رفتن به محتوای اصلی

● زنان

سارا کریمی
آیا زنان روزنامه‌نگار محکوم به «حرفه‌ای شدن» بر مبنای فرمول‌های روزنامه‌نگاری‌اند؟ یا همواره میان روزنامه‌نگاری زنانه و روزنامه‌نگاری تعریف‌شده در حرکتند؟ آیا روزنامه‌نگاری زنانه هم می‌تواند فعالیتی حرفه‌ای باشد؟ و عرصه‌ای جدید را برای جامعه فراهم آورد؟
بی‌شک هر پاسخی به پرسش‌های بالا بی‌واسطۀ استدلال، حمل بر جانبداری و دگماتیسم خواهد شد. بنابراین چون احتیاط شرط عقل است؛ همان جناب عقل حکم می‌کند که برای جلوگیری از هرگونه سوء تفاهم و یا ابراز تفاهم‌های ناخواسته‌ای...
مهشید شریف
خیلی ساده و تصادفی شروع کردیم به حرف زدن. درست یادم نیست چطور متوجۀ حضور یکدیگر شدیم. فکر می کنم هر دو، هم زمان به دختر و پسری که با شور و شوق داشتند از همدیگر عکس می گرفتند نگاه می کردیم. چیزی به زبان لهستانی گفت که من هم به انگلیسی گفتم نمی فهمم چه می گوید.

زهرا سروش
امروزه این امر مورد اتفاق است که تمدن اسلامی برخاسته از فرهنگهای پیش از خود و میراث علمی و فرهنگی مللی است که آنان نیز به نوبه خود در تماس با این جهانبینی نوظهور، کمال یافتند. درباره سهم ملت‌های مختلف در ترکیب تمدن اسلامی بررسی‌های دقیقی به عمل آمده و بحث و گفتگوی زیادی شده است که از آن میان سه ملت، برجستگی خاصی دارد: عرب‌ها، ایرانیان و اقوام متأثر از تمدن یونان که در آن زمان قسمتی از شرق امپراطوری روم بودند. البته که ملتهای دیگر نیز نقش داشتند و...
هیفاء اسدی
تفاوت ها و چندگونگی فرهنگی و زبانی و تاریخی این مردمان را به شکلی ویژه از هموطنان فارسشان متمایز می کند. تمایزی که نه نظام انسان ستیز جمهوری اسلامی پذیرای آن است و نه اپوزیسیون "انسان محور" ایرانی چه در داخل و چه در خارج از ایران به آن ارجی می نهد.
در نتیجه این تفاوت های فرهنگی و اجتماعی زنان ملت های غیر فارس در ایران شرایطی را تجربه می کنند که بسیار متفاوت است از آنچه که فعالان حقوق زن تصور می کنند و برای تغییرش به مبارزه مشغولند.
آزاده دواچی
خبر اعتصاب غذای نسرین ستوده به همراه 9 تن دیگر از زندانیان زن (از جمله بهاره هدایت، نازنین دیهیمی، ژیلا بنی یعقوب، شیوا نظرآهاری، مهسا امرآبادی، حکیمه شکری، ژیلا کرم زاده مکوندی، نسیم سلطان بیگی و راحله زکایی)، اولین بار نیست که طی چند سال گذشته اتفاق افتاده است. پیش از این نیز نسرین ستوده بارها به دلیل اعتراض به شرایط بد خود در زندان و عدم امکان ملاقات با همسر و فرزندانش دست به اعتصاب غذا زده است.
اشرف علیخانی (ستاره از تهران)
در کشوری که قوانینش قابل اعتماد نباشد حکومت چگونه می تواند از مردم انتظار داشته باشد که کسی حتی یک بچه به آن ها اعتماد کند؟ کودکی که به او قول شیر و میوه رایگان در مدرسه را می دهند اما در عمل از آن خبری نیست. بدتر از آن کودک زلزله زده که دست و پاهایش از سرما یخ زده چگونه می تواند قول و وعده های دروغ مسئولین را فراموش کند؟ حالا انتظار دارند این کودک فردا تابع چنین نظامی باشد؟؟؟؟
پروین داوری
دخترک با خشم پشت به روستا و رو به جاده ایستاده بود و سرسختانه به انتهای آن می نگریست. این کاری بود که همیشه بعد از شنیدن طعنه های همیشگی زن عمو که سرپرستی او را به اجبار اهالی روستا، بعد از مرگ پدر و بدنامی مادر عهده دار شده بود، انجام می داد. به مادرش فکر می کرد که اهالی روستا درباره اش می گفتند که با بزازی که از شهر می آمده حرف می زده؛ یک بار، دو بار و بعد...

افشان خلج بیگی
کورسویی از امیدواری بوجود آمده بود که قرار است هیئتی از پارلمان اروپا به ایران آید تا وضعیت حقوق بشر را در کشور بررسد. آمدن هیئت پارلمانی سیگنالی بود در بهبود نسبی روابط ایران و اتحادیه اروپا؛ چراغ سبزی که می گفت راه ‌‌باریکه ‌‌ای برای تاثیرگذاری بر مقامات ایران در خصوص حقوق بشر و وضعیت زندانیان، گویا هنوز برقرار مانده است. ولیکن معلوم نیست اتحادیه اروپا با مشورت با کدام کانال از لابیست های حقوق بشری، دقیقه نود، شرطی را به میان گذاشت که این کانال ارتباطی باریک هم به بن بست کشاند.
شهلا فروزانفر
از سر دلسوزی برای مردمان بی صدای کشورم، پیشنهاد می کنم کلیه زنان بندهای امنیتی بی قید و شرط آزاد شوند. این درحالی است که تجربه هم نشان می دهد که زندانیان زن در طول مرخصی خود، هیچ رفتاری مخالف جامعه یا قوانین کشور نداشته اند. حضور این زنان فرهیخته در زندان درد بزرگیست و محروم ساختن آنها از دیدار فرزندانشان و اهل خانه به غایت بی عدالتی است. زنان زندانی، صدای بخشی از جامعه را که به علت فقدان امکانات مالی یا سطح دانش کافی یا عدم دسترسی به روابط اجتماعی و سیاسی کشور نمی توانند صدایی داشته باشند...
افسانه زمینی
زمان......چه اهمیتی دارد.مکان.......هر کجا میتواند اتفاق بیفتد.موقعییت........اطاق کوچک ،قدیمی و نمور.چند صندلی کهنه. ۴ زن و ۳ مرد.چهار پایه‌ی بنام میز و آن طرف آن پیرمردی با ردای سیاه.کودکی پیچیده شده در چادری سفید .عروسکی در دست اما هراسان.مرد سیاه پوش با لهجه غریب چیزی می‌گوید.زن‌ها کاملا ساکت .نگاه خود را به‌‌ زیر افکنده اند.آن سه مرد اما با چشمانی مشتاق به مرد سیاه پوش می‌‌نگرند .در صورت تک تکشان کهولت موج میزند.مرد سیاه پوش این بار جمله خود را بلند تر می‌گوید.
جواد موسوی خوزستانی
در قسمت اول این مقاله با عنوان «الاهیات معطوف به قدرت و کنترل زنان»* به نخستین مؤلفه‌‌ی تفاوت در نگرش الاهیون و فمینیست‌‌ها (تفاوت در فرض‌‌‌های هستی‌‌‌شناسانه‌‌‌ی تفکر)نسبت به مقوله «تن» اشاره شد. در ادامه، به مؤلفه‌‌ها و فرضیه‌‌های دیگری در این زمینه پرداخته شده است:

منصوره شجاعی
مادر مهراوه نگران زندگی و امنیت روانی دخترش و دختران دیگرست. پس، جسم نحیف خود را در چهاردیواری زندان به داو می گذارد تا که قدرت و استحکام این سنگر در اختیار را در مقابله با هجوم بی عدالتی یک بار دیگر محک زند.

عاطفه گرگین
در این روزها سر و صدای جنگ طلبی و جنگ طلبان آسایش فکری انسان های آرام و صلح خواه را بهم ریخته و دوباره طبل حلبی و بی ریخت جنگ، هیاهوی بسیاری برای نابودی و کشتار و درد و رنج انسان براه انداخته و بیش از گذشته مردمان صلح خواه ایران مورد خشونت لفظی و تهدید به حمله نظامی قرار گرفته اند. به همین روی این بار در برابر هیاهو های جنگ طلبان جنب جوش تازه ای میان ایرانیان صلح خواه و میهن دوست بوجود آمده است که از نمونه های آن می توانم از «کارزار صلح و آزادی»نام ببرم که...
طاهره بارئی
طنز مینو مرتاضی متوجه آدم هایی ست که خرماخوردگانی هستند که منع خرما می کنند، کسانی که به نفع عدل و انصاف موضع نمی گیرند، حرف حقیقت به دلشان نمی نشید، آنها که به وفاداری ِ وفاداران ارج نمی نهند و آنها که ماشینشان را از دستشان بگیری تنها یک آدم اسیر احساسات، شتابزده و ناتوان از عمل سنجیده و از روی عقل از آنان باقی می ماند.

سعیده بن طریف
اگر بخواهیم به قوانین تبعیض آمیز موجود بین زن و مرد، در نظام جمهوری اسلامی استناد کنیم ؛ ازآنجایی که این شرایط برهردوی آنها ؛ زنان مناطق مرکزی و زنان عرب اهوازی ؛ به صورت تقریبا یکسان ؛ چراکه زنان غیر فارس از نظر قانونی مورد ظلم بیشتری قرار گرفته اند ؛ حاکم است پس این دلیل رد میشود و اگر بخواهیم که مشکل را فقط درعادات و تقالید ملی -قومی – قبیله ای موجود در فرهنگ مردم عرب اهواز جستجو کنیم با مشاهده موقعیت اجتماعی زنان در کشورهای همسایه مثلا به مقام قضاوت رسیدن زن در بحرین...
نیره انصاری
هرچند که به تحقیق مشخص نیست که طلاق از چه زمانی معمول گردیده،ولی به تقریب می توان پیدایش آن را با انحطاط نظام هرج ومرج جنسی مرتبط دانست.
مارگارت میچرلی
مارگارت میچرلیش، استاد روانکاوی و پزشک روان درمانی در انستیتوی زیگموند فروید در فرانکفورت، در دانمارک در خانواده ای تحصیل کرده متولد شد. پدرش پزشک دانمارکی، مادرش آلمانی و مدیر دبستان بود. او در دانشکده فلنس بورگ، مونیخ و هایدلبرگ، پزشکی تحصیل کرد. سپس در لندن که در آن موقع کانون پژوهش های روانکاوی بود تحصیل کرد و به آلمان بازگشت. در سال ۱۹۵۱ با شوهرش آلکساندر میچرلیش (روانکاو و ژونالیست)‌ در کلینیک بیماران روان ـ تنی هایدلبرگ مشغول به کار شدند.
فرهاد داودی
این ویدای حاجبی هم از نادره های روزگار ما، این روزگار عسرت، است. یکی از چند تن، که جنبه های گوناگون زندگی را به دست خود سوده تا دگری برایش تعریف نکند. گاهی، در دوره کردن‌های مکرر این هزار و یک شب مبارزه و درگیری، با خود می‌اندیشم که این همه را در خواب هم نمی‌توان دید و رؤیا نیز گنجایش این همه ماجرا ندارد! آنچه این شیرآهنکوه زن از سر گذرانده آنچنان رنگارنگی از افراد، ماجراها، رویدادها و عقاید را پیش روی خواننده زندگی نامه اش می‌گذارد که در انتها یک حسرت برای همچو منی باقی می گذارد
فرنگیس حبیبی
آن زمان، حدود سال 1969، من دانشجوی جوانی بودم. تازه وارد کنفدراسیون شده بودم و تصویری که از ویدا حاجبی تبریزی داشتم ساختۀ شنیده هایم بود که همراه با آهنگی مالامال از تحسین به گوشم می نشست: ویدا زنی بود که به کوبا رفته بود، چه گوارا را دیده بود و با محافل انقلابی آمریکای لاتین در ارتباط بود. همین کافی بود که من او را در قامت زنی بلند، با اورکتی پارتیزانی مجسم کنم که در پناه صخره های کوه دماوند در حال تدارک انقلاب است.

فهیمه فرسایی
با این‌حال من هم علاقه داشتم، هر چه زودتر به زندان قصر منتقل شوم: از آن‌جا که پس از سه ماه حبس انفرادی و گذران یک ماه در بند عمومی هم‌چنان بلاتکلیف بودم، هر ازگاهی که حوصله‌ام سر می‌رفت، در می‌زدم و وقتی بالاخره خانم حسینی، (نگهبان بند) لطف می‌کرد و گذرش به سلول عمومی ما می‌افتاد از او می‌خواستم از رییس زندان یا بازجوها برای من وقت بگیرد تا بپرسم چه سرنوشتی برای من رقم زده‌اند.

منصوره شجاعی
هشتم مارس سال 2005، روزی که قرار بود جایزه تندیس صدیقه دولت آبادی از طرف کتابخانه زنان به ویدا حاجبی نویسنده کتاب داد بیداد اهدا شود، حال وهوای دیگری بر فضای مراسم حاکم بود. انگار همه گوش تیز کرده بودند تا که از پنجره ای نیمه باز بخش هایی از تاریخی ناگفته با صدای ویدا حاجبی به گوش شان رسد.

سال 1389 هنگامی که خبر انتشار کتاب «یادها» نگارش ویدا حاجبی تبریزی، از آن سوی آب ها به گوش مان رسید، قصد کردیم تا به پاس صداقت این زن ایرانی که با عبور از دالان دود و آتش و خون و اسلحه، به طرز شگفت انگیزی به نقد این شیوه ی خشونت بار نشسته ـ تا بلکه نسل ما را با پیامدهای زیانبار ناشی از اندیشۀ قهر انقلابی و خشونت های سیاسی، آشنا سازد ـ ویژه نامه ای در مدرسه قمینیستی منتشر کنیم. اما زمانی که کتاب ویدا حاجبی منتشر شد، ما نسل کنونی جنبش زنان در حرکت جوشان و متلاطم آن زمان...
آزاده دواچی
سیاست «کنترل جمعیت» یکی از سیاست های اصلی دولت ها برای نگاه داشتن جمعیت کشور و کاهش میزان زاد و ولد است. مسلما آن چه که باید در این سیاست ها در نظر گرفته شود توافق طرفین برای کنترل زاد و ولد در خانواده است. چرا که به والدین اجازه می دهد تا فاصله تولد میان فرزندان خود را تنطیم کنند و از سوی دیگر با کاهش مرگ و میر نوزادان و مادر به بالا رفتن بهداشت خانواده نیز یاری می رساند. همچنین سیاست کنترل جمعیت در سطح خانواده ها به صورت خاص و در سطح اجتماع به صورت عام موجب بالا رفتن کیفیت آموزش، و ارتقای کیفی
لیلا موری
بسیاری از کسانی که روز اول مهر امسال به مدرسه رفتند، ۱۶ سال بعد از انقلاب به دنیا آمدند و نه تنها دوره گفتمانهای انقلابی را لمس نکردند بلکه حتی از جنگ ۸ ساله ایران- عراق هم خاطره ای ندارند. دو اتفاق بسیار مهم- اگر نه مهمترینها- در تاریخ معاصر ایران که بخش بزرگی از ایدئولوژی نظام حاکم بر پای آن بنا گذاره شده است. گرچه این «بی تجربگی» از عوارض و نتایجی که این انقلاب و آن جنگ و آرمانهایش بر روی این نسل گذارده چیزی کم نکرده است
منصوره موسوی
نصیحت پشت نصیحت بود که به گوششان خوانده می شد: «برو به خانه ات و برای سلامتی اش دعا کن، قسمت هرچه باشد همان می شود اگر قسمت به مردن باشد در خانه هم مرگ سراغ آدم می آید»، «به پسرت افتخار کن که شیر حلال خورده است و قدم در چنین راهی گذاشته اگر الان معتاد و ولگرد بود و اثری ازش نبود چه می کردی؟»، «اگر او به افتخار شهادت نائل شود در روز قیامت دست تو را خواهد گرفت و تو را نزد اولیاء شفاعت خواهد کرد»، و...

غزال مرادی
جايگاه زنان در هر جامعه اي، نشان از نگاه و تقابل ميان سنت و مدرنيته است. زنان در ايران با اينكه چه قبل و چه بعد از انقلاب سعي در بازتعريف خود داشته اند اما نگاه حاكميت به آنها همان نگاه جنس دومي است. و به نوعی نگاه کالای جنسی دیدن را به زناني كه به هر دليل همسرانشان را از دست داده اند، تداعی می کند.

اشرف علیخانی (ستاره از تهران)
به نام عشق . به نام آزادی
هشتم مارچ بود، چهارشنبه هفدهم اسفند 90 . روز جهانی زن.
آمنه کرمی
این روزها که خطر جنگ و حمله نظامی به ایران را از این طرف و آن طرف می شنویم و دلهره می گیریم؛ خرید کردن مایحتاج روزمره مان با ترس و دلهره همراه شده که الان اگر خرید نکنیم دو روز دیگر گران می شود. مرتب باید مواظب پول مان باشیم که ارزش اش حداقل مانند دیروز باشد؛ فکر می کنیم اگر یک قران دوزارمان را دلار کنیم بهتر است یا سکه طلا بخریم و آخرش هم فکر می کنیم بی خیال اش چون نمی دانیم واقعا قمیت اش می رود بالا یا ممکن است توطئه باشد و قیمت ها برود پایین همین پس انداز ناچیز هم بر باد برود
افشان خلج بیگی
در روزهای گذشته در خبرها داشتیم که در سوئیس، قانون ممنوعیت دخانیات در اماکن عمومی به رای گذاشته شده است. رای گیری به این دلیل پیشنهاد شده بود که قانون ممنوعیت دخانیات مورد اعتراض بسیاری از مردم قرار گرفته بود و این قانون عملا نمی توانست به اجرا درآید. مدتی است که در کشور سوئیس بین مخالفین ممنوعیت دخانیات که این قانون را مغایر با آزادی های فردی می دانند، با موافقان آن، بحث و چالش به شدت بالا گرفته است تا از میانه این گفتگوی همگانی بتوانند به وجدان جمعی مورد پذیرش عموم مردم دست یابند
لیزا سروش
دو هفته پیش، صابره دختر 15 ساله افغانستانی، در ولسوالی جاغوری در یکی از محاکم صحرایی که توسط ملاهای طالبانی برگزار می شود، شلاق زده شد و مردی که متهم به ارتباط با این دختر بود با پرداخت ۸۰ هزار افغانی آزاد گردید. خواهر این دختر در رابطه با این که چه کسانی دستور شلاق زدن را صادر کرده اند، گفته است: «دستور ملاهای منطقه بوده و گفته ما شرعی فیصله کرده ایم که باید دختر صد شلاق زده شود، بچه قسم بخورد و 80 هزار افغانی بپردازد.» در اعتراض به چنین احکامی...
مینو مرتاضی لنگرودی
بار سنگین ام را به دوش گرفتم و عرض خیابان را رد کردم و به محض اینکه وارد پیاده رو شدم و ایستادم تا نفسی تازه کنم دیدم زن میانسالی که مثل من قصد رد شدن از عرض خیابان را داشت با ماشین تصادف کرد و افتاد روی کاپوت ماشین و بعد غلطید و افتاد کف خیابان و کفش هایش پرت شدند توی پیاده رو و کیفش هم چند متر بالاتر افتاد. کفش ها و کیف را برداشتم و سراسیمه به طرف زن که به نظر می رسید بیهوش شده دویدم. از بطری پلاستیکی که نمیدانم چه کسی بطرفم دراز کرده بود کمی آب به حلق زن ریختم. چشمانش را باز کرد...
فهیمه تفسیری
جدایی فیزیکی از ظالم و مستکبر، گاهی به جابه جایی ظالم ها می انجامد و نه لزوما از بین رفتن ظلم. امروزه بسیاری از مردمان ایران ممکن است به این نتیجه رسیده باشند که جوامع مختلف منجمله جامعه ایران ناچارند که بخشی از نابرابری ها و تبعیض های بین المللی و استکباری را بپذیرا باشند ولی با مشارکت در جامعه جهانی [و نه جداسری از آن] بطور تدریجی این نابرابری ها را با مکانیزم های موجود بین المللی تعدیل کنند.

از زمانی که در ایران، مکتبخانه‌ها جای خود را به مدارس دادند و روحانیون که گردانندگان این مراکز بودند یکی از پایگاه­های مهم خود را از دست رفته دیدند و روشنفکرانی در هیئت آموزگار جانشین‌شان شدند، نزاع تاریخی حوزه‌های علمیه با مدرنیسم و دانشگاه به مثابه­ی نهادی مدرن آغاز شد.
ر. و. کنل
بحث و توافق درباره این که تعریف مردانگی باید تغییر کند هنوز به نتیجه نرسیده است. عدم توافق در این مورد نه تنها به دلیل حضور فعال بحث‌‌هایی است که به طور کل مخالف اصلاح مردانگی هستند بلکه عمدتاَ به خاطر وجود این باور تقریباَ عمومی است که مردان اصولا نمی توانند تغییر کنند و برای همین حتی تلاش برای تغییر مردان، بیهوده و چه بسا خطرناک است! فرهنگ عمومی فرض را بر این می گذارد که یک مردانگی تثبیت شده و حقیقی در سطح و بطن زندگی روزمره وجود دارد.
طاهره بارئی
گویی ترس فلج کننده که جائی برای جلو رفتن در جاده رشد برای آدمها باقی نگذاشته بود، تنها مکانیزم دفاعی را در عقبگرد پیدا کرده بود. عقبگردی که چون دیگر متناسب با وضع و حال موجود نبود، حالتی مضحک و رکیک پیدا میکرد. انگار مرد پنجاه ساله ای لباس بچه های سه ساله را به تن کند و پستانک به دهان راه برود.