Skip to main content

● ادبیات

علی مصلح
تولید سریالی به نام «ترور» در صداوسیمای جمهوری اسلامی درباره قاسم سلیمانی هرچند اولین گام در ساخت اثری نمایشی درباره فرمانده مقتول سپاه قدس به شمار می‌رود، می‌توان آن را ادامه روندی تلقی کرد که تلویزیون طی چند دهه در زمینه پروپاگاندا و ارائه روایت خاص حکومتی از رخدادهای سیاسی، امنیتی و تاریخی در قالب داستانی انجام داده است.
هادی خرسندی
به نظر من بعید است که حمزه عبدالمطلب عموی پیامبر اسلام در مکزیک به دنیا آمده باشد، آنهم در ۱۹۱۵ میلادی. کما اینکه آنتونی کوئین هم در عربستان به دنیا نیامده! اما این چیزها مهم نیست. وقتی قرار بر عزاداری باشد، هر یوم، عاشورا و هر آنتونی کوئین، حمزه است!
اصغر نصرتی (چهره)
رسم بر این بود و هست که به وقت برپایی جشن روز جهانی تاتر در کلن، نگارنده همراه گزارشی نوشتاری یا تصویری هم از فعالیتهای تاتری و رخدادهای مهم به مراسم ارائه می‌داد تا حاضرین از کم و کیف تاتر در بازه‌ی زمانی پیش از جشن واقف شوند و شاید هم برای شماری اهل تحقیق مورد بهره‌گیری قرار گیرد. متاسفانه گرفتاری‌های نگارنده سبب شد درج این گزارش تا به امروز به تعویق افتاد. اما شایسته دانستم پیش از آنکه شرح چشن روز جهانی تاتر در ۲۶ و ۲۷ مارس ۲۰۲
راشل زرگریان
او با خوشحالی زیپ کوله پشتی را گشود. یک جفت دستکش و یک حوله ویک دسته کلید پراکنده داخل آن بود. اما او فقط در جستجوی کیف پول بود که وجود نداشت.
ابوالفضل محققی
نسیمی خنک از لابلای درختان خانه همسایه عبور میکند.به شوخ چشمی یک کودک بازی گوش. گوشه پرده توری را بلند می کند در فضامی چرخاند آرام بصورتم می کشد . می خندم.اطاق درعطری که نمی دانم نسیم از کدام باغ با خود آورده غوطه می خورد .آفتاب با نیزه های طلائی خود آرام ازپشت بلند ترین قله کوه های روبرویم سر می کشد . بالا می آید چادر نقره ای شده آسمان شب را برمی دارد می خندد.
آ. ائلیار
برخلاف نظر بعضی ها، آنها زبانهای " تک افتاده و بی ارتباط با همدیگر" نبوده اند. بلکه با تمام دوری و نزدیکی ها، هم ریشه و هم خانواده بوده اند. زبان ترکی با همه این زبانها رابطه دارد و متعلق به این خانواده است. خانواده زبانهای اتصالی باستانی...
طاهره بارئی
بالابردن تمدّن روی قاطر برگردنه ها
گردنه هائی که کوروش قرنها پیش ازین سدّ ساخت و راه کشید
و گذاشت رفت چیزی نخواست
امروز بدهکارِ ِ همه
بابت اسم مان، محل و تاریخ تولّد مان
بودنمان، فهمیدنمان، نواختن نای و نوای مان
م. پوریا
بابک فرار کرد. تابستان آن سال، گرمای وحشتناکی داشت. با تمام قوا میدوید. ترس تمام وجودش را گرفته و دیگر نیرویی برایش باقی نمانده بود. کلافه شده بود و میخواست فریاد بزند که " من نبودم. بخدا کارمن نبود" باید به دنبال جایی می گشت تا خو را پنهان کند. در چند قدمی اش، درِ یک خانه نیمه باز بود. بابک خودش را به داخل خانه پرت کرد. در این خانه دختری با چشم های آبی را می بیند و صد دل عاشقش میشود. به او دروغ میگوید. می گوید پاسدارها در تعقیبش بودند.
مرد به ماشین روبروئی رجوع کرد که دست کمک به راننده آن که نیز یک زن بود دراز کند اما
ناگهان نگاه مرد به روی چهره زن منجمد شد. او همان زن مرموز بود.
آ. ائلیار
دراین نوشته میکوشیم در حالی که نگاه مختصری به خود زبان هوری می افکنیم، در همان حال رابطۀ هوری با ترکی را نیز مورد کندوکاو قرار دهیم...
محمد بینش (م ــ زیبا روز)
فردا چونسل ِ نو به مزارها بگذرد
بر خاک ِ وی نهد گل و بر تو تفو گرفت
شمی صلواتی
سینه صاف مرمری اش٬ سفره مهربانى ها بود، و گردنی بلورین داشت. به چشمهاش خیره شدم و سیر نگاهش کردم؛ پاهایش شباهت زیادی به اسب تازی داشت که در تاختن رقص زیبائی را نمایان می کرد. با تمام این توصیفات، دلگیر بود و غمى پنهان بر چهره زیبایش سایه افکنده بود
گلناز غبرایی
رمان «او از ماریوپل آمده بود» برایم دریچه ای بود به زندگی این شهر و مردمانش در طی صد سال گذشته. نویسنده‌ی کتاب دختر یک زن اوکراینی است که به اجبار برای کار به آلمان منتقل شده است. ناتاشا نویسنده ی کتاب متولد سال ۱۹۴۵است و بعد از جنگ همراه خانواده اش همانجا ماندگار شده و وقتی ده ساله بوده مادرش دست به خودکشی زده است.
محسن کردی
قانون و سیاستمداران و بخش بزرگی از مردمان با نگاهی منفی نسبت به کنترل دولتی زندگی انسان ها، چگونه راه را برای انسان های تبهکار باز میگذارند تا زندگی ما انسان های خوب تبدیل به جهنم شود. این روزها به دلیل نبود چشمان مراقب برادر بزرگ زندگی ما انسانها دچار نا امنی بزرگی شده است و نمیتوانیم از عمر و زندگی مان لذت ببریم. جورج اورول با نگاه به نظام های توتالیتر از جمله کمونیسم استالینیستی و دفاع از آزادی های فردی در رمان 1984 آورده. جورج اورول اشتباه میکند.
طاهره بارئی
روی آینه ای که مرا به جهان می تابد

یک خط روشن

علف های تاریک را با وسواس وجین میکند
حضور در بخش مسابقه جشنواره کن برای هر سینماگری افتخاری بزرگ محسوب می‌شود؛ اما برای زر امیرابراهیمی، بازیگر ایرانی، حضور با «عنکبوت مقدس»، ساخته علی عباسی، روی فرش قرمز کن چیزی بیش از افتخاری شخصی بود. بسیاری در ایران عروج او را پس از آنکه با تنگ‌نظری حکومت سرکوبگر ایران مجبور به خروج از کشور شد، مایه الهام دانستند.
همانطور که پیش‌بینی می‌شد حضور دو فیلم از کارگردانان ایرانی در هفتاد و پنجمین دوره جشنواره فیلم کن خبرساز شد و همزمانی نمایش این دو فیلم با اعتراض‌های مردمی به گرانی کالاها و فرو ریختن ساختمان متروپل در آبادان حساسیت‌ها به حضور جمعی از سینماگران ساکن داخل و خارج ایران در این جشنواره را برای رسانه‌ها و کاربران ایرانی شبکه‌های اجتماعی بیشتر هم کرد.
در فیلم «عنکبوت مقدس»، زنان بدن دارند و با روسری نمی‌خوابند؛ این توصیف کارگردان فیلمی است که بازیگرانش روی فرش قرمز جشنواره‌ی کن قدم گذاشتند. این فیلم روایتی است از داستان قتل‌های زنجیره‌ای سعید حنایی در مشهد. حنایی، اواخر دهه‌ی ۷۰، ۱۶ زن کارگر جنسی را به‌قصد آن‌چه او پاکسازی جامعه می‌نامید، به قتل رساند. در این فیلم زهرا امیرابراهیمی نقش روزنامه‌نگار زنی را بازی می‌کند که برای پیگیری قتل‌ها به مشهد می‌رود و با همکارش تلاش می‌کنند کم‌کاری نهادهای انتظامی و قضایی برای دستگیری هرچه سریع‌تر
گلناز غبرایی
در هفته های اخیر دو کتاب از دو نویسنده ی ایرانی خواندم، دو زن که هر دو مربوط به نسل بعد از من می شوند؛ یکی شان از ایران و دیگری از سوئد در مورد موضوعی نوشتند که مدت هاست توجه مرا هم به خود جلب کرده؛ پیری و بیماری و برخورد ما با آن. ما به عنوان خود بیمار، فرزند و همسر بیمار و پرستارش.
«قرار ما این نبود‌» ناهید طباطبایی داستان پدری است که بعد از بازنشستگی از استادی دانشگاه دچار آلزایمر می‌شود. اول زیاد به نظر جدی نمی آید ولی بیماری به سرعت پیشرفت می کند
▫️عثمانِ‌سُنّی، ازسال۱۳۶۲، در کنار مجتبی‌ کاشانیِ‌ شیعه و نیکول‌ فریدنیِ‌ مسیحی، سنگ‌بنایِ‌ جامعه‌یاوری را نهادند. خیریّه‌ای که برای بچّه‌های مناطقِ‌ محروم‌ِ جنوب‌ خراسان، مدرسه می‌ساخت.
منوچهر برومند (م. ب. سها)
جشن آب پاشان ِ عبّاسی چو بود
بر سپاهانی‌ درِ شادی گشود
عثمان محمدپرست، استاد برجسته دوتار و موسیقی مقامی خراسان، امروز در بیمارستانی در شهر خواف در استان خراسان رضوی درگذشت.شمس‌الله پونه، برادرزاده عثمان محمدپرست در گفت‌وگو با ایسنا با تایید خبر درگذشت او گفت: "حال ایشان از دو شب پیش رو به وخامت گذاشت و در بیمارستان خواف بستری شدند. صبح امروز ایشان در همین بیمارستان فوت کردند". عثمان محمدپرست متولد سال ۱۳۰۷ در شهر خواف بود و به خاطر نوازندگی دوتار و اجرای ترانه‌های محلی شهرت داشت. او به "عثمان خوافی" هم معروف بود.
علی اصغر ارجی
نتیجه این‌که فردوسی درک دقیق و درستی از چگونگی دریافت و فهم مردم از روایت و تصویر داشت. موضوعی که در نظریه‌های مدرن اهمیت بسیار دارد و آن را منشا خلق و طرح‌واره‌های بی‌شمار می‌دانند. طرفه این‌که متقدمان و متاخران ادب فارسی توجه‌ایی به آن نداشته و ندارند.
آری از فردوسی تا کنون راه درازی آمده ایم اما هنوز در ملغمه ابتکار، تصنع و خلاقیت و تقلید گرفتاریم و به عظمت فردوسی پی نبرده‌ایم!!!
این نمایش پیش از این سال ۹۸ و پیش از دوران کرونا به مدت ۲۸ شب در قم اجرا شده است. بعد از فروکش کردن کرونا و از آنجاکه آقای کوشک‌جلالی، کارگردان این نمایش که مقیم آلمان است، بار دیگر به ایران آمد، فکر کردیم از حضور ایشان استفاده کنیم و بار دیگر نمایش را روی صحنه بیاوریم. به همین دلیل اردیبهشت ماه بار دیگر نمایش بازبینی شد و ۴ مورد اصلاحیه از سوی شورای نظارت و ارزشیابی قم اعلام شد که آنها را انجام دادیم و شورا هم مجوز اجرای این نمایش را صادر کرد.
مراد قلی‌پور
با این که دیگر نمی توان انتظار داشت که شعر چیزی را تغییر دهد و دیگر به قول مونتالبان زمان "گوروی " شعری گذشته است اما یک مساله ای وجود دارد که قابل انکار نیست آن این که شعر دست کم "موضع آدم ها"را ثبت و ضبط می کند و این مورد کوچکی نیست.

برخی نوشتار ها با تاثیرشان بر مردم ،جامعه و حکومت در روند تغییر سهم بسزا و شایسته ای ایفا می کنند.
ظهرهای داغ تابستان خواب به چشمان ما بچه ها نمی رفت بی صبرانه منتظر بودیم آقا و ننه مشدی به خواب بروند بعد پاورچین پاورچین خود را به حیاط برسانیم و در حوض آب بازی کنیم ، پسر خاله گفت: « ننه مشدی جن است » با اطمینان منکر شدم، ننه که خروپفش اتاق را پر کرده بود به محض برخاستن ما ، صدا زد کجا؟؟؟
دراین گفت و گوی دو ساعته، برای اولین بار گوگوش ناگفته‌هایی از زندگی شخصی خود را در مقابل دوربین و برای هما سرشار بازگو می‌کند. او از عشق، سرخوردگی‌ها، پشیمانی‌ها، شادی‌ها و تجربیات خود نه تنها به عنوان یک سوپراستار، بلکه به عنوان یک زن، مادر و همسر در طول سال‌ها می‌گوید. از دوران کودکی تا سالهای در اوج، از زندان جمهوری اسلامی تا بزرگترین صحنه‌های جهان
امیر ممبینی
وقتی با موهای سپیدت در آنسوی مرز هفتاد رو به روبوت ها از رعایت انسان حرف میزدی، وقتی گوشهای فلزی آهنگ هزار رنگ موسیقی و صدای تو را نمی شنیدند و نمیخواستند بشنوند؛ دلم گرفت. گفتم که یادت کنم اینجا به خاطر تو ، و به خاطر خودم، که وقتی نخستین بار موسیقی ات را شنیدم گفتم، این دیگر آغازی نوین است فراتر از دوازده سلول اسارتگر موسیقی قجری. و همراه من گفت:
در این قسمت از پنجره، از نمایشگاه جهانی عکاسی سونی بازدید می‌کنیم، به بهانه‌ی روز جهانی جَز، به تاثیرات این موسیقی در دنیا نگاهی داریم و« ۲۴ آوریل» اثری از آرین کشیشی را می‌شنویم
آصف فکرت در هفتاد و شش سالگی در کانادا از دنیا رفت، او نویسنده، پژوهشگر و نسخه شناس، مترجم و شاعر بود. او درسال ۱۳۲۵ خورشیدی در هرات در غرب افغانستان به دنیا آمد و دوره دبیرستان را در لیسه سلطان غیاث‌الدین غوری شهر هرات به پایان رسانید. آقای فکرت در رشته ادبیات فارسی از دانشگاه کابل فارغ شده بود و سپس در مقطع کارشناسی ارشد در رشته روزنامه‌نگاری در هند تحصیل کرده بود.
م. روان‌شید
این‌که چه قضاوت کنید به من هیچ ربطی پیدا نمی‌کند، اگرچه قضاوت نه، که برداشت و نتیجه‌گیری، یا تعبیر و تفسیرِ شما می‌تواند در بازتابِ ذهنیِ من تاثیرگذار باشد، اما در این دیالوگِ یک‌نفره، «من» با «من» است که دوسوی میز نشسته‌ایم و شما شنوندگانِ خواسته یا نا‌خواسته‌ای خواهید بود که به ناچار در انتها به قضاوت خواهید نشست، قضاوتی که مهم است اما نه برای من.
یک نوع نگاه دوستانه و نقادانه به انسانها داشتن، که من آن را لطف خفی تعبیر می‌کنم. یعنی در عین اینکه من تو را دوست دارم، پرخاش هم به تو می‌کنم، اصلاً از این جهت که تو را دوست دارم به تو پرخاش می‌کنم، همان که من گاهی از آن به خشونت عشق تعبیر کرده‌ام. آدم به جهت عشقی که به معشوق دارد خیلی وقت‌ها نسبت به معشوق خودش خشونت می‌ورزد. چرا؟
در واقع سقوط افغانستان به دست طالبان، نوعی شوک فرهنگی نیز می‌تواند تلقی شود؛ زیرا با سقوط نظم سیاسی مبتنی بر ارزش‌های لیبرال، جامعه فرهنگی دچار سرگردانی عظیمی گشت و با شتاب هولناک به نظمی پرتاب شد که با همه این ارزش‌ها بیگانه است و حتا سر ستیز دارد.
محمد بینش (م ــ زیبا روز)
اکنون با کمال صراحت و از روی صدق و صفا ،منصفانه اعلام می کنم که هنوز در اول قدم فرو مانده و به سِرّی از اسرار ِ کلام ِ مولانا نرسیده ام و درین مکتب آن نوآموز را مانم ، که در شناخت ِ حروف الفبا