رفتن به محتوای اصلی

ابوالفضل محققی

سرزمین گل وبلبل "ام القرای اسلام "در آئینه یک تصویر."بخش سوم شیراز"
چرا نسل جدید ایران ما را نمی شناسد؟ قسمت پنجم
سرزمین گل وبلبل "ام القرای اسلام "در آئینه یک تصویر."بخش دوم "
چرا نسل جدید ایران ما را نمی شناسد؟ قسمت چهارم
سرزمین گل وبلبل "ام القرای اسلام "در آئینه یک تصویر
چرا نسل جدید ایران ما را نمی شناسد؟ قسمت سوم
تلفنی آموزنده ،گفتگوئی لذت بخش!
چرا نسل جدید ایران ما را نمی شناسد؟ قسمت دوم
چرا نسل جدید ایران ما را نمی شناسد؟ قسمت اول
"چرا هنوز برخی ها نمی توانند دل از جمهوری اسلامی بر کنند؟
"چرا هنوز برخی ها نمی توانند دل از جمهوری اسلامی بر کنند؟"قسمت چهارم
شانزده آذر و دانشجویان بسیجی پیرو خامنه ای
"چرا هنوز برخی ها نمی توانند دل از جمهوری اسلامی بر کنند؟"-٣
مردی بزرگ در بدرقه ای پرشور وسنت شکن !
"چرا هنوز برخی ها نمی توانند دل از جمهوری اسلامی بر کنند؟"
مهمانی هر روزه سه خواهر در روز های کرونائی!
چرا هنوز برخی ها نمی توانند دل از جمهور اسلامی بر کنند؟
آیا "صدای تبردوم را هم شنیدی"؟
آرزو چیست؟ "من حتی باغ گلستان را هم ندیده ام"
پیتر دندان می کشد!داستایوفسکی از خوشبختی می گوید
حیرانی درون موزه ارمیتاژ!
همراه با پتر کبیر
با هم در لنینگراد دیروز بگردیم
ما نیز چراغمان در آن خانه می سوزد!
گویا ما سوم شدیم !
"قلندران حقیقت به نیم جو نخرند .."
آقا موسی چاپاری مردی از جنس شرافت و کار
"احمدکسروی" بسان یک چریک در عمل
حکومت و مردم دست بر گوش در حال خواندن اشهد خود هستند!
باز پاریس میگرید!باز قفلی دیگر بر پل عشاق !
نرگس محمدی در گفت‌وگوبا 12 زن زندانی سیاسی!
شبی فراموش نشدنی با یاشین دروازه بان اسطوره ای
پارت اشکول مسکوو پالتوی ده کیلوئی داوود
من هم پرسشی دارم ز دانشمند مجلس ؟ آقای زید آبادی که خواهان جوابند!
پارت اشکول مسکو
مردی که گل بانگ سر بلندی بر آسمان زد و رفت
بیانیه ای نه در جستجوی حقیقت!
پارت اشکول یا مدرسه حزبی
هذیان یک دیوانه !
با من در تاشکند بگردیم
کسی در تاشکند وقت آزاد نداشت!
نگاهی به گذران زندگی رهبری در تاشکند
میهمان تاشکندی ها
در جواب به نوشته آقای زید آبادی
آقای زید آبادی شما نه تنها پنج رهبر اپوزیسیون در خارج بلکه "نوید افکاری" را هم نمی شناسید
نگاه کن مادر هر بار که آهی می کشی برگی بر این سپیدار می لرزد "!
پایان پلنوم ونهادن صلیب بر دوش از ایران آمدگان!
مردی در طوفان می خواند!
نام هائی که خوانده می شوند!
آیا نسل جوان ایران بر این چرخه خشونت مهر پایان خواهد زد ؟
آغاز پلنوم وسيع
تاشکند پلنوم وسیع
مرگ رفیق پروین
زنان مظلوم ترین بخش مهاجرت
بولتن درون سازمانی
من نیز به رویای زنی بنام نسرین ستوده ایمان دارم!
نور خوردیم وعشق نوشیدیم
حضور نادرست ما در اسلو
داستان خرسی که جزء اهالی دهکده بود
خانه "آندرش زورن "
"خورشید تن می شوید در دریاچه سیلیان "
هر شهریور با چشمانی که می شناسم
"سلام من کتاب جان شیفته ام "!
جستحوی نگهدار و تاج زاده در مرده ریگ های گذشته برای یافتن مقصر در گم شدن خط امام !
میان پرده ای در میان نوشته "مهاجرت " دلیل یک هفته غیبت!
داستان تلخ باغبان وگوشواره نظر کرده اش و زنده ماندن شانسی بچه ها !
سپورت من ها وارد می شوند
ما بی وطنان و آقای حجاریان وطن دار !
پایان یک راه
"تنگ چشمان نظر به میوه کنند"!
جفتی چشم که راه بر من می بندد!
خانه هائی که سرنوشتی منحصر بفرد دارند!
شانس کار با جوان های افغانستانی و مصاحبه با مردم
عشق و طعم تلخ برگ درخت گردو
داستان کیک یک تخم مرغی
مرز و نقش آن در کشمکش های جناحی /داستان کفش تق تقی
دفترسازمان وافزوده شدن تقی گیلانی به مجموعه دفتر
شان نزول کلمه " حکمت آمیز " خامنه ای
فرهنگی مشترک که از سختی مهاجرت می کاست!
شرط بندی "مهاجرت" قسمت هفدم
دیدن تفاوت های فرهنگی درون خودمان /نامه هائی که دیگری هم می خواند
جایگاه گوگوش واولین مشروب خوری من !
گرفتن خانه و صندلی های رنگا رنگ مازیار
داستان چگونگی اعزام دانشجویان بدانشگاه کابل
داستان غرق شدن در دریاچه "وانزی"در برلین
پیدا کردن ردی از یک دوست افغان در دانشگاه تبریز "مهاجرت " قسمت دوازدهم
توئیت هائی که نشان از بیداری یک ملت است:
عسگر جوان، کودکستان وقبول خریدن قابلمه "مهاجرت قسمت یازدهم"
پایان تلخ داستان مسعود که می خواست مادر هراتی را ببیند. "مهاجرت" بخش دهم
مهاجرت با سرعت دویست کیلومتر بطرف سوسیالیسم"! "بحش نهم"
"مستخدمه روزنامه با یک سیب سرخ"
پیامی تاریخی به خامنه ای از دل قرن ها وقرن ها!
سوالم ساده است! جمعبندی نظرات گروه دوم
مهاجرت گرفتن نشان صداقت "قسمت هفتم"
مهاجرت روزنامه حقیقت انقلاب ثور "بخش ششم"
سوالم ساده است! ای عقل های هفتاد ساله مرا یاری کنید ! "بخش دوم "
مهاجرت "قسمت پنجم"
مهاجرت "قسمت چهارم " "مردی که باید می ماند"!
سوالم ساده است! " ای عقل های هفتاد ساله مرا یاری کنید "
مهاجرت "قسمت سوم" رسیدن به کابل