Skip to main content

مقاله آقاى داريوش برادرى در

مقاله آقاى داريوش برادرى در
Anonymous

مقاله آقاى داريوش برادرى در ايران گلوبال (http://iranglobal.info/node/17328 )؍ انعکاس تمام کمى و کاستى هاى روشنفکرى و انقلابى همه ماهايى هست که در محيط تقليد از مرجع؍ پرورش يافته ايم؍ حتى اگر دگرگونيها و دگرانديشى هايى که جهت رشد و ارتقاء کشور و مردم ما باشد و با افکار روشنفکرى اکتسابى ما از مراجع تقليد هم جهت نباشد؍ مهر تکفير به آن ميزنيم و دوباره به روشنفکرى اکتسابى خود از مرجع تقليد بر ميگرديم٠ موضوع مقاله آقاى برادرى گرچه در رابطه با انتقاد از سياست انتشار مطالب در ايران گلوبال هست؍ ولى موضوع جدايى طلبى؍ استقلال طلبى؍ حکومت عدم متمرکز؍ را در بر ميگيرد؍ زيرا نويسنده با شيوه اى حرفه اى به جاى تمرکز به يک سياست انتشاراتى که منطبق با اساسنامه ايران گلوبال باشد ؍ به پريشانى خود از جدايى طلبى؍ حفظ تماميت ارضى؍ استقلال طلبى؍ از دست دادن قدرت انحصارى خود؍ و عدم انتشار مطالبى از اين دست

ن گلوبال به افکار تبعيض ؍ قدرت و انحصارطلبى هموطنان انحصار طلب مرکز گرا حتى در خارج از ايران گريز ميزند و خود را مستحق اين قدرت و انحصار در خارج از ايران هم ميداند؍ شايد به اين دليل که اين سايت و يا سايتهاى ديگر به زبان فارسى مطلب منتشر ميکنند و يا اين مطالب در باره ايران هستند٠ حتى چشم ديدن وسعت ديد ايران گلوبال را ندارد٠
علت اصلى همه مخالفتها با بحثهايى که واقعيت عينى جامعه ما هستند؍ را بايد در محيطى جستجو کرد که ما بزرگ شده ايم؍ به عنوان مثال؍ تقسيم کشوريى ايران به استانها؍ بر اساس خطوط اتنيکى و قومى؍ جمعيت و وسعت استان 80 سال پيش انجام گرفته است؍ اما روشنفکران انحصار طلب و برترى طلب ما؍ مخالف يک دولت فدرال بر اساس همين تقسيمات فعلى هم هستند؍ فقط به اين دليل که کلمه فدراليزم و دولت عدم متمرکز و تقسيم قدرت سياسى و اقتصادى را در بر ميگيرد؍ نظام فدراتيو؍ در 237 سال اخير موفقيت خود را ثابت کرده است؍ و در ايالات متحده امريکا که موفق ترين دولتهاى فدرال هست؍ با وجود داشتن اقوام مختلف ؍ در واقع از سراسر جهان از جمله ايران ؍ در بدو تأسيس بر اساس خطوط قومى تقسيم شده بود؍ هيچ گونه جدايى طلبى و استقلالى اتفاق نيافتاد؍ و بر خلاف اعتقاد روشنفکران قدرت طلب و برترى طلب مرکز گراى ما؍ از 13 ايالت به 50 ايالت و 5 منطقه تحت الحمايه افزايش يافت؍ اگر تاريخ امريکا را مطالعه کنيم؍ در خواههيم يافت که ايالات ماساچوست؍ نيو يورک؍ مين؍ نيوهمشاير؍ انگلو-ساکسون بودند؍ پنسيلوانيا آلمانى؍ ميونو سوتا و ويسکانسين اسکانديناوى؍ فرانسوى؍ لويزيانا فرانسوى؍ تکزاس؍ کالورادو؍ نيومکزيکو؍ اريزونا؍ کاليفورنيا اسپانيايى تبار بودند؍ اما در حال حاضر؍ هيچ نشانى ا ز مرزهاى قومى ديده نميشود٠ دليل آن تمرکز بر حقوق شهروندى؍ برابرى؍ عدم تبعيض از هر نوع است٠
در هند دقيقأ همين تقسيمات قومى وجود دارد؍ در پاکستان رنگ و رو باخته فدرال؍ ايالتهاى آن بر اساس مرزهاى قومى؍ تفکيک شده؍ ولى هيچگونه جدايى طلبى اتفاق نيفتاده است٠ خيلى از ايالتهاى قومى هند؍ به ميل خود به اتحاديه فدراتيو هند پيوستند٠
روشنفکران انحصار و قدرت طلب مرکز گراى ما؍ با دموکراسى مخالفتى ندارند؍ چون ميدانند که دموکراسى حکومت اکثريت بر اقليت و اعمال استبداد اکثريت بر اقليت است؍ و خوب ميدانند که برقرارى دموکراسى در ايران؍ معادله را براى به انحصار در آوردن قدرت و اعمال تبعيض و استبداد بر اقليتهاى قومى؍ و دينى؍ را عوض نميکند٠ ولى وقتى که صحبت از جمهورى مشروطه شود که جهت مخالف دموکراسى است؍ و يا صحبت از دموکراسى مشروط؍ که همان جمهورى مشروطه هست؍ به اين معنى که اول حقوق اقليتها تضمين شود که هيچ اکثريتى حق تعرض به حقوق اقليت را ندارد؍ و هيچ قانون اساسى دموکراتيکى حق تعرض و تضييق حقوق اقليتها را ندارد؍ گوش هايشان تيز ميشوند٠
اين برترى طلبى روشنفکران ما از فلسفه مقلد و مرجع تقليد گرفته شده است؍ مقلد هر مرجع تقليدى خودرا برتر از ديگرى ميداند؍ و خودرا نيز برتر از اديان ديگر ميدانند؍ مراجع تقليد حکومت را از آن امامان ميدانند که خداوند به امامان تفويض کرده است و خودرا نماينده امام زمان ميدانند و حکومت را از آں خود٠ حالا خداوند به چه حقى حکومت بر مردم را بدون اجازه مردم؍ به امامان تفويض کرده است؍ مهم نيست؍ مهم اين است که مرجع تقليد صاحب حکومت است و ميتواند آن را براى خود نگهدارد و يا به يک پادشاه واگذار کند؍ کما اينکه از دوره صفويان تا اندکى قبل از انقلاب اسلامى؍ فلسفه مراجع تقليد همين بوده است که حکومت را به پادشاه تفويض کرده اند؍ ولى خمينى تصميم گرفت که خود و مراجع ديگر و روحانيان حکومت کنند٠ مقلدان اين مراجع تقليد چه ملى گرا و يا ملى-مذهبى باشند؍ خودرا وارث برحق حکومت بر ايران ميدانند؍ و حتا بحث بر سر تقسيم قدرت سياسى