منظور نویسنده از «دوره جهانی
آ. ائلیار
منظور نویسنده از «دوره جهانی شدن مناسبات سرمایه داری»چیست؟ آیا منظور این است که در سراسر جهان « مناسبات سرمایه داری حاکم» است، ؟ یعنی روابط « ارباب - رعیتی» به کلی رخت بر بسته؟ اگر این ایده است که درست نیست. هنوز در نقاط زیادی از جهان ضمن وجود سرمایه داری « روابط اقتصادی-اجتماعی فئودالی یا نیمه فئودالی» همچنان وجود دارد. یعنی « حاکمیت نظام سرمایه داری پیشرفته ی امروزی » در همه جا برقرار نیست.
آیا منظور از « جهانی شدن مناسبات سرمایه داری» اینه که « عملکرد سرمایه » اکنون در سراسر جهان جاری ست؟ باید گفت سرمایه در دوره ی استعمار کلاسیک هم جهانی عمل میکرد. و چگونگی عملکرد آن مختص این دوره حاضر نیست.
گزاره ی « امروز ما در دوره جهانی شدن مناسبات سرمایه داری قرارداریم »، برگرفته از تزهایی ست که در سطح نظریات سیاسی از سوی نویسندگان کم پایه ی خارجی تبلیغ شده و دوستان ایرانی نیز مثل همیشه، بدون اندیشه و تفکر، آن را و مانندهایش را «تقلید و تکرار» میکنند برای « پرده کشی روی اهداف سیاسی و شونیستی» خود؛ آگاهانه یا بدون اینکه خود متوجه باشند.
چرا؟ سرمایه کی جهانی نبود؟ از هنگامیکه این سیستم، فئودالیسم را شکست داد و گسترش یافت « عملکرد جهانی» دارد. حتی نطفه ی آن در شکم فئودالیسم نیز با پدیده ی «تجارت یا سرمایه تجاری» کوشیده جهانی عمل کند.
حتی حرکت سرمایه ی تجاری از « پکن تا روم» از راه « ابریشم» و از طریق اینکه « همه ی راهها به رم ختم میشود -که در حقیقت ترجمه ی عملکرد سرمایه ی تجاری بود- از دوران برده داری نیز کوشیده جهانی عمل کند. چه رسد به اینکه فقط اکنون « جهانی» عمل بکند.
سرمایه از دوران استعمار کلاسیک، استعمار نو، و دوران انقلاب انفورماتیک همواره جهانی عمل کرده است. اینکه مناطقی دارای نظام فئودالی یا نیمه فئودالی بودند ولی حالا نیستند-که البته چنین نیست- و این دلیل آن است که « مناسبات سرمایه داری جهانی شده» ، نشان دهنده ی آن است که نویسنده « متوجه عملکرد جهانی پیشین موجود» نیست و نبوده است.
استثمار به عنوان بهره کشی انسان از انسان، که سرمایه نتیجه ی آن است، از آغاز « فنومنی» جهانی بوده. چه پیش از سیستم سرمایه داری و چه بعد و چه اکنون. استثمار قدیم و جدید همیشه پدیده ای جهانی بوده است. محیط های بسته نیز به شکلی به محیطهای باز راه داشته و متصل وهم پیاله و وابسته و همکار و جهانی بوده اند. از زاویه ی « حاکمیت مطلق نظام » نیز باید گفت هنوز هم « این حاکمیت مطلق یا کامل» را ندارد. « مناسبات» ماقبل سرمایه داری اکنون نیز وجود دارند.
اما عنوان کردن تز « جهانی شدن» برای این است که«حق انتخاب»خلقی را- که باید راه زندگی جمعی خود را آزادانه برگزیند- نقض کنند، چرا که « ناسیونالیسم حاکم» به علت اعمال « تبعیض» که شکلی از« نژادپرستی» ست، و به عبارت دیگر
ناسیونالیسم حاکم که مادر « نژاد پرستی» ست، و از اینرو متضاد با « انتخاب آزاد راه زندگی جمعی ست» ، با پیش پا انداختن چنین سنگهایی(جهانی شدن) ، میخواهد مانع آزادی خلقها بشود.و به « بهانه ی وقوع جنگها» شانه از زیر بار مسئولت اعمال « نژادپرستی» و ایجاد « جنگ و خشونت» که عاملش وجود نامبارک خودش است-خالی کند.
نوشته ی نویسنده پر است از ایده های منجمد « مارکسیسم مکتبی» که پرداختن به همه ی آنها از گنجایش این کامنت بیرون است.
« احکام جامد چنین چپی» مبارزه ی تبعیض دیدگان را از مبارزه ی استثمار شدگان جدا میکند و ضربه به مبارزه ی مشترک اینان میزند. و لاجرم در خدمت نظامهای ظالمانه ی حاکم است. اینان با نیت خیر راه جهنم را برای ستمکشان آماده میکنند.
در سرمایه داری قرن 21 هیچ چیز استثنایی وجود ندارد که خلقی از « انتخاب آزاد راه زندگی جمعی خود»چشم بپوشد. مگر اینکه ناسیونالیسم حاکم که عامل تبعیض و در حقیقت مادر نژادپرستی ست ، آقایی خود را از دست داده و متضرر بشود.
بر عکس از دستاوردهای اندیشه یی مثبت سرمایه داری قرن 21 یکی همین « انتخاب آزاد راه زندگی جمعی» ست.
انسان قرن 21 میخواهد همه چیز را خودش انتخاب کند، و نه برایش انتخاب کنند. این را باید درک کرد.
ناسیونالیسم فارسی حاکم در ایران 90 سال است که مقام مادرتبعیض را مالک است. و ناسیونالیسم حاکم در جاهای دیگر نیز کم و بیش چنین فونکسیونی دارد.
طرفدار « صلح و دوستی و عدم خشونت هستید»؟ بر حق انتخاب آزاد راه زندگی جمعی انسانها گردن بگذارید.
استثمار همیشه جهانی بوده است. کیهانی هم باشد نمی تواند موجب نفی « حق انتخاب آزاد» انسانها بشود.
چرا؟ سرمایه کی جهانی نبود؟ از هنگامیکه این سیستم، فئودالیسم را شکست داد و گسترش یافت « عملکرد جهانی» دارد. حتی نطفه ی آن در شکم فئودالیسم نیز با پدیده ی «تجارت یا سرمایه تجاری» کوشیده جهانی عمل کند.
حتی حرکت سرمایه ی تجاری از « پکن تا روم» از راه « ابریشم» و از طریق اینکه « همه ی راهها به رم ختم میشود -که در حقیقت ترجمه ی عملکرد سرمایه ی تجاری بود- از دوران برده داری نیز کوشیده جهانی عمل کند. چه رسد به اینکه فقط اکنون « جهانی» عمل بکند.
سرمایه از دوران استعمار کلاسیک، استعمار نو، و دوران انقلاب انفورماتیک همواره جهانی عمل کرده است. اینکه مناطقی دارای نظام فئودالی یا نیمه فئودالی بودند ولی حالا نیستند-که البته چنین نیست- و این دلیل آن است که « مناسبات سرمایه داری جهانی شده» ، نشان دهنده ی آن است که نویسنده « متوجه عملکرد جهانی پیشین موجود» نیست و نبوده است.
استثمار به عنوان بهره کشی انسان از انسان، که سرمایه نتیجه ی آن است، از آغاز « فنومنی» جهانی بوده. چه پیش از سیستم سرمایه داری و چه بعد و چه اکنون. استثمار قدیم و جدید همیشه پدیده ای جهانی بوده است. محیط های بسته نیز به شکلی به محیطهای باز راه داشته و متصل وهم پیاله و وابسته و همکار و جهانی بوده اند. از زاویه ی « حاکمیت مطلق نظام » نیز باید گفت هنوز هم « این حاکمیت مطلق یا کامل» را ندارد. « مناسبات» ماقبل سرمایه داری اکنون نیز وجود دارند.
اما عنوان کردن تز « جهانی شدن» برای این است که«حق انتخاب»خلقی را- که باید راه زندگی جمعی خود را آزادانه برگزیند- نقض کنند، چرا که « ناسیونالیسم حاکم» به علت اعمال « تبعیض» که شکلی از« نژادپرستی» ست، و به عبارت دیگر
ناسیونالیسم حاکم که مادر « نژاد پرستی» ست، و از اینرو متضاد با « انتخاب آزاد راه زندگی جمعی ست» ، با پیش پا انداختن چنین سنگهایی(جهانی شدن) ، میخواهد مانع آزادی خلقها بشود.و به « بهانه ی وقوع جنگها» شانه از زیر بار مسئولت اعمال « نژادپرستی» و ایجاد « جنگ و خشونت» که عاملش وجود نامبارک خودش است-خالی کند.
نوشته ی نویسنده پر است از ایده های منجمد « مارکسیسم مکتبی» که پرداختن به همه ی آنها از گنجایش این کامنت بیرون است.
« احکام جامد چنین چپی» مبارزه ی تبعیض دیدگان را از مبارزه ی استثمار شدگان جدا میکند و ضربه به مبارزه ی مشترک اینان میزند. و لاجرم در خدمت نظامهای ظالمانه ی حاکم است. اینان با نیت خیر راه جهنم را برای ستمکشان آماده میکنند.
در سرمایه داری قرن 21 هیچ چیز استثنایی وجود ندارد که خلقی از « انتخاب آزاد راه زندگی جمعی خود»چشم بپوشد. مگر اینکه ناسیونالیسم حاکم که عامل تبعیض و در حقیقت مادر نژادپرستی ست ، آقایی خود را از دست داده و متضرر بشود.
بر عکس از دستاوردهای اندیشه یی مثبت سرمایه داری قرن 21 یکی همین « انتخاب آزاد راه زندگی جمعی» ست.
انسان قرن 21 میخواهد همه چیز را خودش انتخاب کند، و نه برایش انتخاب کنند. این را باید درک کرد.
ناسیونالیسم فارسی حاکم در ایران 90 سال است که مقام مادرتبعیض را مالک است. و ناسیونالیسم حاکم در جاهای دیگر نیز کم و بیش چنین فونکسیونی دارد.
طرفدار « صلح و دوستی و عدم خشونت هستید»؟ بر حق انتخاب آزاد راه زندگی جمعی انسانها گردن بگذارید.
استثمار همیشه جهانی بوده است. کیهانی هم باشد نمی تواند موجب نفی « حق انتخاب آزاد» انسانها بشود.