كافر همه را به كيش خود پندارد.لا اقل ايران گلوبال بايد داراى سيستمى و بينشى باشد كه بفهمد . كه من يك نفر هستم يا به نام هاى مختلف مطلب به اشتراك مى گذارم. بنده نه عقده مقام دارم و نه عقده عضويت در تشكيلات ، اينقدر به خودم أرزش قائل هستم كه اجازه ندهم ، فرقه رجوى و يا سلطنت طلبان و يا رژيم فاسد فارس آخوندى از شخصيتم سو استفاده نمايند. بنده يك نَفَر بيشتر نيستم . اما چون در درياى بيكران ملت بزرگ ترك خود شنا ورم . بنا بر اين سخنم ، درد دل ملت من است . و چون حرفم حق است . و داراى اثر ، بِنَا بر اين سلطنت طلبان و فرقه رجوى و فاشيست هاى حاكم آخوندى را خوش آيند نيست. نه عضويت در يك جريان سياسى دائمى است و نه يك فرد داراى بينش و استقلال فكرى فرمانبر هر بي مستبدى مى شود . اين مستبد شاه باشد و يا شيخ و يا فرقه گردان رجوى . من مى دانم كه سخنانم حق و داراى نفوذ است . چونكه حقيقتى را بيان مى كنم
اما وقتى سازمان حنيف را رجوى مصادره كرد. و آن را تبديل به فرقه نمود. فرقه اى كه كوروش را ذوالقرنين مى خواند. و زبان ملت ترك ما را در تشكيلات خود ممنوع كرده و مثل بسيجى هاى رژيم فاشيست خمينى سينه زنى راه انداخته است . و با استبداد فردى اين سازمان را به نابودى كشاند. بطورى كه در ته جريان سازمان ، فرقه اى بيرون آمده است كه منفور ملت هاى ايران خصوصا ملت ترك ما شده است . ما را آذرى مجهول مى خواند. نامى كه از زمان رژيم رضا شاه جعل شده است . لذا من و ديگر برادران تركم و برخى اعضاى جدا شده از فرقه رجوى . برأى حفظ و گسترش و به نتيجه رساندن أرمان هاى پدران ترك خود و برأى آزاد كردن خاك و ملت اشغال شده خويش فعال هستيم . و اين حق هر فعال سياسى است كه با تمام توان خود را وقف آرمان هاى به حق ملت خويش نمايد. اين حق را شايد فرقه رجوى و نژاد پرستان فارس برأى كسى قائل نباشند. اما قوانين سازمان ملل به همه ملت هاى رنج كشيده و اشغال شده و سركوب شده ، اين حق را برسميت شناخته است . كه به زبان ملى خود كودكانش را آموزش بدهد. و به استقلال خود از دست اشغالگران فعاليت نمايد. و طرق و محل زندگى خود را بر أساس رأى أكثريت ملت خود برگزيند. لذا همه ما استقلال طلبان خاك اشغال شده آزربايجان جنوبى ، با وجود نيت قلبى خود كه استقلال نهايت آرزوي ماست. اما در يك رأى گيرى آزاد ، مثل ملت اسكاتلند، هر تصميمى را كه أكثريت ملت ترك ما اتخاذ نمايد ، به آن پايبند خواهيم بود. و هيچ ارزشى به نظرات نژاد پرستانه اشغالگران فارس ( شاه و شيخ و فرقه رجوى ) قائل نيستيم. ملت ترك ما برأى احياى حكومت ملى سيد جعفر پيشه ورى ، كه به دست رژيم فاشيست فارس محمد رضا شاه سركوب شد. و بعد از انقلاب ضد سلطنتى به دست خمينى جلاد در سال ٥٨ به خاك و خون كشيده شد . مصمم است. و در اين راه از خاك و خاشك شوونيست ها هم باكى ندارد. در ضمن ياد داشت قبلى مرا منتشر نكرديد . جناب توكلى . يا عدالت را رعايت كنيد . و يا اعلام فرماييد . كه ايران گلوبال به راه سالهاي قبل خود بازگشته است .،.