به آقای سازاخ
آرزویم این است که خلق مظلوم ایران از فارس زبان و ترک و کرد و بلوچ و عرب خوزستانی و.... از غم زمانه راحت باشند. خوشبختی و لذت بردن از زندگی یک امر دسته جمعی است بنابراین خوشبختی من در گرو خوشبختی خلق ایران است که همیشه هم در راه تحققش تلاش کردم و اگر حمل بر خود ستایی نشود باید بگویم که بیشتر عمرم را در راه خوشبختی خلق ایران مبارزه کرده ام و طعم زندان رژیم تبهکار جمهوری اسلامی را چشیده ام و هنوز جای داغ و درفش شکنجه گران رژیم بر تنم باقی مانده است. وقتی همه خوشبخت باشند و گرفتاریشان کم باشد، گرفتاری من هم کم خواهد بود. وقتی همه متنعم و برخوردار باشند، من هم متنعم و راضی هستم، ولی وقتی فقر باشد، ضرباتش چه بخواهیم چه نخواهیم، بهطور غیرمستقیم به ما هم میرسد.
بعد آقای سازاخ کدام حق شهروندی ؟! مگر ایرانیان اصلاً حقی دارند که از آن استفاده کنند، از دید ایدئولوژی متعفن ولایت
آقای سازاخ ! شما باید افکار اینجانب را نقد کنید، اینکه "پایگاه اشرف دیگر وجود خارجی ندارد" و بیهوده پای مجاهدین را به میان بحث کشاندن امری غیر اخلاقی است و ربطی به نقد کردن نظریات بنده ندارد . بله من زمانی مانند بسیاری از جوانان و نوجوانان هم نسلم (سالهای 58 تا 60) عضو رسمی میلیشیای مجاهد خلق بودم، اما امروز و در حال حاضر نه عضو مجاهدین هستم و نه کوچکترین رابطه ای با آنها دارم و به مزخرفاتی مثل دین و مذهب و خدای نادیدۀ موهوم کوچکترین اعتقادی ندارم .