« مثلث اسارت یا آزادی»
«اوچ بوجاق میدان»
---------------
1-«حقوق» مقوله ای ست که ما را به سه میدان مبارزه - تبعیض، بی عدالتی، دیکتاتوری- رهنمون میشود. در میدانهای این مثلث است که مجبوریم تکلیف خود را با «خویش» و «موانع زندگی» اجتماعی مان روشن کنیم. اینجا «میدان مثلث بردگی و آزادی»ست. اگر پیروز شدی آزادی و گرنه برده ای.
2- برای پیروزی ، نیاز به « آزادی روح ، آزادگی» داریم. تاکنون هر آنچه که غیر از « حقوق» مطرح کرده اند ،
فاقد « دلیل و منطق و استدلال» بوده اند و از این رو نیز فاقد اعتباراند و ضروریست به دور ریخته شوند. و جای آنها را لازم است با درک « فلسفه حقوق» پرکنیم.
باید از « میدان سنگلاخ» کنونی گذر کنیم. از « میدان خرافات و خیالات و ماجراجویی ها» . از « بوزقورتیسم،تورانیسم،ترکیسم، و شاخه هایشان و عوارض شان و آدمهایشان».
بو « داشلیقدان » گئچمک گره ک.
4- ضروریست سه حقوق (فرهنگی، سیاسی، اقتصادی ) را در سه میدان مطرح کرد. و «حق انتخاب» را .و از طرح چیزهای غیر لازم باید دوری نمود. اوچ میدان -اوچ حقوق(سه میدان-سه حقوق).
5- فعال تأمین حقوق( حقوق چو» هر آن کسی ست که تحت تبعیض و ستم قرار دارد و حقوق اش نقض شده است. و آگاه است که به هر طریق خردمندانه و مسالمت آمیزی که میتواند لازم است برای کسب «حقوق خود و همگان» تلاش کند.
5- فعال کسب حقوق، لازم است نخست استقلال فکری و عملی خود را تأمین کند. برای اینکار « هیچ چیز را نباید بدون دلیل و استدلال و اثبات و تحقیق کافی» بپذیرد. لازم است در همه حال با مغز خود بیاندیشد نه با مغز دیگران.
6- « حزب اللهی گری، فالانژ باری» بدرد نمیخورد. از شعار های « رهبرما، رهبرما» باید دوری کرد.
شعار و جواب « رهبرما خمینی- قورت یئدی، قالدی بینی» را تجربه کرده ایم.
7- « احساسات» چیغیر-باغیر، بس است. نیاز به ارائه ی فکر، منطق، استدلال و اثبات و پژوهش داریم.
کسانی که ادعا میکنند این چیزها را متوجه اند، نوشته های چند خطی شان نشان میدهد « هیچ فکرو منطق و دلیل و استدلالی» در آنها وجود ندارد.تنها « بیر اوووج تعصب، دویغو، چیغیر-باغیر» تحویل داده اند.
از این خاصیت و مرحله باید گذر کرد. وگرنه رهایی ممکن نیست.
8- علاقمندان میتوانند روی فلسفه حقوق که اینجا مورد اشاره قرار گرفت و عرصه هایش مطرح شد پژوهش کنند و ببینند آیا میتوان به همه ی مسایل مبرم از این راه مهم پاسخ داد یا نه؟
این فلسفه لازم است مسئله همبستگی در محیط کوچک و بزرگ را نیز برایمان حل کند. نباید مسئله مهمی را بی پاسخ بگذارد. و نشان دهد چه ارتباطی با فلسفه « سئوگی-قورتولوش» دارد.
9- در بین روزنامه نگاران قدیمی ترکیست که همه خارجی و بیگانه با محیط ما و بخصوص محیط امروزی ما هستند، بیهوده به دنبال « فکر راه گشا و اندیشه»نگردید؛ وجود ندارد. و یافت نشود. اگر چیزی بود تاکنون روشن شده بود.
فکر استقلال، از زمان امپراطوریها در ذهن خلقها شکل گرفته است و بیان کرده اند و برای آن نیز رزمیده اند، هیچ ربطی به تکرار این فکر توسط این یا آن نویسنده ندارد.
از سوی دیگر نتوان منجم بود و شد و برای « خلق و ملتی» سرنوشت تعیین کرد؛ سرنوشت را خود مردم « انتخاب» خواهند کرد.
نظرها بیان میشود ولی راه و تصمیم را خلق « انتخاب» میکند که حق اوست. نباید راهی را « تنها راه رهایی» قلمداد کرد. و خیال بافی نمود. تنها شرایط آینده میتواند بگوید چه باید کرد. و راه حل عملی چیست.