهای با سني ها، کینهتوزی متقابل با توركها، تضاد همهجانبهی سران حكومتبا يكديگر... و در نهایت، دخالت در امورِ سوریه و عراقیها که به درگیری با همه همسایهها منتهی شده؛ شرایطِ عمومی را برای عملیاتِ تروریستی، جنگ و دعوایِ درونحکومتی، فساد اداری، «بحران اقتصادی» و انواع تبهکاریهایِ فردی و فرقهای ، خاصه زورگوییهایِ حکومتی، عادی و آسان کرده که همهٔ اینها نشانههایِ روشنی ست از حرکت ايران در جهتِ بیثباتیِ سیاسی، و سقوط به سطحِ «دولتهای درمانده» که اگر چنین شود، تاثیری مرگبار در سراسر منطقه خواهد داشت.
این جملە را تصحیح میکنم ،،،،،،،بیشتر از 10 شهر در عرض یک سال گذشتە در کوردستان سوریە با خاک یکسان شدە،،،،،،،،،،،،،،،،، درستش بیشتر از 10 شهر کوردستان تورکیە در سال گذشتە با خاک یکسان شدە
البتە من هیچ دوست نداشتم با این شخص( آالیار) مستقیمأ وارد پلمیک و بحث سیاسی میشدم ولی از طرف دیگر بە هیچ وجە نباید از بعضی نظراتی کە در این سایت پخش میشود گذشت ،،،، این جناب بدون نام بردن از من این گونە مینویسد ،،،،، 2- شما میتوانید پان کردیست باشید ، هر لباسی دوست داشتید بپوشید ، مخالف نیستم. اما اینکه « اورمیه و آذربایجان غربی» را قورت بدهید، البته که مخالف هستم. ،،،،،،، جمال> من چگونە آذربایجان و اورمیە را قورت دادم ؟؟ من بعدأ در همین کامنت مختصرأ وارد جایگاه چغرافی و سیاسی اورمیە و استان مکریان یا استان ورمیە خواهم شد ولی عجالتأ چند نکتە در مورد این ادعا کە من اورمیە و آذربایجان را قورت دادم
شما جناب آ الیار در تمام کامنتهائی کە من در این سایت در مورد اورمیە و آذربایجان نگاشتم نمیتوانید یک جملە از من پیدا کنید کە من بعد از اینکە استان مکریان و یا استان ورمیە را بە بخشی از سرزمین کوردستان نام نبردە باشم و در همان جا هم بە یک رفراندوم آزاد تحت نظارت سازمان ملل متحد برای خاتمە دادن بە این سرزمینهای مورد مناقشە بین کورد و تورک اشارە نکردە باشم بهتر است پان تورک در مورد تعین تکلیف استان مکریان یا استان ورمیە یا همانطور کە پان تورک میگویند استان آذربایجان غربی بە تاریخ و جغرافیای این سرزمینها تکە نکنند چون در آن صورت بازندەی این مناقشە خواهند بود بگذارید مردمان این سرزمینها همانطور کە حالا هستند سال 2017 کە هستند باشند بدون جنگ و خون ریزی و ویرانی با رفراندوم آزاد و خواست خود با نظارت مجامع جهانی تعین تکلیف کنند ... این تفکر یک تفکر انسانی در راستای همزیستی مسالمت آمیز و احترام متقابل همسایگی است ،، این تفکر بە هیچ وجە در کاتگوری فاشیزم و توسعە طلبی نمیگنجد ،، ولی در نقطە مقابل این تفکر تفکر تورکها چە میباشد ،، پروژەی بهم پیوستن دنیای تورک و هر ملتی در در مقابل پروژەی دنیای تورک قرار داشتە باشد باید از میان برادشتە شود ،، جناب آ الیار پان تورک جدای از تفکرات پان تورکی بە فاشیزم روی آوردە باز مجبورم همان جملەی شما را کە در این سایت بیان کردید یاد آوری کنم بە زعم شما استان مکریان یا استان ورمیە یا همانطور کە شماها میگوئید استان آذربایجان غربی بخشی از خاک تورک آذربایجان جنوبی است و شما قبول دارید کە در این استان جمعیت قابل ملاحظەای از ملت کورد زندگی میکنند آیا این فاشیزم نیست کە شما در همین سایت رهنمود میدهید کە این جمعیت کورد نباید حق داشتە باشند در اورمیە با شلوار کوردی بە تماشای مسابقات بروند ؟؟ آیا این فاشیزم نیست کە دکان دار کورد در اورمیە و سلماس و ماکو حق ندارند با لباس کوردی بە دکانهای خود بروند شما امروز اینگونە امر و نهی میکنیتد فردا مردم کورد را در خانەهای خودشان نیز محدود خواهی کرد لە لباس راحت کوردی در فراغت بپوشند و این یک فاشیزم عریان است همانگونە کە فاشیزم رضا شاهی پاسبانهای رضا شاه را در کوردستان مأمور کرد هر کوردی لباس کوردی در خیابان بە تن داشت نفت بروی آن میریختند و در خیابان آن شخص را با لباس کوردیش آتش میزدند ،،، خوشبختانە بین مبارزات ملت کورد برای آزادی و هویت خواهی ملت تورک و مبارزەی این 2 ملت و جایگاه انسانی و غیر انسانی آنها تفاوت فاحش و ملموس و عینی وجود دارد ،، ملت کورد در این مبارزە با اینکە متحمل هزینەی بسیار انسانی و ویرانی شهرهای خود شدە و روزانە چە در ایران و چە در تورکیە با خطر نابودی کامل روبرو هست با وجود این ملت کورد یک بار حتی یک بار هم در تجمعات خود شعار مرگ بر تورک مرگ بر فارس ندادە بیشتر از 10 شهر در عرض یک سال گذشتە در کوردستان سوریە با خاک یکسان شدە با وجود تجمعات میلونی و تظاهرات های بزرگ در اوروپا و آمریکا و خود تورکیە حتی یک بار هم هیچ کسی شعار مرگ بر تورک از زبان هیچ کوردی نشنیدە ولی پان تورک عملأ نە تنها با شعار حتی با عمل مرگ ارمنی را بە وا`عیت تبدیل کردید و هیچ شکی در آن نیست با قدرت گیری همین پان تورکی کە شلوار کوردی را در اورمیە ممنوع آعلام میکند شعار مرگ بر فارس و مرگ بر کورد را نیز در ایران عملی خواهید کرد و این فاشیزم است و این فاشیزم قبل از اینکە بە زیان ملت کورد و ارمنی و فارس باشد بە زیان ملت شریف تورک هم میباشد کە خود را با فاشیزم تعریف نمیکند و همانند لوائی آرزو نمیکرد در تورکیە میبود و دفاتر احزاب کورد را بە آتش میکشید یا مثل بقیەی پان تورکهائی کە در این صفحە مدام مرگ کورد و فارس و ارمنی را بە زبان می آورند ،،،، این کامنت ادامە خواهد داشتآیا امام خمینی، آدمی حسود نبود که نسبت به سازندگی شاه مخالفت داشت و پس از انقلاب، کشور ایران را با مدیریت غلط به یک کشور جنگ زده و تحریم زده تبدیل کرد؟ بله امام خمینی نیز حسود بود و همین حسادتش باعث اعدام انقلابی مسئولین مملکت و باعث کشتار زندانیان سیاسی و باعث ایجاد جنگ هشت ساله و موجب ترویج ممنوعیت مذاکره با آمریکا و باعث آوردن تحریمهای اقتصادی بود. او با لباس روحانیت به مردم خیانت میکرد و مردم دوستش داشتند چون لباس روحانیت را دوست داشتند. اما محمدرضا شاه با صدها سازندگی خوب و ایجاد اقتصاد عالی برای کشور، فحش میشنید و اعتراض نمیکرد و با اینکه مردم از شاه تشکر نمیکردند به سازندگیش ادامه میداد.
جناب م سحر . دولت بلشویک خود اساسن با وری به وجود خلقها و ملیت نداشت .د رسالهای ترور استالین در شوروی برای ارعاب و خشونت بیشتر حزب بلشویک و فرد استالین تصمیم گرفتند با هویت قلابی و طرح خلق و ملت برای دستگیری مخالفان اقدام کنند. صدها هزار روسی و هزاران اذری قفقازی و ترکمن و ایرانی کومونیست در شوروی به اردوگاه مرگ رفتند . انچه امروز عده ای تحت عنوان خلق و ستم ملی عنوان میکنند در حقیقت تهوع استالین را باز ساز ی میکنند و این بدون خیانت وجود منحوس حزب توده ممکن نبود . حز ب توده و فدائیان همانند بلشویکها از خطرناک ترین جنایتکاران تاریخ ایران بشمار میروند. اگر شاد روان پیشه وری زنده بود خود به افشا جنایتهای حز ب توده و بلشویک ها در حق مردم قفقاز میکرد.پیشه وری را اگاهانه گشتند تا از او یک بت برای نسل بی خبر چپ بیافرینند.
جناب بامدادان,
را نداشتند که مرا از اشتباه در آورده و در ته دل هم احتمالا به من میخندیدند ,تا اینکه بزرگواری مرا از اشتباه در آورد و از آن پس افاضات ایشان برای من حتی ارزش نگاه کردن هم ندارند.من چه پدر کشتگی با شما دارم که با " شما سر جنگ و دشمنی داشته " باشم ؟ من حتی زمانی که شما به همه حمله میکنید کاری با شما ندارم ولی توهین مسئله دیگری ست که این سایت جای آن نیست و باید با آن بر خورد کرد حتی اگر " شهید راه آزادی " باشد. جناب ائلیار به کسی توهین نکرده است که با او برخورد کنم. ایشان عقاید خود را مینویسند و منهم عقاید خودم را. با افراد " بی معرفت " هم کاری ندارم. یکی از این افراد کسی است که هفته ای یکی دو مقاله گنگ در سایت مینویسد. زمانی ایشان مبهما از روضه خوانی که ظاهرا در اصفهان به قول شما " شکری خورده " و در باره مولانا مزخرفاتی گفته بود چیزی نوشته بود لابد به گمان اینکه همه شر و ورهای روضه خوان ها را میخوانند. بنده که مزخرفات خامنه ای را هم نمیخوانم بدون توجه در دوسه کامنت مطالبی گفتم به گمان اینکه خود ایشان چنین افاضه ای نموده اند, و ایشان این بزرگواری
اقای جداری کورش را رها کن . تبه کاران واقعی که بشریت را به مسلخ بردند نامی جز محمد و خمینی و لنین و استالین و ادولف هیتلر ندارند . سوسیالیسم و اسلام خود دشمن دمکراسی و بشریت هستند . تنها را برون رفت از این گرداب رسیدن به حکومت قانون و امنیت و ازادی است . کورش به زمان ما بسیار دوراست . ایا شما از جنایت وحشتناک استالین متاثر نمیشوید ؟ نسل کنونی تا چه اندازه از بربریتی که در شوروی بوجود امد با خبر است ؟ انچه امروز در ایران روی میدهد ناشی از باور ساده لوحانه نسل گدشته به سوسیالیسم و به دشمنی به نام امپریالیسم است که
همه به ان پناهنده شده اند .
1- شماره ی 7، پانگرایی نوشته شده . یعنی پان کردیسم، پان ایرانیسم، پان ترکیسم و غیره. که شامل همه میشود. متاسفانه توجه ندارید.
2- شما میتوانید پان کردیست باشید ، هر لباسی دوست داشتید بپوشید ، مخالف نیستم. اما اینکه « اورمیه و آذربایجان غربی» را قورت بدهید، البته که مخالف هستم.
قطعه شعری لطیف از حکیم ناصر خسرو قبادیانی در نکوهش شاه و شیخ
از جور شاه و میر چو نومید شد دلم
زهی اهل طیلسان و عبا و ردا شدم
گفتم که راه دین بنمائید مر مرا
زیرا که ز اهل دنیا،دل پرجفا شدم
گفتند شاد باش که رستی ز جور دهر
زان شاد گشت جانم و اندردعا شدم
دیدم که رشوه بود و ریا، مال و زهدشان
ای کردگار باز چرا مبتلا شدم
از شاه زی فقیه، چنان بود رفتنم
کز بیم مار، در دهن اژدها شدم!
چیمه جان , شاعر عزیز , والله , به الله در قدیم قولونج و سرما خوردگی را با حجامت درمان میکردند , ولی امروز دیگر نمیکنند !! . دیگر دوران وطن دوستی وملت سازی از طریق های ااستحماری و سرکوب پلیسی و فرهنگی بسر آمده . امروز مردم دنیا با زدن چند دگمه کیبورد انفرماسیون صدها ساله را آنلاین میگیرند .امروز با آرامش ترین و وطن دوست ترین مردم کشورهایی هستند که حقوق را مبنای ملت سازی قرار دادند . مردم این کشورها , مملکت شان را دوست داردن نه بخاطر زبان رسمی یا وطن دوستی قلابی از جنس ایرانی اش . بلکه دقیقا به خاطر عدالت حقوقی رایج ان . جایی که عدالت نیست , انتظار شهروند وفادار به دولت و مملکت و تمامیت ارضی بیهوده است .
اگر قصدتان از این همه حکایت بافی , حب وطن است , دیگر این روشها جواب نمیدهند. هر چه اسرار از امثال شما , تاثیر بر عکس خواهد دشت . کاش آیینه ذهنتان را از خیالات و دیگری ستیزی پاک میکردید , و حقیقت ساده را متوجه میشدید .چرا سایت اکانت خود را
این برداشت «خاص از دموکراسی» متوجه متد اینان نیست که « آزادی دیگران را نفی میکنند».در اختیار « ترولرها، عوامل دو بهم زن وظیفه دار، اسپام نویس، فحاشان و هوی چی ها» قرار میدهد؟
علت این مسئله مربوط به برداشت خاصی ست از « دموکراسی و آزادی بیان» .
این برداشت فکر میکند « همه حق دارند در دموکراسی و آزادی بیان» کامنت بنویسند.
حتی حکومتی ها و ترولرها و فحاشان و هوی چی ها.
این برداشت فراموش میکند که « کامنت نویسی چاله میدانی » مانع و نفی آزادی بیان دیگران است. چون دیگران فرق «محیط دیالوگ» را با « محیط چاله میدان» متوجه اند و نمیخواهند وارد چاله میدان شوند. میدانند در این محیط دیالوگ نمی تواند صورت گیرد.
اما همه، حتی حکومتی ها ، حق دارند بیایند و نظرات خود را بیان کنند؛ بیان نظر و نقد با « متد ایجاد چاله میدان» فرق دارد.
فرار نویسندگان و خوانندگان و معترضین به وضع کامنتها دلیل آن است که « حق این قشر از آزادی بیان» ضایع و نفی شده است. دو چیز اینجا قربانی شده : 1- آزادی افراد، 2- خود دیالوگ؛ که میتوانست و جود داشته باشد.
راه حل مسئله رد متد چاله میدانی ، تأکید بر متد نقد است.
متد های و هوی نفی آزادی بیان نقادان است. و متضاد با دموکراسی.
-----
آدمی که متد چاله میدانی استعمال میکند ، « استدلال و فاکت » سرش نمیشود، تنها بلد است « اتهام بزند و هوی چیگری» کند.
برای مثال کارش این است :
بدون اینکه یکی « طرف دیالوگ او باشد»، بدون اینکه میل و اجازه او را داشته باشد، مخاطب خود ش قرار داده
برایش « مقام » میدهد، و اتهام « پان ترک» و غیره میزند؛ و همه بدون « مدرک و استدلال» .
خرد چنین شخصی در دوری از« مدرک و استدلال»، تنها به « اتهام» زدن، بدون اجازه ، دیگری را مخاطب قراردادن، و نظیر این اعمال ، قد داده و خلاصه میشود.
« برداشت خاص از دموکراسی» ، که ذکر خیرش رفت، این امکان را برای « استعمال متد چاله میدانی» فراهم میکند؛ همچنان که کرده است. اما متوجه « نفی آزادی آن قشر نیست که دیالوگ را بدون چاله میدان » میجویند.
اشکال در برداشت « نادرست از دموکراسی» نهفته است. که نمیتواند « تضاد متد نقد را با متد چاله میدانی» دریابد و رفع کند.
رفع تضاد با رفع متد چاله میدانی حل میشود .
کامنتهایی که با متد چاله میدانی ارسال میشوند اصولا نباید منتشر شوند. در غیر اینصورت ، « در کامنتها برهمان پاشنه ی قدیمی خواهد چرخید ، و آش، همان خواهد بود ، و کاسه نیز همان».
بە نکاتی کە قلم زن سایت بیان میکند توجە کنید ،،،،،،، از آ الیار
موضوعاتی که بیشتر اوقات درکامنت ها مشکل ایجاد میکنند و به کامنت نویس مربوط اند:1- ایرانگرایی
2- تبعیض
3- برخورد به چپ
4- استقلال خواهی
5- فدرالیسم
6- تروریسم
7- پانگرایی
8- فرهنگ و تمدن
9- و مانند اینها از جمله اسلام
آخر چگونە میشود با اینها کە خود را پشت کلمات قایم میکنند تعامل کرد ایشان 9 دلیل برای کامنتهائی کە مشکل ایجاد میکنند بیان میکند ولی عدمأ از اساسی ترین مشکلی کە در کامنتها برای سایت درست میکنند زیر قالی پان تورکی پنهان میکنند این جناب و تمام کسانی کە بە این سایت سر میزنند میدانند کە اساسی ترین ایجاد کنندە مشکل سایت تفکر تند پان تورکی شبە راسیستی است کە بە همە از کورد و فارس و ارمنی و یونانی و احزاب مربوط بە این ملتها توهین میکنند و از فاشیزم اوردغانی کە کاملأ مشهود است در همکاری با داعش و جبهەانصرە دفاع میکنند اینجا از این جناب باید پرسید جایگاه فاشیزمی کە عملأ پان تورک در این سایت تبلیغ میکند در کجا قرار دارد اینجا باید از این جناب کە خودشان پوشیدن شلوار کردی را در اورمیە ممنوع میکنند در کجا قرار دارد ؟ سخن بسیار است در رابطە با تمام تفکرات تند شبە فاشیستی پان تورک در این صفحە آیا اسم این را چە میتوان گذاشت بە غیر از تفکر فاشیستی کە شخصی در نوشتەای بیان میدارد بە یک عدە مردم کە آنها را تروریست خطاب میکند کە نان و آب دادە و میبایست بە جای نان آب آنها را سلاخی میکرد بگذریم از اینکە تا چە حد این صحبتش وا`عیت داشتە باشد یا نە
آزربایجان حول محور لوایی و تبریز و شمس تبریز نمی چرخد، هر تک تک ما آزربایجانی ها یک جز کوچکی از آن هستیم، بدون ما هم او بوده و بدون ما خواهد بود،
قبل از همه چیز بنظر من مشخص شدن افکار یا مرام سیاسی نویسنده مهم است . چرا؟ برای اینکه یکی بنا بر مرام سیاسی می خواهد طرف مقابل را با هر بهانه ای بکوبد. و یکی هم بنا بر مرام ساسی خودش می خواهد راه و روش عدالت جویانه و خدمت به بشریت را فراهم کند. تا انجا که من میدانم اقای ارسی که تورک ازربایجان است متعلق به جبهه ملی ایران است . حالا شما فکر می کنید ان دو صفت را که در بالا ذکر کردم کدام شامل اقای ارسی می شود؟ با توجه به اینکه بنده در کل مخالف اردوغان هستم
و اقای تهرانی در کامنت بالا خوب به این مسله پرداخته است
به peerooz
شما خودتان هم به خوبی می دانید که شعر "چه معامله باید کرد؟" که مال شهید راه آزادی "میرزاده عشقی " می باشد, قدرتمندان و زورمداران را هدف قرار داده است، به نظر من میرزاده عشقی از میهن پرست ترینِ شاعران و روزنامه نگاران زمان خود بود. جنابعالی با من سر جنگ و دشمنی دارید، پس بیهوده پای میرزاده عشقی را به میان نکشید !
جنابعالی که اینهمه ادعای ایراندوستی دارید و ادعا می کنید که از توهین به ایران و ایرانی آزرده خاطر می شوید پس قبول زحمت فرموده و به پانترکها و رئیس آنها ائلیار که از صبح تا شب در این سایت مشغول .... به ایران و ایرانی هستند تذکری دوستانه بدهید !
ای کاش یک برنامه ایی در کامپیوتر برای حذف شعر در مقالات سیاسی نوشته می شد، تا آدمی از دست مشاعره چی های سیاسی منش بستوه نمی آمد.
من نتونستم رابطه تاریخ ادبی دویست سال گذشته ای که شما بازگو کردید رو به زبان ترکی پیدا کنم
به هیچ وجه نمیتونم درک کنم که چرا یه عده ای که اسمشان رو هم ملی گرا و وطن پرست گذاشتن چرا این قدر حساسیت به زبان های دیگه ای دارند که در کشور داره به طور واقعی از اونا برای انجام امور زورمره استفاده میشه و قرنهاست که استفاده شده. چرا فکر میکنی این واقعیت که توی کشور تعداد زیادی وجود دارند که زبان مادریشون ترکی یا کردی یا هر زبان و لهجه دیگه هست یه خطر برای ملی گرایی هست . اینها ریشه در تنگ نظری و خود برتر بینی بیمار گونه شما دارد.زبان فارسی در طول تاریخ زبان رسمی کشور بوده است. زبان فارسی به دلیل دارا بودن الفبای نوشتاری دارای منابع نوشتاری بوده و تمام کتب و نامه ها به فارسی یا عربی نوشته میشده . زیان فارسی بدلیل محور بودن در مکاتبات در طول تاریخ بیشترین کلمات را از زبانهای دیگر به عاریت گرفته و در حال حاضر غنی ترین زبان از لحاض لغت در کشور میباشد . ولی همه اینها دلیل نمیشه که شما وجود زبانهای دیگری در کشور رو رد کنید ملیت ایرانی رو مساوی زبان فارسی قرار بدهید . عین فاشیست ها زبانهای دیگه رو محکومبه مرگاجباری کنید در هیچ دورهای از تاریخ هیچ حکومت و پادشاهی کاری که شما میکنید رو نکرده . پانترکیسم ها هم همون بیماری شما رو دارن
- بگذریم از ایکه سایت کد خود را در اختیار ترولرها قرار میدهد
-بگذریم از اینگه عوامل « دو بهم زن ، یا چند بهم زن » حکومت در سایتها به انجام وظیفه مشغول اند.
- بگذریم از اینکه کسانی از امکان کامنت نویسی برای ارسال کامنتهای فله ای « spam» و هجومی ، سوء استفاده میکنند.
چرا که اینها مشکل مدیرت سایت است و نه کامنت نویس . که در رفع آنها دستش بسته است.
اما
موضوعاتی که بیشتر اوقات درکامنت ها مشکل ایجاد میکنند و به کامنت نویس مربوط اند:
1- ایرانگرایی
اما نباید روش « نقد» را با روش « دعوای کلامی چاله میدانی» عوضی گرفت.2- تبعیض
3- برخورد به چپ
4- استقلال خواهی
5- فدرالیسم
6- تروریسم
7- پانگرایی
8- فرهنگ و تمدن
9- و مانند اینها از جمله اسلام
-----
روشن است که به همه ی این مسایل و موضوعات و مانندهای آنها می توان از موضع موافق یا مخالف، یا میانه ، و با توجه به نکات احتمالی مثبت و منفی، برخورد کرد. و نظرات خود را بیان نمود.
مشکل سایت و کامنت نویس و خواننده ، اینجا « عدم توجه به تفاوت متد نقد، با متد دعوای کلامی چاله میدانی» ست.
متد نقد، متد تبلیغات نیست. متد دعوای کلامی حزب الهی نیست. بل متد دلیل و استدلال است. بدون های و هوی، بدون شعار مرده باد و زنده باد.
متد نقد، متد دیالوگ است. متد نفی دیالوگ نیست. اما متد چاله میدانی، متد نفی دیالوگ است. حق هرکسی ست که موافق دیالوگ نباشد، ولی حق ندارد مانع دیالوگ دیگران شود.
برای روشنگری مسایل یک جامعه لازم است دیالوگ صورت گیرد، نه « جنگ و دعوا، و فحش و کتک کاری کلامی»؛ که نشانه « عقب نگهداشته شدگی و عقب ماندگی ست».
بیشتر کامنتهای مشکل ساز در برخورد به این مسایل بحث انگیز، از چهار چوب « نقد منطقی» که با « دلیل و استدلال و ارائه ی فاکت» لازم است همراه باشد، خارج شده به قول دوست کاربری به « اعمال عقده گشایی» تبدیل میشوند. و بجای بیان اندیشه و فکر، می پردازند به «جعل و توهین و تحقیر و اتهام و مسایل شخصی و تمسخر قیافه و تبار طرف مقابل و مانند اینها».
و به اینها شعارهای مرده باد و زنده باد و غیره را هم اضافه میکنند. یا با ارسال کامنتهای spam به خیال خود مانع دیالوگ میشوند.
خوب، که چی؟
-----
چیزی که گره گشاست:
- جدا کردن متد نقد از متد دعوای کلامی ست
- و قبول دیالوگ
---------
در انترنت منابع زیادی در باره ی چگونگی نقد وجود دارد، برای اطلاع میتوان به آنها مراجعه نمود.
--------
تحقیر زبان و فرهنگ و تمدن و تاریخ یکدیگر نقد نیست، بل تحقیر است . و آن نیز هیچ گرهی را باز نمیکند و آتش
دعوای چاله میدانی را روشن تر میسازد.
--------
منطقی ست که کسی موافق دیالوگ نباشد، و لی حق ندارد مانع دیالوگ دیگران شود.
گمان دارم که بسیاری از آتش " سر و سامان دادن به کامنتهای ایرانگلوبال " از گور من بلند میشود که در دو سه هفته گذشته دو کامنت را مورد انتقاد قرار دادم, یکی آنکه نام Kerry وزیر امور خارجه امریکا را به نحو زشتی تغییر داده و پس از یاد آوری فرمودند " عرب ها " این طور مینویسند و دیگر نقل قول از " شهید راه آزادی " که در یک شعر ده - دوازده خطی یازده بار به ملت و مملکت و ساکنان آن " تقعد " فرموده بودند که بنده عرض کردم " شاعر اگر اینه ......" و جناب بامدادان کسی بود که این شعر را با افتخار نقل قول فرموده بود.
که چنین بی پروا راه خطا رفته اید و گر چه کامنت نویسی و یا ننویسی در زندگی شخص مساله مهمی نیست اما به قول عماد خراسانی " فکری به حال خویش کن, این روزگار نیست ".جناب بامدادان, اگر گفته " چرا عاقل = نادان, کند کاری که باز آرد پشیمانی " درست باشد شما یک نا دانید و پس از آن تجربه, باز هم ادامه دادید - و نه اینکه شما تنها باشید ولی نه به این شدت-. بهر حال منظور من از این گنده گویی ها اینست که برادر, من تقریبا مطمئنم که در زندگی شما این تنها مورد نیست
حتما با هزینه کردن پول های دزدیده شده از ملت ایران
آقای محمد جلالی چیمه (م. سحر).. دو عامل ا صلی که ایران را تجزیه خواهد کرد یکی وجود رژیم اپارتاید و استعمارگر داخلی نکبت بار جمهوری اسلامی ایران است و دیگری وجود پان فارسیست ها و شونیست های رنگارنگ است که ملل و زبان ملل دیگران در این ممالک محروسه نادیده میگیرند. خواستم که به برنامه شما تا انتها گوش کنم ولی موقعی در دقیقه 1:35 سلام به (( هم زباناتان )) کردید, دیگر من ترک آزربایجانی مثل بیش از 30 میلیون در ممالک محروسه ایران همراه با سایر میلیون ها ملت های دیگر با زبان های مختلف , تنواتستم به دیدن برنامه شما ادامه بدهم. چون این شما هستید زبان مادریتان که یک حقوق انسانیتان هست را بر زبان مادری من ارجحیّت داده و مرا سلب کردید. جنگ بین (( سو)) و (( آب)) نیست . جنگ بر سر این است که در قرن 21, قشری از طبقه, که در (( اقلیّت )) تشریف دارند , چطور بخود اجازه میدهنند که زبان های (( اکثریّت)) را
نادیده گرفته به حدی که سلام کردن به اشخاصی که زبان مادریشان فارسی دری نیست , نادیده بگیرند و برای ما درس اخلاق , هم زیستی مسالمت آمیز هم درس بدهند....بهمن موحدی راست نمی گوید که «بلافاصله آکانت نیز برداشته شد»، چون دو کامنت مورد نظر را با همان «اکانت» نوشته است و آن پرچم ستاره نشان هم دلیل این که آن دو کامنت با همان «اکانت» نوشته شده اند است.
بازگشت به ایران به جرم همکاری با تجزیه طلبان محاکمه خواهد شد. خیانت به میهن و همکاری با تجزیه طلبان جرم کمی نیست.»می گوید «دوباره به خاطر این پانترکها عصبانی شدم» که راست است و او آن طور که لازمه کسی است که می تواند کامنت بدون بررسی و مستقیم منتشر کند اختیار خودش را ندارد و بار ها این را نشان داده است.
محتوای کامنت این آقا هم به خاطر عصبانیت از به قول خودش «پانترک ها» خیلی جالب است:
فرستاده شده توسط بهمن موحدی(بامدادان) در چ., 01/25/2017 - 08:57
«کیانوش توکلی یک خائن وطن فروش است که با تجزیه طلبان پانترک ارتباطات ویژه ای دارد. پس از سرنگونی جمهوری اسلامی این خائن لیاقت ندارد که به ایران بازگردد و در صورت
اگر واقعا می خواهید به وضع کامنت نویسی در این سایت سر و سامانی بدهید امثال این آقا نباید حق انتشار بدون بررسی و بلافاصله کامنت هایشان را داشته باشند.
این بار شما طعمه این فرد بودید و حق گذشت دارید، اما آیا تضمین می کنید که فردا یک نفر دیگر طعمه این فرد نباشد و تا بخواهد به خودش بجنبد معلوم نیست چه قدر طول بکشد و اصلاً به ثمر برسد یا نرسد؟
محمدرضا لوائی از ستم و تبعیضات آخوندی می گوید ، اما آدرس غلط می دهد و فقط این تبعیض را متوجۀ هموطنان آذربایجانی می داند ! او خوب می داند که تمامی مردمان ایران از ستم و تبعیضات آخوندی در رنج و عذاب هستند اما به دلیل تفکرات پان ترکیستی و تعصبات طایفه ای به این مهم اشاره ای نمی کند. آیا در فارس و خراسان و شهرهای فقیر استانهای مرکزی مردم از تبعیض رنج نمی برند؟ آیا آزادی مذهبی دارند؟ آیا یک شیعه می توان بگوید ، با ولایت فقیه من درآوردی مخالف است؟ تعداد زندانیان و اعدامیهای سیاسی را ببینید؛ کدام شهر ایران است که فقر و فلاکت نداشته باشد؟ آمار بیکاری استانهای فارس، لرستان و کهکیلویه را دیده اید؟ مشکل اصلی ایران نبود آزادی و برابری و وجود نحس رژیم پلید جمهوری اسلامی است. در ایرانِ تحت حاکمیت آخوندها به هیچ وجه ستم ملی وجود ندارد ، بلکه آن ستمی که وجود دارد ستم مضاعف مذهبی است؛ مانند ستم -
به بلوچ ها ، کردها و ترکمن ها و دیگر هموطنان سنی مذهب.اقلیتهای قومی در ایران، اقلیت مذهبی نیزمحسوب می شوند، نظیر کردها، ترکمنها و بلوچ ها که معمولا پیرو مذهب رسمی کشور نیستند، و به جهت اینکه زیر بار هژمونی مذهب شیعه نمی روند در معرض تبعیض قرار دارند، بدین سان با تبعیض و ستم مضاعف روبرو هستند.
آقای کیانوش توکلی زمانی که کامنت من عدم انتشار خورد بلافاصله آکانت نیز برداشته شد و دوباره به خاطر این پانترکها عصبانی شدم، به خاطر کامنت 57 : 8 از شما عذرخواهی می کنم و امیدوارم من را ببخشید. خواهشاً آن دوکامنت را بردارید.
با تشکر از جناب توکلی گرامی. خواهشمند است از انتشار کامنتهای موهون به تورک ها خودداری کنید.
برای عبور از نا ممکنها تمام ممکنها را باید سفربر کرد. و برای آزاد زیستن مثالها و تمثیلها کافی نیست . چون هر کس به اندازه درکش میفهمد. و فهم من و ما چیست از زندگی در آزادی ؟ تو از فهم سخن به چه عللت میکنی ؟ که فهمیده ها نا فهمترینند بدون درک .! به تو می اندیشم که چرا خط قرمز فرهنگ اسارت را درهم نمیشکنی ؟ و شاید شکسته ای قبل از شکست استعمار فرهنگی ؟ بشکن تا میتوانی در هم بشکن - خود و خود استعماری را در داخل افکار پر از تبریزِ خویش. ! تو تبریز را در داخل خویش نیست خویشتن را از تبریز بپرس که تبریز با شمسِ تبریزش تو را به خوبی یاد دارد.! و به یاد تبریز از نجات تبریز بنویس که آزربایجان با تمام وجودش چشمش را به تبریز دوخته است.! تبریز در کجای کار میلنگد ؟ تبریز برای رهایی از استعمار و استبداد چه باید بکند. !
جناب توکلی انگار تهدید Altan کار ساز بود کە یک کامنت من را حذف کردید
بە یک جملە از نوشتەی یک پان تورک ارسلان کامرانی توجە کنید ،،،،،، ،،،،،،،،،،، ولی مساله تنها به قاراباع ختم نشد ما این اشتباه کبیر و نا بخشودنی را در اورمیه نیز مرتکب شدیم همین آواره گان کرد تروریست را به نام انسانیت باز هم بر سر سفره هامون نشاندیم و نان و غذا دادیم و اینک مساله بر همگان آشکار هست از جمال اولأ میخواستم بە این جناب بگویم لطفأ یک فاکتور از پولی کە خرج کوردها کردید بە نام انسانیت و بە آنها نان و غذا دادید برای ما بفرستید تا قرضی کە بر گردن ملت کورد دارید برایتان بفریستیم البتە با ذکر شمارە بانکیتان ،،،، انگار مزخرفات پان تورک و وارونە کردن و پاک کردن صورت مسئلە از طرف آنها پایانی ندارد این پان اتراک بهتر بود قبل از نوشتن این مزخرفات و شمردن پولی کە از ارث پدریشان برای ملت کورد خرج کردند یک کم تاریخ را میخواندند البتە با دید یک بی طرف و انسان
اورمیە ، ماکو، سلماس، نقدە ، محمدیار، جلفا، ترگور مرگور، بنداورمیە، مهاباد، بوکان، تکاب، شاهیندژ، سردشت، پیرانشهر، اوشنویە، میاندوآب، شپیران، قوشچی، جلدیان، محمدشاه بالا و پائین با جمعیت قرپاپاغ در محمد شاه بالا و کورد در محمد شاه پائین و تمامی دشت شهرویران و سلدوز، تا گولی متر بە متر این سرزمین ، خاک و سرزمین ازلی و ابدی ملت کورد بودە و خواهد بود مگر اینکە در یک رفراندوم آزاد تحت نظارت سازمان ملل خلاف آن ثابت شود ،،،، این جناب قبل از اینکە فاکتور و پولی کە از جیب باباشان بە خاطر انسانیت برای ملت کورد خرج میکردند بهتر بود یک کم در مورد اسم فامیلی مردم اورمیە تحقیق میکردند کە اکثریت پان اتراک در اورمیە افشار هستند و آنگاه بە نقشە نگاه میکردند تا ببینند سرزمین مادری افشار در کجا قرار دارد و سپس بە جمعیت کورد زبانی کە مثل یک جزیرە نزدیک بە 2000 کیلومتر فاصلە با سرزمین اصلی ملت کورد کوردستان چرا یک جمعیت نزدیک بە 2 میلون در بیرجند و قوچان جای گرفتند در حالی کە سرزمین اصلی افشار نیز در همانجا قرار دارد ،،،،، آیا فهمیدن این مسئلەی سادە برای پان اتراک یک معما است ؟؟ کە نمیخواهند بفهمند کە اورمیە ، ماکو ، سلماس سرزمین اصلی ملت کورد است کە کوردها را از اورمیە و وان با زور بە بیرجند و قوچان منتقل کردند و بجاش افشار را سکنی دادند بە این جناب توصیە میکنم بروند در مورد جنایت شاه عباس در قلعەی دم دم در اورمیە و خان لپ زرین بخوانند کە با چە صبعیتی جد تان شاه عباس و صفویان کوردها را کشتار کردند سپس این کشتارها و اشغالگری بە قجر رسید بروید بخوانید کە چگونە ملت کورد در قلعەی دم دم در برابر جدتان مقاومت کردند در برابر لشکریان آدم خوار سلاطین صفوی بروید بخوانید کە چگونە جدتان حتی جنواران و درختان سرزمین کردستان را نیز سلاخی کردید ،، ما میدانیم کە گوشای شما با حکایت گرگ خاکستری و جنیات پر شدە ولی ما هنوزم داستانهای حزین انگیز را کە دهن بە دهن از کشتار اجدادتان در اورمیە در قلعەی دم دم مرتکب شدیند مشنوین هنوزم صدای نالی کودکان و پیر زنان کورد در قلعەی دم دم و چهریق و قوشچی بە گوش میرسدآیا آقای ارسی بدرستی میداند اردوغان کیست؟ اردوغان پدیده پیچیده ای است که غرب نیز در دستش عاجز مانده است. اردوغان، کسی است که در استانبول به مدرسه مذهی میرفت. آنطورکه شایع است او عدم مدرک پایان دوره دبیرستان است. سازمان سیا بدستش مدرک آکادمیک داد. اما تاریخ اخذ مدرک را قبل از تاسیس دانشگاه فوق ذکر کرده است. که اگر اردوغان از فرمانش سرپیچی کند، او را رسوا و بی اعتبار کند. مثل آقایان قطب زاده و یزدی...و امثالهم، که سازمان سیا فیلیم عشقبازی سکسی آنان را با فاحشه های هتل های پاریس در دست داشت. میگفت اگراز فرمانم سر پیچی کنید، از تلویزیون پخش میکنم. اکنون نیروها و کانالهای سیاه غربی، همان کاری را که با شاه و شیخ بر سر ایران آوردند، اکنون میخواهند همان سیاست را در ترکیه پیاده کنند. نزدیک چهل سال است که در ترکیه کارد مذهبی اسلامی " گولن" را
تربیت کرده، میلیاردها دلارهزینه کرده اند، و "اربکان ها"، "گولن ها"، "اردوغانها" و "گول ها" و "داود اوغلوها" محصول این سرمایه گذاریها هستند. اما وقتیکه پای ایجاد "کردستان بزرگ" درمیان باشد، با واکنش سخت افسران ارتش و ملت میهن پرست ترکیه مواجه میشوند. چون کانالهای سیاه غربی قادر به درک همبستگی ملی و میهن پرستی مردم تورکیه نیستند. اردوغان تا آنجا در پشت پرده با غرب مماشات کرد و بله گفت که مثل خامنه ای، جای خود را درمسند قدرت تحکم کرد. اما بزودی دریافت اگر درمقابل مردم ترکیه و منافع میهن پرستی و ناسیونالیسم تورک بایستد استخوانهایش خرد خواهد شد. اردوغان همان ماری است که با محبت تمام درآستین غرب پرورش یافت. و با اعتماد و محبت کامل، تا آنجا پیش رفت که درمعده غرب جای گرفت. اکنون درخصوص تلاشی " تشکیلات تروریستی گولن" بدست اردوغان که خود نیزعضو آن تشکیلات بود، برای غرب درد آور است. غرب از دست "اردوغان" بسختی عصبانی است. با خشم تمام بر سراو فریاد میزند؛ میگوید؛ ازمعده ام بیا بیرون! اردوغان نیز میگوید؛ اینجا در کنار پوتین جایم خوب است! اکنون باید به این نکته توجه کرد، که سرکوب و تار ومار کردن جریان تروریستی موسوم به "گولن" بدست اردوغان، که بعد از کودتای بخشی از ارتش هواداران "گولن" که چندی پیش در ترکیه صورت گرفت، وهمسوئی اردوغان با سیاستهای روسیه درمنطقه، غرب را مبهوت کرده است. آنها فکرمیکردند، اگر از طریق فرانسه، روسیه را برای بمباران مناطق ترکمن نشین سوریه تشویق و متقاعد کنند، نفس ترکیه را خواهند برید. او را بیچاره و منزوی خواهند کرد! بطوریکه با بازیهای پشت پرده، با سرنگونی جنگنده روسیه بدستور"داودو اوغلو" که خودش کرد تباراست، و دستورش را مستقیم از سیا گرفته بود، همچنین ترورسفیر روسیه بدست اعضای تروریستی "گولن" در ترکیه، بزعم خودشان میتواند جنگی بین روسیه و ترکیه راه بیندازد، و آنان را به اهداف خود برای متلاشی کردن ترکیه نزدیک میکند. از طرفی امید وار بودند با تسلیح تروریستهای پکک و داعش و ایحاد عملیات تروریستی شهری، در شهرهای مختلف ترکیه، با دامن زدن به جنگ داخلی و نا امنی در ترکیه بتوانند نقشه کردستان بزرگ درخاورمیانه را پیش ببرند. اما اردوغان و پوتین، یا بهتر بگوئیم آقای "چاوش اوغلو" وزیر خارجه ترکیه، و آقای "سئرگی لاوارف" وزیر خارجه روسیه کار کشته تراز بازیگران پشت پرده غربی بودند که با چنین بازیهای ساده سیاسی بی آنکه بجان هم بیفتند! و بی آنکه منافع استراتژیک خود را قربانی چنین جریانات تروریستی کنند، در برابر تهاجم غرب، اتحاد عمل نظامی در خصوص، حمله به نیروهای تروریستی داعش، و ایجاد صلح در سوریه همت گذاشتند. بطوریکه نقش آفقای اوباما و بطبع او نقش نیروهای غربی در مسائل خاورمیانه مخصوصا در سوریه رنگ باخت، و بی اهمیت شد. اگر آقای ارسی حقیقتا انسان واقع بینی است، و از بیان واقعیتها هراسی ندارد، و ازحوادث منطقه بدرستی آگاه است سعی کند، مطالبی در این مورد به رشته تحریر درآورد، تا خوانند، با شمه سیاسی ایشان دراین خصوص آشنا شود. و لطف کند مهمیز چکمه های خود را ازحلقوم ملت ترکیه بردارد. چون نوشته هایش در ذهن اینترنت باقی میماند، فردا نمی تواند از زیر آنها در رود. لطفا قمیشوی چک بو مللتدن! ساغ اول! لطفا بیش از این بملت تورک پیله نکن. زنده باشی!واقعأ جالب است پان تورک همیشە دوقورت و نیمش باقی است بە کامنت ALTAN توجە کنید کە قبل از کامنت من نگاشتە شدە ،،،، این سایت کوردها ، فارسها ، ارمنیها ، آسوری ، یونانی ووووو و احزاب این ملیتها مثل پژاک ، پ ک ک ، داشناک ، جبهەی ملی ایران ، همە و همە از دست پان اتراک و توهینهای انها زلە شدەاند آنوقع یارو دوقورت و نیمش باقی میگوید بە تورکها اهانت میشود در این سایت این جناب انگار فقط کامنتهای خودی را میخواند ،، قربانی آن قد و بالای پان تورکیت بشم من یکم با دقتر کامنتهای A یا یکنفر و 55 اسمە و یوسف خان آذربایجان ، لاچین ، یلینیک لاتین و ١٠ ها پان تورک دیگر را بخوان تا ببینی کە این پان اتراک پلی پشت سر خود سالم باقی نمیگذارند در این سایت آنوقت از توکلی گلایە میکنی بنازم بە رو
مطلب فوق! فاقد روشنگری خبرنگاری است. زیرا مطلبی است مخرب و صدمه زن! ضد دولت و ضد جامعه ترکیه! البته برای خواننده چنین صداهای ناهنجار نا آشنا نیستند، بنظر میرسد هر از گاهی کسانیکه برای خوشایند دوستان پانفارس، چراغ سبز نشان دادن به بی بی سی فارسی، برای دعوت به بر نامه های تلویزیونی برای مطرح شدن، سفارشاتی از پان ایرانیسم و پانفارسیسم ملت واحد ایران ـ فارس بطور تلویحی القا میشود، و گویا برای کسب وجه کاذب در مطبوعات سفارشی بهمراه تبلیغات مسموم مطبوعات غربی علیه ترکیه موج سواری میکنند، مثل پیراهن نخ نمای مستعملی، تار و پود افکارش برای خواننده نمایان است. اگر این مطلب را یک تروریست داشناک، و یا یک تروریست یکک چی مینوشت، و یا از حلقوم یک مامور سازمان سیا، و یا از حلقوم رادیو تلویزیونهای رژیم اسلامی پانفارس تهران تراوش میشد، دشمنان ترکیه بهش
احسن میگفتند، زیرا برای تخریب و تضعیف دولت و ملت ترکیه تلاش میکند! حتا ممکن بود تلفهای محبت آمیزی در لفظ تمجید ازخط ضد تورکی اش دریافت میکرد. اما اینک چنین شخصی نه لابی ارمنی، و نه مامور سیا، بلکه از حلقوم کسی خارج میشود، که خود را ظاهرا تورک آزربایجانی تلقی میکند! این همان پانفارسیسم و یا بقول معروف پان ایرانیسم خجالتی را در ذهن خواننده مشتبه میکند. زیرا سخنان او همان حرفهائی است که بصورت تکرار مکرات و کسل کننده، شب و روز از حلقوم مطبوعات و رادیو تلویزیونهای غربی علیه ترکیه پخش میشود. در واقع چنین مسودات بی ارزش تراوشات ذهن مطبوعات پانفارسیسم و حامیان ریز و درشت آنان را بطور مفتضحانه در ذهن تداعی میکند! آقای ارسی که بنظر میرسد خود نیز مثل دول غربی در رویداد های اخیر خاورمیانه دچار سردرگمی شده است؛ قره قاطی صحبت میکند. زیرا خود نیز از پدیده اردوغان دچار حیرت است! هنوز قادر به هضم پدیده اردوغان و حتا قادر به هضم رژیم پانفارس تهران نیست! بدرستی نمیداند قضیه چیست! همین امر باعث میشود، دنباله رو، تحت تاثیر تبلیغات پیش پا افتاده ضد تورکی واقع شود. مسئله اینجاست آقای ارسی موقع صحبت کردن به دشت و کوه میزند، به تاریخ صد سال پیش اشاره میکند، بی آنکه تخصصی در این کار داشته باشد، طوطی وار در بیابان تبلغات ضد تورکی غرب، انگشت بدهان میماند. هنوز بفکرش نمیرسد، از خود بپرسد؛ آیا اردوغان کیست؟ چه کسی او را با برجسته کردن حزب اسلامی "آ.ک. پ" در ترکیه بر سر کار گماشت؟ همکار سابق متوفای او "اربکان" کی بود؟ چه نیروی خارجی برای از بین بردن دست آوردهای لائیک "کمال آتاتور" تلاش دارد. کدام مافیای خائن و ضد تورک غربی، برای اسلامی و متلاشی کردن سیستم دولتی لائیک ترکیه، سالانه هشتصد میلیون دلار پول خرج میکند؟ جریان تروریسم اسلامی "داعش" در خاورمیانه، همچنین پدیده شوم " فتح الله گولن" در ترکیه چیست؟ چه هدفی در ترکیه دنبال میکنند؟ چه نیروی خارجی برای تغییر "قوانین لائیک ترکیه" که ازصد سال پیش دین را از سیاست تمایز میکند، در صدد تخریب و تغییر آن است؟! آیا آقای ارسی میداند، برای اولین بار در دنیا، ترکیه و فرانسه از معدود کشورهائی هستند، که قوانیین لائیک و سکولار وضع کردند. آن زمانها هنوز سر و کله کمونیسم و سوسیالیسم پیدا نبود؟ آیا آقای ارسی میداند که ترکیه از اولین کشورهای لائیک دنیاست؟ آیا میداند کدام نیروهای مخرب غربی میخواهند، با صرف میلیاردها دلار دستاورد های جمهوری لائیک ترکیه را که بدست "آتا تورک کبیر" پایه گذاری شده است، نابود کنند؟ آیا جرت آنرا دارد در آن مورد دست به قلم ببرد؟مولانا عبدالحمید جز تهران اجازه سفر به استان های دیگر را ندارد
امام جمعه اهلسنت زاهدان تصریح کرد: "به دلیل تنگنظریهای زیادی که وجود دارد ارتباط علما و نخبگان اهلسنت مناطق مختلف کشور با یکدیگر بسیار ضعیف است که باید برای این موضوع چارهای اندیشیده شود. مسئولین باید اجازه دهند علمای اهلسنت بیشتر با یکدیگر ارتباط داشته باشند؛ این هم برای وحدت و هم برای امنیت تاثیرگذار بوده و نشان از امری است که در قانون اساسی تعریف شده است."امام جمعه اهل سنت زاهدان گفت که اجازه سفر به استانهای دیگر را به او نمیدهند.
به گزارش کمپین فعالین بلوچ، مولانا عبدالحمید امام جمعه و مدیر مدرسه دینی دارالعلوم زاهدان در گفتگو با مجله "راه ما" گفت: "بسیاری از علمای اهلسنت کشور نمیتوانند به اینجا (زاهدان) بیایند و ما هم نمیتوانیم نزد آنان برویم."
وی افزود: "بنده بهجز تهران و شهرهای استان سیستانوبلوچستان نتوانستهام به استانهای دیگر سفر کنم، چون حساسیتهای بیجایی موجود است و ممکن است برای مهمان و میزبانان مشکل ایجاد شود."
لازم به ذکر است که مولانا عبدالحمید علاوه بر عدم اجازه سفر به خارج از بلوچستان اجازه سفر به خارج از کشور را هم ندارد و تا کنون بارها پاسپورت وی ضبط و قرار منع سفر از سوی ماموران امنیتی صادر شده است.
علیرغم وعده های روحانی و وجود استاندار اصلاح طلب در سیستان و بلوچستان این مشکل تاکنون مرتفع نشده و این روحانی اهل سنت از وجود "تنگ نظری ها" گلایه کرده است.
http://www.balochcampaign.info/?p=10417
کانال تلگرام کمپین فعالین بلوچ:
telegram.me/balochcampaign
جناب توکلی
از این پس کوچکترین اهانتی در کامنتها و مقالات به تورکها بشود برای مثال روزانه بخش کامنتهای سایت با دهها کامنتِ اسپمِ فلهای از طرف اشخاص معلومالحال جهت نفرتپراکنی بر علیه تورکها پر شود و یا در مقالات دهها هزار فعال حرکت ملی تورک آزربایجان جنوبی به عنوان "انگل سیاسی" قلمداد شده و یا کلمات چالهمیدانی مثل نقل و نبات جهت ترور شخصیت مخالفان مورد استفاده قرار گیرند اما در مقابل پاسخ متقابل به فحاشان و پرخاشگران مسدود شود، به حساب راضی بودن شما از فحاشی و پرخاشگری به تورکها گذاشته خواهد شد.
***
برای من سؤال است که شما که ادعای دموکرات بودن دارید چرا با فاشیستها کاملاً مهربانانه و نوازشگرانه برخورد نموده و نگاهی عادلانه بین فاشیستها و فعالان ملی تورک ندارید!!!؟ در کمال تعجب خودتان میگویید فقط "یک" کامنت بهمن موحدی را تاکنون عدم انتشاز زدهاید در حالیکه خوب میدانید اگر واقعاً نگاهی عادلانه و منصفانه داشته باشید به دلیل مملو بودن نظرات وی از فحاشی و پرخاشگری، اکثریت قریب به اتفاق کامنتهایش اصلاً قابل انتشار یافتن نیستند ولی شما فقط یکی از آنان را تاکنون حذف نمودهاید اما در مقابل کمتر کامنتی از فعالان ملی تورک وجود دارد که آنان را با نقطهچین نمودن سانسور ننموده باشید و یا کامنتهای بسیار فراوانی از تیغ حذف سایت نتوانستهاند عبور نمایند این امتیاز ویژه دادنتان به فحاشان و پرخاشگرانی مانند بهمن موحدی و پلوخوری راه انداختن در سایت برای آنان آیا به دلیل قائل شدن حق ریشسفیدی برایشان میباشد و یا دلیل خاص دیگری دارد!!!؟امیدورام هدفتان از اعمال محدودیت برای کامنتها، صرفاً حذف نظرات فعالان ملی تورک آزربایجان جنوبی و در مقابل باز گذاشتن دهان فاشیستها برای فحاشی و پرخاشگری به فعالان ملی تورک با سنگر گرفتن پشت نقاب مقابله با تجزیهطلبی (!!!؟) نباشد.
***
استاندارد چند گانه و یا به عبارت سادهتر، یک بام و چند هوایتان در برخورد با کامنتهای دوستان و همفکران سیاسیتان نسبت به کامنتهای مخالفتان کاملاً آشکار است. برای من سؤال است که شما چرا دهان آن دوست همنامِ سلطنتطلبِ همولایتیِ بددهنتان را برای هرگونه فحاشی و پرخاشگری باز گذاشتهاید و حتی اکانت مستقیم سایت را به وی دادهاید تا در مقالات و کامنتها به بدترین شکل ممکن به مخالفانش فحاشی و پرخاشگری، حتی در سطحی بسیار مستهجنِ غیر قابل تحمل نیز بنماید اما چرا این پارتیبازی را از فعالان ملی تورک دریغ مینمایید!!!؟
***
طبق شواهد روشن افراد نزدیک به سایت وظیفهی تخریب دیالوگ با ارسال نظرات جعلی به اسم کاربران دیگر و یا ارسال کامنت با نامهای اجق وجق جهت تخریب دیاگوگ منطقی و ترور شخصیت کاربران سایت را به عهده دارند. بارها دیدم قبل از انتشار کامنت من، پاسخ آن نیز همراه با کامنت بالا آمده است در حالیکه باید منطقاً ابتدا کامنت منتشر شود و مدتی در مقابل دید کاربران دیگر قرار گیرد و سپس به آن پاسخ داده شود اما در کمال تعجب به محض انتشار کامنت، پاسخی با یک اسم اجق وجق از قبیل "به آلتین مغولزاده" و حتی با ادبیاتی بسیار مشمئز کنندهتر منتشر میشد که نشان میداد نویسندهی آن احتمالاً ارتباطی با تأیید کامنتها دارد و جالب است که کاوه جویا مسئول کامنتها میگفت که ارسال کامنتهای جعلی به نام کاربران دیگر، چیز غیر عادی نیست چون این نام در مالکیت انحصاری شما نیست یعنی ایشان به رغم اعتراض کاربران، با چشم بستن بر هدف مغرضانهی تخریبی که پشت ارسال این کامنتهای جعلی وجود دارد کاملاً از ارسال کامنتهای جعلی به نام کاربران دیگر راضی و خشنود بود!
***
بارها اینجا نوشتم باید رفتار ترولگری به عنوان واقعیت فضای مجازی پذیرفته شود. روی رفتار برخی کاربرنمایان که کامنتهای فلهای جهت خرابکاری در روند گفتگوهای منطقی ارسال مینمایند هیچ نامی غیر از ترولگری جهت سوق دادن سایت به سمت لمپنیسم نمیتوان نهاد بنابراین داده شدن اکانت مستقیم سایت به ترولهای اینترنتی -که دلیل حضورشان در این سایت صرفاً نفرتپراکنی بر علیه تورکها میباشد- از قبیل آن شخص معلومالحال "اسامه مجددی"، که کار و زندگیاش را صرفاً جهت اسپمپراکنی بر علیه تورکها گذاشته است بمثابه دشمنی با تورکها میباشد.
***
بسیاری از کامنتهای فلهای که با اسپمپراکنی تلاش بر نفرتپراکنی بر علیه تورکها دارند به احتمال زیاد از طرف مزدوران ارتش سایبری رژیم نوشته میشوند اما برای من سؤال است که شما چرا به مزدوران ارتش سایبری رژیم میخواهید اکانت مستقیم سایت را بدهید تا بدون هیچ واسطهای از صیح تا شب بر علیه تورکها نفرت پراکنی نمایند!!!؟
این آقای محمّد ارسی، خود یک پاتریوتیست تُرک آذری است که چند بار به روش ستایش و برجسته کردن نقش تُرک تباران در ایران به ایشان انتقاد کرده ام. در همین راستا پیوسته نوشتهای ایشان را در سایت ایران امروز پیگیری میکنم. در این نوشته که بیطرف به موضوع پرداخته قابل تحسین و تشویق است.
قلم و پا را از دیدگاه پان اسلامیسم عثمانی ادوغانی و شیعه گری قزلباش علی خامنه ای و از دایرهء ناسیونالیسم کور تُرکی فراتر گذاشتن خود نشانه ای از خردورزی و خویشتن شناسی مثبت است.تنها افرادی که میتواند به بحران هویّتی مردم تُرک تبار در خاورمیانه و در ایران و در آسیای کوچک (ترکیه امروز) و در جهان کمکی کنند امثال آقای محمّد ارسی است. بقیّه در گردابی در دورانند و هویّت و جایگاه تُرکی را هموراه کم رنگ تر و از شاقول فرهنگ و تمدن جهانی دورتر میسازند.
با تشکر از جناب کرمی عزیز. پاینده باشید.
گاندی پیروانش را تشویق میکرد تا انضباط درونی را تمرین کنند تا برای استقلال آماده شوند. گاندی میگفت هندیان باید ثابت کنند که شایستگی استقلال را دارند. این عقیده بر خلاف رهبرانی مانند آوربیندو بود که میگفتند استقلال هند دربارهی داشتن یک حکومت بهتر یا بدتر نیست بلکه این حق هند است که دولتی مستقل داشته باشد.
زمانی که اعتراضات به اوج خود رسید تظاهرکنندگان هندی بعضی از شهروندان انگلیسی را کشتند، در نتیجه گاندی جنبش استقلالطلبانه را لغو کرده و گفت که هند هنوز آماده نیست. این کار قلب بسیاری از طرفداران این جنبشها در هند را شکست. این کار باعث شد تا تندروهایی مانند باگات سینک که در بنگال بسیار قوی بودند رهبری مبارزات را به دستگیرند.در طول جنبش استقلال خواهانه ی هند گاندی با افراد دیگری مانند سوبهاس چاندرا نیز درگیر شد، فردی که طرفدار مبارزه مستقیم برای سرنگونی انگلیسها بود.
گاندی اگر در طول اعتراضات متوجه خشونت یا هرگونه شورش میشد، بلافاصله اعتصاب را لغو میکرد.
در سال 1930 ،برای مخالفت با قوانین نمک، گاندی یک راهپیمایی مشهور به سمت دریا را هدایت کرد. آنها در دریا نمک خود را ساختند که تخلف از قوانین انگلیس بود. صدها نفر دستگیر شدند و زندانهای هند پر از افرادی بود که طرفدار استقلال هند بودند.
پس از جنگ، انگلیس پذیرفت تا به هند استقلال بدهد. اگرچه با پشتیبانی مسلمانان به رهبری جیناه، انگلیس تصمیم گرفت هند را به دو بخش تقسیم کند _ هند و پاکستان. گاندی با این تقسیم مخالف بود. او تلاش بسیاری کرد تا نشان دهد که مسلمانان و هندیان میتوانند در کنار هم با صلح زندگی کنند. در نمازها، نمازگزاران مسلمان در کنار هندیان و مسیحیان میایستادند. با این حال، گاندی با این تقسیمات موافقت کرد و روز استقلال را در سوگواری از این تقسیمات به عبادت پرداخت. با این حال، تلاشها و روزه های گاندی برای جلوگیری از موج خشونتهای فرقهای و کشتارهای پس از تقسیم بیفایده بود.جدا از سیاست های استقلال هند، گاندی شدیداً منتقد سیستم طبقهای منفصل هند بود. به طور خاص، او در سخنرانیهایش برای حمایت از طبقه "نجس ها" سخن میگفت که توسط جامعه بسیار پست تلقی می شدند. او کارهای بسیاری انجام داد تا این لقب "نجس" آنها را از بین ببرد. اگرچه این تلاش ها با مقاومت زیادی مواجه بودند اما کمک زیادی به تغییر تعصبات قدیمی انجام دادند.
من نوشته آقای ارسلان کامرانی از این جنبه پسندیم که با هوشیاری مقایسه حوادثی را کرده که تقریبا هم شکل بوده ولی برخورد دولت ایران به حوادث بشکل بارز فرق داشته یعنی همان فرق تورک و فارس را. که در عرض ٩٠ سال حاکمیت شونیزیم اعمال شده
باش تا صبح دولتت بدمد - کین هنوز از نتیجه سحر است
فکر اینکه ممکن است بزودی اقدامات جدی در حذف فعالیت آشوبگران و افراط گرایان تفرقه افکن صورت عمل بخود گیرد آنها را به این عملیات واداشته است و این خود نشانه درستی اقدامات انجام گرفته است.
جناب بهمن موحدی گرامی ، چه مشکلی برای شما پیش امده است که اعلام کرده اید که :« ...در اعتراض به لابی تجزیه طلبان پانترک در سایت ایران گلوبال، دیگر کامنت نخواهم نوشت » و همچنین بهم اتهام زده اید که «کیانوش توکلی یک خائن وطن فروش است که با تجزیه طلبان پانترک ارتباطات ویژه ای دارد. پس از سرنگونی جمهوری اسلامی این خائن لیاقت ندارد که به ایران بازگردد » خوب شما باید دلیلی برای این اتهامات آورده باشید. غیر از این است که بنده آکانت سایت را در اختیار تان گذاشته ام تا هر چه خواستید بیان کنید . ازآن زمان تا کنون ؛ تنها یکی از کامنت هایتان را عدم انتشار خورد. آیا به خاطر همین یک کامنت عصبانی شده اید؟
صفحه کامنتها متأسفانه جایی برای خالی کردن عقدهها شده بود. با خواندن بعضی توهین ها، به معنی کامل کلمه، حالت تهوع به انسان دست میداد و صد البته که بسیاری از انسانها حاضر نیستند در چنین اتمسفر زهراگینی شرکت کنند.
نیست. و این خصلت، در میان مدیایِ فارسی زبان، جایگاهی ویژه و تاریخی به ایران گلوبال بخشیده است.هرگونه توهین به انسانها و ملتها و مقدسات باید حذف بشود. البته این کارِ ساده یی نیست. میدانیم که تشکیلاتهای بسیارِ وسیعی با بودجههای کلان، مأمور این کارها هستند.
مشکل، و شاید هم خطرِ اصلی این کار، افتادن به دامِ افراط و تفریط میتواند باشد.
ایران گلوبال باید در کنار حذف کامنتهای مسموم، روشِ دمکراتیک و آزاد خود را همچنان حفظ بکند وگرنه، میتواند به یکی از هزاران وب سایتی تبدیل بشود، که به زبان فارسی منتشر میشوند و همچنان به تکرار مکررات مشغول هستند. هویتِ منحصر به فرد ایران گلوبال در این بود و هست که، فقط بلند گوی یک فکر و ایدئولوژی و یا ملت فارس
با آرزوی سلامتی و خوشبختی به کیانوشِ عزیز و تمام زحمتکشان ایران گلوبال،و موفقیتِ باز هم بیشتر به ایران گلوبال.
در صورت عدم امکان برنامه الگوریتمی اتوماتیک برای تصفیه کامنت ها - که عملا امکان ندارد - باید وظیفه ادیتور را طوری ساده و آسان نمود که قادر به انجام آن باشد. علاوه بر موارد ذکر شده در مقاله, احتمالا به ترتیب درجه اهمیت باید موارد زیر را اضافه نمود :
- حذف نظر دهی بی معنی با پوینت های مثبت و منفی.
- حذف کامنت های شعاری و بی محتوی .
- حذف مقالات و کامنت های " افراط گرایان و آشوبگران ( agitator ) که به گفتگوی سالم لطمه میزنند.
- انتشار کامنت افراد ثبت نام کرده جهت همزمان کردن انتشار کامنت ها و جلو گیری از سوء استفاده از نام ها.
- لغو امتیاز مقاله و کامنت گذاران متخلف پس از اخطار " جدی ".
- فرستادن بقیه کامنت ها به صفحه شما.
همین KISS هم اگر اجرا گردد معجزه است که به قول " از ما - پیش - رفته - تر- ها " ! Keep It Simple Stupid , ( خل , ساده اش کن ) وگرنه
سنگ بزرگ تر قطعا نشانه نزدن استاین تصمیم جای خوشحالی ندارد بلکه تاسف. ما شاهد بودیم که در زمان طاغوت ویا همان اعلحضرت محمد رضا شاه پهلوی بدون ویزا به غرب رفت و امد بسیار ساده بود . با شروع تقلب اسلامی و وارد شدن عده ای توده ای از اروپای شرقی دشمنی با غرب شدت گرفت . از بد حادثه صد ها توده ای و فدائی و چپ و مسلمان دزد قربانی همان شعار های اسمان کوب خود شدند و عاقبت به گدائی در غرب ماندگار و یکان یکان در همین گورستانهای امپریالیستی دور از زادگاه به خاک افتادند . همین چندی پیش بود که یک توده ای فرقه چی ضد امپریالیست که به المان پناهند شده بود و جیره خوار امپریالیسم المان در سرزمین نواده های ادولف هیتلر به خاک سپرده شد . این زندگی و مبارزه ضد امپریالیستی کجایش افتخار امیز است ؟ از دیوار سفارت بالا رفتن و گروگان گرفتن گرفتاری کنونی هم دارد .