""" چرا فاکتور برف و زمستان عاملی غیر قابل انکار در پیشرفت شمال بود و با این فاکت، کّل بنیان جامعه شناسی چون کشتی تایتانیک غرق میشود؟ """تامین آب گرم برای خانهها در زمستان، ساخت موتور ماشین که در سرمای زمستان یخ نزند، تامین و انباشت آذوقه و غلات برای زمستانهای طولانی که نیاز به حد اکثر رساندن تولید در تابستان را به امری ضروری ایجاب میکرد زمینههای انقلاب صنعتی را در شمال فراهم آورد، ژورنالیزم حرفه ای، جامعه شناس و حقوقدان و هکذا از عواقب این تحوّلات صنعتی بودند، قدرت گیری توان صنعتی، کشورهای اورپا ئی را، تبدیل به قدرتهای جهانی استعماری کرد. با پایان دوران استعمار، کشورهای اورپائی، باید عقب ماندهگی کشورهای مستعمره تضمین میکردند به همین منظور "" با ۲ نیرنگ "" این عقب ماندگی خاورمیانه را، عملی کردند. ۱- رشته جامعه شناسی را دایر کردند. ۲- کمونیزم را به جان جهان سوم انداختند. رش
""" چرا فاکتور برف و زمستان
""" چرا فاکتور برف و زمستان
ناشناس
رشته جامعه شناسی، عامل پیشرفت را، به جای پیشرفت تکنولوژیکی، رجز خوانیهای جامعه شناسانه اعلام میکرد. کمونیزم نیز، با کشتن روحیه کار آفرینی، جهان مستمره را، کماکان عقب مانده نگاه میداشت. هدف هر ۲ دو "" کمونیزم و جامعه شناسی "" از بین بردن آینده نگری بود. جهان سوم مخصوا کشور هائی مثل ایران، بیشترین ساده لوحان خارج کشور، جذب جامعه شناسی شدند، در کودتای ناا فرجام ترکیه، دو گروه کمونیستها و جامعه شناسان ساده لوح تحصیل کرده خارج، دست به دست دول اوروپائی دادند تا پیشرفتهترین کشور خاورمیانه، دچار بی ثباتی شود، همین جامعه شناسان و کمونیست ها، در ادامه سیاستهای کشورهای اوروپائی، از کردستان و پ ک ک حمایت کردند.