Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

خودش معادلاشو میدونه باشه ما لوطی ایشونم استاد دانشگاه نمیدونستم اینجا کسی پایان نامه فوق لیسانس مینویسه پزبده به همولایتی هاش بگه رفتم خارج باسواد شدم اونام با دهن باز نگاش کنن قلنبه هم میگن غلنبه هم میگن توی دهخدا آنلاین سرچ کن اتفاقا فکر کنم کلمه تورکی باشه معنی کوپراتیسم هم فکر کنم نظام تعاونی میشه بقیشم خودش معنی کنه من کاری به تورک بودن ایشون نداشتم چپ نماهای ایران فارس و تورک همیشه میخواستن با قلنبه نویسی نشون دادن سواد محدودشون 4 تا کلمه سیاسی بلد بودن پز بدن و مثلا مردم رو مرعوب کنن و همش دنبال این بازی های مثلا روشنفکر ی بودن ونخواستن جامعه خودشون رو بشناسن و تحلیل کنن اونقدر پرت بودن که خمینی رو نیروی مترقی تحلیل کردن در صورتیکه اگه یکم شعورشخصیشون رو بکار برده بودن و دنبال لفاظی و دوست دختر پیدا کردن نبودن میفهمیدن کی مترقی کی مرتجع حالام هنوز تو

بچه بازی های 30 سال پیشن و پیدا کردن دوست دختر و پز دادن تاریخم میاد همشونو دوباره جارو میکنه همین جا باید از صمد چپ عزیز تورک یاد کنم که دنبال این قرتی بازی ها نبود و رفت توی روستاها تنهایی با فرهنگ روستایی مبارزه کرد چون میدونست از طرف همین فرهنگ ضربه میخوریم اون رفت بازبون ساده به روستایی ها فرهنگ شهری یاد داد با ساده ترین کلمات سوسیالیسم درس داد ما لوطی هام از امثال صمد چیز یاد گرفتیم و تازه بدوران رسیده نشدیم ناظم حکمت هم یه تورک بود که شاعر بود چپ هم بود اونقدر شعراش ساده و مردمی بود که منکه شعرای قلنبه سلنبه شاعرای نوپرداز فارسی رو نمیفهمم براحتی با شعرای اون که به زبان ساده مردمی بود ارتباط برقرار میکنم کاش این اقام یکم تورک بود ویکم چپ باشه من لوطی شما استاد دانشگاه پز دادن خیلی زشته چه برای فارسا چه برا تورکا
نوشته شده توسط: Anonymous

از همان اوایل انقلاب جمهوری اسلامی با کشتار،جنایت ، شکنجه و تجاوز آغاز کرد. رژیم راهی جز زور نمیداند. این راه هنوز هم ادامه دارد. بزودی پاسداران اسلامی تجاوز به دلار را شروع خواهند کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای هومن.... زبان فارسی توانائی بیان کلمات علمی را ندارد... بجای انگ زدن لطفا خودتان قدم رنجه فرموده ومعادل و ترجمه های آن کلمات نوشته و ما را راهنمائی بفرمائید.. طرز نوشتن کامنت شما یک ادبیّات لوطی گری است نه کارگری... و چون شما به ادبیّات شیرین فارسی بیشتر از ما آزربایجانی ها دارید لطفآ معنی (( قلبمه نویسی )) را که در بالا نوشته اید برایمان شرح بدهید. چون بنده این کلمۀ ( قلبمه ) را در فرهنگ عمید پیدا کردم و نه در فرهنگ معین...

نوشته شده توسط: Anonymous

شما غیر از اینگونه دسته گلها ، گویا اغلب نیز با کمنت از خود تعریف میکنید تا در گرد و خاک حاصله نظر سایرین را ماستمالی کنید . چون کمنت هایی که زیر مطلب خود میگذارید همیشه شبیه هستند و مثل مجلس رستاخیزی فقط احسن گویان بلد هستی . آن ممه را لولو خورد .برو فکر نان کن که خربوزه آب است .

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای صمدی اگر در مورد گذشته اقای بنی صدر هم انتقاد کنید برای نسل امروز قابل پذیرش هست....چرا سایت ایشان هنوز به همان اسم است ..انقلاب اسلامی چه خیر و برکتی برای مردم ایران داشت...چرا اقای بنی صدر اجازه ملاقات اقای بختیار با خمینی را نداد...چرا روشنفکران از اقای بختیار حمایت نکردند...چرا همه از خمینی حمایت کردند..جز اینکه باری قدرت خودشان بود ..مگر خمینی را در سال 42 نمیشناختند ..مگر کتابهای ایشان نبود...چرا ترفه میروید و پاسخگو نیستید...مگر کتاب شفیع زاده نیست که همه چیز را افشا میکند....اگر بخواهید کاری کنید نباید اشتباهات گذشته را کتمان کنید..همکاری بنی صدر با مجاهدین را چگونه توصیف میکنید..منتظر پاسخ شما هستم....

نوشته شده توسط: Anonymous

جریان شهرام جزایری در سال 1381 اتفاق افتاد.
سوال من اینه که : این آقای نوریزاد چرا در همان دهه 80 حرفی نزد؟
مثل جریان هواپیمایی که توسط آمریکا در خلیج فارس منفجر شد و بعد از این همه سال حدود 2-3 ماه پیش افشا کرده بود.
نامه هاش و افشاگریهاش خنده داره که بعد از گذشت این همه سال افشا کنه.
اگه واقع واسه مردم میگه باید همون سالها میگفت که اگر هم زندانی میشد مردم میگفتن واسه ما این کار رو کرد ولی حالا بعد از کاندیدای خودشون (موسوی)که نشد میگن افشا گری!!!!!!!!

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقای نوریزاد دستان شما را میبوسم و از این همه شجاعت و مردانگی که در شماست شگفت زده میشوم چون در این مرزو بوم نفر دومی را به مردانگی اینچنین نمیشناسم خداوند حافظ و یارشما

نوشته شده توسط: Anonymous

بی نطیر بود فوق العاده بود سخن دیگه ای نمی شه گفت

VPWKO5RE
نوشته شده توسط: Anonymous

وقتی این همه آگاهی و اشتیاق مشترک را برای برپایی یک نظام مورد قبول همه ملیت های ایرانی را در بین این ملیت ها می بینم واقعا خوشحال می شوم. دور نیست روزی که شاهد یک ایرانی باشیم که همه از زندگی کردن در آن راضی باشند و نه فقط عده ای خاص!
در ضمن از همین جا خطاب به شاهزاده پهلوی عرض کنم: که حنای شما هم برای ما دیگر رنگی ندارد! برای ما ارزانی و یا پلاژهای مختلط لب دریای خزر و یا فیلمفارسی و... نشانه آزادی نیست! برای ما اول زبان و فرهنگ خودمان مهم است و بعد تمامیت ارضی ای که سرفصل همه حرفهایتان است. من یکی که به هیچ وجه نظرات شما را تحمل نکرده و ملیتهای عزیز ایرانی هم باید بییشتر مواظب امثال ایشان باشند .

نوشته شده توسط: Anonymous

با تشکرمقاله جالبی بود به دور از اینکه همه مطالب باب طبع ما باشد یا دیدگاه شخصی ما چیست بحث و نقد و بررسی ازاد هر چقدر بیشتر باشد همه ما را وا میدارد تا به دور از هر نوع تعصبی تعامل اندیشه ها را بپذیریم و تلا شمان بر ان باشد اختلافاتی که ما را از اصل به دور میدارد کنار بگذاریم و برای ساختن ایرانی ازاد و هدفمند برنامه ریزی کنیم چه در غیر اینصورت تاریخ برای بارها تکرار خواهد شد و دگر بار به بیراهه خواهیم رفت تا زمانی که اصول اولیه دموکراسی را در درونمان پرورش ندهیم نخواهیم توانست انرادر اپوزیسیون نیزاجرایی کنیم و البته همه این جریانات میسر نخواهد شد اگر خود را با مردم و خواسته ها هماهنگ نکنیم. روشنفکران عزیز بجای مردم تصمیم نگیرند بلکه کنارشان قدم بردارند. باید شتافت تا دوباره دیر نشود...

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کیانوش عزیز، این نوشتەی من در صفحەی فیسبوکم است. من خوشحالم کە آن را منتشر کردەای، اما بهتر بود حداقل اسم صفحە را متذکر می گشتی. ممنون.
آقای نادر، نوشتەی این سطور از سقوط جمهوری اسلامی دلگیر نمی شود، بلکە از خود فریبیهای کە ٣٠ سال پیش ٦ ماە را نوید میداد می نالد.
من از سقوط جمهوری اسلامی نگران نیستم. از سقوط زندگی مردمانم کە فرعونیت حکام بی مسئولیت جمهوری اسلامی، تحریمهای کمر شکن اقتصادی و تعدادی از اپوزیسیون متوهم می نالم کە بجای حکام، مردم را نشانە گرفتەاند.

نوشته شده توسط: Anonymous

زوزه های تلويزيون رژيم آخوندی بر سر خروج مجاهدين از ليست
زوزه های تلويزيون رژيم -1مهر۱۳۹۱
وزير امور خارجه آمريکا در نامه يی از کنگره اين کشور خواست نام گروهک منافقين را از فهرست تروريست ها خارج کند

وزير امور خارجه آمريکا در نامه يی از کنگره اين کشور خواست نام گروهک منافقين را از فهرست تروريست ها خارج کند. اين درحاليست که اين گروهک در سه دهه گذشته فجايع و ترورهای متعددی را عليه مردم ايران و عراق مرتکب شده است.

ادعای دهساله ی مبارزه با تروريسم، لشکرکشی دو کشور به بهانه جنگ با تروريسم و حالا قرار گرفتن در کنار تروريست ها، رسانه های آمريکايی از تصميم وزير امور خارجه آمريکا برای خارج کردن نام منافقين از فهرست گروه های تروريستی خبر دادند. گروهک منافقين در 30خرداد ۱۳۶۰ به نظام جمهوری اسلامی اعلام جنگ مسلحانه داد. ترور بيش از دوازده هزار شهروند ايرانی به ويژه انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در 7تير۱۳۶۰ و انفجار دفتر نخست وزيری در 8شهريور۱۳۶۹ از مهمترين اقدامات غيرانسانی اين گروهک تروريستی، برخی سياستمداران آمريکايی که با انقلاب ايران دشمنی دارند برای تبرئه اونها مدعی شدند که گروه منافقين هيچ سابقه تروريستی نداره، فرماندار سابق ايالت پنسلوانيا گفت: حتی يک مدرک هم دال بر تروريست بودن اين گروه وجود ندارد. اعضای گروه منافقين پس از طرد شدن از سوی مردم از کشور فرار کردن و بسياری از اونها به عراق رفته تحت حمايت رژيم صدام به جنگ عليه ملت ايران پرداختند و بخش ديگه به آغوش باز آمريکا و کشورهای اروپايی پناه بردند.

نويسنده آمريکايی: ”از زمانی که زيبيگنيو برژينسکی مشاور پيشين امنيت ملی آمريکا به صدام گفت که به ايران حمله کنه سازمان مجاهدين خلق در کنار صدام قرار گرفت. اونها در اردوگاه اشرف تمرين های نظامی ديدند و دولت آمريکا در برهه های مختلف با اين گروه ارتباط داشته، با اين همه اعضای اتحاديه اروپا و آمريکا سرانجام در سال ۱۹۹۷ ميلادی با اذعان به ماهيت تروريستی منافقين ناگزير شدند اين سازمان را در فهرست سازمانهای تروريستی قرار بدهد. ولی در شرايط کنونی به نظر می رسه که غرب به عنوان حامی اصلی گروهک منافقين می خواهد با تغيير موضع در قبال اين جريان و حمايت از بازماندگانش از خدمات تروريستيش در آينده بهره بگيره به همين دليله که دولت انگليس در ژوئن سال ۲۰۰۸ ميلادی و اتحاديه اروپا در سال ۲۰۰۹ اين گروهک را از فهرست تروريستی خارج کردند و حالا آمريکا هم در همين مسير قدم گذاشته.

نويسنده آمريکايی: ”آمريکا اخيراً سازمان مجاهدين خلق را از فهرست تروريستی حذف کرده، منافقين برای رسيدن به اين هدف ميليونها دلار به آمريکاييها رشوه دادند، افرادی مثـل ادوارد رندل فرماندار ايالت پنسلوانيا، جيمز جونز مشاور باراک اوباما، تام ريچ وزير سابق امنيت ملی، هوارد دين رئيس حزب دموکرات، مايکل موکيزی دادستان سابق کل آمريکا از جمله کسانی هستند که در اين پرونده رشوه گرفتند“.

تصميم آمريکا که با اخراج همه اعضای منافقين از اردوگاه اشرف عراق همزمان شده از نگاه خيلی ها به عنوان فرصتی تازه برای بازسازی گروه فروپاشيده و بن بست رسيده منافقين به شمار می آد. منافقين در سالهای اخير با انتشار اخبار جعلی درباره برنامه هسته يی مسالمت آميز ايران در خدمت آمريکا قرار گرفتند. تصميم دولت آمريکا برای خارج کردن نام منافقين از فهرست تروريستها، سرمايه گذاری آمريکا بر روی سازمانی سوخته با اعمال غيرانسانيه.
نوشته شده توسط: Anonymous

روايتی ديگر از همان داستان - منوچهر هزارخانی
دستگاه تبليغاتی ارباب بی مروت دنيا می خواهد يک واقعه مهم را در سايه يک اتفاق کمتر مهم قرار دهد و بی رنگ کند و تازه همان اتفاق کمتر مهم را هم، با شامورتی بازی، بی اهميت و پيش پا افتاده جلوه دهد. واقعه مهم، به نظر من، عبارت است از کوچ اجباری و کم و بيش مسالمت آميز ساکنان اشرف به زندان ليبرتی؛ اتفاق کمتر مهم در آوردن نام مجاهدين است از ليست سازمانهای تروريستی، و شامورتی بازی مربوطه هم نسبت دادن اين اتفاق است به لابيگری ”عده يی از شخصيتهای آمريکايی“ در قبال دريافت پول از سازمان مجاهدين! مقاله نيويورک تايمز جا انداختن همين روايت جعلی را مد نظر داشت.

(۱) کوچ دادن اجباری ساکنان اشرف به ليبرتی، حلقه آخر (تا اين جا) از سلسله ”تدابير“ سياسی ـ نظامی ـ امنيتی برای از ميان بردن تشکيلات مجاهدين بود. انتظار داشتند بعد از سه سال محاصره همه جانبه اشرف و شکنجه دادن روانی ساکنانش با صدها بلندگوی عربده کش و فحاش و بعد از گذشتن از هفتخوان کنترل بارها و بازرسی بدنی و آزار و اذيتهای ضمن آن، از ميان آنهايی که زنده به ليبرتی می رسند، دست کم چند صد نفری ببرند و خواهان پناه بردن به آغوش ”اسلام عزيز“ شوند. از پيش هم برای اين بريدگان فرضی هتل گرفته بودند. اما اين انتظار برآورده نشد. سير تا پياز اين جابه جايی اجباری را که چند ماه طول کشيد و حوادث بزرگ و کوچکی را در برداشت، در اطلاعيه های دبيرخانه شورای ملی مقاومت می توان خواند يا دوباره خواند. در اين جابه جايی اجباری و توأم با شکنجه، جنبش مقاومت آسيب ديد، تلفات انسانی داشت، خسارات مالی فراوانی را تحمل کرد. اما از پا در نيامد. هر چند برای از پا درآوردنش همه دست به کار بودند، از مزدوران سپاه قدس و کميته سرکوب اشرف در نخست وزيری عراق تا... نماينده ويژه دبيرکل ملل متحد که خود را ”تسهيل کننده“ معرفی می کرد و به واقع هم ”تسهيل کننده“ زورگويی و سرقت و قتل عام مالکی در اشرف شد.
فرستاده بودنش تا رفتار شرافتمندانه طاهر بومدرا در يونامی را جبران کند، چون شرافتمندی بومدرا در رعايت حقوق بشر فراتر از استانداردهای قابل تحمل بين المللی بود“.تسهيل کننده“، اما، حرفه يی جنـگ اعصاب است. پوستی به کلفتی پوست کرگدن دارد و وجدانی به نازکی پوست پياز. بعضيها اعتقاد داشتند خوشرقصی می کند و از اين طريق دارد پله های نردبانی را می سازد که قرار است او را به دبيرکلی سازمان متبوعش برساند. خود من، اما، برای پيدا کردن شناخت بهتر از نوع شخصيتی که به راحتی نفس کشيدن دروغ می گويد و به سادگی آب خوردن چشم بر جنايت می بندد، از هر دری وارد شدم سرانجام به نقطه واحدی رسيدم، به گزارش مشهور هانا آرنت ”درباره روزمرگی شر“ در تقريباً نيم قرن پيش. يادتان هست؟ باری، حضور جناب ”تسهيل کننده“ با انگ ”نماينده ويژه دبيرکل“ و شانتاژهای روزمره اش برای کشاندن مبارزان اشرفی به جاده تسليم، به خطر اين جابه جايی زورکی، جنبه حياتی می بخشيد. اما هدايت کننده قافله مقاومت در اين گردنه مرگبار مريم بود که جسم و جانش را فرسود، همه فشارها را که از هر طرف وارد می آمد به جان خريد تا قافله را با حداقل ضايعاتی که امکان داشت به مقصد برساند. و موفق شد. اين، پيروزی بزرگ مقاومت بود، هر چند نگرانی ناشی از عواقب نامعلومش هنوز اجازه نمی دهد تمام اهميتش جلوه گر شود.

(۲) در قياس با آن، حذف نام مقاومت از ليست سياه وزارت خارجه آمريکا اهميت کمتری داشت چون تعيين کننده هستی و سرنوشت مقاومت نبود، به عکس، با اعتبار و حيثيت ليست گذاران بازی می کرد: اگر پس از آن همه تأخير در اجرای حکم دادگاه، باز وزارت خارجه به رأی دادگاه بی اعتنايی می کرد و ليست گذاری را ادامه می داد، دعوای حقوقی ادامه می يافت، ولی اين بار با ضايعات بيشتر برای آن وزراتخانه. مقاومت در اين دعوای حقوقی ـ و هر دادرسی واقعی ديگر ـ ضرر نمی کرد و هيچ گاه ضرر نمی کند. برای روشن شدن چرائيش من سؤال ظاهراً بی ربط ديگری را پيش می کشم: همه می دانند که آقای ويدال کوادراس، دوست و پشتيبان صادق مقاومت ايران، کميته يی متشکل از هزاران پارلمانتر و مشاور و کارشناس حقوقی تشکيل داده که عمده کارش تا کنون کمک حقوقی برای احقاق حق ساکنان اشرف بوده است. اما او چرا اسم کميته اش را گذاشته است ”در جستجوی عدالت“ و نه پشتيبانی از مقاومت يا اشرف؟ من اين سؤال را از خود او نکرده ام، ولی جوابش به نظرم کاملاً واضح است: اگر عدالت موجود و جاری باشد. بزرگترين پشتيبانی از هر مقاومت عادلانه يی فراهم آمده است. آقای ويدال که عمری را در محافل بين المللی و در سطح بالا گذرانده است. بهتر از هر کس می داند که در آن ”بالا“ ها عدالت حکم کيميا را دارد! و به دنبال آن صحنه يی در خيالم شکل می گيرد که در آن جمعی از دوستان جهانديده آقای ويدال دورش جمع شده اند و از سر خيرخواهی، می خواهند قانعش کنند که: يافت می نشود، گشته ايم ما. و آقای ويدال جواب می دهد: آن چه يافت می نشود، آنم آرزوست.

هدايت کارزار حقوقی در سطح بين المللی از طريق تظاهرات، کنفرانسها، بسيج ها و آکسيونهای بی شمار، بخش مرئی، جلو چشم و علنی تلاشهای مريم بود که اينک، چون موفقيتش چشم انداز روشنی را در مقابل مبارزان جنبش مقاومت گشوده، بيشتر هم مورد استقبال و توجه قرار گرفته است.

(۳) به نظر من ـ که بارها هم تکرارش کرده ام ـ پشتيبانان بين المللی صادق و صميمی مقاومت ايران، برای مجاهدين لابی نمی کنند، از معتقدات خودشان و اصولی که به آن پای بندند دفاع می کنند. افسری که به اشرف فرستاده شده تا پايگاه نظامی تروريستها را کنترل کند، و او در آن جابه جايی تروريستها با مبارزان راه آزادی مواجه می شود و از نزديک آنها را می شناسد، قضاوتش البته فرق می کند با قضاوت کارمند خنگی که تمام شناختش از مقاومت منحصر به پرونده های آخوند ساخته يی است که در وزارت خارجه به خوردش داده اند (من از قضاوتهای شخصی بر پايه شناخت شخصی حرف می زنم، قضاوتهايی که به لوله نفت وصل اند، حکايت ديگری دارند). آن افسر از ظلمی که مسئولان کشورش در حق مبارزان راه آزادی می کنند بر می آشوبد. آن سياستمدار آمريکايی که از بالای تريبون سخنانش را با ”من يک اشرفی هستم“ به زبان فارسی، شروع می کند، به خاطر آن نيست که چند هزار دلار پول گرفته تا برای مجاهدين تبليغ کند، دارد به زمامداران آخوند دوست و آخوند باز کشورش اعتراض می کند که هنوز فرق مبارز راه آزادی و تروريست را نمی دانند ولی به خود اجازه می دهند برای همه تعيين تکليف کنند. اين مدافعان و پشتيبانان ارزشمند مقاومت را در واقع بايد جزء جنبش مقاومت دانست. برخی از آنها به سبب مأموريتشان يا به انگيزه کنجکاوی يا علاقه شخصی توانسته اند از خلال تماسی که با اشرفيها داشته اند، مقاومت را بشناسند، ولی همه آنها از خلال کار مشترکی که با مريم داشته اند و دارند، به برحق بودن مبارزه جنبش مقاومت رسيده اند. اين، حدس و گمان من نيست، خودشان با صدای بلند اعلامش می کنند. مقامات بی نام و نشانی که تهمت لابيگری به ازای گرفتن پول به کسانی می زنند که از مقامهای مسئول سابق کشور خودشان بوده اند، در واقع دارند اعلام می کنند که مقامات و مسئولان کشورشان قابل خريدند؛ در اين صورت بايد ثابت کنند که خودشان به خصوص اگر در مصاحبه از ذکر هويتشان سرباز می زنند، مشمول اين حکم نيستند.
نوشته شده توسط: Anonymous

کدومو باور کنيم؟ - به قلم احمدرضا هاشمی
بعد از اعلام رسمی خارج کردن نام سازمان مجاهدين از ليست تروريستی وزارت خارجه و وزارت خزانه داری آمريکا، قشقرقی در درون رژيم ولايت فقيه به پاشده که نگو! همه مار و مورهای عمامه دار و بی عمامه، با ريش و سبيل و بی ريش و سبيل، يقه بسته و يقه باز يا با کراوات و بی کراوات، از سوراخها بيرون ريخته اند و از صفحات روزنامه ها و سايتها تا قاب تلويزيونها و آنتنها را سياه کرده اند.

از اعضای مجلس ارتجاع، تا اعضای دولت و معاونان آنها تا رئيس آن، احمدی نژاد، تا مقامهای بلندپايه وزارت اطلاعات در تهران تا مستخدمان و پادوهای دون پايه اش در داخل و خارج کشور، تا امام جمعه های ريز و درشت تا انجمن های ضداسلامی در اين گوشه و آن گوشه کشور، همه و همه به ميدان آمده اند، ذکر مصيبت می خوانند و بر سر و سينه می کوبند.

خب شما ممکن است بپرسيد، اين همه جانوران ريز و درشت و رنگ به رنگ که بيرون ريخته اند و اين همه قشقرق که بپا کرده اند، حرفشان چيست؟ هيچی! حرفشان اين است که هيچ اتفاق مهمی نيفتاده، چون خود مجاهدين اصلاً مهم نيستند در نتيجه توی ليست بودنشان يا نبودشان هم مهم نيست. بخدا مهم نيست! به حضرت عباس قسم مهم نيست! همچنين هيچ ضربه ای هم به نظام مقدس جمهوری اسلامی وارد نشده، بخدا به پير به پيغمبر وارد نشده. بلکه اين سازمان مجاهدين است که دچار بحران است و دارد از هم می پاشد؛ اين آمريکاست که شکست خورده و رسوا و بيچاره شده.

قبل از اين که چند مورد مشخص را مورد توجه قرار بدهيم، خوب است بعضی ويژگيهای مشترک اين کر ناهماهنگ و اين ارکستر گوشخراش را ذکر کنيم.

اول اين که در حرفها و استدلالهای اين جماعت، نبايد دنبال منطق و انسجام و اين که سر و ته حرفها با هم بخواند، باشيد. اينها صرفاً جيغ و فرياد و لجن پراکنی و آشفته گويی کسی است که ضربه محکمی که به ملاجش خورده، هوش از سرش و برق از چشمش پرانده و فريادش را بی اختيار به آسمان رسانده، مرتب پرت وپلا و هذيان می گويد، از غيظ سر به ديوار و پا به زمين می کوبد، اما در عين حال قسم و آيه می خورد که هيچ طورش نشده. مثلاً:
از يک طرف روزنامه رسالت تيتر می زند که: «منافقين و آمريکا بار ديگر به هم رسيدند» و يکی از مهره های رژيم به نام فواد ايزدی پا را از اين هم فراتر می گذارد و می گويد: «آمريکا که خود بانی اصلی تشکيل اين گروهک بوده (!) » و از طرف ديگر با انبوهی جيغ و ويغ از همه جانب مواجه هستيم که می خواهد آمريکا و وزارت خارجه را متوجه کند که اشتباه کرده ای! اين مجاهدين همانها هستند که در دهه 70 ميلادی آمريکايی کشته اند!

مثلاً روزنامه حکومتی ابتکار 11مهر می نويسد: «شايد بتوان سرگذشت سازمان منافقين را روايت تبديل شدن يک مخالف سرسخت به يک متحد عزيز برای آمريکا توصيف کرد، مخالفتی که اين سازمان در اوايل زمان تشکيل و تنها تحت تاثير فضای دو قطبی وجود داشت. سازمان منافقين که در دهه ۱۹۶۰ به عنوان حامل يک ايدئولوژی ضدامپرياليستی جذاب در محيط های دانشگاهی ايران شکل گرفت، يک سازمان با گرايش های سوسياليستی بود، اما… تبديل به يکی از متحدان واشينگتن در منطقه گرديد».

و اين وسط ما نمی دونيم که بالاخره کدوم رو باور کنيم، اين که سازمان مجاهدين از اول آمريکايی بوده و اصلاً توسط آمريکا درست شده، يا مجاهدين اول ضد آمريکا بودند و حالا از اصول خود دست کشيده اند. يا اين که آمريکا از اول حامی مجاهدين بوده و در ليست گذاشتن مجاهدين فريب و ظاهرسازی بوده، يا حالا بر اثر فشارها از آنچه می گفت و می کرد، عقب نشينی کرده و به رژيم خيانت کرده است؟!

يک نمونه:
شبکه خبر تلويزيون رژيم شب 10مهر دو نفر را به برنامه «دو نيم ساعت» خود آورده بود، يکی را به نام دکتر ايزدی مدرس دانشگاه معرفی کرد و ديگری را به نام تبريزی، به عنوان پژوهشگر تاريخ معاصر! البته اگر آنها را ديده و حرفهايشان را شنيده باشيد، لابد پی می بريد که اين موجودات، مدرس کدام دانشگاه و پژوهشگر کدام تاريخ و در کجا هستند؟

اما در انبوه اباطيل و مجعولاتی که اين دو نفر و مجری مربوطه سر هم می کنند، بعضی نکات و اعترافها قابل توجه هم مشاهده می شود. مثلاً در حالی که تمامی تبليغات و دجالگريهای رژيم بيان اين است که آمريکا مجاهدين را از ليست خارج کرد تا آنها را در جهت اهداف خود و اقدامات تروريستی عليه نظام به کار بگيرد، ببينيد در اين برنامه «دو نيم ساعت» چه اعترافی می کنند:

مجری: اين گروهک از نظر فکری ابتدا چپگرا و مارکسيست بود، حالا بعد التقاطی شد، چه عواملی باعث شد که غرب به رغم تفاوت ايدئولوژيکی که با اين گروه داشت از ابتدا پذيرای اون بود، تا الآن که با اين اقدام آمريکا دارند به اين حمايت خودشان از اين گروهک تداوم ميدن و اصولاً اهداف اعلام نشده آمريکا از اين که اين گروهک را از ليست گروه های حامی تروريسم خارج کرده چيه؟»

ايزدی:
«من فکر می کنم که راجع به اين گروهک و اين جريان خيلی گفتنيها هست که پرده از ماهيت اينها و هويت اينها اعم از فکری و تشکيلاتی و ارتباطی با قدرتهای بين المللی يا دشمنان در حقيقت اين ملک و اين ملت، نه فقط يک نظام، خيلی فراتر از اينها راجع به اين گروهک ميشه صحبت کرد ولی از همين بيانيه وزارت خارجه آمريکا هم ميشه به نحو احسن استفاده کرد برای معرفی اين جريان که اعلام می کنه که ما همه اينها را گفتيم و از ليست خارج می کنيم ولی درعين حال، گذشته اينها قابل فراموش شدن نيست. خيلی نکته مهميه. يعنی نشون ميده که اولاً اين خروج از اين ليست سياه، بسيار با اکراه و تحت فشاره باصطلاح، کاملاً هم مشخصه. وزارت خارجه به عنوان يک ادمنيستريشن (اداری) حاضر به اين کار نبود.

… وزارت خارجه هم با اين اوصاف شما می دونيد که دستگاه ديوانی دادگاه آمريکا اعلام می کنه که تا يک ماه ديگه اگر اقدام نکنيد خودمون وارد ميشيم. يعنی به رغم همه اينها باز اين سيستم بوروکراتيک آمريکا حاضر نيست که تن به اين ريسک بده و بعد هم ديديم مجبور شدند 9روز قبل از چيز اعلام کردند که اين اتفاق می افته. اين راجع به تشکيلاتيه که خيلی مدعی هست نسبت به آينده و نسبت به رويکردش…».

بله، در حالی که عمده تبليغات رژيم در رابطه با خروج مجاهدين از ليست آمريکا، بيان اين است که آمريکا، مجاهدين را به خدمت گرفته، به آنها در ازای اطلاعاتی که می دهند، ميليونها و بلکه صدها ميليون دلار پول و امکانات می دهد و در حالی که تبليغات رژيم روی اين متمرکز است که خروج مجاهدين از ليست هيچ اثری ندارد… ببينيد کارشناسان رژيم در همين برنامه چه اعترافی می کنند:

مجری:
«خب پيامدهای اين اقدام چه ميتونه باشه، وقتی آمريکا يک گروهک تروريستی با اين پيشينه می آيد از اين ليست خارج می کنه، خوب چه پيامدهايی حقوقی ميتونه برای اين کشور و برای جامعه بين الملل داشته باشه؟

ايزدی:
ببينيد، اگر خاطر مبارک باشه، چند سال قبل، اروپاييها اين کار را کردند. اينها را از ليست تروريستی خارج کردند. منتهی اروپا چون خيلی تحت تأثير آمريکاست، آزادی عملش زياد نبود، به علاوه، دولت آمريکا را هم در صحنه بين الملل نداره که بتونه از اين تشکيلات در شرايط مختلف بتونه استفاده بکنه. اين رو تقريباً همه می دونيم. اين اتفاقی که افتاد تا اندازه يی دست اروپاييها را هم باز می گذاره، هم برای به اصطلاح تعامل با اينها، هم برای فضا سازی و امکانات رسانه يی و تبليغاتی و فلان و اينها. از منظر ديگر هم اين تشکيلات بعد از اين که از ليست سياه خارج می شن، در واقع يکی از کارهايی که ميتونند بکنند، لابی گريه. کاری که توی اين دو سه سال اخير من نگاه می کردم در واقع به طور اکمل اين کار را می کردند. مثلاً در سلسله جلساتی که می گذاشتند، چيزی در حدود ۶۵۰۰دلار برای يکی دوجلسه فقط خرج کردند تا بعضی از مقامات پيشين آمريکا بيان، مثلاً از هويت اينها دفاع کنند. يا تبری بجويند از به اصطلاح اقداماتی که قبلاً شده و با اينها ميتونند وارد معامله بشند، و اينها می تونند سفر بکنند، داراييهايی که مسدود شده، خارج ميشه، يک توانی ميده به اين تشکيلات برای يک سلسله کارهای موازی کاری، که خودشون هم ميگن که موازنه قوا به نفع ما برقرار ميشه، توی اين شرايط وقتی که به اصطلاح کانونهای فشار زياد هست، اين بحث لابی گری را من با تأکيد عرض می کنم که بسيار اثرگذار است».

پس تا حدودی معلوم می شود که خروج از ليست، چرا اين قدر باعث وحشت رژيم شده، چون آثار و پيامدهای آن نه تنها در آمريکا به صورت باز کردن دست مجاهدين و حاميان و هواداران آنها ظاهر خواهد شد، بلکه در اروپا هم فضاهای بسياری برای «اين گروهک» باز خواهد شد. و ديديد که طفلک مهره اطلاعاتی با چه وحشتی گفت «با تأکيد عرض می کنم که (اقدامات مجاهدين) بسيار اثرگذار است».

نکته ديگر اين که در حالی که وجه غالب تبليغات مجاهدين در اين روزها برای تلاش در کاستن از برق پيروزی تاريخی مجاهدين و مقاومت ايران، اين است که طبق دستورالعمل وزارت اطلاعات، بگويند و بنويسند که مجاهدين در شرايط نابسامانی هستند و آمريکا برای جلوگيری از فروپاشی سازمان آن را از ليست خارج کرده و کذا… اما ببينيد کارشناس رژيم چطور از قدرت همه جانبه مجاهدين ابراز وحشت می کند:
ايزدی:
«… اين خيلی مهمه چون بالاخره يکی از اهداف اين ميتونه باشه که پکيچ اينها بتونه مؤثر باشه، يا فشار بياره بر يک نظام سياسی، اينها وجود نداره، اما اين جريان يک قدرتی داره که ابزارگونگی و شی گونگی اينها رو بالا می بره، اون اين است که در يک پروسه زمانی اينها پولهای کلانی دريافت کردند هم از رژيم عراق و هم از غربيها، الآن بر موج اون امکانات مالی سوارن، خوب هم کاسبی کردند کشورهای مختلف سرمايه گذاری کردن در نتيجه قدرت مالی و ثروتشون بالاست و خب ثروت هم قدرت هم ميآره برای همين لابيگری که عرض کردم اين يکی، دوم اين که بزعم غربيها و آمريکاييها و اروپاييها مشخصاً اينها قدرت تشکيلاتی بالايی دارن، چون سالها ديگه فرمودند از سه دهه در واقع شايد بيشتر اينها…».

و حالا بيچاره نيروهای رژيم که لابد اين برنامه ها، قواره مغز آنها تهيه می شود، مانده اند که بالاخره کدام حرف را باور کنند؟ اين را که خروج مجاهدين به قول پاسدار شريعتمداری «هيچی نيست» و هيچ اثری ندارد، يا نه، بسيار اثرگذار است! و فراتر از اينها، اين را باور کنند که مجاهدين هيچی نيستند و در جامعه ايران هيچ جايی ندارند، يا اين همه جزع و فزع و سوز و گداز را؟
نوشته شده توسط: Anonymous

شما ساکت میشدید و چیزی نمی نوشتید . وضع این دنیا و آن دنیا قدری بهتر میشد !ترا بخاک اجدادت آبروی اپوزیسیون را بیشتر از این نریز !

نوشته شده توسط: Anonymous

در رابطه‌ با نوشته‌ی اخیر آقای ستوده‌ من صحبتی ندارم چون آب در هاون کوبیدن است آقای ستوده‌ نه‌ اولین نفرند و نه‌ آخرین نفرند که‌ تفکرات پان ایرانیستی خود را بیان میکنند ولی مسئله‌ی جالب تمام این پان ایرانیستهای تمامیت خواه از خود راضی در لابلای نوشته‌ی آنها نفرت و تنفر و توهین به‌ ملتهای دیگر به‌ نوعی به‌ چشم میخورد آقای ستوده‌ حتمأ خوب به‌ یاد دارند در همین سایت ایران گلوبال مدتی پیش نیز نوشته‌ای گذاشته‌ بودند در رابطه‌ با خلیج عربی یا خلیج فارس و جزایر تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی جالب ایینجا بود که‌ در آن نوشته‌ آقای ستوده‌ نتوانستند افکار به‌ غایت شوینستی و فاشیستی خود را پنهان کنند و شفاف عرب ستیزی و توهین به‌ عربهای به‌ ذم ایشان صحرا گرد و پا پتی و بی فرهنگ کار را به‌ جای رساندند که‌ ادعای ارضی سرزمین های ایران زمین را میکنند در هر صورت هیچ چاره‌ای نیست فاشیزم ایرانی سینه‌ چاک کرده‌

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ستوده! ملتی که, منظورم ملت پارس شما است, تاریخ نویسش از هیچ, یک تاریخ تمدن 7500 ساله ایران پارسی به سازد, برای شاهانش( کورش) آرامگاه و منشور جعلی بسازد, عکس خمینی را در ماه رویت کند, به چاه چمکران به امام زمان عریضه بیندازد, کار وبار و محفل و مهمانی هایش جوک گفتن و توهین کردن به هم کشوری هایش باشد, ورتیس جمهورش درسازمان ملل به صندلیهای خالی صحبت کند و فیلم بردارش به آمریکا پناهنده شود و مشاورش در نیویوک کتک بخورد ولی بعد از برگشت به ایران از آن موفقیت بزرگ به خورد ملت بدهد, روشن فکر و سیاست چی اش هم شما و کسانی مثل شما میشود. من که از هم کشوری تان بودنم ,چه عرض کنم.

نوشته شده توسط: Anonymous

گذشته اقای بنی صدر و همکاری و همیاری ایشان در نافل شاتو بر کسی پوشیده است..ایشان در کنار اقای قطب زاده و ابراهیم یزدی خمینی را تبدیل به یک الترناتیو کردند و بر جامعه ایران تحمیل نمودند...هنوز سایت ایشان انقلاب اسلامی است...اقای بنی صدر هنوز هم بر طبل دین میکوبد و نتوانسته این اندیشه را در عالم حکومت داری از خود دور نماید...گفنه های اقای بنی صدر هم در مورد موی زنان هنوز وجود دارد که اشعه ایجاد مینماید....اساسا دین نمیتواند متضمن دموکراسی و سکولاریسم باشد...

نوشته شده توسط: Anonymous

با درودمقاله خوبی بود .اگر اپوزیسیون بیشتر بر تفکر و اندیشه بسنده کند تا ای مسایل حاشیه ایی بیشتر نتیجه میگیرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام ودرودآقای ناصر ایرانپورعزیز،نمیدانم آقای ستوده ازامضا کنندگان بیانیه ارتجاعی وعقب مانده تمامیت ارصی(مرضی)هستند یانه؟ولی نوشته قومگرایانه ایشان درواقع همان حرفهای 90ساله پان فارسیسم وفاشیسم فارس محوراست که آقایان همان حرفهای احمدی نژادوخامنه ای ورفسنجانی رابا آب وتاب دموکراسی وآزادی انتخابات، درواقع دنبال نخودسیاه فرستادن ناآگاهان واحمقان هستند.درواقع ما درمورد مسائل ملی قومگرایان فارس محوررادرکناررهبران جمهوری اسلامی ودربرابرخودداریم وچه خوب که آقای ستوده هم درکناردرویش پوروامیرخسروی وپاسدارمحسن رضائی وبنی صدرقراردارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای بهروز ستوده اولا قوم و طایفه خودت و هم فکرانت هستند ما سرزمین و کشوری به نام آزربایجان داریم که اکثریت بالایش را ترکان آزربایجان تشکیل میدهند و این کشور بدون خواست ملتش صد سال است که تحت اشغال راسیست فارس می باشد و این ملت بخاطر رهایی و استقلال آزربایجان چندین حرکتهای ملی را انجام داده ولی بخاطر منافع امپریالیست شرق و غرب توانایی حفاظت از آن را از دست داده ولی در مقطع کنونی با پتانسیل بشتر از حرکتهای قبلی از نظر آگاهی به منافع ملی و خواست عموم ملت ترک آزربایجان برای استقلال و همچنین قرار گرفتن منافع سرمایداری برای ایجاد مناطق بدون تنش و جداسازی مناطق استراتژیک انرژی از هم در راستای منافع آزربایجان جنوبی و ملت ترک قرار گرفته است در نتیجه آزربایجان جنوبی از این موقعیت تمام وکمال در رسیدن به هدفهای خود استفاده خواهد کرد. و شما بهتر است به جای نصیحت و آموزش جوانان ملت های غیر فارس فکری

بحال افکار معیوبتان کنید چون اگر در اینترنت گشتی با سرفصل حرکت ملی آزربایجان بزنید هزاران فیلم برای فهم شما در جلو چشمتان ظاهر خواهد شد. که به شما خواهد فهماند که دیگر فریب و ترساندن ملتهای تحت ستم ممکن نیست پس آقای محترم پیشنهادی به شما و هم فکرانتان می کنم که اگر میخواهید این کشور کثیروالمله متحد باقی بماند ناچار به قبول موارد زیر هستید. به رسمیت شناختن ملتهای ساکن در این جغرافیا ، به رسمیت شناختن مناطق سرزمینی آنها ، به رسمیت شناختن زبان آنها و رسمیت تمام زبان های موجود این ملتها به عنوان زبان رسمی کشور و به عنوان زبان اداری،حق تشکیل ارتش و نیروهای مسلح سرزمینی( برای زمانی که خدای نکرده شیطان شما را قول بزند و فیلتان هوای هندوستان کند) ، رسمیت حق تعیین سرنوشت برای ملتهای اتحادیه ، رسمیت حق مالکیت منابع طعبی و معدنی هر سرزمین برای خود، اقای بهروز ستوده خیلی ساده است هرکس اینها را قبول نکند دشمن ملتهای تحت ستم می باشد. یواش یواش آقایی شما دارد به پایان میرسد شما هم برای سیر کردن شکمتان باید کار کنید.
نوشته شده توسط: Anonymous

كورپوراتيويستي ؟ یا این تکنو ناسیونالیسم یا این کلمه اسمیله کمپلکس نمیشه معادل فارسی شو بنویسی بعد ضمنا تشکیلات کلمه جمعه تشکیلات ها اشتباست سعی کن وقتی مقاله سیاسی مینویسی معادل فارسی بنویسی و یه وقت احیانا قصد تظاهر به سواد نداشته باشی اگه هدفت نوشتن مقاله برای مردم وکارگراست سعی کن به زبون اونا بنویسی و خودتو قلمبه زیاد نشون ندی فضل فروشی نشونه فرهنگ روستایی و تازه بدوران رسیدگی کسی که ادعای چپ بودن داره نباید قلبمه نویسی کنه خودشو بالاتر از مردم بدونه خاکی بنویس و خاکی باش.هنوز تو افه های 30 سال پیش هستی یکم مردمی باش و مردمی فکر کن و مردمی بنویس .اصلا تاحالا با یه کارگر از نزدیک برخورد داشتی یا بحث سیاسی کردی با زبون خودش ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

کوروش آرام بخواب، ما ستوده‌ها بيداريم! ما با ملغمه‌ای از شووينيسم و فاشيسم و ناآگاهی مفرط و ناصادقی مرزوبومی را که‌ برايمان به‌ جايی گذاشتی نگه‌ می‌داريم، همانطور که‌ در چند صد سال اخير برايت با اين فرهنگ و اين تمدن عقب‌مانده‌ نگه‌ داشته‌ايم!! آيا کسی که‌ هنوز نمی‌داند که‌ محدوده‌ی جغرافيايی کردستان کجاست و اما در مورد سرنوشت آن فضل‌فروشی می‌کند، می‌تواند از "تماميت ارضی" مورد نظرش دفاع کند؟! حضرت ستوده‌، با کمال صراحت خدمت شما عرض شود که‌ کردستان، آذربايجان، عربستان (خوزستان)، بلوچستان و ترکمن‌صحرا حق تعيين سرنوشت به‌ انضمام جدايی از ايران برای خود قائل هستند و اما از اين حق زمانی بهره‌ گرفته‌ می‌شود که‌ از قماش شما با چنين ديدگاه‌ و معرفت سياسی حرف آخر را بزنند. آنگاه‌ خواهيم ديد که‌ آيا فاشيسم مورد دفاع شما می‌تواند تماميت ارضی ايران را حفظ کند؟! اگر ميلوشوويچ توانست شما هم می‌توانيد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آرتش آزادی بخش سوریه: گروگانهای ایرانی را میکشیم.
http://www.youtube.com/watch?v=kd2vN8Gl88w

نوشته شده توسط: Anonymous

در ادامه کامنت قبلی ، حال مقایسه ای کوتاه بین پدر شما و آقای مددی. سند و مدرک من سخنرانی پدر شما در مراسم یاد بود 21 آذر در تبریز و سخنرانی آقای مددی در مراشم 21 آذر در شهر کلن و در پالتاک بمناسبت انجمن قلم آذربایجان و نوشته های ایشان در سایت آذر/ آنلاین، هر دو عضو سازمان سراسری و از یک تشکیلات بودند، هر دو آگاه بمنافع طبقه خود و مسئله ملی، هر دو از حکومت ملی تعریف و تمجید می کنند، هر دو به شخصیت آگاه و والی آقای پیشه وری اعتراف می کنند، هر دو ایران را ممالک محروسه و کثرالمله می دانند. هر دو روی زبان مادر تاکید دارند، هر دو غم آسمیله شدن آذربایجان را دارند، هر دو از ستارخان، باقرخان، مرکز غیبی، صمد بهرنگی، علیرضا نابدل می گویند و نظرشان بآنها عین هم هستند. هر دو در مرزهای ایران برابری حقوق با فارسها و دیگر ملل می خواهند. پس چگونه است یکی از دید شما قهرمان و دیگری خائن می شود؟

آقای بخت آور بشما آدرس غلط داده اند، شما هم بدون مطالعه قبول کرده اید! خواهش می کنم، اول سخنرانی پدرتان را با دقت گوش کنید، سخنرانیها و نوشتجات آقای مددی را هم با دقت مطالعه کنید، اگر فرق اساسی پیدا کردید بمن هم بگوید و افکار عمومی را هم روشن کنید، اگر مواضع هر دو باهم بودند از آقای مددی عذرخواهی کنید و یا پدرتان را هم خائن بنامید! رحیم آقا هم خیلی از مرحله پرت است و اصلا از جنبش 99% ها علیه 1% در دنیا خبر ندارد و خودش را با زور معده وارد بحث می کند.
نوشته شده توسط: Anonymous

با درود برشما دوست عزیز ، از مطالب شما بهره مند شدیم و با سپاس از فعالیت های بی وقفه شما در تحلیل ،تفسیر و اطلاع رسانی امور جاری

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای حامد ایمان اینانی که امروز مدعی مجلس ملی هستند زمانی که 9 ماه پیش متنی بنام منشور وحدت در حرکت ملی منتشر شد هیچ واکنشی ندادن . که ان منشور در همین سایت نیز منتشر شد . بهتر بدانید عده ای بیکار در حرکت هستند مایل نیستن در حرکت ملی ازربایجان کاری صورت گیرد . زمانی هم که کار انجام می گیرید در بایکوت خبری قرار می گیرد این منشور زمانی انتشار یافت که نه منشور کورد ها خبری بود نه از منشور فراخوان ملی فارسها. پیشنهاد ملی مجلس ملی نیز پیشنهاد اقای سلیمانی نیست بلکه این پیشهناد برای اولین بار توسط اقای انصافعلی هدایت داده شد که در ان موقع در بایکوت خبری قرار گرفت حال از طرف رسانه بایکوت گرا به صحنه امده است . از طرف خودشان.

نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان مدیریت،جناب توکلی عزیز،این آقای دکترجامعه شناس ویکی ازفعالین تلویزیونهای رنگارنگ فارس زبان یکی ازامضا
کنندگان اعلامیه تمامیت ارضی ودشمن خلقهای غیرفارس زبان ودرواقع همنظر دکتراحمدی نژاد ودکتررضائی پاسدارودکتر بنی صدر وو..است..ودرسرکوبی ملل غیرفارس همه سروته یک کرباسند لطف کنید باسئو استفاده ازآزادی بیان!!!نظرات خود سردمداران رژیم رادرکنار نظرات این دکنرها پخش کنید تا همه ازجمله خودتان بیکی بودن افکارشان اگرتا حالا پی نبرده اید !!!پی ببرید.

نوشته شده توسط: Anonymous

متاسفانه نویسنده در مورد چهارم اقدام به انتشار کذب نموده است:
"گروه چهارم طرفداران اقای بنی صدر هستند، که اینها هم به نوعی به دنبال یک حکومت اسلامی بدون ولایت فقیه هستند"

این چه حرف مسخره ای است؟ کی گفته ما دنبال حکومت اسلامی بدون ولایت فقیه هستیم؟ چرا قدری زحمت مطالعه به خود نمی دهید؟ مگر بنی صدر کم بر لزوم لائیک شدن دولت تاکید کرد، برای مثال:

جدایی دین از دولت یا حکومت/ سال 1375
http://www.youtube.com/watch?v=26DUYUGNnfQ
http://www.youtube.com/watch?v=26DUYUGNnfQ

سخنرانی در نشست جمهوری خواهان دموکرات و لائیک در 1389
http://www.youtube.com/watch?v=5PmqWnpRwuM

نظرات بنی صدر درباره نظام جانشین:
«جمهوری» چیست و چرا هیچ صفتی نمی پذیرد!
http://asre-nou.com/php/view.php?objnr=18969

درباره لاییسیته / ارائه شده به فستیوال صلح و جنگ..2007 در ایتالیا
http://www.banisadr.com.fr/Articles/html/ass685.html
http://www.radioradicale.it/soggetti/abolhassan-bani-sadr-0

ولايت جمهور مردم چيست؟ ابوالحسن بنی‌صدر
http://news.gooya.com/politics/archives/2010/12/114890.php

ویژه گیهای نظام جانشین و تاکید بر لزوم تبیین آن
http://www.khodnevis.org/persian/permalink/14853.html

(برای ملاحظه کل گفتگو از سایت فورشرد باید در آن عضو شد که البته بسادگی و در زمان کوتاهی امکان پذیر است)
نوشته شده توسط: Anonymous

آقاي بابك بخت آور

پيروان اين ايدئولوژي خودشان مليونها نفر را در شوروي، چين و ديگر ممالك كمونيستي مثل افغانستان و اتيوپي قتل عام كردند و در ايران بعنوان تنها نمونه منحصر بفرد از شرم آورترين عمليات كمونيستها در جهان از يك رژيم اسلاميستي و فاناتيك مذهبي دفاع كردند. رويي كه از جنس سنگ پاي قزوين است به آنها اجازه ميدهد كه دو قورت و نيمشان هم باقي باشد. ميگويند اگر ميشد با مذهبي ها بحث منطقي كر يك نفر آدم مذهبي روي زمين باقي نمي ماند. اينها هم يپروان يك رژيم مذهبي قرون وسطايي بودند و هم حاميان و هم عمله آن در به دام انداختن جوانان و ارسال آنه به قتلگاههاي رژيم. مطبوعات رسمي اينها هنوز در دسترس است و گواه اين مدعا. بعلاوه اينها در تعصب و انجماد ذهني چيزي از شركاي خودشان كم ندارند. باور نكنم بحث با اين جماعت ممكن باشد. آخر مگر با كسي كه ميگويد 99 درصد (!) است مگر ميشود بحث كرد.

اين جماعت دو سه نفره در شهر كلن كه هزاران آذربايجاني در آنجا و اطراف زندگي ميكنند يك مراسم 10 نفري در 30 سال اخير برپا نكرده اند و ميگويند ما 99 درصديم. باز جمهوري اسلامي كه مخالفانش را نيم درصد و طرفدارانش را 99 و نيم درصد اعلام كرده بود، در اريكه قدرت بود. اينها از سي سال زندگي در آلمان در پشت فرمان تاكسي چه چيزي ميتوانند ياد گرفته باشند و چه چيزي ياد گرفته اند. همه اين فسيلها باهم يك جمله بدون غلط فاحش نميتوانند سر هم كنند. اگر اينها بجاي فرمان تاكسي كرسي صدات داشتند چند درصد ميشدند؟ آخر مگر اينها از سوريه و ليبي و عراق صدام حسين دفاع نميكردند؟ اگر تناسبي بين عمل و ادعا لازم باشد، تكليف اين عدم تطابق عمل و ادعاي اينها چه خواهد بود؟
نوشته شده توسط: Anonymous

سر آغاز شونیسم فارس در ایران


سر آغاز شونیسم فارس در ایران

حال که مروری اجمالی به تاریخ و فرهنگ ترکان داشتیم ، درک می کنیم که ما ترکان نه تنها همچون قارچهای یکروزه در ایران جوانه نزده ایم ، بلکه ملتی با بیش از 25 میلیون جمعیت و ریشه ای چندین هزار ساله در منطقه سکونت خود هستیم. ما صاحب زباني قدرتمند و زيبا و فرهنگ و ادبیاتي بسیار غنی هستیم كه پشتوانه عظيمي براي ملت ما محسوب مي شود.

اما دوباره به سئوالات اول نوشته بر می گردیم. چرا ما از هویت (کیملیک) و دارایی فرهنگی (وارلیق) خود بی خبر هستیم ؟ و آنچه را از تاریخ ایران می دانیم اکثراً در جهت تحقیر ملت و فرهنگمان است؟ جواب را باید در 80 سال سیستم حاکم شونیسم فارس که ارمغان رژیم پهلوی است جست. شونیسم یعنی اعتقاد به برتری نژادي و يا حقوقي ملتی بر ملت دیگر. با کنار رفتن قاجاریه یا آخرین حکومت ترک در ایران، رژیم نژاد پرست پهلوی با نقاب وحدت ملی ولی در اصل برای خدمت به اربابان خارجی خود تمركزگرایی (سانترالیسم) افراطی ویکسان سازی اجباری هويتي - فرهنگی کشور کثیرالملله ایران را در دستور کار خود قرار داد. طبق سیستم جدید شونیستی ، ایران یعنی تنها سرزمین ملت فارس و دیگر ملتهای ترک ، کرد ، عرب ، بلوچ ، ... باید از صحنه فرهنگی، سیاسی ایران محو می شدند. دلیل استعمارگران خارجی به خصوص انگلیس برای این سیاست نیز ایجاد قدرتی یکپارچه به عنوان سدی در مقابل رقیب استعماری روسیه (که به تازگی سیاستهای ضد سرمایه داری را نیز پیشه کرده بود) وساده کردن بازیهای استعماری خود در منطقه با جایگزینی یک مهره مرکزی به جای چندین کانون قدرت ملی بود. البته دلایل دیگری نیز برای مبارزه با عنصر ترک در این منطقه وجود داشت. اول خاطره تلخ اروپاییان از دولت مقتدر عثمانی و دیگری ترس از پیشرو بودن ملت آذربایجان در حرکات روشنفکری وضد استعماری بود چراکه آذربایجان در آن زمان در نتیجه ارتباط زبانی ملت ترک آذربایجان با آزادیخواهان همزبان خود در آنسوی رود آراز و ترکیه دروازه ورود اندیشه های نو و آزادیخواهی به ایران بود.

این دوران مقارن بود با عصر نظریه های نژاد پرستی به خصوص تئوری ساختگی نژاد برتر آریا در اروپا که دستاویز استثمارگران شده بود. این تئوری های نژاد پرستانه ساخته و پرداخته اروپاییان در ایران منبع الهام و تغذیه برای عده ای روشنفکر جیره خوار دربار پهلوی گشت تا با این رژیم در نابودی ملتهای ایرانی غیر فارس همراه گردند. آنها برای نابودی دیگر ملتها ، یکسان سازی اجباری هويت ملتها را پیشه كرده و زبان و فرهنگ ملتها را مورد حمله قرار دادند. حکومت مرکزی نابودی هويتي ملتها را به نسل کشی ترجیح داد ، هرچند که در مواردی نیز جنایت و خونریزی را نیز بر این ملتها روا داشت.

فعالیتهای شونیستی در این دوران عموما در قالب ایده های پان ایرانیستی صورت می گرفت. پان ایرانیستها طرفدار ايجاد ملت واحد ايراني از طريق نابودي هويت ملتهاي غير فارس و فارس سازي اجباري آنها هستند. از این رو است که پان ایرانیست ها (=شونیستها) به پان فارس يا پان آريانيسم نیز معروف گشته اند.

مرامنامه شونیسم فارس را می توان درنژاد پرستی آریایی، ترک ستیزی و عرب ستیزی، اسلام ستیزی، باستانگرایی، تبلیغ دین زرتشت خلاصه کرد. اگرچه جرقه های شونیسم فارس قبل از رژیم پهلوی و تحت تاثیر غربیان در ایران زده شده بود ولی ارتقاء آن در حد یک سیاست حکومتی از زمان رضاخان شروع شد. از بنیانگذاران باستانگرایی و شونیسم آریایی نیز می توان از آخوندزاده، جلال الدین میرزای قاجار، میرزا ملکم خان و در نسل بعد، سید حسن تقی زاده ، کاظم زاده ایرانشهر تبریزی، محمود افشار، احمد کسروی، تقی ارانی، ملک الشعرای بهار، رضا زاده شفق، محمدعلی فروغی ، جواد شیخ الاسلام زاده ، یخی زکاء و... نامبرد
نوشته شده توسط: Anonymous

اولین قهرمان کشتی فرنگی جهان ایرانی بر اثر تصادف پاش شکست چون دو میلیون نداشت پول عمل رو بده گوشه بیمارستان مرد حالا توقع داری برای این بیچاره چی کار کنن

نوشته شده توسط: Anonymous

""" پایان بازی """ پوتین در عرض ۲ دو هفته در ترکیه خواهد بود، چه کسانی‌ ابزار دست اسد و ملاهای ایران در منطقه شدند؟ آیا طلاهای خریداری شده توسط رژیم ایران در چند ماه اخیر قادر به حفظ اقتصاد ایران از فروپاشی خواهند بود؟ فکر می‌کنید ایران به روز زیمبابوه خواهد افتاد؟ انتخابات پارلمانی گرجستان و برنده شدن یک بیلیون نر چگونه بر قفقاز تاثیر خواهد گذاشت؟

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم گرامي، مثلا اينكه عليرغم تجربه زياد به برخي مسائل كم توجه هستيد. مينويسيد كه آقاي رضا پهلوي دشنام نمي گويند و مودب هستند. من هم اين نكته را تأييد ميكنم. اما هر كافرماي كوچكي خودش به دست خودش همه كارهاي كثيف و سنگين را انجام نميدهد. اين ادمها حتي صاحب يك كارگاه كوچك يا مالك يك ده با بيست خانوار روستايي بي حقوق باشند، خودشان هميشه در لباس و نقش "بچه هاي خوب" ظاهر ميشودند و كارهاي ناپسند را به اطرافيان زير دست يا متملقان طرفدار خود واگذار ميكنند. حال آقاي پهلوي شاهزاده و وارث يك نظام پادشاهي داري امكاتان مالي و روابط گسترده در بين ايرانيان و غربي ها هست، به اندازه كافي متملق، چاپلوس و پادو زير دست و بال خودشان دارند و هزارسال هم كه زنده بمانند و در نقش فعلي خودشان نيازي به آلودن دهان و قلم خودشان نخواهند داشت. مگر استالين، هيتلر يا محمدرضا شاه آريامهر خودشان شكنجه يا اعدام ميكردند؟

مگر در رژيم فعلي سانديس خورها از بدخت ترين مردمان كشور ايران نيستند؟ آيا آقازاده هاي رژيم فعلي نيازي به تبديل شدن به لشگر سانديس خوار يا بدنه حزب الله دارند؟ مگر دستجات حزب كمونيست كارگري كه به جلسات مخالفين سياسي خودشان حمله ميكردند در اين عمليات انقلابي خودشان از رهبران خود استفاده ميكردند؟

مطمئن باشيد كه آقاي رضا پهلوي هرگز بي ادبي نخواهند كرد چون نقش آنها در سناريو مربوطه چيز ديگري است حتي ممكن است ارتباط دست چندمي هم با نويسندگان نامه هاي تهديد آميز و اهانت آميز نداشته باشند.
نوشته شده توسط: Anonymous

کی بوده لطفن شرح بدهید یک روزی همین حضرت ولای هم در مشهد همین وضع را داشته البته کمی محترمانه تر در کافه همت
با تشکر

نوشته شده توسط: Anonymous

آ ـ طهرانى
انيجانب با خواندن اين زندگينامه ،به انسانى برخورد مى کنم که ،از اسلام به کمونيست روى اورده، و در حال حاضر به مرحلة
ايستا رسيده است .در زبان آلمانى، يک جملة بسيار زيبا وجود دارد . ׳
Sie haben den Anschluss verpasst !!! ׳

آ ـ طهرانى
انيجانب با خواندن اين زندگينامه ،به انسانى برخورد مى کنم که ،از اسلام به کمونيست روى اورده، و در حال حاضر به مرحلة
ايستا رسيده است .در زبان آلمانى، يک جملة بسيار زيبا وجود دارد . ׳
Sie haben den Anschluss verpasst !!! ׳
نوشته شده توسط: Anonymous

آقایی دنیز ایشچی اگر اینها باز فدرال خاک و خونی را قبول کنند چون تفکرات استبدادی و راسیستی دارند بعد از محکم کردن پایه های قدرت خود تمامی قراردادها و قانون را زیر پا خواهند گذاشت و دوباره دیگر ملتهای غیرفارس را به بند خواهند کشید. نمونه آن حکومت فرقه دموکرات آزربایجان و همچنین مورد زنده آن در اقلیم کردستان عراق که رفته رفته ارتش عراق شهرها را از کنترل کردها خارج میکند (مثال خانقین و...) و اگر کردها خود فکری به حالشان نکنند یک روز ارتش عراق را در اربیل و سلیمانیه خواهند دید به این خاطر است که استقلال بهترین گزینه ممکن در برابر زیادی خواهان است.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

آقای امید دانای گرامی، جملات تبلیغی برای رضا پهلوی در صفحه ویدئو که از طرف شما انتشار مییابد برای خواننده این معنی را دارد که «کار و نظر و تبلیغ» از سوی ایران گلوبال است. و این خلاف واقع و مقررات است. لطفا رعایت کنید. کار و نظر با ذکر منبع حقیقی قید میشود. آ. ائلیار- ایران گلوبال

نوشته شده توسط: Anonymous

"وهمچنین درقانون اساسیِ مشروطه، همه جا ممالک محروسۀ ایران آمده است"

یک دروغ دیگر پانترکیستی... بهتر است قانون مشروطه را یکبار بخوانید و برایتان اورده میشوذ
http://iranshahr.org/?p=890
حدود مملکت ایران و ایالات و ولایات و بلوکات آن تغییر پذیر نیست مگر به موجب قانون.
اهالی مملکت ایران در مقابل قانون دولتی متساوی الحقوق خواهد بود...

نوشته شده توسط: Anonymous

حرفهای دروغ ایشان در اینجا پاسخ داده شده است:
www.sepahbod7.blogfa.com
بویژه نظامی گنجوی خطاب به ممدوح خود در شروان و آذربایجان.. آنها را جزو ایران حساب کرده است. و همچنین است فخر الدین اسد گرگانی..

حرفهای دروغ ایشان در اینجا پاسخ داده شده است:
www.sepahbod7.blogfa.com
بویژه نظامی گنجوی خطاب به ممدوح خود در شروان و آذربایجان.. آنها را جزو ایران حساب کرده است. و همچنین است فخر الدین اسد گرگانی..

کتیبه کرتیر را نیز نخوانده است زیرا حدود ایران/انیران در آن مشخص است..برای نمونه آذربایجان جزو ایران آن خطیبه است. اینکه کسی ادعا کند پهلوی Eran ربطی به ایران ندارد, ادعای تازه پانترکیستها است.

در مورد زبان فارسی و پانترکیستها:
http://azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/qowmehirani.htm

در ایران هم سه قوم بیشتر نداریم: ایرانی(من مازنی/کرد/پارسیزبانان..) و ترک و عرب.. و ایرانیان امروز حدود 80% کشور ایران را هستند. در ترکیه نیز 30% مردم آنجا ایرانی (کرد) هستند...لطفا من مازنی را از گیلک و تالش و خراسانی و غیره شاخه شاخه نکنید.. ما همه ریشه ایرانی(آریایی) داریم و برای همین ایرانی هستیم. نه ترک هستیم و نه عرب.
اما در مورد "فعل بسیط" هیچکس نمیاید 9000 واژه یادبگیرید و برای هیمن زبان فارسی, با افعال پنجگانه..بسیار ساده است.

http://azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/ZabanParsipanTurkistha.htm

خوشبختانه مقالات خوبی امروز وجود دارند که کتیبه های ساسانی را شرح میدهد.. در حالیکه هیچ نام و نشانی از زبان ترکی در ایران در این دوران نیست.


در مورد ریشه نام ترک:
http://azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/vaajeyehtork.htm

در مورد قوم ایرانی:
http://azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/qowmehirani.htm



واژه‌ي «ايران» (Eran) براي نخستين بار در سنگ‌نوشته‌هاي اردشير يكم - بنيان‌گذار دودمان ساساني - گواهي شده است. وي در برجسته‌نگاري تفويض شاهنشاهي‌اش [از سوي اورمزد] در نقش رستم استان فارس، و سپس در سكه‌هاي‌اش، Ardashir shahan shah Eran (به پارسي ميانه) و Shahan shah Aryan (به پارتي) "= اردشير، شاه شاهان آريايي‌ها" خوانده شده است. پسرش شاپور يكم، ضمن استفاده از همان لقب براي پدرش، به خود با عنوان Shahan shah eran ud aneran (به پارسي ميانه) و Shahan shah aryan ud anaryan (به پارتي) "= شاه شاهان آريايي‌ها و غيرآريايي‌ها" اشاره كرده است. همين شكل و شيوه، مورد استفاده‌ي شاهان بعدي ساساني، از «نرسه» تا «شاپور سوم» بود. سنگ‌نوشته‌ي سه زبانه‌ي شاپور يكم در كعبه‌ي زرتشت در استان فارس - كه در اين موضوع فقط نسخه‌هاي پارتي و يوناني‌اش محفوظ مانده، اما نسخه‌ي پارسي ميانه‌ي آن نيز با اطمينان، بازسازي‌پذير است - براي نخستين بار حاوي واژه‌ي پارسي ميانه‌ي «ايران‌شهر» EranShahr (به پارتي: Aryanshahr) است. بيان پادشاه مذكور در اين زمينه، چنين است: «an … eranshahr xwday hem» (به پارسي ميانه) / «az … aryanshahr xwday ahem» (به پارتي) / «ego … tou Arianon ethnous despotes eimi» (به يوناني) "= من سرور پادشاهي (در نسخه‌ي يوناني: ملت) آرياييان هستم" (SH.K.Z, Mid. Pers. [1], Parth . 1., Gk. 1.2). اين قاعده‌سازي، به دنبال لقب «شاه شاهان آريايي‌ها»ي شاپور يكم، اين نكته را به نظر بسيار پذيرفتني مي‌سازد كه واژه‌ي «ايران‌شهر» به درستي، «شاهنشاهي» (empire) معني مي‌گرديده، ضمن اين كه واژه‌ي Eran هنوز مطابق با ريشه‌شناسي‌اش (از واژه‌ي ايراني كهن: aryanam*)، به عنوان حالت جمع اضافي نام قومي «اير» (Er) (پارتي:Ary؛ از ايراني كهن: -arya؛ = آريايي) به معناي «-ِ ايرانيان» فهميده مي‌شده است. شكل مفرد اين واژه را شاپور در اشاره به پسرش «نرسه» مورد استفاده قرار داده است: Er mazdesn Narseh, shah Hind, Sagestan … (به پارسي ميانه) / ary mazdezn Narseh … (به پارتي)، يعني: «آريايي مزداپرست نرسه، شاه هند و سيستان و…».
از ديگر شاهان ساساني، بهرام دوم نيز منحصراً، در برخي سكه‌هاي‌اش، اين واژه را به صورت يك پيشوند به سكه‌نوشته‌هاي معياري كه از زمان اردشير يكم مورد استفاده بوده، افزوده است: «(آريايي) مزداپرست، خدايگان (بهرام)، شاه شاهان آريايي‌ها (و غير آريايي‌ها)».
تركيب «اريانام خشثره» -aryanam xshathra* [= شهرياري آريايي‌ها] در هيچ يك از سنگ‌نوشته‌هاي پارسي باستان هخامنشي يافته نشده است. در اين زمينه، در يشت‌هاي متأخر اوستا، تنها ذكر Airiia و Anairiia danghawo "= سرزمين‌هاي آريايي" و "غيرآريايي" وجود دارد. بنابراين اصطلاح «ايران‌شهر» برساخته‌ي ساسانيان بوده است.

(برگرفته از دانشنامه ایرانیا-"ایرانشهر"- دیوید مکنزی-برگردان به فارسی داریوش کیانی)

پیوند اصلی:

http://www.iranica.com/articles/eran-eransah

David Mackenzie, “Eranshahr” in Encyclopedia Iranica



نوشته شده توسط: Anonymous

آقای بابک بخت آور، من پدر شما را تا حدی می شناختم و اگر برای شما مسئله نباشد با جزییات تا زمانی که من ایران بودم و ایشان به قسمت برق در جاده سردرود نرفته بودند می نویسم. اما این مختصر را می نویسم تا شما بدانید که من ایشان را خوب می شناختم. ایشان در یک شرکت خانه سازی کار می کردند، اواخر زمان شاه یکی از بچه ها که با پدر شما همکار بودند، آدرس ایشان را بمن داد که روی ایشان کار می کند. بعداز انقلاب من چند بار باماشین کمپرسی بعنوان کمک راننده بآنجا رفتم و با پدر شما صحبت کردم، بعدا توسط بخش محلات سازمان به محله عباسی وصل شد. پس از مدتی ایشان بازداشت شد و حدود دو هفته در بازداشتگاه بود، بعداز آزادی خیلی عوض شده بود. به صلاح دید سازمان و دوستمان، دوستان سعی کردند از ایشان فاصله بگیرند. من هم دورا دور تا به قسمت برق برود اطلاع داشتم.

آقای بخت آور شما با آنکه به سخنرانی پدرتان افتخار می کنید، ولی مفهوم سخنرانی را درک نکردهاید، زیرا ایشان از ممالک محروسه، از کثرالمله بودن ایران، از حکومت ملی، از شخصیت والی و آگاه آقای پیشه وری، از آقای فرویدن ابراهیمی، از ستارخان، از انجمن غیبی و .... صحبت می کند. از اهمیت زبان ترکی که باید در مقابل آسمیله کنندگان حفظ کنیم صحبت می کند. از اینکه چرا بجای زبان مادری بعضیها به بچه ها فارسی یاد می دهند. پس شما بآن سخنرانی دوباره با دقت گوش کنید و با سخنان آقای مددی مقایسه کنید و ببینید چقدر شبهه همند؟ مواضع آقای مددی در مورد ایران، حکومت ملی، پیشه وری را با مواضع پدرتان قیاس کنید؟
آقای بخت آور، باید شاگرد از استاد جلو بزند، تا دنیا بجلو رود! اینکه جوانها از ما ها بیشتر بدانند و مارا نقد کنند، من از صمیم قلب خوشحال می شوم. از کم آگاهی و بی تربیتی آزرده می شوم. نقد آن است که عمل طرف را تجزیه و تحلیل کنند و ضررش را متذکر شوند و یا نوشته اش را پاراگراف به پاراگراف نقد کنند و اشتباه بودن آنرا بطرف و به افکار عمومی بیان کنند و....
اما بی تربیتی آن است که بدون دلیل و مدرک فحش دهند، تحقیر کنند و اتهام بزنند. متاسفانه شما شق دوم را بر گزیده ای، بدون اینکه مرا بشناسی بمن تهمت عقب ماندگی، عدم درک مسائل را می زنی! منی که روزی چندین ساعت با مسائل روز سروکار دارم. همیشه با کتاب هستم و از مسائل تحلیل خودم را می دهم. برای نمونه تحلیل مرا در مورد انتخاب 88 به اسم آیا ایران منتظر حوادث ناگوار است را نگاه کنید. فالانژ به کسی می گویند که نه باعلم و منطق و دلیل کار دارد، بلکه از چماق، قدرت بازو، تهمت و فحش و تحقیر استفاده می کند. من به شخصه
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب بابک بیگ! اولا از جوابت خوشحالم. ثانیا شلوغ نکن. آیا مرحوم پدرت توده ای یا اکثریتی نبود؟ پس اگر کمونیستها و توده ای اکثریتی ها بخاطر سرنگون کردن شاه و مخالفت با آیت الله شریعتمداری خائن باشند، این خیانت شامل مرحوم پدرت هم خواهد شد. درست نمی گویم؟ آیا کمونیست توده ای اکثریتی بودن پدرت را هم انکار می کنی؟ اگر انکار کنی باید هم حوزه ای های پدرت را هم درغگو حساب کنی. پس احتیاط کن.
دوما: سخنرانی مرحوم بخت آور 20 و چند سال پس از توده ای اکثریتی بودنش چه چیزی را ثابت می کند؟ مگر من علیه چنگیز حرفی زدم؟ من به ایشان بی احترامی نکردم که. گفتم در حرف زدن محتاط باش.
سوما: آدمها با رفتارشان فاشیست یا غیر فاشیست می شوند. ره رفتارت دقت کن. ببین آیا با رفتارت به فاشیستها شبیهی یا نه؟ کارت شبانه روز تخریب و تهدید دگراندیشان است. حتی تهدید به .... ! نیست؟ تو و امثال تو فکر می کنند سرقفلی آذربایجان

را دارید و هرکس فکر دیگری داشته باشد خائن است. این همان فاشیسم است. تو بخون چپ ها تشنه ای. نه؟ این یکی از نشانه های فاشیسم است. و تو در دشمنی با چپ ها کمک جمهوری اسلامی هستی. هیتلر و رضاشاه و مخمدرضاشاه هم از دشمنی با چپ فاشیست شدند. اگر سند میخواهی جای دور نرو برو حرفهای خودت را مرور کن.
چند سئوال هم دارم که خواهم پرسید. ضمنا به حرف من جواب بده. شامقازان مامقازان و مددی پددی چه ربطی به گفته های من دارند؟
امیدوارم مثل فالانژها زود جوشی نشوی و جواب نسنجیده بدهی. کمی فکر کن. یک لیوان آب بخور. بعد جواب بده.
نوشته شده توسط: Anonymous

اگر گذشته افراد را کنار هم بگذاریم پی خواهیم برد که در زمان ریاست آقای رفسنجانی چه زیانهای جبران ناپذیری به ایران و ایرانی در زمینه های مختلف اقتصادی سیاسی فرهنگی و ...و غارت ایران به روشهای مختلف وارد شد حال جنگ و ادامه آن به بهانه بقای نظام بود یا کشتار و اعدام نخبگان در اوایل انقلاب و دهه شصت و در دو دهه اول انقلاب که آقای رفسنجانی در تمام این جنایت ها نقش مستقیم و غیر مستقیم داشتند که اگر به قول آقای دکتر صادق زیبا کلام با تمام این جنایت ها ایشان مورد بخشش کسانی مثل شما قرار گرفتند چرا در مورد آقای احمدی نژاد این فرض بخشش جنایات صادق نباشد که جنایاتی در این حد نداشتند وفقط بازیچه کسانی در حد آقای هاشمی بودند.آقای زیبا کلام در مورد بخشش و فراموشی جنایتکاران اجازه دهید گذر زمان و مردم و تاریخ ایران زمین در آن خصوص تصمیم بگیرد و سعی نکنیم قیم مابانه از طرف مردم ایران تصمیم بگیریم.

متاسفانه اکثر ما به اصطلاح روشنفکران در باطن وجودی و اعتقاداتمان بارقه ای از افکار ماکیاولیستی و تمامیت خواهی داریم که خود را کامل و بی نقص و عوام مردم ایران را یک عده کودن و نادان فرض میکنیم که به خود اجازه میدهیم به جای مردم ایران حرف بزنیم تصمیم بگیریم . مشکل ایران قبل از جنایتکاران و غارتگران وجود به اصطلاح روشنفکر نما های امثال بنده و آقای زیبا کلام است که گاها از روی نادانی در عین دانایی شیپور کسانی میشویم که برای کسب قدرت از هیچ جنایتی دریغ نکرده اند و باز هم اگر سوار قدرت شوند نخواهند کرد وسیاست عرصه ای است که اتفاقا گذشته افراد باید ملاک قرار گیرد و گذشت جایز نیست مگر این که بخشش منهای میز دو باره قدرت برای آنها باشد ولی آقای زیبا کلام شما در مورد آقای هاشمی خیز ایشان برای کسب قدرت و انتقام جویی از رقبا را میبینید و غرات دو باره بیت المال ولی این بار در ابعاد وسیعتر با فرزندانی حریص و زرنگ ؟؟؟؟ یا ......؟؟؟
نوشته شده توسط: Anonymous

این آخوندای پشمو آخرش یه جنگ دیگه رو به مردم ایران تحمیل میکنند .. و 30 سال آزگار دیگه بهونه ی موندن و زدن تو سر مردم و پیدا میکنن . من با حمله اسرائیل موافق نیستم ولی اگه باعث بشه این ملاهای بشکه ای از ایران در برن استقبالم میکنم!

نوشته شده توسط: Anonymous

سید مهرداد طباطبایی ملتهای غیر فارس را هشتاد سال است که از هستی انداخته اند ملت عرب الاحواز با آنهمه ثروت در بدبختی و فلاکت زندگی میکنند برای آنها هیچ تفاوتی بین دلار هزارتومان و ده هزارتومان وجود ندارد فقیر همیشه گرسنه است حالا نوبت بدبختی و بیچارگی فارسها و مانقوردهای ازربایجانی است که در شهر تهران و مناطق فارس نشین تمام ثروت این مملکت کثیروالمله را ذخیره کرده اند که ببینند چطور این ثروت غارت شده ملل غیر فارس ضربدر صفر میشود. دیگر لباس عوض کردن سیاسی غیر قابل قبول است برای آنها یک راه وجود دارد مردن چون دیگر دیکتورها و خاندان آنها را در هیچ کشوری راه نمی دهند.

نوشته شده توسط: Anonymous

اوج بیسوادی نویسنده از همین جمله آغاز نوشته هویدا می شود، نویسنده معتقد است که خداوند داریوش را شاه کرد و به سلطنت رساند اولاً داریوش با زدو بند به شاهی رسید مثل همه سیاستمداران دیگر و خداوند بیچاره در این کار نقشی نداشته است و دیگر اینکه لغت سلطنت در اینجا چه جایگاهی دارد بعد هم اسبان را اسپان نوشتن که فارسی نویسی نیست آقا نه به این سلطنت که از سلطه گری و زور میاید و نه به آن اسپان که فارسی کهن است خداوند به شما ... سالم اعطا کند دوران این گنده گویی های بی پایه و اسای سپری شده آقا جان. مثل اینکه اعضای حزب مشروطه تنها خودشان بیسواد نیستند بلکه طرفدارانشان نیز دست کمی از اینها ندارند

نوشته شده توسط: Anonymous

فردین مرادپور جوان بی گنا ه آزربایجانی بهترین دوران عمر خود را در زنداهای رژیم فارس سالار ایران میگذراند.

فردین مرادپور فعال مدنی آذربایجان در پی بازداشت در روز 1 خرداد 1388 در پارک ائل گولی تبریز به اتهام تبلیغ علیه نظام و تبانی برای برهم زدن نظم عمومی با حکم 6 سال حبس تعزیری محکوم شده بود که از روز 23 خرداد 1389 در زندان مرکزی تبریز برای سپری کردن حکم خود به سر می برد. وی در مدت بیش از 2 سال حضور خود در زندان از مرخصی و سایر حقوق زندانیان محروم بوده است
نوشته شده توسط: Anonymous

I think one more time the BALL is under MLK how they play is their choice,...
The way they play before(alone, islamic way)
did not work,...
let's hope they play secular, & with others.
Wish you best.
ضرورت شادباش????

نوشته شده توسط: Anonymous

It is a very good article, very informative, historical,...
The main question is not been answear is how?, who?,
Hope we see more information & analysis from you,...
wish you best.

نوشته شده توسط: Anonymous

تحصیلکرده ها و روشنفکران ملیت های ایرانی باید ملیت های خود را از اهداف و نیات این اعضای به اصطلاح شورای ملی و رضا پهلوی آگاه کنند و نباید مانند سی سال پیش اشتباه کنیم. راه سعادت ما این بیانیه نیست راه سعادت ما توسط خود ما باید تعیین شود.