واقعیت این است که رژیم فرقه گرای جمهوری اسلامی با بمباران دو شهر مرزی "بدره" و "زرباطیه" عراق، استارت جنگ خانمانسوز وضد ملی و امپریالیستی ، ایران و عراق را زد. عراق در روز 31 شهریور 59، با حمله سراسری خود به ایران ، به نوعی پیشدستی کرد. اما با این حال دولت عراق نباید این حمله سراسری را آغاز می کرد و به آخوندها بهانه می داد. با دلاوری و فداکاری ارتش ایران و مدیریت رئیس جمهور وقت ، ارتش عراق متحمل ضربات سنگینی شد و در همان هفته اول جنگ ، دولت عراق اعلام آتش بس کرد اما آخوندها نپذیرفتند. هشت ماه پس از آغاز جنگ در اردیبهشت سال 60، طرح صلح بی نظیری به ابتکار سازمان غیرمتعهدها و کنفرانس اسلامی مطرح شد. صدام حسین، موافقت خود را با این طرح صلح اعلام کرد و هیئت غیرمتعهدها و کنفرانس اسلامی راهی تهران شدند و با رئیس جمهور وقت بنی صدر مذاکره کردند و بنی صدر نیز موافقت خود را اعلام کرد.
در سوم خرداد 1361 وبا آزاد سازی خرمشهر، طرح صلحی از سوی سازمان ملل و کشورهای عربی طرح گردید و قرار شد قوای نظامی دو طرف به پشت خطوط مرزی مشترک برگردند و 100 میلیارد دلار نیز به عنوان غرامت جنگی به ایران پرداخت گردد که این بار نیز مانند دفعات پیش خمینی خون آشام و جنگ طلب و رفسنجانی و خامنه ای خبیث این صلح شرافتمندانه را نپذیرفتند و جنگ را ادامه دادند و رژیم جمهوری اسلامی با "عملیات رمضان" وارد خاک عراق شد و قصد تسخیر بصره را داشتند.
خمینی خون آشام ، جنگ را نعمت الهی می دانست و شعار جنگ جنگ تا پیروزی را سر می داد. خمینی قصد داشت با ادامه جنگ ، رژیم نکبت خود را تثبیت کند و مخالفان را به بهانه جنگ سرکوب کند و سیاست فرقه گرانۀ خود را در منطقه پیش ببرد و در نهایت دولت بعث عراق را سرنگون کند و عراق را اشغال کند و یک حکومت شیعی وابسته به خود را در عراق بنیان نهد. این شعار فتح قدس از طریق کربلا نیز یک شعار عوامفریبانه و دروغین بود، در همان دوران ، رژیم جمهوری اسلامی ،انواع سلاح و ادوات سنگین و مدرن نظامی را از اسرائیل خریداری می کرد و دولت اسرائیل به فرمان آمریکا ، اصلی ترین تامین کننده سلاح برای رژیم جمهوری اسلامی بود.
آخوندها در همان آغاز قدرت گرفتن خود در ایران، دخالت و فرقه گرایی و عملیات تخریب و ترور در عراق و حمایت از گروههای تروریست شیعۀ عراقی مثل حزب الدعوه را آغاز کردند.
با اینکه دولت وقت عراق ، اولین دولتی بود که نظام جمهوری اسلامی را به رسمیت شناخته بود و حتی صدام حسین، بارها تقاضا کرده بود که به ایران سفر کند و حسن نیت خود را ثابت کند و یکی از آخوندهای مطرح نجف به نام "آقا موسی" نوه حاج ابوالحسن اصفهانی را به تهران فرستاده بود تا پیام دوستی و حسن نیت خود را به خمینی منتقل کند. اما خمینی فقط به سرنگونی دولت عراق می اندیشید و می گفت ما این مفسد را (صدام حسین) را سرنگون می کنیم و ارتش عراق را دعوت به قیام علیه دولت عراق می کرد و از آخوندهای مزدور و وابسته خود مثل حکیم و صدر و گروههای تروریست فرقه گرای شیعه عراقی حمایت می نمود. رژیم جمهوری اسلامی ، در عراق عملیات ترور و تخریب و بمبگذاری را ترتیب می داد مثل ترور ناموفق طارق عزیز وزیر خارجه عراق و بمب گذاری در دانشگاه بغداد و... رژیم جمهوری به دنبال جنگ با عراق و اشغال آن کشور بود و متاسفانه دولت وقت عراق با حمله پیشدستانۀ خود ، بهانه به دست آخوندها داد و جنگی خانمانسوز آغاز گشت.
جنگ ایران و عراق قابل پیشگیری بود ؛ اما این آخوندهای حاکم بر ایران بودند که زمینه شروع جنگ را مهیا کردند.
این جنگ ، یک جنگ امپریالیستی و ضد ملی و ضد میهنی بود. امپریالیستهای غربی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا از ادامه این جنگ حمایت می کردند. وزیردفاع وقت انگلستان در دوران جنگ ایران و عراق ، سالها پس از خاتمه جنگ در مصاحبه ای اظهار داشت جنگ ایران و عراق به نفع ما بود و ما اسباب ادامه این جنگ را فراهم نمودیم.
در جریان جنگ بیهوده و ضد ملی و ضد میهنی و امپریالیستی ایران وعراق ، نزدیک به یک میلیون ایرانی کشته شدند و هزار میلیارد دلار خسارت به کشور وارد شد.
مرگ بر رژیم پلید جمهوری اسلامی