★★★ ای رنجبر ★★★
تا به کی جان کندن اندر آفتاب ای رنجبر؟
ريختن از بهر نان از چهره آب ای رنجبر؟
زين همه خواری که بينی زآفتاب و خاک و باد
چيست مزدت جز نکوهش یا عتاب ای رنجبر؟
از حقوق پایمال خويشتن کن پرسشی
چند می ترسی ز هر خان و جناب ای رنجبر؟
جمله آنان را که چون زالو مکندت خون بريز
و اندر آن خون دست و پائی کن خضاب ای رنجبر
ديو آز و خودپرستی را بگير و حبس کن
تا شود چهر حقيقت بی حجاب ای رنجبر
حاکم شرعی که بهر رشوه فتوِی می دهد
کی دهد عرض فقيران را جواب ای رنجبر؟
آن که خود را پاک می داند ز هر آلودگی
می کند مردارخواری چون غراب ای رنجبر
گر که اطفال تو بی شامند شب ها باک نيست
خواجه تيهو می کند هر شب کباب ای رنجبر
گر چراغت را نبخشيدست گردون روشنی
غم مخور می تابد امشب ماهتاب ای رنجبر
در خور دانش اميرانند و فرزندانشان
تو چه خواهی فهم کردن از کتاب ای رنجبر؟
مردم آنانند کز حکم و سياست آگهند
کارگر کارش غم است و اضطراب ای رنجبر
هر که پوشد جامه نيکو بزرگ و لايق اوست
رو، تو صدها وصله داری بر ثياب ای رنجبر
جامه ات شوخ است و رويت تيره رنگ از گرد و خاک
از تو می بايست کردن اجتناب ای رنجبر
هر چه بنويسند حکام اندر اين محضر رواست
کس نخواهد خواستن زيشان حساب ای رنجبر
★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید