Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

Bebakhshid baa khat Latin minevisam
Namath khuzestaan az doran ashkaaniyaan taa doran rehash ah kaarbord dashteh...sakenin bishtar aan emrooz ghair Arab hatstand
Dar blusher o bandar Abbas o mashed soleyman niz hameh irani tabaarand
Yek jostejoo zir name khuzestaan dar google o Wikipedia koine
http://www.iranicaonline.org/articles/iran-v1-peoples-survey
Do band Akhar dar mired khuzestaan ast

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقاي كيانوش توكلي ضمن تشكر از جنابعالي و ساير همكاران شما از توضيحاتي كه براي آشنايي در سايت برايم مفيد بود متشكرم اما بنده قصد ندارم كه صرفا انشاء نويسي كنم و يا قصد داشته باشم كه هميشه در صفحات اصلي ايران گلوبال مطلب داشته باشم نه مدعي هستم نويسنده خوبي هستم ونه سواد علمي اين را دارم تنها قصدم يك ديالوگ سياسي مدني با هم فكرهاي خود و پر واضح است با مخالفين خود البته با احترام متقابل فكر كنم از اهداف اصلي تاسيس چنين سايتي هم تمرين دموكراسي و گفتمان بر اصل احترام متقابل است كه حداقل ظرفيت انتقاد شدن را داشته باشيم

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقا يا خانم مرسي بنده اين نقشه را تهيه نكرده ام احتمالا شما مضمون نوشته بنده را مطالعه نفرموديد قصد از انتشار اين نقشه كه توسط شخص يا اشخاصي منتشر مي گردد را مورد مداقعه و بحث سياسي نموده ايم و اميدوار هستم كه صاحب نظران در امر مسايل سياسي وارد شده و در اين باره اظهار نظر نمايند هر چند مي دانم آقاياني چون جمال و ايراني قطعا وارد شده و با تاريخ سازي از عصر حجر مالكيت قوم آريايي و مسلط بركل جهان هستي را به روسها ، ايرانيان و اكراد خواهند داد و بحث را به انحراف خواهند كشيد علي ايحال بسيار متشكر مي شوم كه مباحث سياسي ساير دوستان را بشنوم

نوشته شده توسط: Anonymous

از جناب آقاي جمال مستعار بسيار متشكريم كه نوشته هاي مرا كامل كرد و براي خوانندگان محترم اثبات كرد كه نظريات مارشيمون و سيماقو چقدر نژاد پرستانه بود در جمله اي از ايشان كه مي فرمايند ((((( ....در دیدار سمیتقو و مارشیمون پیشنهاد مارشیمون به‌ سمیتقو یک اتحاد از آسوری و کرد بود که‌ تمامی ایران بخصوص غرب ایران مشتمل بر تمامی مناطق ترک نشین در ایران و روسیه‌ را از وجود پان اتراک پاک کنند و اگر سمیتقو پای این اتحاد میرفت بدون شک ما امروز شاهد کچکترین جمعیت ترک زبان در کل غرب کشور کنونی ایران میبودیم بخصوص مارشیمون صراحتأ بر تصرف تبریز در مذاکره‌ی خود با سمکو اصرار داشته‌ ......))))
حالا قضاوت را به عهده خوانندگان محترم مي گذاريم

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ابرانی جنابعالی که در مورد همه مسائل خود را علامه دهرمی دانید و درب دهانتان فقط بر پاشنه ضد تورکی می چرخد: خدمتتان عرض نمایم که تاتار نام یک قوم است که حداقل با چین و ارمنی و یونان رودررویی مستقیم نداشته است! در ضمن چنگیز خان هم از قوم مغول بود و صد البته که چنگیز با اقوام تورک بیشتر دشمن بود تا با شما فارس ها! البته این مشکل شما نیست، مشکل نویسندگان تاریخ شما پان فارس ها هستند که برای تغدیه فکر جوجه پان فارس ها ناچار از جعل و تحریف هستند!
همچنین بهتر است شما ایران را رها کنید که 70 % ان غیر فارس هستند. صد البته که در آینده نیز این نام ایران باید مورد تایید همه ملیتها باشد تا قابل استفاده باشد. امیدوارم پس از رهایی از ویرانه ها ی جنگ و تحریم علیه ایران بتوان در مورد همه این مسائل هم بحث نمود!

نوشته شده توسط: Anonymous

در جریان حمله رضاشاه منحوس به منطقه ترکمن صحرا ، آن جلاد تعداد زیادی از مردم منطقه را قتل عام کرد. نویسنده بالا اسم ان را چه میگذارد؟ غیر از توحش قوم فارس!؟

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

تبریزی عزیز، 1-خوشحالم برخی دوستان در ایران گلوبال مثل شما برای « درک اندیشه ها » تلاش میکنند. 2- درست است تئوریهای چپ کلاسیک نیاز مبرم به باز بینی و تغییرات اساسی دارند. 3- برای همین « چپ دموکراتیک» از مدتها پیس پدید آمده است. و تلاشها در سراسر جهان ادامه دارد.4- من مفهم انترناسیونالیسم را از دیدگاه چپ کلاسیک توضیح داده ام. این مقوله از مفاهیم آن است. 5- اما شما به مفهوم « فراملی و جهانی» به کار برده اید و « دولت و میهن جهانی» را مطرح کرده اید. تئوری دولت جهانی وجود دارد. ولی ندیده ام که کسی آنرا « میهن و دولت انترناسیونالیستی» بنامد. اصطلاحات « دولت جهانی» « میهن جهانی» دقیق تر از « انتر ناسیونالیستی» است.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب مشهدی، با سلام و سپاس از توجه‌تان به‌ عرايض بنده‌، بنده‌ نه‌ مشکلی با زبان فارسی دارم، نه‌ با مردم پارسی‌ و يا به‌قول شما دری‌زبان و نه‌ با ايران. مشکل من با انحصاری‌کردن امکانانت و قدرت سياسی، اقتصادی، فرهنگی و غيره‌ است. از فرمايشات شما هم برداشتم اين نبود که‌ شما هم طرفدار اين تبعيضات باشيد. تأکيد ويژه‌ی من بر کردستان نه‌ از سر ناسيوناليسم، که‌ با هدف آشناکردن شما عزيزان به‌ رنج و محنت اين مردم است. رسانه‌ها دست حکومت است و امکان اطلاع‌رسانی نيست. لذا اين در درجه‌ی نخست وظيفه‌ی من است که‌ قدری شفاف و با تحکم صحبت کنم، تا هم‌ميهنانی چون شما را متوجه‌ درک و احساس و موقعيت خود سازم. اگر کنشگر حوزه‌ی حقوق زنان در مورد تبعيض بر زنان داد سخن گفت، اين بيانگر اين نيست که‌ وی تنها زنان را می‌بيند و از رنجهای ديگر مردم ايران خبر ندارد.

کردستان بطور فاحش مورد تبعيض و سرکوب قرار می‌گيرد. خواست کردستان نزديک هفت دهه‌ است خودمديريتی منطقه‌ای و شرکت در دولت مرکزی. آيا مطالبه‌ی اين حق در کشوری که‌ به‌ من نيز تعلق دارد، نارواست؟ گيريم همه‌ آن چيزی که‌ شما می‌گوئيد در ايران تحقق نيابد. آيا حق ترک تابعيت ايران را به‌ خود می‌دهيد يا نه‌؟ اگر می‌دهيد، آيا مردم کردستان هم چنين حقی دارند يا نه‌؟ اين همان حق تعيين سرنوشت است.
در ارتباط با خوزستان/عربستان بگويم که‌ چند بار از سوی همو‌طنان عرب خود مورد ملامت قرار گرفته‌ام که‌ چرا نام خوزستان را بکار می‌برم، در حاليکه‌ نام آن عربستان بوده‌ است. جدا برايم جالب است چرا بايد با خليج عربی مشکل داشته‌ باشيم، در حاليکه‌ مردم عرب‌تبار و عرب‌زبان در ايران نيز زندگی می‌کنند؟ چگونه‌ است سر يک نام دعوا راه‌ می‌اندازيم، اما بی‌حقوقی ميليونها انسان به‌ غرور ما لطمه‌ای وارد نمی‌سازد؟

در ضمن چگونه‌ است برای همه‌ی ملتهای دنيا حق تعيين سرنوشت قائليم، اما به‌ مردم و ملت خودی که‌ رسيد، اين قاعده‌ از کار می‌افتد؟ روزی يک پرفسور سوئدی گفت: اگر می‌خواهيد کردستان را بفهميد، بايد تصور کنيد که‌ سوئد به‌ چهار تکه‌ تقسيم شود، حق حاکميت ملی از هر کدام از اين چهار تکه‌ گرفته‌ شود، حتی حق خودمختاری منطقه‌ای نيز سلب شود، حتی حقوق شهروندی نيز از شما سوئديها گرفته‌ شود و به‌ شما گفته‌ شود، از امروز بايد فلان و فيصار زبان را ياد بگيريد و اگر هم اعتراض کنيد، با نيروی سرکوب من روبرو خواهيد شد، وی باز گفت: اگر می‌خواهيد بفهميد که‌ کرد چه‌ می‌کشد، تصور کنيد در يکی از اين تکه‌ها بمب شيميايی بر سرتان می‌ريزند، در بخشی "ترک کوهی‌"اتان می‌خوانند، در آن بخش رهبرانتان را پشت ميز مذاکره‌ به‌ رگبار می‌بندند و در تکه‌ی چهارمی به‌ شما می‌گويند که‌ شما حق گرفتن شناسنامه‌ و پاسپورت نداريد، چون شما مهمان هستيد و نه‌ شهروند اين کشور.

به‌ سپاس از شما
ايرانپور
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

دوستان گرامی / توجه نمائید که مقالاتی که با یک کاتاگوری از یک نویسنده منتشر می شود ؛ مقاله قبلی در همان کاتاگوری را به ارشیو می برد ؛ بعبارتی نویسندگان می توانند بهر تعداد مقاله در هفته انتشار دهند ولی توجه نمایند که مقاله قبلی از صفحه اول خارج وبه صفحه دوم منتقل می شود.ولی اگر مقالات منتشره در کاتاگوری های مختلف باشد؛ در صفحه اول می ماند. مثلا نویسندگان می توانند همزمان مقاله ای در بخش ادبیات و مقاله دیگر در بخش دیدگاهها انتشار دهند و هر دو در صفحه اول می ماند

نوشته شده توسط: Anonymous

در اینجا باید از این لیدا افشار یک سوأل کرد ارامنه‌ جنایتکارند، جلوهای آسوری جنایتکار بودند کردها جنایت کار بودند ، روسها جنایتکارند، فارسها جنایتکارند خلاصه‌ بهتر نیست نقش ترکها را نیز بیان کنید ؟ انگار اتراک پری هستند و احد الناس به‌ دست آنها کشته‌ نشده‌ در حالی که‌ تمام ارشیوهای تاریخی، فیلمهای بجا منده‌ از قدیم ، عکسهائی که‌ از آن دوران به‌ جا مندند حکایت از وحشی گری اتراک دارد که‌ از مغولستان و دیواره‌های چین سرزمینهای دیگران را با سبعیت و زور شمسیر کشتار کردند و هیچ وقت مثل سپاهیان عرب و یونان و روس، که‌ ااین سرزمینها را تصرف میکردند و بعد به‌ سرزمین اصلی خود بر میگشند اتراک مهمان ناخواندو و ماندگار و موی دماع تمامی ملل خاور میانه‌ شدند که‌ همانطور که‌ قبلأ گفتم از این چند کشور ترک زبان هیچ یک از یک کشورها 1 متر سرزمین مشترک با هم ندارند

داستان مارشیمون و جلو ها نیز در این مقوله‌ میگنجد در اصل اورمیه‌ قبل از اینکه‌ به‌ ترک تعلق داشته‌ باشد به‌ آسوری و کرد تعلق دارد تمام شواهد تاریخی این را ثابت میکند اتراک در تمام نوشته‌های خود بیشترین توهین را به‌ اسماعیل سمیتقو کردند در حالی که‌ اگر میدانستند سمیتقو تمام هویت اتراک را نه‌ تنها در این به‌ اصطلاح آذربایجان غربی (( شما بخوان کردستان )) نجات داد بلکه‌ اقدام به‌ غایت اشتباه سمیتقو باعث نجات اتراک در آذرباجان شرقی و آران یا آذربایجان شمالی نیز شد در دیدار سمیتقو و مارشیمون پیشنهاد مارشیمون به‌ سمیتقو یک اتحاد از آسوری و کرد بود که‌ تمامی ایران بخصوص غرب ایران مشتمل بر تمامی مناطق ترک نشین در ایران و روسیه‌ را از وجود پان اتراک پاک کنند و اگر سمیتقو پای این اتحاد میرفت بدون شک ما امروز شاهد کچکترین جمعیت ترک زبان در کل غرب کشور کنونی ایران میبودیم بخصوص مارشیمون صراحتأ بر تصرف تبریز در مذاکره‌ی خود با سمکو اصرار داشته‌ ولی سمکو از این برنامه‌ی مارشیمون متوهم میشود که‌ امکان دارد مارشیمون اگر به‌ قدرت برسد چه‌ بسا کردها را نیز از میان بردارد و به‌ همین دلیل مارشیمون را در همان مذاکره‌ از سر راه بر میدارد امروز جا داشت پان اتراک این قهرمان ملی کرد را قهرمان ملی خود نیز بدانند ولی تاریخ را همیشه‌ کسانی مینویسند که‌ پیروز میشوند اگر امروز سمکو بر رضا شاه پیروز شده‌ بود سمکو ،، سمکو کبیر میشد و رضا شاه دزد و غارتگر ، در هر صورت سمتقو یا سمکو در نهایت به‌ 2 اشتباه خود پی برد و تا زمان مرگ نیز از ای 2 اشتباه تاریخی که‌ کرده‌ بود خود را نبخشید 1. سمکو یک دیدار با رضا شاه نیز داشته‌ این در حالی بوده‌ که‌ رضآ شاه با تعدادی اندک به‌ دیدار سمیتقو میرود و بیش از 10000 ساور سمیتقو محاصره‌ افراد همراه ر ضا شاه را داشتند زن رضا شاه مادر محمد رضا شاه در خاطرات خود مینویسد که‌ رضا شاه هیچ وقت اینگونه‌ نترسیده‌ بوده‌ و مرگ را به‌ چشم خود دیده‌ بوده‌ و مطمئن بوده‌ که‌ در دیدار با سمیتقو جان سالم بدر نمیبرد عتی شاهدان بیان میکنند که‌ رضا شاه خود را نیز خیس کرده‌ بوده‌ از ترس چون رضا شاه کملأ در دستان سمکو بوده‌ ولی رضآ شاه جان سالم بدر میبرد و سمکو به‌ ایشان آسیبی نمیرساند ولی همان موقع از کار خودش پشیمان میشود و به‌ همراهان خودش میگوید که‌ ایشان را نکشتم ولی رضا شاه من را میکشد در هر صورت این 2 اشتباه سمکو هم منجر به‌ از دست دادن خودش میشود و هم سرنوشت ملت کرد را نیز تغیر داد وگر نه‌ امروز اتراک آذربایجان میبایست دست در دست اتراک اغوز برای نجات ترکستان از دست چین مبارزه‌ کنند به‌ جای اینکه‌ خود را صاحب سرزمینهای مادری ملت کرد کنند .

اتراک در تاریخی از زمان صحبت از کشتار اتراک بدست جلوها و کردها میکنند که‌ این مسئله‌ همزمان است با کشتار بیش از 1و نیم میلون ارمنی آسوری کورد در درسیم بدست اتراک

اتراک زمانی از سمیتقو صحبت میکنند که‌ همین سمیتقو برادرش را همراه 70 نفر برای مذاکره‌ به‌ تبریز میفرستد که‌ والی ترک تبریز تمام 70 کرد را کشتار میکند همراه برادر سمیتقو .
من یک بار دیگر نیز در این سایت گفتم که‌ اتراک بهتر است در مورد جنایات بشری ساکت باشند چون تاریخ بزرگترین و هولناکترین کشتارهای بشری را به‌ نام اتراک ثبت کرده‌
نوشته شده توسط: Anonymous

من در اين پيشنهاد يک تلاش صادقانه‌ می‌بينم. بايد شهری پايتخت باشد که‌ نماد همه‌ی ايران با تمام تنوعات آن باشد. تهران دشواريهای زيادی دارد. همين هم باعث شده‌ که‌ فرودگاه‌ بين‌المللی آن را بسيار دور برده‌اند. بعد از نظام فاشيستی و سنتراليستی هيتلر دولت فدرال آلمان شهر کوچک بن را بعنوان پايتخت انتخاب کرد. اينکه‌ پايتخت ايران در کدام ضلع ايران خواهد بود، علی‌القاعده‌ نبايد چندان مهم باشد. مگر همه‌ ايران نيست؟ مردم فارس‌زبان و آذری‌زبان کشورمان در نظام سياسی به‌ نوعی ادغام شده‌اند. به‌ويژه‌ کردها و بلوچ‌ها احساس غربت می‌کنند. لذا به‌ نشانه‌ی تعلق کل ايران به‌ آنها شايد بد نباشد، پايتخت را دست کم برای چند دهه‌ يکی از شهرهای اين دو خطه‌ قرار دهند. با سپاس.

نوشته شده توسط: Anonymous

منطقه لرستان چهار محال بختیاری وایلام فعلی شمال خوزستان جزو سرزمین عیلام هستند

نوشته شده توسط: Anonymous

آیا لرستان و بختیاری و بویر احمد و ایلام هم در کردستان قرار میگیرند ؟ با تشکر

نوشته شده توسط: Anonymous

پس با این حساب کار ما آز ه ری ها ساخته است زیرا آنزمان که ارومیه تنها مال ما بود و ارا مینه ها دولت نداشتند و کردها نصف اورمیه و سلماس را نگرفته بودند، هر روز 15 هزار از ما ها را قمل عام می کردند. حالا اگر آنها اراده کنند در یک روز اورمیه و سلماس را قتل عام خواهند کرد. شما فکر می کنید ما همین حالا آنجاها را ترک کنیم

نوشته شده توسط: Anonymous

نظرشماراصددرصدتائیدمیکنم وبعنوان یک آذربایجانی خمان حق وخقوقی که درایران برای غیرفارس زبانان طلب میکنم همان حق وحقوق رابرای غیرترکهادرترکیه میخواهم.

نوشته شده توسط: Anonymous

" شايد مهمترين نقيصه را بايد در فقدان «فاعل» و «عامل» برای اجرای اين طرح‌ها جستجو کرد. " ... ( بند نخست مقاله )

این نکته هیچ راه حلی نداره آقای نوری علا . تغییر از درون و پایین رخ میده نه بیرون و از بالا و با منشور و ائتلاف و شورا و غیره .

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم زرگريان متن كوتاهي كه نوشته بوديد البته كه واقعيتهاي امروز اين سرزمين است اما بنده تخصص جامعه شناسي ندارم كه تحليلي در اين رابطه بگويم اما از اين فرصت استفاده مي كنم و گريزي به تفكر اسلامگرانه امروزه حكومت جمهوري اسلامي دارم كه با ترويج افزايش جمعيت بدون در نظر گيري همه مصائب آتيه آن صرفا جنبه هاي سياسي قضيه را پيش مي كشد . متاسفانه حقايقي در اين نوشته هاي شما هست كه فراتر از آن هم همه روزه در جامعه امروزي مشاهده مي كنيم و به غير از تاسف كاري از ما برنمي آيد

نوشته شده توسط: Anonymous

با پوزش از خوانندگان، این نوشته من بدلایل فنی متاسفانه بصورت ناقص منتشر شد. با سپاس از دوستانی که مرا متوجه این نقصان ساختند، بخش جا افتاده را باگاهی خوانندگان می رسانم. سیروس مددی. ******

انتقاد دیگر آقای شاملی به آقای قره جه لو این است که ایشان از ادبیات «چپ سنتی» در نوشته خود استفاده کرده است. این ادبیات کدامند؟ قره جه لو نوشته است که شبکه مهران بهاری شبکه ای است که «در تاریکی کمین کرده»، برای "به انحراف کشاندن حرکت ملی-دمکراتیک آذربایجان" و برای "جا انداختن سیاست انحرافی و عمیقا ارتجاعی" و" نفرت پراکنی در بین ملیتها" «شیادانه» تلاش می کند. کدام یک از این اوصاف نامنطبق است؟ کدام یک از این صفات نابرازنده شبکه مهران بهاری است؟ لقمه را از پشت سر بدهان گذاشتن چه ضرورتی دارد؟ آیا شبکه مورد بحث در تاریکی کمین نکرده است؟

چرا کسی جسارت آنرا ندارد که بنویسد دستکم یکی از مهران بهاری ها را می شناسد؟ آیا منحرف کردن جنبش حق طلبانه آذربایجان به سوی جنبش نژاد پرستانهو تبلیغ نفرت میان ملتها وجهه همت مهران بهاری نیست؟ پس آقای شاملی! بحث بر سر «ادبیات» نیست. آیا مضمون نوشته قره جه لو نیست که مورد نقد شماست ؟. شما قره جه لو را بخاطر نپذیرفتن تحلیل خودتان ملامت نمی کنید.
بلی. ادبیات لمپنانه و کثیف و اتهام زدن و تهدید دگراندیشان را باید از مباحث آذربایجان پاک کرد. ولی این ادبیات را چه نیرویی وارد مباحث آذربایجان کرده است؟ آقای شاملی دستکم با قلم «سهند نسیمی» آشناست . کامنت نویسی از کامنت نویسان شبکه مهران بهاری که به هرزه گویی و ردیف کردن رکیک ترین دشنامها علیه دگراندیشان شهره است. من از نظر رعایت عفت کلام نمی خواهم نمونه هایی از دشنامهای این شخص علیه چپ ها، علیه آزادیخواهان و دگراندیشان را در اینجا ردیف کنم. دوستانی که این قدر حساسند چرا در برابر سهند نسیمی سکوت کردند؟ چرا قلم متین و پاکیزه قره جه لو این عزیزان را ناراحت می کند ولی صدها فحش ناموسی و دهها اتهام علیه دگراندیشان – در صفحات فیس بوک و ... اعتراض شما را بر نمی انگیزند؟ گفتم و باز هم تکرار می کنم: مضمون و هدف آن نوشته ها دوستان را خوش می آید و مضمون و هدف این مقالات خوشایندشان نیست.
شاید بگویید که این اشخاص چه ربطی به شبکه «مهران بهاری» دارند. نه! این رفتارها محصول آن تفکر فالانژیستی است که بدون پای بندی اخلاق و شرافت انسانی و حقیقت، نابودی دگراندیشان را نه تنها مجاز، بلکه واجب می شمارد. حتما دشنامهای «پژوهشگر خستگی ناپذیر استاد مهران بهاری» به نقد یک نوشته ایشان توسط ادبیاتشناس دموکرات آقای محمدعلی حسینی درخاطرتان است. خواننده منصف می داند که رفتار و دشنامهای شبکه مورد حمایت شما با لیلا مجتهدی و اصغرزاده و من و... چگونه بود. این فرهنگ فالانژیستی را باید از ادبیات مباحث آذربایجان پاک کرد نه تحلیل آقای قره جه لو را.
شبکه مهران بهاری شیاد است. من اینجا نیز با آقای قره جه لو همداستانم. شبکه مرموز که با نشر مطالبی راست و دروغ از میان کتب منتشر شده، و یا تحریر مطالبی بدیهی خود را همچون یک «پژوهشگر خستگی ناپذیر» 27 ساله خوش پوش به علاقمندان مسائل آذربایجان و مبارزین صادق جا زده، است و برای انحراف یک جنبش ملی- مردمی تلاش می کند، شیاد است یا نه؟ شبکه ای که بگفته خودش برای از بین بردن ستم ملی مبارزه نمی کند، با رژیم جمهوری اسلامی که تجسم دولتی شوونیسم است، کاری ندارد، هدفش صرفا سازماندهی دشمنی ملی میان ملتهاست و چپ و راست همه فعالین را «پان ایرانیست»، خائن و دشمن معرفی می کند، شایسته چه صفتی جز شیادی است. حتما اطلاع دارید که بنا به فتوای مهران بهاری شما، دایره خادمین جنبش چنان محدود شده است که اگر کسی «آذربایجان» بنویسد و نه «آزربایجان» یا «آزه ربایجان»، پان ایرانیست است و دشمن. یعنی نه تنها فارسها، نه تنها فارسی نویس ها، بلکه حتی فعالین آذربایجانی که کلمه «آذربایجان» را با «ذ» می نویسند و نه «ز»، خائن اند. آیا ماحصل فعالیت شبکه مهران بهاری کوچکتر و کوچکتر کردن روز افزون خادمین و افزودن مداوم «خائنین» و «پان ایرانیستها» در جنبش آذربایجان نیست؟ سمومی که هیولای زشت رو و زشت خوی ماسک دار بر جنبش پراکنده است، محدود به این یکی دو نیست. شما خوب می دانید که شبکه مورد حمایت شما حتی یک اسلام ترکی هم کشف کرده است که از اسلام فارس بهتر است!! دلسوزان ملت معنی این اکتشافات شبکه را خوب می فهمند. و اگر فکر می کنید که ما در شناخت ایشان خطا کرده ایم، لطفی کنید و از زبان خودتان ایشان را به ما معرفی کنید.
شاید گفته شود که شیادی معنای حقوقی دیگری دارد و از ما بخواهید این صفت را در آن معنا نیز توضیح دهیم. اگر کسی پیدا شود و به اسم شما مطلبی را منتشر کند و سپس به رد آن بپردازد، چه خواهید گفت؟ حتما و حتما مقاله ایشان بنام «سیروس مددی چه می گوید؟» را بخاطر دارید که سالها قبل برای تحریک افسون شدگان و فعالین کم تجربه علیه من منتشر کرده است. دوستان شما جملاتی از زبان من ساخته و سپس آنها را «دانشمندانه» رد کرده و به «خیانت» من فتوا داده اند!! و زمانی که طی مکاتبه ای سئوال کرده ام: «این حرفها را از کدام نوشته و یا سخنرانی من نقل کرده اید» فرموده اند: «ما چنین برداشت کرده ایم!! زمانی دیگر در پاسخ شخص دیگری که همین سئوال را از ایشان کرده و مدرک خواسته اند، فرموده اند: ما « Pubilic service » نیستیم، بروید خودتان پیدا کنید!!(اگر لازم دانستید، پاسخهای ایشان را منتشر خواهم کرد) اینها شیادی نیست؟
آقای شاملی شما خوب می دانید که همین شبکه و هواخواهانش برای بستن دهان و شکستن قلم شخص من و در تکمیل فشارهای رژیم دینی شوونیستی حاکم بر ایران به چه اقدامات ضداخلاقی و ضد شرافت انسانی علیه من دست زده اند. چون می دانید نیازی به تکرار نمی بینم که من اولین شخص بودم که پس از سالها دقت و موشکافی به ماهیت این جریان پی بردم و برای خنثی کردن تاثیر مخرب آن کوشیدم و اولین شخص بودم که ماشین اتهام و تهدید و ... سازمان مخفی علیه من تا به امروز در فعالیت است، ولی این فقط من نیستم که هدف ترور بدخواهان ملت و مردم قرار گرفته است. هر کس که در او روح جستجوی حقیقت و عشق به بهروزی مردم وجود دارد، آماج تیرهای فراوان است. مثالها را خود شما بهتر می دانید. چنانکه در بالا گفتم، این شیوه ها جزئی از آن ایدئولوژی است که جنبش دموکراتیک- ملی آذربایجان را بسوی فنا می برد. این شیوه «عرض»، آن ایدئولوژی نیست، بخشی از «جوهر» آن تفکر است. شگفتا که متهم کنندگان ما به توتالیتریسم، در نابودی اندیشه مخالف- به هر طریق ممکن- حدی و مرزی نمی شناسند.
آقای شاملی! این شبکه قابل دفاع نیست. شبکه ای که برایش آذربایجان و ملت آذربایجان و زبان آذربایجانی وجود ندارد، برای لغو ستم ملی هم مبارزه نمی کند، از مبارزه علیه رژیم حاکم بر ایران گریزان است. همه تلاشش متوجه تبلیغ نفرت ملی ترک و فارس و ارمنی و روس و ... و تکفیر و ترور شیادانه دگراندیشان آذربایجان است. برای «او» آنچه مورد احترام است، «تورک» است و تورک کسی است که تورکچی و پان تورکیست باشد و در سرکوب دشمنان – یعنی در درجه اول دگراندیشان «خودی» هیچ حدی و مرزی نشناسد. برای «او» خودی چنان تنگ است که شخص فقط با نوشتن «آذربایجان» به «پان ایرانیست» تبدیل می شود، به طبقه دشمنان «تورک» سقوط می کند و بستن دهان او و شکستن قلمش به هر طریق واجب است. اینست کیفیت عمومی شبکه مهران بهاری که ما در برابر خطر آن هشدار می دهیم. آقای شاملی! این اندیشه ها و این روش ها را باید از جنبش آذربایجان طرد کرد، نه منتقدین این مشی و منش را. خطر اینجاست. این ایدئولوژی و رفتارهاست که جنبش آذربایجان را به نابودی می کشد.
شاملی عزیز من در نوشته اش از «جنبش ملی – دموکراتیک» سخن می گوید. اجازه بدهید صریح بگویم: من فکر می کنم دوستان عزیز ما، صفت «دموکراتیک» برای تزیین ویترین مورد استفاده قرار می دهند. این «مد» الان فراگیر است. (اطلاع دارم که در جمهوری آذربایجان حتی حزبی بنام «حزب ملی دموکراتیک آذربایجان شمالی (گرگان خاکستری)» نیز تشکیل شده است.) این صفت دموکراتیک ما به ازا دارد. الزاماتی دارد و خط قرمزهایی. می پذیرید که نژادپرستی، تبلیغ نفرت ملی، دگراندیش ستیزی و سرکوب دیگران با چماق تکفیر «چپ» هیچ نسبتی با دموکراتیسم ندارد. آیا ایدئولوژی و مشی و منش شبکه مهران بهاری و ... ربطی به دموکراتیسم دارند؟ بهتر از من می دانید که هم اکنون گروهی در صدد جا انداختن این تئوری اند که: «جنبش ملی» و «دموکراسی» ربطی ارگانیک بهمدیگر ندارند و «سرانجام این جنبش الزاما به دموکراسی نمی انجامد». ما مخالف این بینش هستیم.. غمخواران جنبش باید از ملی دموکراتیسم در جنبش آذربایجان دفاع کنند و این وظیفه دقیقه به دقیقه ماست.
و نکته آخر: آقای شاملی! این فقط چپ آذربایجان و بطور مشخص چپهای دموکرات آذربایجان نیستند که در برابر شبکه مهران بهاری و دیگر هماندیشان آن ایستاده و از سلامت جنبش آذربایجان دفاع می کنند. هر انسان مدافع آزادی و هر شخص آزادیخواه طرفدار لغو ستم ملی، هر انسان مخالف اندیشه ها و رفتارهای ارتجاعی این گروه مرموز و بداندیش ، مورد هجوم و ترور شبکه مهران بهاری است. بعنوان یک دوست از شما خواهش می کنم درباره این موضوعات بازاندیشی کنید. و توصیه من به آقای قره جه لو و دیگر آزادیخواهان آذربایجان این است که اکنون که گروه مرموز بداندیش افشا شده است، در افشای اندیشه های انحطاطی و زیانبار شبکه مهران بهاری بکوشند. نبرد با اشباح را باید به روشنایی کشید و در افشای ایدئولوژی و سیاست های شبکه و افسون شدگانش کوشید. و گرنه شبکه ای که هر از چند یکبار نام عوض می کند و یا همزمان از اسامی دیگر بهره می جوید، زهر خود را خواهد ریخت. زهر را باید شناساند و بهمراه آن زهرپاشان را در افکار عمومی افشا کرد. اکنون زمان این است.
با احترام سیروس مددی
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی ! در داخل ترکیه اوپوزیسیون وجود ندارد؟ آخر ای مرد فرهیخته این قدر از وضع و اوضاع دنیا بی خبرید؟
اینکه چه را ترک های آزربایجان به تر کیه حساس هستند دلیلش روشن است, انشالله در فرصت خوب جواب مینویسم. امروز کار زیاد دارم.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقای توکلی
فرمایشات شما تا حدی صحیح است

اما در حال حاضر و با آموختن از تجربه گذشته، هیچ شکی وجود ندارد که این اقایان هدفی غیر از انحراف از موضوع اصلی که همانا ملیت های ایرانی هستند ندارند. مشکل ملیتها تقریبا در تمام کشورهای همسایه از جمله ترکمنستان افغانستان پاکستان عراق و تا حدی اذربایجان وجود دارد. بنده از نزدیک اینها را دیده ام. اما چرا فقط موضوع تورکیه مورد توجه خاص اقایان است؟ در افغانستان اوضاع بسی وخیم تر است(البته رو به بهبود است) و ملیت حاکم(فارس زبانها) در خیلی مواقع حقوق بقیه ملیتها از جمله تورکمنها پشتونها و ازبک ها پایمال میکنند. اما چرا این آقایان در مورد افغانستان مطلبی ندارند؟ (دلیل ان برای ما که کاملا روشن است)
واقعا اگر دلسوز به حال ملت کورد هستند پس چرا دلشان به حال ملیت کورد داخل ایران نمیسوزد که از لحاظ مذهبی هم حتی تحت ستم هستند.موضوع کوردها سابقه ای بس طولانی در تورکیه دارد، و سوال اینجاست که این آقایان در این همه سال کجا بودند و چرا در حال حاضر و دقیقا همزمان با دولت منحوس ایران به تخریب چهره تورکیه مبادرت می کنند.
این آقایان آیا از وسعت ترور و جنایت مسلحانه تروریست های پ کا کا در تورکیه خبر دارند؟ شما خود حاضرید که در کشور ایران یک گروه دست به چنین کاری بزند؟
کشور تورکیه برای من فقط در حد یک الگو است اما تا جایی که بتوانم سعی در افشای نظرات پشت پرده این آقایان خواهم داشت.
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

واقعا چرا برخی از دوستان آذری و یا ترک ایران کوچکترین انتقادی به دولت ترکیه را تحمل نمی کنند . دوستان عزیز، تاریخ حکم مرگ نظام ها و یا سیتسم ها را _ زمانی داد که این نظام ها در اوج قدرت بودند و مخالفی در مقابل خود باقی نگذاشته بودند ..داده است . نمونه نظام پهلوی ، سیستم اتحاد شوروی و.... / ... .آری در مقابل دولت ترکیه که اکنون در اوج توسعه اقتصادی _ سیاسی خود بسر می برد ؛ شاهد هستیم که نه در داخل کشور ترکیه و نه خارج از این کشو ، اپوزیسیونی وجود ندارد . من شخصا نه تنها حسادتی به پیشرفتهای ترکیه در عرصه های اقتصادی _ سیاسی ندارم بلکه فکر می کنم ترکیه الگوی موفقی حداقل در مقابل جمهوری اسلامی در منطقه است . اما پاشته آشیل ترکیه همین تفکر «یک کشور ، یک ملت یک زبان است » خفه کردن هر گونه انتقاد به دولت و حکومت ترکیه و..... عواقب وخیمی برای اینده این کشور دارد .

واقعا چرا برخی از دوستان آذری و یا ترک ایران کوچکترین انتقادی به دولت ترکیه را تحمل نمی کنند . دوستان عزیز، تاریخ حکم مرگ نظام ها و یا سیتسم ها را _ زمانی داد که این نظام ها در اوج قدرت بودند و مخالفی در مقابل خود باقی نگذاشته بودند ..داده است . نمونه نظام پهلوی ، سیستم اتحاد شوروی و.... / ... .آری در مقابل دولت ترکیه که اکنون در اوج توسعه اقتصادی _ سیاسی خود بسر می برد ؛ شاهد هستیم که نه در داخل کشور ترکیه و نه خارج از این کشو ، اپوزیسیونی وجود ندارد . من شخصا نه تنها حسادتی به پیشرفتهای ترکیه در عرصه های اقتصادی _ سیاسی ندارم بلکه فکر می کنم ترکیه الگوی موفقی حداقل در مقابل جمهوری اسلامی در منطقه است . اما پاشته آشیل ترکیه همین تفکر «یک کشور ، یک ملت یک زبان است » خفه کردن هر گونه انتقاد به دولت و حکومت ترکیه و..... عواقب وخیمی برای اینده این کشور دارد . در مورد کرد ها که بخشی از ساکنین این کشو را تشکیل می دهد . اگر دولت این کشور به رویه گذشته اش ادامه دهد . احتمال تجزیه مناطق کرد نشین این کشور را رقم خواهد خورد ؛مگر اینکه این کشور حقوق فدرالی کرد ها را بپذیرد . اینجانب همین حقوق فدارالی را برای کشورخود و برای گروههای اتنیکی _ فرهنگی ایران را دنبال می کنم . نمی شود در ایران از حق فدارال و تجزیه ترک ها صحبت کرد ولی همین حق را در مورد کردهای ترکیه نخواست و بر عکس به میلیون ها کرد ترکیه لقب تروریست داد . این تفکر دو گانه یعنی یک بام و دو هوا دیگر غیر قابل ادامه است ...جهان بسیار تغییر کرده است نمی شود با چنین دوگانگی ادامه داد ....حتی غربی ها پس از یکصد سال تلاش می کنند از این سیاست یک بام و دو هوا در خاورمیانه گذر کنند و در آینده نزدیکی شاهد گذر غرب از« استراتزی نفت در مقابل امنیت »در خاورمیانه خواهیم بود . تا چند سال دیگر که نقش نفت خاورمیانه در اقتصاد غرب کم شود ؛ بهمان میزان شاهد تغییراتی در این خصوص خواهیم بود ولی چرا الیت جامعه ترک ایرانی چنین متعصب است.و حق را فقط در ایران جستجو می کند ولی از چنین حقی در ترکیه غافل است . البته خود ترک های ترکیه و حکومت این کشور دارد گام های بسیار اساسی بر می دارد ولی ترک های وطنی خیلی از واقعیت ها بدورند و دلیل اش هم بنظر من تعصب ملی است
نوشته شده توسط: Anonymous

مقاله خوبی بود به شدت کتاب درین زمینه کم است اگر به صورت کتاب در بیاید بسیار خوب است آشوریان از همان اشوریان باستان هستند که الان مسیحی شده اند و دشمن عیلامیان بودند وحشی ترین و شیطانی ترین قوم خاورمیانه متاسفانه الان در ایران حقوق بسیاری دارند هم مدرسه به زبان خودشان هم کلیسا هم نماینده مجلس قومی به شدت خطرناک ادم کش و تروریست واقعا متاسفم که مرم بیگناه ارومیه از بهترین تورک های ایران هستند و خیلی نجیب و سربزیر و قانع هستند توسط این وحشی ها قتل عام شدند

باید این محل کاملا حفاظت شود و بر سر ان بنای یاد بود برفراشته شود این اخرین سند کشتار های اشوریان در فلات است نباید بگذاریم فراموش شود وباید هرسال در سالگردش در ارومیه تظاهرات شود عیلامیان هم که تمدنشان ومردمشان توسط اشوریان شهید شد درین تظاهریات علیه اشوریان اشغالگر وحشی شرکت خواهند کرد.برای ساختن بنای یاد بود و حفاظت محل گور عزیزان اورمیه ای فراخوان بدهید با پول خودمان بدون کمک رژیم بنای یاد بود میسازیم.دلیلی ندارد اشوریان وحشی در ایران زندگی کنند بهتر است به عراق بروند .مشخص شد هم دشمن عیلامیان هستند هم دشمن تورک ها.
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام. با هر نظامی هم میتوان برخورد اصلاح طلبانه داشت و هم برخورد برانداز. بر خلاف آقای رحمانی من فکر میکنم حکومت شاه را هم میشد اصلاح کرد (حتی مهندس میثمی هم در یک سرمقالة چشم انداز به این مطلب اعتراف کرده بود). منتها گفتمان حاکم بر مخالفان به هیچ روی پذیرای حرفهای اصلاح طلبانه نبود. در نتیجه امثال جبهه ملی و نهضت آزادی هم که رسما خود را اصلاح طلب معرفی کرده بودند، کم کم سرنگونی طلب شدند و به صف انقلاب پیوستند. همین خطا را امروز هم داریم مرتکب میشویم. وقتی ما مخالفان که در موضع ضعف قرار داریم، نابودی طرف مقابل مان را بخواهیم، انتظار دارید او که هم مجهزتر است و هم بیرحمتر، با ما چه کند؟! به این ترتیب تضادهای دو طرف تشدید شده، به مرحلة «انقلابی» میرسد. و تنها دستاورد انقلابها تغییر حاکمان بوده است. نه دمکراسی، نه توزیع عادلانه تر ثروت، نه کاهش اعتیاد یا هیچ یک از دیگر مشکلات اجتماعی!

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای موحدی گرامی شهروندان ایرانی برانداز وسکولار (شهریگران )که بخاطرعقایدشان در ایران خطر مرگ برای انها بوده و ایران را تنها بخاطر حفظ جان ترک کرده اند از هر قوم و نزاد وطبقه تا زمانی که منطقه آزاد در یکی از ایالات که پیشتاز مبارزات استقلال طلبانه هستند بوجود نیامده حق بازگشت به خاک جمهوری اسلامی ایران را ندارند

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام. متأسفانه نتوانستم بهرة کافی از نوشتة استاد ببرم. از فرط مبهم گویی. فکر میکردم ما در ایران نمیتوانیم حرفهای مان را درست بزنیم. حالا می بینم استاد هم نتوانسته مشخص (concrete) از آدمها اسم ببرد. بالاخره اینهایی که زیر دست فردوست میرفتند شوروی و برمیگشتند، کی بودند؟ به علاوه، استدلال استاد هم دچار مغالطة "خلط انگیزه و انگیخته" است. پیشنهاد میکنم استاد رمان "از ره رسیدن و بازگشت" اثر آرتور کستلر را بخوانند. لو فرض کسی چون در گذشته خیلی رادیکال بوده و بعد از عمری رادیکالیسم دیده هیچ برای مردمش گیر نیاورده، رسیده باشد به نفی مطلق رادیکالیسم و خشونت. اشکالی دارد؟ ممکن است اشکالی داشته باشد، ولی راه نشان دادنش این نیست که. خب آنها هم میتوانند متقابلا بگویند شماها که الان خیلی رادیکال شده اید و حتی خشونت را هم مجاز میدانید، زمان آریامهر مجیزگوی شاه و رستاخیز و ساواک بودید. خوب است این کار؟!

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست گرامی، آ.ائلیار، من این سخن شما را صد در صد می پذیرم که دفاع از کشور و میهن در برابر دشمن فرامرزی و درونمرزی و کوشش برای پیشرفت و آبادی یک کشور برابر با ناسیونالیست بودن نیست.........

دوست گرامی، آ.ائلیار، من این سخن شما را صد در صد می پذیرم که دفاع از کشور و میهن در برابر دشمن فرامرزی و درونمرزی و کوشش برای پیشرفت و آبادی یک کشور برابر با ناسیونالیست بودن نیست. برای نمونه اگر ارتش رژیم میلیتاریست (جنگ سالار) ژاپن به چین حمله کند و چینی ها از سرزمینشان دفاع کنند به معنای ناسیونالیست بودن چینی ها نیست. اگر ارتش رژیم آلمان نازی به شوروی حمله کند و مردم شوروی از میهنشان دفاع کنند به معنای ناسیونالیست بودن مردم شوروی نیست. دفاع مردم ویتنام در برابر حمله ارتش آمریکا برابر با ناسیونالیست بودن مردم ویتنام نیست و .......... اما کدام یک از کسانی را که به نام آریاپرستی و ترک پرستی با دلیل تراشی و داستانسرائی و فلسفه بافی و تاریخ تراشی می خواهند بگویند که ما بهترینیم و دیگران بدترینید را می توان میهن دوست نامید؟ هیچ یک از کسانی که زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم مغز آنها را از کار انداخته است سخنی از میهن پرستی و کشوردوستی نمی نویسند و نمی گویند بلکه مانند خروس جنگی پیاپی به هم می پرند! در کجای جهان به هم پریدن مانند خروس جنگی با انگیزه های ناسیونالیستی میهن پرستی و دوستداری از یک سرزمین و یک کشور نام دارد؟ ********** دوست گرامی، آ.ائلیار، مارکسیسم کهن و کلاسیک برای کاستی های فراوانی که داشت اکنون در هیچ کجای جهان هوادار ندارد. کاستی های فراوان فلسفه مارکسیسم کلاسیک در سرزمین هائی که در آنها پیاده شد نه تنها سوسیالیسم و کمونیسم را در پی نداشت بلکه در شوروی و کشورهای اروپای خاوری از درون واژگانی مانند سوسیالیسم و کمونیسم بدترین چهره سرمایه داری یا سرمایه داری دولتی سر درآورد! این که همه مردم یک سرزمین از بام تا شام کار کنند و دسترنجشان را دودستی به دولتیان بدهند و دولتی ها نیز در کاخ های باشکوهی مانند کاخ کرملین زندگی شاهانه ای داشته باشند و هر کس گلایه کرد تیرباران شود و یا به اردوگاه های کار اجباری در سیبری و گولاگ فرستاده شود سوسیالیسم یا کمونیسم نیست بلکه سرمایه داری دولتی است. از این روی اندیشه های کارل هاینریش مارکس فیلسوف نامدار آلمانی نیاز به ویرایش و بازبینی بنیادین دارند. از سخن کارل مارکس در کتاب سرمایه (کاپیتال) که می گوید: کالا آن چیزی است که نیاز انسان را از میان برمی دارد گرفته تا این سخن فلسفه مارکسیسم که می گوید: اقتصاد شالوده جامعه و تاریخ است همگی نیاز به بازنگری های بنیادین دارند. اینترناسیونالیسم نیز باورداشتی است که هرگز ویژه فلسفه مارکسیسم نیست. همه مارکسیست ها اینترناسیونالیست هستند اما همه اینترناسیونالیست ها مارکسیست نیستند همچنان که همه مارکسیست ها بیدین هستند اما همه بیدین ها مارکسیست نیستند و همچنان که همه مارکسیست ها سوسیالیست هستند اما همه سوسیالیست ها مارکسیست نیستند و این چنین نیست که هر کس که گفت من باورمند به اینترناسیونالیسم هستم حتما باید مارکسیست باشد و اگر باورهای وی درباره اینترناسیونالیسم با شناسه کارل مارکس از اینترناسیونالیسم ناهمخوان بود سخن وی بی ربط به اینترناسیونالیسم باشد! دیدگاهی به نام اینترناسیونالیسم با فلسفه مارکسیسم پیدا نشده است و ساده ترین دلیل آن است که سرود اینترناسیونال ساخته اوژن پوتیه فرانسوی در ژوئن سال ۱۸۷۱ پدیدار شد که در آن زمان سخنی از مارکسیسم نبود! سرمایه داری لیبرال – دموکرات نوین نیز مانند مارکسیسم باورمند به اینترناسیونالیسم است و فیلسوفان و اندیشمندان دیگری را نیز می توان باورمند به اینترناسیونالیسم نامید که سخن درباره همه آنها به درازا خواهد کشید اما شما از هر دیدگاهی به اینترناسیونالیسم نگاه کنید همه آنها در نفی ناسیونالیسم و مرزبندی های ناسیونالیستی هماوازند. پس اگر همه مرزبندی های ناسیونالیستی با هر دیدگاه و هر فلسفه و هر روشی از میان بروند چه چیزی برجا خواهد ماند؟ آن چه که برجا خواهد ماند یک کشور در جهان به نام کره زمین برای باشنده ای به نام انسان است نه ده ها کشور گوناگون با مرزبندی های ناسیونالیستی. دوست گرامی، آ.ائلیار، من نتوانستم دریابم که شما چگونه می گوئید: ( ......... واژه اینترناسیونالیسم ربطی به تک میهنی ندارد! .......... و یا .......... مراد از اینترناسیونالیسم تک میهنی نیست! .......... و یا .......... میهن کره زمین نیست! .......... و یا .......... برداشتی است که ربطی به اینترناسیونالیسم ندارد! .......... ) شما و هر کس دیگری اگر سخن مرا درباره اینترناسیونالیسم نمی پذیرید بهترین کار این است که در موتورهای جستجوی اینترنتی واژه اینترناسیونالیسم را با خط پارسی تایپ کنید تا روشن شود که شناسه اینترناسیونالیسم چیست؟
نوشته شده توسط: Anonymous

خوب اینکه یه عکس تو جشنواره بوده و جشنواره هم توی یه کشور عربی خلیج تو کشور عربی هم مردم کت شلوار نمیپوشن گلشیفته با مردای زیادی عکس انداخته چرا مردم ایران بخاطر این همه دختر داشجوی شیعه که عمره داشجویی میرن وتوی مدت عمره هم با افراد مرد کاروان واخوندان وپاسدارای کاروان میخوابن هم شبا تا دیروقت به اغوش تاجرای و مغازه دارای عربستان میرنه بخاطر یه گردنبندیا انگشتر و این مسئله بارها دیده شده وگزارش شده واداره حج عربستان ورود زن مجرد ایرانی و تنها بدون مردی از خانوادشو ممنوع کرده بخاطر همینه یا زنای ایرانی دیگه ای که از اولین سالهای شروع رشد دبی وتبدیل اون به یه محل تجارتی برای سکس با مردای عرب گله گله به دبی میرفتندو ویزای دبی میگرفتند و کسانی که در اژانس های مسافرتی کار کردن میتون شهادت بدن درباره زنای توریسم جنسی ایران به دبی زنان روستایی وشیعه و مسلمان ایرانی

درحالیکه با مردان ایرانی ستیز میکنند و با مرد ایرانی سکس نمیکنند برای سکس با اعراب به دبی ویا عربستان سفر میکنند تمام اینها نشانه تاثیر فرهنگ اسلامی وشیعه روستایی روی زنان غیر شهری ایران است که با مردان ایرانی ستیز میکنند ولی اغوششان را برای مردان عرب داخل و خارج میگشایند.در ایران هم زنان مسلمان وشیعه گرایش عجیبی به سکس با اعراب پراکنده و مخفی در سراسر ایران دارند مانند سید هاو دیگر اعراب نزادی وزنان مسلمان ایرانی همیشه برای ازدواج با سید ها که عرب نزادی هستند ولی عربی زبان نیستند همیشه گریبان چاک میدهند.یکی از دلایل پیروزی وموفقیت اعراب مسلمان و نفوذ انها در ایران در 1400 سال گذشته همین جذابیت جنسی مردان عرب مسلمان برای زنان مسلمان ایرانی تشنه سکس خشن وداغ عربی بوده است.پیروزی اعراب مسلمان در ایران هم پیروزی در میدان های جنگی بوده است هم پیروزی در رختخواب های زنان مسلمان ایرانی.
نوشته شده توسط: Anonymous

آیا فکر می کنید واقعا عادلانه است که منتقد، که شما باشید، نظریات و نیت های شخصی و یا پیش داوری های خود را به نویسنده مقاله نسبت بدهد و بعد به نقد آنها به پردازد و هیچ اشاره ائی هم به مقاله ائی که موضوع بحث است نه کند؟
آیا منصفانه نیست که شخص نقد شونده حق و فرصت دفاع از خود و نظرات خود را داشته باشد؟
خواننده صاحب شعور که باید هر نوشته ائی را با دید نقادانه بخواند، اگر بخواهد مستقلا تحقیق کند، به کجا باید مراجعه کند؟ آخر ”اخیرا با نقل قولهایی نامفهوم از افراد ناشناس سعی میشود..." هم شد رفرنس؟

آقای شاملی نتیجه گیری کاملا درست شما در پاراگراف آخر که بر افشاء انحرافات " به روشنترین و مستدلترین وجه " تاکید دارد با مقدمه مقاله تان نمی خواند. مقدمه ابهامات فراوانی دارد که برای فهم صحیح مقاله رفع ابهام ضروری است.
1- لطفا روشن بفرمایید که منظورتان کدام نقل قول ها هستند. نیز مستدل بفرمایید کجایشان نا مفهوم هستند.
2- روشن بفرمایید منظورتان از افراد ناشناس چیست. آیا این افراد اسم ندارند و مقاله بدون اسم است؟
یا اسم دارند ولی اسم برایتان آشنا نیست. اگر آشنا نیست چه اشکالی دارد؟
آیا اسم دارند وبرای شما هم آشنا هستند ولی هویت صاحب اسم معلوم نیست؟ یعنی نویسنده مجهول الهویه است؟ آیا اعتراض شما معطوف به هین امر است؟
3- لطفا روشن بفرمایید چه کسانی آن قول های نا مفهوم افراد ناشناس نامبرده را کی و کجا نقل کرده اند تا خواننده نیز مثل شما این فرصت را داشته باشد تا افرادی که بقول شما باعث ”انحراف اذهان عمومی و تخریب سیمای سیاسی جنبش ملی دمکراتیک خلق ترک (آذربایجان) در ایران" میشوند را بهتر بشناسند.
4- لطفا روشن بفرمایید که به نظر شما آیا این افراد ناشناس هم باعث ”انحراف اذهان عمومی و تخریب سیمای سیاسی جنبش ملی دمکراتیک خلق ترک (آذربایجان) در ایران" می شوند؟ یا آنها چون ناشناس هستند نمی شوند، ولی آنهائی که آن قول های نامفهوم را نقل می کنند بخصوص چون نا آشنا نیستند، باعث انحرافند. اگر ناشناس های صاحب قول های نامفهوم هم باعث انحرافند، چرا شما مقاله تان را در نقد آنها ننوشته اید؟
آیا منصفانه تر و اخلاقی تر نمی شد اگر به جای: "اخیرا با نقل قولهایی نامفهوم از افراد ناشناس سعی میشود..."
مثلا می نوشتید: اخیرا افرادی ناشناس با قولهایی نامفهوم سعی می کنند....
آیا فکر می کنید واقعا عادلانه است که منتقد، که شما باشید، نظریات و نیت های شخصی و یا پیش داوری های خود را به نویسنده مقاله نسبت بدهد و بعد به نقد آنها به پردازد و هیچ اشاره ائی هم به مقاله ائی که موضوع بحث است نه کند؟
آیا منصفانه نیست که شخص نقد شونده حق و فرصت دفاع از خود و نظرات خود را داشته باشد؟
خواننده صاحب شعور که باید هر نوشته ائی را با دید نقادانه بخواند، اگر بخواهد مستقلا تحقیق کند، به کجا باید مراجعه کند؟ آخر ”اخیرا با نقل قولهایی نامفهوم از افراد ناشناس سعی میشود..." هم شد رفرنس؟
در خاتمه به گویم که بدون در نظر گرفتن مقدمه، در مجموع با مضمون مقاله تان یعنی : " اما برای دفع شر جمهوری اسلامی و گردآوردن یک نیروی سیاسی عظیم که بتواند این رژیم را از سریر قدرت به زیر بکشد به همکاری نیروهای سیاسی تمامی خلقهای ساکن ایران نیاز داریم. به همین جهت تمامی خلقهای ایران از سویی برای دمکراسی و از سوی دیگر برای رهایی ملی خود، نیاز به همکاری و مساعدت برای به زیر کشیدن رژیم جمهوری اسلامی را دارند. اما این همکاری و مساعدت بدون یک درک عادلانه از مسائل سیاسی در ایران و بدون به رسمیت شناختن حقوق برابر ملیتهای ساکن آن و بدون به رسمیت شناختن واقعیت ایران کثیرالملله غیرممکن خواهد بود. چرا که بدون به رسمیت شناختن این واقعیت امکان همبستگی سراسری، مساعدت و در نهایت اتحاد عمل سیاسی نیروهای متعلق به مناطق ملی غیرفارس با نیروی سیاسی جامعه فارس در ایران عملا غیرممکن خواهد بود. "، موافق هستم. دستتان درد نه کند.
نوشته شده توسط: Anonymous

میدانم به احتمال زیاد با کامنت قبلی ام سیلی از هجمه واتهاممثل پان ایرانی وپان فارسی و شوونیسم وفاشیسموغیره مواجه میشوم.ولی منهیچکدام از اینها نیستم من معلم معمولی مشهدی هستم. من در شهر سه میلیون نفری مشهد اکثریت فقیر ودرمانده از تبعیضات اجتماعی وسیاسی را میبینم.عموما خود یا پدر ومادرشان مشهدی زبان هستند ولی به گفته همشهریانشان زبانشان فارسی نیست وبیکلاس و زشت صحیت میکنند وبهمین خاطر مادران جوان مشهدی، به بچه هایشان زبانی شبیه تهرانیها و به زعم خودشان فارسی یاد میدهد. متاسفانه آن قدر دروغ جود زبان فارسی تکرار کرده اند کهاکثر مردم ایران باور کرده اند زبانی به نام فارسی وجود دارد!
این زبان فارسی دو تا زبان هستند یکیهمان زبان فارسی دری وبه قولی فارسیکتابی است که زبان نوشتاری و رسمی مشترک ایرنیان است والبته زبان گفتاری واخیرا اندکی نوشتاری شده که نزدیک به زبان تهرانیهاست. منظور چیزی مشابه

بوکمال واسلوی در نروژوحتا سوئدی وبوکمال نروژی است! در اروپا این قدر اختلاف گون زبانی را زبان میگویند ولی در ایران بخاطر ریشه های عمیق تاریخی وفرهنگی وتمدنی ایرانیها وبویژه ایرانیزبانان ما معمولا از گویش یا لهجه استفاده میکینمومثلا گونه های زبانی ایرانی (فارسی) خراسانی را خودش هزاران واژه مخصوص دارد ودارای ویژگیهای تلفظ ونحو دستوری محلی ومتفاوت با فارسی دری وتهرانی است را فارسی میگییم. در گفتارهای زق (اصیل/غلیظ) خراسانی اساسا تهرانیها قادر به درک زبانهای خراسانی نیستند! ازین بیشتر میگذرم و باز اشاره کنم درک تحقیرو خطر نابودی فرهنگ و زبان محلی تنها مشکل مردمان به اصطلاح غیرفارسی زبان ایران نیست وتقریبا همه با این مسئله دست بگریبان هستند!
به نظرم در پی اقدام عجیب وغیرموجه آغامحمدخان قاجار در انتخاب پایتختی تهران یک ضایعه شدید فرهنگی در ایران بوجود آمد وچون توضیح مختصری در کامنت قبلی دادم اینجا فقط به پیشنهاد عملی برای اصلاح آن میدهم وآن چیزی نیست جز تغییر پایتخت به محل مناسب دیگر وحال سوال پیش میاید کجا؟!
تغییر پایتخت علاوه مسائل فرهنگی و حفاظت از هویت زبانی وفرهنگی و فولکلور مناطق ایران دلایل متعدد جغرافیایی واقتصادی و امنیتی نیز دارد.
تهران به حد انفجار جمعیتش اضفه شده است ودیگرتحمل زیتس پذیرش جمعیت بیشتر ندارد.
تهران در منطقه بسیار پر خطر زلزله خیز قرار دارد.
تهران از لحاظ محیط زیست مناسب جمعیت زیاد نیست وبا کمبود آب و زمین مناسب است.
تهران موقعیت خوبی از لحاظ سوق الجیشی وامنیت ندارد وبزرگی بیش از حدش برقرای امنیتش سخت ودشوارست.
تهران بخاطر نداشتن بستر تاریخی-فرهنگی مناسب محلی برای بیفرهنگی و تخریب هویت مشترک ایرانیان و عاملی برای تحقیر وجداسری ونفرت افکنی میان ایرانیان شده است.
و بسیاری دیگر.
پایتخت مناسب ایران کجاست. خیلی صرفا عامل جغرافیایی را طرح میکنند ومثلا میگویند کاشان یا اصفهان یا یزد چون در مرکز ایران است مناسب پایتختی است ویمن با انطر موافق نیستم.
پایتخت نماد و سنبل مشترک یک ملت و کشورست و از طرفی عوامل سوق الجیشی و ارتباطی نیز مهمست. به نظرم همدان گزینه مناسبی برای پایتخت شدن است. همدان با وجودی که در نیمه غربی است ولی خیلی از مرکز ایراند نیست. همدان نخستین پایتخت اولین حکومت سراسری ایرانیان یعنی ماد بوده است. هدان شهری نسبتا متوسط از لحاظ جمعیت است و از موقعیت خوب سوق الجیشی وامنیت میباشد واز طرفی جمعیت آن گلچینی از بیشتر مردم ایران از اقوام و زبانها و نژادهای وادیان ومذاهب است. همدان آرامگاه ابوعلی سینا دانشمند چندبُعدی ایران زمین است واو نمادی از فرهنگ درخشان وخردورزی ایرانی است ونمادی از انسانیت ومعنویت وجهاد در راه کمال انسانی است. با پایتختی همدان در نظامی دموکراتیکو انسانی واخلاقی و عادلانه ایران، دوره جدیدی از همزیستی واتحاد ایرانی پایه گذاری خواهد شد. در ان دوره ایران به پایتختی همدان تاریخی باری دیگر عزت وشکوه ایرانی بازسازی خواهد شد ومردم ایران روزگاز آزادی وآبادی تجربه خواهند کرد. دیگر کسی نگران تحقیرشدن و تهدید شدن زبان مادری اش نخواهد بود و قوم خواندن را توهین تلقی نخواهد کرد و معنی ملت ایران از هر نژاد وزبان ودین تجربه خواهد کرد.
ایران به پایتختی همدان ایرانی آزاد واباد وبا نظامی عادلنه ودموکراتیک وسیستم سیاسی-اداری غیرمتمرکزو تظمین حفظ حقوقهمه ایرانی در تمام ابعاد انسانی واجتماعی وسیاسی وزبانی وفرهنگی و غیره.برابری انسانی میان همه اعم زن ومرد. بدون تبعیض جنسی و دینی وزبانی وغیره. ثروتهای عمومی عادلانه ومتناسب میان همه بخشهای کشور توزیع و صرف عمران و آبادی وزیرساختها خواهد شد. افتصاد کشور از حالت بیماری نفتی بیرون خواهد امد و دولت دیگر وابسته درامد نفت نخواهد بود و بلکه وابسته درامد مالیات وعوارض مناسب ار فعالیتهای اقتصادی خواهد بود وچون وابسته نفت نبوده و بلکه وابسته به فعالیت اقصاد بخشهای مختلف تاونی وخصوصی خواهد بود خود را مقید به حفظ منافع مردم میداند....
نوشته شده توسط: Anonymous

اگر با زندگی‌ خود نتوانستم سرباز خوبی‌ برای وطنم باشم شاید با مرگم بتوانم ؛امروز حتی آقای پهلوی نیز مخاطب ما هستند آیا حاضرند همانگونه که گفتند سرمایه ملی‌ هستند،در اینراه هزینه شوند؟ پای در راه می‌گذارم و می‌‌روم چون از فرزاد کمانگرها شرمسارم که اینک ساکن لوس انجلس هستم؛ من خودم را می‌گویم کم آوردم در مقابل شهدا ی راه آزادی..شرمسارم و باید جبران کنم من به میهن بر می‌گردم..تا در تاریکیها شمع باشم نه در لوس انجلس خورشید

نوشته شده توسط: Anonymous

جالبه این پانترکیستها نمیتوانند در کشوری که تمامی اقلیتهای خود را نابود کرده است(جمهوری آذربایجان) دموکراسی بیاورند..حداقل ارمنستان رئیس جمهور مادام العمر ندارد. برخی از حرفهای من تند بود و از کسانی که دنبال فاشیسم تاتار نیستند، پوزش میخواهم و پیامهای من شامل آنها نمیشود. در عین حال، آذربایجان ایران هم اکنون بخشی از ایران است و آرتساخ علیفستان آزاد شده است. امیدوارم در آینده آزادی کردهای ترکیه را نیز شاهد باشیم و همچنین لزگینها و تالشهای علیفستان. با این حال، مکان ایرانگلوبال جایی است که دیگران را به فاشیسم سوق میدهد و برای همین من که یک ایرانیم و ایراندوست و تمامی مردمان ایراندوست ایران را دارم، اینجا را مکان خود نمیدانم. بهتر است حتی همین فاشیستها نیز تریبون داشته باشند تا چهره‌ی عریان فاشیستشان روشن شود. البته با یک جستجو زیر پانترکیسم در گوگل کلی مطلب خوب پیدا میشود.

نوشته شده توسط: Anonymous

سالیان درازیست که همه بویژه روشنفکرانمان که امیدوارم با روشنفکرانی که آخوند را پشتیبانی کردند و نهایتن به ایران و ایرانی تحمیل کردند تفاوت داشته باشند ، توضیح واضحات میدهند و شکایت همیشگی را تکرار میکنند. آیا زمان آن نخواهد رسید تا راه کار عملی ارائه دهند و اعتماد مردمی کسب کنند تا برای رسیدن به مدینه فاضله رهبریت مردم زحمتکش و مال و ناموس بتاراج رفته را بگردن بگیرند و از شعار دادن رهائی یابند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

دشمن اصلی تاتار= ارمنی+یونانی+ایرانی(کرد/تالش/تات..)+روسی+بلغاری+صربی+کرات+چینی.. و تمام گروه-هایی که تاتارها در مورد آنها جنایت کردند. در ضمن خراسان شمالی حدوداً هفتاد و پنج درصد کرد/فارس هستند و قشقاییها حدوداً بیش از یک ملیون در کل ایران نیستند. شماها اول باید فکر آن باشید که آذربایجان غربی که 80% آن کرد هستند را رها کنید و سپس در مورد مناطقی که ربطی به شما ندارد (البته هیچ جای ایران ربطی به شما ندارد زیرا تاریخ و ریشه شاملی همان قزلباشان آناتولی است که اصلشان به تاتارهای چنگیزخانی برمیگردد)..نظر دهید.

نوشته شده توسط: Anonymous

"آقاي إيراني؟ يواش برو بأهم بريم،همين اجداد تاتار ما هويت و نام إيراني بهت دادند و..." زمانیکه ایرانگلوبال آزادی بیان برای فاشیستهای تاتار دارد،ناچار ایرانیان تنها به صورت تدافعی پاسخ میدهند. نام ایران در کتیبه شاپور آمده است (پیش از اینکه ترکی در تاریخ باشد)..نام پارسی هم همینطور..حال کهنترین نوشته ترکان مال ارخون مغولستان است! اصلا زمانیکه نام ایران بوده است نشانی از ترکان در تاریخ نیست (این یک واقعیت است که در تمامی منابع آکادمیک روشن است). در ضمن پاکسازی ایرانیان از مناطق سغد و خوارزم و آذربایجان (هنوز کردهای ایرانی اکثریت آذربایجان غربی هستند) و آران (نامهای گنجه و باکو و دربند و لیجان و شروان همه ایرانی است)..و پاکسازی یونانیان/ارمنیان آنوتولی و غیره همه کار اجداد تاتار شما بود است. فعلا دوستان تاتار شعار دهید اما همانطور که در آرتساخ شکست خوردید در ایران هم انشالله شکست میخورید.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای دکتر محمد حسین یحیایی راستی حال زندانیان سیاسی ترک آذربایجان جنوبی چطور است ؟! راستی در اعتصاب هیجده تن از زندانیان سیاسی حرکت ملی آذربایجان شما کجا بودید که یک سطر ناقابل در حمایت آنها بنویسید؟! حتما شما همانیسم هستید و نژاد و زبان در نگاه سوسیالیستی شما مهم نیست و کرد و عرب ترک همه انسانند و عجب این انسان نوع آذربایجانی بدبخت است و مظلومتر و از یاد رفته تر است.؟! آذربایجانی که تاکنون مرتکب حتی یک ترور و تخریب در سابقه سی ساله اش ندارد از یاد شما می رود با اینکه خود ترک هستید واما در مقابل شما نگران حقوق زندانیانی که با توسل به خشونت و سلاح و تخریب بوده و در زندان ترکیه هستند . البته نه همه کردهای عریز
واقعا این دنیای برابری طلب سوسیالیسم چه نوابغی به بار می آورد که ما نمی دانستیم و تازه چند سال است شما عزیزان را می شناسیم.

آقای دکتر فارسها و کردها صاحب چندین مرکز مدافعه از حقوق انسانی و مراکز متعدد با شتوانه مالی هنگفت هستند و آنان همیشه در این سالها به ما گفته اند : اول خانه بعد همسایه
اما اوج انساندوستی در ما آذریها بی نظیر است ما ترکها در ایران هشتاد سال گفته ایم و هنوز هم می گوییم اول همسایه بعد خانه.نتیجه اش را هم دیدیم و می بینیم اما ملت کرد و فارس همواره گقته اند و می گویند اول خانه بعد همسایه
انساندوستی و برابری خواهی شما مسلما در خود اروپا و آمریکا هم کم نظیر و بی بدیل است
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای سویف آذربایجان..خامنه-ای و آخوندها و مذهب آخوندگری را صفویه قزلباش/ترک وارد کردند.. برای همین ایرانیان زیر ستم ترکی به نام خامنه-ای هستند. در مورد سوریه خوشنودم که کردها دارند حق خود را میگرند. در مورد آرتساخ هم آنجا سرزمین ارمنیان هست و پیش از اینکه نام ترکان حتی در تاریخ باشد، ساکنین آن ارمنی بودند. نام قرباغ خیلی متاخرتر است. نام ایران و آذربایجان و ارمنستان همه پیش از حتی حضور ترکان در تاریخ ثبت شده است. لطفا مظلوم نمایی کنید زیرا سرزمین کنونی جمهوری آذربایجان ساکنین اصلیش نه تاتار بلکه لزگی/آوار/تات/تالش/ارمنی/کرد هستند که ریشه آنها را کندید. تنها گفتم بهتر است به دانشنامه-های انگلیسی-زبان رجوع کنید و ببینید چندتا نسلکشی به ترکان مربوط است و چندتا به اقوام متمدن منطقه (کردها/تالشها/ارمنیها/یونانیها..غیره).

نوشته شده توسط: Anonymous

ترکهای برای خودشان تاریخ میسازند از آمار 42 ملیونی میگویند در حالیکه در ایران بنابرآمار سی-آی فاکبوک تنها 12 ملیون ترکزبان هست.. خوشبختانه تعداد کردها (ایرانیان) ترکیه بیشتر از تاتارهای ایران هست (نام تاتار نامیست که برای ترکان در قفقاز و ایران پیش از قرن بیستم استفاده میکردند). دوم اینکه تنها کافیست به دانشنامه-های معتبر سربزنیم و ببینیم چند جنایت در تاریخ از آن ترکان بوده است..نام چنگیز (با اغلب سربازان ترک) و تیمور و آتیلا در جهان به خونخواری شناخته میشود. در ضمن ارمنیان ساکنان اصلی آرتساخ و آذربایجان هستند، کردها/ارمنیها و یونانیها ساکنین اصلی ترکیه، و تالش/کرد و ارمنیان/آسوریان ساکنین اصلی آذربایجان (که نامش ترکی نیست و هزارسال پیش از آمدن ترکان وجود داشته است). مواظب روزی باشید که همه مردمان زیر فاشیسم ستم ترکان متحد..پاینده ارمنستان+کردستان+ایران+یونان+روسیه و مبارزان ضدتاتار.

نوشته شده توسط: Anonymous

ملت هویت طلب وبه جان آمده ترک آذربایجانی به بهانه فوتبال در استادیوم های ایران فریاد آزادی سر میدهند چه در قلعه بابک چه در تیریز و سایر شهرها د ملت ما مثل ملت بزرگوار کرد و عرب بیدار شده . . حقوق سی ممیلیون ترک آذربایجانی هشتاد سال است توسط فاشیستهای آریایی اسلامی محو شده .
با تشکر از دکتر علیرضا اردبیلی
زنده باد رهبران و قهرمانان نستوه حرکت ملی آذربایجان جنوبی دکتر چهرگانی و سایر عزیزان

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ایرانپور، من یکمشهدی هستم. معلم هستم تویکلاس به مشهدی صحبت میکنم شاگردم دورگه مشهدی وشمالی هست میگوید چرا فارسی صحبت نمیکنی! میگویممشهدی هم فارسی استولی قبول ندارد! میگوید مشهدی فارسی نیست و بیکلاس است. با کلاس صحبت کن. مشهدیها را در همه جا مسخره میکنند! مشهدی یاداور ترانه عمله عمله دسته دسته هستش!
روزی آغا محمدخان قاجار شاید از برای تغییر هویت وکین از ایرانی، در کنار یکی از کهنترین شهرهای ایران ده کروه یی به نام تهران پایتخت خو.د میکند وداستان شوم تحقیر و تبعیض اقوامو و زبانهای ایرانی از همین جا شروع میشود!
هنوز این سوال برایم مطرح است چرا او از از میان این همه شهری میتوانست پایتخت ایران باشد ییکده کوره که بنا به قولی آدم روز با لبس وارد آن شب شب برهنه از آن فرار میکند و به عبارت دیگر تهران همان دزدخانه ایران است. فرهنگ دزدی ودزدی فرهنگ ملات ساختاری تهران است.غرور وخودبزرگ بینی

جزو زات فرهنگتهرانی است.این ویژگییکفرهنگنوپای غیر اصیل چندرگه است که فرصت کافی برای رشد پیدانکرده است. حساب این شهر وحومه اش با مشهد واصفهان وشیراز وتبریز واهواز و دیگرشهرهای کهن ایران جدا بدانید. آدمهای که در این شهر هستند احتمالا اکثرشان مسخ شده و بی هویت شده اند. در فرهنگ مصرفی و سربار از منابع سراسری استفاده میکند.
من میگوید شما ملت هستید آیا درد از شما دوا میکند؟1 ملت چیست جزی گروهی از مردم کشور که امال واهداف مشترکی دارمد.نیازها ومنافع مشترکی دارند.
مردمان کرد از کرمانج و سورانی و غیره چه میخواهند که مثلا من مشهدی دارم وآنها ندارند.
من زبانم از نظر تهرانی بیکلاس است! سالی 30 میلیون زائر و گردشگر این شهر و حومه اش دارد و درآمکد سرسام اورش بسود سرمایه داران حکومتی از جمله تهرانی و تبریزی و غیره میرود ومشهدی اکثرا در فقر ونکبت زندگی میکنند. ثروت شهر مشهد در دست تهانیهای وآذریهاست. کسی بدبختر خراسانی نیست. ولی یکفرقی بین من وشاید افرادی مانند شماستکه ما اینها به حساب تفاوت زبانی وقومی وامثالهم نمیگذاریم.
کردستان ایران میخواهد جدا بشود خوب میگویم همین جداست چه چیزی بدست میاورد: آیا آبهای آزاد خلیج فارس بدست آورد؟ آیا نفت وگاز بدست میاورد. آیا قدرت منطقه میشود یا مثل همان بحرین مثال شما میشود تیول شیخ تحت الحمایه اجنویان که برا یحفظ قدرتش کشور بحرین فروخته؟! یک مورد از کشورهای تجزیه شده از ایران مثال بیاورید که توانسته اند به معناوی واقعی مستقل شوند وناچار نشوند در تیول مورثی قرارنگرفته و زیر بیرق اجنبی نرفته باشند!
این اصطلاحات پان بسیار سوء استفاده گرانه است.پان یعنی همه ومسئله پان ایرانیست یعنی همه را ایرانی دانستن. خوب همه ساکنین ایران به لحاظ حقوق شهروندی ایرانی هستند. من قصد از تفکرات افراد معدودی که خود پان ایرانیست معرفی میکنم ندارمولی معنی ایران را شما گاهی درست وگاهی نادرست بیان میکنید. معنی کرد هم را نادرست معنی میکنید.
من یادم نمیاید کسانی مدعی پان ایرانیست هستند ویا متهم به این صفت هستند گفته باشند ایران یعنی همه مال منست و مثلا ازآن یککرد نیست! اتفاقا دائم تاکید میکنند ایران برایی همه ایرانیان است ومعنی ملک مشاع یعنی همین ومعنی تعیین حق سرنوشت مشترک همه ایرانیان همین است.
بنید آن کسانی که کرد میگویید شاخه غربی به لحاظ جغرافیای اصلی ایرانی زبانان است.تبار و تومان با زبان است. تصاویر از اشکانیان و ساسانیان گویای این است نواحی شرقی وجنوبی ایران چه از لحاظزبان وچه از لحاظ فرهنگ فرقی با نواحی غربی نداشته اند. اتفاقی که افتاده اینست که نواحی شرقی ومرکزی و جنوبی زودتر زندگیعمدتا دامداری وکوچروی را ترک (کورتی) کردند واز طرفی حول زبان فارسی دری که زبان مشترک ارتباطی ایرانیان در هزار سال اخیر زودتر و بیشتر همگرایی کرده اندو حالا تفاوت زبانیشان با برخی مردمکرد غرب مثل کرمانجها بیشتر شده است واین همطبیعی است زیرا بر خلاف نواحی شرقی ومرکزی وجنوبی ، نواحی غربی بیشتر جمعیتشان عشایر ایرانی زبان بود وچون مردم فرهنگ وزبانشان اصیلتر و نابتر از نواحی شرقی ومرکزی وجنوبی بوده یعنی بهتر حفظ کرده اند ایرانی تر به نظر میرسند.ایرانی دومفهوم دارد یکهمان اصطلاح رایج حقوقسیاسی است که اتباع کشور امروز هستند و دیگر مردمان ایرانی تبار از لحاظ تاریخ وفرهنگو زبان بیشتر از هر گروهی دیگر بهم نزدیکترند وایرانی تبار تاریخی هستند ودر نتیجه ایران تاریخی از شرق آناتولی تا پامیر ادامه میابد.
دموکراسی تا زمانی دمکراسی است و برپایه درستی برپاشده باشد همه میتوانند ازحقوقبرابر وآزادی وشایسته سالاری برخوردار باشند.
در دوکراسی واقعی شایسته سالاری وهویت انسانی مطرح است ونه خصویات نژادی وقومی و زبانی و دینی ومذهبی.
هرچه به اصطلاح فارسی زبانها بیشتر ابراز همدلی وهمکاری با دیگر هموطنان میکنند وهر چه بیشتر درخواستهای آنهای را درککرده و از حقوق انها دفاع میکنند مانند آموزش زبان مادری و حفظ فرهنگ و ادبیات و آداب ورسومودین ومذهب و همچنین حقوق سیاسی واجتماعی وخودگرانی وحکومت غیرمتمرکز در کمال شگفتی سخنان جدانگاری و هرکس به فکرخویش است بیشتر از سوی ی شنیده میشود! هر چه از طرف به ظاهر مقابل بیشتر نرمش وهمراهی دیده میشود طرف دیگر بیشتر بر ساز جدایی میزند. این چه معنی میدهد.آیا در نهایت خیلیهای بدین فکر نمیندازد همه درخواست بهانه برای اماده سازی برای نابودی کامل کشور تاریخی ایران است؟!
این پررنگکردن حق تعیین سرنوشت نواحی مرزی به تعیین سرنوشت سراسری مردم ایران و منطقه گرایی افراطی از برای چیست در ح
الی که هر روز نیاز به وحدت و جلوگیری از تفرقه نیروها بیتشر خودنمایی میکند؟!
براستی شما چگونه خود را ایرانی اصیل میدانید در حالیکه خوزستان را با آن تارخی اش عربستان منامید که در دوره کوتاهی بخشی کوچینواحیعرب نشنش را بدان نام میخواخنند و یا بسایری از سر لجبازی وکینه نام جعلی خلیج فارس را بکارمیبرند.آیا با بخشیدن خلیجفارس وخوزستان به پان عربیسم شما دلتان خنکمیشود و فکرمکنید به خواستهایتان خواهید رسید؟! آیا این واقعیت تاریخی نمیدانید فارس در قدیم معادل امروز ایران بوده ومنظور ااز خلیج فارسی یعنی آبراهه ایرانی است وبیانگر حضور تاریخی ایرانیان در این منطقه است ونه به معنی مردم به اصطلاح فارسی زبان امروز و یا زبان نوشتاری/کتای فارسی دری که زبانگفتاری ومادری هیچایرانی نیست وبلکه چکیده ی بهینه شده از بانهای ایرانی است برای کاربرد زبان ارتباطی!
آیا این گونه رفتار به حساب جهالت بگذاریم یا تجاهل؟!
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقاي كاوه به نظرم اين آخرين كامنت بنده هست و بيشتر از اين وقت صرف دور باطلي كه شما ميزنيد من در اين حلقه قرار نخواهم گرفت اولا آماري كه شما مي فرماييد رسمي بنده هم دارم مربوط به ده سال قبل است دوما خودتان بهتر مي دانيد كه منظور نظر من كدام اكراد است و ما با همه اكراد مخالف نيستيم و سوم بحث كينه و ضد فارسي نيست دوستان انگشت شمار شما شبها در فيس بوك و اينترنت مبارزه مي كنند و در خيابانها سر به زير حركت مي كنند كه مبادا مشكلي برايشان پيش نيايد براي همين است كه موضوع را جور ديگري مي بينند موفق باشيد

نوشته شده توسط: Anonymous

عربستان کجاست یک کشور با این نام در حجاز موجود است جنوب ایران سرزمین عیلام است بخاطر وجود 400 هزار عشایر عرب زبان نام باستانی آن تغییر نمیکند لطفا در مورد عیلام نظر ندهید شما تورک هستید فقط در مورد منطقه خود نظر بدهید در صورت تکرار نام عربستان ما عیلامیان نیز اذربایجان را ارمنستان جنوبی یا کردستان شرقی نام خواهیم نهاد مسائل عیلام جنوب بزرگ هیچ ارتباطی به جریان تمامیت خواه تورک ندارد هرگونه دخالت و نظر تورک ها در مورد عیلام به منزله همکاری جریان تمامیت خواه تورک با رزیم روستایی حاکم نیمه تورک تلقی خواهد شد وواکنش شدید عیلامیان را به فعالان تمامیت خواه تورک درپی خواهد داشت حواستان باشد نفرت عیلامیان را نسبت به تورک ها تحریک نکنید ما هنوز کشتار ایل افشار درعیلام را فراموش نکرده ایم

نادرشاه شما سه روز در شوشتر جان و مال وناموس مردم شوشتر و مناطق دیگر عیلام را بر سربازان تورک خود حلال کرد.عیلام تهران نیست که توسط تورک ها اشغال شده وبرای ان دارید تصمیم میگیرید افراد عرب که عیلام را عربستان مینامند حذفشان در عیلام برای عیلامیان یک کار بسیار ساده است وبا عربستان خواندن عیلام فقط حقوق عرب زبان هارا در عیلام پایمال میکنند ونفرت عیلامیان را نسبت به انها تحریک میکنند هیچ وقت دو کشور با یک نام درفضای بین المللی وجود نداشته ونام عربستان نهادن بر عیلام فقط نشانه بیسوادی و کوچرویی وتوحش نام گذاران است...
نوشته شده توسط: Anonymous

دلیل عقب ماندگی و بدبختی ملتهای ساکن ایران، تمامیت خواهی است این جزم اندیشی گاهی در قالب "حزب فقط رستاخیز" یا "حزب فقط حذب اله رحبر فقط روح اله" جلوه میکند گاه در قالب نژاد برتر آریایی و زبان پاک فارسی.این تفکر مسموم عملا دیگران را به هاشیه میراند و خود جولان میدحد اما باعث فلاکت هم دیگران و هم خودیها میشود.زبان فارسی هم یکی از عناصر این تفکر تمامیت خاهی است و محکوم به نابودی است تا راه برای دموکراسی و حقوق بشر باز شود.عالیجنابی که از عنترناسیونالسم میفرماید و زبان را در حد یک ابزار ارتباط میداند اولا باید بداند که مردم باید در انتخاب این ابزار آزاد باشند ثانیا لطف نمایند از این ابزار فارسی دفاع نکنند یک ابزار که قابل این حرفها را ندارد ثالثا خود پشقدم شوند واز خودشان مایه بگذارند و زبانهای غیر فارسی را بعنوان زبان رسمی تبلیغ کنند

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم لیدا افشارگرامی! همه ایرانیان از جمله فارس ها مورد ستم این رژیم بوده و هستند. حالا اگر زورمردم به رژیم نرسید باید به نام ملیت به همدیگر حمله برند؟ انصاف دهید که آمار 42 میلیون ترک زبان در ایران نادرست است. آمار مورد تأیید سازمان های معتبر جهانی حدود یک سوم این رقم است. من کرد نیستم. ولی اطلاعاتی که در باره همکاری سازمان های کرد با رژیم بیان می فرمایید با هیچ منطقی قابل پذیرش نیست. کرد ها از ابتدای جمهوری اسلامی با این رژیم سخت درگیر بوده و هستند و هزاران کشته و اسیر داده اند. همین امروز خبر محکومیت اعدام شماری از آنان روی سایت هاست. با توجه به اینکه به گفته خودتان در درون کشور هستید لطفاً بکوشید با تماس اجتماعی بیشتر اطلاعات درست تری به دست آورید. در آذربایجان گرامی نیز به گواهی دوستان آذری درون کشور خبری از کینه ضد فارسی و جدایی خواهی نیست. حیف است که نیروی انقلابی برخی بجای صرف

برای سرنگونی جمهوری اسلامی در راه این اوهام ضد خلقی صرف شود.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

درک نادرست از یک « تز» مارکسیستی: تز : « کارگران وطن ندارند».تبریزی گرامی بر اساس این نظر « تک میهنی» را که البته منظورش « کره زمین» است، تحت نام " انترناسیونالیستم" میاورد. من در یکی از کامنتهایم نوشتم که « در تئوری مارکسیسم» انتر ناسیونالیسم به معنای « همبستگی و اتحاد کارگران» جهان است و در مانیفست مارکس-انگلس با تز دیگری به این صورت آمده است :« کارگران جهان متحد شوید». این شعار انترناسیونالیستی مارکسسیم است. و بدنبال آن نیز «سرود انترناسیونال» سرود اتحاد کارگران جهان که شعرش را یک فرانسوی سروده است میاورند. واژه « انترناسیونالیسم» ربطی به تک میهنی ندارد. بل مربوط است به « اتحاد در مبارزه» علیه نظام اقیصادی-اجتماعی سرمایه داری . مراد از این کلمه «تک میهنی » نیست. و میهن « کره زمین» هم نیست. چیزی که تبریزی عزیز مینویسد برداشتی ست که ربطی به انترناسیونالیسم ندارد.

اما «کارگران وطن ندارند» به معنای آنست که « کارگران تنها در وطن خود نیست که استثمار میشوند، بل آنان در سراسر جهان استثمار میشوند. ». از زاویه بهرکشی شدن- آنها فاقد وطن هستند. درجنگ دوم جهانی علیه فاشیسم در همه جای اروپا مارکسیستها قهرمانه از وطن و زادگاه خود دفاع کردند. تعلق به سرزمین و زادگاه و وطن- و عاشقانه دوست داشتن آن- هیچ ربطی به شعار مذکور و ناسیونالیسم ندارد. « دوست داشتن خود و دیگری» مطرح است، نه فراموشی خود و ذوب شدن در دیگری. تز« حکومت جهانی» که دهه هاست از سوی برخیها مطرح شده است چیز دیگریست و ربطی به مارکسیسم ندارد. بل نظریه است مربوط به کاپیتالیسم.
نوشته شده توسط: Anonymous

با درود به شما جنابه ناصر فکوهی که در مواردی چند هم فکر هستیم . من یک آذر بایجانی هستم که از پدر و مادرم هم آذری مهاجر هستند.آنان خودشان را ایرانی اصل میدانستند من وخانواده ام از برادر و خواهر زن و بچه و و و و همه اهله فامیل که با هم در ارتباط هستیم خودمان را ایرانی میدونیم و و زبانه ملی راهم فارسی و قبول داریم که از هزاران هزار محاسن جامه ما است و زبانه دیوان سالاری که اصل سومی است برای ما باقی مانده اصل یک و دو در مجالی دیگر .

من مشکله فارسی نویسی دارم برنامه فارسی نویسه خوبی ندارم از وجوده داشتنه غلط املای مضرات میخوام و لی توانستم با زبانی که سیصد ملیون با ان حرف میزان با شما هم وطنم درد دل کردم
حال کسانی مثله آقای بنی تروف همش میگه عرب عرب از لحاظه انتروپلوگی ،انسان شناسی عرب به جماعتی میگن که ساکن حجاز هستند دارای محسناتی هستن چون رنگه تیره بینی بلند که تا به لبه بالای میرسد و قد حالته قراره گرفتن چشم ها رنگه چشم ها و و وو .البته این ها اقلیمی هستند که علمی صد در صد نیست فردا شاید آنالیزه بهتر یا جامه تری عنوان شود.
اگر استناد میکنید که در ایامی بسیار دور اقوامه شما عرب ها آمده اند به این جغرافیای که نامش ایران عزیز است پدر و مادر من هم از باکو اما دهه اند البته آنجا هم جزو ایران بوده است اما ما خوده مان را ایرانی میدانیم و افتخار میکنیم . شما اگر دوست ندارید بروید انجا که پدر و مداره گرامی شما نی میانداخت کاری نداره عرب که نیستید عرب زبان هستید هنوز فرقه اینها رو نمیدونید . اگر در آلمان و یا در فرانسهو یا اینگلیس زندگی میکنی و بزبانه آلمانی یا فرانسه یا اینگلیسی حرف میزنید آلمانی نیستید و فرانسوی هم نیستید کمی . فکر کنید اینرو بدونی همیشه راه با ز است .و جادهه دراز
حالا خوده این عربستان که کفتاره پیر اینگلیس این خانواده سعودی ها سره کار آورد. پرچمه اسلام رو از عثمانی ها ترکها گرفت . که از قرنه پنجم با حمله هلا کو به بغداد پرچم داره اسلام شد تا پایانه ان با عثمانی ها بود که کفتار پیر این پر چم رو داد به این خانواده سعودی ها که دزد بودند به حقیقت اینطور است. در فیلم لورانسه عربستان کاملا نمایان است. به هر حال با فروشه نفت خیلی دوست دارند منطقه رو عربی کنند بعد بدان دسته کفتار پیر اینگلیس که با خرسه شمالی تقسیم کنان خرسه شمالی روسیه هم به نان و نوی رسیده شده ارزه کننده ا نرژی اروپا . پوزه سید علی سگ دست خامنه ی رو زاد و حقه ایران در دریایی خزر از نفته و گاز زیر تا روش رو گرفتآمد به ایران بر ای اولین بر در تاریخه ایران. لابد شنیدید که گفت هرکی به اندازه زورش حرف به زنه . از طریق ماموره ها شان معلوم حال و و وو و . دسیسه میکنن امتیازه بیشتری از جمبوری اسلامی ایران بگیران و میگیرن بعد این ها میگن ما نماینده آذری ها و یا عرب ها و یا و و و و هستیم که پوچ است و بس مزخرفت است . به امیده نابودی جمبوری اسلامی ایران که مشکله اصلی است خونه همه مارو کرده تو شیشه . تخمه اصلی ون رو هم واتیکان گذشته برای ضیفف کردنه عثمانی ها چون راهه زمینی در تسخیره عثمانی ها بود از راهه دریا راه پیدا کردند به پشته جبهه عثمانی ها و توانستند جلوی پیشروی های آنان بگیرند . حالا ماندیم با این این فرقه شیه حشری .
مشکله اصلی ما که به این بد بختی افتادیم به دور افتادن از فرهنگه غرب نیست، بلکه به دور افتادن از فرهنگه خودمان است فرهنگه قبل از زرتشتی که خرم دینی و فرهنگه سیمرغی است که جهان بینی بسیار بسیار متفاوت دارد. بر مبنای خیر ور شر بنا نشده بلکه کاملا زمینی و سکولار است به امید ان روز که هر ایرانی بتواند فقط ده دقیقه در مورده فرهنگه اصیل ایران بتواند حرف به زند . نه این خود زنی که فداییانه اسلام و فداییانه چپه که پدره مارو در آوردند . و حالا نوبته به این مردانه اجاره ی رسیده جدای طلب هستند که سینه ترک و عرب و لر و کرد و و و. میزنند به فرهنگه قبل که کوروش حاصله ان بود و در ان جانه انسان مقدس بود و اولین بر آورده از جان خرد بود که مقدس بود. اصل جان در همه بود سیاه سفید زن مرد همه جان ها مقدس بود . حقوقه بشر از این وازه تر از این کلی تر تو شاهنامه فردوسی پور از این موارده است.
ما همه باهم هستیم
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقاي ائيليار بله من قدري عجله كردم و همه كامنت هاي من بدون هيچ كم و كاستي درج شده است البته كه بنده هم تمامي رعايت اصول گفتگو را رعايت مي كنم البته به غير از كامنت آقاي ايراني تند صحبت نمودن و بنده هم به همين ترتيب البته كه ايشان شروع نمودن به هر حال بنده نيز موافق عمل متقابل نيستم اما سعي مي كنم كه رعايت كنم

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیز آقایی شاملی دستتان درد نکند. دستتان را درست روی مسئله اصلی گذاشتید و اگر تمام جریانات سیاسی ملل تحت ستم ایران و روشنفکران فارس باین نقطه و مسئله اصلی برسند و در کنار هم و دست در دست هم علیه رژیم دیکتاتوری اسلامی و تفکر برتری طلبیهای شونیسم فارس مبارزه را پیش ببرند، با توجه بوضعیت رژیم در داخل و خارج امکان موفقیت ما زیاد است. ولی رژیم هم باین سادگی ما را بحال خودمان رها نخواهد کرد و از اهرم تفرقه و دشمنی نسبت بهمدیگر استفاده خواهد جست. این ما هستیم که باید از جریاناتیکه بمبارزه با رژیم کم اهمیت می دهند و در عوض برطبل دشمنی خلقها می کوبند دوری کنیم. به سازمان دهی تمام اقشار خلق در همه ای عرصها در داخل ایران اقدام کنیم و از هر مبارزه ای علیه این رژیم آگاهانه حمایت کرده و مسئله ملی را هم بیکی از خواستیها تبدیل کنیم

نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان گرامی، بدبختانه بسیاری از کسانی که در اینجا نوشته هائی را می نویسند گرفتار پندار زهرآگینی به نام ناسیونالیسم هستند. همه جهانیان پس از دیدن کارنامه زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم آن را دور انداخته اند اما بدبختانه ..........

دوستان گرامی، بدبختانه بسیاری از کسانی که در اینجا نوشته هائی را می نویسند گرفتار پندار زهرآگینی به نام ناسیونالیسم هستند. همه جهانیان پس از دیدن کارنامه زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم آن را دور انداخته اند اما بدبختانه در ایران کسانی پیدا شده اند که رفتن به راه نادرستی که جهانیان رفتن از آن را کنار گذاشته اند را آغاز کرده اند! چگونه می توان در سایه اندیشه های زهرآگینی مانند آریاپرستی و ترک پرستی و پان های رنگارنگ امیدوار بود که ایرانی ها پس از درآمدن از چاله ولایت فقیه به چاه دیوارکشی های هیتلری نیفتند؟ چگونه می توان امیدوار بود که در سایه پدیده ای کهنه و مرده و پرتاب شده به زباله دان تاریخ به نام ناسیونالیسم حق به حقدار برسد و عدالت پیاده شود و معنویت و ارزش های والای انسانی از میان نروند؟ در سایه پندارهای ناسیونالیستی چگونه می توان امیدوار بود که پس از نابودی رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه به جای رژیمی که با اندیشه خردمندانه کشورداری می کند رژیم خرهای نفهمی مانند صدام حسین و اسلوبودان میلوشوویچ بر سر کار نیاید؟ دریغا و فسوسا که در همه جهان مرزها و دیوارکشی های ناسیونالیستی رو به نابودی هستند و همه جهان به سوی تک میهنی (اینترناسیونالیسم) می رود و در ایران کسانی پیدا شده اند که بزرگترین آرزویشان دیوارکشی های هیتلری میان بوم های گوناگون است! از دیدگاه اینترناسیونالیستی زبان تنها ابزاری است برای پیوند میان انسان ها و جز این ارزش دیگری ندارد و سخن گفتن یا سخن نگفتن با یک زبان نشانۀ خوب بودن و بد بودن و برتری هیچکس در هیچ کجای جهان نیست. ترک هائی هستند که بهترین آدم ها هستند و ترک هائی هستند که بدترین آدم ها هستند همچنان که فارس هائی هستند که بهترین آدم ها هستند و فارس هائی هستند که بدترین آدم ها هستند، این کردار انسان ها است که آنها را خوب و بد می کند نه گویشوری به این زبان و آن زبان اما در این میان رژیم گدایان مفت خور در میان ترکان همه کاسه کوزه ها را بر سر فارس ها و زبان فارسی می شکند و خود را تبرئه می کند! با برپائی وبلاگ ها و وبسایت های جعلی و هزار و یک ترفند دیگر و به یاری پان ترک نماهای دروغین وزارت اطلاعات رژیم این پندار یاوه را برای ترک زبانان تبلیغ می کند که ریشه همه بدبختی های ترکان زبان فارسی است! دلیل بیکاری زبان فارسی است، دلیل گرانی زبان فارسی است، دلیل تورم زبان فارسی است، دلیل کمبود مسکن زبان فارسی است، دلیل فساد اداری و رشوه خواری زبان فارسی است، دلیل فقر زبان فارسی است، دلیل بیماری زبان فارسی است، دلیل زلزله زبان فارسی است، دلیل سیل زبان فارسی است، دلیل ترافیک زبان فارسی است و دلیل همه بدبختی ها تنها یک چیز است و آن هم زبان فارسی است! و رژیم نیز در این میان خود را کنار می کشد و وانمود می کند که هیچ کاره بوده و صد در صد بی گناه است! روشن نیست که اگر همۀ هفتاد میلیون ایرانی در سرتاسر ایران به زبان ترکی بخوانند و بنویسند اما رژیم ولایت فقیه بر سر کار باشد ایرانیان چه سودی از گویشوری به زبان ترکی خواهند برد؟ و اگر زبان فارسی زبان کاربردی ترکیه شود و همۀ مردم ترکیه به زبان فارسی بخوانند و بنویسند ترکیه ای ها چه زیانی خواهند کرد هنگامی که بر کشورشان مانند ایران رژیم دژخیمان دوزخی فرمانروائی ندارد؟ پس این زبان نیست که مردم یک کشور را خوشبخت یا بدبخت می کند بلکه این رژیم است که مایۀ بدبختی و خوشبختی مردم یک سرزمین است. ***** امیدوارم دوستان بزرگوار من که اندیشه های ناسیونالیستی دارند با پیروی از اندیشه خردمندانه پندارهای ناسیونالیستی را دور بریزند و پیرو تک میهنی (اینترناسیونالیسم) شوند.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ایراندوست:
با توجه به این که بنده نیز در هنگام نوشتن به زبان فارسی دچار اشتباهات زیادی می شوم و واقعا نمی دانم این زبان فارسی فعلش کجاست، نهادش کجاست، مفعول کجاست، کلمه ای که می نویسم به احتمال 90 درصد ریسه غیر فارسی داردو کلا دچار گیجی می شوم!!
حال شما که زبانتان با قند پارسی شیرین شده ما ملیتهای غیر فارس را راهنمایی فرمایید چگونه از شر این مشکل در هنگام نوتشن به زبان فارسی رها شویم؟!!
بعید میدانم هیچ زبانی مثل این زبان فارسی بی قاعده و نوشتنش برای بقیه مردم دنیا سخت باشد!

نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان ایران گلوبال امروز یک کامنت من را نیز سانسور کردید در جواب افشار